فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۱۴۱ تا ۳٬۱۶۰ مورد از کل ۱۷٬۶۸۳ مورد.
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۵۷
105-125
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیردرگیری خانواده در درمان با اجرای گروهی فنون رفتار درمانی دیالکتیکی (DBT) به صورت کوتاه مدت به نوجوانان دختر دارای علایم اختلال شخصیت مرزی با حضور و عدم حضور مادران آنها بود. نمونه ای 46 نفره پس از غربالگری انتخاب و به روش تصادفی ساده به سه گروه: 1-آزمایش یک ( دختران نوجوان) 2- آزمایش دو (دختران نوجوان و مادرانشان) و 3- گروه کنترل (دختران نوجوان)، تقسیم شدند و مقیاس هنجار شده ویژگی های شخصیت مرزی کودکان(BPFS-C ) را در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری تکمیل کردند. داده های بدست آمده، با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس یک طرفه با اندازه گیری های مکرر تغییرات معناداری نشان نداد. تغییرات میانگین در گروه آزمایش یک و دو مشاهده شد اما در گروه دوم که دختران نوجوان همراه با مادرانشان فنون درمانی را دریافت می کردند تغییرات درمانی بسیار برجسته تر بود. مولفه های بی ثباتی عاطفی ، مشکلات هویت، روابط منفی و خود جرحی تغییر کرده بودند. نتیجه این که درمان دیالکتیکی برای نوجوانان مرزی مفید و تاثیر گذار است و حضور مادران در درمان اثربخشی درمان را در این نوجوانان افزایش می دهد و قابل توصیه به متخصصان بالینی می باشد.
الگوپذیری از شبکه های اجتماعی در جوامع شهری با تأکید بر شبکه های اجتماعی مجازی (مطالعه ی موردی: جوانان شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۰
55 - 88
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی فضایی است که تأثیرات آن بر زندگی همواره مورد توجه و سؤال بوده است و امروزه به دلیل گستردگی بیش از حد آن حساسیت های فراوانی را ایجاد کرده است از این رو در این پژوهش در تلاش بودیم تا با روش پیمایشی به بررسی الگوپذیری از شبکه های اجتماعی در جوامع شهری با تأکید بر شبکه های اجتماعی مجازی در بین جوانان شهر اراک بپردازیم. بر این اساس با توجه به جامعه ی آماری حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان و در نظر گرفتن اعتبار و ضریب متناسب آلفای کرونباخ، تعداد 384 پرسشنامه بین جوانان شهر اراک توزیع نموده تا به بررسی این فرضیه که "آیا رابطه ی معناداری بین استفاده از شبکه های اجتماعی در جوامع شهری با تأکید بر شبکه های اجتماعی مجازی با الگوپذیری جوانان وجود دارد؟ بپردازد. که نتایج پژوهش نشان داد استفاده از شبکه های اجتماعی مجازی بر متغیرهای (اوقات فراغت، سبک زندگی، ارتباطات عاطفی خانوادگی، هویت اجتماعی، سلامت اجتماعی) تأثیرگذار بوده و رابطه ی معناداری بین آنها وجود دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر قانون گریزی موتورسیکلت سواران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
45 - 66
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به بالا بودن آمارهای تلفات ناشی از سوانح ترافیکی( 51% در صحنه و 49% انتقال به بیمارستان) و آمارهای تخلفات جرائم راهنمایی و رانندگی، هدف از این پژوهش شناسایی و اولویت بندی عوامل جامعه شناختی مؤثر بر قانون گریزی راکبین موتورسیکلت شهر تهران است. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و از نظر شیوه های گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. واحد تحلیل یا نمونه 90 نفر از متخلفان به قانون می باشند که در محدوده جغرافیایی شهر تهران مرتکب آن شده اند و از این رهگذر جریمه هایی متوجه آنان شده است. یافته ها: براساس یافته های تحقیق از بین عوامل مورد بررسی؛ آشفتگی در رتبه اول؛ تبعیض دوم؛ رفاه اجتماعی سوم؛ فردگرایی چهارم؛ تربیت دوران کودکی پنجم؛ عدم آگاهی به قانون ششم؛ وضعیت خانوادگی هفتم؛ خشونت رفتاری هشتم؛ آگاهی به تأثیر قانون نهم و آگاهی به تأثیر رسانه ها در رتبه دهم قرار می گیرند. نتیجه گیری : بر اساس نتایج حاصله با اعمال یک برنامه ریزی صحیح بر پایه دیدگاهی که منتج از مشکلات و معضلات موجود است و نیز با در نظر گرفتن شرایط آتی می توان شاهد ارتقای کیفی و کمی موتورسیکلت -ها و کاهش معضلات آن بود؛ ضمن آنکه مناسب سازی وضعیت جابه جایی موتورسیکلت ها، کاهش هزینه های زیادی را در ابعاد مختلف که سهم عمده آن متأثر از بهبود حجم تردد در شبکه معابر است را به همراه خواهد داشت.
