فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۸۱ تا ۳۰۰ مورد از کل ۱٬۰۶۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در حالی که شکل ارتکاب جرایم، محیط های اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و فناوری های اطلاعات و ارتباطات، رشد و تحولات سریعی را تجربه می کند، پیشگیری از جرم در برابر اقدام سرکوبگرانه، جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است؛ ازاین رو برنامه ریزی برای مدیریت پیشگیری از جرم در عصر اطلاعاتی امروز، ضروری به نظر می رسد. بنابراین هدف این پژوهش شناسایی شاخص های برنامه ریزی مدیریت پیشگیری انتظامی از جرم با رویکرد اطلاعات محوری است. روش: از نظر هدف پژوهش حاضر کاربردی و از نظر روش پیمایشی است. این پژوهش در دسته پژوهش های کیفی جای دارد و با روش تحلیل مضمون اجرا شده است. جامعه پژوهش را خبرگان نیروی انتظامی، وزارت کشور، ستادکل نیروهای مسلح، سپاه پاسداران، وزارت دفاع و مجلس شورای اسلامی تشکیل دادند و براساس اصل اشباع نظری حجم نمونه به 22 نفر رسید. داده ها با مصاحبه های کیفی نیمه ساختاریافته جمع آوری شدند و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار «مکس کیودا» نسخه 3/12 استفاده شد. یافته ها و نتایج: شاخص های برنامه ریزی پیشگیری انتظامی از جرم اطلاعات محور، در قالب 5 مضمون اصلی و 34 مضمون فرعی شناسایی شدند که عبارتند از: پویش محیطی جرم، تعیین و تبیین مسئله جرم، آمار جرایم، تحلیل های عملیاتی مبتنی بر آمار جرایم، علت شناسی جرم و تدوین طرح عملیات پیشگیری. استفاده از این شاخص ها در برنامه ریزی اقدامات پیشگیرانه می تواند منجر به اثربخشی بیشتر این برنامه شود.
بررسی مقایسه ای وضعیت روان شناختی کودکان دارای پدر معتاد و کودکان با پدر غیر معتاد
حوزههای تخصصی:
"این پژوهش به بررسی وضعیت روان شناختی کودکان دارای پدر معتاد اختصاص دارد. به همین منظور، از میان مراجعین به مرکز ترک اعتیاد شهید ملت دوست، سوء مصرف کنندگان تریاک که 5-3 سال سابقه مصرف تریاک داشتند و دارای کودکان سنین 9-7 سال تمام بودند، گروه بالینی شامل 40 نفر انتخاب شد. گروه مقایسه پژوهش نیز شامل 40 نفر از افرادی بود که سابقه سوء مصرف هیچ ماده ای را نداشتند. آنان از لحاظ سن، تحصیلات، وضعیت اقتصادی خود و همسرشان و نیز تعداد فرزندانشان با گروه بالینی به صورت گروهی همتاسازی شدند.
اهداف دیگر پژوهش مقایسه الگوهای شخصیتی بیمارگونه در افراد دچار اعتیاد و نیز بررسی رابطه میان الگوهای شخصیتی پدران با مشکلات رفتاری-هیجانی کودکانشان بود. برای بررسی وضعیت روان شناختی کودکان از فهرست رفتاری-هیجانی کودک (CBCL) استفاده شد و برای بررسی الگوهای شخصیتی در پدران، از پرسشنامه چند محوری میلون(MCMI-II) 2 . یافته های پژوهش نشان داد که کودکان پدران دچار اعتیاد اختلالات رفتاری-هیجانی بیشتری نسبت به گروه کودکان پدران غیر معتاد دارند. مقایسه الگوهای شخصیتی بیمارگونه در افراد معتاد و غیر معتاد نیز حاکی از وجود سه الگوی شخصیتی بیمارگونه (ضد اجتماعی، خود شیفته، وابسته) در افراد دچار اعتیاد بود. یافته های مربوط به بررسی رابطه میان الگوهای شخصیتی پدران و مشکلات رفتاری-هیجانی کودکان نیز نشان دهنده وجود رابطه میان برخی الگوهای شخصیتی در پدران و برخی از مشکلات رفتاری-هیجانی در کودکان آنان بود. این رابطه میان مولفه های زیر وجود دارد:
- الگوی شخصیتی ضد اجتماعی در پدران گروه بالینی و رفتار بزهکارانه و پرخاشگرانه در کودکان
- الگوی شخصیتی خودشیفته در پدران گروه بالینی و انزوا، اضطراب/افسردگی پرخاشگری در کودکان
- الگوی شخصیتی آزارگر در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتارپرخاشگرانه در کودکان
- الگوی شخصیت مرزی در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتار پرخاشگرانه و سایر مشکلات در کودکان
- الگوی شخصیت پارانویید در پدران گروه بالینی و مشکلات اجتماعی و رفتار پرخاشگرانه و سایر مشکلات در کودکان.
