فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۸۱ تا ۹۰۰ مورد از کل ۱٬۹۱۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
تصویر سازی یکی از اصطلاحات متداول در نقد قدیم و جدید عربی است که در آن شاعر می کوشد تا موضوعی را با تکنیک های مختلفی به تصویر بکشد. شعر معاصر فلسطین، سعی نموده تا آینه تحولات کشوری باشد که بعد از اشغال آن، دشمنان زیادی به مداخله در آن پرداخته اند. یکی از کشورهایی که در قرن گذشته و حاضر به حمایت از اشغال فلسطین برخواسته، آمریکاست که این امر سبب شده است تا شاعران فلسطینی، به طور وسیعی به ترسیم چهره آن کشور بپردازند. این شاعران با تکنیک های مختلفی ازجمله نماد و نقاب به این تصویر سازی پرداخته اند و تمساح، سگ، کلاغ، گرگ، افعی و طناب پوسیده را نمادهایی از آمریکا قرار داده اند تا ماهیت و ویژگی های اصلی آمریکا همچون ریاکاری، نجاست، شومی، وحشی گری و هرزگی، جهان خواری ظالمانه و فروپاشی زودهنگام آن را به تصویر بکشند. هلاکو، نرون، مارس و شیطان از مهم ترین نقاب هایی به شمار می روند که مفاهیمی همچون توحش، جنون قیصری، جنگ افروزی و اغواگری آمریکا را به تصویر می کشند. مقاله حاضر می کوشد تا نماد و نقاب را به عنوان مهم ترین تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین با روش توصیفی – تحلیلی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.
ادبیات شفاهی عربی و انواع آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو به بررسی بخشی از ادبیات شفاهی در زبان عربی می پردازد که از دو بخش تشکیل شده است. نخست ریشه های شکل گیری ادبیات شفاهی عربی و عوامل گسترش این ادبیات در بین کشورهای عربی بررسی شده است؛ عواملی مانند شهرنشینی و آشنایی با ادبیات ملل دیگر، فروپاشی خلافت عباسی، دولت مشعشعیان، زمینه های تاریخی مختلف کشورهای عربی و ملی گرایی. در ادامه به بررسی ژانرهای ادبیات شفاهی عربی می پردازد. قالب های کلاسیک ادبیات شفاهی عربی، مانند موالیا و زَجَل و همچنین قالب های نو مانند مربع، موشحاتِ عامیانه و اشعار کوتاه و نیز انواعی مثل حداء و رکبانیه مواردی است که در این بخش مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای نخستین بار دسته بندی تازه ای از ادبیات شفاهی عربی ارائه شده است. در انتها چنین نتیجه گیری شده که ادبیات شفاهی عربی سه دوره مهم تاریخی دارد که مراحل سه گانه پیدایش ادبیات شفاهی عربی را شکل می دهد. به منظور ادامه بحث و مطالعه در زمینه ادبیات شفاهی عربی، پیشنهاد هایی نیز مطرح شده است.
نسیج التکرار وأسالیبه فی دیوان "لا تسرقوا الشمس منا" للشاعر إبراهیم المقادمه (دراسه أسلوبیه فی البنیتین الإیقاعیه والدّلالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
105 - 126
حوزههای تخصصی:
المقادمه من شعراء فلسطین. ظهر التکرار جلیاً فی شعره بحیث اعتبر سمه أسلوبیه بارزه فی نتاجه الشعری. هدف البحث هو الکشف عن أسلوب التکرار فی دیوان الشاعر وعلاقته بالإیقاع والدلاله. فقد لفت التکرار أنظار الشّعراء والنقّاد من العصور الغابره حتّی الآن بسبب الدور الهام الذی یلعبه فی الکشف عن جمالیات الشعر وموسیقاه، وکذلک بسبب دوره الوظیفی والدلالی فی الشعر، لذا فإن دراسه هذه التقنیه فی شعر المقادمه تعدّ ضروریه. حاولنا فی هذا البحث أن نقوم من خلال دراسه هذا العنصر لدی الشّاعر بتعرّف المفاهیم الرئیسه لشعره المقاوم والعثور علی کیفیه استخدام هذه التقنیه فی تعمیق البنیه الدّلالیه والإیقاعیه وعلاقتها بأنواع البدیع. المنهج المستخدم فی هذا البحث هو المنهج التحلیلی – التوصیفی کما وظّفنا المنهج الإحصائی لاستخراج عدد الأصوات والکلمات والجمل المتکرّره. وما توصّل إلیه البحث هو أنّ المقادمه وظّف تکرار أصوات الحاء والهمزه والکاف للتعبیر عن صعوبه الموقف العاطفی الذی یمرّ به وصوت اللام للتعبیر عن الجهر والمعارضه کما أراد عن طریق المزاوجه بین النون والیاء التعبیر عن حاله الشجن التی تنتابه، وهذا النمط من التکرار درسه النقاد القدماء ضمن ما یعرف بالمعاضله الکلامیه وقد فصلوه عن التکرار. وقد رصد الشاعر فی تکرار البدایه صوره التضحیه والأبطال بهدف الترغیب وفی تکرار النهایه صوره الرثاء بهدف إثاره مشاعر المتلقی، حیث یشکلان مظله شعریه تهیمن علی مناخ القصیده وتحتویها، وقد هدف بتکراره ضمیر "نحن" تجسید الجراح الجماعیه وصوره الاتّحاد الفلسطینی وبتکراره ضمیر "أنت" بیان مدی علاقته بابنه الفقید. وقد تمیّز التکرار المرکب عنده بعنصر الارتکاز والتمحور الذی یجعله مختلفاً عن التکرار البسیط، وقد استخدمه فی تعمیق المضامین الطوباویه، والانصهار فی الوطن ودعم الانتفاضه.