تداوم زندگی کوچ نشینی از دوره پیش از تاریخ تا عصر حاضر در منطقه میان کوه شهرستان اردل؛ بر پایه مدارک باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
123-147
حوزههای تخصصی:
بخش میان کوه که در جنوب غرب شهرستان اردل واقع شده است، از بخش های کوهستانی استان چهارمحال و بختیاری است. این بخش طی سه فصل در سال های 1387 تا 1390 مورد بررسی قرارگرفت که طی این بررسی 600 محوطه از دوره پارینه سنگی میانی تا دوره قاجاریه شناسایی شد. بخشی از این منطقه باوجود رشته کوه هفت چشمه و گَره با ارتفاعی بیش از 3500 متر زمستان های سرد و تابستان های معتدل و بخشی با ارتفاعی کم بین 1100 تا 1800 متر در تابستان ها گرم و در زمستان ها سرد است. از این رو منطقه ای بسیار مستعد برای شکل گیری و توسعه جوامع انسانی با معیشت دامداری از دورترین ایام تاکنون بوده است. دامنه های کوه گره و کوه هفت چشمه تا ارتفاع بالای 3000 متر امروزه مورد استفاده کوچ نشینان است، الگویی که در گذشته نیز با توجه به یافته های باستان شناسی به احتمال زیاد وجود داشته است. بیشتر محوطه های شناسایی شده به ویژه در دوره نوسنگی ( 9محوطه) در دره های کوچک و بزرگ و دامنه ارتفاعات قرار گرفته اند و تمامی ویژگی های ریخت شناختی استقرارهای کوچ نشینی امروزی را دارند. عامل پیوند دهنده آن ها هم جواری این محوطه ها با معماری موقتی کوچ نشینان بختیاری است. تمامی محوطه های باستانی دوره استقراری کوتاهی دارند، به این معنا که پس از این دوره یا متروک شده اند یا تنها برای مدت کوتاه دیگری مسکونی بوده اند و حضور آن ها در دامنه های شیب دار با خاک کم عمق نشان از زندگی کوچ نشینی دارد.
گونه شناسی سبک زندگی با تأکید بر نقش رسانه در میان زنان شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ظهور رسانه های متعدد در عصری که به تعبیری عصر دوم رسانه ها نام گرفته، اگرچه پیشرفت ها و فرصت های انکارناپذیری به وجود آمده است، اما ناگزیر چالش ها و تغییرات شگرفی نیز در ارکان زندگی انسان ها ایجاد شده است. در این راستا به نظر می رسد هر مطالعه ای در متن زندگی انسان ها، ناگزیر باید نگاهی به نقش و تأثیرات رسانه ها داشته باشد؛ ازاین روی هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی نقش رسانه ها در بروز و ظهور گونه های متفاوت سبک زندگی در بین زنان شهر شیراز است. این مطالعه، پژوهشی کمی با استفاده از تکنیک پیمایش بوده است. جامعه آماری پژوهش، زنان 15 تا 60 ساله در شهر شیراز بوده که پرسشنامه توسط 392 نفر از آن به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تکمیل گردیده است. جهت استخراج و تشخیص گونه های متفاوت سبک زندگی، تحلیل عاملی بر روی مجموع گویه های مربوط به سبک زندگی (با ابعاد اوقات فراغت، مدیریت بدن، خوراک و مصرف) انجام شده است و در نهایت ده گونه ی متفاوت سبک زندگی از قبیل مدگرا، ورزشی، مذهبی، فضای مجازی، علمی هنری، موسیقیایی، سبک فراغتی مدرن، سبک فراغتی ناسالم، سبک فراغتی معمول روزانه و سلامت محور معرفی شده است، به طوری که منطبق با یافته های به دست آمده، رسانه های مختلف، تأثیرات متفاوتی بر آن گونه های سبک زندگی داشته اند.