"
کارکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی در مقایسه با خانواده های جمعیت عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، مقایسه کارکرد خانواده در بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی با گروه غیربالینی و نیز بررسی میزان هم پوشی در کارکرد خانواده بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی و افسردگی است. شرکت کنندگان در این پژوهش شامل 90 نفر (67 نفر زن) بوده، که از این تعداد 46بیمار در قالب دو گروه مبتلا به اختلالات اضطرابی (n=18) و افسردگی(n=28) و 44 نفر در گروه غیربالینی قرار گرفتند.
مقیاس سنجش خانواده (FAD) توسط افراد هر سه گروه تکمیل شد. آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره (MANOVA) برای بررسی معنادار بودن تفاوت میانگین های سه گروه انجام شد.
بر اساس نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره بین گروه بیماران مبتلا به افسردگی، اختلالات اضطرابی و گروه غیربالینی، تفاوت معناداری در نمرات میانگین زیرمقیاس های FAD وجود داشت. بدکارکردی حوزهای کارکرد کلی، حل مسئله، نقش ها، پاسخگویی عاطفی، و کنترل رفتار در دو گروه بیماران، هم پوشی نشان داد. گروه بیماران افسرده به طور خاص در بعد ارتباطات و بیماران مبتلا به اختلالات اضطرابی در بعد آمیختگی عاطفی بدکارکردی نشان دادند. تلویحات بالینی و پژوهشی این مطالعه مورد بحث قرار گرفته است.
بررسی عوامل موثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیگانگی یکی از مفاهیم اساسی در جامعه شناسی است که مورد توجه بسیاری ا ز اندیشمندان میباشد. این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر بیگانگی سیاسی دانشجویان در دانشگاه شیراز میپردازد. در تبیین بیگانگی از چارچوب نظری گییر در حوزه روانشناسی اجتماعی، استفاده شده است که گییر با مفهومسازی مجدد از ابعاد بیگانگی سیمن(سیمن،1959) و با توجه به روند رو به رشد و گسترش ارتباطات، در یک چارچوب سیستمی به تبیین آن پرداخته است. نتایج این تحقیق که از یک نمونه 400 نفری ، به صورت نمونهگیری تصادفی طبقهای و از طریق فرمول کوکران از جامعه آماری 6822 نفری انتخاب شدهاند، نشان میدهد که متغیرهای اعتماد به نفس، میزان رضایتمندی سیاسی، شیوه تربیتی خودراهبر خانواده و تقدیرگرایی بیشترین تاثیر را بر بیگانگی سیاسی دانشجویان داشتهاند. تحلیل چند متغیره نشان میدهد که از میان متغیرهای مذکور، اعتماد بهنفس و میزان رضایتمندی سیاسی به عنوان مهمترین متغیر ظاهر شدهاند و دو متغیر مقطع تحصیلی و تحصیلات پدر نیز به جمع متغیرهای فوق افزوده شده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که بیگانگی سیاسی پدیدهای چندبعدی است که در طول فرآیند اجتماعی شدن فرد شکل میگیرد و عوامل مختلف روانشناختی و جامعه شناختی (عوامل ذهنی و عینی) بر آن مؤثرند.
