فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
حسّامیزی در شعر عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسامیزی یا آمیختگیِ حواس به عنوان نوعی استعاره در زمان ها و زبان های مختلف، کم و بیش وجود داشته و نمونه هایی از آن در متون گذشته باقی مانده که از نسلی به نسل دیگر رسیده است. از رهگذر این متون کهن می توان دریافت که حسامیزی به عنوان شگردی ادبی، ریشه در گذشته های دور دارد. افزون بر این، می توان نمونه هایِ کلیشه ای از حسامیزی سراغ گرفت که مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه در گفتار معمول خود از آن ها استفاده می کنند؛ اما در عصر جدید است که کاربستِ گسترده آن به نحوی آگاهانه و عامدانه برای بیان عواطف و رساندن پیام شعری رواج می یابد. عبدالوهاب البیاتی (1999-1926م)، شاعر معاصر عراقی در شماری از اشعار خود، از این هنرْسازه بهره جسته است. شواهد موجود، نشان می دهد که بسامدِ حسامیزی های به کار رفته در شعر وی از نوعی به نوع دیگر متغیر است و وی امکانات مختلفی از حسامیزی را دستمایه خلاقیت شعری خود کرده است. این نوشتار، با روشی توصیفی- تحلیلی، تصویرهای مبتنی بر حسامیزی در دیوان البیاتی را بررسی کرده و نشان می دهد که رابطه متقابل این هنرْسازه با دیگر اجزای هر شعر، رابطه ای انسجام بخش و هماهنگ با ساختمان آن شعر است و کارکردی ظریف و دقیق در انتقال اندیشه و عاطفه موجود در شعر دارد.
بازنمایی شیوه های گفتار روایی در رمان پایداری فلسطین (بررسی موردی: رمان «الطنطوریه» از رضوی عاشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش روایت شناسی به دنبال استنباط کیفیت عناصر روایی، قواعد داخلی حاکم بر روایت و تأثیر این قواعد در زیبایی متن است تا به دنبال آن، میزان ظرفیت هنری متن را مشخص کند. در این میان بحث در مورد شیوه های بازنمود گفتار داستانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. لیچ و شورت ازجمله پژوهشگران ساختارگرایی هستند که به صورت علمی و هدفمند به موضوع شیوه های گفتار داستانی پرداخته اند. ایشان در مطالعات روایی خویش، شیوه های بازنمایی گفتار را بر گفتار مستقیم، غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد، آزاد مستقیم و گزارش روایتی تقسیم کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی وجوه بازنمایی گفتار در رمان الطنطوریه اثر رضوی عاشور، نویسنده معاصر مصری می پردازد تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود و روش تولید معنا از متن وی فراهم شود. رهیافت پژوهش نشان می دهد که نویسنده در این رمان برای کم کردن فاصله و واقعی و ملموس نشان دادن حوادث از گفتار مستقیم، گفتار مستقیم آزاد استفاده کرده و در مواردی برای ریتم سریع روایت و فاصله بیشتر بین خواننده و شخصیت از گفتار غیر مستقیم، غیر مستقیم آزاد و گزارش روایتی استفاده نموده است و به دلیل وجود مخاطب درون داستانی، تک گویی رمان «الطنطوریه» از نوع نمایشی است.
