فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۱۶۲ مورد.
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.78855
حوزههای تخصصی:
فعالیت بشر به شکل های گوناگون احتمال وقوع سیل را افزایش داده است، در کشور ایران، تنوع آب و هوایی و شرایط خاص جغرافیایی، زمینه پیدایش و شکل گیری انواع مخاطرات طبیعی را فراهم ساخته است. قرار گرفتن شهرها و روستاهای ایران در مناطق کوهپایه ای، از میان رفتن پوشش گیاهی، رعایت نکردن حریم امنیتی رودخانه هایی که غالباً از میان و یا کنار شهرها می گذرند، ساخت وسازهای بی رویه در مسیر رودخانه ها، زیر کشت بردن اراضی کنار رودخانه ها و سایر عوامل مشابه، از دلیل اصلی وقوع جریان های سیلابی است. شهر ایذه هرساله شاهد سیلاب های عظیم شهری است که خسارت های زیادی به شهر وارد شده است. در راستای بررسی این سیلاب ها، حوضه های مشرف به شهر مورد بررسی قرار گرفته است شماره منحنی (CN) از روی مشخصات خاک، نوع بهره وری از زمین و شرایط رطوبت قبلی خاک در محیط نرم افزار GIS تهیه گردید و شدت و مدت بارش های منطقه با استفاده از مدل قهرمان در دوره بازگشت های مختلف محاسبه و سپس با استفاده از نرم افزار SCS دبی اوج در هر دوره بازگشت محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد که با توجه به دبی اوج با شدت های 30، 60 و 120 دقیقه و با دوره بازگشت های 2، 5، 10، 20، 50 و 100 ساله، حوضه تپه شهدا بیشترین میزان حجم رواناب را به سمت شهر گسیل کرده و بیشترین نقش را در وقوع سیلاب شهری ایذه داشته است و پس ازآن حوضه الهک نقش بسزایی در وقع سیلاب و آبگرفتگی معابر شهر ایذه داشته است. همچنین سیلاب های ایجاد شده توسط حوضه شیخان بیشترین آسیب را به زمین های کشاورزی وارد می سازد. از عوامل مهم تأثیرگذار بر ایجاد این سیلاب ها تغییر بستر طبیعی رودخانه به کانال های مصنوعی بدون در نظر گرفتن ظرفیت دبی و عدم افزایش ظرفیت کانال ها از بالادست به سمت ورود به شهر است. در مسیرهای مختلف جریان های متعددی به کانال اضافه می شود و حجم دبی را چند برابر می کند درصورتی که حجم کانال ثابت باقی مانده است.
بررسی شرایط هواشناسی کمینه دید افقی روزانه با استفاده از اطلاعات دستگاه RVR فرودگاه امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دید افقی به عنوان یکی از مهم ترین ویژگی های نوری جو از جنبه های متفاوت حائز اهمیت است. تعیین دقیق دید از عوامل تاثیرگذار در سلامتی پرواز هنگام فرود و برخاست هواپیما به شمار می رود. یک روش تعیین دید در امتداد باند فرودگاه ها، استفاده از دستگاه های ترنسمیسومتر و فوروارد اسکترومتر است که پخش و عبوردهی نور را اندازه گیری می کنند. در مقاله حاضر برای نخستین بار در کشور از داده های این دستگاه ها برای تعیین میزان دقیق دید در باند فرودگاه امام خمینی استفاده شده است تا شرایط رخداد کمینه دید در سال های 2013 و 2014 مطالعه شود. اطلاعات ایستگاه همدیدی و متار به عنوان اطلاعات تکمیلی در این دو سال نیز به کار رفته است. داده های مورد استفاده شامل محدوده دید، دما، دمای نقطه شبنم، رطوبت، تندی و جهت باد است. با در نظر گرفتن شرایط حدّی برای رخداد کمینه دید مشاهده می شود که بیشترین رخداد کمینه دید مربوط به فصل زمستان، اواخر پاییز و اوایل بهار است که می تواند به دلیل تاثیر فعّالیت بیشتر سامانه های جوّی و شرایط آب و هوایی متغیر در این ماه ها باشد. بررسی نوع پدیده های جوی در ایستگاه همدیدی فرودگاه امام در روزهای بحرانی نشان می دهد که عمدتاً گردوخاک، غبار، انواع مه و بارش پدیده های غالب هستند. بر اساس نتایج دو مطالعه موردی، افزایش رطوبت نسبی و تغییر جهت باد از عواملی هستند که در رخداد کمینه دید نقش موثری دارند
چشم انداز تغییرات بارش در شمال غرب ایران با استفاده از مدل های گردش کلی جو تحت سناریوهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.80780
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی مدیریت و برنامه ریزی منابع آب کشور، نبود اطلاعات کافی از وضعیت وقوع منطقه ای بارش ها در آینده، به ویژه در پایان قرن بیست و یکم است. لذا در این پژوهش به بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش در شمال غرب کشور پرداخته شد. بدین منظور از داده های 5 مدل گردش کلی جو تحت دو سناریوی خوش بینانه و بدبینانه (RCP4.5 و RCP8.5) با کاربست مدل ریزگردانی LARS-WG6 بهره گرفته شد و تغییرات بارش در طول سه دوره زمانی مختلف (2040-2021، 2070-2051 و 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2010-1980) مورد بررسی قرار گرفت. جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمون های F و T و همچنین شاخص های MAE، MSE، RMSE و R 2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از کارآیی مناسب مدل ها برای منطقه مورد مطالعه است. بررسی بارش ها در شمال غرب کشور نشان داد که میزان بارش در بیشتر مدل ها به ویژه مدل های EC-EARTH و MIROC5، در دوره 2040-2021، نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در مقابل، در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 تمامی مدل ها به استثنای HadGEM2 کاهش بارش را بر روی منطقه نشان می دهند. بر اساس شرایط متوسط، انتظار می رود میزان بارش در سطح منطقه در دوره 2040-2021 به میزان 3/0 درصد افزایش و در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 به ترتیب به میزان 7/0 و 4/1 درصد کاهش را نسبت به دوره پایه تجربه نماید. بیشترین تغییرات کاهشی و افزایشی بارش نیز درمجموع بر اساس سناریو RCP8.5 شده است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش و استفاده از مدل های مختلف نشان داد که بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش به دلیل پیچیدگی فرآیند بارش تنها با استفاده از یک مدل GCM و یک سناریو، عدم قطعیت های زیادی خواهد داشت و لازم است از سناریوها و مدل های گردش کلی جو و ریزگردانی های مختلف استفاده نمود.
