فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲٬۳۳۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
کنش گران اجتماعی در موقعیت های گوناگون برای یکدیگر جوک تعریف می کنند. اگر جوک گویی را پدیده ای اجتماعی در نظر بگیریم، این کنش معانی اجتماعی نیز خواهد داشت. هدف این پژوهش تفسیر معانی، نیت ها و احساساتی است که افراد جوک گو به کنش جوک گویی نسبت می دهند. برای دستیابی به این هدف، ضمن وام گیری ایده های نظریه کنش متقابل، «روش تحلیل تفسیری» در نقش راهبر این پژوهش در نظر گرفته شده است. داده ها مشاهده ای به صورت مشارکتی از سه گونه جمع خانوادگی، دوستانه و شغلی و مصاحبه نیم ساخت یافته از دوازده نفر (چهار زن و هشت مرد) جمع آوری و پس از شماره گذاری تفسیر شدند.
براساس نتایج دو نوع کنش گر جوک گو، یعنی «جوک گوی حرفه ای» و «جوک گوی آماتور» وجود دارند که خصوصیات متفاوت و مشترکی دارند. علاوه بر این، کنش گران جوک گو سه نیتِ شاد کردن جمع، برقراری روابط اجتماعی و دستیابی به منزلت را از جوک گویی دنبال می کنند و به ترتیب سه دسته احساس، به نام های احساس نشاط، احساس صمیمیت و احساس شأن و منزلت را بدان نسبت می دهند.
جایگاه اجتماعی صنایع دستی و هنر های سنتی با نظری به مسگری کاشان در گذشته و امروز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسگری کاشان از جمله صنایع و هنرهای سنتی و کهن شهر تاریخی کاشان است که متاسفانه امروزه - همچون اغلب صنایع دستی و سنتی این شهر - با رکودی بی سابقه مواجه شده و جایگاه اصیل و واقعی خود را از دست داده است. قسمت عمده ای از بازار کاشان که بنا بر اَسناد و مدارک تاریخی و همچنین اقوال صنعت کاران این حرفه و عموم، زمانی سراسر حجره های مسگری و مسکوبی بوده، در حال حاضر به بازاری عمومی برای عرضه سایر کالاها مبدل شده و کمتر جایی را در آن برای مسگری و پیشه وران ماهر آن می توان یافت.
در این تحقیق با در نظر گرفتن نقش و جایگاه صنایع دستی و هنرهای کهن، حوزه فلزکاری سنتی، بویژه مسگری و پیشینه آن مورد توجه قرار گرفته و در این راستا بازار قدیمی شهر کاشان به عنوان نمونه مطالعاتی، مورد تحقیق و بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق، هم از نوع میدانی و هم کتابخانه ای (اسنادی تاریخی و تحلیل محتوا) بوده است و در نهایت سعی شده است تا با استناد به بررسی ها و تحقیقات و همچنین با رجوع به منابع مستند، علل افول و انزوای این صنایع عنوان شود و راهکارهای لازم تا حد امکان پیشنهاد گردد.
الگوی نقش مؤلفه های سرمایه روان شناختی در رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش الگوی ساختاری رابطه مؤلّفه های سرمایه روان شناختی با رضایت از زندگی و رضایت زناشویی در همسران ایثارگران شهرکرد بررسی شد. جامعه آماری پژوهش همسران ایثارگران شهر شهرکرد بودند که از میان آن ها 354 نفر به شیوه تصادفی نظامدار انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سرمایه روان شناختی (مک گی، 2011)، پرسشنامه رضایت از زندگی (داینر و همکاران، 1985) و پرسشنامه رضایت زناشویی (سلیمانیان، 1373) بودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و الگو سازی معادله ساختاری (SEM) تحلیل شد. نتایج حاصل از الگو سازی معادله ساختاری (SEM) نشان داد که امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت از زندگی دارای رابطه مستقیم و خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری، جهت گیری به زندگی همراه با رضایت از زندگی با رضایت زناشویی رابطه مستقیم و معنادار دارند. همچنین نتایج نشان داد که رضایت از زندگی متغیر واسطه ای پاره ای در رابطه امیدواری و جهت گیری به زندگی با رضایت زناشویی است. به عبارت دیگر امیدواری و جهت گیری به زندگی بخشی از اثرات خود را به رضایت زناشویی از طریق رضایت از زندگی انجام می دهند.
