فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۶۱ تا ۳٬۵۸۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف سنتز ادبیات گسترده در مورد دانشگاه کارآفرین صورت گرفته تا چارچوب جامع و یکپارچه ای از دانشگاه را در قالب پارادایم کارآفرینی ارائه نماید. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی است و با روش کیفی فراترکیب[1] یا سنتز پژوهی انجام شده است. جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی 1998-2017 می باشد، در این راستا 183 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 58 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوطه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی، درمجموع 94 کد 22 مفهوم، 9 مقوله کلیدی طی فرآیند جستجو و ترکیب نظام مند انتخاب و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کافمن تأیید گردید. نتایج تحلیل نشان داد مهم ترین مقوله های کلیدی شناسایی شده شامل؛ استراتژی نوآورانه، رهبری کارآفرینانه، فعالیت های اقتصادی کارآفرینانه، فرهنگ کارآفرینانه، ساختار منعطف، سیاست های آموزشی- حمایتی، تأمین منابع، سازگاری با محیط نوآورانه و شبکه سازی است که در سه رده عوامل اصلی، زمینه ای و محیطی دسته بندی شدند و درنهایت پس از طی مراحل هفت گانه پژوهش الگوی جامع دانشگاه کارآفرین تدوین گردید. این پژوهش درک عمیق از ادبیات موجود در مورد دانشگاه کارآفرین را با سازماندهی عوامل مؤثر بر آن ارائه می دهد و می تواند در سیاست گذاری آموزش عالی جهت گذر از دانشگاه های تحقیقاتی به کارآفرین مورداستفاده قرار گیرد. [1] . Meta-synthesise
طراحی و اعتبار یابی مدل ارزیابی در نظام آموزش از دور (مورد: دانشگاه پیام نور)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، ساخت و اعتبار یابی مدلی جهت ارزیابی بعد آموزشی در نظام آموزش از دور بود. این پژوهش ازنظر هدف، پژوهشی کاربردی می باشد که با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی) انجام گرفت. مشارکت کنندگان این پژوهش در بخش کیفی 15 نفر از اساتید و پژوهشگران آموزش از دور بودند که به صورتی هدفمند انتخاب و با آن ها مصاحبه گردید. در بخش کمی مطالعه نیز جامعه آماری هدف (مدیران، برنامه ریزان و کارشناسان سازمان مرکزی دانشگاه پیام نور) بودند که 215 نفر از آنان به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و از آن ها خواسته شده تا پرسشنامه پژوهش را تکمیل کنند. این پرسشنامه مشتمل بر 52 شاخص بود که روایی محتوای آن با استناد به نظر متخصصان و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 89 /0 ارزیابی و مورد تأیید واقع شد. برای تحلیل داده های بخش کیفی از کدگذاری های باز و محوری بهره گرفته شده و برای تجزیه وتحلیل داده های کمی حاصل از پرسشنامه نیز علاوه بر شاخص های گرایش مرکزی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده گردید. نتایج این مطالعه نشان داد که مدل جامع ارزیابی بعد آموزشی در یک سیستم آموزش از دور دارای 7 بعد سازمان یاد دهنده؛ یاد دهنده؛ یادگیرنده؛ مبانی پداگوژی، تئوری و نسل های فناوری؛ مواد و محتوای آموزشی؛ روش ها و رویکردهای آموزشی؛ و زمان و مکان آموزشی با 52 شاخص ارزیابی مرتبط است که با بهره گیری از روش شناسی و ابزار مناسب می توانند برای ارزیابی بعد آموزشی نظام آموزش از دور مورداستفاده قرار گیرند.
