فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۲۱ تا ۱٬۲۴۰ مورد از کل ۲٬۵۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
امنیت غذایی، از عناصر اصلی سلامت فکری و روانی و جسمی افراد جامعه و سنگ بنای جامعه توسعه یافته است. این در حالی است که ناامنی غذایی به عنوان مسئله ای جدی، به ویژه در کشورهای کمترتوسعه یافته و درحال توسعه مطرح است. در تعاریف امنیت غذایی، به وجود غذا و دسترسی فیزیکی و اقتصادی به غذا و پایداری مصرف غذا توجه شده است؛ اما به نظر می رسد عواملی فراتر از این چهارچوب، بر امنیت غذایی اثر می گذارد. ناامنی غذایی، به رفتار مصرفی و عوامل بسترساز آن بستگی دارد. دراین میان، الگوی تغذیه و عادت های غذاییِ منبعث از فرهنگ و دانش تغذیه نیز بر سلامت افراد اثر می گذارد. پژوهش حاضر، با هدف بررسی ارتباط فرهنگ و دانش تغذیه ای با ناامنی غذایی در خانوارهای روستایی شهرستان کرمانشاه انجام شد. این پژوهش به لحاظ ماهیت، پژوهشی کمّی است که اطلاعات آن با استفاده از پرسشنامه ای دوقسمتی شامل پرسشنامه سنجش ناامنی غذایی HFIAS و پرسشنامه محقق ساخته، طی نمونه گیری چندمرحله ای از 258 نفر سرپرست خانوارهای روستایی در یازده روستای شهرستان کرمانشاه گردآوری شد. نتایج برآورد وضعیت ناامنی غذایی نشان داد که بیش از 5/58درصد خانوارهای روستایی مطالعه شده، با ناامنی غذایی خفیف مواجه بودند یا در امنیت غذایی کامل قرار داشتند و حدود 7/14درصد به ناامنی غذایی شدید دچار بودند. بررسی نقش فرهنگ و دانش تعذیه ای نیز نشان داد که دانش تغذیه ای، اثر منفی و معنی داری بر ناامنی غذایی دارد. افزون براین، فرهنگ غذایی در رابطه بین دانش تغذیه ای با امنیت غذایی اثری میانجی دارد.
رتبه بندی رضایت مندی از مسکن روستایی با استفاده از تکنیک ویکور (مطالعة موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: بی توجهی به خواسته و تمایلات روستاییان در برنامه ریزی و توسعة مسکن چالش های متعددی در فرآیند برنامه ریزی و عمران روستایی ایجاد می کند و باعث ایجاد ادراک منفی در میزان رضایت مندی روستاییان از مقولة مسکن می شود. هدف این پژوهش، رتبه بندی نقاط روستایی شهرستان ورامین براساس میزان رضایت-مندی آن ها از مسکن با استفاده از مدل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM) ویکور است.
روش: روش تحقیق به صورت توصیفی تحلیلی است و بر روی ۳۷۱ خانوار نمونة تصادفی به نسبت اندازة خانوار در ۴۰ روستای نمونة تصادفی از مجموع ۷۸ روستا در ناحیة همگن شهرستان ورامین در استان تهران انجام شد. در این پژوهش مؤلفة رضایت مندی ساکنان روستایی از مسکن بر اساس ۶ شاخص بهداشتی، اقتصادی، تأسیسات و اجزای درونی مسکن، کالبدی، رفاهی، ایمنی از شاخص های تعیین شدة مربوط به مسکن روستایی و در قالب ۲۳ گویه سنجیده شد. در فرآیند انجام کار پس از محاسبة اهمیت نسبی، درجة ارجحیت هر شاخص با استفاده از تکنیک آنتروپی شانون به دست آمد، سپس با استفاده از مدل ویکور رتبه بندی نقاط روستایی انجام شد.
یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که نقاط روستایی شهرستان ورامین به نسبت میزان رضایت مندی از مسکن در سطوح مختلفی قرار داشته اند که از این بین ۳۱ روستا در سطح خیلی کم، ۸ روستا در سطح کم و تنها ۱ روستا در سطح خیلی زیاد قرار گرفته اند. روستای طغان با رتبة ۱ و سطح رضایت مندی خیلی زیاد (۰)، در بالاترین و روستای حسین آباد کاشانی با سطح رضایت مندی بسیار کم (۹۷۵/۰)، در پایین ترین رتبه قرار دارند. فاصلة سطح روستاها به لحاظ سطح رضایت مندی نسبت به هم مشابه بوده و تفاوت چشم گیر و بسیار زیادی با یکدیگر ندارند؛ ولی قرارگرفتن ۳۱ روستا از ۴۰ روستای مورد مطالعه با سطح رضایت-مندی خیلی کم نشان گر این است که سطح رضایت مندی در ساکنان محدودة مورد مطالعه بسیار پایین تر از حد متوسط قرار دارد.
محدودیت ها و راه بردها: چالش های پژوهش حاضر به لحاظ محدودبودن پیشینة تحقیق مرتبط با موضوع پژوهش و هم چنین، هزینة بالای جمع آوری داده ها و تکمیل پرسش نامه ها با توجه به گستردگی محدودة مورد مطالعه است.
راهکارهای عملی: در سیاست گذاری ها و برنامه ریزی در راستای تأمین مسکن مناسب برای روستاییان درنظرگرفتن وجه نظر و خواستة آن ها موجب ارتقای وضعیت مساکن روستایی و رضایت مندی مردم می شود.
