فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۰۱ تا ۱٬۰۲۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
کتاب أسالیب المعانی حلقه ایی کوچک اما ارزشمند از مجموعه کتاب هایی است که در دانش بلاغت به سلک تحریر درآمده است، نویسنده کتاب کوشیده است با تجزیه و تحلیل آیات قرآن بر مبنای دانش معانی دریچه تازه ایی را در برابر پویندگان و جویندگان علوم قرآنی از یک سو و دانش بلاغت از سوی دیگربگشاید. این پژوهش در صدد پاسخ دادن به سوالات زیر است: نقاط قوت و ضعف کتاب اسالیب المعانی فی القرآن الکریم چیست؟ و چقدر نویسنده در تحلیل مسایل علم معانی در اثر خودش موفق بوده است؟ نگارنده در نهایت به این نتیجه رسیده است که وجود دقت و موشکافی نویسنده در تجزیه و تحلیل آیات قران و بهره جستن از نظریات بزرگان دانش بلاغت و استفاده از منابع فراوان و ارایه یک منبع جدید اسلامی در برابر دیگر آثار که معمولا به مثال های تکراری و گسسته از اشعار شاعران تکیه می زنند، کاستی هایی در اعراب گذاری و رعایت نکردن ارجاعات و استناد به نظر دانشمندان بدون ذکر منبع و برخی اشتباهات علمی و تایپی وجود دارد که اصلاح آن ضروری می نماید. گفتنی است روش بررسی حاضر نقدی– تحلیلی است.
تحلیل هرمنوتیکی نقش عناصر فرهنگی در درک زیبایی-شناسی شعر عربی قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک زیبایی در شعر عربی دوره پیش از اسلام اگر با شناخت عناصر فرهنگی همراه نشود در فرم و تصویر محدود خواهد شد. در باب اشعاری که از ویژگی، سبک ها و معانی این اشعار تقلید کرده و بر همان منوال پیش رفته است نیز وضع چنین است. درک زیبایی شناسی فارسی زبانان از چنین اشعاری در صورتی که با دانش پیش زمینه ی فرهنگی همراه نباشد، سطحی و در حد همان وزن و قافیه خواهد بود. از دیدگاه رویکرد هرمنوتیک فلسفی در باب اشعار عربی معناگرا، حکمت آمیز و عرفانی، همانند اشعار فارسی همسان، شناختِ متناسب فرهنگی و همچنین جنبه های فرازمانی و قابلیت اطلاق در معنا باعث می شود تا خواننده، از زیبایی های نهفته در عالم معنایی شاعر نیز بهره مند شود. در این اشعار به دلیل اشتراک فرهنگی موجود، خواننده درک زیبایی شناسی کاملی دارد؛ زیرا عناصر فرهنگی همسان به عنوان عامل جهت دهنده ی پویا، حضور فرازمانی داشته و خواننده می تواند با حاضرسازی این عناصر، درک زیبایی شناسی عمیق تری داشته باشد. در این حالت اشعار عربی مورد نظر در حقیقت تفاوتی جز زبان ظاهر با اشعار فارسی ندارند.
نقد آراء النُقّاد المعاصرین فی أبی نواس وخمریاته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لأبی نواس شخصیة فذّة أثارت جدلاً حاداً بین النقّاد من القدامى والمعاصرین والتّی ما تزال تُثیر حوله الکثیرَ من الجدل؛ فلایمکن التعرف علی حقیقة شخصیّته وشخصیّته الحقیقیّة إلا بعد إعادة القراءة فی أغلب ما قیل حوله؛ وللوصول إلی هذا الغرض نحن بحاجة إلى نوع خاص من الحزم والحذر فی قبول ما قیل عنه وما نُسِبَ إلیه، وکذلک بحاجة إلى تقویم جدید لنهج حیاته وطریقة تفکیره التی لاتُفهم من خلال ظاهر أشعاره، فی کثیر من الأحیان، ولاسیما أشعاره الخمریة. المقال الذی بین أیدیکم قد تناول آراء النقاد القدامی بصورة عابرة وقام بمعالجة آراء النقاد المعاصرین بشیئ من التفصیل لتبیین مقدار إفراطهم علیه بسبب التحالیل النفسیة التی لا أثر لها فی تحالیل النقّاد القدامی ولا أساس لها من أصل. ولإنجاز هذه المهمّة تمّ الاستناد إلی بعض الأخبار والأشعار التی سببت أن تتزاید أخبار السوء حوله وحول أمّه وإلی بعض الأبیات والقصائد التی تشیر إلی الأجواء السائدة علی تلک الفترة والأبیات التی تدل علی بعض معتقداته من وجهة النظر السیاسیة والدینیة.
