فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین جنبه های اعجاز زبانی قرآن، موسیقی دل نشین آن است که نقش زیادی در برتری متن قرآنی بر متون دیگر دارد. در ساختار موسیقایی اعجاب انگیز قرآن با دو گونة ایقاع درونی و ایقاع بیرونی رو به رو هستیم که هریک از گونه های یادشده دارای مولفه هایی چون: ایقاع درونی مترادف و متمایز، ایقاع تکرار، ایقاع توازی، ایقاع فواصل، ایقاع آوایی، ایقاع تکیه و ایقاع نغمآهنگ می باشند. همسویی این مولفه ها با مضامین آیات در نهایت به انسجام متن قرآنی می انجامد. این مقاله در صدد است تا با رویکرد توصیفی تحلیلی همراه با استخراج شواهد قرآنی، این جنبه از اعجاز قرآن کریم را در سورة حاقّه بررسی کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد، قرآن کریم که تجلی گاه کلام الهی است افزون بر معانی و محتوای ژرف، سرشار از زیبایی های متعدّد موسیقایی است، به طوری که ساختار تمام اجزاء و عناصر موسیقایی آن متناسب با یکدیگر و هماهنگ با محتوا و اغراض متن قرآنی به کار گرفته شده و در القای هر چه بیشتر معانی و مفاهیم آیات سهیم است.
التقنیات الزمنیة السردیة فی بیروتیات محمود درویش، قصیدة ""مدیح الظلّ العالی"" نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد عُدَّ الأدب ظاهرةً نشیطةً فی منظومة التکوین المعرفیّ وسیروته، وهو تکوینٌ متکاملٌ یُعرَف فیه الشعر بوصفه نموذجاً أکثر نشاطاً ودینامیکیّةً علی التجاوز للحدود التعبیریّة المعرقلة ونیل نظامٍ إبداعیٍّ فی النصوص الأدبیّة متّجهاً إلی مسار الخطّ التأریخیّ والتعبیر عن مآزق النماذج الإبداعیّة وأزمات المجتمع البشریّ الراهنة. لقد کان الزمن حالةً ذاتیةً اجتماعیةً لا ترتبط فی أصلها بمحاور الزمن الحاضر فحسب، بل تقتضی ضرورته السردیّة فی الشعر العربیّ المعاصر إنشاء العلاقة مع السیروة الجماعیّة بین مکوّناته الثلاث ""الماضی، والحاضر، والمستقبل""، وهی الّتی تتداخل وتتواشج لتشکیل زمنٍ عضویٍ خاصٍّ من الواقع الاجتماعیّ فی القصیدة العربیة. ونظراً إلی قضیّة الزمن، تناول الشعر الفلسطینیّ المعاصر موضوع المکان کمحور الرجاء والأمل فی المستقبل إلی حدٍّ فتح فیه البعد عن الوطن والحضور فی المنفی أبواباً جدیدةً أمام الشعراء الفلسطینیین عبر الزمن، منهم محمود درویش هو الشاعر الفلسطینیّ العملاق الّذی حینما ارتحل إلی بیروت منفیّاً أدرک فیها الکثیر من أبعادٍ زمنیّةٍ متباینةٍ شغلته تحوّلاتها عن نفسه وذهبت به إلی مرحلةٍ زمکانیةٍ بین تحدیات العربیّ والصهیونیّ وبما فیها من تداعیاتٍ تستنفرها ذات الشاعر وتُفیضها من الحوافز البالغة للمواجهة والتحدّی. ترعرعت هذه الدراسة المستفیضة من خلال المنهج الوصفیّ – التحلیلیّ وتدلّ حصیلتها علی أنّ الزمن کان فی قصیدة ""مدیح الظلّ العالی"" لمحمود درویش بؤرة الاستقطابات الدلالیّة عن بیروت بحیث یتّسع مدلوله تحت ظلال هذه المدینة ویتزوّد بأسالیب لغویّةٍ مختلفةٍ وتقنیاتٍ کاسترجاع الزمن، واستباقه، والتسلسل الزمنیّ المحدّد لتعمیق صورةٍ متأزّمةٍ وجریحةٍ من المدینة؛ فتتناغم جمیع هذه التقنیات مع خلجات نفس الشاعر وتجاربه الخاصّة الّتی انصرفت فی الکثیر من هذه القصیدة عن موقفها الاعتیادیّ إلی کنوزٍ نفسیّةٍ ووجدانیّةٍ تنیر مدی شعوره بالتحوّلات الزمنیّة وسطوتها علی أحداث مدینة بیروت.