اصالت و ارزش: این مقاله برای سازمان های متولی مسکن روستایی، از آن جا که مسکن ها با توجه به رضایت مندی افراد رتبه بندی شده است، با شناسایی روستاهای دارای رتبه های پایین در جهت ارتقای وضعیت و شرایط مسکن آن ها مفید خواهد بود.
واکاوی تأثیر شبکه های مهاجرت های روستایی بر کلانشهرکرج (مطالعه موردی: دهستان کوهسار- شهرستان هشترود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش شبکه های مهاجرتی در تداوم فرایند مهاجرت، نقش وجوه ارسال شده توسط مهاجرین در توسعه نواحی روستایی و همچنین نقش وجوه ارسالی در تداوم مهاجرت نیز به ندرت مورد توجه برنامه ریزان روستایی واقع شده است. هدف اصلی تحقیق واکاوی شبکه های مهاجرت روستایی در کلانشهرکرج و نقش آن در توسعه نواحی روستایی مبداء (دهستان کوهسار) می باشد. روش کار در این تحقیق، از نوع کاربردی و روش انجام آن توصیفی و تحلیلی است. روش انجام آن نیز میدانی و با استفاده از ابزار پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بوده و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام گردیده است. بر اساس نتایج بدست آمده بیش از 85 درصد از مهاجرین حداقل سالی یکبار برای بستگان شان وجه ارسال می کنند و وجوه ارسالی اغلب صرف تأمین مایحتاج روزانه روستاییان می گردد و لذا این وجوه نتوانسته تأثیری بر توسعه نواحی روستایی داشته باشند. همچنین، از 78 نفر از سرپرستان خانوار روستایی که به پرسشنامه ما پاسخ دادند، 72 نفر (92.30 درصد) شاغل بودند که شغل 61 نفر (71.11 درصد) از آنان در ارتباط با بخش کشاورزی می باشد. بر اساس اطلاعات بدست آمده کشاورزی مهم ترین بخش اقتصادی این منطقه می باشد و روستاییان برای کسب درآمد بایستی برای توسعه این بخش تلاش نمایند اما به نظر می رسد با ادامه روند فعلی، یعنی عدم سرمایه گذاری در روستاهای مورد مطالعه، تداوم مهاجرت امری اجتناب ناپذیر باشد. زیرا سرمایه گذاری های اقتصادی توسط مهاجرین انجام نمی گیرد، سرمایه گذاری های محدود انجام گرفته نیز منجر به ایجاد فرصت های شغلی در روستاها نمی گردد و عدم سرمایه گذاری های اشتغال زا در نواحی روستایی تأثیری در بقای جمعیت روستایی نمی تواند داشته باشد. علاوه بر این طبق نتایج معلوم شده است که ارتباطات خانودگی توانسته نقش تأثیرگذاری بر مهاجرت روستاییان داشته باشد. مهاجرین روستایی با استفاده از اطلاعاتی که از شبکه اجتماعی مهاجرین بدست می آورند، مهاجرت می کنند.
مقایسه تطبیقی اثرات قاچاق کالا بر توسعه نواحی روستایی (موردپژوهی: مناطق تجاری ده شیخ (فارس) و گچین (هرمزگان))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین چالش فراروی امنیت در مناطق مرزی کشور، بیکاری و نارضایتی از فعالیت های اقتصادی است. این مسئله باعث می شود مردم برای تأمین معاش و گذران زندگی خود به انواع شغل های کاذب و غیررسمی که در این شرایط پا به عرصه وجود می گذارند، روی آورند. یکی از فعالیت های غیررسمی، رشد مبادلات مرزی غیررسمی (قاچاق) است. هدف پژوهش حاضر مقایسه تطبیقی آثار و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و کالبدی ایجادشده از گسترش فعالیت اقتصاد غیررسمی و بازتاب متفاوت آن بر توسعه سکونتگاه های روستایی واقع در منطقه تجاری ده شیخ در استان فارس و گچین در استان هرمزگان است. نوع تحقیق کاربردی، روش استفاده شده توصیفی تحلیلی و همبستگی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسش نامه) استفاده شده است. طبق آخرین سرشماری، جمعیت روستاهای ده شیخ و سیگار به همراه روستاهای چاه شیخ، جری و کره موچی در مجموع 4467 نفر در قالب 1124 خانوار و روستاهای گچین، مغ آباد بالا و پایین در مجموع 1295خانوار گزارش شده است. حجم نمونه مطالعه شده منتج از فرمول کوکران، شامل156 خانوار منطقه ده شیخ و 160 خانوار از منطقه گچین است که به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های توصیفی و استنباطی (آزمون t و فریدمن و من ویتنی) استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که طبق آزمون فریدمن، میانگین عددی هر سه متغیر در روستای ده شیخ تقریباً یکسان است و توزیع تقریباً یکسانی دارند؛ اما این میانگین در شاخص های روستای گچین اختلاف فاحشی دارند، به گونه ای که شاخص اقتصادی با میانگین 14/50 بیشترین و شاخص های اجتماعی و کالبدی به ترتیب با میانگین 46/35 و 99/33 کمترین تأثیرپذیری را داشته اند.