دراسة نقدیة تحلیلیة فی مآخذ مارون عبّود علی شعر عباس محمود العقّاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عباس محمود العقّاد ناقد، شاعر، وموسوعیّ کبیر خلّف لنا تراثاً قیّماً علی ساحات اجتماعیة، وسیاسیة، ودینیة، وأدبیة. إنّه لم یتخلّف عن میدان النقد والشعر فصدر منه ما یقارب من عشرة دواوین شعریة، لکنّ شعره أُثیرت حوله معارک نقدیّة حامیة الوطیس أدّت إلی انقسام النقّاد إلی ثلاثة تیّارات: التّیّار المؤیّد، والتّیار الرافض، والتّیار الذی سار فی اتّجاه موضوعیّ علمیّ. یمثّل مارون عبّود الناقد اللبنانی الشّهیر الاتّجاه الذی یرفض شعر العقّاد رفضاً باتّاً منکراً شاعریّته فهو یری شعره باعثاً للسخریة والهزء.
إنّ الإنسان عندما یقرأ آراء عبّود یحسّ منذ البدایة أنّها خلت من الروح العلمیّ والموضوعیّ، وأنّ عبّود وقع فی شباک التکتّلات النقدیة السائدة فی النقد الأدبی العربی فی القرن العشرین عندما یقول: «لا أقابله بناجی، وأبی شادی، وطه، والصیرفی، والخفیف، وبشر فارس، وصالح جودت، ومبارک، وکلّ من یقول شعراً بمصر، فکلّ هؤلاء حتّی زکی مبارک خیر منه.» فمن هذا المنطلق رأینا من الضرورة أن نقوم بدراسة آرائه برؤیة نقدیة محایدة فنکشف حقیقة شعره خاصّة فی دواوینه ""هدیة الکروان"" ، و""عابر السّبیل"" و""وحی الأربعین"" التی تمتاز بالتجدید والموضوعیة ووحدة القصیدة. وأهمّ نتیجة حصلت لنا أنّ عبّود رغم أنّه کان مصیباً فی بعض جوانب نقده، إلّا أنّه ابتعد عن الحقیقة والموضوعیة فی قسم کبیر من آرائه فجری وراء أغراضه الفردیة. لأنّ التنافس بین مصر و لبنان فی ساحة الأدب والنقد فی بدایات القرن العشرین دفع النقّاد إلی خوض معارک نقدیة سادت العصبیة واللامنهجیة علی قسم کبیر منها.
الثّنائیّة القصدیّة بین التّراث العربیّ والدّراسات الغربیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرصد هذا البحث بشکل موجز الأفکار الأولى لقضیة من قضایا القصد وهی: ""الثّنائیّة القصدیّة""، التی اکتسحت صفحات الدراسات العربیّة والغربیّة کونها تبرز قیمة العمل الإبداعی ورقیّه، لأنّها تمثّل: مجموعةً من الأهداف والأغراض والمرامی البعیدة المدى التی تستوطن النّص، والمتلقی علیه أن یتصیّدها ولا یقف عند القصد القریب بل یسعى إلى القصد البعید وبهذا ینتج عن ذلک ""ثنائیّةً قصدیّةً"". ولا شکّ أن معرفة هذه الأخیرة تحتاج إلى درایةٍ بها وهذا موطن الإشکال؛ فالقصد الأوّل ثابتٌ لأنّه ظاهرٌ سطحیٌّ وفی الغالب یدرکه کلّ قارئٍ، والقصد الآخر متعدّدٌ ومتغیّرٌ لأنه باطنیٌّ تلمیحیٌّ ولا یدرکه کلّ قارئٍ عدا الذکی والمثقّف والواعی من خلال تمعّنه فی النّص وتوظیف إمکاناته المعرفیّة والسیاقیّة.
