فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۵٬۵۲۹ مورد.
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
27 - 57
حوزههای تخصصی:
شناخت رسالت بنیادین اهل بیت(ع) در قبال قرآن بر پایه تحلیل آماری روایات تفسیری مسئله مقاله حاضر است. بررسی توصیفی تحلیلی جامعه آماری چهارده هزار روایات اهل بیت(ع) در نظر به قرآن حاکی از آن است که ایضاح لغوی و مفهومی عبارات قرآن هدف اولی و اصلی اهل بیت(ع) در تفسیر قرآن تلقی نمی شود؛ بلکه رویکردهای مهم اهل بیت(ع) در قبال قرآن به ترتیب فراوانی تفصیلی، تکمیلی تطبیق، و سپس تفسیر آیات است. چرا که ایشان در الویت سنجی نسبت به قرآن تفصیل آیات را محور روایات خود قرار داده، و در رتبه بعد تکمیل و تطبیق و بیان مصادیق نو از قرآن، به منظور تلاش آنان در روز آمد سازی آیات و معارف قرآن و گره زدن آیات با حوادث زمان خود بوده است. در اولویت بعدی، رویکرد تفسیری و بیان مفهومی آیات جای می گیرد. بنابراین اولویت اصلی رسالت اهل بیت(ع) اولویت تفصیلی و تطبیقی است و نه رسالت تفسیر از آیات قرآن.
تبیین دلالی احادیث عرضه بر قرآن و کارکرد مصداقی آن در شناخت مجعولات حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
90 - 111
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر - که با روش تحلیلی - توصیفی و بهره گیری از ابزار کتابخانه ای به نگارش در آمده است - گستره بهره برداری از احادیث عرض را در تشخیص صدور، دلالت و جهت روایات می کاود و پس از آن امکان و ضرورت عرضه احادیث به قرآن را از دیدگاه قرآن تبیین می نماید. نتیجه آن شد که فرایند عرضه از تضمین صدور روایت از معصوم ناتوان است، ولی می تواند عدم صدور را تضمین نماید و یکی از راه های مهم در احراز قطعی جهت روایت و دریافت مراد اصلی گوینده آن باشد. الگوبرداری از روش معصومان: در عرضه حدیث بر کتاب الهی، سوق دهنده تعریف مفهومی به نام «حیطه های فرایند عرضه حدیث بر قرآن» است که محقق می تواند از این حیطه ها در فرایند عرضه حدیث بر قرآن کریم بهره گیرد. بنا بر استقرای پژوهش، این حیطه ها عبارت اند از: «کتابت مصحف کنونی»، «قرائت مصحف»، «شأن و فضای نزول»، «زمان و ترتیب نزول»، «سباق آیه»، «سیاق آیه» و «دلالات قرآنی». سه حیطه آخر، پرکاربردترین حیطه ها برای فرایند عرضه بر قرآن هستند.
مناسبات عصری و تأثیر آن بر رویکرد فیض کاشانی در مواجهه با روایات تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
18 - 44
حوزههای تخصصی:
در نوع نگاه و رویکرد یک مفسر نباید از شرایط حاکم بر عصر مفسر غافل بود. رویکرد و نگرش تفسیر الصافی به روایات تفسیری متأثر و برآیند فضای حاکم بر عصری است که مفسر در آن می زیسته است. تأثیر فضای حاکم بر سده یازدهم هجری، نیز بر رویکرد فیض کاشانی در ارزیابی روایات قابل انکار نیست. در نگاهی کلی و با ملاحظه شرایط فرهنگی و تاریخی عصر فیض کاشانی، می توان تصدیق کرد که رویکرد حاکم بر این تفسیر، رویکرد نقلی بر پایه روایات اهل بیت: است. احادیثی نظیر«ان اللَّه جعل ولایتنا أهل البیت قطب القرآن و قطب جمیع الکتب علیها ...» و «نحن و اللَّه المأذونون .... نشفع لشیعتنا فلا یردّنا ربّنا» و «نحن الراسخون فی العلم و نحن نعلم تأویله» نمونه هایی است که فیض کاشانی برای تثبیت گفتمان و هویت شیعه در عصر خود از آن ها بهره گرفته است. بر همین اساس،او در مواجهه با روایات به مبانی همچون عدم تعارض اقوال معصومان، استفاده ابزاری از عقل، دفاع از هویت شیعه و.....اعتقاد دارد.این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی در مقام تبیین چرایی و چگونگی تأثیر تحولات و جریانات عصری بر روند و بهره گیری این مفسر در احادیث در تفسیر آیات قرآن است.