موتیف الوطن فی شعر حازم رشک التمیمی دیوان الأحرف المشبهه بالمطر نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
113-135
حوزههای تخصصی:
یشکّل الوطن هاجسًا کبیرًا فی التکوین العاطفی للإنسان؛ والعراق فقد کان ومازال یعانی من الحروب والاحتلال، والشاعر العراقی کان ومازال یطالب بالمحافظه على الهویه الوطنیه والخصوصیه الثقافیه، بشکل یضمن الانتماء الذاتی والحضاری للمواطن. ولا یستثنى الشاعر العراقی المعاصر حازم رشک التمیمی عن بقیه الشعراء، ذلک لأنّ الوطن عنده هو شعور وارتباط عاطفی ووجدانی یتدفق من أعماقه عبر فمه على هیئه کلام بلیغ ذی لحنٍ ووقعٍ کبیر على نفس المتلقی. أصبح الوطن موتیفًا فی دیوان الشاعر، والموتیف هو موقف أو حدث قصصی أو فکره أو صوره نمطیه مما نجده ماثلًا ومتکررًا فی شتّى الأعمال الأدبیه والحکایات الشعبیه والاساطیر. تهدف هذه الدراسه إلى إضاءه جانب فنی من دیوان الأحرف المشبهه بالمطر لحازم رشک. وقد اختارت الدراسه منهجًا نقدیًا یجمع بین الوصف والتحلیل، حیث تصف الموتیف معتمدًا على الدراسات السابقه، ثمّ تقوم بالتحلیل الفنی للنماذج الشعریه الداله على موتیف الوطن فی دیوان الشاعر. والدراسه تصل إلى نتائج أهمها: أنّ معاناه العراق أدّت إلى أنْ یبرز حازم رشک الوطن فی قصائده بروزًا واضحًا؛ حیث ظهرت صوره الوطن عنده ممزوجه بالحزن والألم والمعاناه وهذا انعکاس للواقع الّذی یعیش فیه الشعب العراقی.کما ظهر أنّ نص الشاعر الشعری یعمل على استبطان وتکثیف جمله من القضایا الوطنیه ویعالجها عبر مربع الوطن، وأضلاعه الأربعه هی المدن، والشعب، والدین والحکام العراقیون.
تحلیل صورتگرایانه دعای شانزدهم صحیفه سجادیه
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
115 - 136
حوزههای تخصصی:
صورت گرایی رویکردی زبان شناسانه است که به جست وجوی عناصر زیبایی اثر ادبی در لابه-لای صورت آن می پردازد و با هدف کشف ادبیّت و راز آن، خصیصه های درونی و ذاتی یک اثر ادبی را از قبیل ویژگی های دس توری، وزن، آهنگ و امثال آن ها مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد. پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی و اصول مورد توجّه صورتگرایان و با روش توصیفی – تحلیلی، دعای شانزدهم صحیفه سجادیه را که یکی از دل انگیزترین مناجات های امام سجاد (ع) با خداوند متعال است و توجه به فرم و شکل ادبی آن با توجه به معانی موجود در آن در خور بررسی است، در سه حیطه؛ آوایی، واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار داده است و به این نتایج دست یافت که امام سجاد (ع) در بخش آوایی با تکرار صامتها و مصوتهای هماهنگ با معنا و آواهای حاصل از سجع در پایان فقرات، دعای خویش را آهنگین و متوازن ساخته است. در سطح واژگانی امام(ع) با دقت در گزینش واژگان و با هم آیی واژگان از طریق تناسب و تضاد و ارتباط معنایی میان آنها سبب انسجام و خلق توازن و افزایش میزان ادبیت دعا گشته است و با تکرار ساخت های نحوی مشترک و ضمایر مخاطب و متکلم و تکرار منادا در سطح نحوی، سبب توازن نحوی گشته و معانی مورد نظرش را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کرده است.