بررسی قابلیت آموزشی فناوری واقعیت مجازی برمبنای ارزیابی مؤلفه های ادراک بصری دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش عالی ایران سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
۱۹۹-۱۶۱
حوزههای تخصصی:
به علت گسترش روزافزون استفاده از فناوری واقعیت مجازی در حوزه های مختلف و به خصوص آموزش، بررسی ادراک مخاطب از طریق این فناوری و قابلیت های آموزشی آن ضرورت دارد. لذا، هدف این پژوهش بررسی قابلیت های آموزشی سیستم واقعیت مجازی از طریق مقایسه تطبیقی ادراک محیط به دو صورت مستقیم و با استفاده از فنّاوری واقعیت مجازی بر مبنای ارزیابی روابط غیرخطی مؤلفه های ادراک بصری در فرآیند ادراک می باشد. روش تحقیق در این مقاله به صورت تجربی-پیمایشی می باشد؛ به طوری که مخاطبان به دو صورت مستقیم و با استفاده از عینک های واقعیت مجازی در زمان مشخص، فضا را مورد تماشا قرار داده و سپس مورد پیمایش قرارگرفته اند. جامعه آماری این پژوهش با توجه به تخصصی بودن مؤلفه های ادراک بصری، از بین دانشجویان رشته معماری انتخاب شده است. پایایی پرسشنامه بر اساس تکنیک آلفای کرونباخ و روایی محتوایی بر اساس نظر متخصصین مورد تأیید قرار گرفت. بر اساس یافته های پیمایش در چهار بخش کفایت نمونه، تحلیل عامل R، همبستگی و رگرسیون، می توان نتیجه گیری کرد که مؤلفه های ادراک بصری، در پنج عامل احتمالی شناسایی و در این میان سه عامل به صورت قطعی تبیین شده است. در سطح عامل اول، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک پیچیدگی های محیط و در سطح عامل دوم، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک معنای محیط و در سطح عامل سوم، ادراک بصری شامل مؤلفه هایی می باشد که توسط آن ها، درک بینایی برای مخاطب میسر می شود.
فهم مسئله ازدواج در دوران کودکی از نگاه کودک-زنانِ ازدواج کرده خراسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
167 - 194
پژوهش حاضر در پی فهم مسئلیه ازدواج در دوران کودکی و علل و زمینه های آن از نگاه کودک-زنان ازدواج کرده است. برای رسیدن به هدف مذکور از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. اطلاعات از میان کودک-زنانِ استان خراسان رضوی (شهرهای گناباد، بردسکن، تربت حیدریه و بجستان)، که در سنین کودکی ازدواج کرده بودند و هنوز هم زیر 18 سال داشتند، جمع آوری شدند. درمجموع 41 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. در مرحلیه کدگذاری باز 39 مفهوم به دست آمد که در قالب 27 زیرمقولیه فرعی و 20 زیرمقولیه اصلی دسته بندی شدند. نهایتاً زیرمقوله های اصلی تحقیق در قالب 7 عنوان اصلی مقوله بندی شدند تا تصویری کلان از وضعیت مفهومی ازدواج دختران در دوران کودکی به دست آید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که زمینه های خانوادگی (خانوادیه ترمیمی، نابسامان، از هم گسیخته و غیره)، زمینه های اجتماعی (ارزش ها و نگرش های اجتماعی)، زمینه های فرهنگی، بافت مذهبی، ویژگی های فردی (خواستگار و کودک-دختر)، زمینه های اقتصادی و شرایط زیست محیطی از علل زمینه ساز برای ازدواج کودک-دختران به حساب می آیند.
سیاست های تجارت مرزی و نقش آن در زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش پیش رو، با رویکرد نظرییه مبنایی، به مطالعیه کیفی نقش سیاست های تجارت مرزی بر زندگی تحصیلی جوانان مرزنشین پرداخته است. به مقتضای رویکرد پژوهش، با استفاده از تکنیک های مصاحبیه گروهی و فردی نیمه ساختاریافته، مشاهده و اسناد، اطلاعات تحقیق جمع آوری شده و با استفاده از روش نظرییه مبنایی به فرایندها، تعاملات و پیامدهای واقعیت های تحصیلی و هژمونی بازار پرداخته شده است. با روش نمونه گیری نظری و هدفمند، با سه گروه مختلف شامل بازاریان (13 نفر)، فرهنگیان (14 نفر) و محصلان (8 گروه و 7 نفر)، مصاحبه های فردی و گروهی انجام شده است. در گروه بازاریان، به واسطیه وجود افراد ترک تحصیل کرده، از نمونه گیری گلوله برفی نیز استفاده شده است. پس از انجام مصاحبه ها داده های گردآوری شده، در قالب 265 مفهوم و 54 مقوله صورت بندی شده اند. مقولات برآمده از دیدگاه هر گروه از مشارکت کنندگان مجدداً ترکیب و در سطح انتزاع بالاتری صورت بندی گردیدند. درنهایت، ماحصل آن، 13 مقولیه عمدیه نهایی بود. یافته ها حاکی از آن است که فقر تاریخی، ناکارآمدی آموزش عالی، محدودیت صنعتی و محیطی به منزلیه شرایط علی، انگاریه ذهنی دیگران مهم، پول؛ معنادارترین عینیت، ضعف فرهنگی- آموزشی در سطح محلی، به منزلیه شرایط مداخله گر در هژمونی پول و محاسبه گری در زندگی تأثیرگذارند. جوانان در برخورد با چنین شرایطی، راهبردهای کنشگری اقتصادی، سودجویی و کسب منزلت مادی را اتخاذ کرده اند. این هژمونی، پیامدهای فرهنگی همچون بی ارزشی تحصیلات، رنگ باختگی اعتبار فرهنگی، ترک تحصیل و کنش های ذهنی ترک تحصیل را در پی داشته است.