معرفی و تحلیل نقوش صخره ای ازندریان ملایر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنگ نگارها از نظر انجام مطالعات تاریخ هنر، باستان شناسی و مطالعات انسان شناسی از اهمیت ویژه ای برخوردارند. با در نظر گرفتن پیشینه غنی فرهنگی و تاریخی همدان و وجود مکان های گوناگونی که این نقوش در آنها ایجاد شده اند، خلاء مطالعاتی در این مورد مشهود بود؛ به طوری که تا کنون تنها دو محل دارای نقوش صخره ای در این استان گزارش و به صورت کلی معرفی شده اند. با در نظر گرفتن این موضوع و نشان دادن ارتباطات فرهنگی درون منطقه ای و برون منطقه ای، معرفی این نقوش واجد اهمیت خاصی است. از سوی دیگر، تحلیل هنری و سبک شناسی این آثار یکی دیگر از جنبه های با اهمیت در این مطالعه است. ضرورت تشکیل بانک اطلاعاتی از این سنگ نگاره ها در سراسر کشور از دیگر اهدافی است که ضرورت انتشار این یافته ها را در نشریات علمی جهت اطلاع دانش پژوهان ضروری می نمود. نقوش مورد بررسی در این مقاله در ازندریان ملایر شناسایی شده اند و در مجموع حدود 700 نقش در چهار محل در کوهستان های قشلاق دالی، بقلی دره سی، آشاقی کلنگه و آشاقی نهنجه مورد بررسی قرار گرفته اند. موضوعات صحنه های بررسی شده، شامل نقوش بز، سگ سانان، نقوش گیاهی، نقوش نمادین و نقوش انسانی است. نقوش انسانی، شامل صحنه های انسان سواره، درحال شکار، تیراندازی و صحنه های جنگ است. نقوش، از نظر کیفی، کمی و شباهت های این آثار، با نقش و نگاره های دیگر مناطق کشور و حتی فراتر از مرزهای کنونی ایران قابل بررسی و تحلیل اند.
تحلیلی بر تأثیرات متقابل هویت فرهنگی و تغییرات جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرهنگ، به سبب پویایی ذاتی، جوهر و اساس تجربیات تازه ای است که آرام آرام در حافظه جمعی نقش می بندد و تغییر آن به نحوی است که پدید آمدن هر ذهنیت جدید به معنی فراموش کردن پیشینه آن نیست. این ویژگیْ از فرهنگ مجموعه ای می سازد که، در گذر از گذشته به سوی آینده، پیوسته به غنای آن افزوده می شود و ریشه سرزمین عمیق تری به دست می آورد. در برشمردن خصلت های فرهنگ لازم است، بیش از هر چیز، به نقش هماهنگ کننده آن اشاره شود که از طریق آن برای فردِ اجتماعی امکان پیوند با محیط فراهم می شود. در این معنا «محیط» به حیطه پیرامونی فرد محدود نمی شود بلکه، به طور وسیع تر، رابطه با دیگر فرهنگ ها را نیز در بر می گیرد. از این رو، همجواری فرهنگ ها، به علت وجود تعامل میان آن ها، برای جوامع تنش زا نیست و از منظر هویت فرهنگی بحران پدید نمی آورد، بلکه تأثیرگذاری یک سویه ارزش های بیگانه، به ویژه از طریق گسترش ارتباطات رسانه ای که با جداسازی زمان و مکان از یک دیگر همراه است، می تواند از نظر هویت فرهنگی زمینه ساز بحران باشد.
ارزیابی پیامدهای اجتماعی زیست محیطی استفاده از مواد شیمیایی در فعالیت کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به دو موضوع پرداخته شده است: ارزیابی اجتماعی زیست محیطی استفاده از مواد شیمیایی در فعالیت کشاورزی در مناطق شمال کشور و تأثیر آن بر عدالت محیطی. با توجه با آمارهای موجود در سالنامه آماری مازندران و اطلاعات آماری موجود در سایت های خبری از سال 1380 به بعد، ابتدا تأثیرات زیست محیطی (تأثیر پساب کشاورزی بر منابع آبی) و تأثیرات اجتماعی (سلامت، اشتغال و گردشگری) مورد ارزیابی قرار گرفت و سپس با استفاده از مدل تحقیق به تلفیق پیامدهای اجتماعی و زیست محیطی پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که استفاده از این سموم چگونه در کاهش عدالت نقش دارد.