مناویل الهومونیمی وتجلیاته فی اللغة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عد اهلومونیمی من أهم التقنیات الیت تنصب الوجوه الداللیة یف خانتها، وهو یتمظهر أکثر ما یتمظهر یف الدراسات التقلیدیة للغة العربیة یف إطار املشرتک اللفظی، إال أن هذه التقنیة الیت تستوعب مساحة الئقة یف اللغة العربیة، تتوغل یف خفایا الغموض واإلبهام ومل تعرف حق املعرفة؛ ذلک أن اهلومونیمی حیتظی یف اللغة العربیة مبظاهر شتى ال یعرف منها إال ما مسی باملشرتک اللفظی من غری بسط املرایا املتواجدة فیه. وهذه املعرفة ال تضمن جناعة تکفل مهمة اإلضاءة التامة والکشف عما یتوارى من هذه الظاهرة اللغویة. بذلک یستهدف البحث رصد أهم مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة وإزاحة الستار عن مدى فاعلیته یف النصوص. فتخطو هذه الدراسة خطواتها على أساس املنهج الوصفی التحلیلی مبینة مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة مضیئة متفصالته ودهالیزه املختفیة، وذلک یف إطارین: األول التعریف بأنواع اهلومونیمی ومناویله یف اللغة العربیة، والثانی: إزاحة الستار عن مدى فاعلیة اهلومونیمی یف التعامل اللغوی واستفسار النصوص أدبیة کانت أم غری أدبیة والتعبری عن کیفیات وظائفه الیت ختلق شحنة داللیة جدیدة یف اللغة. وما توصل إلیه البحث یکشف عن أنواع اهلومونیمی یف اللغة العربیة من التام واجلزئی والرتقیمی، واللغوی، والنحوی، والصوتی، والرتکییب، واملضاد والسیاقی ویبین أن مظاهر اهلومونیمی تتوزع یف نطاق ما یسمى باملشرتک اللفظی احلقیقی املعجمی واملثلثات، واجلناس، والتضاد، والتوریة واالستخدام، واملشاکلة، وهذه الظاهرة تقد قمیص الرتاتب یف النصوص أحیاناً ویف أحاینی أخرى ختلق طقساً أدبیاً بدیعاً یتمتع به املتلقی متتعاً ال مثیل له.
نقد و بررسی ساختاری و محتوایی کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب کافیه ابن حاجب (646ق) با وجود حجم کمی که دارد، از دیرباز توجه دانشمندان بسیاری را به خود جلب کرده و عده ی زیادی به شرح و نقد آن پرداخته اند. به طوری که افزون بر شرح های فارسی و ترکی، صد و چهل و دو شرح به زبان عربی دارد. بعضی از این شرح ها شهرت فراوانی دارد و بعضی دیگر از شهرتی که شایسته ی آن است بهره مند نشده و گمنام باقی مانده اند. از جمله شروح گمنام «کافیه» شرح احمد بن حسن جاربردی به نام «شکوک علی الحاجبیة» است که پسرش ابراهیم جاربردی در کتابی با عنوان «الفکوک فی شرح الشکوک» آن را شرح داده است. تحقیق حاضر به شیوه ی نگارش کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک» در عرضه ی مطالب و تعلیلات و شواهد و موضع نویسنده در اختلافات نحوی پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد هنگامی که جاربردی از تعلیل های منطقی استفاده می کند دچار اطناب و پیچیدگی در کلام شده، بیشتر از تمثیل های نثری استفاده کرده و پیرو مکتب بصره یا کوفه نبوده بلکه پیرو قیاس صحیح و نقل بسیار بوده است.