فرایند حاشیه ای شدن هویت؛ مورد مطالعه: دانشجویان بلوچ دوره تحصیلات تکمیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
هویت حاشیه ای، مفهومی سیال است و با نیروها و شرایط متعددی پیوند دارد و طی فرایندهای مختلف شکل می گیرد؛ براین اساس، در پژوهش حاضر سعی شده است فرایند و چگونگی ظهور هویت حاشیه ای دانشجویان تحصیلات تکمیلی بلوچ مطالعه شود. در این پژوهش، از نظرییه زمینه ای اشتراوس و کوربین استفاده شده است. نمونه گیری، براساس دو نوع نمونه گیری نظری و هدفمند انجام شده است. مشارکت کنندگان تحقیق، دانشجویان بلوچ مقطع ارشد و دکترای دانشگاه های دولتی بوده اند. از بین این دانشجویان، 4 نفر دانشجوی دکترا و 11 نفر دانشجوی ارشد بوده اند. داده ها از طریق مصاحبیه عمیق به دست آمده است. تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان داده است که ازنظر مشارکت کنندگان، نیروها و شرایطی مانند ناهمسانی و ناهمسازی مذهبی، پذیرش بوروکراتیک ضعیف، دفع دیوان سالارانیه هویت بلوچی، بازنمایی منفی و کلیشه سازی رسانه ای از هویت بلوچ ها، آموزش وپرورش، هژمونی فرهنگی و سیاست محو زبانی، مشروعیت یافتگی حاشیه ای شدن، مکانمندی نامطلوب، سوء مدیریت مدیران دولتی و سیاستمداران، توسعه نیافتگی و محرومیت و ناکارآمدی نیروهای سطح استان، در ظهور هویت حاشیه ای نقش دارند. اصلی ترین پیامد ظهور هویت حاشیه ای ازجمله فرسایش و گسست تعلق به هویت ملی، برجسته شدن مرزهای هویتی است.
تحلیل شیوه بازنمایی اصلاحطلبان در گفتمان اصولگرایی؛ (مطالعه موردی مقالات روزنامه کیهان در خلال انتخابات اسفندماه 94)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره اول زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱
147 - 122
حوزههای تخصصی:
در جامعه سیاسی ایران اسلامی دو جبهه اصلاح طلب و اصولگرا شکل گرفته است. در جریان مبارزات انتخاباتی هرکدام از جبهه ها قصد دارند علاوه بر معرفی خود، «دیگری» را نیز به گونه ای بازنمایی کند تا مناسبات قدرت را به نفع «خود»، تداوم بخشند. در انتخابات سال 92، پس از پیروزی حسن روحانی، اصلاح طلبان فرصتی دوباره برای ورود به مناسبات قدرت یافتند؛ از سویی جبهه اصولگرایان برای اینکه بتواند مناصب قدرت را در قوه مقننه حفظ کند، در سال 1394 وارد مبارزات انتخاباتی اصلاح طلبان شدند؛ در این میان روزنامه کیهان، یکی از مؤثرترین و قدرتمند ترین روزنامه های این جبهه بوده که به اعتقاد محقق، با رویکردی سوگیرانه، در خلال انتخابات 1394، در قالب مقالاتی به پوشش اخبار مربوط به اصلاح طلبان پرداخت. از این رو مقاله حاضر با استفاده از رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی قصد دارد تا شیوه بازنمایی اصلاح طلبان در روزنامه کیهان را با بررسی مقالات منتشره در یک ماه منتهی به انتخابات اسفند 1394، و سوگیری های این مقالات را آشکار گرداند. در این راستا با نمونه گیری نظری و هدفمند، شش مقاله به عنوان مراجعی جهت استناد انتخاب گردید. نتایج تحلیل نشان می دهد که کیهان، اصلاح طلبان را با خصوصیاتی همچون «دروغ گو»، «مدعی گر»، «فاقد تخصص»، «اهل طرب»، «جریان بد»، «لیبرال های غیرمسلمان» توصیف کرده است؛ از طرفی آنها را «اهل مسامحه و مدارا» دانسته که به دلیل عدم تغییر رویه تاریخی خود و درگیری با بحران هویت، از طریق «یارگیری» و استفاده از یاران به اصطلاح «قرضی»، وارد میدان رقابت شده اند. درنهایت اینکه آنها به وسیله ارتباط عوامل خارجی و تحت سلطه روحانی و حزب کارگزاران، بر آن شده اند تا با هتاکی و «دید ابزاری به مردم»، با کاربست استراتژی هایی همچون «سیاسی بازی»، «سیاه نمایی»، «مظلوم نمایی» و «حاشیه سازی» در عرصه انتخابات حضور یابند.
