فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
بازتعریف معرفت بر اساس کارکرد فضیلت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
دلیل معرفت در کلام امام سجاد علیه السلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه دربارة شناخت خدا بنیادی ترین اندیشة دینی هر فرد به شمار می آید. فراز «معرفتی یا مولای دلیلی علیک» از کلام امام سجاد می تواند بیانگر نوعی از این اندیشه باشد، که لازم است مورد تحلیل قرار گیرد . برای این فراز می توان دو تبیین ارائه کرد. در تبیین اول، این تعبیر بیانگر معرفت خدا به خداست که در تبیین های فلاسفه از ابن سینا تا علّامه طباطبائی به گونه های مختلفی نمود داشته است. این معرفت که در مقابل آن معرفت آفاقی و انفسی قرار می گیرد. عالی ترین راه برای شناخت خداوند تعریف شده که با عنوان «برهان صدیقین» شهرت یافته است. در تبیینی دیگر، این فراز بیان کنندة ارتباط با خداوند و گرایش به سمت اوست که با دقت در کاربرد دیگری از واژة «دلیل» حاصل می شود. معرفت انسان به خداوند در این نگرش، رهنما و عامل رهیابی به بارگاه دوست، تکلم با او و درخواست از او تلقی می شود.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر معرفت دینی در «المیزان فی تفسیر القرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم که در قلمرو معرفت دینی قابل بررسی است، عوامل تأثیرگذار بر معرفت دینی می باشد. این عوامل در تولید معرفت دینی، حفظ و ثبات آن، تغییر و تحول آن و تعمیق و رسوخ آن در نفس مؤثر هستند. هدف این مقاله، طرح نظریات علّامه طباطبائی در زمینه عوامل تأثیرگذار بر معرفت دینی است. بر این اساس، در این نوشتار با تمرکز بر تفسیر المیزان درصددیم نظریات علّامه را در این زمینه شناسایی کنیم. این عوامل را می توان در قالب دو گروه عوامل درونی و عوامل برونی طبقه بندی کرد. عوامل درونی شامل پیش دانسته های ذهنی، عوامل قلبی، عوامل جسمانی و عملی می باشد و عوامل برونی، به دو دسته عوامل اجتماعی و عوامل دینی قابل تقسیم است.
حدسیات از نگاه منطق و فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، مهم ترین مباحث معرفت شناختی را که دربارة حدسیات بیان شدنی است ارائه کرده، کاوش و بررسی می کنیم: پس از بیان پیشینة این اصطلاح، به تعریف آن می پردازیم. سپس، چیستی حدس، تمایز آن با تجربه، تمایز آن با الهام، استقلال آن از عقل، و فرق حدسیات و مجربات را از نگاه اندیشمندان مسلمان بحث و بررسی می کنیم. در ادامه، بداهت آنها را ارزیابی و نقدهایی که متوجه بداهت و یقینی بودن آنها شده است ارائه کرده، به داوری می نشینیم. در پایان، نگاهی گذرا به اعتبار معرفت شناختی حدسیات می افکنیم.
نقد و بررسی دیدگاه استاد حائری یزدی (ره) دربارة مسئلة اتحاد عاقل و معقول (با ابتنا بر جستارهای فلسفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن مدد می گیرد، استاد حائری یزدی هم در کاوش های عقل نظری و نیز در مقاله ای که در کتاب جستارهای فلسفی چاپ شده است، به طور مبسوط در بیان و تحلیل برهان، کوشیده است.
اما بیانات ایشان در زمینة اتحاد، که در جایی به نقد مرحوم رفیعی قزوینی پرداخته اند، مورد نقد دیگر اندیشمندان قرار گرفته است؛ در این مقاله به بررسی دیدگاه آقای حائری با محوریت مقالة ایشان پرداخته و نشان داده می شود که بیانات ایشان خالی از مناقشه نیست.
بررسی تبعیت دلالت از اراده از منظر ابن سینا و خواجه نصیر طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
برخی از منطق دانان بر این باورند که دلالت تابع اراده است و تا اراده ای محقق نشود، دلالتی صورت نمی گیرد. ابن سینا، خواجه نصیر طوسی و دبیران کاتبی از این دسته اند. برخی دیگر از بزرگان منطق نظیر قطب الدین رازی در این امر به مخالفت برخاسته و دلالت را تنها تابع علم به وضع دانسته اند. تتبعات تاریخی نشان می دهد که این مسئله از زمان ابن سینا و به توسط شخص وی مطرح شده است. از این رو تلاش کرده ایم که نظر ابن سینا به صورت کامل، تقریر و درباره اختلافات دو تن از شارحین بزرگ کلام وی یعنی خواجه نصیر طوسی و قطب رازی داوری شود. عده ای از اصولیون به نام نیز که در یک مسئله اصولی اختلاف نظر داشته اند، استطراداً به این بحث پرداخته و تفسیر دیگری را بیان کرده اند و مدعی شده اند که مراد عَلَمین (ابن سینا و خواجه نصیر) چیزی جز تفسیر آنان نبوده است. این نوشتار در صدد مقایسه نظر اصولیان و منطق دانان نیست و ذکر پاره ای از نظرات در اصول فقه تنها نشان دهنده وجودِ برداشت ها و تفسیرهای دیگر از کلام ابن سینا و خواجه نصیر می باشد. در این مقاله به شرح و جرح اقوال مشهور پرداخته و نتیجه گرفته ایم که در این باب نظر صائب همان قول قطب الدین رازی صاحب محاکمات است.
تبیین اختلاف آراء ابن سینا در باب مسئله اتحاد عاقل و معقول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوگانگی دیدگاه ابن سینا در رد یا قبول اتحاد عاقل و معقول در آثار مختلف ابن سینا به چشم می خورد؛ و همین امر باعث اعتقاد برخی به وجود تعارض و ناسازگاری در آراء او شده است. چرا که از سویی، در کتاب شفاء و اشارات به مخالفت با آن می پردازد و از سوی دیگر، در کتاب مبدأ و معاد از نظریه اتحاد عاقل و معقول دفاع و آن را اثبات می کند. این که این تعارض ناشی از چیست و آیا حقیقتاً تعارضی وجود دارد یا خیر، مسئله ای است که در این مقاله تلاش شده است تا با تحلیل برخی شواهد و قرائن حاکی از رد یا اثبات مسئله از سوی ابن سینا، بررسی شود. در نهایت این پژوهش به این نتیجه رسیده است که تعارضی وجود ندارد و علت تفاوت آراء شیخ در رد یا پذیرش اتحاد، به تفاوت دو نوع نگرش ماهوی و وجودی او برمی گردد.
واقع نمایی و ملاک صدق امور فطری از دیدگاه اندیشمندان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۳۹۳ شماره ۵۷
بررسی تبیین های مختلف از کاشفیت علم حصولی در فلسفه اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله این نوشتار، بررسی تبیین های مختلف از کاشفیت علم حصولی است. فیلسوفان مسلمان، علم را به حضوری و حصولی تقسیم کرده اند. حکایت گری و کاشفیت علم حصولی برای فیلسوفان مسلمان، مسلم بوده است. تببین فیلسوفان مسلمان از کاشفیت علم حصولی، مختلف است. آن ها کاشفیت علم حصولی را گاهی با عینیت ماهوی، گاهی با مفهوم ماهیت، گاهی با مطلق مفهوم و گاهی با وجود علم تبیین کرده اند. در این مقاله هریک از این تبیین ها را شرح و بسط داده، ضعف ها و قوت هایشان را بررسی می کنیم. اگرچه تبیین فیلسوفان مسلمان از کاشفیت علم حصولی قوت هایی دارد، ضعف هایشان باید رفع شده و تکمیل شوند.
