فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
95 - 118
حوزههای تخصصی:
دوره ی عباسی یکی از پربارترین و باشکوه ترین دوره ها در ادبیات عربی است. این دوره، شاهد حضور جریان های مختلفی بوده که برخی تازه، پا به عرصه گذاشته و برخی از دوره ی اموی وجود داشته اند. هر یک از این جریان ها به طور گسترده به فعالیت های خود می پرداختند و همان گونه که علمای این جریان ها با یکدیگر در ستیز فرهنگی بودند، شاعران هر جریان نیز نقش برجسته ای در مجادله ی ادبی میان همدیگر داشتند. ازجمله ی این جریان ها، شعوبیه و معتزله بودند که بدون شک وجود این جریان ها تأثیراتی بر ادبیات این دوره داشته است. ازاین رو پژوهش حاضر بر آن است تا به روش توصیفی_تحلیلی، مؤلفه های ادبی دو جریان شعوبیه و معتزله را بررسی کرده و به بیان تأثیرات آن بر محتوا و ساختار ادبیات دوره ی عباسی بپردازد و درنهایت چنین نتیجه می گیرد که جریان شعوبیه توانسته است به لحاظ محتوایی مواردی چون غزل مذکر و مجون و به لحاظ ساختار ورود الفاظ و ترکیبات بیگانه و خروج از چارچوب قصیده عربی را وارد ادبیات این دوره کند و معتزله نیز از حیث محتوا مواردی چون تعبیر معانی علمی و فلسفی با اسلوب ادبی و تهکم و سخریه و گسترش استدلال و از حیث ساختار مواردی چون: به کارگیری الفاظ فلسفی در شعر و گسترش اسلوب جدل را بر شعر عربی برجای نهاده است.
إطلاله على منهج ابن عصفور فی مثل المقرّب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
19 - 36
حوزههای تخصصی:
مکانه علم النحو المرموقه بین العلوم العربیه مما أیّدها کلّ من أراد الصحه فی قراءه القرآن الکریم أو فَصاحه التکلم باللغه العربیه أو الکتابه بها. ومن أهمّ ما یدلّ على هذه المکانه وفور التألیفات النحویه من قدیم الأیام والتعلیقات علیها وتشعّب المذاهب فیها. ومن أقوى دوافع العلماء فی هذا المضمار الإتیان بمصنَّفٍ یسهّل قواعد العربیه على المتعلّمین. ولأن نستوعب نصوصهم ونصل إلى منهج مقبول فی تألیف الکتب الدراسیه، علینا التعرّف على منهجهم. والمنهجیه هی الطریق الوحیده التی بها یُعرف النهج الذی سار المؤلّف علیه وتتّضح طوابعه التعلیمیه المفیده فبها نُقوِّم الکتب ویمکننا فهم النصوص. وأما من النحاه فمن قام بشرح مصنَّفه لأسبابٍ ما. ومن میزات هذه الشروح إبقاء منهج الشرح على درب منهج النصّ وصیرورتهما کتألیف واحد، الأمر الذی یعطینا مَیَداناً أوسع فی المنهجیه. فبحثنا عن شروح النحاه على مؤلّفاتهم واخترنا منها ما صُنّف مبکراً وقلّ تعرّفنا علیه وهو مُثُل المقرَّب شرح ابن عصفور الإشبیلی لکتابه المقرَّب . ومن هذا المنطلق، توخّى البحث المنهج الوصفی التحلیلی للوصول إلى الهدف المنشود، ألا وهو التعرف على محتوى مُثل المقرّب ومنهج ابن عصفور فیه، ومذهبه النحوی، وکیفیه مزاولته مسائل النص وتسهیل سبل استیعابه. ومن أهمّ ما حصل البحث علیه تجلّی مظاهر من منهجه التعلیمی، وهی الطریقتان الاستقرائیه والتکشیفیه، والعدول عن التعاریف الذهنیه، والتجنّب عن الغور فی الخلافات النحویه؛ وقد تبین أن منهجه العام فی أصول النحو یضاهی منهج البصریین.
ترجمه شعر به شعر؛ سرقتی ادبی یا صنعتی بلاغی؛ پژوهشی تاریخی در ترجمه شعر به شعر عربی و فارسی تا قرن ششم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترجمه شعر به شعر در ادبیات کهن بدین معنا بود که شاعر توانمند و دارای نبوغِ سرشار در دو زبان عربی و فارسی، برای آشکار کردن قدرت شاعری و نبوغ خود در حوزه ادب و شعر، یک یا چند بیت را از عربی به فارسی یا بالعکس (شعر کلاسیکی به شعر کلاسیکی) ترجمه می کرد. ترجمه شعر به شعر حلقه ای به هم پیوسته از موضوعات و مسائلی است که از دو ناحیه مضمون و شکل قابل بررسی است. اما آنچه در این جستار اهمیت دارد، تحقیق پیرامون ترجمه از دو منظر است: ترجمه صنعتی بلاغی یا سرقتی شعری؛ پس باید بین دو اصل یاد شده تمایز قائل بود؛ یعنی ترجمه، صنعتی ارزشمند یا سرقتی است که صاحب آن، مورد سرزنش واقع می شود. در این پژوهش برآنیم تا به روش مقابله تطبیقی و با تکیه بر منابع تاریخی به ترجمه های شعر به شعر –عربی به فارسی وبالعکس-تا قرن ششم هجری و کاربست مفهوم صنعت یا سرقت بر آن، بپردازیم.یافته های پژوهش نشان می دهد که ترجمه شعر به شعر؛ صنعتی است آشکار که مترجم بدان اذعان کرده و ابیاتی متفرقه در دیوان اوست، اما پیوستِ بیت ترجمه شده به یک قصیده مستقل و عدم ذکر اسم شاعر یا اقرار به ترجمه بودن شعر؛ نقطه تمایز دقیق میان صنعت و سرقت است؛ افزون بر آن، تغییراتی است که مترجم با ایجاد آن در ترجمه، خود را صاحب و آفریننده مضمون شعر معرفی می کند، و آن هم از راه به کارگیری ابزارهایی مشابه با آنچه گذشتگان در خصوص سرقت شعری، آورده اند.