بررسی تطبیقی نقش حس دلبستگی به مکان در ارتقای تاب آوری اجتماعی (نمونه های مورد مطالعه: آقاجانی بیگ، متخصصین و حصار امام شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه جوامع و افراد به صورت فزاینده ای آسیب پذیرتر شده و ریسک ها نیز افزایش یافته اند. لذا تلاش برای بازگشت سریع به شرایط اولیه، تاب آوری را بیش ازپیش حائز اهمیت می کند. از طرفی سیر تحولات درگذر زمان نشان می دهد که در گذشته، بشر علیرغم مشکلات و محدودیت هایی که با آن موجه بوده است، با تعلق خاطر و دلبستگی به مکان، زمینه های مشارکت جمعی، مسئولیت پذیری و فداکاری برای مکان را فراهم می ساخته است. این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی شاخص ها و عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی و حس دلبستگی به مکان و ارزیابی میزان آن ها در سه محله (از بافت فرسوده، غیررسمی و بافت جدید) شهر همدان می پردازد. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات کتابخانه ای، شاخص ها و عوامل مؤثر حس دلبستگی به مکان و تاب آوری اجتماعی ، استخراج شدند و با تدوین و توزیع پرسشنامه، به منظور بررسی رابطه حس دلبستگی به مکان و تاب آوری اجتماعی از مدل سازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار AMOS16 و SPSS18 استفاده شد که نتیجه حاکی از این است که بین دو متغیر مذکور، رابطه علیّ و مستقیم وجود دارد؛ ضریب تأثیر آن در محله آقاجانی بیگ، 88/0؛ در حصار امام، 74/0 و در متخصصین برابر با 77/0 می باشد بدین ترتیب میزان تأثیر حس دلبستگی به مکان در تاب آوری اجتماعی محلات شهری متفاوت است که این ارتباط در محله آقاجانی بیگ، بیشتر از دو محله دیگر است.
طراحی و اعتباریابی الگوی دانشگاه خدمت محور از منظر خبرگان آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمت محوری یک عامل تعیین کننده و یک جهت گیری استراتژیک برای دانشگاه است که باید متناسب با تغییرات و درک نیاز جامعه باشد. بر این اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین الگویی برای دانشگاه خدمت محور در چارچوب خدمت به جامعه بوده است. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد انجام شد. نمونه گیری با روش هدفمند (از نوع گلوله برفی) انجام شده که شامل 15 نفر از خبرگان آموزش عالی بودند. جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و بررسی اسناد بوده و بر مبنای رهیافت نظام مند استراوس و کوربین (کدگذاری باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند. اعتبار سنجی از طریق مثلث سازی، بازبینی مشارکت کنندگان و خبرگان آموزش عالی صورت گرفت. یافته های این پژوهش نشان داد که ابعاد الگوی پارادایمی شامل شرایط علی (نیروی انسانی، شیوه های خدمت رسانی، فرهنگ دانشگاهی، استقرار نظام تضمین کیفیت خدمات، ساختار دانشگاه، رهبری و مدیریت دانشگاه، منابع مالی مستقل و ویژگی مطالبه گری ذی نفعان)، پدیده محوری (دانشگاه خدمت محور)، شرایط زمینه ای (پایبندی به ارزش های اخلاقی، بسترسازی و تمهید امکانات، رسالت و مأموریت دانشگاه، چابک سازی، حاکمیت اعتماد جمعی و خودکارمدی جمعی)، شرایط مداخله گر (فرهنگ عمومی، عوامل درون دانشگاهی وبرون دانشگاهی)، راهبردها (فرهنگ سازی، توسعه تعامل و ارتباطات، حفظ استقلال دانشگاهی و آزادی علمی، توانمندسازی، مدیریت مشارکتی)، پیامدها (ارتقاء کیفیت خدمات، توسعه دانش و آگاهی، توسعه فناوری و مشتری محوری) می باشد که بر اساس آن ها مدل دانشگاه خدمت محور طراحی و اعتبار یابی شد.