انزیاحاتُ الحذفِ فی مجموعه محمود درویش "کزهر اللَّوز أو أبعد"، دراسهٌ دلالیَّهٌ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۸
107 - 128
حوزههای تخصصی:
یتتبَّع هذا البحث ظاهره انزیاحات الحذف فی مجموعه محمود درویش "کزهر اللوز أو أبعد"، بوصفها عنصراً فاعلاً من عناصر الانزیاح التَّرکیبیِّ فی النَّصِّ الشِّعریِّ، ساعیاً إلى رصد أشکال من الحذف فی مجموعته، بهدف الوقوف عند جمالیَّاتها ودلالاتها الفنیَّه. ویُعنى البحث بقراءه دلالات الحذف من جهتین؛ الأولى: تتعلَّق بمستویات النَّحو، والبلاغه، والصَّوت، والثانیه: تتعلَّق بالمستوى الشَّکلیِّ الخطیِّ، فیسود النَّصّ اختفاء علامات بصریَّه، ما یمکن تسمیته ب "الانزیاح الکتابیِّ البصریِّ"، أو "الشَّکل الکتابیّ النَّصِّیّ للحذف"، وهو یکثر فی الشِّعر المعاصر (شعر التَّفعیله وقصیده النَّثر)، ویتمثَّل بالنِّقاط الَّتی یضعها الشَّاعر، وبجدلیَّه البیاض والسَّواد، وبالامتداد الکتابیِّ... وسوى ذلک. وفی الأولى ما یقع على مستوى الحرف، أو على مستوى الکلمه المفرده، ویکون التَّرکیز هنا على حرکه المرکَّب النَّحویّ فی الحذف على المستوى الأفقی، وتقاطعات ذلک مع المستوى الرأسی؛ حیث انفتاحُ الدَّلاله بإشعاعات تثری القراءه من خلال عناصر أسلوبیه دلالیَّه تتحقَّق عند التَّلقِّی، من أهمِّها المفاجأه والإدهاش، وفی الثَّانیه ما یتعلَّق برؤیه الشَّاعر الخاصَّه، فیوظِّف الحذف على نحو یحقِّق به شاعریَّه الخطاب، لیخرجه من التَّراکیب العادیَّه المألوفه إلى تراکیب أکثر فاعلیَّه؛ إذ تنزاح، فتثیر المتلقِّی للبحث عن العنصر الغائب اعتماداً على قرائن وسیاقات، وهنا تبدو شاعریَّه الخطاب الشِّعریّ. فمن أهمِّ أهداف هذا البحث قراءه دلالات الحذف فی المستوى التَّرکیبیّ قراءه مخصوصه، والخوض فی اکتناه خفایاه فی لغه محمود درویش؛ إذ نجد أنَّ اللُّغه الشِّعریِّه تبوح بأسرارها، وتقول ما لم تقله اللُّغه المعیاریَّه، فهو یضع القارئ أمام مساءله لغویَّه وفکریَّه، وهذه أولى مهام النَّصِّ الشِّعریِّ الحدیث والمعاصر.
بررسی عوامل مؤثر بر تعلیق و شتاب داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با تکیه بر زمان روایی ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت، داستان را به عنوان یک «پیام روایی» در نظر می گیرد و با رویکردی نظام مند به مطالعه داستان می پردازد. وی با طرح الگوی زمان و تعیین عوامل مؤثر در تعلیق و شتاب یک داستان از منظر زمانی، سعی می کند تا میزان دخل و تصرف راوی در نقل یک داستان را مورد ارزیابی قرار دهد و از این طریق، معانی برجسته و زمان های مرده داستان را مشخص کند. داستان کوتاه «مرتا البانیه» جبران خلیل جبران با هدف ترسیم عواقب زیان بار فقر و محرومیت در زندگی دختران و زنان بی سرپرست با رمزپردازی از طبیعت نوشته شده است. این مقاله سعی دارد تا سرعت روایت و حرکت های زمانی این داستان را بر اساس چهار تکنیک الگوی زمان مند ژنت یعنی «خلاصه، حذف، وقفه توصیفی و نمایش صحنه» مورد بررسی قرار دهد و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و با استناد به نمونه هایی از داستان، میزان تأویل پذیری معنایی داستان را با استفاده از بررسی ساختاری نشان دهد و به این سؤال پاسخ دهد که شتاب و کاهش سرعت داستان، تا چه میزان متأثر از اغراض معنایی آن بوده است و مهمترین تکنیک های کاهش و افزایش شتاب آن کدامند؟ در پایان مشخص شد که زمان در این داستان به دو بخش تولد تا نوجوانی قهرمان داستان، و شب پایانی زندگی وی قابل تفکیک است. حرکت زمانی داستان در بخش اول از سرعت و شتاب بالایی برخوردار بوده و دو تکنیک حذف و خلاصه بیشترین کاربرد را داشته اند؛ اما در بخش دوم که نقطه اوج داستان به حساب می آید، دارای شتاب منفی است و دو تکنیک وقفه توصیفی و نمایش صحنه سبب کاهش سرعت گفتمان نسبت به داستان شده اند.
