فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
«توکل از نگاه قرآن و عرفان»
حوزههای تخصصی:
توکل یکی از مفاهیمی است که هم در قرآن، این کلام آسمانی خداوند، هم در سنت پیامبر(ص) و کلام بزرگان دین و همچنین بزرگان و مشایخ تصوف و عرفان در طول تاریخ ساری و جاری بوده است، بلکه همواره انسان یکتاپرست با این مفهوم سر و کار داشته است. گروهی به بهانه اینکه در کلام خودِ خدا بیان شده است به آن استناد کردند و دست از تلاش و کسب برداشتند و راه خطا رفتند و گروهی در عین واگذاری خود و امور زندگی شان به آن صاحب مطلق، دست از تلاش نیز برنداشتند و انسان را صاحب اراده و اختیار دانسته که با آن در معرض آزمایش الهی قرار می گیرد و در عین حال باید با عشق و اتکا به حق همه کارهای خود را به او واگذار نماید.
«استاد شهریار، مرغ باغ معرفت»
حوزههای تخصصی:
همه آن نیست که دانش برد انسان تا ماهدانشی هست که تا عرش برد انسان راآهن آلات تمدن نشود کز عرفان آدمی جلوه دهد جوهر جسم و جان را در این مقاله که حاصل مطالعات دقیق و موشکافانه دیوان فارسی شهریار ملک سخن پروری است، بینش های عارفانه شهریار و نگرش های عارفانه و عالمانه او به مراحل سیر و سلوک، نشان داده شده است. و تراوشات قلبی این شاعر ولایی در باب عرفان و معرفت به تصویر کشیده شده است. و در حد یک مقاله به اثبات رسیده است که؛ شهریار همچنان که در انواع موضوعات شعری حق مطلب را ادا کرده است، آن گاه که قدم در وادی بیکران عرفان و معرفت نیز نهاده است، تا قله قاف کشف و شهود اوج گرفته، با استمداد از انفاس قدسی همای رحمتش زیر سایه همای هدایت آرمیده است. و سرانجام به این باور رسیده است که:شهریارا درس عشق خود روان
عشق چیست ؟
تکامل جسم (بدن) در سیر و سلوک از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در بینش مولانا سیر الی الله تغییر و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال بیانتهاست. این تغییر و تبدیل نه تنها در باطن و درون سالک الی الله به وجود میآید بلکه قالب و جسم مادی او را نیز شامل میشود. از دیدگاه مولانا جسم اولیای خداوند و مقر ّبان الهی اگرچه از لحاظ ظاهر همانند جسم افراد معمولی است، اما از لحاظ باطن دارای صفات، و یا قابلیت ها و خواصی است که آن جسم را از جسم افراد دیگر متمایز میکند.نگارنده در این مقاله سعی دارد دیدگاه های مولانا را درباره تعالی جسم در سیر و سلوک در حد ّ توان خود مورد تحلیل قرار دهد
عشق زمینی و عشق آسمانی
حوزههای تخصصی:
تبریز شمس دین
منبع:
اشراق ۱۳۸۶ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
کرامت انسان و محورهای اصلی آن در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کرامت انسان یکی از مباحث مهم انسان شناختی در عرفان اسلامی است. اصل این نظریه در آیات قرآن مجید و احادیث اسلامی مطرح شده است. در این مقاله، محورهای اصلی کرامت انسانی از نظر مولانا در مثنوی شریف مورد واکاوی قرار گرفته است. بدین منظور، چهار اصل مسجودی آدم، تعلم و تعلیم اسماء الهی، نبوت و ولایت به عنوان محورهای این کرامت بررسی شده و به منظور تبیین بهتر این جستار، دیدگاه عارفان صاحب نظر با اندیشه ی مولانا مورد تطبیق قرار گرفته است.
نظری بر رواگویه های عاشقانه در ادبیات عارفانه (درآمدی بر تحلیل زبان عاشقانه در عرفان ادبی)(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۶ شماره ۸
حوزههای تخصصی:
فلسفه عشق در حکمت اسلامی
«اعرابی، شخصیت ماندگار داستان های مثنوی معنوی»
حوزههای تخصصی:
هر چند مولوی آفرینش داستان را در خدمت بیان اندیشه خود قرار داده است اما داستان های مثنوی سوای درون مایه های شگرفشان از ارزش والایی برخوردارند و در این میان شیوه شخصیت پردازی، پرداخت گفت و گوهای پرکشمکش و اوج در خور ستایش این قصه ها نشان از تبحر مولوی در داستان سرایی دارد.دهها قهرمان و ضد قهرمان داستان های مثنوی به پنج دسته زیر تقسیم می شوند:1ـ شخصیت های واقعی مقدس از جمله پیامبران، اولیاء الله و فرشتگان.2ـ شخصیت های واقعی عارف و عالم با درجاتی پایین تر.3ـ شخصیت های واقعی سیاسی، علمی و اجتماعی.4ـ شخصیت ها و تیپ های تخیلی در هیبت انسان.5ـ شخصیت ها و تیپ های تخیلی در هیبت حیوانات.از میان شخصیت های داستان های مثنوی، اعرابی، جوحی، بوبکر ربانی، بهلول، دلقک یا تلخک بیش از بقیه در داستان های طنز مورد توجه قرار گرفته اند و برخی از آنها همچون اعرابی به آثار دیگر شاعران و داستان سرایان راه یافته و به شخصیت ماندگار ادبیات فارسی تبدیل گردیدند.اعرابی در سه قصه اعرابی زنش و خلیفه، اعرابی و فیلسوف و اعرابی و سگش حضور دارد. مولوی در هر یک از این قصه ها علاوه بر توجه به عناصر دراماتیک، ظرایف عرفانی و تمثیلات فلسفی و دینی را نیز مطمح نظر قرار داده است. در این مقاله ضمن آشنایی با نام شخصیت های مختلف مثنوی، شخصیت اعرابی در سه قصه مذکور بررسی گردیده و لایه پنهان این قصه پردازی ها بررسی می گردد