الانعکاسیّه فی الترجمه من العربیّه إلی الفارسیّه (دراسه تحلیلیه تقابلیّه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۱
141 - 164
حوزههای تخصصی:
قد کانت مسأله التطابق فی ترجمه الضمائر موضوع النقاش فی دراسات الترجمه ردحاً من الزمن. وقد کان هذا الموضوع أحد المواضیع المهمه التی قمنا بدراستها. ومن الضروری أن نذکر أنّ إنجازات اللسانیات ساعدت الباحثین علی اتخاذ الخطوات الفعاله فی هذا الصدد؛ إذ صار بإمکانهم کشف وجوه التشابه والاختلاف بین اللغات اعتماداً علی هذه الإنجازات، لأنّها معاییر یقاس علیها التطابق فی االترجمه. هذا والضمیر المنعکس ظاهره لغویه قد تطرقت إلیها اللسانیات. وبناء علی نتائج البحوث اللسانیه، فإنّ هذا الضمیر یکون موجوداً فی جمیع اللغات وله إعراب المفعول به والتوکید، ویبرز فی کل لغه بشکل خاص. ففی اللغه العربیّه وبسبب إعرابه علی أنّه مفعول به یتمیّز عن محلّه التوکیدی فی أکثر الأحیان، بینما تستخدم الکلمات الثلاثه؛ خود، خویش وخویشتن فی اللغه الفارسیّه للمفعول به تاره وللتوکید تاره أخری. هذه الدراسه تقوم علی المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ لإبراز ما یُلاحظ من الدقائق اللطیفه والظرائف الخاصه بین النحو العربیّ واللسانیات اتکالاً علی الضمائر التی تسمى بالضمائر المنعکسه ودلالتها وعلی ما یعادلها فی العربیّه وکشف أهمّ مشاکل الترجمه الفارسیّه لهذا المصطلح وفی ختام هذا البحث، اتّضح لنا أنّ هناک تعثرات فی الترجمه الفارسیّه تتمثل فی الناحیتین؛ الأولی، عدم انتباه المترجمین إلی الفروق المعنویه لظاهره الانعکاس، بین المفعولیه والتوکیدیه فی اللغه الفارسیّه والثانیه عدم اهتمامهم بالمعانی الدقیقه للأفعال، وللحصول علی الترجمه المطلوبه اقترحنا استخدام تقنیه الإیضاح.
واکاوی ساختار شعری ریم قیس کُبّه بر اساس نظریه جفری لیچ (مطالعه موردی هنجارشکنی معنایی و نوشتاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور نظریه های مختلف در زمینه پژوهش های ادبی، پژوهشگران به واکاوی ادبیات از جنبه های گوناگون پرداخته و از رهگذر کاربست چنین نظریه هایی و تطابق آنها با متون مختلف، به ملموس و عینی ساختن نظریه ها کمک شایانی نموده اند. از جمله این نظریه ها، هنجارشکنی است که در مکتب فرمالیسم مطرح شده. هنجارشکنی در دیدگاه مکتب فرمالیسم، تعریفی از سبک تلقی می گردد، تا آنجا که بسامد فراوان هنجارشکنی در اشعار شاعر یا نویسنده ای، سبک آن شاعر یا نویسنده را معرفی می کند. جفری لیچ یکی از شخصیت های ممتاز شکل گرای انگلیسی است که به تقسیم بندی هنجارشکنی در هشت گروه پرداخته است. علت انتخاب این پژوهش که با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی هنجارشکنى معنایی و نوشتارى شعر ریم قیس کُبّه بر اساس نظریه جفری لیچ مى پردازد، ارتباط بسیار تنگاتنگ شعر این شاعر با تابلوهای نقاشی است؛ زیرا شعر وی به نوعی برگردان تابلوهای خواهر نقاشش به شمار می رود. رهیافت حاصل از این واکاوی بیانگر آن است که هنجار شکنی معنایی در شعر ریم قیس کبه بیشتر از طریق هم نشینی و جانشینی به وجود آمده و در موارد اندکی نیز از راه علم بیان یا صور خیال حاصل شده است. هنجار شکنی نوشتاری در شعر وی نیز در مواردی چون: جدا نویسی حروف واژگان، نوشتن پلکانی و عمودی سطرهای شعری و... بوده و هدف از آن، افزون بر نقل اندیشه و احساس به خواننده، دیداری کردن شعر و تجسّم بخشیدن به مفهوم آن است.