أسلوب الاستفهام و تأثیره فی شعر سمیح القاسم المقاوم دیوان شخص غیر مرغوب فیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص الأسلوب هو الممارسة العلمیة المنهجیة لأدوات اللغة، ومنها الاستفهام حیث یعتبر من أهم الأسالیب فی تحریک عواطف المخاطب، والأدباءُ حرصوا على تَوفُره فی أعمالِهم حتى لاتَکون على وَتیرَة واحدة. الاستفهام جزءٌ مستقلٌ وهامٌ فی اللغة. وله أغراضٌ کثیرة ومتنوعة تُستخدم فی أشعار المقاومة، کأشعار الشاعر الفلسطینی سمیح القاسم الذی یعد ثالوث شعراء المقاومة. أکثر سمیح فی نتاجه الأدبی من استخدام من أهم الدواوین الشعریة حیث استخدم فیه » شخص غیر مرغوب فیه « الاستفهام وعکس عبره کفاح الفلسطینیین ومعاناتهم؛ دیوانه أسلوب الاستفهام بنسبة عالیة وملفة للنظر. تهدف هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، أن تسهم فی الکشف عن الأغراض البلاغیة التی تکمن فی أسالیب الاستفهام. من النتائج التی وَصَلنا إلیها فی هذه الدراسة: أن أسلوب الاستفهام من أکثر الأسالیب الإنشائیة التی استعان بها الشاعر الفلسطینی فی هذا الدیوان، وللاستفهام دور جاد فی التعبیر عما فی نفسه. استَخدَم سمیح حرفی الاستفهام استخداماً واسعاً بالنسبة إلى أسماء الاستفهام من حیث التکرار؛ ویغلب المعنى المجازی فی الاستفهام خاصة الأغراض البلاغیة کالنفی والنهی والتعجب على المعنى الحقیقی لانعکاس قضیة فلسطین والمصاعب التی یتحملها الشعب الفلسطینی.
دراسة فی ترجمة أسلوب «ما ... مِن» إلى الفارسیة؛ ترجمة تحف العقول وفتوح البلدان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أحد الأسالیب الشائعة فی العربیة القدیمة والمعاصرة أسلوب «ما ... مِن». فقد استخدم فی کتاب تحف العقول خمس ومائة مرة وجاء فی فتوح البلدان فی واحد وعشرین موطناً. هذا الأسلوب الذی یتکون من «ما» وهی موصولة أو شرطیة و«مِن» البیانیة، قامت المقالة بدراسته نحواً وبلاغة وترجمة. فذکرت فیها أولاً أنواع ما، ثم معنى «مِن» البیانیة مشفوعاً بأمثلة مختلفة وکیفیة تمییزها عن «من» التبعیضیة،لتتحدث فیما بعد عن سبب استخدام هذا الأسلوب والمنحى البلاغی فیه. ثم ذکرت مصادیق من هذا الأسلوب فی الکتابین ودرست ترجمتها بعد استقصاء ما ورد من هذا الأسلوب فی الکتابین؛ فتوصلت إلى أن هذا الأسلوب یستخدم لغرض الترسیخ، وأن هذا التأکید قد یصحبه التعمیمُ أیضاً،وتخلصت إلى أنه لا یوجد طریق محدد لترجمة هذا الأسلوب، وإنما یُترجم حسب ما یکون سلساً فی اللغة الهدف وهنا الفارسیة.
معانی نمادین پرنده و گنجشک در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرنده از جمله نمادهایی است که در ادبیات ملل مختلف جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این نماد در آئینه ی ادبیات معاصر عربی نیز متجلی است. شاعران و نویسندگان عرب، به دلایل مختلفی، از رمز به عنوان ابزاری برای انتقاد از وضعیت نابسامان جامعه بهره می برند. این مقاله بر آن است تا پس از تبیین مفهوم نماد و بررسی عواملی که منجر به نمادین بودن آثار در ادبیات معاصر می شود، با روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای به رمزگشایی یکی از نمایشنامه های معروف محمد ماغوط بپردازد. «گنجشک گوژپشت» چنانکه از نامش پیداست، اثری کاملا نمادین و مشتمل بر مضامین مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. از مهمترین نمادهای این نمایشنامه که نسبت به بقیه نمادها بسامد بیشتری دارد، گنجشک است. این نماد از اول تا آخر نمایشنامه حضور داشته و در معانی متفاوت و گاه متضاد به کار رفته است. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به غلبه معانی مثبت پرنده بر معانی منفی آن اشاره کرد.