المکافئ اللغوی للألفاظ النابیه فی نهج البلاغه (نقد ترجمه فیض الإسلام، آیتی، شهیدی، معادیخواه ودشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الخامسه ربیع و صیف ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ق) العدد ۲ (المتوالی ۱۰)
145 - 158
حوزههای تخصصی:
تواجه ترجمه النصوص الدینیه العدیدَ من التحدیات بسبب الحساسیات العقائدیه - الکلامیه، وصعوبه المفاهیم الدینیه وعمقها. إلى جانب التحدیات السابقه، یمکننا أیضًا الحدیث عن التحدی المتمثل فی ترجمه الألفاظ القبیحه ذکرُها فی النص الدینی. الألفاظ القبیحه (أو الألفاظ النابیه أو المحظورات اللغویه) هی کلمات لا یمکن استخدامها بسهوله فی الکلام. نظرًا لأهمیه هذا الموضوع، فقد تطرقنا فی البحث الحالی إلی تحلیل الترجمه الفارسیه للألفاظ القبیحه ذکرُها فی نهج البلاغه من خلال المنهج الوصفی التحلیلی واستخدام موارد المکتبه، مع الترکیز على المصطلحات المتعلقه بالأعضاء الجنسیه. تُظهِرُ نتائج البحث أن الألفاظ النابیه فی نهج البلاغه هی: الثدی، الکعاب، الأرحام، الأصلاب، القرم والقُبُل. بالإضافه إلى ذلک، استفاد مترجموا اللغه الفارسیه مثل فیض الإسلام، وآیتی، وشهیدی، ومعادیخواه، ودشتی من نهج الحفاظ على المعنى واستبدال المعنى فی ترجمه الألفاظ النابیه أکثر من تقنیات الترجمات الأخرى.
تحلیل المؤشرات السیمیوطیقیه لخطاب الاستفهام فی خطب نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات حدیثه فی نهج البلاغه السنه الخامسه ربیع و صیف ۱۴۰۱ (۱۴۴۳ق) العدد ۲ (المتوالی ۱۰)
31 - 45
حوزههای تخصصی:
یتکوّن الخطابُ الأدبی من مجموعهٍ من العناصرِ الخطابیهِ التی تدور دورًا کبیرًا فی اِنتقال دوافع الکاتب. أمّا الآلیات التی تسهم فی عملیه الخطاب الأدبی فتحتوی علی جمالیات النص الأدبی، دوافع الکاتب ومدی تلقّی القارئ من النص المقروء. إنَّ الإمام علی (ع) یستخدم فی کلامه شتّی الأسالیب البلاغیه فی غایه الجمال والفصاحه. الاستفهام أحد الأسالیب البلاغیه الذی یؤدّی إلی تطویر العملیه الخطابیه. لکلّ حرف من حروف الاستفهام خصائص لفظیّه ومعنویّه تمتاز بها دون أخواتها، فثمّه خصائص استعمالیّه تشترک فیها تلک الأحرف جمیعًا، وخصائص أخری یشترک فیها بعضها دون بعض، تهدف هذه الدراسه إلى الوقوف على الأبعاد العاطفیه لآلیات الاستفهام وبیان أهمّ الخصائص السیمیوطیقیه التی تمیّز بها، واستعمل هذا المقال المنهج الوصفیّ – التحلیلی – الإحصائیّ القائم على إحصاء عدد المرّات التی استعمل فیها الإمام علی کلّ حرف من حروف الاستفهام معتمدًا علی مؤشرات تحلیل الخطاب السیمیوطیقی فی أنماط الاستخدام لهذه الأحرف وتحلیل السّیاقات اللغویّه التی وردت فیها؛ للکشف عن معانیها ضمن الخطاب الذی ورد فیه کلّ حرف من حروف الاستفهام. علاوه على ذلک؛ نقوم بتحلیل الخطاب السیمیوطیقی للاستفهام من منظور مؤشرات سیمیوطیقیه منها: عملیتا القبض والبسط الخطابی ومؤشرتا الاتّصال والانفصال. خلصت الدّراسه إلى بعض النتائج منها: أنّه وَرَدَ الاستفهام بالحروف فی خطب نهج البلاغه ثمانی وسبعینَ (78) مَرّه، وأنّ "الهمزه" أکثر الأدوات تواترًا فی استفهامات خُطَب نهج البلاغه، حیث بلغَت خمسًا وستّین (۶۵) مره. جاء ترکیب الجمله الاستفهامیّه متنوّعًا فی الخُطب على اختلاف حروف الاستفهام التی استعملها واتّضح من البحث أنّه جاء کثیرٌ من أغراض الاستفهام عند الإمام (ع) للإنکار(التوبیخ والتکذیب)، والتقریر، والعرض. و أمّا من الناحیه السیمیوطیقیه فإنَّ الاستفهام یدلّ علی التنبیه والتقریر والتحضیض عندما ترتفع عملیتا القبض والبسط فی الخطاب الأدبی معًا بینما دلالات التوبیخ والنفی تقتضی ارتفاع القبض وانخفاض البسط فی عملیه الخطاب.
