فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۱٬۵۱۹ مورد.
بررسی دامنه نفوذ، گسترش و دگرگونیِ معناییِ واژه های فارسیِ شطرنج در زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفوذ و گسترش شایان توجه واژه های زبان فارسی، در ادوار مختلف، در زبان های گوناگون، از جمله موضوعات قابل توجه در حوزه ریشه شناسی و مطالعات تاریخی است. از جمله زبان هایی که در طول تاریخ، به طور غیرمستقیم، وام گیرنده واژه هایی از زبان فارسی بوده اند، می توان به زبان های اروپایی، و از آن جمله انگلیسی، اشاره کرد. بررسی این دسته از واژه ها خود ارائه کننده تصویری گویا از فرهنگ، تمدن و رویدادهای اجتماعی و تاریخی ایران زمین است. بنابراین، در این مقاله، با بهره گیری از پیکره حاصل از بررسی جامع ریشه شناختی واژه های فارسی در زبان انگلیسی، با شیوه ای توصیفی تحلیلی، به طور مشخص به سیر انتقال و گسترش شگرف چهار واژه فارسیِ بازی شطرنج در زبان انگلیسی پرداخته می شود. نتیجه حاصل نه تنها تصویری از دامنه نفوذ این واژه ها را ترسیم می نماید، بلکه ابعادی ارزشمند از دگرگونی های معنایی و آوایی را در این دسته از واژه های قرضی آشکار می سازد.
زنان در دو دولت: تحلیلی گفتمانی از جایگاه زنان در دولت های دهه 80 شمسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر می کوشد با تکیه بر نظریه گفتمان لاکلا و موف به بررسی جایگاه زنان در دو گفتمان سیاسی متمایز دهه 80 شمسی بپردازد. در این راه، نخستین گام، تمایز دو گفتمان سیاسی مطرح این بازه زمانی و تمیز این دو از یکدیگر به زبان نظریه گفتمان است. در این دوره، دو گفتمان اصلاح طلب با دا ل های محوری اصلاح طلبی، توسعه سیاسی، آزادی، قانون، جامعه مدنی و اصلاحات و گفتمان محافظه کارِ رادیکال، با دال های چهارگانه عدالت گستری، مهرورزی، پیشرفت، تعالی مادی و معنوی و خدمت رسانی، حاکم صحن سیاسی ایران بوده اند. بررسی این دال ها نشان می دهد که این دو، غیر گفتمانی یکدیگر محسوب می شوند و از این رو، انتظار می رود این تفاوت در عرصه های مختلف هم دیده شود. با بررسی متون، این نتیجه حاصل شد که گفتمان اصلاح طلب با گرایش به تجدد گرایی، دال محوری مشارکت زنان را در مفصل بندی خویش دارد که با دا ل های خانواده محوری، توا نمند سازی و آموزش و آگاهی به حیات گفتمانی خویش شکل می داد. در سوی مقابل، غیر گفتمانی جایگزین، با گرایش به سنت گرایی، گره گاه خانواد ه محوری صرف را مرکز قرار داده و با دال های تعمیق باورهای دینی و حجاب و عفاف و نیز نقش تربیتی زنان، هویت گفتمانی دیگری برای آنان رقم زده است.
بررسی زایشی دستگاه واجی گویش بلوچی سرحدّیِ گرنچین
حوزههای تخصصی:
زبان شناسان زایشی واج شناسی را بخش مهمی از دستور هر زبان می دانند. واج شناسی زایشی که می توان آغاز آن را اثر چامسکی و هله (1968) دانست، در گذر زمان در قالب انگاره های نظری خاصی مطرح شده است. پژوهش حاضر، که پژوهشی میدانی است، به بررسی و توصیف فهرست واجی (شامل همخوان ها و واکه ها) گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین در چارچوب نظریة واج شناسی زایشی می پردازد و هویت واجی هر واج را با استفاده از انگارة برکوئست (2001) به اثبات می رساند. بدین منظور، داده های زبانی گویش بلوچیِ سرحدّی بر اساس پیکرة زبانی گردآوری شده از منطقة گرنچین از توابع شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان مورد بررسی قرار می گیرد. گردآوری داده ها و تدوین پیکره های زبانی از طریق مصاحبه و ضبط گفتار آزاد انجام شده است. جامعة زبانی این پژوهش را 10 گویشور ساکن گرنچین با رده های سنی متفاوتِ 60 تا 80 سال و بی سواد تشکیل می دهد. یافته های پژوهش نشان می دهد که انگارة واجی برکوئست (همان) برای شناسایی فهرست همخوانی و واکه ای گویش بلوچیِ سرحدّیِ گرنچین کارآمد است. نتایج همچنین حاکی از آن است که این گویش در نظام واجی خود 21 همخوان شامل 8 همخوان انفجاری، 5 همخوان سایشی، 2 همخوان انسایشی، 2 همخوان خیشومی، همخوان لرزشی، 1 همخوان کناری و 2 غلت و 9 واکه شامل 6 واکة ساده و 3 واکة مرکب دارد.