مطالعه ی حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی «صدید» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های کلیدی در دانش معنی شناسی جهت تعیین معنای دقیق واژگان، مطالعه ی حوزه های معنایی است. از این روش می توان برای فهم بهتر قرآن کریم بهره برد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی واژگان همنشین «صَدّ» و با هدف تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» در قرآن کریم انجام شده و در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- واژه ی «صدّ» با کدام حوزه های معنایی ارتباط دارد؟ 2-کدام یک از واژگان مجاور«صد» در تعیین حوزه ی معنایی آن نقش برجسته تری ایفا می نماید؟ 3-کدام واژگان همنشین در تبیین معنای «صدید» نقش قابل ملاحظه ای دارند؟ با تحلیل واژگان همنشین مشخص شد که واژه ی «صَدَّ» به حوزه ی معنایی کفر، ظلم، نفاق، فسق و ضلالت تعلق و با آن ها تعامل و رابطه ی معنایی دارد.کافران، منافقان و ظالمان به عنوان همنشین های فاعلی، نقشی تعیین کننده در تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» ایفا می کنند.کفر از میان این واژگان به عنوان همنشین تقدمی، نقش چشمگیرتری دارد. این پژوهش علاوه بر تعیین حوزه ی معنایی «صدَّ» به معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» مشتق از ماده ی«صَدَّ» در قرآن کریم نیز پرداخته است. بررسی واژگان همنشین و جانشین صدید نشان داد که کلمه ی «صدید» در سطح روابط همنشینی با کلمات خَابَ، جبّار، عنید، یُسقَی، ماء، یَتَجَرَّعُ و یأتی و در سطح روابط جانشینی با واژگان حمیم و غسّاق ارتباط معنایی دارد. با تحلیل همنشین ها و جانشین های «صدید» نیز مشخص شد که صدید ارتباط عمیقی با حوزه های معنایی کفر، عذاب و جهنم دارد.
الضمیر المتکلّم بین إثبات هویّه الذات ومواجهه الآخر فی دیوان محمود درویش: «لماذا ترکتَ الحصان وحیداً»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للضمائر هویّه دلالیّه، تجسّد مشاعراً قبل توظیفها فی النصّ،کما وأنّ سیاق النصّ یضفی علیها فاعلیّه. والشاعر المعاصر سعى لتفجیر طاقتها الکامنه. والضمائر، کوحده جزئیّه فی النصّ، تغذّی حرکه المعنى وتحرّک مشاعر المتلقّی. ووظّفها محمود درویش بشکل مکثّف لإضفاء مسحه جمالیّه وانتقال تجربه شعوریّه. اعتمد الشاعر على مخزونها الدلالیّ فی هیئتها الأولى الدالّه على الذاتیّه، والانتماء، والقوّه، والاتّحاد والمصیر المشترک، کما وأنّ استخدامها المتعدّد فی لجّه الخلق وفی سیاق النصّ أعطاها حرکیّه تجلّت بدلالات ملائمه لفکره الشاعر. ولتحدید البحث اخترنا ضمائر المتکلّم فی دیوان"لماذا ترکت الحصان وحیداً". لذلک عمدنا فی هذا البحث إلى دراستها فی مستویاتها المختلفه قاصدین الکشف عن أسرارها وجمالیاتها وفق المنهج الوصفی والتحلیلی. ومن نتائج البحث أنّ الشاعر لدى استخدامه أنا الجمع یصف الواقع الفلسطینی وصفاً صریحاً فهی دوامّه من الصراع، فتارهً تظهر لنا "نا" علی هیئه فاعل لها القدره والفاعلیّه علی النشوء وتارهً علی شکل "نا" مفعوله، مهزومه، منفعله ینتابها الضعف وهی مستسلمه لما یجری لها من الأحداث، ولکن لا تقف موقف الراصد المتفرّج بل تحارب لکی تُعلی من موضع "الأنا" وتُلغی فاعلیّه الآخر وترغمه علی بقائه علی المفعولیّه. ومن النتائج الأخرى التی توصل إلیها البحث هو أنّ القضایا التی یُصرّ علیها درویش هی فکره "الأنا" الجمعی فهو یسعی إلی توحید الصفوف.