وتتجسّد الدّراسة وفق مفاصل محدّدة هی، أوّلاً: تعریف القصد والثّنائیّة القصدیّة، وثانیاًّ: الثّنائیّة القصدیّة فی الدراسات العربیة التراثیة، وثالثاً: الثّنائیّة القصدیّة فی الدراسات الغربیة، فهذین العنصرین الأخیرین رسما معالم الثنائیة من ناحیة تسمیتهما المختلفة من عالم لآخر، بل حتى عند العالم نفسه، وأیضا التعریف بهما، والتمثیل لهما بنماذج متنوعة اللغة والمضمون، ورابعاً: المقارنة بین الدرسیْن، الذی تمّ التطرّق فیه لنقاط الاتفاق والاختلاف.
وقد توصّلت الدراسة إلى أنّ فکرة الثّنائیّة القصدیّة تظهر عند العلماء القدامى من دون ذکرٍ لهذا المصطلح، بل اقتصروا بتقسیم المعنى إلى قسمین اثنین مثلهم فی ذلک مثل الدارسین الغربیین. کما أنّه یمکن أن نلمس أثناء المقارنة بین الدرسیْن، وجود نقاط اتّفاق أکثر من نقاط الاختلاف، وهذا دلیل على وجود علاقة فکریة وطیدة بینهما، لأنّ الهدف فی النهایة واحد، هو عرض النّص وتحلیله دلالیًا ومقصدیًا سواء الظاهر منها أو الباطن.
نشانه شناسی عناوین رمان ""سه گانه ی"" نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آستانه ورود به هر اثری، عنوان آن است و نباید عنوان را صرفا کلماتی دانست که برای معرفی کتاب، بر روی جلد آن حک شده است زیرا عنوان خود، یک جنس ادبی است تا آنجا که دانشی به نام ""عنوان پژوهی"" به وجود آمده است. در این جستار نگارنده سعی بر آن دارد تا با تکیه بر مبنای نشانه شناسی(ارتباط دال و مدلول)، عناوین رمان سه گانه ی (بین القصرین، قصرالشوق و السکریة) نجیب محفوظ را مورد بررسی قرار دهد و به این مسأله مهم بپردازد که غرض اصلی نجیب محفوظ از انتخاب این عناوین که در حقیقت اسامی محله های قاهره هستند، چیست. نتایج برآمده از این پژوهش حاکی از آن است که منظور اصلی نویسنده از انتخاب عنوان «بین القصرین» نشان دادن گرفتاری شخصیت های داستان میان دو نوع استبداد یعنی پدرسالاری و استعمار انگلیس است؛ هدف از انتخاب عنوان «قصر الشوق»، بیان کردن نوعی استبداد معنوی در شخصیت ها و شکست آن ها در دستیابی به اهدافشان است و در نهایت غرض از انتخاب عنوان «السکریة»، پناه بردن شخصیت ها از سطح هشیاری به ناهشیاری و سرکوب شدن شادی ها به واسطه سلطه غم و اندوه می باشد.
تحلیل و بررسی کتاب بنیه النص السردی من منظور النقد الإدبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
135-157 صفحه
حوزههای تخصصی:
چکیده در این نوشتار تلاش شده است تا با معرفی کتاب «بنیه النص السردی من منظور النقد الأدبی» و بررسی انتقادی ساختار و محتوای آن، جایگاه این اثر در میان پژوهش های صورت گرفته در زمینه ادبیات داستانی و نظریه های روایت، مورد ارزیابی کمی و کیفی قرار داده شود. بر این اساس در گام نخست با بهره گیری از رویکردی علمی و کاملا منصفانه جایگاه این اثر در فضای علمی روایت شناسی، نوآوری و دستاوردهای آن بر صاحبان اندیشه مورد بررسی قرار گرفته و در گام بعدی با نگاهی عمیق و موشکافانه به محتوا و درونمایه این کتاب، کانونی ترین موضوعات، اهداف، پیش فرض ها و مبانی نظری همراه با دستاوردهای آن مورد تحلیل قرار گرفته است و پس از تبیین و تحلیل ساختاری و محتوایی این اثر تلاش شده است کتاب مورد بحث از دو منظر درون ساختاری و برون ساختاری در ترازوی ارزیابی و نقد علمی قرار گیرد.