طراحی الگوی تشکیل یک سازمان مردمنهاد محلی: شرایط، تعاملات و پیامدها (موردمطالعه، روستای کیخا، شهرستان زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ب ررسی شرایط، تعاملات و پی امدهای تشکیل یک س ازمان مردم نهاد محلی در روستای کیخا از توابع شهرستان زابل واقع در استان سیستان و بلوچستان انجام شده است. پژوهش از نوع تحقیقات کیفی است که به روش مطالعه موردی در سال 1392 انجام شده است. روستای کیخا مورد مطالعه و واحد تجزیه وتحلیل، اهالی پیشرو عضو سازمان مردم نهاد محلی بودند. نمونه های مورد مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شدند (16=n). مشاهده، مصاحبه عمیق و بررسی اسناد و مدارک ابزار اصلی گردآوری اطلاعات بودند. روایی و پایایی تحقیق با استفاده هم زمان از سه روش در جمع آوری داده ها، ایجاد پایگاه داده و بهره گیری از نظرات مصاحبه شوندگان در تکمیل و اصلاح گزارش تحقیق بررسی شد. داده های جمع آوری شده در سه بخش آمار توصیفی، کاربرد فن شمارش و روش کدگذاری تجزیه وتحلیل شدند. با توجه به نتایج پژوهش، سازمان مردم نهاد محلی در روستای کیخا مطابق با مدل پارادایمی استراوس و کربین تحت تأثیر شرایط زمین های، شرایط علّی و شرایط مداخله گر تشکیل شده است. تشکیل این سازمان، زمینه ایجاد تعاملاتی بین مردم و مسئولان را فراهم آورده است. همچنین پیامدهای آموزشی و یادگیری، توانمندسازی زنان، بهداشتی و زیست محیطی، اجتماعی و جهان شهری، اقتصادی و عمران روستایی و روان شناسی را برای مردم به همراه داشته است.
تحلیل نقش توانمندی شغلی بر خوداتکایی زنان روستایی شهرستان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنان در گستره جهانی نقش عمده ای در فعالیت های اقتصادی دارند. اما فعالیت اقتصادی آنان در کشورهای درحال توسعه، به ویژه در نواحی روستایی شکل متفاوتی دارد، به گونه ای که بدون مشارکت فعال زنان، اگر اقتصاد روستا و خانوارهای آن با تعطیلی روبه رو نمی شد، پیوسته با جدی ترین چالش ها درگیر بود. تحقیق حاضر به منظور تحلیل نقش توانمندی شغلی زنان روستایی شهرستان ایلام بر خوداتکایی آنان انجام شد. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی زنان شاغل روستایی شهرستان ایلام (1088=N) بود. با استفاده از فرمول کوکران، 283 نفر از آنان به شیوه تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب، انتخاب شدند و درباره آن ها مطالعه شد. استادان مربوطه روایی محتوایی و ظاهری پرسش نامه را تأیید کردند و پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (7/93= α) تعیین شد. تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی (میانگین، فراوانی، درصد فراوانی، انحراف معیار و ضریب تغییرات) و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، کروسکال والیس و من وایت نی و تحلیل رگرسیون چندگانه) با استفاده از نرم افزار آماری22 SSPS انجام شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد متغیرهای مهارت های فنی و کار عملی، مهارت های خلاقیت و حل مسئله، اطلاعات و دانش تخصصی، سن و میزان درآمد ماهیانه 7/57 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می کنند. همچنین متغیر دانش و اطلاعات تخصصی در مقایسه با متغیرهای دیگر، بیشترین سهم و متغیر سن کمترین سهم را در تبیین متغیر وابسته خوداتکایی دارد.
تحلیل تضاد کنشگران اجتماعی در عرصه های منابع طبیعی و تأثیرات آن بر جامعه روستایی (مورد مطالعه: شهرستان بروجن)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
635 - 648
حوزههای تخصصی:
منابع طبیعی یکی از ارکان جدایی ناپذیر زندگی انسان هاست و بسیاری از نیاز های ضروری آدمی مانند خوراک، پوشاک و مسکن از وجود چنین منابعی حاصل می شود. اما تلاش برای برآورده کردن نیازهای معیشت خانوار، گاه باعث ایجاد تضاد و درگیری بین ذی نفعان منابع طبیعی می شود که تأثیرات نامطلوبی بر معیشت آن ها می گذارد. از این رو، هدف این پژوهش ترسیم الگوی تضاد بین کنشگران و تحلیل تأثیر این تضادها بر جامعه روستایی در حوضه های دوراهان و چشمه علی در استان چهارمحال و بختیاری است. در این زمینه از روش شناسی کیفی شامل طرح مطالعه چندموردی با واحدهای تحلیل چندگانه استفاده شد. بنابراین، در گردآوری داده ها، روش های کیفی مانند مشاهده، مصاحبه های نیمه ساختاریافته، گروه های متمرکز، نقشه کشی ها و نمودارهای ون به کار رفت. داده ها در نهایت، با روش ارزیابی الگوی تضاد، ترسیم و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که وجود منافع مختلف بین کنشگران باعث ایجاد تضاد در سطوح متفاوت بین آن ها می شود. همچنین، تضاد بین کنشگران باعث تضعیف معیشت خانوارهای روستایی، مهاجرت خانوارها از روستاها و کاهش سرمایه های اجتماعی می شود. با وجود پیامدهای منفی، تضاد در برخی موارد نتایج مثبت بر جای گذاشته است؛ برای مثال، اقدامات کارشناسان منابع طبیعی در حفاظت از منابع طبیعی و جلوگیری از بهره برداری های بی رویه، با وجود تضاد، باعث بهبود پوشش گیاهی در بعضی مناطق شده است.