وظیفه السارد فی الروایه على ضوء نظریه جیرار جینت السردیه(روایه الطنطوریه لرضوى عاشور نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
129-155
حوزههای تخصصی:
تُعد دراسه السارد وتحلیله مؤشراً هاماً لفهم طریقه تقدیم وشکله الأحداث السردیه بطریقه تؤدی إلى إنشاء معنى جدید للمخاطب. یمثّل جیرار جینت من المنظّرین البنیویین حیث درس السارد وأنواعه علمیاً وهادفاً.تعتبر روایه الطنطوریه التاریخیه للکاتبه المصریه المعاصره رضوی عاشور اختیارًا جیدًا للدراسات السردیه بسبب اختیارها لشتّی التقنیات السردیه. تستخدم الکاتبه مجموعه متنوعه من الساردین داخل القصه (السارده المراقبه ، الأنا البطله ، الأنا الشاهده، السارد الضمنی والسارد بضمیر الخطاب).وتتخذ الکاتبه فی هذه الروایه السارده المراقبه لأن تسدّ الفراغ المعرفی بدلاً من الأنا المرویه بسبب معرفتها المحدودهأیضاً، فإنّ الفجوه الزمنیه فی التعامل مع الأحداث والقیود المفروضه على تصور السارد (السارد بضمیر المتکلم/ الأنا المرویه) جعلتا أن یسرد الروایه الساردون المختلفون؛منهم الأنا الشاهده والسارد بضمیر الخطاب یمارسان بسرد أحداث الروایه من منظورهما، کما یسرد الروایه السارد الضمنی فی غیاب بطل الروایه..نظراً لأنّ المونولوج فی هذه الروایه یحتوی على المروی له داخل القصه، بناءً علی هذا یتجسّد المونولوج بصوره المنولوج المسرحی. یستهدف البحث متخذاً منهج الوصفی التحلیلی علی ضوء نظریه جیرارجینت إلی دراسه الأبعاد والوضع المعرفی للسارد فی روایه الطنطوریه للوصول إلی توفیر فهمٍ لعناصرها، وساحه للاکتشاف والحدس، وطریقه لإنتاج المعنى من نصه.
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.
ظهور المؤسسات الصلاحیه التابعه للأیوبیین(المدارس والخانقاهات) فی بلاد الشام ومصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقدم هذا البحث تقریراً تاریخیاً وصفیاً تم الحصول علیه من مصادر مباشره وبعض الأبحاث التاریخیه حول أربعه مؤسسات تعلیمیه ودینیه أسسها صلاح الدین الأیوبی (توفی عام 589 ه )، مؤسس حکومه الأیوبیین، وهما مدرستان وخانقاها صلاحیه فی کل من مدینتی القدس والقاهره. تسعى هذه الدراسه من خلال المنهج التحلیلی إلى تقدیم تحلیل سردی لهذه الظاهره التاریخیه لمعرفه دوافع إنشاء هذه المؤسسات، تمشیاً مع السیاسات الثقافیه والدینیه لمؤسسها أو الآثار الحتمیه للتطورات التاریخیه. وهکذا فقد قمنا بدراسه العوامل السیاسیه مثل السعی لتحقیق الشرعیه السیاسیه، والعوامل الدینیه بما فیها الجهود المبذوله لتعمیم أفکار الأشاعره والقضاء على الأفکار المنافسه، والعوامل الجهادیه التی تؤثر على خلق الدوافع الجهادیه ضد الصلیبیین، والعوامل العملیه التی تتمثل فی محاوله تکییف ظاهره مؤسسات "الصلاحیه" مع عملیه الشرق إلى الغرب ونشر الظواهر الحضاریه للمدرسه والخانقاه والظواهر الثقافیه للحیاه المدرسیه والخانقاهیه.
چهره ناخودی در سروده های شاعرانِ عربِ دوره عباسی (برای نمونه: چهره های ایرانی پیشااسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیوند دینی، تاریخی و سیاسی میان ایرانی ها و عرب ها را از زوایای گوناگون می توان تماشا و غوررسی کرد؛ و کم نیست آنچه در این زمینه، به رشتة تحریر درآمده است. این پیوند و اثرگذاری دوسویه را در بسیاری از زمینه های به ویژه ادبی و دینی به روشنی می بینیم. تصویر ایرانِ تاریخی و افسانه ای در ادبیات عربی، چه در شعر و چه در نثر، یکی از این نشانه هاست. اگر به سروده های شاعران عرب نژاد در دورة عباسی نگاه کنیم، پیوسته با نام شخصیت های ایرانی روبه رو می شویم؛ طبیعی است که در سروده های شاعران وطن پرست ایرانی، چهره ای مثبت از این کسان ارائه شود اما وقتی می بینیم بیش تر شاعران عرب نژادی نیز که هیچ حس وطن پرستی ایرانی ندارند، همواره به نیک نامی از آن ها یاد می کنند، موضوع، متفاوت و ریشه یابی ریزبینانه تری احساس می شود. ازآنجاکه شاعر عرب زبان و به ویژه کسی که ریشه ایرانی ندارد، هرازگاهی این نام های ایرانی را که از لحاظ دینی و ملیت با او هم ساز نبوده فراخوانی می کند، بایسته است بررسی شود که او چگونه این افراد ناخودی را به تصویر می کشد. آنچه در این جستار می آید از یک سو نشان می دهد که تا چه اندازه میراث ایران پیش از اسلام برای عرب ها و مسلمانان دوره عباسی، شناخته شده بوده است و از دیگر سو، به اهمیت و ارزش این میراث در سده های نخستین اسلامی اشاره دارد. تصویر ایرانیان در شعر عربی دوره عباسی، برخلاف متونی که از روی جانبداری از سوی ایرانیان و عرب ها نوشته شده، نه تنها پاک نگشته بلکه چه بسا نیکو و مثبت ارائه شده است.