زنان پس از« بازیابی هویت» در داستان های کوتاه معاصر از منظر روان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه «هویت زنان» و تلاش آنان برای «بازیابی هویت جنسیتی» به عنوان بخشی از سبک زندگی که رفتار و تجربیات آنان را دچار تغییر می کند، هدف پژوهش حاضر است که به کمک روان شناسی اجتماعی و با واکاوی تعدادی از داستان های کوتاه معاصر صورت گرفته است. برای دستیابی به این هدف از نظریه روان شناسی اجتماعی مایرز و بارون و نیز نظریه جامعه شناسی جنکینز بهره گرفته ایم و معتقدیم داستان ها، بنایی بازسازی شده از کنش ها و واکنش های بینافردی از واقعیت های اجتماعی در جامعه هستند و این قابلیت را دارند که به جای نمونه گیری و تکمیل پرسش نامه و یا مصاحبه، از طریق مطالعه گفتمان ها و تک گویی ذهنی و زبانی شخصیت ها و از میان باورها، رفتارها و خاطرات فرد، طرز نگرش آنان به تحلیل رفتارها و تعامل های فردی و اجتماعی در نظام رفتاری جامعه پرداخت. جامعه پژوهشی این تحقیق، شخصیت های زن مجرد و متأهل از طبقه اجتماعی زنان فعال و شاغل 24 تک داستان از مجموعه داستان های کوتاه برگزیده دهه هشتاد بوده است که پس از تحلیل به شیوه پژوهش کیفی و تحلیل محتوا به این نتیجه رسیده ایم که این زنان پس از بازیابی هویت خود و فاصله گرفتن از «هویت زن سنتی»، تحت تأثیر «جامعه پذیری، تعهدات فرهنگی و ارزش های ناظر بر الگوهای مقبول رفتاری و نقش جنسیتی زنان در جامعه»، به گزینش «هویت و نقش جنسیتی همسری» می پردازند و همچنین بررسی ها نشان می دهد که یکی از مسائل زنان متأهل طبقه اجتماعی شاغل و تحصیل کرده، نابرابری جنسیتی، تعارض و دوگانگی هویتی ناشی از نفوذ اجتماعی باورهای قالبی و کلیشه های رفتاری منتسب به نقش های زن سنتی بوده است.
بازتعریف جایگاه سیر و سیاحت در جامعه شناسی فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تمرکز این مقاله بر سفرنامه ها به عنوان منبعی اغلب نادیده گرفته شده در مطالعات جامعه شناسانه به طور کلی و به طور خاص جامعه شناسی فرهنگ است. برای مطالعه و تعمیق در روابط پیچیده و درهم تنیده جوامع کنونی نیاز است که پیشینه تاریخی شکل گیری و توسعه جوامع مدرن در کانون توجه محققین قرار گیرد. این مقاله سعی دارد با تأکید بر آرای انسان شناس و جامعه شناس آلمانی میشائل هاربزمایر ، سفرنامه های مسافران را به منزله یکی از مهم ترین منابع دست اول تاریخی معرفی نماید و بر چرایی اهمیت این متون در شناخت جوامع مدرن تأکید کند. بعلاوه سعی خواهد شد با مقایسه این گونه ادبی با دیگر منابع، ارجحیت استفاده سفرنامه هادر مطالعات علوم اجتماعی بیشتر مشخص شود.
اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۵ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
89 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی دانش آموزان انجام شد. روش: روش تحقیق در این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش دختر مقطع دوره اول متوسطه دبیرستان پویا در منطقه 4 شهر تهران در سال تحصیلی 98-1397 بودند. گروه نمونه مشتمل بر 30 دانش آموز بود که به صورت تصادفی انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری قرار گرفتند. گروه آزمایش در قالب ۸ جلسه یک ساعته در 4 هفته( هر هفته دو جلسه)برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی دریافت کردند و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با مقیاس انگیزش پیشرفت هرمنس (1970) و پرسشنامه خودکارآمدی شرر و همکاران (1982) جمع آوری و پس از بررسی و تایید پیش فرض ها با روش تحلیل کوواریانس چند متغیره در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد در مرحله پس آزمون انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی گروه آزمایش بهبود معنی داری داشت(p<0.05). نتیجه گیری: برنامه آموزش مهارت های مثبت اندیشی با تاکید بر آموزه های دینی بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تأثیرگذار بوده است که این یافته، توجه ویژه مسئولین در بخش آموزش و پروش را می طلبد.
تحلیل محتوای کتاب فیزیک پایه دهم رشته ریاضی فیزیک با استفاده نظریه نمایش اجزای مریل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب فیزیک پایه دهم با استفاده از نظریه نمایش اجزای دیوید مریل انجام شد. روش: روش پژوهش مقاله حاضر اسنادی و مبتنی بر تحلیل محتوا با رویکرد کمی و کیفی بود و جامعه آماری آن تمام فصول کتاب فیزیک پایه دهم بود. برای جمع آوری داده ها از چک لیست استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که: در ارائه محتوا توجه لازم به تمام انواع مختلف محتوا (حقایق، مفاهیم، اصول و روش کار) مبذول شده است اما بیشتر ارزیابی های صورت گرفته از سطوح مختلف عملکردی مربوط به سطوح عملکردی یادآوری و کاربرد است و سطح عملکرد کشف و ابداع به ندرت ارزیابی شده است. مولفین کتاب در عرضه محتوای آموزشی از بیشتر انواع ارائه های اولیه، بجز تعمیم سوالی، استفاده کرده اند و ارئه محتواهای آموزشی را با انواع مختلف ارائه های ثانویه تقویت کرده اند.نتیجه گیری: با مقایسه نتایج پژوهش و اهادف مدنظر مولفین کتاب نشان داد که کتاب نقد عمده وارد بر کتاب عدم استفاده از تعمیم سوالی و عدم ارزیابی از سطح عملکرد کشف و ابداع است که این رویه با شایستگی های مورد انتظار از فراگیر، که در ابتدای کتاب درسی ذکر شده است، مغایر می باشد.
خودکشی؛ پاسخی به چرخه حذف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
131 - 151
خودکشی، اقدامی آگاهانه در آزار خود است که به مرگ می انجامد و ازجمله مسائل اجتماعی جامعیه انسانی است که روز به روز بر وسعتش افزوده می شود. مطالعات اخیر خودکشی در ایران نیز نشان داده اند که خودکشی و اقدام به آن در حال افزایش است. این پژوهش درصدد است با یک مطالعیه موردی با روش کیفی و براساس رهیافت نظرییه زمینه ای، علل اجتماعی و فرهنگی اقدام به خودکشی، نوع تعامل فردِ خودکش با خانواده، گروه و جامعه و ارتباط آن با اقدام به خودکشی را مطالعه کند تا به تصویری شفاف تر از زمینه ها و علل منجر به اقدام به خودکشی دست یابد. نوع نمونه گیری هدفمند بوده و با اقدام کنندگان به خودکشی (8 زن و 2 مرد) که در بیمارستان های شهر تهران تحت درمان پزشکی بوده اند مصاحبه شده است. یافته های پژوهش، مواردی ازقبیل رفتارهای خودسرانه، رفتارهای ممنوعه، بهادادن به احساسات عاشقانه و نگرش فرامادی به ازدواج در سطح فردی، برهم خوردن سلسله مراتب قدرت، نبودِ مباحثه و گفتگو و مشارکت، حمایت های مشروط والدین، محدود بودن تعاملات، بی تعهدی همسر در رفع نیازها و خشونت خانوادگی در سطح خانوادگی و باور به تفاوت های جنسیتی در بیان احساسات و آزادنبودن جوانان در همسرگزینی در سطح کلان، شرایط علّی خودکشی شناسایی کرد. بنابر یافته های پژوهش می توان استنباط کرد که بارزترین علت اقدام به خودکشی در این افراد، قرارگرفتن در چرخیه حذف بوده است؛ چرخه ای که معلول شرایط علّی، مداخله ای و زمینه ای خاصی است.
نگاهی نقادانه بر جامعه شناسی تفسیری ماکس وبر و آموزه های آن برای پژوهش در جامعه شناسی تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظور از تدوین این نوشتار، فراهم نمودن بستری است برای بهره گیری از آموزه های ماکس وبر در مطالعات بومی جامعه شناسی تاریخی- تطبیقی جامعه ایرانی. موضوع اصلی مقاله، به کارگیری برخی مفاهیم و رهنمودهای جامعه شناختی وبر در تحقیقات جامعه شناسی تاریخی ایران است. در این نوشتار، نخست به بازاندیشی گزینشی و گذرا در دستگاه نظری ماکس وبر پرداخته شده است. هرچند کوشش در معرفت شناسی مدرنیته و عقلانیت به مثابه بستر اصلی جامعه شناسی وبر شناخته شده است، اما در نظام فکری او موضوع هایی مانند سنخ بندی کنش های اجتماعی، فهم تفسیری کنش و واقعیات اجتماعی در چارچوب نمونه های مثالی و توسعه جامعه شناسی تفسیری به حوزه جامعه شناسی تاریخی از محورهای اصلی جامعه شناسی وبر شناسایی شده است. روش پژوهش در این موضوع، مطالعه انتقادی آثار وبر و مقایسه دستاوردهای این تلاش با آگاهی های قبلی نویسنده در زمینه تاریخ تحولات اجتماعی در ایران است که بیش از دو دهه موضوع تدریس پژوهشگر در دانشگاه بوده است. در مطالعه حاضر کوشش شده با تمرکز بیشتر بر آموزه مشهور وبر با عنوان نمونه های مثالی و رهنمودهای او در تحلیل و تفسیر مباحث جامعه شناسی تاریخی، راهی متناسب با مقتضیات جامعه ایرانی در محمل تاریخ کشورمان و انجام مطالعه ای نظام مند دراین باره بیابیم.
The impact of university education on women social resilience for development of small and medium enterprises(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Introduction: This research aimed the effectiveness the dimensions of university education on women's social resilience to develop small and medium enterprises. Methodology: The research was applied in terms of purpose and an exploratory blend in terms of the method type. The statistical population of the study in the qualitative section of the research included all faculty members, and in the quantitative phase, all female graduates of the Governmental and Azad universities in Babolsar, Ramsar, Babol, Behshahr, Joybar, Chalous, Sari, Savadkouh, Noor, Noshahr, Neka, Amol, Tonekabon, Ghaemshahr, and محمودabad. Through the qualitative section, the purposeful sampling method was utilized and the sample size was determined based on the saturation law of 15 individuals. In the quantitative section regarding the unlimited size of the society, 384 individuals were selected as sample using the cluster random sampling method. The measurement tool consisted of two researcher-made questionnaires based on the data obtained from theoretical foundations and interviews with the due experts in which included a 28 questions on university education with the aim of identifying small and medium enterprises and 35 questions on social resilience. In order to analyze the data, in addition to the encoding, the descriptive statistics indices (mean and standard deviation) and the inferential statistics indices (confirmatory and exploratory factor analysis) were used in the framework of structural equations using the SPSS21 and Amos software. Findings: The results of structural equations showed that entrepreneurship education, university in-service training programs, virtual education, formal education, side skills training, and basic work and theoretical education affect the social resilience of graduated women. In addition, according to the standardized regression coefficients (β), in-service training programs with an impact level of 0.510 had the most impact and formal education with the effect of 0.264 had the least effect on the social resilience of female graduates of Universities of Mazandaran. Conclusion: Based on the findings of the research, the decision makers and the appropriate policies of the university administrators help to make more and better university education to promote social resilience of their students.
بررسی رابطه بین احساس حق به شهر و قانون گرایی (مورد مطالعه: شهروندان 18 سال به بالای شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جامعه شناختی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
33 - 56
حوزههای تخصصی:
حق به شهر علاوه بر اینکه عضویت فعال شهری همراه با حقوق و تعهدات همگانی است شهر را مهم ترین لایه تصمیم سازی و سیاست گذاری معرفی می کند که با به رسمیت شناختن شهر به مثابه مکانی برای باز تولید روابط اجتماعی وقدرت ، حق تملک فضا وحق مشارکت شهروندان را در شکل دهی به زندگی روزمره شهری مورد تاکید قرار می دهد و از این رو حق به شهر از بحث بر انگیزترین مباحث شهری و یکی از ملزومات زندگی شهری به حساب می آید. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین احساس حق به شهر و قانون گرایی می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش اجرا، پیمایشی و از نظر زمان پژوهش، مقطعی، به لحاظ ماهیت، کاربردی و به لحاظ وسعت پهنانگر است. جامعه آماری پژوهش حاضر 411051 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر یزد در سال1397 بوده اند که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 365 نفر از آنان با روش نمونه گیری سه مرحله ای مورد بررسی قرار گرفت. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته بوده که اعتبار آن از طریق، صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تایید قرار گرفته است. نتایج بدست آمده حاکی از این است که احساس حق به شهر و قانون گرایی در بین شهروندان یزدی از حد متوسط پایین تر بوده و بین احساس حق به شهر و قانون گرایی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین با توجه به مدل رگرسیون، متغیر های مستقل 20 درصد از واریانس قانون گرایی را تبیین می کنند.
هم گرایی ملی در میان دانشجویان کرد و بلوچ ایرانی: فراتحلیل و مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۷۵
۲۵۱-۲۰۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به بررسی موقعیت هم گرایی ملی / واگرایی در میان دانشجویان کرد و بلوچ می پردازد. روش: جستجوی پایان نامه ها و طرحهای پژوهش انجام شده از طریق پایگاههای اطلاعاتی شامل، کتابخانه ملی و کتابخانه های دانشگاه تهران، شورای عالی انقلاب فرهنگی و همچنین مقالات نیز از طریق پایگاههای داده پرتال جامع علوم انسانی، Noormags, Irandoc، Magiran، SID، Civilica، Google Scholar، Scopus, Web of Science و با استفاده از کلیدواژه های «هم گرایی یا واگرایی ملی، هویت ملی یا هویت جمعی» و «دانشجو یا دانشگاهی» و «کرد یا بلوچ یا بلوچستان یا کردستان یا سیستان وبلوچستان یا زاهدان یا ایلام» و معادل انگلیسی آنها در مراکز بین المللی انجام شد. درنهایت، هشت مطالعه ملاک ورود به فراتحلیل را دارا بودند. سپس داده ها با استفاده از چک لیست محقق ساخته جمع آوری و به روش فراتحلیل و نرم افزار CMA-2 تحلیل شد. یافته ها: آزمون همگنی نیز نشان داد که متغیرهای مستقل نقش تعدیل کننده ایفا می کنند اما متغیر قومیت نقش تعدیل کننده نداشت. در این میان، بیشترین اندازه اثر مربوط به متغیرهای انسجام اجتماعی، سرمایه اجتماعی، رضایت از زندگی، ویژگیهای شخصیتی، هویت دینی، مشارکت سیاسی و تعامل و هم گرایی در خانواده بود. میانگین اندازه اثر مطالعات در قوم کرد برابر 245/0 و در قوم بلوچ برابر 145/0 به دست آمد. بر مبنای کل داده های تحلیل شده می توان اظهار داشت که مهم ترین عوامل مثبت مؤثر بر هم گرایی ملی مربوط به متغیر انسجام اجتماعی (505/0)، سرمایه اجتماعی (337/0)، رضایت از زندگی (332/0) و همچنین عوامل منفی مؤثر مشتمل بر احساس محرومیت (0.184) و میزان مصرف رسانه ای از شبکه های ماهواره ای (0.16-)، است. بحث: درواقع در سیاست گذاری برای ارتقای همگرایی ملی باید به بهبود انسجام اجتماعی، ارتقای سرمایه اجتماعی، کاهش احساس محرومیت و اصلاح مصرف رسانه ای جمعی اقدام کرد. از طرف دیگر، با افزایش احساس محرومیت، تعلق به هویت قومی به مثابه یک سپر محافظتی افزایش یافته و در مقابل، احساس هویت ملی کاهش می یابد، امری که می تواند با سیاست گذاری صحیح و رفع احساس محرومیت و برطرف کردن موانع محلی و ملی برای کسب امتیازات اجتماعی، مرتفع شود.
رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی با واسطه گری ترس از صمیمیت در متاهلین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده پژوهی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۰
467-486
حوزههای تخصصی:
سازگاری زناشویی کیفیت روابط زوجی را اندازگیری می کند بنابراین شناسایی متغییر های مرتبط با سازگاری زناشویی می تواند در پیش برد اهداف مربوط به ارتقاء سطح کیفی روابط زوجین موثر باشد. هدف تحقیق حاظر شناسایی رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی وهمچنین تعیین نقش واسطه ای ترس از صمیمیت در رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی بود. پژوهش حاضر یک مطالعه غیرآزمایشی از نوع همبستگی (تحلیل مسیر) بود. جامعه آماری این پژوهش مشتمل بر تمام متاهلین( زن و مرد) بود، که در سال های 1395- 1396 در شهر کاشان مشغول به زندگی بوده و حداقل سه سال از زندگی مشترک آن ها گذشته باشد . بدین منظور 250 نفر از متاهلین به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سازگاری زناشویی اسپانیر (DAS)، پرسشنامه طرحواره های ناسازگار اولیه یانگ(YSQ-SF)، مقیاس ترس از صمیمیت دسکاتنر و تلن (FIS) ، بود. داده ها با استفاده از نرم افزار Spss و Amos 21 تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی برای مردان (31/0r=-) و زنان (53/0- r=)، رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین نمره کل طرحواره های ناسازگار اولیه و نمره ترس از صمیمیت برای مردان (43/0 r=) و زنان (58/0 r=)، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین ترس از صمیمیت و سازگاری زناشویی برای مردان (78/0- r=) و زنان (76/0- r=) رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین یافته های مربوط به تحلیل مسیر نشان داد که ترس از صمیمیت میانجی گر رابطه طرحواره های ناسازگار اولیه و سازگاری زناشویی است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که طرحواره های ناسازگار اولیه نقش عمده ای در سازگاری زناشویی از طریق ترس از صمیمیت دارد. بنابراین لزوم توجه به متغییر هایی همچون طرحواره های ناسازگار اولیه و ترس از صمیمیت در کار با زوجین بیش از پیش احساس می شود.
خستگی و رضایت ناشی از شفقت ورزی: تجربه مادران مراقب فرزند توانخواه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مراقبان خانگی در تمام دنیا در کنار متخصصان نظام سلامت از بیماران مراقبت می کنند؛ اما برای این مراقبت حقوقی دریافت نمی کنند و در بیشتر موارد نیازهای آنها نادیده گرفته می شود. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مادران دارای فرزند توانخواه از خستگی یا رضایت ناشی از شفقت ورزی است. روش انجام این پژوهش کیفی و از نوع تحلیل مضمون براون و کلارک است. برای این منظور دو مجموعه از داده ها تجزیه و تحلیل شدند. مجموعه اول داده ها براساس مصاحبه عمیق با 12 مادر بود که دست کم یک فرزند توانخواه داشتند و به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند و مجموعه دوم از داده ها براساس خاطرات 8 مادر توانخواه بود که در کانال رسمی یکی از انجمن های خیریه منتشر شده بود. یافته های به دست آمده در این پژوهش در سه مضمون اصلی گذار از هویت مادرانه به هویت مراقب، حمایت ادراک شده و برکت نگهداری از فرزند دسته بندی شد. براساس یافته های به دست آمده مصاحبه شوندگان ابتدا گذاری ناگهانی از هویت مادرانه به مراقبتی داشته اند و همزمان با این گذار حمایت اجتماعی کمی را ادراک می کنند. مادران فعالانه به دنبال درمان اند و با در پیش گرفتن راهبردهای معنوی یا فردی با این گذار سازگار می شوند و رضایت ناشی از شفقت را تجربه می کنند. نتایج پژوهش می توانند در تهیه پروتکل های مداخله ای برای تسهیل فرایند سازگاری با تغییرات عمیق در روال زندگی مادران مراقب و توانمندسازی آنها برای گذاری موفق کمک کنند.