الکامیرا الشعریه فی قصائد عدنان الصائغ الملتزمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
47 - 68
حوزههای تخصصی:
تعدّدت الأجناس الأدبیه التی وردت فی الشعر ولاسیما السینما (الفن السابع)التی أصدرت ضجه هائله فی دعائم الشعر وأعادت بنائه فی هیکل متناسب مع تقاناته الدقیقه حیث یقوم الشاعر فی عصرنا الحاضر بکتابه الشعر فی الحقل السینمائی لنقل فضاء النص الشعری من الجمود إلى الصوره المرئیه المتحرکه وقد أدّى هذا النوع من الأسالیب إلى زعزعه هائله فی مضمون القصیده الحداثیه. لهذا قامت القصیده الملتزمه بفتح النافذه على التقنیات السینمائیهکالکامیرا التی تسبر أغوار السرد السینمائی بحرکاتها وزوایاها لقرابتها وشباهتها برؤیا ومخیله الشاعر،فتقوم بتسخیر تقنیاتها للقصیده الحداثیه کی تسمح للمتلقی قراءه القصیده بعین ثاقبه ونافذه وتقوم برفع مستوى القارئ إلى المشاهد. وقد إتجه بعض الشعراء المعاصرین فی الآونه الأخیره إلى هذا الأسلوب الحدیث ومن ضمن هؤلاء الشعراء الشاعر عدنان الصائغ حیث استلهم فی قسم من أشعاره الملتزمه فضاءاً واسع النطاق من الفن السابع مملوءاً بتقنیات الکامیرا. هذه الدراسه هی محاوله لإضاءه السرد السینمائی وبالأخص الکتابه بالکامیرا وتقنیاتها فی أشعار عدنان الصائغ الملتزمه، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی؛ والنتیجه الحاصله من هذه الدراسه ترتکز على استثمار الشاعرللصوره المرئیه المتحرکه والإتیان بها فی النصوص الملتزمه. السؤال الأساسی الذی نرید البحث عنه هو کیف تجلّت تقنیات الکامیرا الشعریه فی شعر الصائغ الملتزم؟والهدف الأساسی لهذه الدراسه هو الکشف عن موقع الکامیرا بحرکاتها الأفقیه والعمودیّه وأنواع الزوایا المتعلقه بها التی تبرز شعوراً خاصاً فی المتفرج کالشعور بالحرکه والفوقیه والارتباک. لا یخفی إنّ الکامیرا وتقنیاتها الدقیقه تسوق القارئ من الصوره الجامده الغنائیه نحو الحرکه ومواقع النظر المختلفه التی تشتمل على الزاویا المنخفضه والمرتفعه والمحایده.
تابش اندیشه های خیامی در اشعار احمد صافی نجفی(دَم غنیمت شماری، طمع و دلبستگی به دنیا، جوانی، باده ستایی، شکایت از روزگار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد صافی نجفی - شاعر معاصر عراقی- با ادب فارسی و شعرای ایران آشنا بود و بیش از همه به خیام علاقه مند بود؛ بنابراین، در طی اقامت هشت ساله خود در ایران، سه سال را صرف ترجمه رباعیات خیام نمود. این نکته و مطالعه اشعار وی، نشان می دهد که صافی از اندیشه های خیام تأثیر مستقیم پذیرفته است؛ بدین جهت می توان به سهولت تابش جهان بینی خیام را در سروده های وی یافت. مقاله حاضر بر آن است تا با روش مکتب فرانسوی در ادبیات تطبیقی، به بررسی و تحلیل تجلی برخی افکار خیّامی بر یکی از شاعران برجسته و معاصر عرب؛ احمد صافی نجفی بپردازد. همچنین علاوه بر اشاره به نشانه های تأثیرپذیری صافی از رباعیات خیام، نگارندگان با چشم اندازی تطبیقی و تحلیل و بررسی شواهد شعری روشن می سازند که این شاعر عراقی، در مواردی همچون دم غنیمت شماری، طمع نورزیدن و دوری از دلبستگی به دنیا، حسرت بر ایام جوانی، باده ستایی و شکایت از روزگار، تحت تأثیر اندیشه های تابناک خیام نیشابوری در سروده هایش بوده است.
الخرج ة العامیّ ة وتأثیرها فی أوزان الموشّ حات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الدراسات والأبحاث الکثیرة التی تناولت علاقة الموشحات بالشعر العربی تراوحت بین موقفین متباینین: أولهما دراسات لم تجد فی الموشحات الأندلسیة خروجاً على نظام الشعر العربی، وثانیهما دراسات وجدت فی الموشحات خروجاً وانزیاحاً على عمود الشعر الخلیلی فی الوزن والقافیة واللغة، ولکن الموشحات من وجهة نظر أخرى سواء أکانت على أوزان الخلیل أم على إیقاعات الخرجة العامیّة، فقد جمعت بین علاقتین: علاقة بلغة الشعر وأوزانه، وهی عربیة صحیحة لا خلاف علیها وعلاقة مغایرة لها تماماً، وهی تعبّر من خلال لغتها وأوزانها عن ثقافة العامة وأغانیها الشعبیة ذات العلاقة ببیئة الموشح الذی خرج ، من قریب أو بعید، على إیقاعات عمود الشعر الخلیلی. غیر أن هذا الخروج لا یمثّل انقطاعاً تاماً عن الشعر، ولا یکرّس الشذوذ فیه، ولا یشکل قاعدة مستقلة لها لغتها وأوزانها الخاصة بها، بل هی تجربة متولدة من صلب الشعر، جاءت لتُغنی مسیرة تطوره بالعدول والخروج على العرف وعلى أسلوب الإیقاع، فکانت تجربة نقد ومخالفة ، ولیس تجربة ناسفة، حیث قامت على منطق التطور والتکمیل لا منطق التبدیل. ومن هنا انصب اهتمام البحث على الإیقاع والتلحین، وذلک من خلال العلاقة القائمة بین التلحین الموسیقی والموشح، وما یترتب على ذلک من تأثیر الخرجة العامیّة والخرجة الرومنثیة اللتین بُنی الموشح على إیقاعهما الموسیقی الذی لا یخضع لأوزان الشعر الخلیلی ، وهذا أمر یرجّح فرضیة أن الموشح نُظم لیُغنّى لا لیُقرأ کما یُقرأ الشعر.
الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعد الزمن أحد المکونات الأساسیة فی الخطاب الروائی ویسهم فی تشیید النص فنیاً وجمالیاً. وحظیت دراسة الزمن الروائی باهتمام النقاد والدارسین منذ دراسات الشکلانیین الروس. ولم یعد الزمن فی الروایة العربیة الحدیثة قائماً على التسلسل المنطقی والتعاقبی کالروایة الکلاسیکیة بل اتجهت الروایة إلى انحراف السیر الزمنی ولا یخضع بناء الحدث الروائی لمنطق السببیة، لهذا نرى أنه یقوم الروائیون الجدد بتحول الزمن الروائی فی أعمالهم الأدبیة. وواسینی الأعرج واحد من هولاء الروائیین، ولعبة الحرکة بین زمن الحکایة وزمن الخطاب فی روایاته تؤدی إلى تکسیر مسار الزمن الخطی وتحرک عمله الروائی. یعتمد هذا البحث على المنهج الوصفی- التحلیلی ویستفید من آراء جیرار جنیت لدراسة الزمن الروائی فی روایة ""رماد الشرق"" للروائی الجزائری ""واسینی الأعرج"" وهی روایة فی الجزئین: ""خریف نیویورک الأخیر"" و""الذئب الذی نبت فی البراری"". وتهدف الدراسة إلى کشف خصوصیة الزمن الروائی عند الکاتب فی هذه الروایة وتبیین کیفیة الابداع فی هذا المکون. ومن النتائج التی وصلت الیها الدراسة هی: یتم عدم التطابق بین نظام السرد ونظام القصة عن طریق الاسترجاع والاستباق وهذا یحدث المفارقات الزمانیة فی الروایة خاصةً تقنیة الاسترجاع تکاد تشکل ظاهرة غالبة فی الروایة وکثیراً ما یسترجع الراوی أحداث الماضی مؤکداً أن معطیات الماضی کانت سبباً فی مشاکل الحاضر. وبما أن روایة ""رماد الشرق"" تغطی فترة زمنیة طویلة للسرد لهذا یوظف الروائی تقنیات مختلفة لابطاء السرد وتسریع السرد أی لایجاد التنویع فی الایقاع الزمنی فی الوهلة الأولى ثم کسر رتابة النص.
بررسی نظام طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم با تکیه بر نظریه ی پیرنگ لاری وای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
157-172
حوزههای تخصصی:
داستان به عنوان یک فن مهم ادبی مورد توجه ادیان الهی به ویژه اسلام قرار گرفته است. تا آنجا که یکی از مهم ترین ویژگی های ادبیات قرآنی ساختار روایی و داستانی آن است. پرنمودترین داستان قرآنی که در قالبی هنری و با اسلوبی منحصربه فرد بیان شده، داستان حضرت ابراهیم (ع) است. از ویژگی های بارز این داستان طرح منسجم و پیوند محکم بین اجزای آن است. در پژوهش حاضر با تکیه بر الگوی پیرنگ «لاری وای» و به روش توصیفی-تحلیلی به بررسی طرح داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم پرداخته ایم تا بخشی از جلوه های هنری این داستان را نمایان سازیم. یافته های این پژوهش حاکی از این است که مدیریت دقیق و گزینش مناسب اطلاعات، خلق معما و تعلیق پی درپی در کمترین حجم متن و کنش، همسویی کنش ها و وحدت حوادث و یکدستی روایت در حادثه پردازی در کل داستان از ویژگی های خاص پیرنگ در داستان ابراهیم (ع) است.