بررسی مقوله ی جانشینی به عنوان عنصری کم کوشانه در قران کریم (مطالعه موردی ده جزء پایانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان قران زبانی است که اختصار در آن بی نظیر است. از آن جایی که می طلبد که این کلام الهی در سینه جای گیرد پس نیاز به الفاظی موجز و گرانبها دارد که در عین اختصار پرمایه باشند. کم کوشی زبانی مقوله های فراونی دارد که یکی از آن محور جانشینی است. به این صورت که سازه ای پر مغز و مختصر جایگزین سازه ای طولانی می شود. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی برآنست تا جلوه های کم کوشی های زبان را در مقوله ی جانشینی مورد واکاوی قرار دهد. این محورها عبارتند از جانشینی آوایی، لغوی، نحوی، بلاغی. چنین استنباط می شود که مخاطب قران از أمّی گرفته تا مخاطب اعصار مدرن نیازمند کلامی است که در حافظه ذخیره گردد؛ زیرا زبانها به سرعت به سمت ساده شدن به پیش می روند. بنابرین کلام قران به نحوی به همگونی آواها و گزینش واژگان پرداخته که توازن در آن رعایت شده، هر نسلی می تواند از آن بهره گیرد و آن را به سینه سپارد.
تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان فارسی در طول حیات خود فراز و نشیب های بسیاری را پشت سر گذاشته است. یکی از آنها رویارویی با زبان عربی است. استفادة نویسندگان از این زبان در آثار فارسی، به سبب گسترش نفوذ آن، نوعی برجستگی ادبی به شمار می آمد و حتی برخی شاعران به تازی سرایی می بالیدند. خاقانی شروانی ازجملة این شاعران است. او به دو زبان فارسی و تازی شعر سروده است و چنان که خود بیان می کند دیوانی به زبان تازی داشته است. برخلاف سخنان برخی پژوهشگران امروزی، تازی سرایی خاقانی در بعضی منابع تاریخی و تذکره ها آمده است؛ تاریخ گزیدهمستوفی، نفحات الانسجامی و مجالس النفائسامیرعلی شیر نوایی از این جمله است. این جستار برخی از ویژگی ها و شگردهای تصویرگری اشعار خاقانی را بررسی می کند که ناآشنایی بعضی محققان با آنها به ترجمه، شرح و تفسیر نادرست اشعار عربی وی انجامیده است. خاقانی در اشعار عربی خود از صنعت های بلاغی بسیاری استفاده کرده است. بیشترین صنعت های کاربردی در اشعار عربی خاقانی عبارت است از: جناس، اغراق، تلمیح و حروف گرایی. کاربرد صنعت های متعدد بلاغی، تصاویر گاه پیچیده و اصطلاحات علوم مختلف، اشعار عربی او را نیز همانند قصایدش جزو اشعار فنی قرار داده است.
بررسی خطبه های جنگ امام علی (ع) بر اساس نظریه کنش گفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این جستار به ارائه نظریه کنش گفتاری آستین و تعاریف و تقسیمات وی و همچنین اقدامات تکمیلی سرل می پردازد. سپس خطبه های جنگ ۳۴، ۲۷، ۲۵ و ۱۷۹ را از دیدگاه نظریه کنش گفتاری بررسی کرده و تلاش می کند پنجره ای به روی تحقیقات کاربرد شناسانه و کنش گفتاری در متون ادبی بگشاید. به منظور نیل به این هدف، در ابتدا به برشماری کنش های گفتاری پنج گانه و مفاهیم مستقیم و غیرمستقیم آن پرداخته و با توجه به بافت، خطبه های مذکور از دیدگاه کاربردشناسی تحلیل می شود. از نتایج قابل ذکر، درصد بالای کنش عاطفی در میان آمار کنش های پنج گانه است که در خطبه های بررسی شده به ترتیب این ارقام را ثبت کرده است: ۵۶%، و ۶۰%، و ۴۶%، و ۸۰%. نسبت افزایش و کاهش پنج کنش گفتاری در خطبه های جنگ امام علی (ع) نسبت مشترکی است، به گونه ای که حداکثر کنش ها متعلق به کنش عاطفی است. کنش اظهاری در سه خطبه در جایگاه دوم و کنش ترغیبی در مرتبه سوم قرار دارد. کمترین میزان ثبت شده از آن کنش تعهدی و اعلامی است، زیرا امام علی (ع) در پی بیان تعهد خویش به امر خاصی نبوده است، کما این که ایشان در صدد بیان شرایط جدیدی نیست که مستوجب تعهد به آن باشد.