حضرت علی (ع) محور اتحاد مسلمانان از منظر روایات تفسیری فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
147 - 166
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم ضمن تبیین ضرورت و وجوب اتحاد مؤمنان، رهنمودها و راهکارهایی برای دستیابی به آن بیان فرموده که مهم ترین آن معرفی محوری به نام «صراط مستقیم» است که حرکت انسان ها را یکپارچه و متحد می کند. «صراط مستقیم» در کلام الهی که به صورت مفرد به کار رفته، به عنوان محور وحدت معرفی شده و گزارش های روایی یکی از مصادیق این اصطلاح را حضرت علیg بیان کرده اند. چگونگی و تبیین محوریت «صراط مستقیم» به عنوان محور قرآنی وحدت امت اسلا می و تطبیق آن بر حضرت علیg ازمنظر روایات فریقین هدف نگاشته پیشِ رو بوده و این پژوهش از روش نقلی وحیانی و پردازش داده ها با شیوه توصیفی و تحلیلی بهره گرفته است. وجود جنگ های تفرقه افکن بین مسلمانان و طراحی توطئه دشمنان اسلام جهت هجمه به صفوف وحدت آفرین مسلمین، ضرورت پرداختن علمی به این گونه مسائل را روشن تر می سازد. محوریت صراط مستقیم برای هم گرایی و وحدت امت اسلا می و انحصار تطبیق آن بر شخص معصوم از مهم ترین یافته های این تحقیق است.
امتیاز آرای تفسیری اصحاب ائمّه اطهار(علیهم السلام) و معرفی شماری از آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
97 - 116
حوزههای تخصصی:
عالمان علوم قرآنی، مفسران از اصحاب پیامبر اکرم (ص) را طبقه ای ممتاز دانسته و برای مطالب تفسیری آنان اعتباری ویژه قائل شده اند و با توجه به اینکه ائمّه اطهار (ع) در تفسیر، قائم مقام رسول خدا (ص) هستند، مفسران از اصحاب آنان نیز در تفسیر قرآن جایگاه ویژه ای دارند و آرای تفسیری آنان نیز دارای امتیاز ویژه ای است ؛ زیرا امکان بهره مندی از آموزه های تفسیری امامان در کاهش خطای تفسیری و نزدیک شدن به معانی واقعی قرآن مؤثر است و ازاین رو شناخت مفسران دانش آموخته از ائمّه می تواند در صحت و اتقان تفسیر قرآن مؤثر باشد؛ ولی به امتیاز آنان توجه نشده و حتی با عنوان "مفسران دانش آموخته از ائمّه" از آنان یاد نشده است. در این مقاله نخست با تحلیل برخی روایات معتبر و مقبول نزد فریقین امتیاز این دسته از مفسران و همسانی جایگاه تفسیری آنان با مفسران از اصحاب پیامبر (ص) تبیین و سپس با استفاده از منابع معتبر فریقین به معرفی اجمالی شماری از آنان پرداخته می شود.
دراسة الفرضيات العلمية للجيولوجيا في کلام الأمير(ع) وملاءمتها لعلوم الأرض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر نهج البلاغه کنزاً ثمیناً فی مجال معرفه الله، وهو عباره عن إجابات علمیه دقیقه للإمام علی (ع) عن مجاهیل العالم التی حدثت للعقل البشری. و هی الموسوعه التی تحتوی علی کنوز جمیع العلوم، حیث یجیب الإمام بالعلم على الشکوک المثاره، استناداً إلى کلام الوحی والرسول الکریم (ص) مستشهداً بالوثائق العلمیه. من فروع العلم ما یسمّى الیوم بالجیولوجیا الذی یقوم على دراسه کوکب الأرض ویناقش تعقیدات نشأه الأرض وفروع الجیولوجیا. لقد طرح علماء علوم الأرض فی عصرنا الحالی الطروحات المختلفه؛ والذین قدموا البراهین على هذه الطروحات العلمیه من خلال الوثائق المستمده من الأجهزه الحدیثه والأدوات المتخصصه. وذلک عندما أوضح الإمام علی (ع) هذه المواضیع ببلاغه بلیغه فی عده أجزاء من خطب نهج البلاغه مستعیناً بالقرآن وعلمه الإلهی. فی هذا المقال، ومن خلال دراسه الطروحات العلمیه للجیولوجیا ومطابقه قطعیتها مع علاقات السبب والمسبّب فی کلام الأمیر (ع)، تمّ تحقُّقِ الإیمان بمکانه الإمام المعصوم (ع)، ونتیجه لذلک، وبزیاده البصیره والمعرفه، یمکن للمرء أن یؤمن بقدره الخالق، وخَلقِهِ الحکیم، ونظامه المتماسک المهیمن علی الکون، ویحصل علی التوحید الواعی، وهذا هو الکمال والسعاده القصوى للإنسان.
عرضه حدیث «وصیت» بر احادیث متواتر «اثناعشر»(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
129 - 146
حوزههای تخصصی:
روایات بسیاری در باب اثبات و وجود دوازده امام بعد از پیامبر گرا می اسلام در کتب معتبر شیعی و اهل سنّت گزارش شده است. این احادیث به احادیث «اثناعشر» معروفند که با قیودی همچون «اثناعشر اماما»، «اثناعشر خلیفه»، «اثناعشر امیرا» و... و اوصافی چون «من اهل بیتی»، «کلهم من قریش»، «کلهم من بنی هاشم» و... وارد شده اند از طرفی، امروزه جریانی نوظهوری بنام جریان یمانی به رهبری شخصی به نام احمد اسماعیل بصری معروف به احمدالحسن، مدعی است که مطابق حدیث وصیت که از پیامبرa نقل شده، بعد از پیامبرa بیست وچهار امام و وصی خواهند آمد و بعد از امام دوازدهم، دوازده امام دیگر (با وصف مهدی) خواهند آمد و احمد بصری امام سیزدهم است. نوشتار پیش رو با بررسی حدیث «وصیت» از حیث سند و دلالت و تطبیق روایات اثناعشر با آن، عدم صحت ادعای مورد نظر را به اثبات می رساند؛ روش کار در این مقاله به صورت توصیفی تحلیلی است.
تحلیل معنایی صفت «انزع بطین» در منابع فریقین(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
167 - 180
حوزههای تخصصی:
یکی از بایسته های پژوهش، شرح و تفسیر صفات و فضائل امیرالمؤمنینg است. «انزع بطین» یکی از صفات امام علیg که در متون تاریخی، روایی و زیارات مأثوره به کار رفته است. اخیرا برخی محققان این دو کلمه را به معنای صفت مذمت و نکوهش دانسته و از همین روی این فرضیه را مطرح کرده اند که این دو صفت توسط دشمنان امیرالمؤمنینg جعل و به ایشان نسبت داده شده است. چنین رویکردی این مسأله را ایجاد می کند که این دو صفت در ادب و فرهنگ عربی به چه معنایی است؟ مقاله پیش رو با بررسی این دو واژه در زبان و فرهنگ عربی و منابع فریقین به معنای واقعی آن پرداخته و اثبات کرده است که «انزع» و «بطین» معنای مدح دارند و از صفات اصیل امیرالمؤمنینg هستند.