الاتصال غیر اللفظی فی روایه موت صغیر لمحمد حسن علوان دراسه سیمیولوجیّه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
109 - 124
حوزههای تخصصی:
العلام ه هی ظاهره ملموسه ومرئیه یتم استبدالها ضمنیاً بعلاقه مع ظاهره غائبه. السیمیائیه هی العلم الذی یبحث عن أنواع الإشارات والإیماءات، والعوامل التی تنطوی علیها عملیه إنتاجها وتبادلها وتفسیرها، وکذلک القواعد التی تحکم العلامات. الاتصال غیر اللفظی هو أحد فروع السیمیائیه التی تشمل مجموعه متنوعه من السلوکیات الحرکیه للناس بما فی ذلک من تعبیرات الوجه وحرکات الجسم والإیماءات وحرکات تنظیم المحادثه وإلخ. یحتوی هذا النوع من الاتصالات على ستّ وظائف تتمثل فی الاستکمال والتفنید والتکرار والتحکم والاستبدال والتأکید. یروی الکاتب السعودی محمد حسن علوان فی روایته سیره ابن عربی بمزیج من الخیال، ویستخدم عناصر غیر اللفظیه إلى جانب لغه المنطوق. تسعى هذه الدراسه إلى دراسه هذه الروایه من وجهه نظر أنماط التواصل غیر اللفظی، بما فی ذلک من تعبیرات الوجه، وحالات العین، وحرکات الید، وحرکات الرأس، وما إلى ذلک، متمسکا بالمنهج السیمیائی. تعود أهمیه هذه الروایه إلى حصولها على جائزه بوکر فی عام 2017 م، وکان استعراضها الدلالی ضروره رئیسیه لهذه الدراسه . أظهرت النتائج بأن قد استفاد علوان من العلامات فی روایته من أجل تخصیص أو وضع الفضاء فی الروایه . استخدم المؤلف بشکل متکرر الطرق التالیه للتعبیر عن رسالته غیر اللفظیه بترتیب التردد : حالات الرأس، و حرکات الید، و حالات الوجه، و حالات العین، و السلوکیات الصوتیه، و علم اللمس والتماس وحالات الجسم . لقد استُخدمت هذه الحالات للتعبیر عن حالات، مثل: الغضب، والخوف، والقلق، والضیق، وهلمّ جرا. إلى جانب ذلک، تشارک وسائط وأجهزه أخرى أیضاً فی توصیل رسائل المؤلف. لمعظم هذه الرسائل أیضا وظیفه استبدالیه.
رئالیسم جادویی در رمان «الأشجار واغتیال مرزوق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
187 - 204
حوزههای تخصصی:
رئالیسم جادویی یا واقع گرایی جادویی، ترکیبی از واقعیت، افسانه و تاریخ است که از جهان بینی سحرآمیز مردم آمریکای لاتین به دنیای ادبیات وارد شد. پرداختن به طردشده ها و ستم دیده ها در بستر واقعیتی آمیخته با خیال، اصل مشترک همه نویسندگان ژانر رئالیسم جادویی است. عبدالرحمن منیف، نویسنده و رمان نویس سعودی با تأثیرپذیری از ژانر رئالیسم جادویی، رمان «الأشجار واغتیال مرزوق» را نوشت تا داستان زندگی منصور عبدالسلام و الیاس نخله را به عنوان افراد طردشده و دورافتاده از جامعه روایت کند. منیف، طردشدگی منصور و الیاس را محصول عقب ماندگی جامعه عربی و ظلم مقامات حکومتی می داند. وی در «الأشجار واغتیال مرزوق»، اجازه داده تا منصور و الیاس، روایت رمان را در اختیار بگیرند و با ادبیاتی ویژه که آمیخته ای از واقعیت و خیال است، درباره زندگی خصوصی خود و مسائل جدی و چالشی جهان عرب گفتگو کنند. هدف از این پژوهش، تحلیل فضای انتقادی در رمان معاصر عربی است و انجامش ضرورت دارد، زیرا مطالعه روش های جدید، در رمان نویسی و تأثیر این روش ها در توسعه و تحول رمان عربی، بی نیاز از بحث و بررسی مستمر نیست. یافته های پژوهش نشان می دهد که منیف عالمانه و عامدانه دنیای تخیلی تاریکی ساخته است که از دو زوایه باید به آن نگریست: نخست این که در «الأشجار واغتیال مرزوق» جایی برای نور، حقوق بشر و کثرت گرایی وجود ندارد و افراد بدون توجه به وابستگی مذهبی یا طبقه اجتماعی، مورد اذیت و آزار قرار می گیرند. دوم این که در این رمان، انگیزه های قوی فردی، برای شورش علیه عوامل محدودکننده انسان وجود دارد. روش پژوهش در رئالیسم جادویی «الأشجار واغتیال مرزوق»، توصیفی- تحلیلی است.