ارزیابی زیست محیطی خاک های آلوده در معدن دوست بیگلو (شمال مشگین شهر )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
147 - 166
حوزههای تخصصی:
آلودگی منابع خاک به عناصر سمّی و سرطان زا یکی از مشکلات اصلی محیط زیست می باشد. منشاء های غیر متمرکز یکی از مهمترین منابع آلوده کننده هستند که در آن ها عناصر مختلف در اثر هوازدگی سنگ ها در محیط پراکنده می شوند. مناطق معدنی از منابع غیر متمرکز آلودگی هستند که در آن ها آزاد سازی، تمرکز و تخلیه برخی از عناصر باعث ایجاد آلودگی در منابع خاک شده و در نهایت چرخه زیستی را نیز آلوده می سازند. در این مقاله میزان بار آلودگی عناصر سمّی در 236 نمونه خاک جمع آوری شده در اطراف منطقه معدنی دوست بیگلو در شمال مشگین شهر مورد بررسی قرار گرفته است. شدت آلودگی خاک ها براساس شاخص آلودگی و فاکتور غنی سازی محاسبه شد. گروه بندی خاک ها به روش تحلیل عاملی و خوشه بندی صورت گرفت. عناصر مضر به دست آمده از تجزیه خاک های منطقه نسبت به مقادیر استاندارد و رهنمودهای بین المللی از غلظت بالایی برخوردارند. غلظت عناصر آرسنیک، مولیبدن، آنتیموان، روی، مس و قلع در خاک های منطقه بسیار بالا است (3-3430، 5/0-160، 21/0-97/6، 7/3-518، 10-748 و 5/0-4/11 mg/kg). در برخی از نمونه های خاک منطقه، غلظت کروم، منگنز و کبالت نیز نگران کننده است (3-267، 27-4120 و 5/0-211 mg/kg). بر مبنای شاخص آلودگی پیشنهادی، 4/19 تا 7/66 درصد از نمونه های خاک مناطق کانی سازی و دگرسان شده دوست بیگلو آلوده به عناصر فلزی سمّی هستند. تغییرات غلظت عناصر در خاک های منطقه زیاد است و در توزیع این عناصر هم عوامل شیمیایی (pH، درصد کربن آلی، غلظت آهن+ منگنز، آلومینیوم و گوگرد خاک) و هم فیزیکی (اندازه ذرات کوچکتر از 63 میکرومتر) تاثیر زیادی دارند. براین اساس باید استفاده از روش های پاکسازی و کنترل آلودگی در منطقه مورد تاکید قرار گیرد.
سنجش فضایی ظرفیت تاب آوری زیرساختی جامعه روستایی شهرستان بجنورد با مدل FAHP و منطق فازی در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
167 - 196
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی از تدوین پژوهش حاضر ارزیابی رابطه بین آسیب پذیری محیطی و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی (در شهرستان بجنورد) به منظور ارتقاء ظرفیت تاب آوری در نواحی روستایی است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و ماهیت آن کاربردی در نظام برنامه ریزی محلی و توسعه روستایی است. متغیرهای تحقیق پس از بررسی مبانی نظری و ادبیات حوزه سنجش آسیب پذیری و تاب آوری در ایران و سایر کشورها انتخاب گردیده است. بر این اساس، دو شاخص کلی سنجش آسیب پذیری و تاب آوری زیرساختی جوامع روستایی با استفاده از 26 معیار در دو مدل FAHP و منطق فازی (عملگر Gamma با حد آستانه 7/0، 8/0 و 9/0) در محیط نرم افزار GIS انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده برخورداری تقریباً 56.69 درصد مساحت شهرستان از شرایط آسیب پذیری محیطی زیاد و خیلی زیاد بوده است که تعداد 47 روستای شهرستان در این پهنه ها قرارگرفته است؛ که بررسی شاخص تاب آوری زیرساختی مشخص کننده وجود رابطه معنادار و مستقیم بین وضعیت تاب آوری پایین نواحی روستایی و آسیب پذیری محیطی در پهنه های شرقی، جنوب و شمال شرق شهرستان بجنورد است. علاوه براین بر اساس خروجی FAHP، حدود 31 درصد نقاط روستایی شهرستان و بر اساس خروجی منطق فازی، حدود 53 درصد نقاط روستایی شهرستان در طبقه تاب آوری خیلی زیاد) قرارگرفته است. تحلیل تطابق نتایج خروجی FAHP و منطق فازی در GIS با ضریب کاپای 0.166 نشان داد که نتایج حاصل از دو مدل مذکور دارای درجه تطابق نسبتاً ضعیف ولی مستقیم است که با سنجش صحت مدل ها با استفاده از نقاط کنترل زمینی مشخص شد مدل منطق فازی با ضریب کاپای 0.772 نسبت به مدل FAHP با ضریب کاپای 0.550 دارای دقت بیشتری است. بنابراین، نیاز به تعادل محیطی و مشکلات توسعه در نظام برنامه ریزی محلی در