Identification of spiritual leadership factors and indicators in secondary schools(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The aim of the present research is detecting spiritual leadership factors and indicators at high schools of education system regarding interview with informants. Methodology: the current research has applied aim. The research population includes all of high school teachers of Ministry of Education in Saveh in 2017-2018totaling 905. The research sample was based on Krejcie and Morgan Table including 270 subjects using purposeful and snowball sampling. Data gathering tool was semi-structured interview. In this paper, at first based on theoretical and research literature detecting factors and indicators and their informants were rated on 5-scale Lickert based on significance and also proposed some answers to the open question. Data analysis was performed using mono sample t-test and the results of qualitative data were analyzed by MAXQDA software. For data analysis, average and standard deviation indexes and in deductive section discovering factor was used for detecting elements of spiritual leadership with structural equation techniques. Findings: The findings of current paper were detected from the perspective of informants and opinion makers of effective factors on spiritual leadership at high schools in 4 factors and 14 indicators. The results of mono sample t-test showed error level of α=0.05 indicating meaningful level in all factors and indicators was obtained less than error rate (α>sig=0.05). So with 95 percentage ensuring all factors and indicators were confirmed from the perspective of this research informants. Conclusion: Spiritual mangers due to virtues like bravery, justice, humanity, foresight, correct judgment, modesty in mood, behavior, perspective develop their skill and proficiency to consider constant and long-term educational activities and cause basic changes at schools.
Comparison of the Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy on Resiliency of Breast Cancer Patients in East Tehran Medical Centers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Considering the importance of cancer in human societies and its negative effects on human body and psyche, the aim of this study was to compare the efficacy of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy on resiliency of breast cancer patients in East Tehran Medical Centers. Methodology: This study is a pilot study with single stage cluster sampling method. We selected 150 patients with breast cancer in East of Tehran. The Connor-Davidson Resiliency Questionnaire was presented. Forty-five subjects were randomly selected and divided into three groups of 15, consisting of two interventions and one control group, 12 sessions of group schema therapy and 12 sessions of acceptance-based therapy, each session lasting 90 minutes. Each intervention was performed twice a week for 3 days. At the end of treatment all three groups were tested. Findings: The finding showed that there is a significant difference between the experimental group under the influence of Acceptance and Commitment Therapy and Schema Therapy in post-test resiliency. F (1.41) = 530/35. Conclusion: The results showed that schema therapy is more effective on resiliency than, Commitment-Based and Acceptance.
Effectiveness of Positive Thinking Skills Training on Depression in Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
purpose: The purpose of this study was to determine the effectiveness of teaching positive thinking skills on decreasing depression among female students of the Sabzevar University of Sabzevar. Methodology: The study population consisted of all female students of Azad University of Sabzevar Branch in the academic year of 97-96, including 30 people who were selected using purposeful sampling. They were randomly assigned to the experimental group (15) and the control group (15 People) was replaced. The Beck Depression Inventory and Positive Thinking Training Package, which was set up in 9 sessions one and a half hours, was used to collect data. Finding: The results of statistical analyses showed that teaching positive thinking skills with an effect size of 0.13 reduces students' depression. Therefore, there is a significant difference between the effect of teaching positive thinking skills on reducing depression (p <0.05). Conclusion: At the end of the treatment sessions, students learned in both groups to choose their own behaviors in order to attain their demands, each of whom should choose responsible behaviors while maintaining ethical principles and applying optimistic, correct and responsible actions to Your wishes are also met. Teaching positive thinking skills creates a supportive and safe environment where students can experience a feeling of acceptance and psychosocial security, which brings greater compatibility and fewer conflicts.