گونه شناسی اکتشافی برداشت از مفهوم زنانگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنانگی مفهومی است که هر دو بعد جنسی و جنسیتی را شامل می شود و متأثر از فرهنگ قرار دارد. عضویت در گروه قومی نیز به مثابه یک عامل فرهنگی بر شکل گیری زنانگی مؤثر است. در این پژوهش با استفاده از روش های کیفی مصاحبه، داستان زندگی، تحلیل محتوا و شناسایی طبقه های متعارف، شاخص های زنانگی و گونه شناسی آن بین زنان متأهل 22-19 ساله در سه گروه قومی مشخص شد؛ در این پژوهش اقوام آذری و کُردی و مازندرانی و موضوع ها و طبقه های فکری متعارف شناسایی شده است. براساس نتایج شاخص های زنانگی مشترک در هر سه گروه قومی تقریباً مشابه و شامل پنج مورد نقش های مراقبتی، شخصیت احساس محور، رقابت درون جنسی، نقش های خانگی و زیبایی ظاهری است. سنخ های چهارگانه زنانگی شناخته شده در سه گروه قومی عبارتند از: منفعل، سنتی، مستقل و فعال؛ این سنخ شناسی برمبنای نگرش نسبت به شاخص های پنج گانه صورت گرفته است. سنخ منفعل در گروه قومی کُرد و آذری، سنخ سنتی و مستقل در هر سه گروه قومی کرد و آذری و مازندرانی و سنخ فعال فقط در گروه قومی مازندرانی دیده شده است. در حالی که به نظر می رسد برداشت از زنانگی در گروه قومی مازندرانی دستخوش بازتعریف از نگرش سنتی شده است، تمایز اساسی در برداشت گروه های قومی آذری و کرد مشاهده نشد. طبقه های متعارف فکری شناسایی شده در این پژوهش شامل تفکر «ذات گرایانه» و «تمایل های مادرانه» است.
اعتماد اجتماعی، زنان و سیاست های مقابله با تغییرات آب وهوا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، اعتماد به موضوعی حیاتی برای جوامع انسانی تبدیل شده و نقش اساسی در سیاست های مقابله با مشکلات اجتماعی به وی ژه در زمینه خطرهای محیط زیستی دارد. مقابله با خطرهای محیط زیستی مانند تغییر آب وهوا، نیازمند آگاهی است؛ آگاهی و آمادگی برای مقابله با مخاطرات برای همه گروه های اجتماعی لازم و ضروری است از جمله زنان که قشر آسیب پذیری در مقابل مخاطرات محیط زیستی هستند. این آگاهی معمولاً از سوی نهادهای اصلی و مرتبط همچون دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان به دست می آید. بنابراین، پذیرش این آگاهی و اعتماد به آنها، مستلزم اعتماد مردم به نهادهای مرتبط با آن است. در این بررسی، میزان اعتماد دانشجویان نسبت به منابع اطلاعات (دولت، سازمان های خصوصی محیط زیستی و دانشمندان) و تفاوت آن برمبنای جنسیت و دانشکده بررسی شده است. برای انجام این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و با نمونه گیری طبقه ای، 411 نفر از دانشجویان انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن است که اعتماد دانشجویان به منابع اطلاعات کمی بیشتر از متوسط بود و گروه های حامی محیط زیست، معتمدترین منبع اطلاعات تغییر آب وهوا بودند. همچنین تفاوت محسوس فقط در اعتماد براساس جنسیت به دانشمندان مربوط است. علاوه بر این، نتایج پژوهش نشان داد که میزان اعتماد دانشجویان پسر به منابع اطلاعات بیش از دانشجویان دختر بود. منابع اعتماد برمبنای دانشکده نیز متفاوت بود. به عبارت دیگر، دانشکده هایی که برنامه درسی شان ارتباط نزدیک تری با موضوع های محیط زیستی داشته است اعتماد بیشتری به دانشمندان و سازمان های خصوصی داشتند. در پایان، براساس تفاوت های جنسیتی در اعتماد به منابع اطلاعات و دانشکده، پیشنهادهایی ارائه شد.