مقایسه اثربخشی داروهای ریسپریدون و فلوکستین در ترکیب با گروه درمانی کنترل تکانه، بر بهبود تکانشگری و لغزش معتادان کراک هرویین تحت درمان نگهدارنده با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی داروهای ریسپریدون و فلوکستین در ترکیب با گروه درمانی کنترل تکانه، بر بهبود تکانشگری و لغزش معتادان کراک هرویین تحت درمان نگهدارنده با متادون بود. روش: در یک پژوهش نیمه آزمایشی 39 نفر از معتادان به کراک از بین تمامی معتادانی که دریکی از مراکز درمان نگهدارنده درسطح شهر تهران، خدمات درمانی دریافت میکردند، انتخاب شده و به طور تصادفی در سه گروه (13 نفره) گمارده شدند. کاربندی گروه ها به این ترتیب بود که گروه اول از (ریسپریدون 1 میلی گرم روزانه-گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) گروه دوم از (فلوکستین 20 میلی گرم روزانه-گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) و گروه سوم نیز از (گروه درمانی کنترل تکانه، 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان نگهدارنده با متادون) بهره میبردند. همه شرکتکنندگان در پژوهش در مرحله پیش از مداخله و بلافاصله پس از اتمام آن و 2 ماه مرحله پیگیری، مقیاس تکانشگری بارت را تکمیل کردند. از نظر مرفین و محرک، ادرار مورد بررسی قرارگرفت. برای تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس(مانکووا) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات تکانشگری در پس آزمون اما نه پیگیری کاهش داشته و این کاهش بین گروه دوم با دو گروه دیگر، به لحاظ آماری معنادار بوده است. یافته ها همچنین نشان دادند که میزان لغزش بین گروه ها تفاوت معنا داری، در هیچ مرحله ای نداشتند. نتیجه گیری: ترکیب فلوکستین با متادون و گروه درمانی کنترل تکانه، در مقایسه با دو مداخله دیگر، اثربخشی بیشتری بر کاهش تکانشگری اما نه لغزش بیماران کراک، در کوتاه مدت دارد.
تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خشونت خانوادگی یکی از آسیب های مهم اجتماعی است که با وجود پیشرفت فکری و فرهنگی همچنان در جامعه خودنمایی می کند. در بین انواع خشونت های خانگی به خشونت زنان علیه مردان کمتر توجه شده است. هدف تحقیق حاضر تحلیل جامعه شناختی تأثیر بی نظمی در سطح خانواده بر خشونت خانگی زنان علیه مردان است. روش تحقیق از نوع پیمایشی و ابزار سنجش آن پرسش نامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل کلیه مردان متأهل شهر بابلسر است. حجم نمونه آماری براساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. اطلاعات با استفاده از پرسش نامه و با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای در شهر بابلسر جمع آوری شد. نتایج تحقیق نشان داد متغیرهای زمینه ای سن، سن همسر، مدت زمان ازدواج، تعداد فرزند و تعداد ازدواج زن با خشونت علیه مردان رابطه معنادار دارد. متغیرهای اصلی تحقیق (عدم همفکری، عدم همگامی، عدم همبختی و عدم همدلی) نیز بر خشونت علیه مردان تأثیر مستقیم دارد. همچنین با توجه به مدل ساختاری (MIMIC) ارائه شده همه این متغیرها 33 درصد از تغییرات متغیر وابسته (خشونت زنان علیه مردان) را تبیین کرده اند.
تحلیل جامعه شناختی تهاجم فرهنگی
حوزههای تخصصی:
جیره خواران آن تلقی می کند. این تفکر با پیشرفت تکنولوژیهای مدرن به ویژه در بخش ارتباطات، جلوه گسترده و جهانی به خود گرفته، چهره دیگری از سلطه امپریالیسم فرهنگی به شمار می رود. امپریالیست های فرهنگی در تحقق اهداف خود یعنی نفود و سلطه فرهنگی به سه شیوه متوسل می شوند: شیوه تعلیمی، شیوه ارتباطی- خبری و شیوه تبلیغی؛ و برای هر یک از شیوه های مذکور ابزارها وشیوه هایی را به کار می گیرند که قابل انعطاف اند. در واقع امروزه، دیگر شیوه های نظامی، اقتصادی وسیاسی به اندازه شیوه های فرهنگی کارآیی ندارد؛ شیوه هایی که قادرند در صورت موفقیت، از طریق روش بسیار زیرکارانه ای راه سلطه سیاسی و اقتصادی و در صورت ضرورت، حتی سلطه نظامی را هموارتر سازند.امپریالیست های فرهنگی امروز، به سبب پیشرفت در تکنولوژی مدرن و عقب نگه داشتن اقتصاد سایر ملل بخصوص کشورهای جهان سوم، از طریق مبادله نابرابر، به جای حمله بر جان و خاک آنان حمله خود را بر فرهنگ آنان متمرکز نموده اند؛ زیرا معتقدند برای تسلط بر ملتی در درجه نخست باید فرهنگ آنان را گرفت. ضمن توجه به موارد مذکور و پرداختن به منشا ویژگیها و تاریخچه تهاجم فرهنگی سعی شده است اثرهای تهاجم فرهنگی در زمینه های زیر مورد بررسی قرار گیرد:- در قلمرو اجتماعی (سست شدن نهاد خانواده، افزایش میزان طلاق، فساد و ابتذال، تضاد بین نسلها، نا امنی و ایجاد عدم اعتماد در مردم)- در ابعاد سیاسی (ناسیونالیسم، سکولاریسم، بوروکراسی زاید و میلیتاریسم)- در ابعاد فرهنگی (نظام آموزشی وابسته، فراموشی ارزشهای خودی، مسخ و اضمحلال هویت فرهنگی، ایجاد از خود بیگانگی در مردم از طریق سست کردن اعتقادات و ایمان مردم، بی ارزش ساختن ارزشهای اخلاقی جامعه و ...)در پایان مقاله با توجه به بررسیهای انجام شده در متن، راه حل هایی که از طریق آنها می توان تهاجم فرهنگی را به تبادل فرهنگی سوق داد، ارائه شده است.
رویکردی جامعه شناختی به جنبش اجتماعی سیاهان در امریکا ( تحلیل ریشه ها، روندها و پیامدها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امریکایی های آفریقایی تبار بیش از یک قرن است که با فراهم شدن هر فرصت سیاسی در امریکا، به اعتراض دست زده و در تلاش برای دست یابی به حقوق برابر با سفیدپوستان برآمده اند. این مبارزات به ویژه از دهه 1960 فراز و نشیب زیادی را در روابط جامعه سیاه پوستان با حاکمیت این کشور در پی داشته است. نمونه اخیر آن کشته شدن مایکل براون سیاه پوست 18 ساله به دست پلیس امریکا در شهر فرگوسن در یکسال اخیر بود که واکنش گسترده و خشم عمومی سیاهان امریکا را علیه سیاست های تبعیض نژادی حاکمیت این کشور برانگیخت. بر اساس این، پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که علل و انگیزه های تجدید حیات و گسترش اعتراض های سیاه پوستان در چند سال گذشته در جامعه امریکا چیست؟ در پاسخ به این پرسش، بر اساس نظریه بسیج منابع (چارچوب سازی و ساختار فرصت سیاسی) این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که «جنبش سیاهان درنتیجه همنوایی اهداف فردی و اهداف جنبش، وجود نارضایتی هایی چون نژادپرستی و تبعیض نهادمند، جایگاه اجتماعی و اقتصادی ضعیف و نابرابر سیاهان در جامعه امریکا و همچنین فرصت های سیاسی چون قانون حقوق مدنی، قانون حق رأی، انتخابات و افزایش تعداد مقامات سیاه پوست» فعال و بدین ترتیب زمینه برای کنش جمعی سیاهان فراهم شده است.
تبیین جامعه شناختی ترس از جرم: مطالعه موردی شهروندان زنجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروز ترس از جرم (احساس ناامنی) به واقعیت اجتماعی متمایزی حتی مهم تر از خود جرم مبدل شده است. بیشتر پژوهش های انجام گرفته در این خصوص به شکل توصیفی بوده و تلاش های سیستماتیک چندانی برای شناخت عوامل موثر بر آن به عنوان یک مساله اجتماعی، صورت نگرفته است. با این حال نتایج حاصل از این معدود پژوهش ها نشان می دهد احساس امنیت (ذهنی) به اندازه خود امنیت (عینی) در جامعه وجود ندارد. از این گذشته ترس از جرم و ناامنی از عوامل متعددی در سطوح خرد، میانه و کلان متاثر بوده و مقاله ای صرفا امنیتی و انتظامی نمی باشد. پژوهش حاضر دو هدف عمده را تعقیب می کند: اول بررسی متون نظری و تجربی مرتبط با ترس از جرم و احساس ناامنی (جانی و مالی) دوم، تعیین میزان ترس از جرم و برخی عوامل موثر بر آن. یافته های تحقیق حاضر که به شیوه پیمایش مقطعی بر روی نمونه ای از شهروندان زنجانی صورت گرفته، نشان می دهد احساس ترس نسبتا اندکی در میان این پاسخگویان وجود دارد و عوامل فردی (مثل سن، جنس، درآمد خانوار، تحصیلات) در مقایسه با عوامل زمینه ای (تلقی از خطر قربانی شدن، رضایت از محل، نگرش به پلیس و منطقه سکونت) از توان تبیینی لازم برخوردار نیستند.
بررسی تأثیر عوامل اجتماعی مؤثر بر ایجاد فاصله ی اجتماعی و ترس از جرم و ناهنجاری بین دو قوم کرد و لک در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله تأثیر عوامل اجتماعی بر ایجاد فاصله ی اجتماعی و تأثیر آن ها با واسطه ی فاصله ی اجتماعی و بدون واسطه بر ایجاد ترس از جرم و نابهنجاری اجتماعی را بین دو قوم کرد (اکثریت) و لک (اقلیت) در شهر کرمانشاه بررسی می کند. چارچوب نظری مقاله بر نظریه های کنترل اجتماعی هیرشی، روابط جماعتی فردیناند تونیس، فاصله ی اجتماعی پارک و بی سازمانی اجتماعی استوار است. روش این مقاله توصیفی از نوع پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. به این منظور تعداد 367نفر از شهروندان کرد و لک 20 سال به بالای ساکن شهر کرمانشاه مورد مصاحبه و پرسش قرار گرفتند. برای استخراج داده های به دست آمده از نرم افزار SPSS و از آمارهای توصیفی و استنباطی برای توصیف و تحلیل نتایج استفاده شد.
نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان می دهد متغیرهای میزان تعلق به محله (25/0- =r)، ترس از جرم (34/0=r)، احساس ناامنی (24/0=r) و باورهای دینی (37/0-=r) با فاصله ی اجتماعی رابطه ی معنادار و مستقیمی دارند. بین احساس تعلق به محله(33/0- =r)، احساس ترس از ناامنی (27/0=r) و باورهای دینی(44/0-=r) با ترس از جرم در جامعه رابطه ی معنادار غیرمستقیم وجود دارد.
نتایج تحلیل مسی ر نشان می ده د باورهای دینی با ضریب مسیر ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () به صورت مستقیم بر روی متغیر فاصله ی اجتماعی و باورهای دینی ()، احساس ناامنی () و احساس تعلق به محله () هرکدام به صورت مستقیم و غیرمستقیم با واسطه ی فاصله اجتماعی بر روی ترس از جرم تأثیر دارند. نتایج کلی عبارت است از اینکه هرچه فاصله ی اجتماعی ساکنان یک محله بیش تر باشد، ناهنجاری های بیشتری را تجربه می کنند و فاصله ی کلی اجتماعی در یک محله رابطه ای معنا داری با ترس از جرم و ناهنجاری دارد.
بررسی نگرش اعضای هیأت علمی نسبت به علل مهاجرت نخبگان به خارج از کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی نگرش اعضای هیات علمی درباره دلایل مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور می پردازد و در توجه به دو دسته از عوامل رانش (دافعه های داخلی) و عوامل کششی (جاذبه های خارجی) طراحی گردیده است. نوع تحقیق توصیفی بوده و جمعیت مورد مطالعه آن را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه مازندران تشکیل می دهد. نتایج حاصل از این نظر سنجی نشان می دهد که عواملی نظیر « عدم توجه اجتماعی به ارزش فعالیت های علمی؛ نبود تسهیلات لازم برای پژوهش، پایین بودن حقوق و دستمزد و احساس وجود تبعیض و نابرابری» به طور «خیلی زیاد» و «زیاد» به عنوان عوامل رانشی در مهاجرت نخبگان علمی به خارج از کشور موثر هستند. عوامل سیاسی مانند «وجود فشارهای سیاسی و نبود آزادی در ابراز عقیده» اهمیت چندانی در نظر اعضای هیات علمی نداشته است. نتایج این تحقیق همچنین نشان می دهد «امکانات مادی و رفاهی بهتر برای زندگی، ارتقای رشد علمی و حرفه ای، وجود فرصت های شغلی بهتر، دسترسی به دستمزد بیشتر، آسایش روانی و اجتماعی بهتر برای خود و خانواده، علاقه به زندگی در یک جامعه بدون احساس تبعیض و نهایتا ارتباط بهتر با نیازهای جامعه خارجی» به ترتیب در دیدگاه اعضای هیات علمی به عنوان عوامل کششی قلمداد شدند.
طبقه بندی مسایل جنایی فراروی پلیس برای ارتقای دانش پیشگیری وضعی از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مساله: طبقه بندی جرم، بنحو مرسوم در حقوق کیفری، در پیشگیری از آن کارآیی ندارد. زیرا این گونه طبقه بندی ها، که بر اساس میزان مجازات یا موضوع جرم ترسیم می شود، برای سهولت در تعیین صلاحیت مراجع قضایی یا دیگر اهداف مطلوب مراجع قضایی، تعیین شده اند و اطلاعاتی در خصوص عوامل موجد جرم و نحوه پیشگیری از آن را، در اختیار نهاد پلیس قرار نمی دهد.روش: مقاله حاضر به صورت توصیفی - تحلیلی و به روش اسنادی (کتابخانه ای) انجام شده، و تلاش می کند که نظامی از طبقه بندی را ارایه نماید که بر اساس آموزه های جرم شناسی و عوامل نزدیک موجد جرم بنیان نهاده شده است. برای این منظور ابتدا به تبیین مفاهیم و مبانی نظری طبقه بندی مسایل عام فراروی پلیس پرداخته شده است. پس از آن، تلاش می شود که نحوه طبقه بندی مسایل عام فراروی پلیس در نظام طبقه بندی پیشنهادی تبیین شود و در ادامه، نحوه بهره گیری از اطلاعات این نظام در ارتقای دانش پیشگیری وضعی از جرم بیان شده است. برای نظام طبقه بندی پیشنهادی، دو بعد در نظر گرفته شده است:پیشنهادات: 1- بعد تعامل جنایی بزهکار و بزهدیده که مبین انواع رفتارهای جنایی است. 2- بعد مکان های پیش جنایی که مبین مکان هایی است که پدیده جنایی در آن واقع می شود. امتداد هر یک از این ابعاد در نظام طبقه بندی پیشنهادی، مبین یک نوع خاص از مسایل جنایی فراروی نهاد پلیس است. با استفاده از این نظام طبقه بندی، نهاد پلیس می تواند انواع مسایل جنایی و روش های پیشگیری وضعی از آنها را طبقه بندی کند. به گونه ای که با تکمیل اطلاعات آن، به ازای هر یک از جرایم و ناهنجاری های فراروی نهاد پلیس، راهکارهای پیشگیرانه وضعی در دسترس قرار خواهد گرفت. اجرای این رویکرد در پلیس ایران مستلزم آن است که پلیس پیشگیری ناجا، یک شبکه ارتباطی سایبری، که ارتباط این پلیس با واحدهای اجرایی را فراهم می کند، ایجاد نماید. در این شبکه ارتباطی، از سویی تجربیات یگان های عملیاتی پلیس در پیشگیری از جرم به مرکز شبکه ارتباطی ارسال می شود و از سوی دیگر، این اطلاعات تحلیل شده و در قالب نظام طبقه بندی پیشنهاد شده، در اختیار کلیه یگان های اجرایی و ماموریتی قرار می گیرد.