خوانش بینامتنیت (تناص) قرآنی در رمان موتٌ صغیرٌ اثر محمد حسن علوان
حوزههای تخصصی:
خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب الأدبی دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات ابن المقفع و الجاحظ وأبی حیان التوحیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
97 - 112
حوزههای تخصصی:
النقد الأدبی أحد المجالات الهامّه فی الساحه الأدبیه. فهو یوصلنا إلى معرفه الأدب الراقی. تستخرج أحکامه من خلال الأسس والعناصر الهامّه التی من أبرزها الأسلوب الأدبی الذی یتخذه الأدیب، لصیاغه أثره نثراً أو شعراً. إنّ تنوعالمفرداتهو أحدالملامحالأسلوبیه التییمکن بقیاسها فیالنصوص التوصلإلىالثراء اللغوی الموجود عند کلّ أدیب. فی الحقیقه، البعد الإحصائی فی دراسه الأسلوب هو من المعاییر الموضوعیه الأساسیه التی یمکن باستخدامها تشخیص الأسالیب. ترجع أهمیه هذه الدراسه فی حقل النقد الأدبی إلى أنّها خطوه فی طریق الابتعاد عن الظنّ وسیطره الذوق، للکشف عن أسلوب هؤلاء الکتاب. هذا من جانب، ومن جانب آخر هذه البصمه الأسلوبیه تساعدنا فی توثیق النصوص التی یخامرنا الشک فی صحّه نسبتها إلیهم. للوصول إلى هذه الثروه اللغویه طرق کثیره؛ أمّا الطریقه التی استخدمناها فهی طریقه جونسون التی ابتکرها کیت جونسون أستاذ قسم اللسانیات فی جامعه برکلی بأمریکا. تقوم هذه الطریقه بإحصاء الکلمات فی النصوص وقیاسها بالنصوص الأخرى وتقّدم صوره واضحه عن خاصیه تنوع المفردات مع دراسه تطبیقیه لکتابات ثلاثه من کبار کتّاب النثر الفنی فی العصر العباسی، وهم ابن المقفع والجاحظ وأبو حیان التوحیدی. أمّا منهج البحث فهو یعتمد على الطریقه الوصفیه. وصلت نتائج الدراسه بالمقارنه بین أسالیبهم إلى أنّ أسلوب الجاحظ أکثر تنوّعاً بالنسبه إلى الکاتبین الآخرین، و أنه یوجد فارق ضئیل بین أسلوب ابن المقفع و أبی حیان. ترجع الأسباب الرئیسه لهذا الفارق إلى البیئه العلمیه التی عاشها الجاحظ وثقافته وجهوده الفردیه فی تثقیف نفسه وتوسیع معارفها، إضافه الىأصالته العربیه. فالأصل الفارسی لابن المقفع أثر فی انخفاض تنوع مفرداته.
روشنفکران از منظر عبدالوهاب بیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گرایش به ادب رئالیستی که پیامد جنگ جهانی دوم بود شاعران را با توجه به هدفی که در سرودن اشعار دارند در دو مسیر متفاوت قرار می دهد؛ عده ای با گرایش به اشعار توصیفی دنبال کننده هدفی اجتماعی بوده و تصویرگر وقایع بیرون هستند و میزان تأثیرپذیری مخاطبان این اشعار تنها براساس همین وقایع موجود در جهان بیرونی است نه آنچنانکه شاعر می خواهد. دسته دیگر با گرایش به نوعی ادبیات خطابی در راستای افزایش سطح شعور سیاسی مردم و ایجاد نوعی خودآگاهی در میان اقشار مختلف جامعه گام برداشتند. روشنفکران و به ویژه شاعران روشنفکر به عنوان نهاد آگاه جامعه مدنی افرادی هستند که با قرار گرفتن در خدمت خرد انتقادی در جهت ایجاد تعادل در جامعه و روشنگری ارزش ها، در مقابل جامعه خویش ایفای نقش می کنند. از جمله این شاعران روشنفکران متعهد عبدالوهاب البیاتی است. وی با ارتباط دادن گذشته به تجربه حاضر سعی در ایجاد نوعی هارمونی فکری دارد تا انسان را به تأمّل بیشتر نسبت به جایگاه خود در میان اجتماع بزرگ انسانی وادار کند. در این پژوهش نویسنده با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال پاسخ به پرسش های اساسی در سه محور چیستی نقش روشنفکران، چرایی وجود آنها در جامعه و ویژگی های روشنفکر متعهد و غیر متعهد از دیدگاه این شاعر معاصر است؛ نتایج پژوهش نشان می دهد که عبدالوهاب البیاتی با درکی درست از نقش روشنفکران در جامعه در پی رواج ارزش های والای بشری و گسترش اندیشه های آرمانخواهی و ستیز علیه فاصله طبقاتی، خواستار پی ریزی جامعه ای مبتنی بر عدالت و عشق است.