الضّرورة الشّعریة عند الرّضی الأسترآباذیّ فی شرح الکافیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یضطرّ الشعراء فی بعض الأحیان إلى الخروج من قواعد اللغة والشعر وأصولهما حتّى یستطیعوا أن یحفظوا موسیقى الشعر وجماله. قد سمّی هذا الاضطرار أو الاختیار الشاعریّ ب «الضرورة الشعریة». والرضی الأسترآباذی من أشهر العلماء الذین بذلوا جهدا کثیرا فی البحث والدراسة فی مجال الضرورة الشعریة. ویحاول هذا المقال دراسة الضرورة الشعریة عند الرضی الأسترآباذیّ فی کتاب شرح الکافیة، بناء على المنهج الوصفی التحلیلی لتحدید آراء الرضی حول الضرورة الشعریة وکیفیة معالجتها فی کتاب شرح الکافیة. فی رأی الرضی خروج الشاعر من قواعد اللغة ووزن الشعر، مسموح به. ولا یوجد هذا الخروج فی الشعر فقط بل یوجد فی الآیات القرآنیة والأحادیث الشریفة وکلام العرب، یعنی أنّ الشعراء والکتاب والمتکلمون، یحفظون جمال الکلام بالاستعانة من التغییر أو الزیادة أو النقص فی الکلمات وعدم مراعاة قواعد اللغة والشعر، وموسیقاه فی بعض الأوقات. والرضی یأتی بمثال من دواوین الشعراء لکل ضرورة شعریة ویشرحه ویفسّره بشکل دقیق.
واکاوی الگوهای ساختار رواییِ مقامات حریری براساس نظریه تزوتان تودوروف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامات حریری ازجمله کتاب های روایی و داستانی است که مشتمل بر پنجاه مقامه است و ابوالقاسم حریری، بین سال های 495 تا 504 هجری قمری، آن را به زبان عربی نگاشته است. حکایت های مقامات حریری دارای الگوهای تکرارشونده روایی است. یک پی رنگ یا الگوی واحد، زیربنای تمامی این حکایت هاست و بقیه الگوها براساس آن ساخته می شوند. تودوروف یکی از روایت شناسان ساختارگراست که تلاش می کند دستور زبانی برای تمام روایت ها بنویسد. او مقولات و فعل ها و صفت ها را در نظام ساده نمادهایی کدگذاری کرده که می توان شکل واره هر داستان را با استفاده از آن بازتولید کرد. مطابق الگوی واحدی که در مقامات وجود دارد، ویژگی ها و افعال و شخصیت ها یا صفات می توانند جانشین یکدیگر شوند و ساختار پایه ایِ واحدی را با روساختی متفاوت در داستان های گوناگون ادامه دهند. براین اساس می توان با برجسته کردن کنش یا ویژگی خاص در پی رفت های حکایت ها، به تحلیل ساختاری پرداخت. در این مقاله نشان داده می شود که چگونه ساختار زیربناییِ حکایات در مقامات حریری، به واسطه دستور روایی داستان و با استفاده از چارچوب گزاره های تزوتان تودوروف، قابل تطبیق و تحلیل و ارزیابی است.
عناصر برجسته انسجام در باییه متنبی بر اساس نظریه هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
233-266
حوزههای تخصصی:
یکی از عواملی که زبان شناسی نقش گرا بدان می پردازد، روابط انسجامی میان عناصر زبانی است. این روابط میان عناصر زبانی از چنان اهمیت بالایی برخورداراست که موجب پیدایش نظریه انسجام توسط زبان شناس نقش گرای پیشگام، یعنی مایکل هالیدی گردید. گرچه پیش از وی، عبدالقاهر جرجانی به بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم در نظریه معروف خود (نظریه نظم) پرداخته است. بنا به تعریف وی، انسجام مفهومی معنایی است که به روابط موجود میان عناصر یک متن اشاره می کند. نقطه مشترک جرجانی با هالیدی بررسی زبان به عنوان یک ساختار منسجم است که نقش کلمه به تنهایی و خارج از کیان جمله قابل بررسی نیست و این ساختار جمله است که بر اساس معنای مراد متکلم جایگاه کلمه را تعیین می کند. روشن است که موضوع انسجام با دقت فراوان و جزییات مربوط به آن اولاً با جرجانی آغاز شده است، ولی در نظریه هالیدی برخی عناوین مختلفی به چشم می خورد. پژوهش حاضر بر آن است تا با روشی توصیفی تحلیلی رویکرد زبان شناختی را بر مبنای نظریه انسجام بر باییه متنبی انطباق دهد و مشخص نماید که چه عواملی باعث منسجم شدن شعر او گشته است؟ از نتایج این پژوهش آن که متنبی از وابستگی لفظی، ارجاعی و معنایی بهره کامل گرفته است تا ماهیت انسجام را بر شعرش حاکم کند؛ این امر بر نظم منطقی ذهنی متنبی دلالت دارد که در زمان وی و به ویژه در این قصیده از جلوه فراوانی برخوردار بوده است.
لغة الخطاب الدینی الرمزیة إشکالیة مناهج القراءة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وفّرت اللغة الرمزیة مجالات خصبة للقراءة التأویلیة التی قد تتسع دائرتها وقد تضیق حسب التوجهات المتعاطیة مع الخطاب الدینی الرمزی. وقد لایؤخذ علی توجّه دینی أو أدبیّ بعینه فی قراءته التأویلیة طالما اعتمد منهجاً موضوعیاً وأسلوباً علمیاً فی قراءته، بید أن المشکلة تبرز جلیة حینما تنحو التّلقیات والتّأویلات منحیً فوضویاً لایضبطها ضابط معین ولا یحددها محدّد إذ من التأویلات ما یستقی مادته من أُطُر ومرجعیات تسمها الفجاجة کما تتّسم بالمزاجیة فی غیر موقف. أمّا هذه الورقة البحثیة المتواضعة التی تتصدی لدراسة أشکال من مناهج القراءة التقلیدیة للخطاب الدینی الرامز، فترکز علی فرضیة تذهب إلی أن بعض المناهج المتعاطیة مع النص الدینی تفتقر إلی موضوعیة فی قراءة النص؛ لأنها لا تعتمد المناهج أو الطرائق العلمیة فی التعامل مع الظاهرة اللغویة. وبالنسبة إلی منهج البحث إنّه إستعراضی - نقدی، إذ نسجّل أولاً نماذج من تلکم القراءات لنردفها ثانیاً بالتحلیل والنقد وذلک للتوصل إلی نتیجة مفادها هی أن الخطاب الرامز إذا ما تمّت قراءته بشکل غیر ممنهج أو تم تطویعه لمرادات مذهبیة ضیقة الأفق أساء ذلک إلی نزاهة الخطاب، بل جعله عرضة للطعن فی الجوهر.
هنر سازه ها در آیات تربیتی قرآن کریم (با تأکید بر نظریه تقابلهای دوگانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توجه به هنر سازه های موجود در قرآن کریم با نگاه ساختارگرایانه و پساساختارگرایانه و تحلیل آن بر اساس نظریه های ادبی جدید، با تکیه بر آیات تعلیمی-تربیتی قرآن کریم، موضوع و محور اصلی این مقاله است. نظر به وسعت و گستره موضوع بناست تا هنر سازه تقابل را با نگاه به نظریه تقابل های دوگانه "نیکلای تروبستکوی" (1890-1938) در آیات تعلیمی و تربیتی قرآن کریم بررسی و تحلیل نماییم. سؤال اصلی مقاله این است که: جایگاه و چند و چون رویکرد تعلیمی و تربیتی در قرآن کریم چیست و جنبه های روساختی، ژرف ساختی و شالوده شکنانه هنر سازه تقابل های دوگانه در این آیات کدامند. در این مقاله مسائلی چون جایگاه ویژه فلسفه تعلیم و تربیت اسلام، اهداف تعلیمی – تربیتی و مفهوم آن با روش های خاص در آیات قرآن کریم به اثبات رسید و از حیث ساختار زیباشناختی به این نکته رسیدیم که آیات قرآن کریم مبتنی بر تقابل های دوگانه به ویژه تقابل های ژرف ساختی است. با توجه به اهمیت نقد نظریات ادبی غرب و بومی گرایی این نظریات از سویی و نبود این گونه بررسی ها ضرورت داشت تا به نقد نظریه تقابل های دوگانه "تروبستکوی" بپردازیم و در نهایت به نقد روش شالوده شکنی در این نظریه با توجه به نگاه نظریه پردازانی چون "دریدا" هم بپردازیم. در این مقاله به این سخن رسیدیم که اصل وارونگی تقابل های دوگانه به طور مطلق؛ و ترجیح عناصر منفی بر عناصر مثبت با نگاه شالوده شکنانه مورد نقد جدی است و با اتکاء به ارزش های دینی- الهی، این امر در فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی مردود است.