لمسات سمیائیة فی ألوان أبی تمام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف أحیاناً دلالات الألوان عن خواصّها المادیة المعهودة لها مما یجعل المتلقی أن یسرّح فکره فی ثنایا النص لیکتشف تلک الرؤیة غیر المعهودة واستیحاء دلالاتها استعانة بالعلامات المتبلورة فی النص، وتبحث المقالة عن دلالات الألوان عند أبی تمام مستعینة بالسیمیائیة لکشف مدلولاتها؛ حیث إنها قادرة على تقدیم حلول مناسبة لفهم ما یعرو ظواهرها من إبهام فکل لون یحمل دلالة سیمائیة فی النص الشعری خصوصا أن أباتمام یسعى من خلال ذلک أن یترک فی شعره شحنات تعبیریة یفرغها قصداً، ومن هنا رأینا ضرورة البحث عن دلالات الألوان وأبعادها النفسیة؛ لأن السیمائیة تمیط اللثام عن دلالاتها وإیحاءاتها الشعریة، وقامت الدراسة على وفق المنهج الوصفی التحلیلی لتبیّن تلک المدلولات الغائرة فی الألوان المتنوعة ضمن عدد من الأبیات الشعریة المنتخبة، وتبیَّن أنّ أبا تمام یستخدم الألوان فی شعره للتعبیر عن مشاعره فهی وسائط لإبرازها یستعین بها فی تلوین شعره، وأن الدلالات العقلیة والطبیعیة والوضعیة متوفرة فی شعره، فإنها لعبت دورا بارزا فی إبانة المعانی الثانویة وتفسیر ما یعرو دلالات الألوان الثانویة من غموض وإبهام. وتبیّن، أخیراً، أن أبا تمام شاعر رسّام مبدع استطاع بمخیلته أن یزاوج بین الألوان الأصلیة بغیة خلق لون جدید یحمل دلالة معنویة کان یقصدها، وفی نفس الوقت معبّرعن حالته النفسیة، وتتحقق تلک العملیة الفنیة بأسلوب أخّاذ.
امام حسین (ع) در شعر شیعی شریف رضی
حوزههای تخصصی:
امام حسین(ع) و نهضت عظیم ایشان انقلابی در عالم ایجاد کرد که مسیر تاریخ بشری را تغییر داد، انقلابی که تمام ابعاد بشری تحت تاثیر آن قرار گرفت. ادبیات یکی از همان ابعادی است که این نهضت بر آن تاثیر گذاشت و آن را به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار نهضت همراه خود ساخت. شریف رضی یکی از ادبای شاخص ادبیات شیعی است که توانست با آثار علمی و ادبی خود یاری رسان این نهضت حسینی باشد. ولی آنچه هدف این پژوهش بوده، این است که شریف رضی چه میزان از شعرش را در راستای نهضت حسینی و زنده نگه داشتن یاد امام حسین (علیه السلام)، عاشورا و کربلا قرار داده است.برای رسیدن به پاسخ این سوال از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. در پایان این نتیجه حاصل شد که تمام اشعار شیعی شریف رضی در رثای امام حسین (ع) و ذکر مصیبتهای ایشان سروده شده و توانسته است به خوبی این نهضت را یاری نماید.
بررسی اعتبار شعر جاهلی به عنوان مصدر استشهاد در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
103-129
حوزههای تخصصی:
شعر قدیم عربی، به ویژه شعر جاهلی، ازمهم ترین مصادر استشهاد در زبان عربی به شمار می آید که نحویون در توجیه و تدوین بسیاری از قواعد صرف و نحوی از آن استفاده می کردند. با توجه به این که پایه و اساس قواعد صرف و نحو مبتنی بر سخن قدیم عرب اعم از شعر و نثر و نیز آیات قرآن کریم است، نحویان از میان منابع استشهاد در نحو (قرآن کریم، کلام عرب، حدیث، شعر و نثر فنی)، در برابرآن ها، متفاوت عمل کردند.بدین معنا که برخی بیشتر شعر جاهلی را برای توجیه قواعد نحو برگزیدند و برخی دیگر، منابع دیگر ازجمله قرآن کریم را برای این کار مناسب می دیدند. ما در این مقاله در پی آنیم تا جایگاه شعر جاهلی را در بین مصادر استشهاد نحویان تبیین نماییم و برای نقد و بررسی این موضوع مباحث خود را در سه بخش تنظیم نموده ایم: ۱- بررسی مهم ترین منابع استشهاد نحویان.۲- تبیین معیارهای اعتبار شواهد نحوی با توجه به دیدگاه های نحویان.۳- میزان اعتبار شعر جاهلی به عنوان یکی از منابع استشهاد با توجه به معیارها و ملاک های استشهاد نحویان.