Explaining the Aesthetic Principles of Khaje Nasir and Rousseau's Thoughts to Develop an Artistic Pattern for Elementary Students(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The purpose of this study was to explain the aesthetic foundations of Khaje Nasir and Rousseau's ideas in order to develop a model of artistic education for elementary students. Methodology: Based on the stated purpose, the type of research is applied and its method is qualitative (quantitative). The study population in the qualitative section consisted of 17 experts using purposive sampling method and the target population in the quantitative section was 108 teachers of Bandar Kangan elementary school using proportional stratified random sampling method. . In order to collect the required information in the qualitative part, the deductive content analysis and structured interview were used and the researcher-made questionnaire was used to collect the required data. The questionnaire was confirmed by content and face validity and Cronbach's alpha coefficient and spss22 software were used to determine its reliability. Findings: The findings obtained from the qualitative section were extracted in two general categories based on the aesthetic ideas of Khaje Nasir al-Din Tusi and Rousseau and 15 components. Accordingly, ethics, art, divine closeness, values, consciousness, perfection, nature, moral conscience, art, naturalism, community, intellect, aesthetic education are among the aesthetic elements of Khawaja Nasir al-Din Tusi and Rousseau's aesthetic elements. Similarly, structural equation technique using pls software showed that the above mentioned components are 0.95 at the significant level of 1.96 and these factors are effective in children's artistic education. Conclusion: This study showed that artistic education of children is important and has aesthetic characteristics in the development of children which is clearly expressed in the thoughts of Khaje Nasir al-Din Tusi and Rousseau and can play an effective role in the development of humanity of children in all stages of individual life and Have their own community. The naturalistic approach of R. Usu and Khaje Nasir enables students to be more careful about the nature of individuals and to see the sophistication and sophistication of nature and to enhance artistic talent in different fields.
کاوشی در مقوله های فرهنگ گردشگری از منظر راهنمایان تور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با تلفیق گردشگری و فرهنگ می توان هم جذابیت و رقابتی بودن منطقه و هم جذب گردشگرانی را که با اهدافی چون بازدید، کار، سرمایه گذاری و زندگی سفر می کنند را، افزایش داد. در این میان نقش راهنمایان گردشگری به واسطه ارتباط با گردشگران و جامعه میزبان بسیار مهم است چرا که راهنمایان در خط مقدم گردشگری دورنمای بهتری را از فرهنگ جامعه دارا می باشند. این پژوهش، کاوشی درشناخت مقوله های فرهنگ گردشگری ایرانیان از دیدگاه راهنمایان تور می باشد. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناخت مقوله های کارآمد بر فرهنگ گردشگری ایرانیان با بهره گیری از روش نظریه ی داده بنیان انجام شده است. جامعه پژوهش را راهنمایان تور گردشگری استان تهران تشکیل میدهند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی، 12 نفر از آنان انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه عمیق و نیمه ساختارمند صورت گرفت که تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها طی سه مرحله ی-کدگذاری باز، محوری و انتخابی، انجام شد. نتایج حاصل از تحقیق حاضر استخراج مدل پارادایمی فرهنگ گردشگری ایرانیان است که نشان داد تبلیغات، تفاوت های فرهنگی، مدارا وپذیرش اجتماعی، بی تفاوتی اجتماعی، انزوای بین الملل، آموزش، مصرف گرایی، تسامح فرهنگی، اخلاقیات گردشگری، تاثیر محیطی، تمرین پرسشگری/کنکاش معرفتی در این راستا دخیل اند.
مدل سازی معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس متغیرهای سیستمی(مثلث سازی، رابطه با همسر) و متغیرهای روان شناختی (توافق پذیری و شیوه های کنترل) و متغیر اجتماعی (نحوه گذراندن اوقات فراغت) مادران شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۷
155-170
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مدل سازی معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس متغیرهای سیستمی(مثلث سازی، رابطه با همسر) و متغیرهای روان شناختی (توافق پذیری و شیوه های کنترل) و متغیر اجتماعی (نحوه گذراندن اوقات فراغت) مادران شهر اصفهان بود که در سال 95-94 بررسی شد. نمونه آماری شامل 320 نفر از مادران دانش آموز شهر اصفهان بود که به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرهای پژوهش از پرسشنامه میل به طلاق روزلت جانسون و مورو (1986)، مثلث سازی یوسفی و بهرامی (1394)، رابطه با همسر اولسون (2004)، مرزبندی یوسفی و بهرامی (1394)، شخصیت پنج عاملی NEO-PI-R، صبح ترجیحی- عصر ترجیحی یوسفی (1394)، شیوه های کنترل یوسفی و بهرامی(1394) و نحوه گذران اوقات فراغت یوسفی و باقری (1394) استفاده شد. داده های گردآوری شده به کمک آزمون های همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام، تحلیل عاملی تأییدی و مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج نشان داد که رابطه با همسر، مثلث سازی، شیوه کنترل هیجان مدار، توافق پذیری و اوقات فراغت از نوع سرگرمی قدرت پیش بینی متغیر میل به طلاق را دارد، متغیرهای مذکور پس از تحلیل عامل تأییدی وارد مدل سازی معادلات ساختاری شدند و سایر متغیرها از مدل حذف شدند. نتایج نشان داد مدل معادلات ساختاری میل به طلاق بر اساس مثلث سازی، رابطه با همسر، توافق پذیری، شیوه کنترل هیجان مدار، و اوقات فراغت از نوع سرگرمی از شاخص های برازش قابل قبول برخوردار است. با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت بین مثلث سازی، رابطه با همسر، توافق پذیری، شیوه های کنترل و اوقات فراغت از نوع سرگرمی با میل به طلاق رابطه علیوجود دارد.