تصویر کتاب البیان فی مرآه الأدب العربی والفارسی در آینه نقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
203-230 صفحه
حوزههای تخصصی:
ماده درسی یکی از چهار رکن اصلی آموزش هر دانشی به شمار می رود که در قالب کتاب، نوشته و یا هر ابزار آموزشی دیگری پا به عرصه وجود گذاشته و در پرتو پیشرفت و تخصصی شدن علوم رشد و تحول یافته است و سطح های مختلف و نیازهای متفاوت فراگیران به آن نوآوری و تنوع مبتنی بر اوضاع آموزشی واحوال مخاطبان را می طلبد. علم بلاغت پس از گذر از دوران ابتدایی حیات خود به دوره بلوغ و شکوفایی خود رسید و وارد زبان فارسی شد که، پس از آن، زبان پژوهان بیش تر به جنبه آموزشی آن توجه کردند و در هر عصری کتاب ها و رساله های آموزشی گوناگونی را به خود اختصاص داده است که این آثار ضمن تکمیل این علم با شیوه های مختلف سعی در آسان سازی آموزش آن، به ویژه برای غیر عرب زبانان، داشته و دارد. کتاب البیان فی مرآهالأدب العربی والفارسی نوشته دکتر علی پیرانی شال با هدف و رویکرد آموزشی کردن بخشی از علوم بلاغت یعنی علم بیان نگارش یافته است. این مقاله سعی کرده است، در راستای بررسی و نقد منابع آموزشی زبان قرآن، به زعم خود با نگاهی منصفانه کتاب مذکور را پژوهش و واکاوی کند و ضمن بیان برجستگی ها و امتیازهای آن نسبت به دیگر آثار مکتوب در زمینه علم بیان به ذکر پاره ای از کاستی های موجود در بخش های مختلف کتاب بپردازد.
ویژگی های شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی (بررسی و تحلیل ساختاری و محتوایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر عتاب و شکوی در دورة مملوکی دارای ویژگی های متعددی است. این فنّ شعری به اوضاع سیاسی و اجتماعی این دوره همچون فقر کُشنده و شرایط سخت زندگی مردم می-پردازد و در تلاش است تا سیاست های ظالمانه و رویکرد های اشتباه پادشاهان مملوکی و والیان آنان را در مقابل تودة مردم، به چالش کشیده و مورد نقد اجتماعی قرار دهد. البته گاهی چنین نقدهایی با فکاهه گویی نیز همراه است که از شدّت این انتقادها می کاهد. شعر شکوی در عصر مملوکی، منبع مهمی برای آگاهی و اطلاع از واقعیت زندگی سیاسی و اجتماعی این دوره محسوب می شود. بر همین اساس، این مقاله بر آن است تا فن شعری شکوی و عتاب را در این برهة زمانی مورد بررسی قرار دهد. مهم ترین یافته های این پژوهش بیانگر آن است که شعر شکوی در عصر مملوکی، رنگ و بویی سیاسی و اجتماعی به خود گرفته و با اسلوبی همراه با سُخریه و سبکی طنز آمیز، در راستای به تصویر کشیدن رنج و درد مردم است. از همین روی، شعر شکوی در دورة ممالیک دارای جایگاهی بی نظیر و ممتاز در درازنای شعر عربی است و پیش از این دوره، این گونه فن شعری کمتر مشاهده شده است. روش تحقیق در این پژوهش، به صورت تحلیلی- توصیفی و با استفاده از نمونه های زیبای شعری در عصر مملوکی است که دارای مضمونی همراه با شکوی و عتاب است.
تقابل الحضارات بین الأنا والآخر فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الحضارة تعنی التقدم الشامل بما فیه العدل والعلاقات والمعاملات والثقافة بین الاثنین، وکل حضارة تعرض ما تمتلکه علی حضارات أخری عن وعی أو غیر وعی، وما یفتح الحوار بین الحضارات هو علاقة بعضها ببعض، أو تلاقیها عبر الفتوحات والحروب کما وقعت فی التاریخ وصورتها النصوص الأدبیة حینا بعد حین. صورولوجیا علم یقوم بعرض صورة بلد ما، أو أمة ما، أو شعب ما، حیث یعین الباحث علی أن یکتشف الصور التی عرضتها، ومن مکونات هذا العلم، هی: صورة الآخر التی تقابل الأنا التی تتکلم عن الآخر ویصوره. یعتبر بهاء طاهر روائیا مصریا معاصرا خصص قسما من روایته ""واحة الغروب"" بعرض جدلیة ثلاثیة بین الأنا (الحضارة المصریة)، والآخر (کل من الحضارات الیونانیة المتمثلة فی الإسکندر المقدونی والفارسیة المتمثلة فی دارا)، ویتکلم علی لسان الآخر حول المصریین (الأنا الجمعیة) ثم الفرس ودارا ملک الفرس وجیشه (الآخر السلبی). یتناول هذا البحث بالکشف عن الصور المعروضة لکل من الإسکندر المقدونی والمصریین والفرس فی روایة ""واحة الغروب"" لبهاء طاهر؛ وذلک عبر الحوار بین الشخصیات الروائیة، معتمدا علی المنهج الوصفی- التحلیلی، والتاریخی، والنتائج تقول بأن الآخر الغربی الإیجابی یتجلی فی شخصیة الإسکندر، والروائی قد عرض منه صورة ذات فضائل إنسانیة یحبه المصریون وهو فی أنانیته یوحد العالم بعد محاربة الفرس.
لغة الصوصمتیّة فی دیوان أصابع المطر للشاعر العراقی حبیب السامر#,(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفردة ""الصوصمتیّة"" منحوتة من لفظتین هما ""الصوت والصمت""، وتدلّ على اقتران وامتزاج هاتین الظاهرتین فی النص الواحد. للصوصمتیّة دلالات خاصّة یرکز علیها الشاعر لنقل مشاعره وانفعالاته للمتلقی، وقد نجدها حاضرة بقوّة فی بعض القصائد النثریّة التی اعتمدت فی بناءها الفنی على لغة ثنائیّة قائمة على الإیحاء. ظاهرة الصوصمتیّة تُعتبَر من الثنائیات والمفارقات الضدیّة التی یوظّفها الشاعر فی النص للتعبیر عن اللاجدوى والواقع المتناقض. وتُعدّ من أهمّ التقانات الأسلوبیّة التی شکلت حضوراً واسعاً ومکثّفاً فی دیوان ""أصابع المطر"" للشاعر العراقی حبیب السامر. هذا المقال وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، یهدف إلى دراسة لغة الصمت وما تنتجه من أصوات ودلالات فی دیوان ""أصابع المطر"" لکی یکشف الجوانب المسکوت عنها فی خفایا النص الشعری. تظهر الصوصمتیّة فی نصوص السامر کلغةٍ وسطیّة فی أشکال مختلفة منها استنطاق الصمت وامتزاجه بالأصوات، والهرطقة الصمتیّة التی تثیر المتلقی وتحرّضه على اقتحام العالم الداخلی للنص، وأخیراً الصوصمتیّة المتجسّدة بالصور البصریّة کالتنقیط والتفتیت والأشکال الهندسیّة. وقد توصّل البحث إلى نتائج أهمّها أنّ الشاعر استخدم ""الصمت"" استعمالاً مجازیاً لیعبّر عن حالة التناقض والتمزّق، وعن حالاته النفسیّة وإسقاطاته الروحیّة فی مواجهة اللاجدوى. وفی ظل الظروف القاسیّة التی تسود العراق، الصوت عند السامر یمثّل العجز والخواء، ویصبح عاجزاً عن إیصال الفکرة، فیمتزج مع الصمت ومدلولاته لتتشکل لغة ثالثة (صوصمتیّة) أکثر إیحاءاً وعمقاً.
حقل الألفاظ الدالّة على أعضاء الإبل فی نهج البلاغة (دراسة دلالیة جمالیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد کان للإبل أهمیة بالغة وشأن عظیم فی حیاة العرب القدامى، وقد نرى صدى ذلک فی لغتهم حیث وضعوا للدلالة على هذا الحیوان وما یتعلّق به من آلات وأدوات مفردات کثیرة أدّت إلى توسیع نطاق هذا الحقل الدلالی توسیعاً لافتاً، فلا بدع أن نشاهد فی نهج البلاغة أیضاً حضور هذه المفردات واستعمالها بأسالیب أدبیّة بلاغیّة. تنوی هذه الدراسة بمنهج وصفی تحلیلی أن تعالج دلالات وأسالیب استعمال الألفاظ الدالّة على أعضاء الإبل التی وردت فی نهج البلاغة وما أبدعه الإمام فیه بواسطتها من أغراض ومعان وتعبیرات، وقد حصلنا على نتائج لافتة؛ منها أنّ الإمام وظّف هذه التعبیرات توظیفاً مجازیّاً لیفید أغراضاً تدور حول الإسلام والعقیدة وأهل البیت والعبادة والحثّ على الجهاد فی معظم الأحایین بغیة أن یجسّد للمخاطبین تلک المفاهیم عبر تعبیرات وألفاظ مأنوسة یلمسونها فی حیاتهم.
ناسازواری تصویری در شعر سیاسی و اجتماعی بدرشاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسازواری تصویری، تکنیکی است مبتنی بر بیان تناقض بین دو تصویر متقابل، از شرایط معاصر و یا بین برخی از داده های میراثی و برخی اوضاع معاصر. شاعر با بهره گیری از چنین شگردی، گاه جهت بیان اندیشه های درونی اش، به سخن گفتن در لفافه گرایش پیدا می کند و با ایجاد ارتباط میان ناسازه های موجود در یک قصیده، ناهمخوانی بین شرایط فعلی و وضعیت آرمانی را اثبات می کند. بر همین اساس ناسازواری تصویری به عنوان یکی از اساسی ترین دستمایه های شعر سیاسی و اجتماعی سیاب محسوب می گردد ، که از طریق آن به صورت زیرکانه و گاه غیر مستقیم به نقد چالش های جامعه خود می پردازد. وی در بیشتر مواقع با فراخوانی میراث ادبی، تاریخی، دینی، ملی و دگرگونی دلالت های میراثی فراخوانی شده به دلالت های معاصر و متناقض، در شعر خود فضایی می گشاید، که گذشته طلایی عرب ها را در مقابل شرایط معاصر جامعه عربی و به ویژه عراق قرار می دهد . با توجه به گستردگی شکل دوم ناسازواری تصویری و نظر به فراخوانی شخصیت، حکایت و متون میراثی و دگرگونی متناقض آنها ، و همچنین پنهانی تر بودن معنا در بافت شکل دوم، شاعر از نوع دوم ناسازواری تصویری بهره ی بیشتری جسته است.سیاب این شگرد را بیشتر برای مقابله با ظلم حاکمان و سرکوبگری های سیاسی، تمسخر عقب ماندگی جوامع عربی و عراق، بیداری آنها، تشویق به مقابله با استعمار و... برگزیده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، دامنه ی گونه های مختلف ناسازواری تصویری را، در شعر سیاسی و اجتماعی سیاب مورد ارزیابی قرار می دهد.
أسلوبیة الانزیاح فی سورة الحدید المبارکة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة الانزیاح علی المستوی الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی فی سورة الحدید المبارکة، والتی تعد من أبرز سمات الأسلوبیة. إن الانزیاح مصطلح یبرز فی قدرة المبدع على اختراق المتناول المألوف، أو کما یقال إنه مضاد لما هو معتاد. الغرض الرئیسی من هذه التقنیة هو مفاجئة المتلقی وإثارة دهشته؛ لأنها تخالف القواعد المألوفة فی المعیار اللغوی والقرآن الکریم هو المثل الأعلی للنص الأدبی الذی بإمکاننا أن نری فیه التراکیب المنزاحة والعبارات المعدولة عن القانون النحوی والصرفی. رصدنا فی هذا المقال الظواهر المنزاحة فی المعیار اللغوی فی المستویات الثلاثة الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی، بحیث تشیر النتائج إلی أنّ أکثر الأنماط المنزاحة انتشاراً فی السورة حدثت فی المستوی النحوی (الترکیبی) بما فیه من التناوب والحذف والالتفات. أمّا فی المستوی الإیقاعی فتبیّن لنا أنّ التکرار –تکرار اللفظ، والتکرار الصوتی، وتکرار الفواصل- کثر تواتره فی السورة وجاء أکثره لتأکید المعنی وتقریره فی ذهن القارئ کما أنه یخلق موسیقی جمیلة أنیقة. تطرقنا فی المستوی الدلالی إلی الاستعارة التمثیلیة بوصفها انتقالاً من اللغة ذات اللغة المطابقة إلی اللغة الإیحائیة والتی ساعدت إلی تشکیل لوحة فنیة قائمة علی التصویر. أمّا فی المستوی النحوی فعالجنا التناوب والالتفات والحذف کالظواهر الأسلوبیة التی جاءت کثیراً ما لغرض الإیجاز والتوسّع فی المعنی.
بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب علیه السلام فی خطبه الحربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که ارتباطی تنگاتنگ با مسایل زبان شناسی دارد و ناقدان در بررسی و تحلیل متون به آن توجهی ویژه دارند، سبک شناسی است که بین روش علمی در مطالعات زبانی و روش نقدی در مطالعه متن ادبی توازن ایجاد کرده است. از سوی دیگر، وجود تألیفاتی در تطبیق این روش بر متون خلأیی بزرگ در این زمینه به حساب می آید که کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه گامی در راستای پر کردن خلأ موجود بوده است. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های ارزشمند و احتمالاً کاستی هایی است که مطرح نمودن و بررسی و نقد آنها می تواند زوایایی را برای نویسنده آشکار کند که از دید وی مخفی بوده و، از این رهگذر، مسیر برای ارایه هر چه بهتر تألیفات هموار شود. با این توصیف و برای تحقق چنین هدفی در مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه اثر علی احمد عمران پرداخته شده و، بعد از ذکر مقدمه و تعریف کتاب و اشاره به نقاط قوت آن، کاستی های کتاب در چند محور اساسی بیان شده است. مهم ترین یافته های پژوهش، که یافتن همان کاستی ها و محاسن و جنبه های نوآورانه کتاب است، در متن مفصلاً ذکر شده و همه آنها حاکی از آن است که هر چند اثر با سرفصل وزارت علوم خیلی متناسب نیست، اما می تواند به عنوان کتاب کمک درسی، که به تطبیق نظریه ای جدید بر متنی ارزشمند چون نهج البلاغه پرداخته، مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.
نگاهی به کتاب نظریه البناییه فی النقد الادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره ششم بهار و تالستان ۱۳۹۵ شماره ۱۲ (پیاپی ۷۰)
231-253 صفحه
حوزههای تخصصی:
نظریه ساختارگرایی از جمله مهمترین نظریه های نقد ادبی است که در نیمه دوم قرن بیستم، مطالعات ادبی را در اروپا و آمریکا تحت تأثیر خود قرار داد و دگرگون ساخت. این نظریه، همانند سایر نظریه های نقد ادبی در چند دهه اخیر از طریق ترجمه وارد حوزه مطالعاتی نقد ادبی در جهان عرب شد. به همین دلیل بیشتر کتابهایی درباره ساختارگرایی به زبان عربی نوشته شده، ترجمه از کتابهای غربی است. در این مقاله سعی شده کتاب «نظریه البناییه فی النقد الأدبی» مورد نقد بررسی قرار گیرد. این کتاب یکی از آثار ارزشمند در این حوزه است که در اواخر دهه 70 قرن بیستم توسط صلاح فضل از ناقدان برجسته مصر و جهان عرب، تألیف شده است. او در این کتاب برای نخستین بار در جهان عرب به معرفی رویکرد ساختارگرایی در علوم مختلف و کاربردهای آن در نقد ادبی و در دو حوزه نقد شعر و داستان می پردازد. اما اکتفا به مباحث نظری، فقدان مباحث عملی و عدم توجه به نقد و بلاغت قدیم عربی-اسلامی مهمترین معایب این کتاب به شمار می رود.
ناله های شعری ابن فارض و کلّیتی از عرفان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوشش و کوشش سالک شوریده، نردبان عروج به قله های بی کرانه قرب و بندگی و راه دستیابی به عشق الهی است. ناله های جان سوز و ادبی ابن فارض، این شاعر سوخته عشق و مجذوب نور توحید، همان ناله های سوزان محی الدین عربی، مولانا جلال الدین بلخی، فخرالدین عراقی و دیگر عارفان الهی ست. با توجّه به اینکه وی در به کارگیری صناعات بدیعی لفظی و معنوی در اشعارش به افراط گراییده و از این منظر نیز مورد توجّه پژوهشگران نبوده است؛ همچنین با هدف شناساندن شخصیّت شعری او، نگارنده به نگارش این مقاله تحریض شد. حاصل پژوهش نشان می دهد که شراره های عشق الهی با سوز و گداز، فقدان انس و وصال با عالم عرش و رهایی از منزل فرش، جلوه های ادبی کم نظیری آفریده است. ابن فارض در سروده هایش، تحولی ادبی به همراه آمیخته ای از فنون ادبی عام پسند به وجود آورده و نوعی افراط در آراستگی و زیبایی ظاهر ایجاد کرده است که باعث اخلال در رسیدن به هدف والای سلطان عاشقان مصر می باشد.
استعاره مفهومی آیه نور در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از اعجاز قرآن به زیبایی های ادبی و هنری اختصاص دارد که از آغاز ظهور اسلام در ایران، منشأ شکوفایی زبان و ادب فارسی شده است. بر اساس تعاریف پیشینیان، در درون استعاره به دلیل همانند کردن یا تشبیه، همواره مبالغه ای نهفته است که رمز زیبایی سخن و دلیلی منطقی بر تطبیق نداشتن کامل مستعارٌمنه با مستعارٌله است؛ ولی در ساحت مقدّس کلام الهی، با وجود اعجازهای لفظی و ادبی، خلاف واقعیت و کذب راه ندارد. استعاره بر مبنای نگرش معاصر-جورج لیکاف و مارک جانسون- و با رویکرد زبان شناسی شناختی، طرحی فراگیر و گسترده می یابد که سطح دریافت و فهم مخاطبان قرآن را راجع به استعاره ها، خصوصاً آنها که مربوط به حوزه توحید و خداشناسی است، هموار خواهد کرد. از این رو، در این نوشتار به آیه 35 سوره نور- که یکی از آیات بحث انگیز با ظرفیت تفسیرپذیری بالاست- به عنوان یک کلان استعارْ مفهومی خواهیم نگریست که خرده استعاره هایی به تفسیر بهتر آن کمک خواهد کرد. در استعاره های مفهومی قرآن، خصوصاً آنها که مربوط به حوزه توحید و خداشناسی است، سازوکارهای به ظاهر زبانی و در قالب واژه ها، در جهت ترغیب و برانگیختن تفکر و اندیشه مخاطب هستند؛ از این رو، وجه اندیشگی غالب بر وجه زبانی است و شاید این مهم ترین دلیل در انتخاب اصطلاح استعاره مفهومی برای آیه نور باشد. با نگرگاه شناختیان که استعاره از حوزه بلاغت به گستره زبان و تفکر و زندگی راه می یابد و مفهومی کلی تر پیدا می کند، پذیرش بسیاری از استعاره های قرآنی خردمندانه تر می شود.
فضایل و مناقب حضرت علی(ع) در اشعار محیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید محی الدین بن تاج الدین بن قتّال متخلص به «محیا»، یک از شاعران پارسی گوی قرن 11 قمری و سنی مذهب است که در آثار خویش، عشق و ارادتش را به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) به ویژه حضرت علی(ع) بی پرده ابراز داشته است. او در دیوان اشعارش، در کنار مدح پیامبر(ص) و خلفای راشدین، بارها و به طور خاص، از حضرت علی(ع)، در نهایت احترام، اصالت و تقدّس یاد کرده است. در این نوشتار، به بیان دیدگاههای این شاعر درباره خلفای راشدین و به ویژه حضرت علی(ع) پرداخته شده است. محیا، حضرت محمد(ص) را محبوب و معشوق خود می داند و به حضرت علی(ع) عشق می ورزد و خود را از نسل حضرت علی(ع) می داند.
قراءة سوسیولوجیة فی تجدید أبی نواس الشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أبونواس حسن بن هانئ، الشاعر الإیرانی (196ق) یعدّ من کبار شعراء العرب وعباقرته علی الإطلاق، ومحاولاته التجدیدیة فی الشعر من القضایا الأدبیة الکبری التی أثارت دراسات أدبیةونقدیة علی مرّ العصور. قد ذکرت أسباب شتّی لهذه الظاهرة الأدبیة الهامة فی مختلف المصادر والمراجع، ولکن هذا البحث قام باستقصاء دعوة أبی نواس التجدیدیة من منظور سوسیولوجبا الأدب، واستهدف دراسة أحکام هذه المنهجیة الحدیثة من خلال المقدمات الطللیة فی بعض المدائح النواسیة وقیاسها بالعناصر المستحدثة فی فواتح بعض قصائده الأخری، مضافاً إلی معالجة أسباب ظهور هذه النزعة الأدبیة فی تلک الفترة التی عاش فیها أبونواس. لقد تناولت هذه المقالة أشعار أبی نواس علی المنهج الوصفی التحلیلی، وقد وجدت أنّ تجدید أبی نواس الشعری جاء إثر نزعته الشیعیة المبنیة علی مواقف الرفض والثورة، والتناقضات الموجودة فی العصر العباسی الأول التی سادت من خلال نشوء الطبقات الاجتماعیة الجدیدة، والتغیّرات السریعة التی حدثت جرّاء امتزاج الثقافة العربیة بالثقافات الأخری کما لیس ینبغی أن یُهمل دور تضّاد القیم والمعاییر الاجتماعیة القدیمة والحدیثة، وعدم تطابق الإیدئولوجیة القدیمة والظروف الراهنة، وعدم توافقهما عند المثقفین فی المجتمع العباسی آنذاک.