مجلة بحوث فی اللغة العربیة المحکمة فی میزان النقد التحلیلی والاقتباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر المجلات العلمیة المحکمة الیوم إحدی الوثائق والمصادر العلمیة الأکثر استعمالا، والتی باتت موضع اهتمام الباحثین والکتاب واستعمالهم فی نطاق واسع. لذلک أصبحت دراسة المنشورات العلمیة وتحلیلها ذات أهمیة بالغة. ففی هذه المقالة تطرقنا إلى دارسة تحلیلیة واقتباسیة لمقالات مجلة بحوث فی اللغة العربیة العلمیة المحکمة. تعتبر هذه المجلة إحدی المجلات المهمة فی مجال اللغة العربیة وآدابها فی إیران، والتی نشرت حتى الآن 15 عدداً منها تحوی 100 مقالة منشورة عن 191 کاتباً لهم مؤهلات جامعیة علیا یشتغلون فی 36 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. تهدف هذه المقالة إلى دراسة إحصائیة تحلیلیة لمقالات المجلة فی مختلف المجالات. فمن هذا المنطلق، حصلت النتائج التالیة: نشرت 22 مقالة بصورة انفرادیة و77 مقالة بصورة مشترکة، تم تألیف 55 مقالة منها من جانب الزملاء الجامعیین فی جامعة واحدة و23 مقالة من جامعات مختلفة. ألفت22 مقالة بمشارکة أعضاء هیئة التحریر للمجلة تشمل نسبة22/22 % تعادل خُمسا من إجمالی المقالات. والأسلوبیة وتحلیل النصوص تغطی موضوع ثلث المقالات تقریباً وتم الإرجاع فیها إلى 2407 مصادر ویصل معدل المصادر لکل مقالة 31/24 مصدراً حیث یعتبر معدلاً مقبولاً ومن بین هذه المصادر 1863 مصدرا ًبنسبة 39/77% مضى أکثر من 14 سنة عن إصدارها.
جدلیه المثقّف والعنف وتجلیاتها فی روایه "ذاکره الماء" لواسینی الأعرج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهدتْ الجزائر فی فتره مابعد الاستعمار، عنفاً حصد أرواح الآلاف من الجزائریین نتیجه للظروف السیاسیه والدینیه والإجتماعیه. وقد کان المثقفون آنذاک فی مرکز العنف فانعکس هذا الأمر فی الروایه. تهدف هذه الدراسه إلی دراسه العنف وتجلیاته وجدلیّه العنف مع المثقّف فی خطاب واسینی الأعرج، الروائی الجزائری المعاصر من خلال روایته «ذاکره الماء». تعتمد الدراسه علی المنهج الوصفی- التحلیلی والنتائج تشیر إلی أنّ أنماط العنف الذی یواجهه المثقّف فی هذه الروایه هی: العنف السیاسی، العنف الدینی والعنف الجنسی. وتتمثل أشکال العنف السیاسی فی: الاعتقال، الاتهام بالجنون، السجن، التعذیب لکنّ هذه الأمور لاتمنع المثقفین من النضال ضد العنف. أمَّا أشکال عنف المتطرفین ضدّ المثقّف فتتمثل فی: الملاحقه، ارسال الرسائل العنیفه، الاغتیال، الإنذارات والشعور بفقدان الأمن. وقد جاءت ردود فعل المثقفین إزاء العنف بطرق مختلفه، إذ یظهر الاختلاف الایدیولوجی بینهم: الالتزام، الانتهازیه، الصمت والمحایده أو المهاجره. ویتجلّی العنف فی الفضاء الروائی، من خلال اللغه والذاکره والأحلام والإعلام.
