فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده مهاجرت و آثار آن بر خانوارهای مهاجر به شهر تهران پرداخته است . هدف تعیین میزان تغییرات اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مهاجرین و میزان تأثیر پذیری مهاجرین از جنبه های مختلف محیطی در قالب تفاوتهای اجتماعی ، اخلاقی ،رفاهی و نگرشی در مقایسه با افراد بومی است . تحلیل نهایی این پژوهش بر روی 400 خانوار ، شامل 200نفر ازمهاجرین و 200نفرافراد بومی (متولد تهران) به عنوان گروه گواه، در بین خانوارهای معمولی ساکن در مناطق3، 6 و12 شهر تهران که لزوماً دارای فرزند بالای 10 سال بوده اند انجام گرفته است .
نتایج پژوهش بر اساس تحلیلهای دومتغیری آزمونهای تاو-کندالc و کای اسکوار پیرسون نشان می دهد که رابطه معنی داری بین تحرک اجتماعی و پایگاه اجتماعی مهاجرین وجود دارد . همچنین بین تغییر وضعیت اخلاقی مهاجرین و افراد بومی تفاوت معنی داری وجود دارد که در جریان تحلیل مسیرمیزان تأثیرات متغیرها بر تغییر وضعیت مهاجر و سپس ارزیابی مجددفرد مهاجر ودر نهایت تآثیر آن بر تمایل به مهاجرت معکوس و ماندگاری بررسی شده است . تبیین فرضیات با تکیه بر دیدگاههای کارکردی و کلاسیک مهاجرت صورت گرفته است .
شناسایی ابعاد راهبردی توسعة روستایی در ایران: دیدگاه صاحب نظران دانشگاه های تربیت مدرس و تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی پژوهش حاضر شناسایی ابعاد راهبردی توسعة روستایی است. ارائة طرح تحقیق با استفاده از شیوة دلفی برای دستیابی به اجماع گروهی در بازه زمانی سال های 91-1390 صورت می گیرد. یکی از اهداف استفاده از این شیوه در تحقیق حاضر جمع آوری اطلاعات برای کمک به بهبود برنامه های توسعة روستایی است. پانل متخصصان مطالعه را 42 نفر از اعضای هیئت علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته های ترویج و آموزش کشاورزی، توسعه کشاورزی و برنامه ریزی روستایی در دانشگاه های تربیت مدرس و تهران که برای پاسخ گویی به پرسش های تحقیق اعلام آمادگی کردند، تشکیل می-دهند. اعضای پانل، نخست، 35 محور راهبردی در زمینة توسعة روستایی را شناسایی می کنند؛ و در نهایت، این محورها در قالب شش دسته (نهادی ـ قانونی، آموزشی، زیرساختی، بهداشت و امنیت اجتماعی، توسعة منابع انسانی، و اقتصاد توسعة کشاورزی) طبقه بندی می شوند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر فرایند نوسازی در ساختار خانواده (مقایسه ی نقاط شهری و روستایی در استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران، نهاد خانواده در چند دهه ی اخیر عمدتاً به دلیل مؤلفه های نوسازی، سبب تغییرات ساختاری شده است. در این پژوهش تغییرات ساختاری خانواده در بستر فرایند نوسازی در استان مازندران بررسی خواهد شد. روش تحقیق، کمی و پیمایشی است. جامعه ی آماری، را تمامی سرپرستان خانوار در مناطق شهری و روستایی ساکن در استان مازندران تشکیل می دهند که تعداد آنها 931002 خانوار می باشد. حجم نمونه 400 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای چند مرحله ای است. یافته ها نشان داد که تفاوت معنی داری بین میانگین متغیرهای نوع خانواده، ساختار قدرت و نگرش به فرزندآوری نقاط شهری و روستایی با سطح معنی داری 0/000 وجود دارد. بر این اساس، روستاییان نسبت به شهری ها میزان بیشتری از ویژگی های فوق را در زندگی خود تجربه کرده اند. همچنین، میانگین استقلال خواهی زنان و نگرش و رفتار باروری در بین شهری ها از روستاییان بیشتر بوده است و این تفاوت به لحاظ آماری در سطح خطای کوچکتر از 0/01 و اطمینان 0/99 نیز معنی دار می باشد و نیز بین میانگین متغیرهای روابط خویشاوندی، نگرش به ازدواج و سن ازدواج به لحاظ آماری در سطح خطای کوچک تر از 0/01 و اطمینان 0/99 تفاوت معنی داری وجود ندارد. طی چند دهه ی اخیر، نهاد خانواده و نظام خویشاوندی متأثر از فرایند و پیامدهای نوسازی، تغییر و تحولات عمیقی را در سطح عینی ساختار خانواده تجربه کرده است.