ساخت و رواسازی فرم کوتاه پرسشنامه تجربه همسرآزاری(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۹ بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۲
۱۵۴-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
همسرآزاری به عنوان یکی از مهم ترین انحرافات اجتماعی در بسیاری از جوامع مطرح است. سنجش وضعیت همسرآزاری، نیازمند داشتن ابزارهای بومی با ویژگیهای سنجش مناسب است. این مطالعه به بررسی ساخت و رواسازی نسخه کوتاه پرسشنامه تجربه همسر آزاری در شهر تهران پرداخته است. روش ها: در این مطالعه روش شناختی، با استفاده از بررسی گسترده متون مرتبط، مخزن اولیه گویه ها طراحی و در اختیار نمونه ای به حجم 555 نفر از افراد متاهل شهر تهران که با استفاده از نمونه گیری چندمرحله ای انتخاب شده بودند، قرار گرفت. برای تعیین روایی گویه ها از تحلیل عاملی اکتشافی با چرخش واریماکس و برای تعیین پایایی ابزار از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: بعد از انجام تحلیل عاملی، 19 گویه در مدل باقی ماند که بر روی 5 عامل (خشونت عاطفی، خشونت کلامی، خشونت جنسی، خشونت جسمی سبک، و خشونت جسمی سنگین) بار شدند. این عوامل در مجموع حدود 68% از واریانس کل سازه را تبیین کردند. پایایی پرسشنامه نیز از طریق محاسبه مقدار ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و مورد تایید قرار گرفت. بحث : پرسشنامه ساخته شده از حجم و تنوع مناسبی از سوالات برخوردار است و نتایج تحلیل عاملی و آلفای کرونباخ موید ویژگیهای مناسب این ابزار برای سنجش تجربه همسرآزاری است.
تبیین جامعه شناختی نقش سرمایه اقتصادی خانواده در بازتولید نابرابری های اجتماعی در بین فارغ التحصیلان دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موفقیت دانش آموزان در ورود به دانشگاه و متعاقب آن دستیابی به مشاغل سطح بالا یکی از اصلی ترین دغدغه های خانواده هاست. در این میان سرمایه اقتصادی نقش بسیار مهمی در آماده سازی دانش آموزان برای رقابت در ورود به دانشگاه ایفا می کند. از این رو پژوهش حاضر با درک اهمیت مسئله سرمایه اقتصادی به تبیین نظری پژوهش و آزمون فرضیات پیرامون سرمایه اقتصادی خانواده و تأثیر آن بر جایگاه فرد در نظام آموزش عالی و سپس بر موقعیت شغلی فرد پرداخته است. جامعه آماری این پژوهش کلیه شاغلین در بازار کار شهر اصفهان می-باشند، که از سال 1385 به این سو از دانشگاه فارغ التحصیل شده اند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس سمپل پاور 530 نفر برآورد شد. نتایج تحقیق نشان داد که از یک طرف بین جایگاه فرد در نظام آموزش عالی و موقعیت شغلی فرد رابطه وجود دارد، و از سوی دیگر سرمایه اقتصادی بر نوع قبولی فرد در دانشگاه تأثیر مثبت دارد؛ یعنی کسانی که از سرمایه اقتصادی بالاتری برخوردار بوده اند از جایگاه بالاتری در نظام آموزش عالی برخوردار شده اند. نتایج تحقیق هم چنین نشان می دهد که افرادی که سرمایه اقتصادی بیشتری دارند از موقعیت شغلی بالاتری نیز برخوردارند. نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که تأثیر سرمایه اقتصادی بر موقعیت شغلی از طریق میانجی گری جایگاه فرد در نظام آموزش عالی انجام می پذیرد به عبارت دیگر، نابرابری های اجتماعی ازطریق نظام آموزشی بازتولید می شود.