روایت شنو و موقعیت آن در رمان «الطنطوریه» اثر رضوی عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل روایت شنو شالوده ای است برای شناخت فرم و چگونگی ارائه حوادث داستانی به نحوی که مفهوم تازه ای را به مخاطب القا کند. این حوزه از دانش تا جائی پیشرفت نموده که می توان آن را به عنوان یک شاخه علمی از روایت، بررسی نمود. رمان الطنطوریه، اثر رضوی عاشور، نویسنده ی معاصر مصری به دلیل ظرفیت، پتانسیل و تکنیک های خاص روائی، گزینه ای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب می شود. نویسنده در این رمان نشان داده است که راوی برای آفرینش جهان روایی خود، روایت شنو خاص خود را مخاطب قرار داده است. روایت شنو در این داستان ضروری است؛ طوری که نبود آن به معنای نیستی روایت است. روایت شنو در این رمان، جزو شخصیت ها(حسن) و درون داستانی است و در کنش بخش های مختلف روایت، دخیل است. نگرش او همسو با جهان بینی راوی است. علاوه بر روایت شنو اصلی، شخصیت های دیگر و از جمله راوی در موقعیت های کوتاه برای واقعی و ملموس نشان دادن حوادث، درجایگاه روایت شنو نقش ایفاکرده اند و همچنین در برش های کوتاهی از رمان، روایت شنو در مقام راوی جلوگرشده است. نویسنده در این رمان، نکاتی را بیان نموده که متوجه روایت شنو برون داستانی(خواننده) نیز می شود. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ابعاد و موقعیت شناختی روایت شنو پرداخته تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود، درک عمیق و روش تولید معنا از متن رضوی عاشور فراهم کند.
بررسی محتوایی رمان فلسطین ازآغاز قرن بیستم تا 1948(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان فلسطین همچون رمان سایر کشورهای عربی، زاییده نهضت ادبی است. در این بررسی تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و لحاظ کردن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فلسطین، محتوای رمان این سرزمین، از آغاز قرن بیستم تا 1948 مورد بررسی قرار داده شود. در ادبیات فلسطین، عوامل نهضت ادبی نیرو محرکه رمان فلسطین گردید. رمان های غربی، ترجمه و در روزنامه ها و مجلاتی که در چاپخانه هایی که در فلسطین تأسیس شده بودند، چاپ می شدند. با توجه به گسترش تأسیس مدارس و افزایش سطح سواد عمومی تمایل به خواندن مطبوعات و آثار ترجمه شده نیز افزایش یافت و همین امر مترجمان را ترغیب به ترجمه آثار بیشتری می کرد. وقتی برخی مترجمان به سطحی از مهارت و آگاهی رسیدند، دست به تألیف زدند و آثاری را خلق نمودند که سنگ بنای رمان فلسطین به شمار می رود. گرچه بسیاری از آثار از میان رفته اند و نمی توان به شکلی دقیق در محتوای آن وارد شد، اما بررسی ها نشان می دهد که موضوع مقاومت مردم علیه مهاجران یهودی، موضوع فروش زمین ها و تلاش یهود برای سیطره بر فلسطین از موضوعات اصلی اغلب این آثار به شمار می رود. بررسی محتوایی رمان این دوره نشان می دهد موضوع فلسطین و مهاجرت یهودیان به این سرزمین و مشکلات ناشی از آن، تا پیش از 1948 نیز وجود داشته، اما چندان جدی و مهم نبوده است. حتی از لحاظ کمّی نیز، رمان های چندانی نوشته نشد که بتواند بیانگر آلام و آمال مردم فلسطین باشد.
الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم (دراسه نصِّیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقوم البحث بدراسه الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم، وهی الذات الحاضره فی التجربه الشعریه، الذات التی تعالت على أناها الواقعیه فی معایشتها واقعاً نفسیاً وموضوعیاً. ویسعى البحث إلى إبراز ما تستبطنه صور الذات الفنیه من أبعاد ودلالات تؤکد ثقافتها المقدَّمه فی نسق یلخص صراعها مع مکونات الوجود. تعتمد الدراسه –فی بعض جوانبها-العلاقه الجدلیه بین الذات الشاعره والآخر، واستجلاء مدى أثر الآخر فی الذات. فالحدیث عن الذات یشکل جزءًا من حدیث الشاعر ونظرته إلى الآخر، وهذا ما اتضح من خلال الوقوف على صورتی: الذات المستَلبه فی حالات الفقد والعجز، والشعور بالفناء المحیط، والذات الموجوده فی حالتی القوه والتخطی.
تجلیات الثوره والمقاومه فی شعر عبدالعزیز المقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
117 - 146
حوزههای تخصصی:
یعتبر عبدالعزیز المقالح بصفته شاعراً وناقداً آکادیمیاً وأحد رموز الشعر الیمنی المعاصر خاصه والشعر العربی المعاصر عامهً حیث تولی مسؤولیه بارزه ونشیطه فی حرکه الأدب والنقد وقام بدور فعال فی الثوره الیمنیه والمقاومه الشعبیه وأخذ الشعر سلاحاً للدفاع عن شعبه ووسیلهً للتعبیر عن معاناته وآلامه بقیم جمالیه وشعریه رفیعه المستوی سواءً کان یعیش فی الیمن وصنعاء أو کان مغترباً فی العواصم العربیه کالقاهره حیث تتسم قصائده بالصراحه والمباشره وقلیل من الغموض. دخل المقالح فی قضایا الوطن الیمنی والأمه العربیه وعاش کثیراً من مصائبهم وله دور کبیر ونشیط وفعال فی شحذ الهمم وتحفیز النفوس علی النضال فی وجه الأعداء والمحتلین مستشرفاً مستقبلاً رائعاً وقریناً بالحریه والأمان لأبناء شعبه. فالقارئ لشعره یجده کأنه تنبّأ فی دواوینه الشعریه ما یعانیه الشعب الیمنی من اختناق وعدوان وحرمان وتخلّف وأمیه وجهل. تسعی هذه الدراسه إلی إلقاء الضوء علی شعر المقالح المقاوم والترکیز علی أهم محاور المقاومه والثوره وعناصرها فی شعره وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی ومن أبرز ما توصل إلیه المقال أنه المقالح له تواجد فی الأوساط الیمنیه إذ یهتم بقضایا اجتماعیه کالفقر والحرمان مؤکّداً علی القضیه الفلسطینیه وله نظره قومیه تحاول فی توحید کلمه الشعب الیمنی والأمه العربیه وفی هذا الصدد کثیراً ما یلاحَظ علی أنه قام بتوظیف التراث والشخصیات الأسطوریه والشعبیه کما یتجلی الترکیز علی کثیر من الأمکنه فی شعره.