بررسی و نقد حدیث «ولد الزنا لا یدخل الجنه»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۳)
141 - 162
حوزههای تخصصی:
حدیث «ولد الزنا لا یدخل الجنه» در برخی منابع روایی شیعه و اهل سنّت نقل شده است. این حدیث در منابع شیعی به صورت مرسل نقل شده و در منابع اهل سنّت به جهت قرارگیری افراد غیر موثق و ضعیف در سلسله راویان، ضعیف به شمار رفته است. حدیث از جهت محتوا نیز دچار ضعف است. محتوای حدیث با برخی آیات قرآن کریم، مانند آیاتی که هر کس را مسؤل کارهای خود معرفی می کنند و آیاتی که عوامل ورود به بهشت و جهنم را بیان می کنند، ناساگار است. همچنین در مقابل این حدیث روایاتی با سند قوی تر وجود دارند که ولد الزنا را بی گناه معرفی می کنند. این حدیث به گونه ای ظلم نیز به شمار می رود و با حکم عقل به قبح ظلم نیز سازگاری ندارد. نقل حدیث در کتب موضوعات نیز نشانه ای بر ضعف آن است. با توجه به این که توجیهات ارائه شده برای آن نیز استحکام و استناد لازم را برای حل مشکلات ندارند، باید گفت که در صدور آن از پیامبر اکرم ۹ تردید جدی وجود خواهد داشت.
شیوه ی مواجهه ی فقهای متقدم با مفاد احادیث عمار ساباطی در کتاب طهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۴)
51 - 66
حوزههای تخصصی:
عمار ساباطی یکی از روات پرکار در نقل احادیث فقهی است. عمل به احادیث عمار در میان فقهای متقدم، همواره مسأله ای چالشی بوده است. در این نوشتار ابتداء عوامل تردید فقهاء در عمل به احادیث عمار ساباطی را بر شمرده ایم؛ سپس با احصاء کامل احادیث عمار ساباطی در کتاب طهارت، آن ها را بر اساس شیوه ی تعامل فقهای متقدم دستهبندی کرده ایم. آن گاه به بررسی شیوهی تعامل ایشان با هر دسته از مجموعه احادیث او پرداخته ایم. نشان داده ایم که مواجههی فقهاء با احادیث عمار، بینِ اعراض و قبول، متغیر است، و در پایان اثبات کرده ایم که قبولِ احادیث عمار توسط فقهاء، همواره در سایهی مؤیداتِ خارج از خود حدیث بوده است. این سبک از مواجهه می تواند در کنار بررسی های سندی، برای سنجش احادیث، کارآمد باشد.
گونه شناسی روایات ابان بن تغلب در جوامع روایی اهل تسنن تا سده پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
141 - 172
حوزههای تخصصی:
مواجهه عمومی محدثان اهل تسنن با ابان بن تغلِب، به عنوان راوی شیعه مذهبی که دارای جایگاه علمی ویژه ای بوده و در زمینه های مختلفی چون فقه، تفسیر، قرائت و... تبحر داشته، عموماً از سنخ قبول روایات بوده است. در این مطالعه پس از گردآوری طیف های روایی گوناگون نقل شده از ابان با رویکردی درون متنی با استفاده از روش حلقه مشترک در نگاه موتسکی به چرایی غلبه طیف روایی فقهی و سپس اخلاقی در جوامع و مسانید اهل تسنن پاسخ داده می شود. بر این اساس نقش حلقه مشترکی چون حماد بن زید، همچنین افراد مهمی مانند شعبه و... در گسترش طیف روایی فقهی و نیز یحیی بن حماد در گسترش طیف روایی اخلاقی مشهود بوده است. مسئله بعدی که در این مطالعه مورد توجه قرار گرفت، دلایل برون متنی چرایی غلبه رویکرد فقهی در جوامع و مسانید، دلایل عدم نقل بخاری و نیز نقل پرشمار طبرانی در گسترده ترین طیف ها از ابان بوده که برای پاسخ به آن ها می توان به این مسئله اشاره کرد که سبک نگارش این کتب و نیز نوع نگاه یا شخصیت علمی نویسندگان در این باره نقش مهمی ایفا کرده است.
