فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱٬۳۷۶ مورد.
فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست، راهکاری برای توانمندسازی زنان روستایی: مطالعه موردی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشکل های زنان، چنانچه به دور از تبعیض و در پرتو مشارکت عمومی برای اشتغال شایسته زنان شکل گیرد، در تحقق عدالت اجتماعی بسیار مؤثر خواهد بود. تولید ورمی کمپوست توسط تشکل های زنان روستایی از طرح های سازمان جهاد کشاورزی و به ویژه دفتر امور زنان روستایی و عشایری بود که اهداف گوناگون را دنبال می کرد. پژوهش حاضر در 1391 به منظور شناخت پیامدهای فعالیت در تشکل های تولید ورمی کمپوست برای جامعه روستایی در استان فارس و با جامعه آماری 23 تن از زنان عضو تشکل به روش گلوله برفی انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که از مهم ترین تأثیرات این تشکل های زنان بر جامعه روستایی ارتقای سطح آگاهی زنان و نیز افزایش اعتماد متقابل بین آنهاست؛ همچنین، از مهم ترین پیامدهای فعالیت در این تشکل ها برای زنان روستایی افزایش اعتماد به نفس و تقویت روحیه رهبری است؛ حذف نقش واسطه ها و ایجاد اشتغال نیز از جمله پیامدهای اقتصادی فعالیت در این گونه تشکل ها به شمار می روند. در پایان مقاله، نکاتی کاربردی از جمله ترویج کارآفرینی زنان در تشکل ها و ارائه آموزش های لازم به تسهیل گران و زنان روستایی پیشنهاد می شود.
آموزش و ترویج: نمادهای کارآمدی عامل ترویج روستایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی اقتصاد توسعه اقتصادی،تغییر تکنولوژیکی،رشد توسعه اقتصادی منابع انسانی،توسعه انسانی،توزیع درآمد،مهاجرت
- حوزههای تخصصی علوم سیاسی مسایل ایران مباحث توسعه و مسایل مربوط به آن دیدگاه های نظری توسعه در ایران
- حوزههای تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی شهری و روستایی جامعه شناسی روستایی و عشایر
بررسی عوامل مؤثر بر میزان تقدیرگرایی در نواحی روستایی (مطالعه موردی: شهرستان کنارک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، ارزیابی میزان تقدیرگرایی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در روستاهای شهرستان کنارک است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی و جامعه آماری آن کلیه روستاییان شهرستان کنارک هستند. از این میان 30 روستا و 383 فرد روستایی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به روش های آماری در نرم افزار spss پردازش و تحلیل شد. نتایج بیانگر میزان قابل ملاحظه تقدیرگرایی با درجه میانگین 9/2 است. همچنین رابطه همبستگی عوامل مذهبی (به جز پایبندی به مناسک مذهبی)، احساس برابری (به جز رعایت حقوق قومیت ها، برتری قانون بر رابطه و شایسته سالاری)، احساس کارآمدی و احساس بیگانگی (به جز احساس بی معنایی) با میزان تقدیرگرایی از لحاظ آماری معنادار است. نتایج حاکی از ضعف قابل ملاحظه در بنیان های آگاهی و دانش، بنیان های اقتصادی و تولیدی و نیز سازوکارهای نهادی در تخصیص و توزیع سرمایه ها و امکانات است، که روی هم رفته در چارچوب نظام سنتی مبتنی بر عرف، سنت و مذهب، منجر به گرایش های تقدیرگرایانه در روستاهای منطقه شده است.
تحلیل میزان مشارکت زنان روستایی شهرستان فلاورجان در تعاونی ها: کاربرد نردبان مشارکت شری آرنستین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت فرآیندی است جمعی که افراد دخیل در آن به صورت آگاهانه، آزادانه برای رسیدن به هدف تلاش نمایند با توجه به اهمیت نقش زنان به عنوان نیمی از قشر جامعه و مشارکت به عنوان یکی از مولفه های مهم توسعه پایدار، در این مطالعه، به بررسی سطح مشارکت و تبیین عوامل موثر بر آن پرداخته می شود. به این منظور در این مطالعه موردی، توصیفی- پیمایشی، میزان مشارکت زنان در تعاونی روستایی شهرستان فلاورجان با110 نفر عضو در بیست روستا به مرکزیت پیربکران، بر اساس سطوح گوناگون نردبان شری آرنستین، مورد بررسی قرار گرفت که نمونه ای به حجم 86 نفر با استفاده از نمونه گیری طبقه ای انتخاب گردید، ابزار جمع آوری داده پرسشنامه و مصاحبه بود. روایی پرسشنامه به وسیله جمعی از اساتید به تایید رسید و پایایی آن به وسیله ضریب کرونباخ برای هر سازه جدا محاسبه شد و برای تمامی موارد بیش تر از 5/0به دست آمد. برای سنجش سطح مشارکت از الگوی نردبان شری آرنستین پیروی شد، هشت پله مشارکت به ترتیب از پایین به بالا عبارتند از: دگرگون سازی، مرتفع سازی، آگاه سازی، مشاوره، توافق، شراکت، قدرت قانونی و کنترل. بر اساس یافته های پژوهش، اولین اولویت مربوط به پله شراکت و کمترین آن مربوط به پله مشاوره بود. با استفاده از روش تحلیل عاملی، عوامل موثر بر مشارکت در چهار دسته نهادی، فردی- شخصیتی و اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی تقسیم شد. نتایج حاصل از ضریب همیستگی نشان می دهد بین عوامل اجتماعی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد بین عوامل اقتصادی و میزان مشارکت، با احتمال 99 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. بین عوامل نهادی و میزان مشارکت، با احتمالی 90 درصد رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد.