بررسی هنجارگریزی نوشتاری در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم یکی از مهم ترین نظریه های نقد ادبی معاصر است. بنیان گذاران این نظریه در اوایل قرن بیستم، گامی مهم در زمینه عدول از زبان هنجار برداشتند و با طرح مباحث و اصطلاحاتی مهم، به بررسی و طبقه بندی عوامل قابل شناسایی ایجاد زبان ادبی و به خصوص شعر در قالب مباحثی مانند هنجارگریزی، آشنایی زدایی و ... مبادرت ورزیدند. یکی از عوامل مهم در گسترش هنجارگریزی در آثار شاعران دهه های اخیر، نوگرایی و تلاش برای دست یافتن به آزادی اندیشه و نشان دادن جریان های فکری است. محمود درویش یکی از شاعرانی است که انواع هنجارگریزی در اشعار وی به چشم می خورد که یکی از بارزترین آنها، هنجارگریزی نوشتاری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بررسی شعر درویش، به بررسی روش های هنجارگریزی نوشتاری در ساختار ظاهری شعرش و تبیین دلالت ها و اهداف آن بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از این است که ازجمله شیوه های هنجارگریزی نوشتاری در شعر او می توان به موارد زیر اشاره کرد: کاربرد نقطه چین در آغاز مصراع شعر برای پردازش واژگان شعری، کاربرد نقطه چین به جای مصراع کامل با هدف جلوگیری از ضعف خود و نیز خستگی خواننده، به کاربردن برخی علائم نگارشی همچون مربع، قلاب، خط تیره و خط مورب برای نوسازیِ ظاهر شعر و نیز تأکید بر یک مسئله خاص و همچنین شکستن مصراع ها و کوتاه و بلندکردن آن ها و آوردن یک بیت شعری به صورت افقی و تکرار آن به صورت عمودی و کلمه به کلمه با هدف تأکید و جلب توجه خواننده به آن مسئله است.
فصام الهویه بین أنوثه قاهره ورجوله مقهوره: قراءه ما بعد کولونیالیه فی روایه "العطر الفرنسی" لأمیر تاج السر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الغزو الفکری والثقافی أو ما یعرف بالاستعمار الحدیث یمکن الغرب من إذابه ملامح هویات الشعوب دون الحاجه إلی العنف العسکری. وقد تنعکس تأثیراته علی هویات المستعمَرین بظهور أعراض مشابهه لأعراض مَرضی الفصام/الشیزوفرینیا، حیث یعیشون حاله من الانفصام والاغتراب الذاتی والابتعاد عن الواقع والسیر فی عالم الأوهام والخیالات. وقد تطرّقَ الأدب ما بعد الکولونیالی، خاصه الروائی منه، لقضیه الهویه والصراع النفسی بشکل واسع. إذ تُعدّ إشکالیه الهویه وقضایاها الشائکه کجدلیه الأنا والآخر المتمثله ب (الشرق/الغرب)، من أهم مفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی. وقد تناول الکاتب العربی لقاء الشرق بالغرب فی نتاجه الأدبی بکثره لرصد تبعاته وتأثیراته علی الهویات فی حقبه ما بعد الاستعمار. وفی هذا الصدد عالجت روایه "العطر الفرنسی" للأدیب السودانی أمیر تاج السر، تأزم هویات الشخصیات الروائیه مستخدمه جدلیه الأنا الشرقی والآخر الغربی فی إطار علاقه الرجل بالمرأه، لکن بمعادله مغایره لما جاء فی الروایات السابقه؛ المرأه الغربیه -بالأحری طیفها- هی التی تقصد الشرق، وتحدیدا السودان، وتغزو الشرقی فی عقر داره وتؤدی إلی تأزمه. کما کشفت عن تبعات هذا اللقاء الوهمی مما یحذر من استعمار غربی جدید یتمّ فی الشرق بآلیات حدیثه. یرصد هذا البحث وفقا لمفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی والمنهج التحلیلی –الوصفی توظیف الروایه الخاص لثنائیه الرجوله/الأنوثه ودلالتها علی تأثیر الغرب علی البعد الهویاتی للشعوب فی حقبه ما بعد الاستعمار. ووجدنا أن الروایه بدءا بعنوانها تدلّ علی الغیاب الکبیر للشعور بالقهر الاستعماری عند المستعمَر وأشکال الضغینه التی کانت تمیز علاقات المستعمَر والمستعمِر السابقین، وأن فصام هویه البطل وعجزه عن امتلاک محبوبته رمز دالّ علی عجز الشرق عن امتلاک الغرب وإصابته بما یشبه أعراض مَرضی الفصام.