آزمون تجربی تئوری کنش عقلانی در تبیین تعاملات همسایگی/(موردمطالعه: جامعه شهری یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعاملات همسایگی ازجمله رفتارهایی هستند که امروزه موردتوجه جامعه شناسان شهری قرارگرفته اند. در این مقاله به منظور تبیین رفتارهای همسایگی از تئوری کنش عقلانی آیزن و فیش باین استفاده شده است. متغیرهای نگرش به تعاملات همسایگی، هنجارهای ذهنی، قصد انجام رفتار، باورهای رفتاری و باورهای هنجاری سازه های اصلی این مدل را تشکیل می دهند. روش پژوهش، پیمایشی و با ابزار پرسشنامه اطلاعات لازم جمع آوری شد. نمونه تحقیق شامل 385 نفر از ساکنان شهر یزد است که از طریق نمونه گیری طبقه ای متناسب و سپس به شیوه تصادفی ساده انتخاب شده اند. پرسشنامه این تحقیق محقق ساخت بوده که جهت سنجش پایایی آن از آزمون آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تائیدی استفاده گردید. نتایج نشان می دهد که بین سازه های مدل با تعاملات همسایگی همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. به طوری که بین باورهای رفتاری و تعاملات همسایگی، بین باورهای هنجاری و تعاملات همسایگی، بین نگرش و تعاملات همسایگی، بین هنجارهای ذهنی و تعاملات همسایگی، بین قصد انجام رفتار و تعاملات همسایگی رابطه مثبت و معنادار مشاهده شد. با این حال هرچند سازه های مدل، همبستگی معنی داری با تعاملات همسایگی دارند، اما باید از دیگر سازه ها که در مدل های مشابه ارائه شده اند غافل نبود و تحقیقات گسترده تری در این زمینه انجام داد تا به یک مدل کلی تر با سازه های بیشتری دست یافت.
مطالعه ی تجربه ی زیسته و درک زنان از مشارکت در نهادهای مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انجمن های مدنی به مثابه بنیان نظم اجتماعی دموکراتیک در واسازی رده بندی های اجتماعی نقش قابل توجهی ایفا می نماید. در پژوهش حاضر، به قصد راه بُردن به تجربه و درک زنان از مشارکت در انجمن های مدنی، به روش نظریه زمینه ای با ۲۰ نمونه زن دارای تجربه فعالیت انجمنی مصاحبه ی نیمه ساخت یافته به عمل آمد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که حضور و مشارکت زنان در انجمن های مدنی تابع منابع در دسترس زنان و تجربه ی زیسته ی فعالیت اجتماعی است و زمینه ی مذکور به مثابه شرایط علّی، کمّ و کیف مشارکت زنان را رقم می زند. در این میان، بازتعریف و بازسازی خود، تکوین اخلاق مدنی، بسط تعلقات و مسئولیت پذیری اجتماعی به مثابه زمینه ی تسهیل گر، و ازجاکندگی اجتماعی و مکان زدایی و بسترزدایی از زنانگی و تقویت ساخت فرصت های اجتماعی به عنوان شرایط مداخله گر عمل نموده اند. بازسازی معنایی تجربه و درک زنان از کنش مدنی بر سیاست حضور و تقدیس کنش ورزی زنانه، کارآمدی، ندای درون، برون رفت از ملال زندگی، و بسترزدایی فرهنگی از زنانگی دلالت دارد. بر اساس کنش های زنان، انجمن های مدنی پیامدهای فردی، اجتماعی و فرهنگی وسیعی برای زنان در بر داشته است که در ذیل مقوله هسته توانمندساز- ساختاربخش متمرکز است.