مختصرسازی کتاب های حدیثی با پیش فرض های کلامی – فقهی در نقد(مطالعه موردی مختصر تفسیر قمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناقدان حدیث در نقد حدیث معیارهای دارند، از جمله ناقدان حدیث دانشمند صاحب فضل و در عین حال گمنام عبدالرحمن بن محمدبن ابراهیم معروف به ابن عتائقی از دانشمند برجسته اهل حله است، وی معیارهای متعددی در نقد احادیث در کتاب مختصرتفسیر علی بن ابراهیم قمی به کار بسته است. برای بازیابی معیارهای نقد حدیث توسط ابن عتائقی به نحو موردی تمام نقدهای وی در کتاب مختصر تفسیر قمی مورد بررسی قرار گرفته است. از جمله معیارهای که مورد توجه ابن عتائقی در نقد روایات است، می توان به مباحث کلامی، فقهی، فقه الحدیث و ادبیات عرب اشاره کرد. یکی از مهم ترین معیارهای وی در نقد پیش فرض های کلامی و فقهی است، برای نمونه، وی احادیثی که با اصول مذهب و عقل سلیم سازگاری ندارد، کنار گذاشته و نقد می نماید، یکی از مواردی که بیشتر مورد نقد ایشان است، روایاتی است که در عدم عصمت انبیاء و ائمه علیهم السلام در کتاب تفسیر قمی آمده است، وی به شدت این روایات را نقد و رد می نماید.
تعارض العدالة في الصحة الروحية للمرضى ذوي الأمراض المستعصية، بالترکيز على نهج البلاغة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تُسَبِّبُ الأمراضُ المستعصیه تغییرات حاده لدى المریض على مختلف الأبعاد الاقتصادیه والأسریه والاجتماعیه والنفسیه. تؤدی هذه التغییرات فی معتقدات المریض الدینیه إلى صراعات روحیه واسعه النطاق. لقد خَلَقَتِ الصراعات الروحیه معتقدات جدیده فی مجال الأمراض المستعصیه. إن تأکید منظمه الصحه العالمیه على وجود الصحه الروحیه باعتبارها البعد الرابع للصحه، إلى جانب أبعاد الجسد والعقل والمجتمع، یضاعف ضروره إعاده قراءه أوامر الإمام علی (علیه السلام) فی حل الصراعات الروحیه الناشئه. وفی الوقت نفسه، تلعب قضیه "العداله" دوراً کبیراً فی خلق هذه الصراعات. إنّ تجارب المؤلفین السریریه فی دراسه هذه الفئه من الموضوعات الفرعیه التی ترتبط بالصحه الروحیه، مثل سبب المرض، الله والمرض، حکمه المرض، الطبیعه الشریره للمرض، أفعال الإنسان والمرض، والتی تُظهرُ نفسها فی شکل أسئله مثل «لماذا أنا؟، لماذا أنا وقد کنت جیدًا؟ لماذا الان؟ لماذا طفلی؟» یدلّ علی أنّ الإجابه المنطقیه على هذه الأسئله المذکوره أعلاه، لها تأثیر خطیر للغایه فی مجال الصحه الروحیه. وقد تمت دراسه التحلیل الفلسفی والدینی لمسأله العداله والمرض، ضروره القوانین الطبیعیه، العلاقه بین الشر والمرض، أحکام الله الثابته فی المرض من وجهه نظر نهج البلاغه وعلى ضوء الصراعات الروحیه، بما یتوافق مع الصحه الروحیه للمرضی.