تحلیل روند تراجایی تداوم در رمان فرانکشتاین فی بغداد احمد سعداوی و فرانکنشتاین مری شلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
147 - 169
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت با توجه به روابط میان متون، بیش متنیت را به عنوان یکی از انواع ترامتنیت مطرح نمود. بیش متنیت با محوریت اقتباس و برگرفتگی به دو دسته تقلیدی و تراگونگی تقسیم می شود. در این رویکرد وجود بیش متن به عنوان عنصر تأثیرپذیر و پیش متن به عنوان عنصر تأثیرگذار بسیار دارای اهمیت است. بیش متن با تقلید یا تغییر پیش متن باعث حفظ متن نخستین و یا تغییر آن می گردد. این تغییر هدفمند تراگونگی نام دارد که به دور از تقلید صرف است و گاهی باعث تراجایی در متن می شود. تراجایی که تغییری جدی در پیش متن است، با انجام برخی جابه جایی ها در شکل و معنا تغییرات عمده ای را در پیش متن به وجود می آورد که یکی از این موارد تداوم زمانی روایت است. بررسی تداوم یا سرعت روایت در پیش متن و بیش متن که به مطالعه نسبت میان طول مدت زمان داستان و زمان روایت می پردازد، بر تغییر آن از طریق تراجایی دلالت دارد که تغییری جدی در رابطه بیش متنیت می باشد. سعداوی که متعلق به نسل جدید رمان نویسان است با قرار دادن فرانکشتاین در فضای ادبی جدید و محیطی متفاوت باعث تغییرات عمده ای در شتاب بیش متن می شود. بررسی تغییر سرعت رمان در بیش متن، خلاقیت سعداوی را در عمق بخشیدن به روایت به نمایش می گذارد و نمونه ای بارز برای تراجایی تداوم و درنگ است. با توجه به آن که رمان "فرانکشتاین فی بغداد" احمد سعداوی تحت تأثیر رمان "فرانکنشتاین" (۱۸۱۸) مری شلی نوشته شده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی به بررسی رابطه تراگونگی در سرعت داستان بین این دو رمان و تغییرات ایجاد شده در شتاب منفی و مثبت در بیش متن از نوع تراجایی می پردازد. دستاورد پژوهش نشان می دهد که تغییر لحن شاعرانه، توصیف پویا، حذف غیرعلنی و گفتگوهای درونی در بیش متن باعث تراجایی در تداوم می گردد، به گونه ای که عمل ذهنی در بیش متن برخلاف پیش متن باعث حرکت عمودی در متن و پیشروی در دنیای ذهنی شخصیت ها می گردد
خود شرقی انگاری و اگزوتیسم در رمان سیدات القمر جوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیرهای شاعرانه و نظری از اگزوتیسم و خودشرقی انگاری، فرض های رایج را مبنی بر این که این ادبیات، تنها یک محصول جانبی ناخوشایند استعمار است، به چالش می کشند. این مطالعه در مورد یک متن پسااستعماری بوده و در یک روش توصیفی- تحلیلی، چارچوب های خود شرقی انگاری و اگزوتیسم ادبی را در معرض دید قرار می دهد و در نهایت، تلاشی است برای درک اگزوتیسم به عنوان پدیده ای که تنها نماینده استعمار و ایدئولوژی های استعمار نیست. سیدات القمر جوخه الحارثی، اولین کتاب یک نویسنده عرب است که برنده جایزه من بوکر بین المللی 2019 شده؛ و اولین رمان نوشته شده توسط یک زن از عمان است که به انگلیسی ترجمه شده است. این داستان که در یک دهکده کوچک و خیالی عمانی به نام «العوافی» اتفاق می افتد، در پرتره ای پیچیده از یک شبکه خانوادگی می چرخد. در این رمان شاهد عمانی هستیم که الحارثی آرام آرام آن را از یک جامعه سنتی برده دار به حالت مدرن خود باز تعریف می کند. مضامین اگزوتیک، مانند زن، برده داری، آداب و رسوم و تغییرات اجتماعی و ...، به زیبایی در این رمان ترکیب شده است. یافته های تحقیق، نشان می دهد الحارثی با تصاویر خودشرقی انگارانه از آداب و رسوم و ... متعلق به ساکنان العوافی عمان، تحت تاثیر تحصیل در غرب، سعی در جلب توجه جهانی دارد و تقریبا موفق بوده است، زیرا او سعی کرده تصویری اصیل و بکر از عمان را در ذهن خوانندگان عمانی و غیرعمانی تثبیت کند.
دور محمد علی جمال زاده فی إحیاء الأدب الشعبی فی إیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لمحمد علی جمال زاده مکانته الممیزه فی أدب إیران المعاصر، ودوره البارز فی تجدید حیاه الأدب الفارسی الذی یجعله فی رأس قائمه المبدعین فی اللغه الفارسیه المعاصره بمبادرته فی الاستفاده من التراث الحضاری فی الأدب الفارسی وعرضه فی الجنس الأدبی الحدیث وتحدیدًا القصه القصیره. وعلى هذا، تأثر الأدب الفارسی فی بدایات القرن العشرین إلی حد بعید بالأدب الغربی، حیث استخدم الکتّاب الإیرانیون التقنیات الغربیه إلی جانب ما أخذوه من التراث الشعبی وواکبوا، عن قرب، الحرکه الحدیثه والمعاصره فی الأدب العالمی. تعد مجموعه یکی بود یکی نبود (کان یا ما کان) لمحمد علی جمال زاده أول مجموعه قصصیه فی إیران، تتحقق فیها العناصر الأساسیه للقصه القصیره بوصفها جنساً أدبیاً حدیثاً بمضامینه التراثیه متبنیا على ما کان موجودا فی الحکایات القدیمه منذ زمن بعید. یسعی هذا البحث إلی دراسه هذه العناصر فی هذه المجموعه علی ضوء المنهج الوصفی -التحلیلی مستعینا بالنقد التاریخانی الجدید أو ما یسمونه التحلیل الثقافی للنص، والذی استخدمت فیه الجمالیات الفنیه للتعبیر العصری عن التغیرات الاجتمایه ومن ثم الأدبیه فی المجتمع الإیرانی فی بدایات القرن الماضی.