شناسایی الگوی همدیدی گردوغبارهای فراگیر دوره گرم استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
165 - 188
حوزههای تخصصی:
واکاوی آمار بلندمدت رخداد گردو غبار استان خوزستان نشان می دهد که این استان از60 سال گذشته با پدیده گردو غبار مواجه بوده است اما طوفان های گردوغبار فراگیر با پوشش مکانی بیش از 50 درصدی و حداقل تداوم زمانی2 روزه در دو دهه اخیر مهمان این استان شده است. دو شرط لازم برای وقوع طوفان های گردو غبار فراگیر یکی فراهم بودن بستر و وجود ذرات ریزدانه با قطر کم و حجم زیادکه تشکیل منبع گردو غبار را داده باشد و یکی هم شرایط سینوپتیک - دینامیکی به عنوان نیروی محرکه و منتقل کننده ذرات گردو غبار از مناطق منشاء به سایر مناطق است. در همین راستا هدف از این تحقیق بررسی و تحلیل الگوی همدیدی گردوغبارهای فراگیر استان خوزستان در دوره گرم سال می باشد. برای این منظور داده های مربوط به کدهای گردو غبار 20 ایستگاه سینوپتیکی از سازمان هواشناسی اخذ گردید. سپس با اجرای تحلیل خوشه ای به شناسایی الگوی های موثر بر گردوغبارهای خوزستان پرداخته شد. نتایج نشان داد که در تعیین الگوهای همدیدی طوفان گردوغباری دوره گرم سال، پنج الگو نقش دارند که شامل: 1) کم فشارحرارتی گنگ. 2) کم فشار گنگ، کم فشار شرق اروپا، پرفشار شمال شرق اروپا. 3) کم فشار گنگ، پرفشار اروپا. 4) پرفشار عظیم اروپا، پرفشار قزاقستان. 5) پرفشار کلاهک قطبی، کم فشار گنگ، کم فشار ایسلند. سازوکارهای همدیدی رخداد گردوغبار در الگوهای اول تا چهارم نقش کم فشار گنگ که در فصل گرم سال با گرمایش شدید هوا و با ماهیت حرارتی بر روی جنوب آسیا شکل می گیرد، نقش اساسی در رخداد گردوغبار بر روی خوزستان داشته است. همچنین نفوذ و گسترش زبانه های کم فشار بر روی بخش های وسیعی از خاورمیانه و مخصوصاً بیابان های عراق، اردن، سوریه و شمال عربستان، موجب تقویت جریان بالاسو و به طبع در نبود رطوبت سبب صعود و انتقال ذرات ریز گردوغبار و دیگر آلاینده ها به سمت کشور بویژه استان خوزستان شده است.
تحلیل همگنی داده های دما و بارش در ایران با رویکرد اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دسترس بودن داده سالم و قابل اعتماد در مطالعات اقلیمی مهم بوده و استفاده از داده های اشتباه اولین مخاطره در تحلیل مخاطرات طبیعی خواهد بود. در این مطالعه همگنی سری های زمانی میانگین سالانه ی دمای کمینه، بیشینه و بارش 36 ایستگاه همدید کشور در 6 طبقه اقلیمی مورد بررسی قرار گرفت. آزمون های نرمال استاندارد، پتی، انحراف تجمعی و راستی آزمایی ورسلی برای تشخیص ناهمگنی داده ها انتخاب شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که % 5/91 و % 5/88 از داده های کمینه و بیشینه دما در طبقه غیر همگن قرار گرفته اند. اگر چه داده های دمای کمینه ایستگاه های هواشناسی اصفهان، سقز، و گرگان و داده های دمای بیشینه ایستگاه های بندر انزلی، شهر کرد، کاشان و سقز دارای شرایط همگن با سطح معنی داری 5 درص بودند. درخصوص داده های بارش، هر چهار آزمون، همگنی 28 ایستگاه را نشان دادند. ولی داده های بارش ایستگاه های بیرجند، کرمان، کرمانشاه، سقز، سنندج و تبریز ناهمگن تشخیص داده شدند. نتایج نشان داد که سال شروع تغییرات دمای بیشینه، در اکثر ایستگاه ها سال 1998 بوده ولی در خصوص دمای کمینه و بارش شروع تغییرات در ایستگاه های مختلف، متفاوت بود. از نکات قابل توجه این مطالعه بایستی به کاهش 80 تا 150 میلی متری بارش در ایستگاه های غرب و شمال غرب مانند تبریز، سنندج، سقز و کرمانشاه و همچنین 25 تا 45 میلی متری در ایستگاه های بیرجند، زابل و کرمان اشاره نمود. نتایج این مطالعه نشان داد که نوع اقلیم در کاربرد نوع آزمون همگنی تاثیری نداشته و هر یک از آزمون های همگنی می تواند در هر اقلیمی مورد استفاده قرار گیرد.