ارزیابى کارایى فلسفه اسلام در حل مشکلات معرفت شناسى دینى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر این مسئله را مى کاود که واکنش فلسفه اسلامى در برابر مشکلات فراروى معرفت شناسى دینى چیست؟ آیا در برابر آنها منفعل است؛ دست به توجیه و عقب نشینى مى زند یا آنکه به حل دشوارى ها مى پردازد و راه حل هایى معقول و خردپسند ارائه مى کند؟ نگارندگان پس از تلاش هاى مستمر در طول چندین دهه بدین نتیجه دست یافته اند که فلسفه اسلامى با قلمرو گسترده اش، توان حل بسیارى از دشوارى هاى فلسفه دین و معرفت شناسى دینى را داراست. مجموعه راه حل هایى که ارائه مى دهد، دست کم مى تواند از نگاه اندیشمندانى که با این مشرب همسو نیستند راه حل هایى بدیل در کنار دیگر پاسخ ها به شمار آید. پژوهش موجود پس از بیان فهرستى از مشکلات و پاسخ هاى آنها بر اساس سنت عقلى و فلسفى اسلامى، از باب نمونه، به واکاوى و بررسى دو دلیل از مهم ترین ادله ناتوانى عقل و استدلال عقلى بر وجود خدا، یعنى بى معنایى واژگان و مفاهیم واجب و ممکن و انکار وجود محمولى، مى پردازد و پاسخ هایى بر اساس این سنت ارائه مى دهد.
فرایند حصول شناخت آدمی در فلسفة صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیا با حذف عقل فعال به عنوان علت حقیقی افاضة صور ادراکی در فلسفة صدر المتألهین شیرازی امکان یافتن راهکار دیگری برای تبیین فرایند حصول شناخت انسانی بر اساس مبانی موجود در این فلسفه وجود دارد؟ این مقاله نشان می دهد که علی رغم اختصاص صفحات زیادی از آثار صدرا به مسئلة کیفیت حصول معرفت آدمی نسبت به موجودات جهان با محوریت واهب الصور به عنوان علت حقیقی این امر، اصول و مبانی خاص حکمت متعالیه ما را از آن تحلیل معیوب بی نیاز ساخته، و راهکار قابل قبول تر و ساده تری در اختیار ما می گذارد. این راهکار مبتنی بر اصول و نکته نظرهای ابتکاری این فیلسوف هم چون؛ اصالت وجود، وحدت تشکیکی وجود، نوع هویت وجودی انسان در حکمت متعالیه، اتحاد عالم و معلوم و نتایج آن و تقسیم علم به بسیط و مرکب است. ما نشان خواهیم داد که این مبانی ضمن این که گشودگی مراتب هستی را بر روی یک دیگر قابل دفاع می سازد، با تکیه بر حرکت اشتدادی وجودی انسان، فرایند حصول شناخت آدمی را به نحو موجهی تبیین می کند
پیش نیازهای مفهوم شناسانه «نظریة فطرت»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث دربارة امور و علوم فطری به رغم اهمیت فراوان و پیشینه درازش، همچنان دچار چالش های بسیار، و اختلاف عمیق آرای اندیشمندان به ویژه فیلسوفان است. به نظر می رسد از عوامل اصلی دوام این تفاوت انظار، این است که مبادی تصوریه و تصدیقیة این موضوع، آنچنان که باید، مورد بررسی جدی، دقیق و مستقل قرار نگرفته است. کاستی های موجود در مفهوم شناسی واژة «فطرت» و «فطری» و بی توجهی به تقسیمات فطرت و تفاوت احکام هر قسم و عدم بررسی دقیق عناصر اصلی مفهوم فطری و نارسایی های موجود در روش شناسی این موضوع، از جمله مهم ترین این عوامل است. در این نوشته کوشیده ایم با استخراج معانی مختلف فطرت و فطری از منابع دینی، منطقی، فلسفی و عرفانی و تحلیل مفهوم شناسانة آنها راه را برای تحریر درست محل نزاع هموار سازیم. در پایان نشان داده ایم که دیدگاه رایج دربارة ضرورت دو ویژگی مفهومی «عمومیت» و «زوال ناپذیری» برای امور فطری اثبات پذیر نیست.
