فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۶۱ تا ۴۸۰ مورد از کل ۳٬۹۴۷ مورد.
منبع:
معارف ۱۳۷۰ شماره ۲۲
فرایند ادراک شهودی و تبدیل آن به گزاره عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فلسفة عرفان نظری به مثابه یکی از شاخه های فلسفة عرفان از مسائل متعددی چون مبانی معرفت شناختی عرفان نظری سخن می گوید. از رده های این مبانی چگونگی رخداد شهود هنگام مواجهه مشاهِد با واقعیت ها و حقایق و چگونگی تبدیل آن شهود به گزاره هنگام گزارش از آن حقایق است. این مقاله با این هدف نوشته را در دو ساحت، یکی ساحت فرایند ادراک شهودی و دیگری ساحت فرایند تبدیل شهود به گزاره، سامان داده است. در ساحت اول، پس از تبیین دامنة ادراک شهودی، به شرط های تعلق شهودی یعنی سه اصل مناسبت، ارتباط و تأثیرگذاری می پردازد و در ساحت دوم نیز پس از سخن از شاهد، به تقسیم مدرک حصولی به تصور و تصدیق و تفسیر آن دو برپایه تفکر عرفانی می پردازد و از چگونگی تبدیل معرفت تصوری به معرفت تصدیقی نیز سخن می گوید. آنگاه به اقسام تصدیق های عرفانی توجه می کند و به گزاره های توصیفی، تبیینی، تفسیری، استنباطی و تطبیقی می پردازد و با ذکر نمونه درصدد تحلیل هریک برمی آید.
« شرح احوال و تحلیل اندیشه های عبدالرحمن اسفراینی»
حوزههای تخصصی:
نورالدین عبدالرحمن اسفراینی (639 ـ 717 هـ .ق) عارف بزرگ ایرانی، در کتاب کاشف الاسرار آداب صوفیه و مراحل سیر و سلوک عرفانی را آموزش داده است. در این مقاله اندیشه های عرفانی او درباره منازل طریقت و پنج منزل آن که بر پنج خاطر استوار گردیده و دارای هفت عقبه و هشت درجه است توضیح داده می شود. او حسنات و سیئات را براساس تفسیری عرفانی و انواع نفس و عالم غیب و شهادت بیان می دارد و جایگاه انسان یا عالم صغیر را در آن بیان می دارد. اسفراینی از عارفانی است که عقل و عشق را همسو و مکمل هم می داند. در ضمن بیان نکات عرفانی به کشف الاسرار معنوی می پردازد.
مقامات عرفانی در اندیشة ابن سینا و سهروردی
حوزههای تخصصی:
«مقامات و احوال» از جمله مراحل اساسی سلوک عرفانی به سوی حقیقت است که اتحاد با حق را امکان پذیر می کند. ابن سینا و سهروردی بنا بر تجربیات عرفانی خویش، برای مقام، درجات و ترتیبی متفاوت با دیگران ذکر کرده اند. ابن سینا در نمط نهم «الاشارات» به مراحل نه گانه ای همچون «خلسه، توغل، استیفاز، انقلاب، تغلغل، مشیت، تعریج، تردد و وصول» اشاره می کند که به واسطة اراده و ریاضت سالک طی می شوند. وی در ادامه، مقامات را در چهار مرحلة «تفریق، نفض، ترک و رفض» جمع می کند. اما سهروردی در آثار خود، مراحلی را به صورت غیر منسجم بیان می دارد، لیکن در کتاب «الکلمات الذوقیه» به شش مرحلة «ذوق، شوق، عشق، وصل، فنا و بقا» به شکل موجز اشاره می کند. این نوشتار مقاماتی را که این دو فیلسوف عارف مشرب بیان کرده اند، به شیوة «تحلیل مفهومی» بررسی و مقایسه کرده است. از آن رو، که دیدگاه هر دو اندیشمند تحت تأثیر آموزه های دینی و موازین عرفان اسلامی بوده است، نقاط مشترکی همچون مراتب «خلسه، سکینه، توغل و وصل»، در آثار آنان مشاهده می شود و در بیشتر مراحل – دست کم - به لحاظ تعابیر و اصطلاح، تفاوت وجود دارد. سهروردی با افزودن دو مقام و مرتبة «فنا» و «بقا»، پس از مقام «وصل» که ابن سینا به آن ختم می کند، به نظر می رسد در جهت تکمیل کار ایشان گام برداشته است.
بررسی تطبیقی عقل و عقلا از دیدگاه امام خمینی و غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر عهده دار بررسی تطبیقی بحث عقل از دیدگاه امام خمینی و غزالی، به عنوان یکی از مبانی انسان شناسی اندیشه سیاسی این دو اندیشمند احیاگر، است و مباحث آن در راستای مدلل نمودن این فرضیه اند: در حالی که اندیشه سیاسی غزالی در پارادایم اندیشه سیاسی سنتی تحلیل پذیر است، اندیشه امام خمینی از شاخص های اندیشه سیاسی سنتی فراتر می رود.
تعالی معنوی انسان در آموزه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عرفان اسلامی، انسان، موجودی ذومراتب با ساحت های وجودی مختلف است که هر یک از آنها دریچه ای به وجود پر رمز و راز این معمای هستی است. در میان عارفان مسلمان، چهره مولانا جلال-الدین رومی در کشف رازهای درونی انسان و گشودن اسرار وجودی او بسیار برجسته است. مولوی با بهره گیری از تعالیم عمیق دینی و تجربیات عارفان پیش از خود و آمیختن آنها با تجربیات عرفانی خویش توانست انسان شناسی عرفانی بسیار متعالی و عمیقی را در آثار منثور و منظوم خویش به بشر عرضه کند.
تعالی معنوی انسان در تفکر مولانا را باید از دو جنبه نگریست: یک جنبه آن
مانع زدایی و آسیب شناسی روحی انسان و جنبه دیگر، چگونگی پرورش روحانی اوست. مولوی با تفکیک خود حقیقی و خود مجازی انسان و شناخت آثار زیانبار غفلت انسان از ساحت الهی خویش، موانعی را که باعث این غفلت و دوری انسان از گوهر حقیقی خود می شود، در مکتب عرفان عشقی خویش به بهترین وجهی به تصویر کشید و همچون طبیبی روحانی توانست با کشف علل واقعی درد و رنج انسان غذاهای حقیقی روح انسان را شناسایی و عرضه کند .
سیر تاریخى نگارش مکاتیب عرفانى
حوزههای تخصصی:
رابطه ی «اول»، «آخر»، «ظاهر» و «باطن» با انسان کامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در حوزه عرفان نظری، بسیاری از مسائل عرفانی به آیات قرآنی مستند می شود که از جمله این آیات، آیه شریفه «هو الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» است. عرفا، غالباً اسماء یاد شده در این آیه را توصیف مقام ذات و هویت غیبیه مطلقه دانسته اند و به نظر برخی درک و شهود این اسماء مبنایی برای فهم مسئله وحدت وجود و ندیدن هرگونه کثرت در عالم هستی می باشد. در این نوشتار، این نظریه مورد نقد قرار گرفته است و با ارائه دلایل متعدد، بیان شده که اسماء چهارگانه در این آیه توصیف مقام ذات نیستند و بنابراین ، دلیلی بر وحدت وجود نمی باشد بلکه این آیه به نوعی وصف «انسان کامل» یا «حقیقت محمدیه» می باشد.
سه روایت از عشق
منبع:
پگاه حوزه ۱۳۸۲ شماره ۱۰۳
حوزههای تخصصی:
پانوشتى بر (دفتر عقل و آیت عشق)
حوزههای تخصصی:
«بررسی نظریه عرفانی ولایت از دیدگاه چند تن از عرفا»
حوزههای تخصصی:
مساله ولایت، از مباحث مهم عرفان نظری است که پایه های استوار فلسفی نیز دارد. در حقیقت مرتبه پایانی سیر عارفان است که خود در صحایف و مکتوبات و آثار خویش با عبارت های گوناگون از آن یاد کرده اند. همچون فناء ذاتی یا مقام محو اسم و رسم و رفض تعینات و یا مقام توحید ذات و فناء در توحید، البته بحث ولایت در علم شریف فقه و علم کلام نیز دامنه ای وسیع دارد و فقیهان و متکلمان از دیدگاه فقهی و کلامی به بررسی و کاوش پیرامون آن پرداخته اند، ولی بحث ولایت در عرفان، دیگر است و حد آن دو علم، دیگر. بزرگان بسیاری به نگاشتن رساله در موضوع ولایت پرداخته اند که مرحوم محدث عالیقدر شیخ آغابزرگ تهرانی در جلد 25 کتاب خویش به نام «الذریعه فی تصانیف الشیعه» از آنان یاد کرده است. آنچه که مهمترین بحث این مقاله را دربرمی گیرد، اثبات این مطلب است که بسیاری از عرفا در بسیاری از اندیشه ها و نظریه های عرفانی به ویژه ولایت از شیخ محی الدین عربی تاثیر پذیرفته اند. به گونه ای که حتی عده ای از آنها این نظریه را فقط با لحن دیگری بیان کرده اند. عارفانی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفته اند، شیخ محمود شبستری، عطار نیشابوری و علامه طباطبایی است. علاوه بر این این سه عارف بزرگ، دو به دو با یکدیگر نیز از حیث این نظریه عرفانی مورد مقایسه قرار گرفته اند.
موسیقی از نظر سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علیرغم پیوند دیرینه شعر و موسیقی و وجود شاعران اهل موسیقی، سنایی غزنوی، شاعر شهیر قرن ششم نه تنها میانه خوبی با موسیقی ندارد بلکه با آن مخالفت می کند و به صراحت آن را هنری شهوانی می داند و در مذمت آن شعر می گوید. نویسنده در این مقال به بیان نظر سنایی درباره موسیقی می پردازد و عوامل و زمینه های مخالفت او با موسیقی را می کاود. در این میان، برخی زمینه های اجتماعی صدور این حکم و از جمله آشنایی و سابقه شاعر در شرکت در مجالس بزم و طرب، در دوره پیش از تحول روحی، برجسته می شود، و مخالفت کلی سنایی با سماع و حکم اخلاقی او در خصوص موسیقی، به دلیل عقیده ای دانسته می شود که وی درباره روانشناسی سماع داشته است. طبق این نظر، «جان» وقتی به طبیعت آمد، از مقام و مرتبه خود تنزل کرده و اسیر طبع می شود و به دنبال چیزهایی می رود که با طبع و مزاج او هماهنگی دارد. از دید او چون غنا را شیطان تولید می کند و به گوش که آلت طبع است می-رساند و از این راه جان را آلوده می کند، لذا حجاب راه و بد شمرده می شود. البته آرای سنایی درباره سماع و موسیقی چندان مورد قبول شاعران دیگر واقع نشده است.
تاثیر ابن عربی بر تصوف اسلامی
حوزههای تخصصی:
محیی الدین ابن عبدالله حاتمی طائی اندلسی، ملقب به شیخ اکبر و مشهور به ابن عربی، متوفای 628 هجری قمری، از صوفیان و عارفان بزرگ اسلامی است که با ظهور وی عرفان اسلامی به تدریج رنگ و بوی تازه ای یافت و در مسیر ویژه ای قرار گرفت. مهمترین وجه عرفان ابن عربی عبارت بود از بیان حقایق و مکاشفات عرفانی در ساختار یک منظومه علمی و نظری که تا پیش از وی سابقه نداشت. شیخ اکبر در ارائه حقایق عظیم و لطایف دقیق و ظریف عرفانی آنچنان نبوغ و هنرمندی از خود نشان داده است که تاکنون در عالم تصوف، کسی یارای خروج از مرزهای ساختار نظری عرفان او و در افکندن طرحی جدید را پیدا نکرده است. صوفیان و عارفان محقق پس از او عمدتاً میراث دار و شارح مکتب او بوده اند. حتی مخالفان سرسخت ابن عربی نیز نتوانسته اند از نفوذ گسترده او خود را برکنار نگاه دارند.