ارزیابی مخاطرات محیط زیستی در جهت توسعه پایدار در پارک های ملی و مناطق حفاظت شده (مطالعه موردی: پارک ملی و منطقه حفاظت شده دز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.69860
حوزههای تخصصی:
مناطق حفاظت شده یکی از مهم ترین ابزار حفظ تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم هستند و لزوم حفظ و بهره برداری بهینه از منابع آن ها، ازجمله ضرورت های توسعه پایدار محسوب می شود. بدین منظور حفاظت و پایش دائمی تغییرات مناطق حفاظت شده که از سرمایه های طبیعی ملی هر کشوری محسوب می شوند، با هدف اتخاذ شیوه های مدیریتی مناسب و پیش گیری از ادامه روند عوامل مخرب ضروری است. پارک ملی و منطقه حفاظت شده دز با مساحتی معادل 22013 هکتار یکی از ارزشمندترین و استراتژیک ترین مناطق چهارگانه تحت حفاظت در کشور می باشد که در استان خوزستان واقع شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل مخاطرات محیط زیستی تهدید کننده منطقه حفاظت شده و پارک ملی دز صورت گرفته است. در این پژوهش بر اساس بازدید میدانی، گزارش وضع موجود و استفاده از تکنیک دلفی، 26 ریسک در قالب دو محیط طبیعی و محیط زیستی (فیزیکوشیمیایی، بیولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) شناسایی شدند. جهت رتبه بندی مخاطرات شناسایی شده از روش TOPSIS بر اساس سه شاخص (شدت، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که مخاطره شکار غیر مجاز با ضریب نزدیکی 876811/0 بالاترین ریسک منطقه و ریسک آتش سوزی عمدی و غیرعمدی با ضریب نزدیکی 180761/0 کم ترین اولویت را به خود اختصاص دادند. پس از سطح بندی مخاطرات مشخص شد که بیش ترین مخاطرات موجود در منطقه در سطح قابل توجه بوده است. درنهایت راهکارهایی در جهت کنترل مخاطرات در منطقه ارائه شد.
تحلیل آماری بی هنجاری های دمای حداقل و حداکثر ایران در دوره سرد سال به منظور درک اثر تغییر اقلیم بر مناطق مختلف ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.73539
حوزههای تخصصی:
بررسی بی هنجاری های دما برای شناخت تغییر اقلیم و خطرات ناشی از آن ضروری است. در این پژوهش به منظور شناخت بهتر خصوصیات و تغییرات دمای حداقل و حداکثر پس از بررسی کیفی داده های 60 ساله (1951-2010) 26 ایستگاه، آماره های میانگین، ضریب تغییرات و احتمال 20% حد بالا و پائین دمای حداکثر و حداقل داده ها برای تشخیص دوره های سرد و گرم فراگیر محاسبه شد. از آزمون من کندال برای تشخیص روند سری های استفاده شد. کمترین میانگین دمای حداقل پاییز (اکتبر، نوامبر، دسامبر) و زمستان (ژانویه، فوریه، مارس) در نیمه غربی و بیشترین آن در نیمه جنوبی رخ داده است. کمترین ضریب تغییرات دمای حداقل پاییز در سواحل شمالی و جنوبی، در زمستان سواحل شمالی و جنوبی و قسمت های شرق مشاهده می شود. همچنین کمترین دمای حداکثر در پاییز در شمال غرب و غرب و در زمستان در شمال و شمال غرب رخ داده است. بیشترین دمای حداکثر در دو دوره در نیمه جنوبی ثبت شده است که با کمترین ضریب تغییرات هماهنگ است. میانگین دمای حداکثر و حداقل 30 ساله دوم نسبت به 30 ساله اول و 10 ساله آخر نسبت به 10 ساله اول در اکثر ایستگاه ها افزایش یافته است. بیشترین وقوع فراگیر امواج سرمایی در فصل پاییز و زمستان در دهه 70 و 80 و بیشترین امواج گرمایی در دهه 60 و 2000 رخ داده است. طبق نتایج آزمون من کندال در دمای حداقل طی پاییز و زمستان به ترتیب 8 و 4 ایستگاه روند کاهشی و مابقی روندی افزایشی داشته اند. دمای حداکثر پاییز، در 3 ایستگاه روند کاهشی داشته و در زمستان همه مناطق با روند افزایشی مواجه بوده اند. در هر دو دوره حداقل ها بیشتر از حداکثرها افزایش یافته و دامنه اختلاف دمای شبانه روزی کاهش یافته است که در بسیاری از موارد می تواند اثرات اقتصادی- اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی نامطلوبی به همراه داشته باشد.
بررسی و پهنه بندی تنش های فیزیولوژیک حرارتی انسان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در برنامه ریزی های راحتی و سلامت انسان، بررسی وضعیت تنش های فیزیولوژیک حرارتی، نقش مهمی را ایفا می کند. در این خصوص می توان در برنامه ریزی های بلندمدت از آب و هوا و در برنامه ریزی کوتاه مدت از شرایط جوّی کمک گرفت. در تحقیق حاضر با استفاده از شاخص دمای معادل فیزیولوژیک تنش حرارتی( PET ) اقدام به تهیه اطلس آسایش اقلیم ایران در مقیاس ماهانه گردید. مقادیر محاسبه شده برای 40 ایستگاه کشور با طول دوره آماری مشترک 52 سال (1338-1390) نقشه های تنش فیزیولوژیک حرارتی تهیه شد. بر اساس نقشه های ترسیم شده نقش ارتفاعات در شکل دهی شرایط تنش های فیزیولوژیک حرارتی بسیار پررنگتر از طول و عرض جغرافیایی است. از لحاظ شرایط بدون تنش حرارتی فروردین ماه با 7/47 درصد از مساحت ایران در رتبه اول قرار دارد و مطلوبترین شرایط آب و هوایی بدون تنش را داراست. در همین ارتباط دی ماه با 3/75 درصد از کشور دارای تنش سرمایی است و بعد از آن مرداد ماه با تنش گرمایی 9/99 درصد از کشور، بدترین شرایط تنش فیزیولوژیک حرارتی آب و هوایی را دارا است. بیشترین و کمترین ضرایب تغییرات مکانی تنش فیزیولوژیک حرارتی ایران به ترتیب مربوط به دی و تیر ماه است. در ادامه با توجّه به نمرات شاخص، گروه بندی ایستگاهها با اعمال روش خوشه ای سلسله مراتبی با روش ادغام وارد ( Ward ) انجام گرفت. نتایج نشان داد هفت ناحیه اصلی تنش فیزیولوژیک حرارتی برای اطلس ایران قابل تشخیص است که در هر یک از این ناحیه، شرایط تنش حرارتی از ویژگی های همسان برخوردار است.