موانع مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی جهت آموزش کشاورزان در مناطق روستایی (مطالعه ای در حوزه سد قشلاق استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق از فرایند سلسله مراتبی برای اولویت بندی گزیدارها و معیارهای موانع مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی، بهره گرفته شده است. بدین منظور در ابتدا با توجه به معیارها و نیز گزیدارهای شناسایی شده، داده های موردنیاز از طریق 29 پرسشنامه از سوی نمونه ای برگزیده از کارشناسان تعاونی های آب بران واقع در حوزه سد در استان کردستان بر مبنای مقایسه های زوجی گردآوری و داده های گردآوری شده، تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که گزینه قانونی و سیاست گذاری بالاترین رتبه را در بین هشت گزینه مطرح شده داشت، درواقع به عنوان مهم ترین مانع مدیریت پایدار مصرف آب کشاورزی شناخته شد و پس ازآن به ترتیب گزینه های اقتصادی - حمایتی، آموزشی- ترویجی، نظام های بهره برداری، اجتماعی، نهادی و سازمانی، برنامه ریزی و طبیعی قرار دارد. علاوه بر این، نتایج پژوهش در خصوص اهمیت نسبی معیارها برای بررسی وزن گزینه های موانع مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی، بیانگر آن بود که اثربخشی آب در سطح مزرعه بیشترین اهمیت را دارد و بعدازآن به ترتیب معیارهای افزایش بهره وری آب کشاورزی، انتقال بهینه آب کشاورزی، حفظ منبع، بهینه سازی آب، بهبود کارایی آب، نظام آبیاری و مشارکت کشاورزان قرار دارند.
نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی مورد: بخش مرکزی شهرستان فریمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توجه به ضرورت توسعه فعالیت های غیرزراعی از جمله صنایع در نواحی روستایی ، صنایع کوچک به عنوان راهبردی جدید در توسعه روستایی و یکی از راه های دستیابی به کاهش شدت فقر و بیکاری، جلوگیری از مهاجرت روستاییان و تعدیل شکاف موجود بین درآمد خانوارهای روستایی و شهری مورد توجه است. در این مقاله تلاش گردیده تا به بررسی نقش صنایع کوچک در توسعه اقتصادی- اجتماعی نواحی روستایی بخش مرکزی شهرستان فریمان پرداخته شود. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق شامل 1587 نفر از خانوارهای روستایی ساکن در بخش مرکزی فریمان بوده که براساس فرمول کوکران، نمونه ای به تعداد 270 نفر از سرپرستان خانوار انتخاب شده است و از این تعداد به روش تخصیص متناسب، 153 خانوار از شاغلان در بخش صنعت و 117 خانوار از شاغلان در سایر بخش ها به صورت تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید. داده های حاصل از پژوهش، با استفاده از نرم افزار SPSS و به کمک آزمون های آماری پارامتریک و ناپارامتریک تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد صنایع کوچک با ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی ، افزایش درآمد ، تمایل برای ماندگاری در روستا، کاهش مهاجرت به شهر و افزایش سطح تحصیلات در فرآیند حصول توسعه اقتصادی روستاهای مورد مطالعه نقش داشته است. همچنین اینکه، صنایع کوچک در پنج متغیر درآمد، ایجاد فرصت های شغلی جدید، تداوم شغلی، بیمه و انگیزه ماندگاری، بیشترین تأثیرات را در نواحی روستایی منطقه مورد مطالعه داشته است.
نقش دانش بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی مورد شناسی: روستاهای دوین و توکور شهرستان شیروان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از مسائلی که توجه محققان را به خود جلب کرده، بررسی نقش دانش بومی در توسعه درون زا و زیست پذیری نواحی روستایی است؛ زیرا دانش بومی با بهره گیری از بسترهای تجربی، می تواند نقش مهمی در انتقال اطلاعات و باروری قدرت تصمیم گیری در روستاییان داشته باشد و در بهره برداری مطلوب از منابع و امکانات، مؤثر واقع شود. هدف از این پژوهش، بررسی نقش دانش و تجربیات بومی روستاییان در زیست پذیری مناطق روستایی در دو روستای دوین و توکور شهرستان شیروان است؛ بنابراین، تحقیق از نظرِ ماهیت، کیفی و به لحاظِ هدف، کاربردی- توسعه ای است. در این تحقیق از نظریة بنیانی و تحلیل محتوا استفاده شده است و برای جمع آوری داده ها از تکنیک های مشاهده ( مستقیم و مشارکتی) و مصاحبه ( انفرادی، نیمه ساختارمند و گروهی) بهره گرفته شده است. جامعة آماری شامل خبرگان محلی و باتجربه ترین روستاییان کشاورز و دامدار دو روستای دوین و توکور شهرستان شیروان است. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی استفاده شد و از طریقِ مصاحبة عمیق با 15 نفر از خبرگان محلی، اطلاعات به اشباع کامل رسید. نتایج تحقیق نشان داد ، دانش بومی توانسته در زیست پذیری مناطق روستایی، ضمن تعادل و پایداری مسائل زیست محیطی، زمینه را برای مشارکت های جمعی درجهتِ ارتقاء کیفیت زندگی و زیست پذیری در منطقه فراهم کند.
بررسی شیوه های ارتباطات انسانی در بهبود عملکرد آموزشگران ترویجی از دیدگاه سربازان سازندگی وزارت جهاد کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف کلی تحقیق حاضر بررسی شیوه های ارتباطات انسانی در بهبود عملکرد آموزشگران ترویجی از دیدگاه سربازان سازندگی وزارت جهاد کشاورزی بود. جامعه آماری تحقیق 222 نفر از سربازان سازندگی این وزارتخانه بودند که به طریق سرشماری و با ابزار پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتند. تحقیق حاضر به لحاظ ماهیت، کمی و به لحاظ هدف، کاربردی بود و به روش توصیفی انجام شد. یافته ها نشان داد که بین متغیرهای ارتباطات شنیداری و شفاهی (کلامی)، ارتباطات غیرشفاهی (غیرکلامی)، ارتباطات نوشتاری، مدل های ارتباطی، میزان آشنایی با فرایند ارتباطات و میزان اهمیت فرایند ارتباطات و متغیر عملکرد آموزشگران ترویجی رابطه مثبت و معنی دار در سطح 99 درصد وجود دارد؛ و همچنین، نتایج تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان داد که حدود 41 درصد از واریانس متغیر وابسته بهبود عملکرد آموزشگران ترویجی توسط متغیرهای ارتباطات شنیداری و شفاهی و ارتباطات غیرشفاهی تبیین می شود.
بررسی راهکارهای بومی مدیریت مخاطرات طبیعی فعالیت های زراعی روستایی با تاکید بر (سرمازدگی، سیل و خشکسالی) مطالعه موردی: شهرستان رازوجرگلان
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی، همواره با بلایای طبیعی متعددی نظیر سرمازدگی، سیل ، خشکسالی، و ... مواجه بوده این بلایا موجب تخریب منابع درآمد مردم می شوند و امکانات زیستی و مراکز فعالیتی آنان را از بین می برندکه موجب آسیب های اقتصادی و فیزیکی نیز می شود. جوامع روستایی و فعالیت های تولیدی آنها (بخصوص زراعت) نیز به دلیل ارتباط تنگاتنگ با محیط طبیعی، ماهیت عوامل اصلی تولید، کار در فضای باز و داشتن توان محدود، از دیرباز در معرض تهدید بیشتر این نیروهای مخرب طبیعی قرار داشته اند. لذا ساکنان هر منطقه به تجربه، اقداماتی را در جهت کاهش آثار زیان بار این نیروها بر جوامع خود صورت داده اند و با اثرات این محدودیت ها و حوادث غیر مترقبه مقابله کرده اند. بطوریکه اقدامات آنها موجب شده است که توانمندی بیشتری در برابر بلایای طبیعی پیدا کنند بکارگیری دانش بومی و احیای مجدد این دانش ارزنده می تواند گامی مفید در پیشبرد اهداف توسعه پایدار محسوب شود. در مقاله حاضر سعی بر شناسایی راهکارهای بومی مقابله با مخطرات (سرمازدگی، خشکسالی، سیل) فعالیت های زراعی شده است. روش گردآوری مطالب به دو صورت میدانی و از طریق مصاحبه برای شناسایی راهکارهای بومی با تعدادی از افراد باتجربه خصوصاً کشاورزان خبره، در سطح بخش جرگلان شهرستان رازوجرگلان صورت گرفته، که در این مطالعات، مبنا استفاده از روش ها و رهیافت های تحقیق کیفی مانند ارزیابی مشارکتی روستایی (PRA) بوده است. در ادامه در این پژوهش، برای بیان و توصیف رابطه و همبستگی میان متغیر مستقل(دانش بومی) و متغیر وابسته میزان خسارت ناشی از بحران (سیل، خشکسالی، سرمازدگی) از روش تحقیق توصیفی- همبستگی استفاده شده است. n=213)) جامعه آماری زارعان روستاهای شهرستان رازوجرگلان بودند. که غالب پرسشنامه به صورت دو قسمت بوده است قسمت اول شامل مخاطرات محیطی و میزان خسارت مخاطرات محیطی بر فعالیت های زراعی، قسمت دوم شامل راهکارهای بومی مقابله با بحران های محیطی شناسایی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که استفاده از دانش بومی موجب کاهش آسیب های ناشی از بلایای طبیعی در روستاها می شود و باعث فرایند پیشگیری و آمادگی در برابر مخاطرات طبیعی (سرمازدگی، سیل ، خشکسالی) و نیز آمادگی و مقابله آنها را بهبود بخشد. همچنین در صورت تلفیق با دانش مدرن، ارتقای کارایی دانش مدرن را نیز به دنبال خواهد داشت.
بررسی میزان رضایت مندی جوامع روستایی از مکان یابی کاربری ها در طرح هادی روستایی مطالعه موردی: روستاهای نمونه دهستان خانمیرزا، شهرستان لردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح هادی روستایی در راستای فراهم نمودن زمینه های توسعه و عمران نقاط روستایی تهیه و اجرا می شود. وظیفه ی اصلی طرح هادی روستایی سامان دادن به بافت روستا و نظم دادن به همه ی فعالیّت هایی است که در سطح روستا انجام می شود. مکان یابی کاربری های طرح های هادی روستایی باید به گونه ای صورت گیرد که با گذشت زمان از مطلوبیت آن کاسته نشود و یا تغییرات به صورت جزئی رخ دهد و پایداری فرایند توسعه ی روستایی را تضمین نماید . بر این اساس همه ی فعالیّت های منسجم و منظمی که به منظور ساماندهی و بهسازی محیط کالبدی سکونتگاه های روستایی انجام گرفته، مورد توجه برنامه ریزان واقع شده است . هدف تحقیق ارزیابی میزان رضایت مندی جوامع روستایی از مکان یابی کاربری های پبشنهادی طرح هادی روستایی در روستاهای نمونه دهستان خانمیرزا است. تحقیق حاضر بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیّت، توصیفی - تحلیلی است. داده های تحقیق از طریق پرسشنامه با حجم نمونه 316 نفر در پنج سکونتگاه روستایی که از اجرای طرح هادی آنها پنج سال می گذرد، صورت گرفته است. پایایی ظاهری پرسشنامه با ضریب آلفای کرونباخ (854/0) مورد تأیید قرار گرفت. همچنین تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مکان یابی کاربری های پیشنهادی در طرح های هادی از نظر تناسب با نیازهای جوامع روستایی بیشترین هم خوانی را دارد، در مقابل نیز مقدار آماره t برای ابعاد اجتماعی و اقتصادی به ترتیب برابر با 1/3 و 7/2 می باشد که نشان دهنده ی عدم توجه مناسب به شاخص های اجتماعی و اقتصادی در تهیه و اجرای طرح های هادی می باشد.
پارامترهای کلیدی در ساخت و مدیریت برند در روستاهای ژئوتوریسمی استان اصفهان (مطالعه موردی: روستاهای مصر و گرمه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه گردشگری در نواحی روستایی، توجه به ساخت و مدیریت برند و پتانسیل های این مقاصد، می تواند در جذب هرچه بیشتر گردشگر، ارائه خدمات تخصصی و مطلوب تر و افزایش اعتماد مشتری تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر سه هدف را دنبال می کند: ۱) شناسایی پارامترهای مهم در ساخت و مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقاصد ژئوتوریسمی ایران، ۲) شناسایی چالش ها و مشکلات عدم موفقیت یک برند گردشگری روستایی و ۳) پیشنهاد یک برند ژئوتوریسمی روستایی برای روستاهای مقصد بیابان گردی و ژئوتوریسمی در استان اصفهان.
روش: در این پژوهش محققان با استفاده از روش دلفی به شناسایی مؤلفه های کلیدی پرداخته اند. جامعه آماری این پژوهش را پانزده نفر از نخبگان و کارشناسان این حوزه تشکیل داده اند. جمع آوری نمونه به روش گلوله برفی و توسط سه پرسش نامه (یک فرم مصاحبه و دو پرسش نامه بسته) انجام گرفته است. داده های فرم مصاحبه به روش کیفی (روش کدگذاری) و داده های پرسش نامه های بسته با روش کمّی و با استفاده از نرم افزار۲۰ SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته اند.
یافته ها: نتایج این پژوهش نشان می دهدکه نه پارامتر در ساخت و ده پارامتر در مدیریت یک برند گردشگری روستایی در مقصد ژئوتوریسمی نقش دارند. همچنین، بازاریابی نامناسب، عدم مدیریت صحیح، عدم حمایت جامعه محلی و بخش دولتی، عدم آموزش درست مردم محلی، عدم استفاده از نمادهای ویژه آن منطقه، عدم توجه به عوامل فرهنگی، متناسب نبودن برند با گونه گردشگری منطقه، عدم اجرای برند و برنامه های آن به صورت صحیح، عدم وجود خلاقیت در ساخت برند، عدم توجه به جامعه میزبان، عدم شناسایی درست منابع موجود، عدم شناسایی فرصت های سرمایه گذاری، پیچیدگی برندسازی، نبود نگاه اقتصادی و فوایدی که یک برند گردشگری می تواند برای منطقه داشته باشد، ایجاد تجربه ای متفاوت برای گردشگران، عدم استفاده از کارشناسان و متخصصان گردشگری، عدم استانداردسازی خدمات و زیرساخت ها، عدم رقابت پذیربودن، عدم به کارگیری و سرمایه گذاری بخش خصوصی در توسعه گردشگری، نامحسوس بودن محصولات گردشگری و عدم تمرکز در بخش های مختلف از جمله چالش های پیش روی برند می باشد. در واقع، به طور کلی می توان گفت ژئوتوریسم می تواند ابزاری برای برندسازی روستاهای مصر و گرمه باشد.
تحلیل مطلوبیت کاربری اراضی کلان شهرستان ارومیه در راستای آمایش سرزمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل مطلوبیت اراضی براساس معیارهای انسانی و طبیعی از جمله مسائلی است که برنامه ریزان آمایش سرزمین را در تصمیم گیری و استقرار فعالیت ها در عرصه های جغرافیایی یاری می نماید و نقطه عطفی برای استفاده بهینه از منابع به شمار می رود. هدف تحقیق حاضر شناخت سطح مطلوبیت کاربری های کلان اراضی شهرستان ارومیه است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی با رویکرد فضایی است. اطلاعات مورد استفاده از تصاویر ماهواره ای، لایه های GIS منطقه و نظرات کارشناسی (14 نفر در تخصص های منابع طبیعی، کشاورزی، جغرافیای روستایی، شهری و گردشگری) استخراج شده است. از نرم افزار GIS نیز در تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده گردیده است. معیارهای سنجش مطلوبیت کاربری اراضی شامل شبکه راه های اصلی، شبکه گاز، شبکه برق، مجاورت نقاط شهری و شیب زمین بوده است. نتایج نشان داد میزان اراضی کاملاً مطلوب و مطلوب نسبت به راه ها به ترتیب در حدود 29/36درصد و اراضی 99/21 درصد و نسبت شیب زمین حدود 4/41و 3/20 درصد است. همچنین اراضی کاملا مطلوب و مطلوب نسبت به شبکه برق به ترتیب 7/7 و 3/8 درصد و نسبت به شبکه گاز 8/3 و 9/3 درصد محاسبه شده است. اراضی کاملا مطلوب نسبت به فاصله از شهر نیز برای کاربری های مختلف 3/5 درصد بوده است.
تحلیلی بر اثرات خشکسالی در ناپایداری سکونتگاه های روستاییِ شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش تحلیل اثرات خشکسالی بر ناپایداری سکونتگاه های روستاییِ شهرستان داراب در طی دوره آماری1390-1376 می باشد. جمع آوری داده های مورد نیاز به دو روش میدانی و کتابخانه ای انجام شده است. در روش اسنادی داده های هواشناسی مورد نیاز از اداره کل هواشناسی استان فارس و داده های تولید محصولات از سازمان جهاد کشاورزی استان تهیه شده است. جهت تعیین وقوع یا عدم وقوع خشکسالی، اطلاعات جمع آوری شده به روش اسنادی با استفاده از شاخص های SIAP و PNPI مورد تحلیل قرار گرفته است. سپس در روش میدانی جهت تحلیل اثرات خشکسالی بر ناپایداری سکونتگاه های روستایی از نگاه روستاییان به طراحی و تکمیل پرسشنامه از 140 روستای دارای سکنه اقدام گردید که اطلاعات جمع آوری شده از طریق پرسشنامه جهت تأیید یا رد فرضیات تحقیق، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که خشکسالی و کاهش بارندگی موجب کاهش عملکرد محصولات کشاورزی به خصوص محصول گندم معادل 38/0 کیلوگرم به ازای هر میلیمتر کاهش بارندگی در واحد هکتار شده است. این کاهش تولید منجر به کاهش درآمد ساکنان نواحی روستایی و مهاجرت آنها و سرانجام باعث ناپایداری سکونتگاه های روستایی شده است. همچنین بررسی ها نشان می دهد که در طول دوره مورد مطالعه، تعداد 14 روستا متروک و خالی از سکنه شده و 32 روستا نیز در معرض متروک شدن قرار گرفته اند.
تحلیل عملکرد دهیاری ها در فرایند توسعه اقتصادی سکونتگاه های روستایی مورد: بخش بادرود- شهرستان نطنز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای اساسی در تحلیل مسائل روستایی، توجه به ساختار مدیریت در این جوامع است. روستاها به منزله مکان هایی خاص با شیوه زندگی متفاوت نسبت به شهرها نیازمند الگوی مدیریتی مجزا و منطبق با شرایط اقتصادی، اجتماعی و بوم شناختی حاکم بر روستا هستند. دهیاری ها نهادهای عمومی و غیردولتی هستند که طی چند سال اخیر به منظور اداره امور عمومی روستاها در عرصه نظام مدیریت روستایی کشور مطرح شده اند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی- تحلیلی و پیمایش انجام شده، به بررسی تحلیل عملکرد دهیاری ها در فرایند توسعه اقتصادی روستاهای بخش بادرود در شهرستان نطنز استان اصفهان پرداخته است. تعداد خانوارهای ساکن در 6 روستای بخش بادرود 1407 نفر بوده که 262 نفر به عنوان حجم نمونه برگزیده شده اند. تحلیل اطلاعات پرسشنامه نیز با آزمون ویلکاکسون صورت پذیرفته است. نتایج پژوهش حاکی از این است که بین دهیاری و توسعه اقتصادی روستا رابطه معناداری وجود داشته و دهیاری ها نقش مثبتی در توسعه اقتصادی روستاها ایفا کرده اند. همچنین دهیاری ها از نظر اقتصادی نقش چندانی در ایجاد زمینه برای تشکیل کارگاه های تولیدی در روستا نداشته اند، اما تأثیر مثبتی در بازاریابی محصولات کشاورزی و سنددار شدن املاک روستاییان داشته اند. داده های میدانی این تحقیق در سال 1389 گردآوری شده که در سال 1394 بازنگری و به روز شده و صحت آن به تأیید دوباره رسیده است.