طبقه بندی تغییرات ساختواژی در فرایند وام گیری واژه ها از زبان ترکی به فارسی
حوزههای تخصصی:
زبان به عنوان پدیده ای زایا و پویا همزمان با پیشرفت بشر در حال تغییر است. یکی از تغییراتی که در اغلب زبان ها اتفاق می افتد، وام گیری ناشی از روابط گستردة اهالی زبان های مختلف است. وام گیری انواع مختلفی دارد که عبارتند از: وام گیری آوایی، وام گیری واژگانی و وام گیری دستوری. واژه ها از نظر ساختمان به انواع ساده (بسیط)، مرکب، مشتق و مشتق مرکب تقسیم می شوند؛ اما در فرایند وام گیری، گاه این ساختمان دچار تغییر می شود و عنصر قرضی می تواند در زبان مقصد به گونه های متفاوتی ظاهر شود. مقالة حاضر با بررسی 1000 واژة قرضی که از ترکی وارد فارسی شده اند، به طبقه بندی آنها بر اساس ساختمان و تغییراتی که پس از قرض گیری در آنها رخ داده است، پرداخته و آنها را در 7 طبقه شناسایی و دسته بندی می کند. این فرایندها به ترتیب فراوانی عبارتند از: 1- مشتق ترکی به سادة فارسی 2- سادة ترکی به سادة فارسی 3- مرکب ترکی به سادة فارسی 4- مشتق مرکب ترکی به سادة فارسی 5- وند ترکی به وند فارسی 6- وند ترکی به واژة سادة فارسی و 7 – واژة سادة ترکی به وند فارسی. نتایج نشان می دهد که فرایند وام گیری در زبان فارسی کمتر به ساختار ساختواژی واژه های وام گرفته شده حساسیت نشان می دهد و آنها را به صورت یک واحد به زبان فارسی وارد می کند.
فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در زبان فارسی: بررسی صوت شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، فرایند واجی همگونی [3] همخوان با همخوان را در گفتار فارسی زبانان، به لحاظ صوت شناختی [4] بررسی کرده ایم. در این راستا، تحلیل صوت شناختی در حوزه های شدت [5] صوت، دیرش [6] ، سازه اول [7] ( F1 )، سازه دوم [8] ( F2 ) و سازه سوم [9] ( F3 ) آواهای هم جواری انجام شده است که در آن ها، فرایند همگونی اِعمال می شود. درباره همخوان های سایشی بدون سازه، بسامدهایی از نوفه همخوان سایشی اندازه گیری شده و بدین منظور، چهار گفته ضبط شده، به لحاظ صوت شناختی تجزیه و تحلیل شده است. این بررسی در آغاز، شامل تحلیل ویژگی های صوت شناختی هریک از آواهای مورد نظر در بافت غیرهمگون در مواضع آغازین [10] ، میان دو واکه [11] و نیز پایانی [12] است و سپس ویژگی های به دست آمده از آواهای مورد نظر، با ویژگی های صوت شناختی همان آواها در بافت همگونی مقایسه می شود. در این حالت، در مواردی که ارزش میانگین هر یک از مشخصه های صوت شناختی آوای همگون شده، به مشخصه های صوت شناختی آوای اثر گذار بر فرایند همگونی در بافت همگون نزدیک شود، آن متغیر خاص، در فرایند مورد نظر، نوعی همگونی ایجاد کرده است. نتایج تحلیل های این تحقیق نشان می دهد که در زیربنای فرایند واجی همگونی همخوان با همخوان در فارسی محاوره، نوعی همگونی صوت شناختی در متغیرهای فیزیکی شدت، دیرش، سازه اول، دوم، و سوم وجود دارد.