روح «معنا» در تفکر ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«معنا» در اندیشة ""ابن عربی""، حقیقتی کلی و مشترک میان مراتب معنایی یک واژه است. هر واژه مراتبی را از معنا دارا است که به صورت حقیقی بر همة آنها صدق می کند. این حقیقت مشترک، روح واحد حاکم بر معانی یک واژه را شکل می دهد. این نظریه، بر آیات الاهیاتی قرآن (آیات ناظر به اوصاف خدا) تطبیق می کند و براساس آن، نسبت محمولات این آیات به موضوع آن یعنی خدا، حقیقی و خالی از مجاز است. محمولات تشبیهی آیات الاهیاتی، پس از انصراف معنا از عوارض ناسوتی و امکانی، به خدا نسبت داده می شوند. در فهم این نظریه، مباحث هستی شناسانه ابن عربی بسیار مهم می نماید. این نظریه، در فهم و تفسیر متون الاهیاتی قرآن تأثیرگذار است. هدف این نوشتار، تبیین نظریة ابن عربی در باب ماهیت معنا جهت معناشناسی محمولات الاهیاتی قرآن و ارائة ثمرات عملی این نظریه است
تحقیقات ابن سینا در زمینه علم النفس و کاربرد آن در طب سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش هایی که اذهان محققان و اطبا را به خود مشغول کرده است بررسی چگونگی تأثیر نگرش فلسفی ابن سینا بر طب اوست. ابن سینا در زمینه علم النفس تحقیقات ارزنده ای ارائه کرده است که مبنای او در مراحل شناخت بیماری جسمی و روحی و نحوه درمان آن است. ترکیب انسان از نفس و بدن، برخورداری نفس از قوای متعدد، ارتباط نفس و بدن و شرافت مزاج انسان و نزدیکی به اعتدال حقیقی، از نمونه تحقیقات فلسفی ابن سینا در زمینه نفس است که در طب از آن بهره برده است. از تأثیرات مهم علم النفس ابن سینا بر طب او توجه به تأثیر حالات نفسانی بر امور بدنی و بالعکس است. با توجه به این رویکرد وی در برخی موارد به جای تدبیر طبیعی از تدبیر نفسانی استفاده می کند. بر این اساس در طب سینوی در شیوه معالجه به جنبه های نفسانی و بدنی به یک اندازه توجه می شود.
تبیین نظریه انکشاف در مسئله علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی علم انسان به مراتب و منازل وجودی خویش و همچنین کیفیت و نحوة علم او به عالم واقع و خارج از حقیقت خود با تمام مواقف و مواطن وجودی آن و سرانجام تطابق و تناظر آن ها، از اهم و اخص مسائلی است که اذهان بسیاری از متفکرین معاصر و فلاسفه را به خود مشغول کرده و معرکه ای از آرا و اقوال متعدد و متنوعی را به دنبال خود، ایجاد کرده است. نگارنده در این نوشتار کوشیده است تا با اصول سامی و مبانی عالی حکمت متعالیه، همانند اصالت وجود و وحدت شخصی وجود و لوازم هر یک از آن ها، بر خلاف دیدگاه متداول و متعارف مطرح در محافل حکمی و فلسفی که رأی نهایی و عرشی ملاصدرا خوانده شده، آن دیدگاه را رأی میانی و نظر متوسط صدرا دانسته و در مقابل، با استناد و اتخاذ از همان آرا صدرالمتألهین و اجتهاد در آن ها، نهایت و غایت انظار صدرا را به برهان و عیان درآورد و آن این که حقیقت علم در نظر ملاصدرا، محصول اکتساب صور کمالی در متن حرکت جوهری نیست، بلکه مشهود انکشاف ذات در بطن حرکت سریانی است، یعنی ما در فرایند حرکت جوهری، دیگر با لبس بعد لبس از قوه به فعل، مواجه نیستیم، بلکه شاهد کشف بعد کشف و ظهور بعد ظهور و همچنین تفصیل بعد تفصیل هستیم. لذا حرکت را دیگر به معنای مشهور و معروف، خروج تدریجی شیء از قوه به فعل ندانسته و همچنین اصل انشا در حکمت متعالیه را حاکم بر ایجاد صور کمالی و جعل آن ها برای نفس نیز ندانسته بلکه آن را ناظر بر اظهار صور وحدانی و اجمالی به باطن و کامن رفته در صقع ذات غیب مغیب نفس و انکشاف تفصیلی و انتشای تکثیری و ظهور آن ها در پرده برداری از نهان نهاد ذات نفس می دانیم و در آخر نیز، نتایج و لوازم مهم نظریة انکشاف، بیان و مبین شده است
علم مطلق از منظر معرفت شناسی دینی واقع گرایانه (تعارض علم و اختیار الهی و بشری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار علم مطلق از منظری واقع گرایانه به عنوان علم قضیه ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مهمترین مشکل در این باره تعارض میان علم مطلق و اختیار است. این تعارض هم در مورد اختیار خداوند مطرح می شود و هم اختیار بشر. اما اختیار عموماً به دو معنای متفاوت به کار می رود؛ یکی اختیار به معنای «قدرت بر فعل و ترک» و دیگری به معنای «قدرت بر تصمیم». هر چند اختیار خداوند را باید به معنای دوم گرفت ولی در مورد انسان، اختیار باید به معنای نخست تلقی گردد. از این رو، یکی از راه حل های تعارض علم پیشین و اختیار که بر جمع میان موجبیت و اختیار تأکید می ورزد، به تفصیل مورد بحث قرار گرفته و نشان داده شده است که هر چند این راه حل در مورد حل تعارض علم پیشین و اختیار الهی کامیاب است ولی در مورد تعارض علم پیشین و اختیار بشری کارآیی ندارد. بنابراین برای حل آن باید به راه حل های دیگری روی آورد؛ گو اینکه در این نوشتار به آنها پرداخته نشده است.
معنا، چیستی و هستی شناسی عقل از نظر ملاصدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ملاصدرا برای عقل معانی بسیاری برشمرده است کهبرخی ناظر به عقل نظری و برخی ناظر به عقل عملی اند. ملاصدرا معتقد است عقل در وجود انسان، حقیقت پیوسته ای دارد و انسان با حرکت جوهری خویش و در پرتوی عنایت عقل فعال، آن را به فعلیت می رساند؛ تاجایی که انسان می تواند به موجودی مجرد از ماده تبدیل شود. دکارت معتقد است عقل ممیز انسان از سایر موجودات، قوه درست حکم کردن و تمییز نادرست از درست، و در همه انسان ها یکسان است. معنای عقل دکارتی را باید در کارکرد عقل در فلسفه او جست؛ کارکردی که از دل ریاضیات بیرون می آید. عقل و روش در فلسفه دکارت فقط تمایز مفهومی دارند. عقل دکارتی هم مرتبه عقل بالملکه در فلسفه ملاصدراست. البته ملاصدرا به آن بسنده نکرده، بلکه آن را توسعه داده و برای آن مراتبی درنظر گرفته است. هردو اندیشمند، تعقل را در پرتوی نور عقلی و شهود معنا می کنند. ملاصدرا عقیده دارد عقل انسان می تواند به مرتبه ای وجودی برسد که عقول را مشاهده و صور عقلی را ادراک کند. دکارت معتقد است نور عقلی، همان عقل فطری ذهن است که اشیا را واضح و متمایز ادراک می کند.