بررسی تأثیر هویت جنسیتی در رضایت شغلی کارفرمایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهمیت و نقش هویت جنسیتی در تشکیل ساختار روانی و شخصیتی افراد درون نظام اجتماعی موجب شده است که همواره این متغیر به عنوان عنصری کلیدی در مباحث و پژوهش های علوم اجتماعی و تربیتی تحلیل و بررسی شود. این متغیر به عنوان شاخصی برای سنجش زنانگی و مردانگی بر نقش های اجتماعی یادگیری شده و ترجیحات جنسی شکل یافته دلالت دارد. این پژوهش با هدف تعیین چگونگی تأثیرگذاری هویت جنسیتی کارفرمایان زن و مرد بر اولویت های عوامل ایجاد رضایت شغلی صورت گرفته است. روش این پژوهش، پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه دارای قابلیت اعتماد و اعتبار است. جامعه آماری را کارفرمایان مناطق صنعتی شهر نجف آباد از استان اصفهان تشکیل می دهند. حجم نمونه 180 نفر هستند که با روش نمونه گیری خوشه ای با احتمال متناسب با حجم انتخاب شده اند. نتیجه حاصل از تحلیل نشان می دهد که کارفرمایان هویت های جنسیتی متفاوتی دارند که می تواند بر اولویت عوامل ایجاد رضایت شغلی تأثیر بگذارد. نتایج نشان می دهد زنان و مردان کارفرمایی که بعد مردانگی هویت جنسیتی آنان قوی تر است بیشتر به عوامل وضعیتی رضایت شغلی، مانند: افزایش درآمد، توسعه تجارت، رشد کسب و کار و ...اهمیت می دهند و کارفرمایانی که بعد زنانگی هویت جنسیتی آنان قوی تر است، عوامل رضایت مبنی بر داشتن روابط خوب با کارکنان، مشارکت در جامعه، کمک به دیگران و ... را به عوامل وضعیتی ترجیح می دهند.
سازگاری با تغییرات اقلیمی: کاربرد تئوری بنیادی (مورد مطالعه کشاورزان شهرستان مرودشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نتیجه فعالیت های انسانی، اقلیم جهان در حال تغییر است و تمام جوامع نیاز دارند که یاد بگیرند چگونه با این تغییرات پیش بینی شده مقابله نمایند. شهرستان مرودشت در استان فارس، یکی از قطب های کشاورزی کشور است که در چند سال گذشته با کاهش شدید بارندگی و خشکسالی های شدید مواجه بوده است. این مطالعه با هدف بررسی چگونگی سازگاری کشاورزان شهرستان مرودشت در مواجهه با تغییرات اقلیمی طراحی و اجرا شده است. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کیفی است و از اصول روش تئوری بنیادی به عنوان راهنمای جمع آوری و تحلیل داده ها و ارائه مدل استفاده شده است. نمونه مورد مطالعه شامل دو روستا بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و برای جمع آوری داده ها از مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق در قالب گروه های متمرکز ( Focus group ) بهره گرفته شد. نتایج به دست آمده از داده های تحقیق در فرآیند کدگذاری در قالب مفاهیم استخراج و طبقه بندی گردید. و براساس آن ""مدل پارادایمی سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی"" طراحی و در پایان، براساس یافته های تحقیق پیشنهادهای کاربردی برای ارتقای سازگاری کشاورزان در مواجهه با تغییرات اقلیمی ارائه شده است
بررسی رابطه سرمایه فرهنگی وسرمایه نمادین فرهنگی (مطالعه موردی: دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، بررسی ابعاد سه گانه سرمایه فرهنگی با سرمایه نمادین فرهنگی در بین دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام می باشد. در این راستا با توجه به نظریه بوردیو در زمینه سرمایه فرهنگی و سرمایه نمادین فرهنگی، یک فرضیه کلی و سه فرضیه جزئی شکل گرفت. تحقیق از نظر روش، پیمایشی می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار spss 21 وlisrel9.1 استفاده شده است. جامعه تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه دولتی ایلام به تعداد 4620 نفر بوده که با توجه به فرمول کوکران و جدول کرجسی مورگان تعداد نمونه 360 نفر در نظر گرفته شده است.یافته ها نشان می دهد، شدت رابطه (r) ابعاد سرمایه فرهنگی (تجسم یافته، عینیت یافته، نهادینه شده)، معنادار و با سرمایه نمادین فرهنگی برابر با 833/0، 186/0، 714/0و میزان رابطه کلی سرمایه فرهنگی با سرمایه نمادین فرهنگی برابر با 754/0 و معنادار است. نتایج حاکی از آن است که وجود سلسله مراتب سرمایه فرهنگی باعث ایجاد کشاکش نمادین سرمایه ها می شود. هر چه مرجع(برای تقلید فرهنگی)، از خود مردم باشد و فاصله کم تری با اقشار مردم از نظر طبقاتی داشته باشد از طرف مردم، بهتر مورد پذیرش قرار خواهد گرفت و می توان از قدرت نمادین فرهنگی در جهت سیاست گذاری ها و گروه بندی های اجتماعی در جامعه استفاده کرد.