پدیده انجماد و جایگاه فاعل در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر پس از معرّفی پدیده انجماد و بیان دیدگاه بوئکس (2003؛ 2008)، به بررسی داده های زبان فارسی بر مبنای رویکرد وی و در چارچوب نظریه کمینه گرا می پردازد و نشان می دهد که این داده ها رفتاری موافق با تحلیل بوئکس از خود بروز می دهند. در زبان فارسی خروج از درون گروه های حرف تعریف فاعلی که جهت بازبینی مشخّصه اصل فرافکنی گسترده جابه جا شده و یک حوزه بازبینی تشکیل داده اند، امکان پذیر نیست. علاوه بر این، مروری بر پژوهش های پیشین در زمینه خروج از درون گروه حرف تعریف در زبان فارسی انجام می گیرد و نشان داده می شود که برخی داده های زبان فارسی برای تحلیل بیان شده در این پژوهش ها مشکل آفرین خواهند بود. در ادامه به طرح دو رویکرد موجود در زبان فارسی درباره جایگاه بی نشان فاعل پرداخته، نشان داده می شود که جایگاه فاعل در زبان فارسی موافق با رویکرد انوشه (1389) در سطح بیان، جایگاه مشخّص گر گروه زمان است و نه مشخّص گر گروه فعلی کوچک.
اتصال پی بست های ضمیری به اسامیِ مختوم به واکه در زبان فارسی: چگونگی اتصال و بازنگری نظام پی بست های ضمیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی اتصال پی بست های ضمیریِ زبان فارسی به اسامیِ مختوم به واکه می پردازد. هدف از انجام این پژوهش بازنماییِ صورت زیرساختیِ این نوع ضمایر در زبان فارسی و چگونگیِ اتصال آنها به گروه های اسمیِ مختوم به واکه، و همچنین مطالعه انواع فرایندهای درجِ موجود بین ستاک و پی بست است. بررسی داده ها نشان می دهد که نظام پی بست های ضمیری در زبان فارسی، نظامی سه عضوی است که هریک بیانگر اول شخص، دوم شخص و سوم شخص مفرد است. این ضمایر تنها از یک همخوانِ منفرد تشکیل شده اند، که صورت جمع متناظر آنها با افزودن پسوند جمع ساز ‘-An’حاصل می گردد. همچنین، نشان داده می شود که واکه درج شده میان ستاکِ مختوم به واکه و ضمیر در قیاس با ستاک های مختوم به همخوان درج می گردد. این نوع فرایندِ درج، خود زمینه سازِ درجِ غلت یا نیم واکه میان ضمیر و واکه درجی می شود.
ساختار تکیه و آهنگ زبان شمس تبریزی در مقالات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکیه واژه برجستگی ای است که به یکی از هجاهای واژه داده می شود. تکیه، در زبان فارسی، با برخورداری از ابزار لازم (شدت، زیر و بمی) و جای گاه دستوری خاص، در جهت تبیین و تفهیم مطالب نقش دارد و در کنار آهنگ حاصل از برجستگی نمود خاص می یابد. آهنگ از تکیه جدا نیست. هر جا که تکیه هست ارتفاع صوت بیش تر می شود و در هیچ موردی یکی را جدای از آن دیگری نمی توان یافت. مقالات شمس تبریزی به عنوان مجموعه ای ارزنده از گفتارها و خطابه های شمس تبریزی دربردارنده مطالب گرانبهایی است که درک و تفهیم آن تا حدی با دشواری همراه است. نگارندگان به بررسی تکیه و آهنگ به عنوان ویژگی دستوری خاص گفتار و خطابه، که در سخنان شمس نمود بارزی دارد، پرداخته و نشان داده اند که توجه به این عامل سهولت درک و تفهیم مطالب این مجموعه باارزش را در پی دارد و نیز این امر نشان از آن دارد که شمس در مقالات، که مجموعه ای از سخنان خطابی و تعلیمی است، از تکیه و آهنگ به عنوان عوامل آوایی سخن، به منظور تأثیر بر مخاطب، به نحو احسن بهره برده است.