دراسه سوسیولوجیه فی المجموعه القصصیه قبل الغروب للأدیبه القطریه أمینه العمادی علی ضوء نظریه لوسیان غولدمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و سوم بهار و تابستان ۱۳۹۹ (۱۴۴۱ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
183-206
حوزههای تخصصی:
تتطرّق الدراسه السوسیولوجیه إلی قضایا عدّه فی العمل الأدبی، ولمّا یکون العمل الأدبی مجموعه قصص لکاتب ما، فإنّ الرابط الاجتماعی هو الکفیل بنظم الدراسه فی النقد الاجتماعی، فی المجموعه القصصیه "قبل الغروب" تطرّقت الکاتبه القطریه أمینه العمادی إلی عنصر مقدّس فی حیاه البشر ألا وهو عنصر الأسره وتطرّقت إلی معالجته اجتماعیاً ونفسیاً ومزجت مجموعتها القصصیه بسوسیو-سیمیوطیقه العناوین التی اختارتها لقصصها الثمانیه فی مجموعتها القصصیه قبل الغروب وهی تتعمد هکذا تسمیات لبیان الإقناع القصصی فی هذه المجموعه القصصیه، هذا البحث یهدف إلی النقد الاجتماعی فی المثاقفه السوسیولوجیه فی هذه القصص الثمانیه، وذلک تحت إطار المنهج الوصفی-التحلیلی، ومن النتائج التی توصل إلیها البحث یمکن الإشاره إلی مزج الکاتبه بین سوسیو-سیمیوطیقه العناوین ومضمونها، الترابط بین البنیات اللغویه، وعلی رؤیه غولدمان ترکزت هذه المجموعه القصصیه علی الأسره والمرأه علی وجه الخصوص حیث تکثر فیها معالجه قضایا المرأه، والزوجه المضطهده، والزوجه المسترجله کما بیّنت لنا الواقع المزری فی عدم التکافوء فی الحیاه الأسریه فنلاحظ أنها تطرقت إلی الوفاء، والفقر، والانتحار، واللامبالاه وغیرها من القضایا الاجتماعیه وذلک برؤیه اجتماعیه معتدله تهدف إلی کشف رؤیه الکاتبه وطبقتها الاجتماعیه فی مجموعتها القصصیه من خلال العالم الخارجی والسیاق الثقافی.
آلیات الترابط النصّی فی خطبه الجهاد للإمام علی بن أبی طالب(ع) (دراسه تحلیلیه فی ضوء لسانیات النصّ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدّ النصّ وحده لغویه کبیره تفهم الجمله فی إطارها، فالنصّ هو الموضوع الرئیس فی التحلیل والوصف اللغوی. إنّ الترابط أو التماسک النصّی من أشهر خصائص النصّ إذ لا یقوم النصّ إلّا به، فقد أجمع علماء اللسانیات النصّیَّه بوصف التماسک النصّی أساساً فی بناء النصّ وصیاغتهِ. یهدف الترابط النصی إلی بیان تماسک النصّ وانسجامه عبر توظیف أداوته التی من أهمها وأشهرها الإحاله والحذف والتکرار والوصل وغیر ذلک. هذا البحث یتخذ من المنهج الوصفی- التحلیلی وسیله لیتناول عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ویرمو إلی نفض الغبار عن الموروث الأدبی، وإبراز مواطن ومکامن النصّیه فی خطبه الجهاد التی تعدّ من أهمّ الخطب فی تاریخ موروثنا الدینی والأدبی لما فیها من رصانه وقوه واستحکام. ومن النتائج التی وصل إلیها البحث نذکر أنّ عناصر الاتساق فی خطبه الجهاد ساهمت بشکل کبیر فی الربط بین أجزاء الکلام مما أدی إلی ظهور الخطبه فی قمه جمالها وإبداعها اللفظی والفکری وقد استخدمت الأدوات لسدّ الفجوات والثغرات بین سطور الخطبه. وعلی إثر هذه العناصر، قد جاءت الفکره موحده منسجمه لم یطعن فی تماسکها تشتت ولا رکاکه ولولا هذا الربط لما کانت هذه الخطبه بهذه المکانه التی تحتلها الیوم.