واکاوی زمین ساخت با استفاده از شاخص ها و شواهد ژئومورفولوژیکی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز کرگانرود تالش در غرب استان گیلان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاخص های ژئومورفولوژیکی ابزار مناسبی را برای درک کارکرد و درجه پویایی این فرایندها معرفی می نمایند. در این مقاله از هشت شاخص ژئومورفولوژیکی سینوزیته جبهه کوهستان(Smf)، عدم تقارن حوضه زهکشی (AF)، نسبت پهنای کف دره به ارتفاع دره(VF)، شکل حوضه(Bs)، تقارن توپوگرافی عرضی(T)، منحنی هیپسومتری حوضه(Hc)، پیچ و خم رود (S) و گرادیان طولی رود (SL) برای تعیین وضعیت نو زمین ساختی حوضه آبخیز کرگانرود تالش استفاده شده است. روش تحقیق بر پایه تحلیل فرم و فرآیند و داده های کتابخانه ای و نقشه های توپوگرافی، نقشه های زمین شناسی و تصاویر راداری و همچنین چند فقره بازدید میدانی استوار بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد حوضه آبخیز کرگانرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور در شمال غرب استان گیلان و شهر تالش واقع شده است. عبور گسل سراسری آستارا – تالش به طول حدود 400 کیلومتر در پایین دست دامنه های شرقی مشرف به جلگه گیلان، گسل نئور در نزدیکی خط الرأس و نیز چین خوردگی ها، بیانگر فعال بودن نئوتکتونیک و نیز ظهور پدیده های مهم زمین ساختی در این منطقه می باشد. در راستای رسیدن به اهداف تحقیق از شاخص های هفت گانه ژئومورفولوژیکی حاکی از آن است که حوضه کرگانرود، از نظر نو زمین ساختی فعال، بیشترین شواهد فعال بودن تکتونیک در جنوب حوضه می باشد.
تحلیل وضعیت تاب آوری منطقه ای در برنامه ریزی فضایی با تاکید بر موردپژوهی منطقه مرکزی ایران (استان های اصفهان، چهارمحال و بختیاری و یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری، به عنوان انگاشتی برای رویارویی با اختلالات، غافلگیری ها و تغییرات غیرمنتظره در سال های اخیر به مثابه توانایی مکان ها، جوامع و سیستم ها در تحمل و ایستادگی در برابر خطرات به وجود آمده از تنش ها وفشارها مطرح شده است؛ به نحوی که سیستم بتواند سریعاً به وضعیت پیش از تنش بازگشته، تهدیدات آتی را پذیرفته و با آن ها رویارویی کند. منطقه ی مرکزی ایران، بنا به منطقه بندی مطالعات طرح کالبدی ملی ایران مشتمل بر سه استان اصفهان، چهارمحال وبختیاری و یزد، واقع در اقلیم خشکِ بیابانی با بحران های متعدد محیطی مواجه است که وضعیت تاب آوری منطقه را دست خوش اختلال ساخته و در نتیجه طرح وکاربست هدف تاب آوری منطقه ای در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی ها را جهت کاهش آسیب پذیری و مقابله با بحران های گوناگون فرامنطقه ای آشکار ساخته است. با وجود آشکار شدن ضرورت طرح مفهوم تاب آوری در سطحی فراتر از شهر، هم چنان چارچوب مشخصی برای اندازه گیری این وضعیت در سطح منطقه وجودندارد. بر این اساس پژوهش ِپیش ِ رو، با اعتقاد به فرامنطقه ای وچندبعدی بودن موضوع تاب آوری بر آن است تا با تعدیل وکاربست مفهوم تاب آوری به صورت یکپارچه و چندبعدی در سطح منطقه ای چارچوبی مناسب برای سنجش وضعیت تاب آوری منطقه ای به شیوه ی شاخص ترکیبی و از آن طریق برنامه ریزی کاهش آسیب و ارتقاء تاب آوری ارائه دهد. در این رابطه هدف کلان پژوهش به تدوین چارچوبی بهینه در راستای بررسی، سنجش و رتبه بندی وضعیت تاب آوری منطقه ی مرکزی ایران اختصاص یافته است. نتایج حاصل نشان می دهد که استان چهارمحال وبختیاری از بالاترین میزان تاب آوری برخوردار بوده و پس از آن به ترتیب دو استان اصفهان و یزد قراردارند. در این میان استان یزد پایین ترین میزان تاب آوری را در بین استان های منطقه ی مرکزی دارد؛ بنابراین، ضروری است در برنامه ریزی ها و تخصیص منابع به ارتقاء و بهبود بخش های دارای اولویت توجه ویژه ای شود. رویارویی با دستورکارهای تاب آوری مستلزم پذیرش رویکردهای برنامه ریزی و تصمیم گیری فرامنطقه ای هم چون منطقه گرایی محیط زیستی است.