فعل های چندپاره زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
در رده شناسی ساخت واژی، زبان ها بر اساس نحوه انتقال رابطه های دستوری چون زمان، نمود، جنس و مانند آن به سه گروه زبان های تصریفی، پیوندی و تحلیلی تقسیم شده اند. بر این اساس در بحث فعل، ویژگی های دستوری شخص و شمار، زمان، وجه، نمود، مفهوم سبب، گذرایی و مانند آن در زبان ها یا به وسیله وندافزایی یا با تغییر در ریشه و یا با استفاده از واژه ای مجزا بیان می شود. در زبان فارسی این مفاهیم عمدتاً با استفاده از واژه ای مستقل و جدا از بخش گزاره ای فعل بیان می شود و در بحث تصریف فعل، زبان فارسی را می توان تحلیلی دانست. در این پژوهش، نحوه انتقال مفاهیم دستوری مرتبط با تصریف فعل در زبان فارسی در چارچوب نقش و ارجاع ون ولین (2005) مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد نقش و ارجاع، محمول بند در سطح هسته جمله، به وسیله یکی از روابط پیوند شامل همپایه سازی، ناهمپایه سازی و یا شبه ناهمپایه سازی ساختاربندی می شود. بر همین اساس، در این پژوهش با فرض تحلیلی بودن زبان فارسی از جهت انتقالِ معناهای دستوریِ مرتبط با تصریفِ فعل، نحوه تشکیل فعل در سطح اتصال های هسته ای در دستور نقش و ارجاع مورد بررسی قرار می گیرد.
معرفی رویکرد معیار در ردهشناسی صرفی و نمود آن در برخی گویشها و زبانهای رایج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق، روی کرد معیار را که در چهارچوب رده شناسی صرفی به دست داده شده است، در زبان فارسی، برخی گویشهای آن و نیز برخی دیگر از زبان هایی که در سرزمین پهناور ایران، بدان ها تکلم می شود، بررسی کرده ایم. در روی کرد معیار، برخلاف بیشتر روی کردهای صرفی دیگر که به پدیده های زبانی پربسامد میپردازند، به پدیدههای کم بسامد نیز توجه میشود و از منظر این روی کرد، بسامد کم، دلیل اهمیت کم نیست؛ بنابر این، بی قاعدگیها یا موارد غیرمعمول که معمولاً از سوی دیگر روی کردها کنار گذاشته میشوند، در این روی کرد، با توجه به معیارهایی ردهبندی میشوند و از طریق این رده بندیها، صورتهای ممکن در زبانها مشخص میشوند. دو پدیده مطرح در روی کرد معیار، عبارت اند از: همایندی و صورتهای مکمل. گر چه این دو پدیده در صرف زبان فارسی، نادرند، مواردی استثنایی از آن را میتوان یافت. بررسی برخی دیگر از گونهها و زبانهای موجود در ایران نشان می دهد که همایندی در صیغه های فعل در زبانهای کردی کرمان شاهی، کزیکی، کردی مهابادی، سیستانی، کرمانجی خراسانی، کاخکی، خانیکی و فردوسی، پدیدهای غالب و رایج است و در گویش های لری و ترکمنی هم به صورتی نه چندان متداول وجود دارد؛ اما در گویشهای تایبادی، کاشمری، رقهای، شویلاشتی، خوافی، دلبری، رامسری، اصفهانی و کلیمی اصفهانی همایندی وجود ندارد. در این بررسی، سلسلهمرتبه صیغگان را به دست آورده و دریافته ایم که برخی معیار ها برای تعیین نمونه معیار در صورتهای مکمل، بر زبان فارسی منطبق است و صورتهای مکمل نیز به میزانی اندک در تمام زبانها و گونههای بررسی شده دیده میشوند.