واکاوی رضامندی زنان روستایی شهرستان هرسین از کیفیت زندگی خود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان روستایی، عامل بسیار مهمی در تحقق توسعه ی پایدار می باشند. این نیمه ی فراموش شده، علی رغم سعی و تلاش های فراوانی که متحمل می شوند، از رفاه و کیفیت زندگی مناسبی برخوردار نیستند و در اکثر برنامه های توسعه مورد توجه قرار نمی گیرند. از این رو، در این پژوهش توصیفی- همبستگی سعی شده است که به بررسی میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود پرداخته شود. این مطالعه بر روی 367 نفر از زنان روستایی شهرستان هرسین انجام گرفته است. برای انتخاب افراد، از روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای استفاده شد. به منظور جمع آوری داده ها، از پرسشنامه 4 قسمتی بهره گرفته شد. ضریب آلفای کرونباخ بدست آمده، نمایانگر پایایی مناسب مقیاس های طراحی شده است (بخش دوم 86/0، بخش سوم 84/0 و بخش چهارم 91/0). تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS نشان داد که میزان رضامندی زنان روستایی از کیفیت زندگی خود متوسط رو به پایین می باشد. هم چنین براساس یافته ها، زنان روستایی به ترتیب از نظر؛ تامین نیازهای فرصت و فراغت، بهزیستی و نیازهای اولیه احساس نارضایتی می کنند و همین مسئله، کیفیت زندگی آنها را تحت تاثیر خود قرار داده است.
شبکه اجتماعی مهاجران افغانستانی در مشهد(مورد پژوهش : مهاجران ساکن شهرک گلشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شبکههای اجتماعی غیررسمی فرصتی برای تبادل اطلاعات و تصمیمگیری، و موقعیتی برای حمایت اجتماعی و اقتصادی از مهاجران فراهم میآورد. دراین میان، پیوندهای فرد مهاجر با اعضای خانواده، خویشاوندان، دوستان و همسایگان سهم بسزایی را به خود اختصاص میدهد. نتایج مطالعة ابعاد ساختاری، تعاملی و کارکردی شبکههای دوستی، خویشاوندی، همکاری و همسایگی 100 خانوار برگزیدة مهاجر افغان ساکن در شهرک گلشهر مشهدنشان میدهداین مهاجران بیشترین حمایتهای مالی و عاطفی را از خویشاوندان خود دریافت میکنند. ازسوی دیگر، عضویت 19 درصد از ایرانیان در شبکة اجتماعی مهاجران، تا اندازهای بر پیوند آن ها با جامعة میزبان (ایران) دلالت دارد، اما تجمّع مسکونی 42 درصد از این مهاجران در شهرک گلشهر با ثبات مسکونی بالا (24 سال)، نیز اقامت حدود 90 درصد اعضای شبکة اجتماعی مهاجران در این نقطه و تداخل گسترده در بین خرده شبکههای آنان حاکی از شکلگیری کُلنی مهاجران افغان در مشهد است. این تجمّع ازیکسو به حفظ و بازتولید خرده فرهنگ افغانی در مشهد و ازسوی دیگر به تشدید جداییگزینی فضایی مهاجرـ میزبان انجامیده است.
کاربست مکتب آنال در مطالعات روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مدعی است که مطالعات روستایی در ایران با چالش ها و تنگناهای پژوهشی فراوان مواجه است، که از آن جمله اند:حاشیه ای بودن سنت تاریخ نگاری روستایی، غیبت برخی رویکردهای پژوهشی، تخصص گرایی، و عدم تعامل بین رشته های حاضر در پژوهش های روستایی. در این میان، مکتب آنال به مثابه رهیافت پژوهشی جامع و کل نگر ـ که تغییرات ساختاری وسیع جامعه در بلندمدت را در کانون توجه قرار می دهد ـ نه تنها قابلیت تحلیل مسائل پیچیدة روستایی را دارد، بلکه می تواند با احیای سنت تاریخ نگاری و ارائة رویکرد پژوهشی میان رشته ای، زمینة انجام مطالعات تاریخی پردامنه پیرامون روستاهای کشور را فراهم کند.
مطالعه جامعه شناختی عوامل مؤثر بر فقدان نهادینگی حکومت محلی در شهر تهران (مطالعة موردی شورایاری محله ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شورایاری محله ها در صورت شکل گیری سرمایه اجتماعی و نهادینگی آنها می توانند موجبات توسعه محلی، افزایش مشارکت مردم در اداره امور محلی و مسئول بودن نهادهای محلی را فراهم کنند. این پژوهش با روش تحقیق کیفی و با رهیافت نظریه زمینه ای به مطالعه و آسیب شناسی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر فقدان نهادینگی شورایاری محله های شهر تهران می پردازد. برای افزایش دقت از پژوهش هایی در زمینه سرمایه اجتماعی و حکمرانی خوب و نیز برای تحلیل یافته ها از مدل «ایمانی جاجرمی» در مطالعه شوراهای اسلامی شهر، استفاده شده است. تحلیل یافته ها بیانگر این است که عواملی نظیر «فقدان نهادینگی شورای اسلامی شهر»، «محدودیت نهادی شورایاری»، «فقدان نظارت»، «ابهام در قوانین» و «فقدان تعامل متقابل برون گروهی» موجب «فقدان نهادینگی» شورایاری محله ها شده است. اعضای شورایاری محله ها برای چیرگی بر «فقدان نهادینگی» از دو راهبرد «حمایت خواهی» و «نهادخواهی» استفاده می کنند. راهبرد «حمایت خواهی» زمانی از سوی شورایاری محله ها استفاده می شود که در تعامل و روابط درون گروهی و برون گروهی دچار تنش شده باشند و درصورتی که تعامل سازنده با شورای شهر و ستاد شورایاری نداشته باشند، شورایاری محله ها از راهبرد «نهادخواهی» استفاده می کنند. به کارگیری این راهبردها در مقابل «فقدان نهادینگی»، پیامدهای «امیدواری» و «تصور ناکامی» را به همراه دارد.
مفهوم و مدل جامعه یادگیری [1] در کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محققان برای پاسخ به این سؤال که جامعه یادگیری چه نوع جامعه ای است، دیدگاه ها و مدل های گوناگونی ارائه کرده اند. با توجه به اینکه هر کشور باید مدل متناسب با شرایط خود را طراحی کند ، مقاله حاضر در صدد است تا مدلی مفهومی برای جامعه یادگیری متناسب با شرایط کشورمان ارائه دهد. در این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته، دیدگاه های 24 نفر از مدیران و اعضای هیات علمی دانشگاه ها و مؤسسات پژوهشی وابسته به آموزش عالی در شهرهای تهران، اصفهان و شیراز تجزیه وتحلیل شده است. یافته های پژوهش گویای آن است که جامعه یادگیری ایرانی فرصت های یادگیری در سراسر دوران زندگی را فراهم می کند تا هر فرد، برای دستیابی به نتایج مورد علاقه خود و رشد توانمندی هایش به یادگیری بپردازد؛ به علاوه، در جامعه اثرگذار بوده، در توسعه آن مشارکت کند. این جامعه، فرصت های برابر یادگیری را توسعه می دهد تا عدالت اجتماعی برقرار شده، شهروندی فعال تشویق گردد و جامعه به انسجام اجتماعی در هدف نهایی؛ یعنی تعبد و بندگی خداوند، دست یابد. این جامعه با روش های مختلف انگیزه یادگیری، توانایی خود رهبری در یادگیری و یادگرفتن چگونه یادگرفتن را در افراد پرورش می دهد. میان بخش های مختلف آموزش رسمی آن ارتباط درونی وجود دارد و آموزش های غیررسمی و یادگیری اتفاقی یا لحظه ای نیز توسعه داده می شود. چنین جامعه ای فرصت های یادگیری را فراهم می کند تا افراد و جامعه از بازده های اقتصادی یادگیری بهره مند شوند و توسعه اقتصادی محقق شود.
نابرابریهای منطقهای امنیت مورد مطالعه زنان 15 سال به بالای ساکن مناطق شهر یاسوج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج اکثر تحقیقات مربوط به امنیت زنان در شهرها بیانگرِ ناامنی زنان در فضاهای شهری هستند. ایراد اساسی این تحقیقات این است که به علتِ قبول و بدیهی دانستنِ منطقِ دوانگاریِ مسلط ( شهر/ روستا، زنان / مردان و محیط اجتماعیِ/ محیط فیزیکی) تمایزاتِ درونِ شهر، درونِ جنس و ویژگیهای محیط فیزیکی مرتبط با امنیت را نادیده یا کم اهمیت گرفته اند. مقاله حاضر با مهم دانستن تمایزات فوق و استفاده از روش پیمایشی، به بررسیِ امنیتِ درون جنسیِ زنانِ مناطقِ 2 گانه شهر یاسوج در رابطه با ویژگیهای محیط اجتماعی و فیزیکی محل سکونت شان پرداخته است. بر اساس نتایج تحقیق، ناامنی زنان منطقه 1 بیشتر به محیط فیزیکی و ناامنی زنان منطقه 2 بیشتر به محیط اجتماعیِ محلِ سکونت شان مربوط میشود. سه مورد از مهمترینِ عوامل ناامن کننده زنان، به ترتیب، کوچههای فرعی، اراذل و اوباش و دزدی (منطقه 1)؛ و درگیری، مزاحمت ناموسی و اراذل و اوباش( منطقه 2) بودهاند. ویژگی های اجتماعی منطقه سکونت، موجب ناامنیِ بشترِ زنان مجرد؛ لیسانسیه ها و بالاتر و دیپلمهها؛ و زنان دانشجو، دارندگان کار آزاد و دانشآموزان در مقایسه با دیگر گروه های زنان شدهاند. بر اساس نتایج آزمون تأثیر تقابلیِ منطقه سکونت و وضع تأهل، زنان مجرد هر دو منطقه تحت شرایط محیط اجتماعی شان ناامن تر از زنان متأهل هم منطقه ای شان بوده اند. در بعد کلی امنیت، زنان مجرد منطقه بالا بیشترین ناامنی و زنان متأهل منطقه بالا کمترین ناامنی را داشته اند.
عوامل مؤثر بر میزان مشارکت شهروندان در اداره امور شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف بررسی میزان مشارکت شهروندان در امور شهری و عوامل مؤثر بر آن در بین ساکنان 18 تا 64 سال شهر مشهد می باشد. روش تحقیق، پیمایش است. جامعه آماری کلیه ساکنان مشهد و حجم نمونه 348 نفر می باشد که به شیوه نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم مورد مصاحبه قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهد که میانگین میزان مشارکت مردم مشهد در امور شهری 3.19 ( در بازه 4-0) است که نشان دهنده مشارکت زیاد مردم در امور شهری است، بین متغیرهای احساس بی قدرتی، میزان آگاهی نسبت به مشارکت در امور شهری، سن، شبکه روابط اجتماعی، اعتماد اجتماعی، عضویت انجمنی، پایگاه اقتصادی- اجتماعی و رضایت از عملکرد شهرداری و مشارکت پاسخگویان در امور شهری رابطه معنی داری وجود دارد. مؤثرترین متغیر بر مشارکت شهروندان در امور شهری، رضایت از عملکرد شهرداری با ضریب تأثیر 0.319 می باشد نتایج این تحقیق نشان داد که در صورتی که شهرداری بتواند میزان رضایت شهروندان را از عملکرد خود افزایش داده و نگرش مثبتی در آنان ایجاد کند، احتمال افزایش مشارکت شهروندان در امور شهری افزایش خواهد یافت.
تعیین سطوح توسعه یافتگی کشاورزی و اقتصادی در بخش روستایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر رتبه بندی استان های کشور از نظر سطح توسعه یافتگی اقتصادی در بخش شهری و کشاورزی در بخش روستایی در 1389 است. بدین منظور، از 68 شاخص اقتصادی و 46 شاخص کشاورزی در بخش روستایی و دو روش تحلیل عاملی و تاکسونومی عددی بهره گیری می شود. طبق نتایج به دست آمده، استان های اصفهان، تهران، مازندران، فارس، گلستان، یزد و قم در دستة استان های توسعه یافته از لحاظ کشاورزی در بخش روستایی قرار دارند که از آن میان، تنها سه استان تهران، فارس و یزد دارای توسعه یافتگی اقتصادی اند و اصفهان جزو استان های نسبتأ توسعه یافته، گلستان جزو استان های کمترتوسعه یافته و همچنین، قم و مازندران جزو استان های توسعه نیافته از نظر اقتصادی به شمار می روند.