التقنیات السردیه فی روایه مدن الملح لعبدالرحمن منیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تستکشف هذه المقاله طبیعه التقنیات السردیه والأسالیب الحدیثه التی اعتمدها الکاتب عبد الرحمن منیف (1933-2004) فی روایته "مدن الملح". دلاله تلک التقنیات والأسالیب لناحیه أن هذه الروایه تعتبر من النصوص البترولیه المهمه فی الأدب العربی ما بعد الکولونیالی الذی یتصدى للخطاب الغربی عموماً والأمیرکی تحدیداً. فقد کانت هذه الروایه موضوع جدالات عمیقه لناحیه تصنیفها الأدبی، ولکن البحث الموضوعی المعمق یبرهن بشکل واضح على أن "مدن الملح" هی روایه واقعیه سحریه، بترولیه، ما بعد کولونیالیه تتصدى للتأثیرات السلبیه الاجتماعیه والاقتصادیه والسیاسیه لاکتشاف واستغلال النفط على مجتمعات الجزیره العربیه ولهذه الغایه سوف تلقی هذه المقاله الضوء على الأسالیب والأدوات السردیه التی استخدمها منیف لإیصال رسالته ما بعد الکولونیالیه المعاکسه من خلال اعتماد مناهج واتجاهات سردیه حدیثه کالواقعیه السحریه ومن خلال استخدام تقنیات سردیه خاصه، کتشکیل الشخصیات باعتماد المجتمع ککل بطلاً للروایه ومن خلال اعتماده تقنیه تعدد الأصوات بهدف عرض وجهات نظر متنوعه للأحداث من قبل الکاتب وبذلک یکون منیف قد قدم نوعاً روائیاً مبتکراً فی الأدب العربی ونادراً على المستوى العالمی، حیث إن القلیل جداً من الأعمال الأدبیه العربیه والعالمیه تصدى لموضوع النفط الذی أصبح یعتبر من المحرمات بفعل الضغوط الأمیرکیه السیاسیه والثقافیه المانعه للتطرق لهذه المسأله الحساسه. من ناحیه أخرى وبغیه شرح الطبقات والمستویات والتشفیرات المتعدده المضمنه بدقه فی "مدن الملح"، فإن هذه المقاله سوف تعتمد نظریه إدوارد سعید المعروفه باسم القراءه المطابقه کمنهجیه علمیه للبحث بهدف وضع الروایه فی مکانها الاجتماعی - السیاسی المناسب وکذلک سوف تعتمد على مفاهیم الواقعیه السحریه ﻠ"ستیفن سلیمون" ولا بد من التنویه بأنها سوف تتطرق إلى کیفیه تجسید منیف لمفهوم التضمین، بحسب نظریه "تزفیتان تودوروف" النقدیه السردیه لشرح کیفیه إدخال منیف قصصاً صغرى ضمن السرد العام بهدف إلقاء الضوء على نقطه معینه تخدم الغایه الکلیه للروایه وبالطبع یساهم وضع عمل منیف فی موقعه الأدبی الصحیح فی تأسیس نوع من التفاهم الحضاری المتبادل بین الشرق والغرب من خلال الحوار الثقافی الحالی والمستقبلی فی عالم حیث النضال والمقاومه ضد الهیمنه والأمبریالیه والحروب العدوانیه هی المحرکات الأساسیه التی تولد أزمات عالمیه والکثیر من الکوارث والمآسی مراراً وتکراراً وخصوصاً فی منطقه غرب آسیا.
جمالیه التکرار فی الصحیفه السجادیه ترکیزاً على دعاء العرفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الصحیفه السجادیه من النصوص الدینیه القیمه التی قد تحلّت بمیزات أدبیه وأسلوبیه جدیره بالاهتمام. من الظواهر الأسلوبیه المهمه التی تجلّت بشکل لافت للنظر فی هذا الکتاب الشریف وخاصّه فی دعاء العرفه هو التکرار الذی تمثّل فی الصوائت والصوامت والکلمات والجملات والعبارات المختلفه مما منح هذا الدعاء الشریف لوناً إیقاعیاً رائعاً متلائماً مع متطلّبات سیاق النصّ. نظراً لفاعلیّه تکرار العناصر البنّاءه للجمله من الناحیه الدلالیه، فیسعى هذا البحث من خلال المنهج الوصفی التحلیلی أن یسلّط الضوء على التکرار بوصفه من أهم العناصر الإیقاعیه وآثارها الدلالیه فی الدعاء المدروس. وقد تبیّن من هذا البحث أنّ الإمام السجاد j لم یستخدم التکرار فی الدعاء عشوائیاً، بل استخدمه کعنصر إیقاعی مهمّ بشکل واعٍ لترسیخ المعنى والتأثیر فی النفوس وإثاره المشاعر والأفکار، مما یدلّ کلّ الدلاله على أنّه توجد هناک علاقه وطیده بین المستویین الصوتی والدلالی. قد حقق التکرار أغراضاً بلاغیه کثیره کتأکیدالمعنى أو الترغیب فیه أو التلذذ والاستغذاب للمکرر و غیر ذلک من المعانی.