ساخت های تعجبی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در زبانشناسی، بررسی ساختار و خصوصیات انواع جمله های موجود در زبان و تعیین تفاوت ها و شباهت های آن ها با یکدیگر است. هدف مقالة حاضر نیز پرداختن به جمله های تعجبی زبان فارسی ازدیدگاه زبانشناسی و ارائة دادههای جدیدی از زبان فارسی است که ضرورت توصیف این گونه جمله ها را توجیه می کند و اساس درک ماهیت جملههای تعجبی را وسعت می بخشد. در این تحقیق تلاش میشود تا در چارچوب رویکرد زانوتینی و پورتنر (2003) به این پرسشها پاسخ داده شود: الف. ساختار جمله های تعجبی در زبان فارسی چگونه است؟ ب. نقش معنایی و کاربردشناختی این گونه جمله ها چیست؟ ج. تفاوت این جمله ها با جمله های پرسشی خبری چیست؟ د. عنصر نفی در این ساختارها چه جایگاهی دارد؟ دادههای این تحقیق به شیوة پیکرهبنیاد گردآوری و به روش توصیفی- تحلیلی بررسی شده است. نتایج حاکی از این است که در زبان فارسی، تعجبی های خبری و تعجبی های پرسش واژهای دو نوع اصلی جمله های تعجبی را تشکیل میدهند که تمایز میان آن ها با بررسی ویژگیهای معنایی، کاربردشناختی، آکوستیکی و نحوی این جمله ها و همچنین مقایسة رفتار آن ها در رابطه با فرایند منفیسازی و ساختهای مقایسهای امکان پذیر است.
مقاله به زبان انگلیسی: بررسی ارتباط فراگیری زبان دوم و هوش هیجانی با تکیه بر توانش کاربرد شناسی زبان بینابین (Emotional Intelligence and SLA: The Case of Interlanguage Pragmatic Competence)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه توانشهای زیر مجموعه زبان دوم تحت تاثیر عوامل مختلفی چون عوامل شناختی، فردی، و اجتماعی است ( الیس، 1994) که در این میان طیف وسیعی از عوامل فردی در مطالعات آموزش زبان مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته اند لیکن تاکنون در این مطالعات هوش هیجانی به عنوان یک عامل فردی مورد توجه جدی قرار نگرفته است (پیشقدم، 2009). از سوی دیگر برخی از کنشهای زبانی که از جمله عناصر اصلی توانش کاربردشناسی زبان بینابین به شمار می رود دارای ویژگی «تهدید وجهه» می باشد. این نکته تاثیر و یا ارتباط هوش هیجانی - که ارتباط مستقیم با توانایی و مهارت افراد در مدیریت و کنترل احساسات دارد – را با توانش کاربرد شناسی زبان بینابین بسیار محتمل می سازد. در مطالعه حاضر محقق به بررسی این ارتباط محتمل می پردازد و با این هدف پرسشنامه «بار-آن» به عنوان معیار هوش هیجانی ، آزمون تافل به عنوان معیار سطح مهارت و توانایی زبانی و دو آزمون کاربرد شناسی زبان بینابین بر روی 52 زبان آموز ایرانی اجرا شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشانگرعدم وجود ارتباط موثر و معنا دار میان هوش هیجانی و توانش کاربرد شناسی و سطح مهارت زبانی زبان آموزان می باشد در حالی که میان توانش کاربرد شناسی زبان بینابین و سطح مهارت زبانی ارتباطی معنا دار و موثر وجود دارد. افزون بر این نتایج به دست آمده بیانگر آن است که هوش هیجانی نمی تواند به عنوان معیار مناسبی برای پیش بینی میزان توسعه توانش کاربردشناسی زبان بینابین و یا سطح مهارت زبانی مورد استفاده قرار گیرد و در نتیجه با استناد به نتایج تحقیق حاضر می توان گفت که در فرآیند یادگیری زبان دوم به طور عام و توسعه توانش کاربرد شناسی زبان بینابین به طور خاص نمی توان هوش هیجانی را به عنوان یک عامل فردی تاثیر گذار و مهم به شمار آورد.
بررسی معنایی فعل مرکّب در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وام واژه های روسی در زبان فارسی و فرهنگ بزرگ سخن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ بزرگ سخن پژوهشی به نسبت جدید در زمینة فرهنگ نویسی زبان فارسی به شمار می آید که ضمن بهره گیری از دستاوردهای فرهنگ های پیشین، دارای نوآوری های برجسته ای است. این فرهنگ ضمن استفاده از پیکرة زبانی در انتخاب واژه ها، به آوانویسی، ترکیبات واژه ها و ارائة مثال ها و شواهد مناسب پرداخته است. یکی از ویژ گی های این فرهنگ، ریشه یابی واژه ها به ویژه واژه های دخیل در زبان فارسی است که در میان آن ها نَود واژة روسی نیز دیده می شود. اما با بررسی دقیق، در شناسایی ریشة این واژه ها کاستی هایی مشاهده کردیم که در مقالة حاضر به آن می پردازیم. هم زمان با بررسی این گونه واژ ها در فرهنگ بزرگ سخن، موارد دیگری را نیز تحلیل می کنیم. در بعضی از وام واژه های روسی تغییرات معنایی و یا حوزة معنایی، در برخی از آن ها گاه تغییرات آوایی و در گروهی دیگر نیز تغییرات دستوری پدیده آمده است. وام واژه هایی نیز روسی انگاشته شده اند؛ ولی پس از بررسی مشخص شدند که آن ها واژ ه های اصیل فارسی بوده اند که به زبان روسی وارد شده و سپس با تغییرات آوایی به زبان فارسی بازگشته اند.
نقش ممیز عدد در گروه حرف تعریف کردی کلهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، نقش ممیز عدد در درون گروه حرف تعریف کردی کلهری را به عنوان یک زبان ممیزی بررسی می کنیم. ممیزها عناصری هستند که به عنوان متمم عدد با اسامی قابل شمارش به کار می روند. فرافکن حاصل از این هسته نقشی در درون گروه حرف تعریف پایین تر از گروه سوری ضعیف و بالاتر از گروه شمار جای می گیرد. برای تبیین نقش این عناصر ابتدا الگوهای چیرچیا (1998)، بورر (2005) و گبهارت (2009) را به عنوان سه مدل مسلط موجود در این زمینه ارائه کرده، همراه با توصیف ممیزهای عدد کردی کلهری از این سه دیدگاه کفایت آنها را دربرابر این داده های جدید می آزماییم. براساس مدل چیرچیا، در زبانهای ممیزی دلالت اسامی توده وار بوده و لذا به علت جمع بسته نشدن اسامی به تنهایی، از ممیزها برای جمع بستن اسامی استفاده می شود. وجود اسامی قابل شمارش و تکواژ جمع در زبان کردی و اختیاری بودن ممیزها حاکی از نادرستی این دیدگاه است. بورر (2005) براین عقیده است که تکواژ شمار و ممیزها نقش انفراد را داشته و در توزیع تکمیلی هستند. نظر به حضور همزمان ممیز و نشانه جمع در گروه حرف تعریف کردی کلهری، کارایی این دیدگاه در توصیف داده های این زبان نیز رد می شود. سرانجام نشان می دهیم که چنانچه به پیروی از گبهارت قائل به آن باشیم که ممیزهای عدد حاوی مشخصه هایی مانند [کمیّت] و [انفراد] بوده و درمقابل، تکواژهای جمع دارای مشخصه [گروه] باشند قادریم ضمن توصیف ممیزها در این زبان، توزیع آنها را نیز در درون گروه های حرف تعریف تبیین کنیم.
مجهول در کردی کلهری: دیدگاهی رده شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ساخت مجهول کردی کلهری بررسی شده است. گرچه ساخت مجهول از ساخت های مهم زبانی است، در کلهری مطالعات کمی بر روی آن انجام شده است. مطالعه حاضر در قالب اصول رده شناسی کینان و درایر (1985) به انجام رسیده است و وجود ساخت مجهول بنیادی را در کلهری تأیید می کند. همچنین شواهدی ارائه خواهد شد که نشان می دهد برخی افعال لازم کلهری را نیز می توان مجهول کرد، امّا مواردی از فعل های متعدی مشاهده شده که صورت مجهول ندارند.