سنجش الگوی توزیع فضایی آسیب پذیری اجتماعی – کالبدی شهری در مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی منطقه هفت شهرداری تهران )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت الگوهای فضایی در آسیب پذیری نگاه جامعی به نقاط آسیب پذیر را شامل می شود و قدرت تحلیل را برای مسئولین محیا می کند. لذا ضرورت دارد که الگوهای آسیب پذیری را شناخته تا با توجه به آن ها در مواقع بروز بحران، میزان آسیب را به حداقل رساند. شهر تهران به عنوان مرکز سیاسی – اداری کشور، با توجه به بار جمعیتی و توسعه فیزیکی – کالبدی با مخاطرات متنوعی روبروی می باشد. در این پژوهش سعی شده تا الگوی توزیع فضایی آسیب پذیری شهری در برابر مخاطرات طبیعی در ابعاد اجتماعی و کالبدی در منطقه 7 تهران تحلیل شود. روش این پژوهش توصیفی-تحلیلی و مدل مورداستفاده منطق فازی مثلثاتی می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که: طبق امتیاز z مقادیر مثبت 1.96 به بالا ، که در پهنه جنوب شرقی منطقه خوشه هایی با لکه های داغ را تشکیل داده اند. نشان از آسیب پذیری بیشتر در این قسمت هاست. همچنین مقادیر منفی 1.96- و کمتر که از نظر آماری معنی دار بوده و به رنگ آبی هستند لکه های سرد را تشکیل داده اند، و این گونه تفسیر می شود که نواحی دارای آسیب پذیری کم نیز در فضا خوشه بندی شده و عمدتاً در پهنه شمال غربی قرارگرفته اند. بنابراین هر چه دامنه رنگ موردنظر در ناحیه های قرمز و آبی کاسته شود دارای معناداری آماری کمتر بوده تا جایی که این امتیاز مثبت منفی 1.65 برسد که در این وضعیت رفتار فضایی آسیب پذیری از نظر خوشه بندی های داغ یا سرد با مقادیر بالا و پایین و خودهمبستگی فضایی غیر معنی دار تلقی می شوند که بر روی نقشه نیز با رنگ زرد نمایش داده شده است.
بررسی کارایی شاخص BADI: رویکرد بهبود یافته جهت تشخیص طوفان های گردوغبار خاورمیانه با استفاده از تصاویر سنجنده MODIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
75 - 94
حوزههای تخصصی:
گردوغبار یکی از رویدادهای جوی مناطق خشک و نیمه خشک جهان است که در سال های اخیر افزایش قابل توجهی داشته و آثار و پیامدهای نامطلوبی را در بخش های مختلف بر جای گذاشته است. تصاویر سنجنده MODIS به دلیل قدرت تفکیک طیفی و زمانی بالا، به طور گسترده ای برای تشخیص طوفان گردوغبار استفاده می شوند. شاخص های گردوغبار زیادی مبتنی بر MODIS موجود هستند. در این مطالعه، از شاخص بهبود یافته دمای روشنایی گردوغبار (BADI) برای پایش چندین موج طوفان گردوغبار در غرب خاورمیانه بین سال های 2000 تا 2016، با استفاده از ترکیب دمای روشنایی سه باند تصاویر MODIS: باند 20 (84/3-66/3 میکرومتر)، باند 31 (28/11-78/10 میکرومتر) و باند 31 (27/12-77/11 میکرومتر) استفاده شده است. تفسیر بصری خروجی BADI نشان داد که این روش تشخیص، قادر است نه تنها به طور مؤثر محل هسته های اصلی طوفان های گردوغبار را شناسایی کند، بلکه می تواند گردوغبار را از زمین های لخت و ابرها تشخیص دهد. تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که ارتباط معنی داری بین BADI وMODIS Deep Blue AOD وجود دارد. برای پنج موج طوفان گردوغبار، ضرایب تعیین (R2) رگرسیون بین مقادیر BADI و MODIS Deep Blue AOD به ترتیب 44/0، 48/0، 67/0، 53/0 و 45/0 (01/0 >P) بود. نتایج نشان داد که شاخص BADI در مقایسه با اغلب شاخص های گردوغبار مبتنی بر تصاویر MODIS از قبیل شاخص اختلاف دمای روشنای در باند 32 و 31 (BTD32-31) و شاخص تفاضل نرمال شده گردوغبار (NDDI)، مقدار و تراکم فضایی طوفان گردوغبار را دقیق تر نشان می دهد. همچنین BADI هماهنگی خوبی با شاخص عمق هواویز نوری (MODIS Deep Blue) نشان می دهد (R2 = 0.70, P < 0.01).
پایش ماهواره ای تغییرات لایه ی اُزون در اتمسفر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت حیاتی لایه ی اٌزون و سیر صعودی افزایش عوامل تخریب کننده ی آن طی دهه های اخیر، ضرورت مطالعه ی لایه ی اٌزون به منظور آگاهی از وضعیت آن در اتمسفر ایران، بیش از گذشته معلوم می گردد. طی سالهای اخیر تکنیکها و روشهای متعددی جهت پایش این گاز حیاتی در اتمسفر کره زمین به کار گرفته شده است. اما در این میان، استفاده از داده های ماهواره ای به دلیل در دسترس بودن و دارا بودن قابلیت هایی از قبیل قدرت تفکیک مکانی، زمانی و طیفی بالا، کاربرد گسترده ای پیدا نموده است. در این مطالعه نیز از داده های اٌزون جمع آوری شده توسط سنجنده ی AIRS مستقر بر روی ماهواره ی AQUA که امکان بررسی روند تغییرات اٌزون را در اتمسفر تمامی نقاط دنیا از جمله ایران فراهم نموده استفاده شده است. داده های مربوطه با فرمت NetCDF و با گامهای زمانی یک روزه و مکانی 1° x 1° طی دوره ی آماری 15 ساله (2017 – 2003) از وبگاه مربوطه استخراج و با استفاده از نرم افزارهای ArcGIS و Grads پردازش، بارزسازی، تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصله بیانگر افت سالانه ی اٌزون در اتمسفر ایران بوده است. در میان فصول، بیشترین و کمترین میزان اٌزون به ترتیب در فصول یهار و پاییز و به لحاظ ماهانه بیشترین و کمترین میزان اٌزون به ترتیب در ماههای مارس و اکتبر اتفاق افتاده است. به لحاظ مکانی نیز با حرکت از جنوب به سمت شمال، تقریباً به طور یکنواخت بر میزان اٌزون افزوده می گردد. به طوری که بیشترین مقدار میانگین اٌزون کلی ستونی (TOC) در دشت پارس آباد (318 دابسون) وکمترین مقدار آن در ناحیه ی به هم پیوسته ای از استانهای هرمزگان، کرمان و فارس و بخشی از جنوب شرق ایران (283 دابسون) مشاهده شد. حداکثر تراکم اٌزون (اٌزونسفر) نیز در ارتفاع 27 تا 40 کیلومتری اتمسفر آشکار گردید.
بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا در منطقه شهداد کرمان پرداخته شده است. رسوبات نبکا که حاصل ترسیب رسوبات بادی در پای بوته های گیاهی در مسیر حمل رسوبات بادی است، می تواند شاخصی خوب در بازسازی تحولات محیطی باشد. این پژوهش در سطوح تراکمی بیابان لوت در منطقه شهداد صورت گرفت. در ابتدا با توجه به حجم رسوبات و ارتفاع نبکا، نبکا شاخص انتخاب شد. سپس در یک پروفیل طولی در فواصل نیم متری نمونه برداری با کمک دستگاه مغزی گیر صورت گرفت. مجوعا ده نمونه رسوب از عمق 10 سانتی متری برداشت و جهت اندازه گیری ویژگی های گرانولومتری، مورفوسکوپی و خصوصییات فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. میانگین جورشدگی ذرات 29/1 می باشد، عمده نمونه ها دارای جورشدگی نسبتاً خوبی هستند. کج شدگی ذرات در محدوده 16/0 تا 82/0 می باشد که نزدیک به طبقه سوم یعنی متقارن است. میانگین کشیدگی نمونه ها 74/1 می باشد که نشان می دهد کشیدگی وضعیت منحنی در طبقه کشیده تا بسیار کشیده می باشد. طبق نتایج بدست آمده pH نمونه ها کمی به سمت قلیایت است. با توجه به EC اندازه گیری شده مشخص شد که نمونه های زیرین دارای شوری بیشتری نسبت به نمونه های سطحی می باشند. تصویربرداری توسط میکروسکوپ پلاریزان انجام شد. وضعیت مورفوسکوپی دانه ها نشان دهنده عوامل تخریب و همچینن بیانگر فاصله منطقه برداشت و رسوب گذاری بود. نتایج نشان داد که اکثر ذرات دارای قطر کمتر از 200 میکرون می باشند که با توجه به رابطه بین مسافت حمل توسط باد و قطر ذرات، منطقه برداشت در فاصله ای حدود 50-20 کیلومتری قرار دارد.
ارزیابی و پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی با استفاده از روش های آماری دو متغیره (مطالعه ی موردی: حوضه نمارستاق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
195 - 208
حوزههای تخصصی:
یکی از اشکال مهم و پیشرفته فرسایش آبی که در مناطق مختلف سبب تخریب اراضی و تولید رسوب شده و خس ارت های مالی زیادی وارد می کند، فرسایش آبکندی است. حوضه نمارستاق به عنوان یکی از زیرحوضه های رودخانه هراز در معرض خطر گسترش این شکل فرسایشی قرار دارد که برای کنترل آن لازم است حساسیت منطقه با بهره گیری از روش های مناسب تعیین شود. برای این منظور نخست 133 آبکند در منطقه با استفاده از تصویر گوگل ارث، عکس های هوایی و بازدیدهای میدانی شناسایی و نقشه پراکنش آن تهیه شد. از این تعداد 99 آبکند برای مدل سازی و 34 آبکند برای ارزیابی استفاده شد. همچنین لایه های عوامل اصلی مؤثر شامل جنس زمین، ارتفاع، شیب، جهت دامنه و پوشش گیاهی و کاربری اراضی در محیط ArcGIS تهیه گردید. در مرحله بعد، طول و تراکم آبکندها در هر طبقه از عوامل، با همپوشانی لایه های یادشده محاسبه و نقشه پهنه بندی خطر فرسایش آبکندی در منطقه با استفاده از روش های آماری دومتغیره نسبت فراوانی و ارزش اطلاعات تهیه شد. نتایج نشان داد که سازند شمشک با سنگ بستر شیل، ماسه سنگ، سیلت سنگ و رس سنگ، طبقه ارتفاعی 1200-1000 متر، شیب 50-40 درصد، جهت دامنه ی جنوبی و پوشش مراتع ضعیف بیش ترین حساسیت را نسبت به فرسایش آبکندی داشته و تلفات خاک در آنها بیشتر است. ارزیابی روش های آماری با استفاده از رابطه احتمال تجربی نشان داد که روش ارزش اطلاعات برای پهنه بندی خطر در منطقه مناسب تر است.