بازنمایی مؤلفه های اجتماعی هنرهای ایرانی اسلامی (مفهوم و سنخ شناسی هنرهای ایرانی اسلامی تا پیش از فرایند مدرن شدن)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از ضرورت های مفهوم پردازی درباره هنرهای ایرانی اسلامی، توجه به مؤلفه های زمینه و بافت اجتماعی تاریخ این هنرهاست. در این مقاله، هنرهای ایرانی اسلامی به آن دسته از هنرهایی اطلاق می شود که به طور کلی در میان جامعه ایران به عنوان هنرهای ایرانی یا جزئی از آن شناخته شده اند. از این رو، تلاش شده تا با استفاده از روش مطالعه اسنادی، برخی از مهم ترین عناصر اجتماعی نهفته در مفهوم «هنرهای ما» تا قبل از مواجهات جامعه با فرایند مدرن شدن بازنمایی شوند. مفاهیم «کاربرد در زندگی اجتماعی»، توجه هنرمند به «جمع گرایی» و اتکا به مؤلفه های اجتماعی «فرهنگ و دین» از مهم ترین عناصر دخیل در تعریف آثار هنرهای ما تا پیش از مدرن شدن بوده اند. همچنین به لحاظ سنخ بندی اجتماعی، با استفاده از ملاک هایی همچون تقسیم بر مبنای زنانه یا مردانه بودن (جنسیت)، عمومیت مخاطب، وقایع مهم اجتماعی فرهنگی و حمایت های اجتماعی نهادهای جامعه، هنرهای ما بررسی شده اند.
تقسیم فضایی استان خراسان و گسست های فرهنگی (مطالعة موردی: شهرستان های قوچان و فاروج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت ملی و ادارة سرزمین مهم ترین و پایه ای ترین اصل هر نظام سیاسی است. در این راستا، تقسیمات فضایی عالی ترین راهکار جهت ادارة سرزمین و حفظ یکپارچگی و تقویت همبستگی درونی و نهایتاً افزایش ضریب امنیت ملی است. توجه به اصل همگنی فرهنگی در بحث تقسیمات فضا تأثیر شگرفی بر بهبود کارکرد منطقه بندی فضایی دارد. در صورت عدم رعایت این اصل در یک منطقة همگن فرهنگی، نظام سیاسی باید شاهد وقوع گسست فرهنگی و نسلی در قلمرو خود باشد. تحقیق حاضر را به لحاظ روش شناسی می توان در زمرة تحقیقات توصیفی و همبستگی طبقه بندی کرد، زیرا از یکسو به دنبال بررسی و توصیف وضعیت موجود بودیم و از سوی دیگر به دنبال بررسی ارتباط بین دو متغیر تقسیمات فضایی و گسست فرهنگی. با استفاده از دو روش اسنادی (کتابخانه ای، فیش برداری، سایت های اینترنتی) و میدانی (مشاهده و مصاحبه با مردم منطقه) و بهره گیری از بستة نرم افزاری آمار استنباطی SPSS اطلاعات جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. یافته های پژوهش مشخص کرد که عدم رعایت شاخص ها در فرایند تقسیمات فضایی منجر به انفکاک و گسست فرهنگی می شود که رابطة مستقیم و باواسطه ای بین تقسیمات فضا و گسست فرهنگی وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون One-Sample Test نشان دهندة این مطلب بود که تقسیمات فضایی با ایجاد انفکاک فرهنگی، گسست فرهنگی را در پی داشته که این امر در شهر فاروج از شدت بیشتری برخوردار بوده است.