تحلیل زمانی- مکانی آسیب های اجتماعی مرتبط با مواد مخدر (مطالعه موردی: منطقه 12 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل فضایی آسیب های اجتماعی شهری به شناسایی الگوهای رفتار مجرمانه، کشف کانون های آسیب خیز و در نهایت به تغییر این شرایط و خلق فضاهای مقاوم در برابر آسیب های اجتماعی و رفع آسیب های شهری کمک می کند. در واقع، توجه به مکان، به عنوان عامل بی واسطه در وقوع آسیب های اجتماعی، در مقایسه با عوامل فردی یا ساختاری این امکان را محقق می سازد تا راهکارهای عملی تری برای پیشگیری از آسیب های اجتماعی ارایه شود. براساس آمار رسمی، میزان جرایم ارتکابی منطقه 12 که به تهران عهد ناصری شهرت دارد، بسیار بیش از سایر مناطق شهر تهران است. بنابراین افزایش آسیب های اجتماعی در کنار آسیب های کالبدی از جمله مسایل و معضلات این منطقه در مقطع کنونی است و این محدوده را از نظر ناهنجاری های اجتماعی دچار مشکل جدی نموده است و دستیابی به راهکارهایی برای کنترل و مقابله با این ناهنجاری را ضروری ساخته است. بر همین اساس، این پژوهش با هدف تحلیل زمانی- مکانی جرایم شهری، جرایم مرتبط با مواد در منطقه 12 کلانشهر تهران انجام گرفته است. روش پژوهش حاضر، توصیفی- تحلیلی و از نوع کاربردی است و به منظور تحلیل زمانی- مکانی جرایم مرتبط با مواد مخدر در منطقه 12 شهر تهران، از آزمون های آماری مرکز متوسط، بیضی انحراف معیار، آزمون خوشه بندی، شاخص های نزدیک ترین همسایه و آزمون تراکم کرنل در محیط سامانه های اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، مجموع جرایم مرتبط با مواد است که در سال 1387 در محدوده منطقه 12 شهر تهران به وقوع پیوسته است و به عنوان نمونه آماری، 88 فقره از جرایم مرتبط با مواد اتفاق افتاده منطقه 12 شهرداری تهران بررسی شده است. بررسی الگوی فضایی جرایم مرتبط با مواد مخدر نشان می دهد، این جرایم از الگوی خوشه ای و متمرکز پیروی می کند و تحلیل زمانی روزهای هفته و ساعات شبانه روز این جرایم نشان می دهد زمان اوج و مرکز ثقل زمانی وقوع این جرایم در ساعت 13 و در روز چهارشنبه با فراوانی 10-8 رویداد آسیب اجتماعی در این ساعت و روز می باشد. همچنین، بررسی پراکندگی مکان های وقوع جرایم مرتبط با مواد مخدر در منطقه 12 نشان می دهد، میدان محمدیه (اعدام) در جنوب غربی منطقه 12 و همچنین میدان استقلال در شمال غربی این منطقه کانون های اصلی ارتکاب جرایم مرتبط با مواد می باشند.
حاشیه نشینی چالشی فراروی توسعه پایدار شهری (با تأکید بر شهر همدان)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی: