فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
119 - 144
حوزههای تخصصی:
مخاطرات طبیعی به خصوص زلزله در اغلب موارد، تلفات سنگین جانی و مالی بر سکونتگاه های انسانی وارد می سازد. اسکان مجدد در قالب سه رویکرد بازسازی (درجاسازی)، جابه جایی و تجمیع، یکی از رویکردهای اصلی برای بازسازی سکونتگاه های روستایی پس از وقوع زلزله است. هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیرات الگوهای سه گانه اسکان مجدد روستاهای آسیب دیده از زلزله 1376 شهرستان زیرکوه بر میزان کیفیت زندگی ساکنان جوامع روستایی است. جامعه آماری این پژوهش، خانوارهای محلی ساکن در 6 نقطه روستایی محدوده مطالعاتی است که با راهبردهای سه گانه اسکان مجدد (جابجایی، تجمیع یا ادغام و درجاسازی یا بازسازی) همراه بوده اند؛ که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 144 سرپرست خانوار به عنوان حجم نمونه و به روش تصادفی ساده تعیین شدند. پایایی پرسش نامه تهیه شده با استفاده از فرمول ویژه آلفای کرونباخ و مقدار آلفای 885/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش حاضر در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های T تک نمونه ای و تحلیل واریانس انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد سیاست های اسکان مجدد روستاها توانسته بهبود نسبی در کیفیت زندگی ساکنان روستایی با میانگین 2.57 ایجاد کند که در بعد اجتماعی- فرهنگی با میانگین 2.717 بالاترین و در بعد اقتصادی با میانگین 2.15 کمترین سطح رضایت مندی از شرایط موجود وجود دارد. با توجه به نتایج آزمون آنالیز واریانس نیز، سطح کیفیت زندگی روستاییان در سه الگوی اسکان مجدد تفاوت معناداری نداشته ولی سطح معناداری در 7 شاخص کیفیت اشتغال، کیفیت درآمد، کیفیت آموزش، کیفیت مشارکت، کیفیت انسجام اجتماعی، کیفیت زیرساخت و کیفیت محیط پایین تر از 0.05 است؛ بنابراین سطح رضایت مندی پاسخگویان از کیفیت زندگی در هر سه الگوی اسکان مجدد تا حدودی یکسان است.
تحلیل فضایی شیوع کرونا در ناحیه روستایی شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پی وقوع بحران بیماری کرونا در نقاط مختلف جهان، پراکنش فضایی این بیماری در ایران ناهمگن بوده است . هم زمان با رشد روزافزون اطلاعات پیرامون بیماری ها و مرگ ومیر، روش های متناسب برای تحلیل این نوع داده ها نیز رو به گسترش است. یکی از این روش ها، تحلیل فضایی بیماری است. هدف از بررسی الگوی پراکنش فضایی بیماری نه فقط شناخت صرف آن، بلکه شناخت و واکاوی عوامل مؤثر بر پراکنش فضایی بیماری در سطح منطقه مورد مطالعه یعنی شهرستان دماوند به عنوان موضوع اصلی بررسی است. در این پژوهش با ماهیت توصیفی-تحلیلی که در آن برای جمع آوری اطلاعات از روش های اسنادی-میدانی استفاده شده است، ابتدا اطلاعات مورد نیاز مانند آمار تعداد مبتلایان به کرونا از ابتدای فروردین ماه 1399 تا پایان تیرماه 1399 با مراجعه به مرکز بهداشتی-درمانی شهرستان دماوند جمع آوری شد. سپس با روش های لکه های داغ، منحنی بیضوی انحراف استاندارد، آزمون همبستگی پیرسون و خودهمبستگی فضایی موران در محیط نرم افزار GIS الگوی پراکنش فضایی بیماری و عوامل مؤثر بر شیوع آن نشان داده شد. نتایج حاصله از تحلیل لکه های داغ نشان داد، بیش ترین لکه های داغ در سمت غرب و شمال غربی شهرستان قرار دارند و روستاهای قرار گرفته در این لکه ها با برخورداری کم از مراکز بهداشتی-درمانی تقریباً دارای تراکم جمعیتی بالایی هستند که در مجاورت یکدیگر و نزدیک به شهرها و در مسیر و جاده اصلی قرار دارند. بیش ترین لکه های سرد نیز در نواحی شرق و جنوب شرقی منطقه مورد مطالعه قرار گرفته اند. نتایج آزمون همبستگی پیرسون و شاخص موران گویای همبستگی معنادار بین عوامل شش گانه مؤثر در شیوع کرونا شامل ضعف در ارائه خدمات بهداشتی-درمانی (0/23)، بالا بودن سطح تعاملات بین سکونتگاهی (0/21)، کوتاه بودن فاصله جغرافیایی بین سکونتگاه ها (0/20)، ساده سازی ریسک خطر ابتلا به کرونا (0/19)، ضعف توجه جامعه محلی به اصول مواجهه بهداشتی با مخاطره کرونا (0/17) و ضعف در اطلاع رسانی رسمی از مخاطره کرونا (0/16) با الگوی پراکنش خوشه ای است. در این پژوهش شناخت الگوی فضایی پراکنش بیماری کرونا و تحلیل فضایی علل آن می تواند به مدیریت کارای این بیماری کمک نماید.
بررسی تاثیر روند تغییرات کاربری اراضی روی افت تراز آب زیرزمینی (محدوده مطالعاتی: ماهیدشت کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۵
123-140
حوزههای تخصصی:
کمبود منابع آب سطحی سبب برداشت بی رویه از آب زیرزمینی در بسیاری از نقاط جهان و افت شدید سطح سفره های آب زیرزمینی شده است. با افزایش روز افزون جمعیت برداشت بی رویه از این منابع بیشتر شده و این ذخایر طبیعی با تهدید جدی مواجه شده اند از طرفی تغییرات کاربری اراضی بر روی منابع آب زیرزمینی موثر بوده و کمیت و کیفیت آب های زیرزمینی را تحت تاثیر قرار می دهد. دشت ماهیدشت در استان کرمانشاه و د ر نزدیکی شهر کرمانشاه واقع شده است که در چند دهه اخیر به دلیل رشد جمعیت کاربری اراضی دچار تغییراتی شده است که این تغییر ات بر روند بهره برداری از منابع آب تاثیر گذاشته و اثرات مهمی را بر منابع آب زیرزمینی، برجای گذاشته است در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر سنجنده لندست و سنتینل 2 ، نقشه های کاربری اراضی برای منطقه مورد مطالعه در چهار سال 2009، 2000، 1987 و 2017 اقدام و شناسایی تغییرات کاربری اراضی در یک بازه زمانی 30 ساله مشخص شد. سپس براساس اطلاعات 44 عدد چاه های پیزومتری مربوط به دوره زمانی 1379 تا 1395 میزان و روند تغییرات سطح آب زیرزمینی مشخص گردید نتایج حاصل از پردازش تصاویر ماهواره ای در مناطق فیروزآباد و ماهیدشت بین سال های 1987 تا 2017 نشان دهنده افزایش مساحت طبقه کاربری اراضی کشاورزی آبی و کاهش مساحت طبقه کاربری اراضی کشاورزی دیم می باشد. با توجه به بررسی های به عمل آمده از دلایل عمده کاهش سطح آب آبخوان می توان به کاهش میزان بارندگی ها خصوصا بارش برف و کاهش تغذیه آبخوان و افزایش تعداد چاه های عمیق منطقه و استخراج بی رویه آب های زیرزمینی خصوصاً طی سال های اخیر اشاره کرد.
تحلیل زمانی _ مکانی جزیره حرارتی شهر ارومیه با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
83 - 99
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش جهت تحلیل زمانی و مکانی جزیره حرارتی شهر ارومیه، تصاویر لندست مربوط به ماه اوت سال های 1989، 1998، 2011 و 2018 مورد استفاده قرار گرفت. جهت استحصال نقشه های جزیره حرارتی، دمای سطح زمین با روش حد آستانه NDVI و قانون پلانک بر اساس محاسبات آرتیس و کارناهان برای تصاویر TM و الگوریتم پنجره مجزا برای تصویر OLI/TIRS محاسبه شد. با استفاده از تصاویر NDVI و نقشه های کاربری اراضی، ارتباط دمای سطحی با پوشش گیاهی و کاربری های مختلف مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد در طول مدت مورد مطالعه طبقات دمایی خنک و بسیار خنک، کاهش داشته و در اوت سال 2018 جزایر حرارتی جدیدی ایجاد شده است که به کارگاه های تولیدی، صنعتی، سوله ها و زمین های بایر در قسمت شرق، شمال شرق و جنوب شرق شهر مربوط است. بررسی روند تغییرات زمانی جزیره حرارتی شهر ارومیه نشان داد که شاخص جزیره حرارتی روند افزایشی داشته است. این شاخص در سال 1989 با میزان 2/0 به 37/0 در سال 2018 رسیده است؛ بنابراین علاوه بر گسترش فضایی جزیره حرارتی، شدت آن نیز افزایش داشته است.
واکاوی تغییرات مقادیر حدی بارش در گستره ی ایران زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
135 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش واکاوی و شناسایی تغییرات مقادیر حدی بارش به عنوان نشانه هایی از تغییرات اقلیمی در گستره ی ایران می باشد. برای انجام این تحقیق از داده های روزانه بارش، 76 ایستگاه همدید در دوره ی 1986 تا 2016 استفاده شد. نتایج نشان داد، روند تعداد روزه ای هم راه ب ا ب ارش س نگین درحدود 7 درصد از پهنه ایران منفی و در 93 درصد آن روندی مشاهده نشد. روند روزهای متوالی خشک در 28 درصد از گستره ایران روند مثبت و در 37 درصد دیگرآن روند منفی وجود دارد. روزهای متوالی مرطوب در اکثر گستره ی ایران فاقد روند است. روند مقدار کلّ بارش روزهای مرطوب سالانه در ح دود 99 درصد از گستره ایران منفی است. حداکثر شیب منفی بارش سالانه ی ایران در ایستگاه مسجد سلیمان با شیب 26/8 – مشاهده شد و روند مثبت درایستگاه بندر انزلی وجود دارد. روند روزهای خیلی مرطوب در حدود 78 درصد از گستره ای ران منفی و در حدود 14 درصد روند مثبت و نیز 8 درصد از آن بدون روند است. رون د روزه ای بس یار مرط وب درح دود 70 درصد از گستره ایران منفی است. بیشترین روند افرایشی روزه ای بس یار مرط وب در خرم آباد با شیب 1.4 و بیشترین روند کاهشی در سر پل ذهاب با شیب 2.78- مشاهده می گردد و همچنین در 22 درصد از گستره ایران روند خاصی مشاهده نمی شود. روند مقدار ب ارش ی ک روزه در ح دود 47 درصد از گستره ایران منفی و در 47 درصد آن بدون روند و 6 درصد از آن با روند مثبت است. روند بیشترین مقدار بارش 5 روزه در ح دود 73 درصد از گستره ایران منفی و در 2 درصد آن مثبت و 25 درصد از آن بدون روند است بیشترین شیب روند کاهشی مربوط به ایستگاه های فسا و مسجد سلیمان که به ترتیب برابر 2.4- و 1.9- است.
کاربرد آنالیز فرکتال سطحی (SFA) در تحلیل ناهنجاری های سطحی و رابطه آن با تغییرات زونهای مورفوتکتونیک در حاشیه کمربند زاگرس مرتفع (HZB)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
63 - 84
حوزههای تخصصی:
هندسه فرکتال روشی برای توصیف کمی ویژگی خود متشابهی یا خود الحاقی در زمین ریخت های پیچیده و توضیح پیچیدگی ها و ناهمواری های سطحی است. در این مطالعه از روش تحلیل فرکتال سطحی در غالب یک مدل سلولی به روشتقسیم بندی پوششی استفاده شد. نتایج نشان داد فرایندهای زمین شناسی و زمین ریخت شناسی باعث تغییر ویژگی بعد فرکتال زمین ریخت ها می شوند. تغییر مرزهای سنگ شناسی و گسل ها بر تغییرات بعد فرکتال اثر می گذارند و نحوه تأثیرگذاری آن ها با توجه به شرایط ناهمواری مثل بسامد، دامنه و جنس سازندها متفاوت است. در واحدهای لیتولوژیک با سازندهای سخت آهکی، بعد فرکتال پایین است و در سازندهای سست آبرفتی بعد فرکتال افزایش پیدا می کند. فراوانی آبراهه ها و حاشیه آن ها نیز بر بعد فرکتال تأثیر می گذارد، همچنین همگنی واحدهای سنگ شناسی باعث کاهش بعد فرکتال می شود. در این مطالعه نیز کمترین بعد فرکتال مربوط به واحدهای یکپارچه آهک اوربیتولین دار مزوزوئیک در مرز بین دو زون ساختاری سنندج سیرجان و زاگرس مرتفع است. ولی سازندهای نا مقاوم و حساس به فرسایش کواترنری باعث افزایش بعد فرکتال می شوند. تناوب لایه های سخت و سست نیز در مقیاس محلی بر بعد فرکتال مؤثر است همچنین ارتفاعات نسبت به زمین های پست بعد فرکتال پایین تری دارند. بین بعد فرکتال و ارتفاع به شکل کلی رابطه معکوس دیده می شود و این رابطه در مورد شاخص زبری ناهمواری نیز در این حوضه وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد، تغییرات بعد فرکتال سطح به مجموعه ای از عوامل سنگ شناسی، تکتونیکی و ژئومورفولوژیکی وابسته است، همچنین در مناطق پیچیده توپوگرافی، بررسی تغییرات بعد فرکتال میتواند در آشکار سازی و بررسی ناهنجاری های سطحی زمین، ابزار مفید و موثری باشد.
اولویت بندی حوزه آبخیز سردآبرود از نظر سیل خیزی با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
85 - 98
حوزههای تخصصی:
سیلاب یک پدیده طبیعی است که هر ساله باعث به وجود آمدن خسارات سنگین جانی و مالی می شود و جوامع بشری آن را به عنوان یک واقعه اجتناب ناپذیر پذیرفته اند. در این تحقیق برای پیش بینی سیل خیزی حوزه آبخیز سردآبرود از مدل هیدرولوژیکی SWAT استفاده شد. هدف اصلی در این تحقیق، بررسی کارایی مدل SWAT در پیش بینی سیلاب و اولویت بندی زیرحوزه ها در حوزه آبخیز سردآبرود می باشد. برای واسنجی مدل از برنامه SUFI2 استفاده شد. بعد از اتمام واسنجی و بهینه شدن مدل در منطقه مطالعاتی اقدام به اعتبارسنجی مدل گردید. واسنجی مدل برای سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۹، و اعتبارسنجی نیز بر اساس آمار سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۳ انجام پذیرفت. جهت تجزیه و تحلیل نتایج از شاخص های آماری R2 ، bR2 و ضریب نش ساتکلیف استفاده گردید. پس از واسنجی مدل این ضرایب به ترتیب ۷۷/۰، ۶۳/۰، ۷۷/۰ و برای مرحله اعتبارسنجی آن ۷۹/۰، ۷۶/۰ و ۷۱/۰ برآورد گردید. نتایج آنالیز حساسیت، 31 پارامتر موثر بر رواناب نشان داد پارامترهای ثابت تخلیه آب زیرزمینی، زمان تاخیر آب زیرزمینی و حداقل مقدار ذخیره آب لازم برای ایجاد جریان پایه به ترتیب حساسیت بیش تری دارند. برای بررسی سیل خیزی، حوزه آبخیز سردآبرود به ۲۴ منطقه یا زیرحوضه تقسیم گردید. با توجه به نتایج حاصل از اجرای مدل SWAT و تغیر CN برای هر یک از زیرحوزه ها، زیر حوزه شماره ۶ با مقدار رواناب ۰۵/12۳ رتبه اول و هم چنین زیرحوزه شماره ۱۰ با مقدار 86/122 رتبه دوم را از نظر سیل خیزی دارا می باشد و زیرحوزه شماره ۱ با مقدار ۳۳/۱۲ کم ترین مقدار تولید رواناب را دارا می باشد
نقش تکتونیک در تکامل آتشفشان تفتان، جنوب شرق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
173 - 186
حوزههای تخصصی:
مطالعه عوامل کنترل کننده آتشفشانها می تواند به تحلیل خطرات ناشی از فعالیت مجدد آنها کمک کند. آتشفشان تفتان یک آتشفشان کواترنری در جنوب شرق ایران است که براثر فرورانش صفحه اقیانوسی عمان به زیر پوسته قاره ای ایران در مجموعه ای چین و گسل خورده شامل فلیش های ائوسن و افیولیت های کرتاسه نفوذ کرده است. این آتشفشان دارای چندین مرکز فورانی است که با امتداد شمالغرب-جنوب شرق از قدیم به جدید قرارگرفته اند. به منظور تعیین نقش رژیم تکتونیکی درروند تکامل آتشفشان تفتان عناصر ساختاری مانند، وضعیت فضایی دایکها، شکستگی ها، هندسه فروریزش جانبی دهانه انجرک، روند دهانه های قدیمی و روند چشمه ها موردمطالعه قرار گرفت. اطلاعات به دست آمده از این ساختارها نشان دهنده یک تنش کششی با امتداد شمال شرق- جنوب غرب در مجموعه آتشفشان است که باعث به وجود آمدن یک منطقه کششی در جهت شمالغزب-جنوب شرق شده است. اما اطلاعات به دست آمده از زلزله ها و عناصر ساختاری در مجموعه ای که آتشفشان بر روی آن قرارگرفته است، جهت فشارش منطقه ای را در امتداد شمال شرق- جنوب غرب نشان می دهند. آنالیز ساختاری، مدل سازی تجربی و داده های میدانی نشان می دهد که آتشفشان ها می توانند در محیط های تکتونیکی فشارشی وابسته به گسل های تراستی شکل بگیرند. بر اساس این اطلاعات یک مدل که در آن گسلهای تراستی(به عنوان مسیر ماگما) بعد از رسیدن به سطح در زیر آتشفشان به شاخه های مجزایی تقسیم می شوند ارائه شد. در این مدل یک شاخه از این گسلها با شیب کم و مکانیسم معکوس، به سمت پهلوی آتشفشان پیشرفت و شاخه دیگر با شیب زیادو مکانیسم نرمال، به سمت بالا حرکت می کنند و باعث شکل گیری یک منطقه کششی شمالغرب-جنوب شرق در امتداد دهانه ها و به موازات گسلهای تراستی شده است، ارائه شد. این مدل فوران بعدی آتشفشان را در قسمت جنوب شرقی دهانه فعال فعلی پیشنهاد میدهد.
پهنه بندی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان- شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
147-162
حوزههای تخصصی:
حرکات توده ای، از جمله پدیده های مورفودینامیک اند که تحت تأثیر عوامل مختلفی در سطح دامنه های مناطق کوهستانی به وقوع می پیوندند. حرکات توده ای و ناپایداری دامنه ای مخاطرات مهمی برای فعالیت های انسانی اند که اغلب سبب ازدست رفتن منابع اقتصادی و خسارت دیدن اموال و تأسیسات می شوند. این مسائل لزوم پهنه بندی خطر حرکات توده ای را به عنوان اولین مرحله مدیریت صحیح محیطی این پدیده روشن می کند. در این پژوهش به بررسی پهنه ی خطر وقوع حرکات توده ای با استفاده از روش های ارزش دهی اطلاعاتی و تراکم سطح در حوضه آبخیزقوچان - شیروان پرداخته ایم به این منظور ابتدا 12 لایه اطلاعاتی مهم تأثیرگذار در وقوع حرکات توده ای از قبیل سنگ شناسی، شیب، ارتفاع، بارش، جهت شیب، فرسایش، اقلیم، فاصله از جاده، فاصله از گسل، فاصله از رودخانه، خاک و کاربری اراضی تهیه و رقومی شدند. از تلفیق نقشه های عامل با نقشه زمین لغزش ها، درصد لغزش در واحدهای مختلف هر نقشه به دست آمد و با محاسبه تراکم سطح، ارزش اطلاعاتی وزن هر یک از عوامل تعیین شد . در نهایت نقشه پهنه بندی خطر زمین لغزش با ادغام لایه های مختلف وزنی در دو مدل مختلف وزن دهی اطلاعاتی و مدل تراکم سطح تهیه شد . نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بخش جنوب غربی حوضه بیشترین میزان زمین لغزش را به خود اختصاص داده است. مهمترین عنصر مؤثر در وقوع زمین لغزش محدوده، لیتولوژی می باشد و مدل تراکم سطح از ارزش 12% بیشتری برخوردار می باشد.
ارزیابی خطر زمین لرزه و پهنه بندی مخاطرات محیطی مرتبط با آن در محدوده بروجرد، استان لرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
59 - 76
حوزههای تخصصی:
فلات ایران یک ناحیه پهناور فشارشی در طول کمربند فعال کوهزایی آلپ-هیمالیا است که با تداوم حرکت صفحه ها در این ناحیه شاهد فعالیت های لرزه ای در اغلب نقاط ایران هستیم. در این پژوهش بررسی وضعیت لرزه زمین ساخت و تحلیل خطر زمین لرزه با بکارگیری روش تعینی و مطالعه گسل های فعال شهرستان بروجرد واقع در شمال استان لرستان مدنظر بوده است. هدف اصلی پژوهش مقابله با خطر زمین لرزه از طریق پی بردن به بیشینه بزرگی و بیشینه شتاب افقی زمین برای گسل های فعال منطقه و همچنین تحلیل و پهنه بندی مخاطرات محیطی مرتبط با این پدیده می باشد. بدین منظور ابتدا با استفاده از تصاویر ماهواره ای، نقشه زمین شناسی و مطالعات میدانی گسل های اصلی منطقه شناسایی و سپس با استفاده از روش قطعی زلزله طرح و با بهره گیری از روابط تجربی موجود بین مشخصه های زلزله، نسبت به تعیین زلزله با بیشترین احتمال اقدام شده است. بر اساس محاسبات انجام شده، بزرگی زلزله های ناشی از فعالیت گسل های اصلی محدوده اطراف شهر بروجرد، بین 6.17 تا 7.07 ریشتر و بزرگترین شتاب افقی (PGA) بر اساس رابطه دونوان و کمبل به ترتیب 0.308 و 321/0 گال می باشد. طبق بررسی های انجام شده دو پدیده روانگرایی و زمین لغزش مهم ترین مخاطرات محیطی پس از رخداد زمین لرزه در سطح شهرستان بروجرد می باشند. در این تحقیق پس از تحلیل مخاطرات روانگرایی و زمین لغزش، ابتدا با استفاده از راهنمای پهنه بندی خطرات ژئوتکنیک لرزه ای و روش منطق فازی؛ به پهنه بندی مخاطرات مذکور پرداخته شده است. سپس با تلفیق نقشه های خطر روانگرایی و زمین لغزش، نقشه مخاطرات محیطی در سطح شهرستان بروجرد تهیه گردیده است. بر اساس نتایج به دست آمده به ترتیب 12.9، 25.6، 24.8، 17.6 و 19.1 درصد از مساحت منطقه در کلاس های خطر خیلی کم، کم، متوسط، زیاد و خیلی زیاد قرار دارد.