بررسی تأثیر رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کاهش تخلفات شغلی پلیس از منظر اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
119 - 140
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحقیق بررسی تأثیر رضایت شغلی و تعهد سازمانی در کاهش تخلفات شغلی پلیس از منظر اسلام با هدف شناخت تأثیر رضایت شغلی با پنج بُعد رضایت از نوع کار، رضایت از مافوق، رضایت از همکار، رضایت از نحوه ارتقاء و رضایت از حقوق اندازه گیری شده و تعهد سازمانی در سه بُعد تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری در کاهش تخلفات شغلی پلیس از منظر اسلام انجام گرفته است. روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کمی از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق، متخصصان و خبرگان حوزه مدیریت اسلامی در حوزه علمیه قم و دانشگاه علوم انتظامی امین (به تعداد 178نفر) است که طبق جدول مورگان تعداد 123 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب و نمونه ها از طریق شیوه نمونه گیری احتمالی ساده انتخاب شده اند. در نهایت داده ها پس از جمع آوری و کُدگذاری از طریق نرم افزار spss و استفاده از آزمون های پیرسون و آزمون بتا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که رضایت مندی شغلی با کاهش تخلفات رابطه داشته و این رابطه معنادار است به نوعی که نتایج رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که رضایت از نوع کار به میزان« 492/0-» درصد، رضایت از همکار به میزان«386/0-» درصد و رضایت از نحوه ارتقاء به میزان « 337/0- » درصد، به ترتیب می توانند در کاهش تخلفات کارکنان مؤثر باشند. نتیجه گیری : نتایج پژوهش نشان می دهد که رضایت شغلی (متغیر مستقل) و تعهد سازمانی برکاهش تخلفات شغلی پلیس تأثیر دارد. به عبارت دیگر کارکنانی که دارای رضایت از کار، رضایت از مافوق، رضایت از همکار، رضایت از ارتقاء شغلی و در نهایت راضی از حقوق و مزایا هستند تا 61/0 درصد در کاهش تخلفات اداری آنها مؤثر است.
بررسی هویت اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی زنان در بوستان های شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
163 - 188
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: احساس امنیت و ضریب امنیت بالا یکی از شاخص های توسعه یافتگی و به سامان بودن جوامع است. در این میان پرداختن به مسائل زنان به خاطر موقعیت متزلزل شان به لحاظ امنیت و این که احساس امنیت در بین زنان کمتر از مردان است خود مستلزم اهتمامات نظری و تجربی خاصی است. هدف اصلی این پژوهش بررسی هویت اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی زنان در بوستان های شهر اهواز می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، توصیفی- پیمایشی است. روش نمونه گیری، تصادفی ساده است. تعداد نمونه برابر 130 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. در تجزیه و تحلیل داده ها از آمار استنباطی با به کارگیری نرم افزار spss استفاده شد. یافته ها: از بین ویژگی های شخصی زنان فقط متغیر سابقه سکونت بر میزان احساس امنیت آنان تأثیرگذار است و احساس امنیت زنان از عواملی مانند سن، سطح تحصیلات و اشتغال متأثر نیست. اصول و معیارهای امنیت اجتماعی بر احساس امنیت زنان تأثیرگذار است به طوریکه همبستگی این دو متغیر نیز، برابر با 66/0 می باشد. همچنین هویت اجتماعی زنان و احساس امنیت آنان نیز متأثر از همدیگر هستند و همبستگی به دست آمده عدد 671/0 را نشان می دهد. نتیجه گیری: بین ویژگی های سنی پاسخ دهندگان، سطح تحصیلات و اشتغال آنان رابطه معناداری آماری وجود ندارد. بین مدت سکونت پاسخگویان و میزان احساس امنیت آنان، رابطه معناداری آماری وجود دارد (006/0). رابطه بین اصول و معیارهای امنیت اجتماعی با احساس امنیت زنان به لحاظ آماری معنادار می باشد.( 007/0). بین هویت اجتماعی زنان و احساس امنیت آنان نیز با (000/0) معنادار است بنابراین رابطه بین این دو متغیر در پارک های مورد مطالعه تأیید می شود.