بررسی رابطة سطح توسعة انسانی با ارزش محیط زیست: مطالعه ای تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به مطالعة وضعیت ارزش محیط زیست و رابطة آن با سطح توسعة انسانی در سطح بین ملتی پرداخته است. اثر تعاملی توسعه با سن و جنسیت نیز آزمون شده است. مقالة حاضر نوعی مطالعة تطبیقی مبتنی بر تحلیل ثانویه است که از داده های موج پنجم پروژة بررسی ارزش های جهانی استفاده کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین میانگین ارزش محیط زیست و سطح توسعة انسانی کشورها رابطة معنی دار و مثبتی وجود دارد؛ به نحوی که ارزش محیط زیست در کشورهای پیشرفته (با سطح توسعة بسیار بالا) وضعیت بهتر و مناسب تری نسبت به کشورهای با سطح توسعة انسانی بالا، متوسط و پایین دارد. اگرچه کشورهای درحال توسعه ای همچون ایران در شاخص های توسعة انسانی رشد درخور توجهی را تجربه کرده اند، همچنان با مسائل محیط زیستی بزرگی مواجهند. درمقابل، کشورهای صنعتی پیشرفته با باور و عمل به ارزش های حامی محیط زیست درکنار ثبات رشد و افزایش شاخص توسعة انسانی برای دست یابی به امنیت حیاتی و انسانی پایدار به نحوی عمل کرده اند که ردپای کربنی و مخرب خود را در محیط زیست کاهش داده اند.
قوم باستان شناسی کوچ نشینی و ایل راه های غرب زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارندگان در این مقاله با تکیه بر پژوهش های باستان شناسی و انسان شناسی از دوران نوسنگی تا اسلامی، و عواملی که در شدت و ضعف آن تأثیر داشتند، به بررسی پیشینه اهلی کردن حیوانات، چگونگی شکل گیری جوامع کوچ نشینی و سابقه آن در زاگرس مرکزی پرداخته اند. همچنین، ایل های کوچ روی زاگرس غربی به ویژه ایل های شهرستان اسلام آباد، شیروان چرداول، ایوان و دیگر ایل های ساکن نواحی جنوبی تر استان ایلام را که در فصول کوچ در گرمسیر در کنار ایل های این مناطق به سر می برند، معرفی کرده اند. در طول هزاران سال، این ارتباط ها و هم زیستی های مسالمت آمیز باعت شکل گیری تبادلات فرهنگی در منطقه زاگرس مرکزی شده است. علاوه بر آنچه بیان شد، ایل راه ها و مسیر کوچ و معماری خانه های هرکدام از این ایل ها را نیز مطالعه کرده اند.
مطالعه ارتباط بین جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن مطالعه موردی: زنان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جهانی شدن [1] با مختصات نوپای خود پدیده ای است که موجب پیدایش زلزله ای در جغرافیای سیاسی شده است و تمامی ساختارهای کلان فرهنگی و اجتماعی را تحت الشعاع خود قرار داده است. از جمله پیامدهای ژرف جهانی شدن می توان به تأثیرات آن بر ساحت فرهنگ اشاره نمود. لذا امروزه نظریه پردازی در حوزه تأثیرات جهانی شدن بر تغییر فرهنگ جوامع و زندگی افراد مورد توجه قرار گرفته و بخشی از این نظریات در زمینه تأثیرات آن بر نگرش و رفتار افراد جامعه است. این تحقیق به بررسی ارتباط جهانی شدن فرهنگی و مدیریت بدن زنان پرداخته است . در ابتدا، مطالعات پیشین بررسی شده و سپس با استفاده از نظریه گیدنز و رابرتسون فرضیات تحقیق به آزمون گذاشته شدند. این مطالعه به روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری آن، زنان و دختران شهر کرمانشاه بودند. روش نمونه گیری مورد استفاده، تصادفی سهمیه ای چند مرحله ای بوده است و حجم نمونه براساس جدول لین، با سطح معناداری 95 درصد و خطای 4 درصد برابر با 597 نفر برآورد گردید که برای اطمینان بیشتر و به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 600 نفر افزایش داده شد. شایان ذکر است که متغیر جهانی شدن فرهنگی به عنوان متغیر مستقل، شامل: مصرف وسایل ارتباط جمعی، میزان آگاهی از جهانی شدن، نگرش نقش جنسیتی، سبک زندگی و میزان بازاندیشی بوده است. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که بین متغیرهای: بازاندیشی، سبک زندگی مدرن، استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی دوستانه، آگاهی از جهانی شدن و نگرش نقش جنسیتی با متغیر وابسته مدیریت بدن ارتباط معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین، براساس نتایج رگرسیون چند متغیره، متغیرهای: استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی، سبک زندگی مدرن، سبک زندگی دوستانه و بازاندیشی در مجموع توانستند 2،52 درصد از تغییرات متغیر مدیریت بدن را تبیین کنند.