تحلیل فضایی آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زلزله با رویکرد مدیریت بحران (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
77 - 90
حوزههای تخصصی:
معابر شهری به عنوان یکی از عناصر مهم کالبدی شهر، نقشی چشم گیر در میزان آسیب پذیری دارند به طوری که در صورت مسدود شدن ممکن است خسارات و صدمات را به هنگام و بعد از وقوع زلزله به چندین برابر برسانند؛ مسائل و آسیب هایی سبب روی آوردن به مدیریت بحران به عنوان رویکردی جهت کاهش آسیب پذیری در برابر مخاطرات طبیعی خصوصاً زلزله در شهرها شده است بنابراین بررسی شبکه معابر با توجه به ارتباط تنگاتنگ آن با سایر کاربری ها دارای اهمیت هست. هدف از این تحقیق تحلیل فضایی آسیب-پذیری شبکه معابر به منظور کاهش میزان آسیب پذیری آن در برابر زلزله بخش مرکزی شهر زنجان می باشد. در این راستا پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از مجموعه داده های بلوک های آماری سال 1395، طرح تفصیلی 1394 و نظرات ۱۴ داور به تدوین شاخص های جامع پرداخته و برای تجزیه وتحلیل از مدل AHP در محیط ArcGIS و درنهایت با تلفیق معیارها و تولید لایه ها از منطق فازی به تحلیل آسیب پذیری شبکه معابر شهری در برابر زلزله پرداخته است. یافته ها نشان می دهد که بخش مرکزی شهر زنجان آسیب پذیری بالایی در برابر زلزله های احتمالی داشته باشد. به طوری که از کل معابر منطقه موردمطالعه با مساحت 82 هکتار، 9.2 هکتار آسیب پذیری خیلی زیاد، 20.4هکتار آسیب پذیری زیاد، 25.4 هکتار آسیب پذیری متوسط، 11.5هکتار آسیب پذیری کم و 15.5 هکتار از آسیب پذیری خیلی کم برخوردار بوده است. که درمجموع 29.6 هکتار از سطح معابر از آسیب پذیری زیاد و خیلی زیاد برخوردار هستند. درنهایت می توان بیان داشت که مهم ترین عوامل آسیب پذیر شبکه معابر در بخش مرکزی زنجان شامل فرسودگی بافت جداره معبر، تراکم بالای جمعیت مرتبط با معبر و درجه محصوریت بالای معابر می باشد.
اثر احداث سد بر تغییرات شاخص های جریان سیلاب و کم آبی در جنوب دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رودخانه ها از اشکال پویای طبیعت هستند که در مقاطع زمانی ویژه و در مکان های مختلف، در رابطه با عوامل محیطی، ویژگی های متفاوتی از خود نشان می دهند.سدها از جمله مهم ترین ساختارهای دست ساز انسانی در طول رودخانه هستند که می توانند تغییرات عمده ای را در رودخانه و در نهایت در کل حوضه زهکشی، پدید آورند. از این رو هدف پژوهش حاضر، بررسی آماری میزان تغییر شاخص های هیدرولوژیک جریان تحت تاثیر سد (دوره های قبل و بعد از احداث سد) با استفاده از آزمونTمستقل در برخی از رودخانه های دریاچه ارومیه می باشد. بدین منظور ابتدا نوزده شاخص هیدرولوژیک جریان در چهار گروه اصلی جریان های اوج، تغییرپذیری جریان، جریان های حداقل و تداوم جریان مورد محاسبه قرار گرفت. سپس میزان تاثیر احداث سد در دوره های قبل و بعد از احداث سد بر روی شاخص های هیدرولوژیک جریان با استفاده از آزمون Tمستقل بررسی شد. براساس نتایج می توان گفت، در دوره بعد از احداث سد، مقادیر شاخص های دبی حداقل 1 روزه، دبی متوسط روزانه، دبی 10، 50، 75 و 95 درصد براساس منحنی تداوم جریان، تعداد روزهای با جریان صفر، چولگی، متوسط ضریب تغییرات سالانه، شدت فروکش، تعداد فروکش و شاخص عکس العمل، تفاوت معناداری نسبت به دوره قبل از احداث سد داشته است. هم چنین در بررسی میزان تاثیر احداث سد در بین پنج ایستگاه مورد مطالعه، ایستگاه هیدرومتری شاخه راست آلاسقل کم ترین و ایستگاه هیدرومتری ساری قامیش بیش ترین تاثیر را نشان می دهند. احداث سد موجب تغییر شاخص های هیدرولوژیک جریان شده است که می تواند اثر منفی بر روی گونه های گیاهی و جانوری داشته باشد.پس بررسی مطالعاتی که در خصوص فعالیت های انسانی (ازقبیل احداث سد) می باشد امکان اتخاذ تصمیم گیری های مدیریتی را فراهم می سازد که می تواند در بهینه سازی بهره برداری از رودخانه ها نقش مهمی را ایفاء کند.
ارزیابی تکتونیک فعال در حوضه های حبله رود و کردان بر اساس شاخص های ژئومورفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۵
57 - 77
حوزههای تخصصی:
مطالعه تکتونیک فعال به لحاظ ارزیابی زمین لرزه در نقاط مختلف اهمیت دارد. این حرکات تأثیرات زیادی بر کره زمین دارد و هر کدام از این تأثیرات به نحوی در پیرامون ما قابل مشاهده هستند. هدف این پژوهش تحلیل و مقایسه فعالیت های تکتونیکی حوضه های حبله رود و کردان است. در این تحقیق علاوه بر روش های میدانی از تصاویر DEM 10m، تصاویر ماهواره ای Landsat و همچنین از نرم افزارهای Arc GIS، Global Mapper13 جهت ترسیم نقشه ها و تحلیل آن ها استفاده گردید. شاخص های مورد استفاده در این پژوهش، شاخص ضریب مخروط گرایی FCI، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع آن Vf، شکل حوضه زهکشی Bs، سینوزیته جبهه کوهستان Smf، تقارن توپوگرافی معکوس حوضه T، تقارن حوضه زهکشی یا قرینگی حوضه Af، سینوزیته یا پیچ وخم کانال رودخانه S و درنهایت شاخص IAT یا نسبت فعالیت های تکتونیکی است. IAT شاخصی است که می توان بر اساس آن نتیجه کلی فعالیت تکتونیکی را با میانگین گیری از شاخص های ذکر شده، در یک منطقه تکتونیکی اندازه گرفت. مقدار این شاخص برای حوضه حبله رود و کردان محاسبه شد. نتایج حاصل از این شاخص نشان می دهد که حوضه کردان در کلاس 1 و حوضه حبله رود در کلاس 2 قرار دارد. طبق طبقه بندی از شاخص IAT می توان گفت که هر دو منطقه از نظر تکتونیکی فعال هستند ولی میزان فعالیت های تکتونیکی در حوضه کردان نسبت به حوضه حبله رود بیشتر است.
پهنه بندی و تحلیل ژئومورفولوژیکی سیلاب رودخانه دینور (استان کرمانشاه) با استفاده از مدل هیدرولیکی HEC-RAS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
45 - 64
حوزههای تخصصی:
سیل متداول ترین مخاطره طبیعی است که تکرار وقوع آن در حال افزایش و خطرات مرتبط با آن در حوضه های شهری و روستایی از اهمیت جهانی برخوردار است. هدف این پژوهش پهنه بندی مخاطره سیلاب رودخانه دینور در استان کرمانشاه است؛ بنابراین جهت شبیه سازی سیلاب از مدل عددی HEC_RAS استفاده شد و از طریق الحاقی HEC–GEORAS در محیط GIS و پردازش داده های ژئومتری به کار گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SMADA، دوره بازگشت دبی پیک لحظه ای محاسبه شد و پهنه سیلاب با دوره بازگشت های مختلف 2 و 3، 5،10، 25،50، 100 و 200 سال منطقه شبیه سازی شده است و با کمک مدل رقومی عمق آب و لایه کاربری اراضی، میزان خسارت با استفاده از معادله تابع عمق و خسارت در دوره بازگشت های 25 سال، 50 و 100 سال محاسبه شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پهنه گسترش سیلاب در دوره بازگشت 25 سال 34/40 کیلومترمربع و در دوره بازگشت 50 سال 51/43 و در دوره بازگشت 100 سال، 28/44 کیلومترمربع را تحت مخاطره قرار داده است. از نظر خسارت، سیل با دوره بازگشت 25 سال یک سیل مبنا در نظر گرفته شده است که خسارت قابل توجهی را نشان می دهد که تمام مزارع زراعی را تحت پوشش قرار می دهد، ولی سیل در دوره بازگشت های کمتر قسمت هایی از مزارع را تحت تأثیر قرار می دهد اما قابل کنترل است؛ درحالی که سیل های 25 و 50 و 100 ساله بسیاری از مراکز روستایی و مزارع را کامل تحت مخاطره قرار داده است با توجه به نتایج میزان خسارت سیلاب 100 ساله نسبت به 25 ساله، در حدود 70 درصد و نسبت به 50 ساله به طور متوسط 85 درصد بیشتر بوده است که لزوم کنترل سیلاب جهت مدیریت پایدار ضرورت دارد.
تحلیل فضایی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۳
189-213
حوزههای تخصصی:
شهر مشهد در پهنه ای با میزان آسیب پذیری بالا قرار گرفته است که وجود 6688 هکتار بافت ناکارآمد (فرسوده و حاشیه) در این شهر، بر میزان این آسیب پذیری افزوده است. در این پژوهش، با رویکرد توصیفی_تحلیلی و با استفاده از روش های آمار فضایی (تکنیک خودهمبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی)، الگوی تاب آوری در محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد مورد ارزیابی قرار گرفته و به مقایسه الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی_کالبدی با الگوی فضایی تاب آوری اجتماعی پرداخته شده است. نتایج حاصل از کاربرد شاخص موران در توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی، نشان می دهد که این ضریب مثبت و برابر 0.051 است. درواقع این مقدار، خوشه ای بودن توزیع فضایی تاب آوری اجتماعی در این محلات را نشان می دهد؛ در صورتی که این شاخص در مورد تاب آوری اجتماعی_کالبدی این محلات منفی و برابر0.03- است و نشان دهنده تصادفی بودن توزیع فضایی این عامل در محلات مورد مطالعه است و این مهم، بیانگر آن است که احیای بافت های ناکارآمد به صورت تصادفی و با توجه به شرایط اقتصادی، صورت گرفته و منجر به بهبود شرایط کالبدی این محلات گشته است، درحالی که در بافت اجتماعی محلات تغییری ایجاد نشده است. تحلیل آماره G نشان می دهد که خوشه های اجتماعی بالا در کنار یکدیگر قرار دارند و از الگوی خوشه ای با تمرکز بالا پیروی می کنند. خوشه های گرم و نسبتاً گرم حدود 30 درصد از محلات را شامل می شوند که 14 محله از شهر مشهد را تشکیل داده اند. همچنین مدل سازی عوامل مؤثر بر تاب آوری اجتماعی محلات دارای بافت ناکارآمد شهر مشهد با استفاده از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان داد که متغیرهای نرخ باسوادی، سطح تحصیلات، درصد جمعیت شاغل، میانگین سنی و بار تکفل میزان تأثیرگذاری بیشتری بر تاب آوری محلات مورد مطالعه دارند. ازاین رو می توان این متغیرها را مبنای علمی برای افزایش تاب آوری اجتماعی این محلات در روند احیای آن ها دانست.
بررسی و تحلیل اثرات مخاطرات محیطی بر ابعاد توسعه پایدار با رویکرد حکمروایی شایسته (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال هفتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
147-164
حوزههای تخصصی:
مخاطرات محیطی و بحران های بوم شناسی برآیند تعامل متغیرهای محیطی و محیط زیستی، اقتصادی، فرهنگی و حتی سیاسی هستند. تحقق شاخص های توسعه پایدار در مقیاس های مختلف بین المللی، ملی و محلی قابل اعمال است. این امر در قالب مقیاس بین المللی، ضرورت ارتباط بین المللی را می طلبد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ا ی و میدانی است. در این پژوهش جمع آوری داده ها (در سال 1396) از طریق پرکردن پرسشنامه و مصاحبه رو در رو با مردم با حجم 384 نفر بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گرفته است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که در آزمون T-Tes t حکمروایی شایسته استان مازندران دارای امتیاز 78/2 است و در حد متوسط به پایین است، همچنین از میان شاخص های مربوط به حکمروایی شایسته در ارتیاط با تأثیر مخاطرات انسانی و طبیعی بر روی شاخص های توسعه پایدار که به طور بارز شامل شاخص های محیط زیستی، اقتصادی و اجتماعی است، شاخص های عدالت و برابری و مشارکت در استان مازندران نسبت به سایر شاخص ها وضعیت بهتری را نشان می دهد و شاخص های شفافیت، و پاسخگویی و قانون محوری از دید مردم کم تر از حد متوسط ارزیابی شده اند و از این حیث دارای وضعیت مناسبی نیستند.
تبیین تاب آوری مناطق روستایی در برابر مخاطرات طبیعی با تاکید بر سیلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۲۳
151 - 172
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر برشگل گیری سیلاب و پهنه بندی خطر وقوع سیل حوضه آبریز قائن به همراه تبیین تاب آوری مناطق روستایی در مواجهه با سیلاب است. رویکرد کلی پژوهش، از نوع پژوهش های کمی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، مبتنی بر داده های کتابخانه ای و میدانی می باشد. جامعه آماری شامل 12 روستای حوضه مرکزی شهرستان قائن که در معرض خطر بالای سیلاب قرار دارند، می باشد. نمونه آماری پژوهش، مشتمل بر 10 نفر از متخصصان حوزه مخاطرات طبیعی و 335 نفر از ساکنان روستاهای مورد مطالعه است. جهت توزیع پرسشنامه متخصصان از روش نمونه گیری هدفمند و در دسترس و همچنین برای توزیع پرسشنامه ساکنان، از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده گردید. در این تحقیق به منظور پهنه بندی روستاهای در معرض خطر سیلاب، از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) و تکنیک AHP استفاده شدکه در نتیجه آن معیار شیب زمین با وزن 0.280 مهمترین عامل و معیارهای نقطه تمرکز و ارتفاع هرکدام با وزن های0.224 و0.150 از اصلی ترین عوامل شگل گیری و وقوع سیلاب در محدوده مورد مطالعه قرار گرفتند. همچنین جهت تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آزمون های آماری استنباطی از جمله آزمون تی تک نمونه ای، خی دو و کروسکال والیس استفاده شده است. به طورکلی نتایج نشان می دهد که تاب آوری روستاهای مورد مطالعه در سطح متوسط می باشد. با این حال، تاب آوری روستاها با یکدیگر متفاوت است؛ به طوریکه روستاهای ورزگ در بعد زیرساختی و اجتماعی و روستای علی آباد در بعد اقتصادی داری بیشترین تاب آوری می باشند. همچنین روستاهای علی زنگی و فتح آباد، علی رغم استقرار در منطقه پرخطر دارای کمترین تاب آوری می باشند؛ لذا اتخاذ برنامه های بهبود شرایط اقتصادی از جمله متنوع سازی اقتصاد و همچنین برگزاری کلاس های توانمند سازی اجتماعی برای این دو روستا از اهمیت زیادی برخورداراست.
آینده پژوهی تاب آوری سکونتگاه های شهری در برابر مخاطرات محیطی با تأکید بر پاندمی کرونا (مطالعه موردی: شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
179 - 199
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی یکپارچه به منظور ارتقای ظرفیت های موجود و کاهش آسیب پذیری جوامع انسانی در مقابله با انواع بحران ها و مخاطرات محیطی محسوب می گردد. در این راستا یکی از مهم ترین بحران ها و مخاطراتی که در سال های اخیر اقصی نقاط جهان را تحت الشعاع قرار داده است، گسترش ویروس کروناست. با توجه به تأثیرات منفی و آسیب های شیوع ویروس کرونا در ابعاد مختلف جوامع انسانی، هدف از تحقیق حاضر آینده پژوهی تاب آوری شهر تبریز در برابر پاندمی کروناست. روش تحقیق در مطالعه حاضر ترکیبی از رویکردهای کمی-کیفی با ماهیت آینده پژوهی بوده که در راستای گردآوری اطلاعات از تکنیک دلفی نخبگان و مدیران شهری (30 نفر متخصص حوزه مدیریت بحران و مخاطرات) و به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار MICMAC استفاده شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین تأثیرگذاری در بین پیشران های موردبررسی بر سایر پیشران ها در راستای تاب آوری شهری در برابر پاندمی کرونا مربوط به پیشران های اقتصادی همچون یافتن شغل جدید در صورت از بین رفتن شغل فعلی، میزان آسیب پذیر بودن منابع تأمین درآمد و وجود نهادهای مالی حامی از اقشار آسیب پذیر و بیشترین اثرپذیری مربوط به پیشران های اجتماعی همچون مشارکت جمعی در راستای مقابله با بحران و واکنش و رفتار مناسب در مواقع بحرانی است. همچنین نتایج نشان می دهد با توجه به وضعیت موجود و کمبود پیشران های کلیدی و استراتژیک تأثیرگذار در راستای تاب آوری سیستم، ضعف ساختارهای اقتصادی و اجتماعی، نظام مدیریتی شهر و موقعیت متزلزل ایران در عرصه بین المللی، آینده تاب آوری شهر تبریز بر مبنای مخاطرات محیطی (پاندمی کرونا) ناپایدار خواهد بود.
واکاوی همدیدی بارش سنگین مورخ 28 اسفند 1397 شهر مینو دشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۶
163 - 180
حوزههای تخصصی:
بارش های سنگین حاصل از الگو های جوی بسته به وسعت فعالیت و بازه ی زمانی رخداد آن می تواند حوادث و پیامد های ناگواری مانند وقوع سیل به همراه داشته باشند. پژوهش حاضر به منظور تحلیل همدید بارش سنگین 5/171 میلی متری منجر به سیل در شهر مینودشت روز 28 اسفند ماه سال 1397 نگارش یافته است. دیدگاه این تحقیق محیطی به گردشی بوده و نخست مقدار بارش ایستگاه زمینی مینودشت مشخص شد و با دریافت داده های سطوح فوقانی اتمسفر از وب سایت مرکز ملی پیش بینی محیطی (NCEP/NCAR) و تحلیل آن ها علت رخداد بارش سنگین آشکار شد. به منظور بررسی شرایط همدید، با استفاده از محیط نرم افزار گردس به ترسیم نقشه های فشار سطح تراز دریا، و در سطوح فوقانی جو، ارتفاع ژئوپتانسیل، بردار باد، تاوایی، امگا، ضخامت، پیچانه و وزش رطوبتی (تراز 500 هکتوپاسکال) پرداخته شد. نتایج حاصل از تحلیل نقشه ها نشان دادند در زمان وقوع بارش سنگین سامانه های پرفشار ی در مغولستان و جنوب چین تشکیل یافته و شیب گرادیان فشار و جبهه شدیدی با سیستم کم فشار حاکم بر روی مینودشت ایجاد کرده است. در سطوح فوقانی جو وجود بلوکینگ کم فشار بریده همچون مانعی بر سر راه باد های غربی قرارگرفته و باعث ریزش جریان باد های غربی به سمت منطقه موردمطالعه شده است. علاوه بر این ضخامت زیاد جو منطقه موردمطالعه و حاکمیت مقدار پیچانه منفی به ناپایداری هوا منجر شده و وجود هسته های مثبت تاوایی و امگای منفی نشان دهنده جوی ناپایدار در روز های مورد بررسی در منطقه موردمطالعه بوده است. هم چنین تغذیه رطوبتی از منابع رطوبتی مانند دریای خزر، آرال، دریای سیاه و مدیترانه شرایط ویژه ای را برای ریزش شدید بارش فراهم آورده است.
ارزیابی خصوصیات آماری خشکسالی بر مبنای مدل زنجیره مارکف و ماتریس احتمال انتقال در مناطق مختلف آب و هوایی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۴
110 - 117
حوزههای تخصصی:
خشکسالی یکی از پدیده های جدایی ناپذیر نوسانات اقلیمی است که سالانه خسارات زیادی را به بخش های مختلف وارد می کند. یکی از روش های مفید در رابطه با پیش بینی خشکسالی، استفاده از زنجیره مارکف است. ازاین رو، هدف اصلی این پژوهش بررسی خصوصیات خشکسالی بر مبنای مدل زنجیره مارکف و ماتریس احتمال انتقال شامل آسیب پذیری، اطمینان پذیری، برگشت پذیری و ماندگاری سه وضعیت ترسالی، نرمال و خشکسالی در مناطق مختلف جغرافیایی کشور است. بدین منظور با انتخاب 18 ایستگاه سینوپتیک در گستره شش ناحیه اقلیمی کشور، وضعیت خشکسالی و خصوصیات آماری آن در دو مقیاس زمانی سال آبی و دوره رشد بر مبنای 4 شاخص بارش استاندارد شده (SPI)، شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد شده (SPEI)، شاخص شناسایی خشکسالی (RDI) و شاخص شناسایی خشکسالی مؤثر (eRDI) مورد بررسی قرار گرفت. براساس نتایج بدست آمده، میانگین مقادیر آسیب پذیری نواحی آب و هوایی مختلف در شاخص های مورد بررسی در دامنه 12 تا 22 درصد تغییر می کند و بالاترین مقادیر آسیب پذیری به شاخص SPEI تعلق دارند. علاوه بر این دامنه تغییرات میانگین مشخصه برگشت پذیری نیز بین 51 تا 100 درصد نوسان دارد که کمترین مقادیر آن در دوره سالانه به شاخص SPEI در مناطق بیابانی و نیمه بیابانی مربوط است. حساسیت بیشتر شاخص SPEI به تغییرات تبخیر و تعرق می تواند سبب این موضوع باشد. نتایج حاصل از ماتریس احتمال انتقال نیز نشان می دهد که در اکثر موارد احتمال ماندگاری وضعیت مورد نظر بیشتر از حالت های دیگر می باشد و احتمال ماندگاری وضعیت نرمال نیز نسبت به دو وضعیت ترسالی و خشکسالی بیشتر می باشد. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود که در تحلیل خصوصیات خشکسالی حتماً ویژگی های آن ها از قبیل، آسیب پذیری، برگشت پذیری و اطمینان پذیری با توجه به نوع اقلیم منطقه مورد بررسی قرار گیرد.