موقع الراوی و تجلیاته فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
179-216 صفحه
حوزههای تخصصی:
یتشکل النص السردی من شبکه من العلاقات السردیه القایمه علی أساس الراوی ودوره الرییس فی تبلورها. یتفق النقاد الیوم علی أن الراوی کاین الخطاب فی النص السردی والقوه المکونه له وهو الذی یقوم بفعل الحکی أو السرد ویعد حلقه الوصل بین المروی والمروی له فمن ثم نجد فی کل نص سردی حضورا ممیزا للراوی. فی الروایه الجدیده یتقلص حضورالروای فیما نری حضورا واسعا له فی الحکایات والقصص القدیمه حتی فی الروایه التقلیدیه. إن حضوره فی الروایه الجدیده غالبا ما یکون بسیطا وحیادیا لکنه فاعل ومتمیز بین المکونات السردیه. نسعى فی هذه المقاله إلی تحلیل موقف الراوی فی روایه "قالت ضحی" لبهاء طاهر ونتحدث عن موقعه وتجلیاته فی النص السردی علی ضوء المنهج الوصفی-التحلیلی. قد أفادت هذه الدراسه من آراء عدد من الباحثین فی السردانیه کجیرار جینیت، وتودورف، وعبدالرحیم الکردی وتوصلت إلی أن الراوی فی هذه الراویه یعد شخصیه دینامیه تتطور بفعل الأحداث وتتعرض لصیروره بین الهیمنه وعدمها والحیادیه واللاحیادیه والراوی هو نفس شخصیه الموظف المثقف الصغیر الذی یروی الأحداث بالاعتماد علی التبییر الداخلی وبمعونه شخصیات کضحی، وسید، وحاتم الذین لهم دور بارز فی تنسیق السرد
صورة الآخر الإسرائیلی فی روایة ""المتشائل"" لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعتبر إمیل حبیبی من الروائیین الفلسطینیین الّذی عاش فى الأراضی المحتلة وکافح بقلمه ضدّ المحتلّین، وتُعتبر روایة ""الوقائع الغریبة فی اختفاء سعید أبی النحس المتشائل"" أشهر أعماله وهی روایة تتکوّن من عدة رسائل أرسلها السارد إلى الکاتب فی لغة سخریة أحیاناً وجادة أحیاناً أخرى مستخدماً الأسالیب البلاغیة المختلفة إلّا أن المغزى الرئیس هو محاولة لتصویر الصراع الدائر فى الأراضى المحتلة بین الإسرائیلیین والفلسطینیین. والروایة تهتمّ بالشخصیات الإسرائیلیة بوصفها أحد جانبی الصراع والعنصر الذی یحتلّ موطن الفلسطینی (الأنا) ویمارس العنف والقهر ضده وبما أنّه عنصر هام ّفی هذه الروایة بشکل خاصّ وفى الصراع الدائر فى الأراضی المحتلة بشکل عامّ تمّ اختیاره لدراسة صورته فی هذا المقال. فیحاول هذا المقال دراسة صورة الآخر الإسرائیلی الیهودی فی روایة المتشائل بوصفها روایة من روایات الأدب الفلسطینی المقاوم وینتهج المنهج الوصفی – التحلیلی فی تحلیل النصّ الروائی للوصول إلی خصائص الصورة المرسومة للآخر الإسرائیلی فی هذه الروایة. وتشیر النتائج إلی أنّ الکاتب رسم صورة سلبیّة للآخر معتمداً علی اللغة الرمزیة أحیاناً والسخریة أحیاناً أخری وبواسطة عدة عناصر مثل اللغة، والجسد، والمکان.
دراسة أغراض التکرار فی الشعر الملتزم عند البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التکرار باعتبارها نوعاً من الأنواع الأدبیة تحظی بأهمیة کبیرة فی الشعر العربی الحدیث، ذلک لأنّه یمکن من خلالها التوصل إلی رؤیة الشاعر وموقفه حول قضایا مختلفة وکذلک یمکن من خلالها الکشف عن حجم تأثر الشاعر بالمذاهب الأدبیة والفکریة. فی هذه الدراسة نسعی لتسلیط الضوء علی أغراض تکرار الفعل فی اشعار عبدالوهاب البیاتی الملتزمة.کما لا یخفی علینا أنّ البیاتی قد مرّ بمرحلتین أساسیتین فی حیاته الشعریة هما المرحلة الرومانسیة والمرحلة الواقعیة، وقد کان لکل من هذین المرحلتین أسلوبه الخاص فی تناول القصائد ومعانیها وخصائصها اللفظیة والفنیة. لذلک نسعی فی هذا البحث أن نکشف عن وظائف هذه الظاهرة فی قصائد الشاعر الملتزمة ومدی تأثر وتبعیة هذه الأغراض والوظائف من المدرسة الواقعیة والشعر الملتزم. إنّ المنهج المستخدم فی هذه الدراسة هو المنهج التحلیلی - التوصیفی کما استعنا بالمنهج الإحصائی لاستخراج عدد أغراض الأفعال المتکررة التی قد وردت فی دیوان الشاعر ودلالاتها فی المرحلة الواقعیة وإعطاء عینات لحجم تأثر الشاعر بهذه المدرسة. مما توصلنا إلیه فی هذه الدراسة هو أنّ الشاعر کان فی المرحلة الواقعیة یستخدم التکرار لأغراض ثوریة ونضالیة تنسجم مع مبادئ الواقعیة وما تدعو إلیه.