مدل سازی علل خشک شدن دریاچه ارومیه با استفاده از پویائی شناسی سیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
209 - 232
حوزههای تخصصی:
اگر چه دریاچه ارومیه بزرگ ترین دریاچه داخلی ایران، دومین دریاچه شور جهان و بیستمین دریاچه بزرگ جهان است و از نظر آب و هوایی متعادل کننده هوای محیط زیست منطقه می باشد، اما در چند دهه اخیر رو به زوال گذاشته است. دلایل متعددی برای خشک شدن این دریاچه ذکر شده است. در این مقاله با توجه به پویایی مسئله محیط زیست، پویائی شناسی سیستم به عنوان متدولوژی مناسب برای مدل سازی علل خشک شدن دریاچه ارومیه به کار گرفته شده است. مطابق متدولوژی معرفی شده توسط استرمن، ابتدا مرز مسئله مورد مطالعه قرار گرفت. متغیرهای کلیدی و رفتار تاریخی آنها در این مرحله بررسی و مطالعه شد. سپس با استفاده از نمودار زیرسیستم، نمودارهای علی حلقوی و نقشه جریان انباشت، فرضیه پویای مسئله تدوین گردید. پس از شبیه سازی و آزمون مدل در نهایت برخی از راه کارهای احتمالی احیاء دریاچه مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس نتایج تحقیق حاضر، کاهش ورودی آب های سطحی به دریاچه و سدسازی دو عامل اصلی کاهش آب دریاچه می باشند. بنابراین تأمین حق آبه دریاچه، محدود نمودن ساخت و ساز سدها می تواند دو راه کار برای توقف روند خشک شدن دریاچه ارومیه باشد. هر چند دینامیزم موجود در درون مسئله به کارگیری هر راه حلی را با دشواری ها و عوارض جانبی متعدد می توانند مواجهه کند.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از تلفیق روش های Hot Spot، ANP و WlC (مطالعه موردی: شهرستان خلخال)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
19-36
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها ازجمله مخاطرات طبیعی هستند که همه ساله موجب خسارات جانی و مالی زیاد، به ویژه در نواحی کوهستانی می شوند. شهرستان خلخال با داشتن چهره کوهستانی و با توجه به وضعیت زمین شناسی، فیزیوگرافی، اقلیمی و انسانی، عمده شرایط لازم جهت شکل گیری حرکات لغزشی را داراست؛ لذا هدف تحقیق حاضر، پهنه بندی خطر زمین لغزش در این شهرستان می باشد. در این مطالعه ابتدا، عوامل مؤثر جهت ایجاد لغزش در منطقه شناسایی شدند و سپس نسبت به تهیه لایه های اطلاعاتی در سامانه اطلاعات جغرافیایی اقدام گردید. در مرحله بعد وزن دهی عوامل مورد بررسی، با استفاده از روش ANP و در محیط نرم افزار Super Decisionانجام گردید و تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش تحلیل لکه های داغ به عنوان روش آمار فضایی و نیز روش WLC به عنوان یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره، انجام شد. نتایج مطالعه نشان داد، عوامل شیب، کاربری اراضی، بارش و لیتولوژی به ترتیب با ضریب وزنی 663/0، 646/0، 639/0 و 379/0 بیش ترین تأثیر را بر ایجاد زمین لغزش در شهرستان خلخال دارند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده به ترتیب 33/249، 08/385 و 14/427 کیلومتر مربع از مساحت محدوده، در طبقات لکه داغ، با ضریب اطمینان 99، 95 و 90 درصد، قرار دارند.
تحلیلی بر تحقیقات خشکسالی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی و تعیین دستاورد مطالعات خشکسالی در ایران است. بنابراین 403 مقاله علمی- پژوهشی از مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی( sid ) بررسی شد. تعداد 384 مقاله دارای هدف و نتیجه قابل استناد بوده، که بر اساس یافته تحقیق، در 5 بخش مجزا می شوند. عمده تحقیقات(78 درصد)، خشکسالی را در نواحی مختلف ایران ارزیابی کرده اند. یافته ها نشان داد، ایران دوره های خشکسالی را در چند دهه اخیر با شدت های مختلف تجربه کرده است. این پدیده در ارتباط با برآورد سناریوهای تغییر اقلیم چه خوش بینانه و چه بد بینانه در آینده نیز با شدت های مختلف ادامه خواهد داشت. طبیعتاً پیامد خشکسالی های گذشته، به شکل آرام و خزشی، موجب بحران آبی، خشک شدن تالاب ها و دریاچه ها، شور شدن منابع آب زیر زمینی، خالی شدن روستاها و آسیب های اقتصادی-اجتماعی و غیره در ایران گردید.کاهش تحقیقات خشکسالی در سالهای اخیر، حاکی از کفایت ارزیابی صرف خشکسالی دارد، چرا که نتیجه نهایی مشخص است(اکوسیستم تشنه ایران). بنابراین محیط طبیعی ایران نیاز به راه حل عملی، تولید تکنولوژی با توجه به دانش بومی برای کاهش آسیب های محیطی دارد، که این امر بجز با جمع متخصصان حوزه های مختلف و پژوهش های گروهی مرتبط با بحران های محیطی، امکانپذیر نمی باشد.