بررسی و نقد تأثیر و تأثر امام فخر رازی در مباحث بیان با رویکرد کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز از امام فخر رازی (606 ه.ق) یکی از کتابهای مهم و قابل توجه در حوزه مباحث بلاغی است. این کتاب که در واقع تلخیصی از دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز عبد القاهر الجرجانی است، متضمن برخی آرا و دیدگاه های امام فخر رازی نیز می باشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از روش مقایسه ای، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فخر رازی در مباحث علم بیان را از کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز، مورد بررسی و نقد قرار داده و اختلافات و اشتراکات آنها را ارزیابی می نماید. برخی نتایج مقاله حاکی از آن است که فخر رازی در کتاب خود آرای عبدالقاهر را مورد تحلیل قرار داده و در اغلب موارد همراه با استدلال لغوی و منطقی بر آن صحه می گذارد و در برخی موارد نیز با استاد خود با سبکی منطقی که با مسائل بلاغی سازگار نیست، به گفت و گو می پردازد. فخر رازی نظرات و دیدگاه-های فشرده عبدالقاهر جرجانی را به گونه ای مبسوط بیان می کند و خود نیز تحلیل هایی دیگری به آن می افزاید. و در عین حال خود نیز بر برخی از صاحب نظران و دانشمندان بعدی تأثیر گذاشته است.
ویژگی های ترجمه متون نمایشی از عربی به فارسی بر پایه ساختار، بافتار و گونه های زبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله ترجمه متون نمایشی، در میان منتقدین،کمتر مورد بررسی و موشکافی قرار گرفته است. برای نمونه در این که در ترجمه این متون، چه راهکارهایی کاربرد بیشتری دارد، چیز بسیاری نمی دانیم. تفاوت ساختارهای نحوی زبان ها سبب می شود که پس از گزینش برابر مناسب و نزدیک واژه، معیارها و پیمانه های مشخصی در انتقال این ساختارها وجود نداشته باشد. گاهی ساختار زبان مبدأ با توجه به کاربرد درست آن در زبان مقصد، درست آرایش داده نمی شود؛ مانند اشتباه در زمان فعل (مانند ترجمه فعل ماضی ساده به جای استمرار و مضارع و...)، اشتباه در ترجمه جمله خبری به جای انشایی و.... از آنجا که ساختارهای دو زبان مبدأ و مقصد با هم متفاوتند، طبیعی است که ترجمه نیز باید بر پایه ساختار زبان مقصد باشد. از سوی دیگر، توجه به سبک و رسایی نگارش جمله زبان مبدأ، یکی از محدودیت های مترجم در گزینش جمله برابر به شمار می رود، مانند تفاوتی که می تواند میان نگارش یک متن تاریخی و یا یک متن عاشقانه و خودمانی باشد. این مقاله در پی نشان دادن راهکارهای مترجم در ترجمه متون نمایشی است و نکته های مورد توجه در ترجمه نمایشنامه را در بخش 1-ساختار (ارزش پیامی ساختار زبان مبدأ، ترجمه ساختار به ساختار، بینامتنیت و اشتباه در درک معنا)؛ 2-بافتار (انسجام متنی و عوامل حاکم بر آن، نشانه های سجاوندی، عوامل تأثیرگذار بر معنا)؛ 3- گونه های زبانی (تفاوت سبک و یا شیوه بیان) بررسی کرده و نمونه های آن را در چهار نمایشنامه گزینشی مورد واکاوی قرار می دهد و در پایان ترجمه پیشنهادی خود را در برابر هر یک از جمله های نمایشی بیان می کند. نتایج بررسی، نشان دهنده وجود روش های گوناگونی در ترجمه متون نمایشی است که برای نمونه، توجه به ساخت و بافت و سبک جمله و... ترجمه را از گزینش زبان اشتباه رهایی می بخشد.