دلاله التکرار و أنماطه فی شعر محمد إبراهیم أبی سنه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۵ (پیاپی ۷۳)
137-178 صفحه
حوزههای تخصصی:
لا شک فی أن التکرار من الوسایل اللغویه التی تؤدی فی الشعر دوراً تعبیریاً واضحاً وفاعلاً، فتکرار لفظ أو حرف أو عباره أو مقطع شعری ما یوحی بشکل مبدیی بسیطره هذا العنصر المکرر وإلحاحه علی فکر الشاعر أو شعوره أو لاشعوره المتجذر فی رؤیاه الشعریه. ینظرون المحدثون إلیه ویتعاملون معه وفق رؤیه أخری جدیده تبتعد فی کثیر من الأحیان عن الجانب العقلی الذی استند إلیه القدماء فی هذه الظاهره، وتتأثر مما تملیه ظروف العصر وما ولد فیه من تیارات أدبیه لم تکن قدیماً، ویضاف إلی هذا تغیر شکل القصیده العربیه حیث مثلت جزءاً لا یمکن إنکاره فی هیکل القصیده عموماً والذی یقوم علیها موضوعها. یهدف هذا المقال إلی تبیین دلاله التکرار وتحلیل أنماطها المتنوعه فی شعر الشاعر المصری المعاصر محمد إبراهیم أبی سنه، حیث تتجلی فی التکرار الاستهلالی والختامی والتراکمی والدایری والشعایری والمقطعی والصرفی وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی ومن أبرز النتایج التی توصل إلیها المقال هو أن التکرار یحتل مکانه بارزه فی شعر أبی سنه وهو من أبرز الأدوات التی استخدمها الشاعر للإدلاء بدلوه فی التعبیر عن معاناه الشعب المصری وأبناء الوطن العربی والتعبیر عن الهموم التی اعترت شعبه ثم الحث علی النضال والکفاح فی سبیل الوطن والحریه والکرامه الإنسانیه. فأجاد الشاعر فی توظیف التکرار لبیان أغراضه ومقاصده فی مجموعاته الشعریه.
مرثیه ابوالبقاء الرُّندی در آیینه ی نقد رتوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد رتوریک استفاده آگاهانه از زبان در راستای اقناع مخاطب است. این رویکرد از مباحث نقد ادبی جدید ساختارگرا و پسا ساختارگرا و علوم روان شناسی، ارتباطات، جامعه شناسی و زیبایی شناسی بهره می گیرد. از این دیدگاه، اثر ادبی با کلام مخیل خود سعی در اقناع مخاطب دارد و در این راه از ابزارهای علم بلاغت و زیبایی شناسی و... بهره می برد. در این پژوهش نونیه رندی، که مرثیه ای است برای اندلس، از دیدگاه نقد رتوریک با روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. شاعر در محتوا و شکل، برای اقناع و مشارکت مخاطب، ابزارهای ادبی و بلاغی را به کار می گیرد تا او را از حالت انفعال و شنونده بودن صِرف به سمت مشارکت و پویایی سوق دهد. ابوالبقا، برای نیل به این مقصود، از تعابیر متنوع و کلامی منعطف و فنون بلاغی بهره می گیرد تا مخاطب را در شرایطی قرار دهد که خود جزئی از تجربه شاعرانه وی شود.
التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدّم لزینب حبش؛ دراسة فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
التکرار ظاهرة أسلوبیة فی النصوص الأدبیة تؤدّی دوراً ممیّزاً فی البنیتین الإیقاعیة والدلالیة. زینب حبش من شواعر المقاومة الّتی ظهر التکرار جلیاً فی شعرها حیث اعتبر سمة أسلوبیة بارزة فی نتاجها الشعری. تناولنا فی هذه الدراسة تبیین أهمّ أشکال التکرار فی شعر زینب حبش والترکیز علی استنباط أهمّ الخصائص الدلالیة والإیقاعیة الماثلة فی تکرار الحروف والکلمات والجمل بناءا علی المنهج الأسلوبی الإحصائی. اخترنا ظاهرة التکرار موضوعاً للبحث لأنّها تعدّ من أهمّ الظواهر التی امتاز بها الشعر الفلسطینی المقاوم کما أنّ دراسة هذه الظاهرة تعتبر دراسة لجوانب النصّ الشعری اللغویة، والفنّیة والجمالیة. ونتائج البحث تبیّن أنّ التکرار فی دیوان الجرح الفلسطینی وبراعم الدمظهر فی قسمین: بسیط ومرکّب. التکرار البسیط هو تکرار الصوت، والکلمة، والتکرار المرکّب هو تکرار العبارة. لم یأت التکرار فی شعر الشاعرة الفلسطینیة اعتباطیاً بل جاء مقصوداً منتظماً مع الإیقاع والدلالة لإظهار حبّها لفلسطین وإظهار ألمها وحزنها لمصابها ولشهادة أصدقائها وأقربائها وبثّ روح المقاومة والثورة للقضاء علی الاحتلال.
خطاب الأمل عند بشری البستانی دراسة ونقد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ من أهم مقومات الأدب الملتزم هو الوعی الممکن عند الشاعر والإیمان بتجاوز المرحلة الزمنیِّة المعیشة. الحقیقة الشعریِّة تتطلب من الشاعر أن یواکب تأسیس الوعی بالواقع الإنسانی عند المتلقی برؤیة مستقبلیِّة تکسبه الصدقیِّة فی التعبیر وفی المشاعر وفی التجریب الشعری والشعریِّة الحقیقیِّة تتجلّی فی الجمع بین الوعی الفعلی الذی یرتبط بإدراک الواقع والوعی الممکن الذی یرتبط بالرؤیة المستقبلیِّة فی الخطاب الشعری.بشری البستانی صوت شعری مسکون بالأمل لا یخفت أصلاً ولا یتزعزع أمام عوامل السلب والانفصال التی عمدت ولاتزال لتحطیم فاعلیات المکان. إنَّ الأمل بالمستقبل الزاهر الطافح بالحیویة والفاعلیة هو سلاحها الذی به تقاوم عوامل السلب والإنفصال المشتبکة بواقع الأمة وهو الذی یحقِّق الحضور ویفتح أبواب الخلاص من المحن والمکابدات المنثالة علی الأرض العربیِّة وإنسانها ویلمُّ بعثرة المکان ویردم الهوات التی تخلقها عوامل السب والانفصال علی وجه الأرض ویجعل الإنسان المعاصر أن یتمکن من التماسک والمقاومة والتشبث بالبقاء فی مواجهة عوامل السلب والانفصال. الرؤیة المستقبلیِّة التی تطغی مسحتها علی کلّ کلمة تقولها بشری البستانی تنمّ عن الوعی الشعری المتقدم للشاعرة حیث تری أنّه لولا الأمل والتفاؤل ما یصمد الشعب ولا یتمکّن من مواجهة العدوان. ینصبّ الاهتمام هنا إلی دراسة هذه الاستراتیجیة الفکریة فی خطاب بشری البستانی الثوری الذی تطغی علیه مسحة التفاؤل ومن هنا یتمّ الترکیز علی بعض الشواهد المناسبة والعکوف علی فحصها ودراسة دلالاتها ومکوناتها وبیان ما یشعُّ عنه من الإیحاءات المحدّدة لتقدیم دراسة نقدیة متکاملة لاستجلاء الرؤیة الفکریة والفنیة لهذا الخطاب الشعری والمنهج المختار هنا هو الوصفی التحلیلی والبحث اتخذ فی تحلیل الأشعار السیمائیة مساراً له لدراسة واستنطاق الرموز والدلالات التی تبعث علی الأمل والتفاؤل فی خطاب بشری البستانی الشعری.