بررسی نگرش والدین به ادامة تحصیل دختران روستایی (مطالعة موردی: روستاهای شهرستان سنقروکلیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرداختن به موضوع آموزش دختران روستایی برای برنامه ریزی و توسعة روستایی امری ضروری است. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر ادامة تحصیل دختران روستایی (روستاهای شهرستان سنقروکلیایی) است. جامعة آماری این پژوهش، خانواده هایی بودند که دانش آموز دختر داشتند (2269N=). با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، 360 پرسشنامه با روش نمونه گیری تصادفی با انتساب متناسب توزیع شد و در نهایت 349 پرسشنامه تکمیل و تجزیه و تحلیل شد. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن را جمع متخصصان و پایایی آن را ضریب آلفای کرونباخ تأیید کرد. نتایج نشان دادند که دیدگاه والدین به تحصیل دختران منفی است. آزمون ناپارامتری من ویتنی مشخص کرد که نگرش والدین به ادامة تحصیل دختران در روستاهایی که دارای مدرسة راهنمایی دخترانه و دبیرستان دخترانه هستند، مثبت و در روستاهایی که فاقد این مدرسه ها هستند، منفی است. نتایج آزمون کروسکال والیس نیز نشان دادند، والدین با تحصیلات بالاتر، نگرش مثبتی به ادامة تحصیل فرزندان دختر خود دارند. نتایج این پژوهش می تواند کمک شایانی به برنامه ریزان روستایی برای توسعة انسانی و روستایی و آموزش روستاییان کند.
بررسی ارتباط بین عملکرد سازمانی و مهارت های کارآفرینی مدیران محلی روستایی (مطالعه موردی دهیاران استان قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به اعتقاد کارشناسان، کارآفرینان موتورهای قدرتمند رشد اقتصادی، تولید ثروت و بهبوددهندة حتمی کیفیت، تعداد و تنوع فرصت های شغلی برای فقرا و روستاییان هستند. دهیاران به عنوان مدیران روستایی و صاحبان منابع و اختیارات درخور توجه، در صورت داشتن مهارت ها و روحیات کارآفرینی می توانند نقش مهمی در عمران و توسعه روستایی ایفا کنند. در این راستا مطالعة حاضر با هدف سنجش مهارت های کارآفرینی دهیاران استان قزوین و شناسایی ارتباط بین مهارت های کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه با عملکرد دهیاری ها و خصوصیات فردی آنها به اجرا در آمد. رویکرد غالب مطالعه، پیمایشی و جامعه آماری دهیاران استان قزوین 320 نفر بودند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه از 125 نفر از دهیاران استان در سال 1389 که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه بندی شده با انتساب اپتیمم انتخاب شده بودند، گردآوری شد. برای ارزیابی روایی مقیاس از آماره آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب 77/0 حاکی از همسانی درونی مورد قبول گویه های مورد استفاده است. همچنین برای ارزیابی اعتبار مقیاس ها، از دیدگاه های گروهی از متخصصان استفاده شد. تحلیل داده ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهارت کارآفرینی دهیاران مورد مطالعه در حد متوسط (24/3) است. همچنین بین مهارت های کارآفرینی و عملکرد دهیاری ها، سطح تحصیلات، میزان مشارکت در فعالیت های اجتماعی، شرکت در دوره های آموزشی دهیاران، درآمد کارآفرین و خانوادة او و نیز میزان تعامل با نهاد ها و سازمان های مرتبط ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.
ارزیابی اثرات مجتمع صنایع چوب و کاغذ مازندران بر توسعه نواحی روستایی
حوزههای تخصصی:
صنایع چوب و کاغذ مازندران که در سال 1376 فعالیت خود را شروع کرده است، دارای اثرات مثبت و منفی مختلفی بر نواحی روستایی پیرامون بوده است. با توجه به اینکه تاکنون اثرات بر شمرده شده به صورت علمی و دقیق مورد مطالعه قرار نگرفته است، تحقیق حاضر به شناسایی و ارزیابی اثرات این مجتمع بر نواحی روستایی پیرامون می پردازد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی که از طریق پیمایش پرسشنامه ای اجرا شده است. جامعه آماری این تحقیق شامل 2625 نفر از سرپرستان خانوار در 18 روستای همجوار مجتمع بود که بر مبنای جدول کرجسی و مورگان تعداد 350 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روایی پرسشنامه بر پایه نظرات گروهی از کارشناسان و اعضای هیات علمی تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز با محاسبه ی ضریب آلفای کرونباخ (68/0، 88/0، 86/0، 92/0) برای چهار نوع اثر اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیط زیستی محرز گردید. نتایج اولویت بندی گویه های مربوط به اثرات فیزیکی-کالبدی مجتمع نشان داد که، «گسترش امکانات و خدمات آموزشی در روستا» از نظر روستاییان دارای اهمیت بیشتری بوده است. همچنین «افزایش تمایل روستاییان به کار در مجتمع» جزء مهمترین اثرات اجتماعی، «افزایش فرصت های اشتغال در روستا» از مهمترین اثرات اقتصادی و «کاهش مراتع و مکان های چرای دام» نیز جزء مهمترین اثرات محیط زیستی مجتمع بر روستاهای همجوار بوده است. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد که کلیه اثرات چهارگانه کمتر از مقدار میانگین است. یافته های تحلیل عاملی نیز نشان داد که شش عامل با نام های «منافع اجتماعی»، «منافع زیرساختی»، «هزینه های محیط زیستی»، «منافع اقتصادی»، «منافع رفاهی-خدماتی» و «هزینه های اجتماعی» توانستند 804/68 درصد واریانس تغییرات مربوط به اثرات مجتمع صنایع چوب وکاغذ بر نواحی روستایی اطراف را تبیین کنند. نتایج این قسمت نشان داد که «منافع اجتماعی»، «منافع زیرساختی»، «منافع اقتصادی» و «منافع رفاهی-خدماتی» مربوط به جنبه های مثبت تأثیر مجتمع و «هزینه های محیط زیستی» و «هزینه های اجتماعی» نیز جنبه های منفی تأثیر مجتمع بر نواحی روستایی پیرامون را نشان می دهند. همچنین از مجموع کل اثرات، 081/72 درصد مربوط به اثرات مثبت و 919/27 درصد مربوط به اثرات منفی بوده است، که این امر بیانگر این بود که اثرات مثبت بسیار بیشتر از اثرات منفی بوده است. به علاوه نتایج آزمون های مقایسه میانگین نیز نشان داد که گروه های مختلف پاسخگویان نیز ارزیابی یکسانی از اثرات مثبت و منفی مجتمع نداشتند.
مشارکت اجتماعی در پهنه مرکزی تهران: با تأکید بر نهادهای مردم مدار و شورایاری ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادارة شهر فقط در نهادهای رسمی مدیریت شهری خلاصه نمی شود. در این پژوهش، بحث دربارة مشارکت با تمرکز بر دو نهادی صورت می گیرد که نقش مهمی در جلب مشارکت های مردمی دارند: سازمان های مردم نهاد به عنوان نماینده ای از جامعة مدنی و شورایاری ها به عنوان نماینده ای از دولت محلی. هدف این پژوهش بررسی تجربیات و تلاش های عینی پیرامون جلب مشارکت های مردمی در پهنة مرکزی شهر تهران (مناطق 6، 7، 11 و 12) است. روش تحقیق کیفی است و از تکنیک مصاحبة عمیق برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. مصاحبه ها با یازده نفر از مسئولان سازمان های مردم نهاد و همچنین هشت نفر از اعضای شورایاری محلات انتخابی در مناطق مرکزی تهران انجام گرفته است. پس از پیاده کردن تمام مصاحبه ها، تحلیل از طریق کدگذاری دستی داده ها براساس مقولات مشخص شده از قبل صورت پذیرفت. براساس یافته های این پژوهش، تعامل مثبت و سازنده ای میان سازمان های مردم نهاد و شورایاری ها از یک طرف و میان این دو نهاد با بخش دولتی و حکمرانی شهری از طرف دیگر ایجاد نشده است. سازمان های مردم نهاد تخصصی و شورایاری ها که هر دو دربارة مشکلات و مسائل اجتماعی و شهری آگاهی و شناخت خوبی دارند، در روابط قدرت نهادهای شهری و دولتی، جدی گرفته نمی شوند. در محلات قدیمی تهران به ویژه در مناطق 12 و 11، حس تعلق به فضاهای محلی کم شده است. بخشی از این مسئله به دلیل انباشته شدن آسیب های اجتماعی، زوال سرمایة اجتماعی محلی و مهاجرت ساکنان قدیمی به محلات بهتر است. نبود تعلق خاطر و کاهش سرمایة اجتماعی محلی، عدم مشارکت را به همراه می آورد.