جستاری جامعه شناختی پیرامون ازخودبیگانگی، شهر و داستان ( بررسی پدیده ی ازخودبیگانگی در جامعه ی شهری مسکو در داستان «دل سگ»)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
51 - 82
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار، پدیده ی ازخودبیگانگی در محیط شهری مسکو در داستان بلند «دل سگ»، اثر میخائیل بولگاکف مورد مطالعه قرار گرفته است. این داستان بلند، سرخوردگی نویسنده از انقلاب سال 1917م روسیه را بازتاب می دهد. پرسش مطرح شده در این نوشتار این است که پدیده ی الیناسیون انسان شهرنشین، چگونه به صورت یک الگو در ادبیات داستانی شوروی شکل گرفته و بولگاکف با چه شیوه ای در صدد طرح، توصیف و حل این مسأله برآمده است؟. خاستگاه این پژوهش در پارادایم تفسیری و روش کیفی قرار می گیرد و داستان مورد مطالعه،َ با تکنیک «گزینش نمونه مشهور» انتخاب شده است. برای تحلیل اثر از منظر جامعه شناسی نیز تئوری های بیگانگی مارکس، ماکس وبر و زیمل مبنا قرار گرفته اند. نتیجه ی پژوهش نشان می دهد که بولگاکف توانسته با طرح داستان در قالب فابل و هجو، خطای نظریه ای و عمل انقلابی تاریخی (پراکسیس) در ایدئولوژی مارکسیسم لنینی - استالینی برای خلق انسان پرولتر شهری را در همان سال های اول انقلاب اکتبر تحلیل، و نتایج و پیامدهای منفی و مخرب آن را پیش بینی کند. به جز این، نویسنده اهداف فرعی تری همچون مخالفت آشکار با انقلاب اکتبر روسیه را هم دنبال و عنوان کرده است.
بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی با مشارکت سیاسی شهروندان (مورد مطالعه: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی به عنوان یکی از سنجه های توسعه سیاسی در جهان، هم اکنون یکی از مهم ترین و اساسی ترین مفاهیم در علوم سیاسی و اجتماعی به شمار می رود. به طوری که در سیاست عملی و نظری از جایگاه برجسته ای برخوردار است. بر همین اساس هدف این مطالعه، شناسایی رابطه بین سرمایه اجتماعی با مشارکت سیاسی می باشد. به لحاظ روش شناسی، این تحقیق از نوع توصیفی است و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها، پژوهشی میدانی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه شهروندان 19 سال به بالای شهرستان گرگان می باشد که حجم نمونه ای به تعداد 407 نفر محاسبه و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفت. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته بسته پاسخ بوده است که برای تأیید اعتبار آن از اعتبار صوری استفاده شده و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مفاهیم سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی به ترتیب (آلفا ≥ 896/0 و 780/0) مورد تأیید قرار گرفته است. یافته ها نشان داد که میانگین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی شهروندان به ترتیب 674/2 و 442/3 از 5 می باشد که در حد «کم» و «متوسط» ارزیابی می شود. همچنین نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها حاکی از آن است که بین سرمایه اجتماعی و ابعاد آن (به جز تعامل اجتماعی) با مشارکت سیاسی رابطه معناداری وجود دارد. در مورد عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی می توان گفت که در مجموع 4/9 درصد از تغییرات مشارکت سیاسی از طریق متغیرهای مستقل تحقیق تبیین می شود.
سبک زندگی سلامت محور و رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در شهرهای خرم آباد و یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مسائل زیست محیطی عمیقاً دارای مفهوم اجتماعی اند و سبک زندگی نیز که به روش زندگی مردم، ارزش های اجتماعی، فعالیت ها، الگوهای رفتاری، مصرفی و عادات افراد در سراسر زندگی اطلاق می شود و نشان دهنده جامعه پذیری افراد و فرهنگ جامعه است، تأثیراتی عمده بر محیط زیست شهری بر جا می گذارد. در نتیجه در این پژوهش به بررسی تأثیر سبک زندگی بر رفتارهای زیست محیطی مسئولانه شهروندان شهرهای خرم آباد و یزد پرداخته شده است. چارچوب نظری پژوهش ازنظریه کاکرهام بهره گرفته است. روش تحقیق پیمایشی و ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه، اعتبار صوری، پایایی از طریق محاسبه ی آلفای کرونباخ و روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. جامعه آماری این تحقیق شهروندان 19 تا 69 ساله شهر خرم آباد و شهر یزد بود که با استفاده از فرمول کوکران 768 نفر شامل 384 نفر از شهروندان شهر خرم آباد و 384 نفر از شهروندان شهر یزد انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که بین متغیرهای سبک زندگی و ابعاد آن با رفتارهای زیست محیطی مسئولانه در هر دو شهر رابطه معنادار مشاهده شد؛ اما بین جنسیت با رفتار زیست محیطی مسئولانه در شهر خرم آباد رابطه معنادار مشاهده نشد. درمجموع با توجه به ضرایب بتاهای استاندارد شده ملاحظه می شود که به ترتیب سلامت محیطی، سلامت اجتماعی، سن، جنس، بیشترین تأثیر را بر روی متغیر رفتارهای زیست محیطی داشته اند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان می دهد که با توجه به ضریب تعدیل شده ی متغیرهای باقی مانده در معادله رگرسیون 6/35 درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کنند.