بررسی تاثیر شهرنشینی بر شاخص های توسعه با تاکید بر نتایج سر شماریهای 90-1385(مقاله علمی وزارت علوم)
پایداری سکونتگاه های روستایی شهرستان تکاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر، با هدف تمهید زمینة برنامه ریزی توسعة پایدار روستایی، به شناسایی سطح پایداری روستاهای شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی می پردازد. در این راستا، از 44 شاخص محیطی، اجتماعی و اقتصادی استفاده می شود. حجم نمونه 69 روستاست که در طبقات طبیعی- جمعیتی توزیع می شوند. گردآوری داده ها از طریق مراجعه به 629 مطلع محلی صورت می گیرد. با روش تحلیل عاملی و تقلیل شاخص ها به هجده مؤلفه، نمرات عاملی به دست آمده به جای شاخص های اولیه وارد مدل موریس می شود و بدین ترتیب، سطح پایداری روستاها به دست می آید. نتایج پژوهش نشان دهندة ناپایداری حدود 5/88 درصد روستاهای مورد بررسی است. از نظر پایداری، بین روستاهای کوهستانی و سایر روستاها تفاوت معنی دار دیده می شود؛ و همچنین، پایداری روستاها با میزان جمعیت و فاصلة آنها از مرکز شهرستان رابطة معنی دار دارد. از این رو، پیشنهادهای پژوهش مواردی چون بهره برداری پایدار منابع، توانمندسازی مردم و ایجاد تشکل های محلی، تنوع بخشی به معیشت، اولویت دهی به روستاهای کوهستانی، و بازنگری در سیاست های جمعیتی و خدمات رسانی را دربرمی گیرد.
ارزیابی وضعیت توسعه منطقه ای در میان شهرستان های استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه متعادل منطقه ای به عنوان یکی از دغدغه های جدی مدیران و برنامه ریزان کشورها، همواره در صدر برنامه های توسعه اقتصادی اجتماعی و فرهنگی قرار داشته و اولویت اصلی تصمیم گیران کلان کشورها بوده است. هدف این مقاله ارزیابی وضعیت توسعه منطقه ای در میان شهرستان های استان آذربایجان شرقی است. روش این تحقیق اسنادی و کتابخانه ای و تکنیک تجزیه و تحلیل مدل تاکسونومی عددی و فاکتورآنالیز است. مقطع آماری سال 1385 است و در موارد وجود اطلاعات به روزتر، از آن استفاده شده است. در تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS برای تحلیل عاملی و از نرم افزار Excel برای برنامه نویسی و محاسبات تاکسونومی عددی استفاده شده است. در نهایت شهرستان ها و بخش های محروم و برخوردار استان آذربایجان شرقی بر اساس شاخص های مورد نظر معرفی شدند.
سرمایة اجتماعی درونگروهی و عوامل مؤثر بر آن در بین شهروندان شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله برای بررسی و شناخت عوامل مؤثر برسرمایة اجتماعی درونگروهی و سنجش آن شاخصسازی صورت گرفته و برای شناسایی عوامل مؤثر بر ایجاد آن در بین شهروندان شهر کرمان به شناسایی عوامل بومی پرداخته و در این راستا از مقولهسازی کیفی استفاده شده است. چارچوب نظری تحقیق بر اساس الگوی پاتنام[۵]، والکوک[۶] و پورتینگا[۷] میباشد که براساس آن و نتایج کیفی تحقیق، فرضیاتی تدوین شده است و سپس با استفـاده از نرم افزار Amos 16 نمودار مسیـر مطروحـه برازش یافته است. یافتههای به دست آمده بیانگر آن است که عوامل گوناگونی باعث ایجاد سرمایة اجتماعی درونگروهی میشوند که در مدل، پیشبینی شدهاند. ساختار زمینهای مشارکت، هماهنگی ارزشی و تأثیرگذاری بر تصمیمگیریها، به عنوان متغیرهای مستقل دارای همبستگی و کوواریانس بر یکدیگرند.
ساختار زمینهای مشارکت از یک طرف به صورت مستقیم (در حدود۳۲۲/۰) بر سرمایة اجتماعی درون گروهی تأثیر میگذارد و از طرف دیگر به صورت غیر مستقیم که بر ویژگیهای ارتباطی و احساس نیاز به آگاهی مذهبی دارند، بر سرمایة اجتماعی درونگروهی تأثیر میگذارند. هماهنگی ارزشی تأثیر مستقیمی بر سرمایة اجتماعی درونگروهی ندارد اما از طریق تأثیری (برابر با ۰۶/۰) که بر ویژگیهای ارتباطی دارد بر سرمایة اجتماعی درونگروهی تأثیرگذار است. (هرچند که این ضریب بسیار کوچک و قابل چشمپوشی است) هماهنگی ارزشی تأثیری (در حدود۱/۰) براحساس نیاز به آگاهی مذهبی، برجای میگذارد و از این طریق است که تأثیر غیرمستقیمی بر سرمایة اجتماعی درونگروهی دارد.