بازپژوهشی در تضعیف حمّاد بن عیسی از سوی اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
153 - 174
حوزههای تخصصی:
مبحث جرح و تعدیل در علم رجال یکی از مباحث مهم است که اهمیت آن به ویژه در علم حدیث، نمود فراوانی می یابد؛ به نحوی که در بررسی صحت و سقم یک روایت، هر اندازه که درجه اعتبار سند آن روایت بالاتر باشد به همان میزان احتمال پذیرش و نیز دور ماندن آن از آسیب های حدیثی(از قبیل جعلی و موضوع بودن و ...) افزایش می یابد. راویان فراوانی از سوی رجال اهل سنت تضعیف شده اند که به تبع این تضعیفات، تعداد فراوانی از احادیث صحیح، از درجه اعتبار ساقط شده و به مرتبه پایین تری از اعتبار تنزّل یافته اند. بسیاری از این تضعیفات به دلایلی از قبیل تعصب در مذهب، سخت گیری و مشدّد بودن و مسائلی از این قبیل است. مقال حاضر بر آن است تا با استفاده از منابع کتابخانه ای و نرم افزاری، چگونگی اعمال جرح مبهم در مورد حمّاد بن عیسی که صرفاً به سبب اعمال جرح مبهم بر وی، تضعیف شده است را بررسی نموده و با توجه به غیرقابل پذیرش بودن جرح مبهم از سوی خود اهل سنت، تضعیف آن ها بر این راوی را مردود شمرده و موثق بودن این راوی را اثبات نماید و امکان تعمیم این مبحث در مورد راویان فراوان دیگری که از سوی اهل سنت با همین طریقه تضعیف گردیده اند نیز محتمل بداند به نحوی که این تعمیم، لزوم بازنگری در برخی جرح و تعدیل های اهل سنت الزامی می نمایاند.
واکاوی مبانی و رویکردهای رجالی آیت الله میرزا جواد تبریزی
منبع:
پژوهش های رجالی سال پنجم ۱۴۰۱ شماره ۵
179-200
حوزههای تخصصی:
از جمله پیش نیازهای لازم برای فهم روش علمی یک فقیه، دستیابی به مبانی وی در علوم مختلف، از جمله علم رجال است. در این میان بازیابی مبانی و رویکرد رجالی میرزا جواد تبریزی، از آن جهت که ایشان میراث دار محقق خویی در قم، و از استادان صاحب سبک در دانش های فقه، اصول و رجال به شمار می آمد، مهم می نماید. مقاله پیش رو، با بهره گیری از تقریرات، آثار فقهی، اصولی و رجالی ایشان، روشن می سازد که ایشان در پذیرش خبر واحد، به وثاقت سندی باور داشته، و تضعیف یک راوی را در سند روایت، موجب تضعیف روایت می داند. همچنین حجیت قول رجالی را از باب شهادت و اخبار می پذیرد و بر این باور است که مخبرِ به وثاقت، باید ثقه و شهادتش حسی باشد. ایشان در مبانی رجالی خود به میزان چشمگیری متأثر از محقق خویی است. همچنین برخی توثیقات عام را همچون قاعده توثیق مشایخ نجاشی پذیرفته، و برخی را مانند توثیق مشایخ اصحاب اجماع قابل پذیرش نمی داند. نیز نسبت به برخی کتب حدیث و رجال، ملاحظاتی ویژه داشته و در بعضی موارد، انتساب آنها را به مؤلف مورد تردید قرار می دهد. در این مقاله همچنین به برخی فوائد رجالی در نوشته های ایشان اشاره شده است.
فرایند ارزیابی روایات تفسیری با قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهشنامه علوم حدیث تطبیقی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۱۶
249 - 270
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم از جمله معیارهای اصلی ارزیابی متون روایی به ویژه روایات تفسیری است. محققان در این محور، بیشتر بر ضرورت عرضه به قرآن کریم تاکید داشته اند اما درباره چگونگی عرضه بر قرآن کمتر پرداخته شده و در این باره الگوی جامع، به ویژه در عرضه روایات تفسیری بر قرآن کریم ارائه نشده است. در این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، الگوی جامعی برای ارزیابی روایات تفسیری با قرآن ارائه می شود. الگوی پیشنهاد ی در این پژوهش عبارت اند از: 1. به دست آوردن مفاد؛ 2. پرهیز از پیش داوری؛ 3. روشن ساختن مفردات آیه؛ 4. بررسی سیاق آیات هم جوار؛ 5. فرازبندی آیه مشخص نمودن نقاط روشن و مجمل؛ 6. شرح آیه به کمک دیگر آیات؛ 7. دسته بندی روایات و به دست آوردن مفاد؛ 8. استنباط نسبت روایات با آیه؛ 9. عرضه روایات به قرآن عرضه.
دلایل بایستگی اعتبار سنجی احادیث در پرتو قرآن مجید(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
حدیث و اندیشه بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
131 - 155
حوزههای تخصصی:
رهیافت آسیب های فراوان به سپهر احادیث، نقد سند و محتوای آنها را بایسته می نماید. در فرآیند اعتبار سنجی حدیث، بسنده کردن به بررسی سند حدیث، برای داوری درباره آن به سبب وجود مؤلفه هایی چون وجود راویان مسکوتٌ عنه، مختلفٌ فیه و مجهول و نیز آسیب های دیگری در زنجیره نقل حدیث، ناکارآمد می نماید. در میان گونه های نقد محتوایی نیز عرضه حدیث به قرآن نتیجه ای برای داوری استوارتر فراهم خواهد آورد. پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از منابع کتابخانه ای درپی یافتن دلایل نیازمندی فرآیند اعتبارسنجی حدیث بوسیله قرآن است. دلایل عقلی ضرورت بهره ازین فرآیند بر مقایسه سند، متن، جهت صدور، دلالت و دلایل حجیّت قرآن با حدیث استوار هستند. این دلایل به نحو تضمنّی بر عرضه حدیث به قرآن رهنمون هستند. اما دلایلی چون نقش مرجعیت قرآن برای معارف دینی دلالتی مستقیم، بر بایستگی پیش گفته دارند. دلایل نقلی مورد بهره درین پژوهش، گزاره های برآمده از قرآن و سنّت هستند که از انواع دلالتهای مطابقی و التزامی آنها در راستای اثبات بایستگی عرضه حدیث به قرآن بهره گرفته شده است. این دلایل عبارتند از: آیات دربردارنده ویژگی های فرازمندی قرآن برای سنجش رهیافتها ونیز رجوع به قرآن در هنگامه کشمکش ها، روایات مشهور به ثقلین و اخبار عَرض.
نقش وفود و هیئت های اعزامی عصر رسول الله (ص) در نشر سنت و حدیث نبوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۸
225 - 240
حوزههای تخصصی:
سخنان، افعال و تقریر و امضاهای نبی گرامی 2 ، که در مجموع سنّت نامیده می شود و کلام حاکی از آن را حدیث می خوانند، تحت تأثیر عوامل مختلفی در جامعه صدر اسلام ترویج و نشر یافته و به دوران های بعد انتقال پیدا کرده است. در کنار تأکیدات و آموزش های خود رسول الله 2 ، عامل دیگر نشر و گسترش سیره و حدیث نبوی در شبه جزیره عرب و حتی فراسوی مرزهای آن، ورود گروه هایی از تازه مسلمین یا جویندگان حقیقت به محضر رسول اکرم 2 بود که به «وفود» نامبردار گشته اند. در جریان دو شیوه ارتباطی متقابل قبایل و رسول خدا 2 ، یعنی ورود وفود به محضر پیامبر 2 و اعزام نماینده از جانب پیامبر 2 ، وفود به اعلام پذیرش رسالت حضرت محمد 2 ، درخواست همراهی نماینده پیامبر 2 با آنان برای آموزش احکام اسلام، انعقاد قراردادهای دو جانبه در زمینه جنگ و صلح می پرداختند و اهتمام رسول خدا 2 بیان و تعلیم اصول اعتقادی، آموزش قرآن و احکام دین، تعیین وظایف مالی، همراه فرستادن متن مکتوب و نامه و اعزام نماینده بوده است. با بررسی کتب تاریخ، سیره و مکاتیب مربوط به صدر اسلام، اهمّ مسائل رد و بدل شده و اقدامات انجام گرفته در دیدار وفود با پیامبر 2 قابل مطالعه است. از مهم ترین دستاوردها و نتایج مهم این سفرها در گسترش اسلام و نشر سیره و سنّت نبوی، این موارد درخور اشاره است: آموزش توحید و تأکید بر هدم مظاهر شرک، زمینه سازی گسترش قلمرو اسلام، آموزش قرآن و نشر تعالیم آن، آموزش نماز و نشر فرهنگ آن، تبیین احکام مالی اسلام به ویژه زکات. به نظر می رسد آشنایی با روش ها و محتوای برنامه های نبوی برای هیئت های اعزامی متقابل در عصر ایشان، می تواند به موفقیت بیشتر در این زمینه در عصر حاضر منجر گردد.