آلیات ""الإقناع"" فی خطب الحجّاج بن یوسف الثقفی (دراسة نقدیة تحلیلیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا تخلو حیاة الإنسان من مواقف إقناعیة تخضع لها عن وعی أو دون إرادة منه. مع أنّ الخطابة وما یتبعها من إقناع قلّ أثرها إلیوم ولکنّها فی العصور الإسلامیة الأول ی کانت تباری الشعر وربّما تسبقه فی التأثیر على النّاس. نظراً إلى أنّ الحجّاج من أکبر خطباء العصر الأموی الذین تأتی خطبهم متماشیة مع السّیاسة الأمویة، فمن الأهمیة بمکان التعرّف على الآلیات التی کان یرتکز علیها للتأثیر على متلقّیه. تأتی هذه الدّراسة مستندة على الدّراسات النقدیة الاجتماعیة الحدیثة لدراسة عناصر الخطابة فی خطب حجّاج بن یوسف الثقفی الذی ینصبّ عمله فی إطار حفظ الدولة الأمویة فی ظروف حسّاسة کانت الحروب والفتن تحیط بها من کلّ جانب، فهذه الظروف کانت تتطلّب الکلام الصّلب الذی لا یعرف هوادة ولا رحمة، ممّا نر ی آثاره فی خطبه التی کتبت بأسلوب محکم یتّسم بقوة تأثیره على النّفس. وقد کان یتخذ فیها أسلوباً جدیداً فی الخطابة، بالترکیز على الأسس العاطفیة والصّوتیة والنفسیة للجماعة التی کان یخاطبهم، مما یدلّ على براعته وذکائه فی التعرّف على نفسیة مخاطبیه فی الخطوة الأولی، وانتقاء الأسلوب الذی یناسبهم فی الخطوة الثانیة. الأسلوب الذی یستند على أسس فنیة وعلمیة کقوة الافتتاحیة والخاتمة وتلاؤمهما وتباین الأجزاء والانسجام بین مظهر الخطیب الصّلب والمفردات والأصوات الصلبة واستمداد الآیات القرآنیة والأمثال واستخدام الأسئلة البلاغیة، مما یدلّ على معرفته العمیقة بنفسیة متلقّیه التی کانت تتطلّب الترهیب والشدّة.
آلیّات الخطاب التهکّمی واتّجاهاته فی شعر «سمیح القاسم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستغرق موضوع المقاومة جزءا مهمّاً من الشّعر العربی الحدیث؛ ویعتبر سمیح القاسم أحد أشهر الشعراء العرب الذین ارتبط اسمهم بشعر الثورة والمقاومة من داخل أراضی عام 1948. یقوم شعره علی الواقعیة الثوریة، وفیه تحدّ ودعوة إلی الکفاح، ومعظم قصائده ذات مضامین ثوریة. والقارئ لشعر القاسم المقاوم یری أنّه وظّف آلیة مؤثّرة لا نجد مثیلاً لها لدی الشعراء الأخرین، وهی الخطاب التّهکّمی. هذه الدراسة ناقشت آلیّات الخطاب التهکّمی فی شعر سمیح القاسم وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، وتوصّلت إلی بعض نتائج أهمّها أنّ موضوع المقاومة رغم أنّه یتعلّق بجمیع شعراء الأرض المحتلّة وخارجها، لکنّ الذی یمیّز القاسم هو رؤیته التهکّمیة فی مواجهة العدوّ وتحدّیه، وکذلک أسلوبه المتمیّز الذی جعله رائد لهذا الفنّ الشعری. هذا من جانب، ومن جانب آخر غیّر دلالات بعض الألفاظ والأعلام فی خطابه التّهکمی للنیل من العدوّ الصهیونی، ولاحظنا ذلک فی وقوفه وراء قناع الشنفری ومزج ذلک بمفارقة الموقف. وقد تهکّم فی خطابه السیاسی المقاوم علی ثلاث: الأوّل: الاحتلال الإسرائیلی والدّوال الموالیة له، والثّانی: قادة العرب وحکّامه، والثالث: الأنا الفلسطینی، فحمّلهم مسؤولیة الأوضاع المتأزمة فی الأراضی المحتلّة.
ثورة الشهید زید بن علی (رض) دراسة فی الأسباب والنتائج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث دراسة سیرة الشهید زید بن علی بن الحسین (ع) وثورته التی قام بها بوجه طغاة الأمویین وقد حاولنا قدر الإمکان تتّبع الأسباب الحقیقیة التی أدّت إلى قیام زید بثورته فی الوقت الذی نعرف إنّ المصادر أوردت أسباب کثیرة حول اندلاع تلک الثورة، وبیّنا أیضاً متداخلات تلک الثورة وما نتج عنها فی الکوفة بوجه خاص والعالم الإسلامی بوجه عام معتمدین فی ذلک علی المنهج الوصفی التحلیلی وعلى طیف واسع من المصادر والمراجع الإسلامیة لغرض إعطاء صورة واضحه حول تلک الثورة لرفد المکتبة العربیة بما هو أصیل وجدید. والهدف الذی نروم التوصّل إلیه فی هذه الدراسة هو البحث عن أسباب هذه الثورة ونتائجها حیث اختلفت الأقوال فی هذا الجانب، فهناک من یشیر أن زید بن علی خرج بثورة ضد الأمویین طلبا للسلطة، فی حین واقع الأمر أنّ زید خرج لأهداف أسمى من السلطة، إذ خرج زید طلبا للإصلاح وثأرا لدم الإمام الحسین (ع) ولغرض الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر ونحو ذلک.