ارزیابی خطر ریسک زمین لغزش حوضه آبخیز طالقان رود بر پایه ردیابی الگوهای همدید منجر به مخاطرات ژئومورفودینامیکی (مطالعه موردی زمین لغزش های ناشی از بارش های 14-31 مارس 1998)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رخداد مخاطرات ژئومورفودینامیکی عوامل متعددی دخیل اند. هرچه دامنه شناخت این مخاطرات گسترده تر شود، مدیریت و کاهش خسارت های ناشی از وقوع آن ها امکان پذیرتر خواهد بود. پژوهش حاضر در همین راستا با رویکرد تحلیلی_ کمی به بررسی مسیر الگوهای همدید منجر به این مخاطرات می پردازد. قلمرو مکانی پژوهش، البرز شمالی و زاگرس شمال غربی است. به طورکلی در این محدوده و در این مقطع زمانی، 74 مورد زمین لغزش از بانک اطلاعاتی زمین لغزش ها ثبت شده که 9 مورد دارای تاریخ دقیق وقوع بودند که برای تحلیل انتخاب شدند. نتایج حاصل نشان داد که گر چه محدوده مطالعاتی به دنبال بارش های این دوره زمین لغزش هایی به وقوع پیوسته است اما به لحاظ تفاوت های محیطی و عملکرد الگوهای همدید نحوه تأثیرگذاری بارش متفاوت بوده است. پراکنش مکانی بارش تجمعی، نقش ارتفاعات زاگرس را در دریافت بارش های نازل شده مثبت ارزیابی می نماید. تحلیل داده های بارش نشان داد توزیع بارش در طول سال در البرز شمالی منظم تر بوده است. این ویژگی سبب افزایش حجم رطوبت خاک شده، تحت چنین شرایطی رخداد زمین لغزش ها با بارشی کمتر نشان دهنده آستانه کمتر بارش برای وقوع زمین لغزش می باشد؛ درحالی که در زاگرس شمال غربی بخش قابل توجهی از بارش سالانه در مقطع زمانی کوتاهی نازل می شود که ممکن است سبب بروز سیل یا زمین لغزش گردد. سامانه های ورودی منجر به مخاطره، مسیر اروپای شمالی- دریای سیاه- شرق مدیترانه، مسیر شمال آفریقا (لیبی)- جنوب مدیترانه-شرق مدیترانه، مسیر شرق مدیترانه-شمال عراق-دریای خزر، مسیر غرب مدیترانه- شرق مدیترانه- دریای خزر و مسیر شمال آفریقا (سودان)- عربستان- خلیج فارس مسیر سامانه های کم فشار مؤثر در ایجاد بارش در دوره مطالعاتی بوده اند.
واکاوی میزان نگرش مردم از معیارهای مسکن مناسب روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی شهرستان هشترود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسیدگی به وضعیت مسکن روستایی جزو یکی از برنامه های اساسی توسعه روستایی در اکثر کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه است. در نواحی روستایی با توجه به ماهیت متفاوت مسکن و کارکرد چندمنظوره آن، مسکن روستایی باید دارای ویژگی هایی باشد، هرچند شکل مساکن در بسیاری از مناطق روستایی تابعی از اقلیم، پوشش گیاهی و موقعیت سکونتگاه ها می باشد. در همین راستا هدف اصلی این تحقیق در پی بررسی مساکن روستایی در نواحی روستایی بخش مرکزی هشترود و ارزیابی معیارهای مسکن مناسب از دید جامعه نمونه می باشد. روش تحقیق در این مقاله از نوع پیمایشی مبتنی بر پرسشنامه که اطلاعات جمع آوری شده در قالب پرسشنامه با اس تفاده از نرم افزار آماری SPSSمورد بررسی قرار گرفته است. یافته های مقاله حاکی از آن است که ساکنان از استحکام و مقاومت مسکن در برابر بلایا، رضایت ندارند این وضعیت در مورد معیارهای سیستم گرمایشی و سرمایشی و طراحی و چشم انداز مسکن هم صادق است. یافته های دیگر حاکی از آن است که از بین معیارهای مرتبط با مسکن مناسب، مقاومت بنا در برابر بلایا در اولویت اول و بهداشت محیط، مساحت و اندازه مسکن، نمای ظاهری، معماری جدید و استفاده از مصالح بومی در اولویت های بعدی قرار دارد.
شناسایی عوامل بازدارنده تجهیز اراضی کشاورزی روستاییان به سیستم های آبیاری بارانی (مورد: شهرستان روانسر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، که به لحاظ ماهیت کاربردی و از نظر روش تحلیلی توصیفی بوده، شناسایی عوامل بازدارنده استفاده از سیستم های آبیاری بارانی و ارائه راهکارهای مناسبی جهت تقویت استفاده از سیستم های مذکور در بین کشاورزان شهرستان روانسر می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کشاورزان استفاده کننده از سیستم های آبیاری بارانی واقع در شهرستان روانسر (190N=) تشکیل می دهند. با توجه به حجم جامعه مورد نظر، نمونه مورد مطالعه به صورت تمام شمار انتخاب گردید. نتایج پژوهش نشان داد موانع سخت افزاری استفاده از سیستم های آبیاری بر موانع نرم افزاری استفاده از سیستم های مذکور در بین کشاورزان شهرستان روانسر غلبه دارد. به این صورت که چهار عامل بازدارنده سخت افزاری استفاده از سیستم های آبیاری بارانی یعنی عوامل نظام اجرایی (612/26)، ویژگی زراعی (868/22)، ناسازگاری رفتاری (997/19) و محیطی (492/16) در مجموع 969/82 درصد متغیر وابسته را تبیین کرده اند. در حالی که موانع نرم افزاری اس تفاده از سیستم های مذکور ی عنی عوامل نظام اجرای ی (874/31)، ش خصی (980/19)، فنی تخصصی (236/15) و ناسازگاری فناوری (921/7) در مجموع 711/72 درصد متغیر وابسته را تبیین کرده اند. هم چنین، نتایج نشان داد راهکار اختصاص تسهیلات بانکی بلاعوض یا با بهره کم به کشاورزان با ضریب تغییرات 123/0 مهم ترین راهکار اجرای سیستم های آبیاری از دیدگاه کشاورزان محدوده مورد مطالعه بوده و دیدگاه اکثر پاسخ گویان (9/77 درصد) نسبت به اجرای طرح های مذکور در سطح عالی و خوب بوده است.