دراسه عثرات عناصر الاتساق فی الخطاب المکتوب لدى متعلّمی العربیه الإیرانیین جامعه کاشان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲۲
33 - 60
حوزههای تخصصی:
إنّ الکتابه هی المرحله الأخیره من مهارات اللغه الأربع فی تعلیم أیّ لغه؛ المرحله المتقدّمه التی یجب أن ینتج المتعلّم نصّاً أو خطاباً یراعی فیه مقوّمات النصوص والخطابات للغه الهدف. بما أن التماسک من مقومات الخطاب وجزءاً رئیساً فی أیّ نصّ فتناولت هذه الدراسه العثرات التی تحجب على اتساق الخطاب المکتوب. هناک مظاهر صوریه تعمل على تحقیق التماسک النصّی وتعالق الجمل بعضها ببعض. فقد أولى هالیدای وحسن الاهتمام بهذه المظاهر واعتبراها ضامنه للترابط بین الجمل فی أیّ نص. هذه المظاهر هی الاتساق النحوی، والاتساق المعجمی وآلیات الربط. من هذا المنطلق، ینوی هذا البحث بمنهجه الوصفی التحلیلی، تحلیل العثرات الاتساقیه للکتابه عند متعلّمی العربیه من الإیرانیین. تکوّن مجتمع الدراسه من 50 طالبهً دارسهً فی الفصل السابع من مرحله البکالوریوس بجامعه کاشان الحکومیه فی العامَین الدراسیَین 2016 2017 م و2017 -2018 م، وکانت أداه الدراسه ما جمعنا من وظائفهن الکتابیه فی ثلاثه موضوعات وصفیه. ظهر من خلال هذه الدراسه أنّ عدم استثمار الطالبات لمظاهر الاتّساق وتوظیفها الخاطئ قد أدّى إلى التشتّت النصی والتعبیر التحریری الردیء الضعیف واستنبط أنّ إحدى المؤشّرات الهامّه التی تحدّد نوعیّه الکتابه باللغه العربیه هی کیفیه توظیف مظاهر التماسک النّصی وإجادتها، حیث کلّما استخدم المتعلّم آلیات الربط أکثر أنجح فی نوعیّه الکتابه أکثر.
بررسی رویکردهای بلاغی نوین در تفسیر قرآن (مطالعه موردی: التفسیر البنائی للقرآن الکریم محمود بستانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره معاصر، تفسیر بلاغی قرآن با رویکردها و شیوه های جدید و توسط مفسرانی چون سیدقطب، امین الخولی، عایشه عبدالرحمن بنت الشاطیء، نصر حامد ابوزید و برخی مفسران دیگر صورت گرفته است. یکی دیگر از این رویکردهای جدید و مبتکرانه در این حوزه، روش ساختارگرایانه محمود بستانی در «التفسیر البنائی للقرآن الکریم» است. وی در این اثر با دو رویکرد معنایی و هنری به بررسی و تفسیر سور قرآنی به عنوان ساختار و مجموعه ای واحد پرداخته و در این زمینه از هشت عنصر بلاغی: پیام، موضوع ، معنایی، صوری، لفظی، موسیقایی، ادبی و ساختار در جهت تبیین ارتباط منسجم بین شکل و مضمون آیات و سوره های قرآن کریم یاری جسته است؛ از میان عناصر فوق، کارکرد عنصر ساختار به عنوان یکی از مهمترین عناصر، بررسی ساختار کلی سوره و نیز بررسی جایگاه عناصر هفت گانه در هر سوره قرآن بوده و اینکه مجموعه این عناصر، چگونه ساختار هندسی سوره را تشکیل می دهند. هدف این پژوهش ضمن معرفی روش ساختارگرایانه بستانی در تفسیر قرآن بر مبنای مبانی مطرح شده در کتاب «القواعد البلاغیه فی ضوء المنهج الإسلامی»، بررسی و تحلیل رویکرد تفسیری وی در تفسیر پنج جلدی «التفسیر البنائی للقرآن الکریم» بوده است و این نتایج به دست آمد که دیدگاه های بستانی در بحث ازعنصر پیام، موضوع، بحث تقدیم و تأخیر، ذکر وحذف، عنصر ادبی و عنصر ساختار دیدگاه های جدید در حوزه تفسیر بلاغی قرآن بوده و روش وی به عنوان یکی از شیوه های تفسیر ساختاری با وجود برخی کاستی ها می تواند کارآمد باشد.
تحلیل روان شناسی قصیده الخطیئه اثر سید قطب بر اساس نظریه شخصیت فروید
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نقد روان شناسی از شیوه های نقد ادبی جدید است که فروید با طرح نظریه ساختار سه گانه شخصیت آن را انسجام بیشتری بخشید. در دیدگاه دینی نیز نفس انسان به سه مرتبه نفس مطمئنه، لوامه و اماره تقسیم شده است که به نظریه فروید بسیار شبیه است. سید قطب به عنوان یکی از متفکران اسلامی جایگاه والایی در ادبیّات عربی دارد و شاعری توانایی است و اشعار نغزی همچون قصیده الخطیئه را سروده است. این جستار تلاش می کند با رویکردی تلفیقی از دو نظریه شخصیت فروید و نظریه دینی مراتب نفس به تحلیل روان شناسی این قصیده بپردازد. بر اساس نتایج پژوهش سید قطب با دیدگاهی روان شناسانه هدفی تعلیمی را دنبال می کند و می خواهد به انسان یک الگوی مناسب اخلاقی و اجتماعی ارائه دهد. او درگیری و کشمکش میان سطوح سه گانه شخصیت یعنی نهاد، خود و فراخود را به تصویر کشیده و نشان داده که چگونه نهاد علیه خود و فراخود انسان شورش می کند و برتری می یابد. این درگیری میان سطوح سه گانه شخصیت، مانند نبرد میان مراتب سه گانه نفس یعنی اماره، مطمئنه و لوامه است که در این قصیده نیز نمود می یابد و نفس اماره انسان بر نفس مطمئنه و لوامه چیرگی می یابد و بُعد حیوانی انسان را بر بُعد اخلاقی برتری می دهد.