بررسی و تحلیل عوامل بازدارنده اشتغال زنان روستایی در شهرستان کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان از نظر اشتغال در مقام مقایسه با مردان، در یک حالت نا متعادل هستند. این امر از عوامل و موانع زیادی ناشی می شود. گستردگی دامنه موانع اشتغال زنان نشان می دهد که جز با برنامه ریزی یکپارچه و اصولی و تلاش گسترده در سطح ملی، نمی توان به بهبود وضعیت اشتغال زنان خوش بین بود. بدین ترتیب، در این پژوهش در پی شناخت موانع فراروی اشتغال زنان روستایی در دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر هستیم. اینپژوهش به لحاظ روش از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده ها به روش میدانی با استفاده از پرسش نامه گردآوری شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی و آزمون فریدمن (Spss)، استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش را تمامی زنان روستایی در سن فعالیت دهستان بالاولایت شهرستان کاشمر( 10194 نفر) تشکیل می دهند که از این جامعه تعداد 370 نفر از روش فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه تعیین شدند.براساس نتایج تحلیل عاملی، 8 عامل نهایی تبیین شدند، که در مجموع توانسته اند 314/60 درصد از واریانس تمامی متغیرهای پژوهش را تبیین کنند. عامل سیاست گذاری بیش ترین واریانس (189/9) و عامل روان شناختی کم ترین واریانس را دارا می باشند. هم چنین، از بین موانع مؤثر بر اشتغال زنان روستایی بعد فرهنگی با میانگین 24/4 بیش ترین تاثیرگذاری را داشته و شاخص های «نداشتن پشتوانه مالی و پس انداز کافی»، «پایین بودن سطح سواد زنان روستایی» و «وظایف زیاد زنان در خانه» با میانگین 26/19، 04/18 و 24/17 به عنوان اثرگذارترین موانع اشتغال زنان در این دهستان شناخته شده اند. بدین ترتیب می توان گفت که رفع این موانع با برنامه ریزی های متنوع به وسیله مسئولان، به اشتغال هرچه بیش تر زنان روستایی کمک خواهد کرد.
بررسی عوامل مؤثر بر درآمد شاغلان روستایی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آموزش به مثابه مؤثرترین عامل سرمایه انسانی با ایفای نقشی به سزا در رشد و توسعه اقتصادی کشورها همواره در کانون توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان اقتصادی بوده است. با در نظر گرفتن اهمیت آموزش و تحمل هزینه های سنگین آن برای ارتقای کیفیت نیروی انسانی در ایران، مطالعه حاضر به بررسی تأثیر آموزش بر درآمد افراد روستایی در قالب تابع دریافتی مینسر پرداخته و نکته بارز آن استفاده از الگوی چندسطحی برای برآورد اثرات آموزش و تجربه در درآمد افراد است. بدین منظور، از اطلاعات مرکز آمار ایران در مورد 13953 شاغل روستایی در طرح هزینه- درآمد خانوار روستایی سال 1391 استفاده شد. نتایج مطالعه نشان داد که آموزش دارای نقش مثبت و معنی دار در دریافتی روستاییان است؛ همچنین، با ثابت در نظر گرفتن سایر شرایط، درآمد گروه مردان 62 درصد بیش از گروه زنان روستایی و نقطه حداکثر تجربه کاری آنها هم بیش از زنان است. بنابراین، پیشنهاد می شود که در راستای ارتقای درآمد روستاییان، برنامه ریزان به توسعه آموزش و استفاده بهینه از افراد دارای تحصیلات به ویژه افراد دارای تحصیلات آموزش عالی توجه بیشتری داشته باشند.
ارتباط میان موفقیت طرح «تسریع انتقال یافته های تحقیقاتی» و ویژگی های کشاورزان مجری طرح در استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین موفقیت طرح «تسریع انتقال یافته های تحقیقاتی» و ویژگی های کشاورزان مجری طرح در استان کرمانشاه بود. جامعه آماری پژوهش کشاورزان مجری طرح در این استان (72 نفر) را دربرمی گرفت که از آن میان، پس از بررسی به روش سرشماری در 1388، سرانجام، مطالعه روی 64 نفر انجام شد؛ همچنین، گرد آوری اطلاعات با بهره گیری از پرسشنامه انجام پذیرفت. نتایج آزمون همبستگی نشان داد که ویژگی های فردی و حرفه ای کشاورزان مجری طرح ترویجی «تسریع انتقال یافته های تحقیقاتی» دارای هیچ گونه رابطه معنی دار با موفقیت این طرح نیست.
شناخت جامعه های روستایی و شهری
حوزههای تخصصی: