فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۶۱ تا ۴٬۳۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ز جمله موضوعات مهم در برنامه ریزی گردشگری، شناسایی تفاوتهای موجود در خصوص نحوه گذران اوقات فراغت ساکنین شهری است، این مطالعه، نگاهی جغرافیایی به موضوع اوقات فراغت در شهر مشهد دارد، به عبارتی در هر پهنه فضایی، چه الگویی از گذران اوقات فراغت قابل مشاهده است؟ و اینکه برنامه ریزی گردشگری در شهر مشهد چه رویکردی را در قبال این الگوها مدنظر قرار دهد؟ سطح مطالعه، مناطق 13 گانه شهرداری مشهد می باشد، برای این منظور نظرات شهروندان هرمنطقه در خصوص گرایش به جاذبه های مهم گذران اوقات فراغت پیرامون شهر مشهد مورد بررسی قرار گرفت، نتایج اولیه به تفکیک منطقه، با استفاده از نرم افزار ArcGIS، در پایگاه اطلاعات مکانی، ذخیره و گرایش ساکنین مناطق به هرجاذبه جهت گذران اوقات فراغت در قالب نقشه های گوناگون مشخص گردید، نتایج این مرحله گرایش به 10 جاذبه (شامل 6 جاذبه مذهبی و 4 جاذبه طبیعی) پیرامون شهر مشهد را نشان داد، استفاده از آزمون تحلیل واریانس وجود تفاوت معنادار بین گرایشهای ساکنین هر منطقه به جاذبه های فوق الذکر را تایید کرد که به نوعی نشان از تفاوت نگرش شهروندان در خصوص گذران اوقات فراغت در شهر مشهد است، در ادامه از طریق استانداردسازی داده های به دست آمده از گرایشهای ساکنین و نمایش آنها بر روی نمودار پراکنش، الگوی گذران اوقات فراغت هر یک از مناطق شهر مشهد تعیین گردید، نتایج این مرحله نشان داد که در 4 منطقه الگوی گذران اوقات فراغت، گرایش به جاذبه های طبیعی، در 2 منطقه گرایش به جاذبه های مذهبی، در 4 منطقه گرایش به ترکیبی از جاذبه های طبیعی و مذهبی و در 3 منطقه نیز گرایش ضعیف به هر دو دسته جاذبه ها وجود دارد، همچنین نتایج تحلیل همبستگی بیانگر آن بود که بین سطح تحصیلات و درآمد سرپرست خانوار و گرایش به جاذبه های طبیعی رابطه مثبت و درخصوص گرایش به جاذبه های مذهبی رابطه منفی وجود دارد، همچنین ارتباط مستقیمی بین نزدیکی به جاذبه های طبیعی و گرایش شهروندان وجود دارد اما در خصوص جاذبه های مذهبی چنین رابطه ای مشاهده نمی شود،
تحلیل کارکردی تقسیمات کشوری در اجرای برنامه های آمایش سرزمین با تأکید بر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازماندهی سیاسی فضای هر کشور در قالب تقسیمات کشوری به اجرا در می آید. تقسیمات کشوری از مهم ترین عواملی است که یک نظام سیاسی باید برای تهیه و اجرای برنامه های مختلف اقتصادی، اجتماعی، فضایی، زیست محیطی و همچنین اداره بهتر سرزمین و بهره برداری بیشتر، به آن توجه کند. از جمله این برنامه ها، برنامه آمایش سرزمین است که به منظور رفع نابرابری ها و ایجاد تعادل فضایی در بسیاری کشورها تهیه و اجرا می شوند. در این تحقیق که از نوع بنیادی است با استفاده از روش کتابخانه ای، اطلاعات مورد نیاز جمع آوری گردید و سپس با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به بررسی این مسئله پرداخته شد؛ که تقسیمات کشوری چه نقشی در اجرای برنامه های آمایش سرزمین ایفا می کند و عملکرد تقسیمات کشوری ایران در این راستا به چه نحو بوده است؟ نتیجه بررسی ها نشان داد که تقسیمات کشوری از سه جهت عمده: 1- ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی 2- ایجاد یک مبنا و بستر برای برنامه های آمایش 3- مکانیسم اجرای برنامه های آمایش از طریق تمرکززدایی می تواند در اجرای طرح های آمایش سرزمین مؤثر باشد. از طرف دیگر تقسیمات کشوری ایران بدلیل ناهمگن بودن حوزه های تقسیماتی و به تبع آن عدم انطباق با الزامات منطقه ای و همچنین سیستم حکومتی متمرکز که موجب تمرکز جمعیت و فعالیت ها در مرکز و عدم تعادل در ابعاد مختلف در سطح سرزمین شده است، نتوانسته کارایی لازم را در تهیه و اجرای برنامه های آمایش داشته باشد.
بررسی تاثیر توسعه فیزیکی شهر داراب بر سیلابهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای مناطق خشک و نیمه خشک در روی مخروط افکنه ها بنا گردیده اند. اینگونه شهرها در معرض خطر سیلاب قرار دارند. توسعه شهری با دخالت در روند طبیعی آبراهه ها، افزایش سطوح غیره قابل نفوذ، تغییر در وضعیت شیب و تجمع و تمرکز مسیلها، کوتاه کردن زمان تمرکز حوضه و سد کردن مسیر سیلاب از طریق سازه های شهری باعث افزایش سیلابها می گردد. شهر داراب بر روی مخروط افکنه تنگ کتویه بنا گردیده است. یکی از مهمترین مشکلات این شهر، سیلابهای شهری و آب گرفتگی معابر در هنگام بارندگی است و هر ساله خساراتی را به تاسیسات شهری وارد می کند. هدف از این پژوهش بررسی توسعه فیزیکی شهر داراب و تاثیر آن بر سیلابهای شهری است به همین منظور، با استفاده از عکسهای هوایی و نقشه کاربری اراضی شهری، روند توسعه شهر داراب در سه مرحله 1335، 1363و1390 مورد بررسی قرار گرفته است و رابطه بین توسعه فیزیکی شهر و افزایش سیلابها با استفاده از روش سازمان حفاظت خاک امریکا (SCS) تبیین گردیده است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که توسعه فیزیکی شهر از مرحله اول به دوم رشدی 4 درصدی داشته در حالی که منجر به افزایش روانابی برابر با 7 درصد و از مرحله دوم به سوم دارای رشدی معادل 33 درصد و افزایش روانابی برابر با 23 درصد را موجب شده است.
تحلیل و طراحیِ ساختارِ سازمانی متناسب برای شهرداری های میانی؛ مورد مطالعاتی: شهرداری ساوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان دهی راه و شیوه ای است که عوامل عمده دخیل در سازمان را شناسایی، دسته بندی و مقوله بندی می کند. سپس، بین عوامل مختلف روابط منطقی ایجاد می کند. سازمان دهی به منظور بهتر ساختن عوامل دخیل در سازمان و برتر کردن روابط کارکردی بین آنها، برای دستیابی به اهداف سازمان انجام می گیرد. این اهداف برگرفته از چشم انداز، مأموریت و راهبردهای سازمان است. بنابراین رابطه ای منطقی بین ساختار سازمانی و ویژگی های راهبردی سازمان برقرار است.
در این مقاله، به مقوله سازمان دهی در شهرداری ساوه به عنوان نمونه مطالعاتی پرداخته شده است. طراحی ساختار سازمانی متناسب موجب اثربخشی فعالیت های سازمانی و در نتیجه، عرضه خدمات مطلوب و تأمین منافع و حقوق شهروندی است. در ساختار پیشنهادی رابطه منطقی میان ساختار سازمانیِ شهرداری ساوه با اهداف، راهبردها، مأموریت و چشم انداز شهر و شهرداری برقرار است. تحقیق حاضر بر اساس هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است و به لحاظ ماهیتِ مواد و اطلاعات گردآوری شده، توصیفی- تحلیلی و از نوع موردی است. رویکرد استفاده شده در طراحی ساختار سازمانی، رویکرد فرایندگراست.
بر اساس نتایج تحقیق، در شهرداری ساوه از مجموع 83 پست سازمانی تعریف شده، 31 پست که معادل 37 درصد است، خالی بوده و به افراد تخصیص داده نشده است. با توجه به تحلیل های صورت گرفته و در چارچوب سند راهبردی شهر ساوه و چشم اندازهای تدوین شده برای شهر و شهرداری، ساختار سازمانیِ پیشنهادی برای شهرداری ساوه حالتی ترکیبی دارد. بدنه اصلی ساختار سازمانی شهرداری ساوه به دلیل ماهیت خدماتی و وجود وظایف عدیده، هرمی پیشنهاد شده است که مطابق با ساختار فعلی شهرداری است. در سطح مدیریت ارشد، یعنی در کنار معاونت ها و مدیریت، ساختار سازمانی شکل ماتریسی به خود می گیرد. با توجه به شرایط خاص شهر ساوه، واحدهایی برای این ساختار پیشنهاد شده که لازمه رسیدن شهر و شهرداری به چشم اندازهای تدوین شده برای آنهاست. واحدهای پیشنهادی عبارت اند ازدفتر مدیریت پروژه، دفتر مدیریت بحران، واحد فناوری اطلاعات،واحد مدیریت کیفیت، واحد مطالعات و پژوهش.
شناسایی و ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی و نقش برنامه ریزی در ارتقاء آن در محلات مسکونی خودرو (نمونه مطالعاتی: محله خاک سفید تهران
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهم ترین حوزه های مطالعات شهری در کشورهای مختلف است. کیفیت زندگی معمولاً از طریق شاخص های ذهنی حاصل از پیمایش و ارزیابی ادراکات و رضایت شهروندان از زندگی شهری و یا با استفاده از شاخص های عینی حاصل از داده های ثانویه و به ندرت با استفاده از هر دو نوع شاخصه ها اندازه گیری می شود. امروزه کیفیت زندگی هدف اصلی تمام برنامه ریزی هاست که توسط اندیشمندان و برنامه ریزان تهیه می شود. وجود مشکلاتی مانند ضعف منابع درآمدی، فقدان وسایل حمل و نقل عمومی و خصوصی، نبود فرصت ها و موقعیت های شغلی مناسب، مراکز درمانی، مسکن نامناسب، مشکلات و آسیب های ناشی از نابرابری های اجتماعی، تغذیه نامناسب و مسکن ناپایدار، محله های شهری ما را با چالش هایی مواجه ساخته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی و تحلیل شاخص های مرتبط با کیفیت زندگی در محله خاک سفید شهر تهران است. بر این اساس شاخص ها و متغیرهای مربوطه از مطالعات نظری انجام شده استخراج و میزان رضایت شهروندان از آنها توسط پرسشنامه جمع آوری گردیده و در نهایت خروجی ها با استفاده از ابزارهایی همچون تکنیک های آماری آزمون تحلیل واریانس فریدمن و رگرسیون سلسله مراتبی گام به گام، وزن دهی به متغیرها در محیط GIS و جدول SWOT تجزیه و تحلیل شده اند و اولویت های مداخله استخراج گردیده است.
تاثیر تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی بر بهسازی مشارکتی محلات قدیمی، نمونه موردی محله سرده سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در رویکرد داریی مبنا به توسعه شهری، سعی می شود که همه دارایی های اجتماع محلی(اعم از مادی و غیر مادی) اساس توسعه واقع شود. در بین دارایی های یک اجتماع، سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی از اهمیت خاصی برخوردار است و می تواند محرک توسعه محله یا شهر باشد زیرا این دو دارایی باعث می شود افراد، سایر سرمایه ها از جمله سرمایه های فکری و مالی خود را جهت ترقی محیط زندگی شان وارد عرصه کنند. از این رو در این تحقیق سعی شده است سطح تعلق مکانی و سرمایه اجتماعی در محله قدیمی سرده سبزوار مورد سنجش قرار گیرد و نقش این متغیرها بر میزان مشارکت ساکنان در توسعه محله مورد تحلیل قرار گیرد. رویکرد کلی در تحقیق حاضر توصیفی-تحلیلی است و ترکیبی از روش های کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری، حدود 600 خانوار، حجم نمونه 100 نفر و واحد تحلیل سرپرست خانوار است. برای تحلیل داده ها نیز از روشهای آماری شامل آزمون t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که سطح سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی در محله مورد مطالعه بالاتر از حد متوسط است.همچنین این دو متغیر تاثیر معنادار بر سطح مشارکت ساکنان در برنامه های بهسازی محله دارد. بنابراین ضروری است که در برنامه ریزی های مرتبط با این محله سرمایه اجتماعی و تعلق مکانی مورد توجه مسئولین شهری و برنامه ریزان واقع شود و در جهت حفظ اعتماد اجتماعی- مخصوصا اعتماد مردم نسبت به مدیریت شهری که یکی از مهمترین جنبه های سرمایه اجتماعی است- و نیز حس تعلق و دلبستگی افراد به محل سکونتشان تلاش شود.
بررسی احساس امنیت در فضاهای عمومی (مطالعه موردی کلانشهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرنشینی فزاینده مشکلات متفاوت اجتماعی و اقتصادی زیادی را برای کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده است. توجه به مفهوم امنیت شهروندان و روشهای ارتقاء آن، به عنوان یکی از اولویت های اساسی حرفه مندان و علمایشهری تبدیل شده است. معیار های شناخت و تحلیل امنیت در پهنه شهر بسیار متفاوت است و با توجه به مؤلفه های کالبدی، کارکردی و محیطی نوسان پیدا می کند. شهر شیراز به دلایلی مانند تنوع فرهنگی به دلیل مهاجرت از اقصی نقاط کشور و نزدیکی به استانهای شرقی و جنوبی، عوامل کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، امنیت را در مناطق مختلف با تغییراتی مواجه کرده است. هدف این پژوهش تحلیل معیارهای کالبدی فضاهای عمومی شهرشیراز در ارتباط با احساس امنیت مناطق مختلف شهر شیراز است. این پژوهش از نظر روش شناسی از نوع توصیفی-تحلیلی و روش نمونه گیری تصادفی، که جامعه آماری مناطق مورد مطالعه برابر با 608810 هزار نفر است. بنابراین حجم نمونه با فرمول کوکران برابر ۳۸4 نفر بدست آمده است. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. همچنین برای تحلیل تفاوت بین متغیرهای مستقل و وابسته از آزمون F-Test استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که میزان احساس امنیت در فضاهای عمومی مناطق کم درآمد با میانگین 74/12 بیش از میانگین میزان احساس امنیت کاربران فضاهای عمومی در مناطق متوسط نشین (56/11) و مرفه نشین (42/12) است. با توجه به میانگین داده های موجود در مناطق مختلف شهر شیراز، تفاوت مشاهده شده بین میانگین های مناطق مختلف شهر از نظر میزان احساس امنیت فضاهای عمومی، هرچند با اندک تفاوت مورد تایید قرار می گیرد.
مقایسه تطبیقی پراکنش فضایی مساجد با توجه به مولفه های شهر اسلامی (نمونه موردی: مناطق 5 و 11 شهرداری مشهد)
حوزههای تخصصی:
بناهای مذهبی همواره یکی از اساسی ترین عناصر بافت، ساخت و شکل شهرها بوده و هستند. در شهرهای اسلامی، مسجد جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده و به مثابه ی برجسته ترین عنصر منبعث از دین اسلام از همان ابتدا با جامعه ی مدنی اسلام همراه بوده است. اغلب مساجد در مرکز شهرها، نزدیک بازارها و محدوده ی دارالحکومه ساخته می شدند و اگر شهری به بیش از یک مسجد نیاز داشت، مسا جد دیگری از طرف حکومت یا افراد خیر احداث می شد. اهمیت مساجد در شهرها به حدی بود که اگر شهری مسجد جامع یا آدینه نداشت، اهمیت شهری هم نداشت. در حال حاضر نیز در اکثر کشورهای مسلمان از جمله ایران مساجد به عنوان نماد سازوکار اولیه حکومت اسلامی وجود دارد. از طرفی نیز با گسترش و بزرگ شدن تدریجی شهرها به پهنه های وسیع، دیگر نیاز شهرها با یک مسجد جامع برآورده نمی شد. بنابراین در شهرها، مساجد فراوانی ساخته شد. از شاخصهای مورد تاکید ائمه اطهار و اندیشمندان اسلامی برای بنای مسجد در مراکز مسلمان نشین، پراکنش فضایی متناسب با محیط، مکان یابی مناسب برای دسترسی مناسب و تناسب تراکم جمعیت به تعداد مساجد بوده است. بر این اساس مقاله پیش رو به بررسی پراکنش فضایی مساجد در دو منطقه 5 و 11 شهرداری کلانشهر مشهد با توجه به سه شاخص فوق میپردازد ، روش تحقیق در مقاله پیش رو از نوع پیمایش و توصیفی- تحلیلی می باشد. نتایج تحقیق نیز بیانگر این موضوع بود که در منطقه 11 شهرداری مشهد ضوابط و استانداردهای موجود کشور برای مساجد تا حدی رعایت گردیده است و در منطقه 5 شهرداری مشهد علاوه بر بیشتر بودن تعداد کمی مساجد پراکنش فضایی بهتری را نیز شاهد هستیم.
بازتاب مفهوم بینامتنیتِ منتج از برهمکنش مفاهیم سنتی و مُدرن در نشانه شناسی طراحی شهری معاصر؛ موردپژوهی: طراحی شهری و معماری سبک واسازی و فولدینگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۹۲-۷۷
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا مفهوم بینامتنی بودن مفاهیم سنتی و نوین در جهان بینی منبعث از سنت و جریانات نحله های فکری دوران جدید- تجدد، فراتجدد، واسازی و فولدینگ- با رویکرد نشانه شناختی در آثار شهرسازی و معماریِ معمار اندیشمند پیتر آیزنمن، با رجوع به آثارش و تحلیل دقیق نشانه شناختی هر کدام، مورد اشاره قرار گیرد. روش تحقیق مقاله حاضر، توصیفی- تحلیلی است که از روش استدلال منطقی با ابزار گرداوری اطلاعات: کتابخانه ای و اسنادی بهره برده است. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد که گونه ای از مفهوم بینامتنیت از تعامل یا تقابل با سنت در آثار شهری و معماری آیزنمن دیده می شود؛ چنانچه از دیدگاه وی، معماری امروز باید معماری آرمانی را در شرایط امروز پیدا کند. وی در این مورد از واژه «اکنونیت» استفاده کرده و معتقد است که معماری در هر زمان و مکان باید اکنونیت داشته باشد و متعلق به زمان و مکان حاضر باشد. برای رسیدن به شرایط فوق، باید قوانین گذشته سنت معماری را برهم زد و از آنجایی که این قوانین قراردادی هستند و نه طبیعی؛ لذا برهم زدن آنها امکان پذیر است؛ ولی تقابل این مفاهیم سنتی و نوین، دچار نوعی بینامتنیت مفهومی و انتزاعی است. در واقع بنای شهرسازی و معماری آیزنمن به نوعی از وجود خود آگاه است و این آگاهی را به مخاطب (مخاطب خاص و شاید مخاطب عام) القاء می کند و نوعی مرکززدایی از ساختار حجمی یا در نقشه های پلان بنا، دیده می شود که در واقع ساختار بنا، مرکز یا محوری مشخص را برای بنا ارائه نمی کند. در عین حال، اصطلاح مفهوم نابنا (غیاب متن در نشانه شناسی پساساختگرایی) در معماری آیزنمن حضوری زنده دارد، چنانچه عناصر و لایه های زیرین بنا در معماری این بنا بر سطح قرار می گیرند و عدم انسجام با یکدیگر را جلوه می دهند و در واقع بنا (به مثابه متن) ناتمام و در حال اجرا (نوشتن) استنباط می شود.
رویکرد فازی و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری (نمونه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
تحلیلی بر عملکرد مدیریت فضای سبز شهری و بازده اجتماعی- توسعه ای آن در شهر ایذه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه با توسعه روزافزون مناطق شهری و پیشی گرفتن شهرنشینی بر شهرسازی، معضلات عدیده ای مانند افزایش بی رویه جمعیت، گسترش کالبدی غیرهدفمند شهرها و افزایش آلودگی های زیست محیطی آن را به همراه داشته که در این بین توسعه فضاهای سبز در شهرها می تواند نقش مهمی در حفظ و تعادل کارکردهای شهری و ارتقا بازده اجتماعی- توسعه ای آن ایفا نماید. پژوهش حاضر تحلیلی بر عملکرد مدیریت فضای سبز با توجه به نقش شاخص های دسترسی فیزیکی، اجتماعی - فرهنگی، بهداشتی و ایمنی فیزیکی در ارتقا بازده اجتماعی و توسعه ای آن در شهر ایذه می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و داده های مورد نیاز، از طریق بررسی های اسنادی و مطالعات میدانی اخذ شده است. جامعه آماری پژوهش کل جمعیت شهر ایذه بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 391 نفر برآورد شده است. بررسی های آماری با استفاده از نرم افزار SPSS20 و از طریق آزمون کولموگرف اسمیرنف نرمال بودن توزیع داده ها مورد آزمایش قرار گرفت و در نهایت با بهره گیری از آزمون های پارامتریک تی تک نمونه ای وOneWay ANOVA اقدام به تجزیه و تحلیل نموده ایم. نتایج حاصل از تحلیل های کمی و کیفی فضای سبز شهری ایذه، بیانگر آن است که کمبود شدید فضای سبز شهری در آن محسوس و این مهم نشان دهنده ی عملکرد نامطلوب مدیریت شهری ایذه در تمامی شاخص های مورد بررسی بوده و لازم است فضای سبز شهری و کارکردهای فضایی- مکانی آن در این شهر بمنظور ارتقا بازده اجتماعی و توسعه ای آن مورد بازبینی و اصلاح قرار گیرد.
بررسی و تحلیل نقش بازارچه های مرزی در قیمت زمین و مسکن شهری (نمونه موردی شهر بانه در مقطع زمانی 1392-1375)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر در تحقیقات اقتصادی، اجتماعی و اکولوژیکی به مناطق مرزی و مسائل آن ها توجه بسیاری شده است. این رغبت و علاقه وافر از آن نشأت گرفته است که این مناطق ویژه ممکن است موجب ایجاد سازگاری و همسانی اقتصادی در همگرایی بین کشورها گردند. در کل مبادله تجاری و اقتصاد پویای مناطق مرزی می تواند نقش اساسی در ترقی و پیشرفت توسعه پایدار، به ویژه اقتصاد نواحی مرزی، بهبود استانداردهای زندگی مردم، کاهش فقر، توزیع مناسب درآمد و تسریع همکاری های بیشتر بین نواحی مرزی داشته باشد. ایجاد بازارچه های مرزی در چند دهه اخیر تأثیرات زیادی بر شهرها گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به رشد و توسعه شهرها، افزایش تجارت و مبادلات و افزایش قیمت زمین و مسکن اشاره کرد. این پژوهش به بررسی نقش بازارچه مرزی در قیمت زمین و مسکن بر روی شهر بانه در طی دوره 1392-1375با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی پرداخته است. آمارهای مورداستفاده از بنگاه های املاک زمین و مسکن گردآوری شده است. و همچنین آمار تعداد پروانه ای ساختمانی از شهرداری بانه اخذشده است. در این تحقیق با استفاده از سه شاخص(حداقل، حداکثر و میانگین) دو متغیر زمین مسکونی و زمین تجاری مورد بررسی قرارگرفته اند. همچنین از روش Crosstab برای ارزیابی روند قیمت استفاده شده است. نتایج به دست آمده حاکی از این است که محلات واقع در مرکز شهر به دلیل دسترسی به خدمات و مراکز تجاری از افزایش قیمت بیشتری برخوردار بوده و به موازات دور شدن از مرکز شهر قیمت زمین و مسکن روند نزولی پیدا می کند.
سازماندهی فضایی استان آذربایجان شرقی با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای در افق چشم انداز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای ایجاد ساختار فضایی متناسب با موقعیت هر منطقه، مدتها است بخش عمده ای از محتوای نظریه های برنامه ریزی و توسعه منطقه ای را به خود اختصاص داده است. در این میان علاوه بر شرایط عمومی توسعه در مناطق کشور، استان های مرزی به دلیل پل ارتباطی با سایر کشورها از اهمیت بسیار زیادی در برنامه ریزی ها برخوردار گشته اند. این اهمیت عمدتاً در چهار بعد ژئواکونومیک، ژئوکالچر، ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک قابل طرح است. استان آذربایجان شرقی بعنوان مرکز منطقه ای شمالغرب کشور در هر چهار بعد فوق از اهمیت زیادی برای کشور برخوردار است، به همین دلیل نیاز است برنامه ریزی مناسبی در این استان برای شکل گیری ساختار فضایی مناسب و ترسیم استخوانبندی بلندمدت صورت گیرد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از روش کتابخانه ای در تهیه اطلاعات استفاده شده است. هدف این تحقیق سازماندهی فضایی عناصر عمده تشکیل دهنده استان با رویکرد برنامه ریزی منطقه ای مبتنی بر هم پیوندی با عناصر فضایی ملی است و بدنبال ارائه طرحی برای ترسیم ساختار فضایی در جهت استحکام درون بافتی استان از یک طرف و تقویت توانمندی های کشور در منطقه شمالغرب برای تأثیرگذاری بر موقعیت های فراملی از طرف دیگر است. در این مقاله با بررسی ساختار فضایی گسسته استان، محورهای ملی، فراملی و منطقه ای برای تأثیرگذاری بر منطقه طراحی شده و همچنین کانون های عمده تقویت اقتصادی درون منطقه ای برای همگرایی مناطق مختلف استان پیشنهاد گردیده است. محورهای میانه- تبریز- جلفا و بازرگان و متبریز- میاندوآب به عنوان محور ملی و فراملی، محورهای تبریز – اهر، محور بستان آباد – سراب – اردبیل، و محور صوفیان – شبستر– تسوج به عنوان محورهای منطقه ای و استانی پیشنهاد شده اند. از طرف دیگر برای ارتقای همبستگی درونی قطب توسعه جلفا، اهر ، سراب و میانه به عنوان کانونهای عمده توسعه استان پیشنهاد شده اند.
امکان سنجی مداخله پذیری بافت های فرسوده و ناکارآمد شهری با استفاده از مدل فرایند تحلیل شبکه مطالعه موردی: منطقه 6 شهر قم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طیّ دهههای اخیر موضوع احیای بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهرها به یکی موضوعات کلیدی در زمینه ی راهبردهای توسعه ی شهری تبدیل شده است. به همین منظور مدیران و سیاستگذاران شهری اقدامات متعددی از جمله افزایش میزان تراکم ساختمانی، بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده، انبوهسازی و غیره را سرلوحه ی کار خود قرار دادهاند. برخی از این سیاستها نیز به شکل مداخلات مستقیم از سوی سیستم مدیریت شهری به منظور تأمین خدمات و امکانات عمومی و یا بهبود وضعیت شبکه معابر، تجمیع قطعات و مواردی از این قبیل در بافتهای فرسوده صورت میگیرد. متأسفانه عدم مد نظر قرار دادن پارامترهای اجتماعی، اقتصادی و کالبدی مؤثر در امر مداخلهپذیری بافتهای شهری از سوی دست اندرکاران امور توسعه شهری موجب شده تا هنگام اجرای پروژه های عمرانی مشکلاتی همچون تأخیر در زمان اجرا پروژهها، صرف هزینههای گزاف و یا نارضایتیهای اجتماعی به وجود آید. بر این اساس تحقیق حاضر تلاش دارد تا با کمک سه شاخص عمده ی فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی میزان مداخله پذیری بافتهای فرسوده و ناکارآمد شهر قم را تعیین نماید تا هرگونه اقدام در این زمینه به شکل مؤثرتری صورت گیرد. البته رعایت مجموعه این معیارها به همراه زیر معیارهای آن باعث به وجود آمدن پیچیدگی هایی در امر تصمیمگیری میگردد. لذا به منظور تسهیل در امر تصمیم گیری، از روش فرایند تحلیل شبکه (ANP) جهت دستیابی به اهداف تحقیق حاضر استفاده شده است. نتایج نشان میدهد از مجموع 76 هکتار مساحت منطقه 6 شهر قم، 3/20 درصد از مساحت آن دارای مداخلهپذیری کم و 8/41 درصد دارای مداخله پذیری متوسط میباشد. در مقابل 9/37 درصد از مساحت منطقه ی یاد شده از مداخلهپذیری بالایی برخوردار است که علت اصلی آن را میتوان به سبب وجود اراضی بایر با وسعت زیاد، در داخل بافت عنوان کرد.
سطح بندی فضایی محورهای گردشگری استان فارس بر مبنای خدمات و تسهیلات گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات و زیرساخت های گردشگری، به دلیل رابطه مستقیم بین افزایش کمیت و کیفیت زیرساخت ها و تعداد گردشگران اهمیت دارد. از مهم ترین ارکان توسعه مقاصد گردشگری، وجود سیستمی کارآمد از تسهیلات، خدمات و تأسیسات گردشگری است. کیفیت بالای خدمات گردشگری اثر مستقیمی بر افزایش درآمد منطقه گردشگری دارد، به افزایش مدت اقامت گردشگران و درنهایت افزایش رضایت آنان منجر می شود و بر انگیزه بازدید مجدد گردشگران از مقصد مد نظر می افزاید. گردشگری رابط میان گردشگر و جاذبه است و بازدید هر گردشگر از جاذبه ها، بسته به گذر از این محورهاست. بنابراین در پژوهش پیش رو به سطح بندی این محورها از لحاظ خدمات لازم برای گردشگران پرداخته شده است تا متناسب با ظرفیت هر محور گردشگری و مدیریت مناسب آن، سیستم خدمات رسانی بهتری برای گردشگران فراهم شود و پاسخگوی نیازهای آنان باشد. از سوی دیگر، پس از شناسایی محورهای دارای موانع و محدودیت های خدماتی، در رفع مشکلات این محورها تلاش خواهد کرد. روش پژوهش کاربردی است. ابتدا معیارهای پژوهش به کمک روش دلفی به دست آمدند و سپس با تحلیل سلسله مراتبی وزن دهی شدند. در مرحله بعد با مدل COPRAS که یکی از مدل های تصمیم گیری چندمعیاری است، محورهای گردشگری استان فارس رتبه بندی شدند و در چهار سطح قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان می دهد که محورهای شمالی و جنوبی با توجه به اینکه درگاه بیشترین ورود گردشگران به این استان هستند، از خدمات کمتری برخوردارند و باید در اولویت توسعه خدمات و زیرساخت های گردشگری قرار گیرند.
طراحی کمپ های تفریحی- گردشگری (مطالعة موردی: سیلوانا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از ارائة این مقاله، بررسی، طراحی و ایجاد کمپ تفریحی- گردشگری در سیلوانا در غرب ارومیه است. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و گردآوری اطلاعات از طریق منابع و بررسی های میدانی انجام شده است. کمپ ها استراحتگاه هایی هستند که در مسیرها یا در مناطق دیدنی و خوش آب وهوا و به عنوان یک سایت تفریحی- گردشگری و ارائة خدمات به مسافران احداث می شوند و کاربری ها و فضاهای متعددی دارند. استان آذربایجان غربی، به ویژه ارومیه و ناحیة کردنشین سیلوانا به لحاظ طبیعی، منطقه ای ویژه و منحصربه فرد است. در نزدیکی شهر سیلوانا، فضایی وسیع و مشرف به رودخانه و در کنار سد سیلوانا، اراضی بسیار وسیعی وجود دارد که در روزهای تعطیل، هزاران گردشگر و مسافر را برای گردشگری و اقامت موقت و گذران اوقات فراغت به سوی خود جذب می کند. مکان یابی کمپینگ براساس ویژگی های طبیعی، تاریخی، مذهبی، ورزشی و... صورت می گیرد. در اطراف سد رودشهر چای، هیچ گونه استراحتگاه، فضای تفریحی و امکانات و خدمات وجود ندارد؛ بنابراین، وجود یک کمپ تفریحی- گردشگری و ورزشی بسیار ضروری است. در این مقاله، پس از بررسی مبانی نظری، تحلیل اقلیم و بررسی سایت، برنامه ریزی فیزیکی و طراحی کمپ انجام شده است. محدوده، جزء اقلیم های سرد و کوهستانی است و برای تفریح های زمستانه و تابستانه بسیار مناسب است. سایت کمپ، به سمت دریاچه، سد و به طور کلی به توپوگرافی زیبا دید دارد و به ارومیه و غرب کشور نیز دسترسی دارد. در برنامه ریزی فیزیکی این سایت، پارکینگ، رستوران، فضاهای تجاری، فضاهای فرهنگی، ورزشی و تفریحی مانند نمازخانه، شهر بازی، پیست اسب سواری، پینت بال، زمین گلف، زمین تنیس، زمین بسکتبال، استخر سرپوشیده، استخر سرباز، فضای سبز، زمین بازی کودکان، موزة حیات وحش، کمپ و واحد های مسکونی، واحد درمانی، نگهبانی، فضای پذیرش و اطلاعات، آتش نشانی، ایستگاه تاکسی، ساختمان اداری و سالن بولینگ، زمین فوتبال، جایگاه اسکی، جایگاه ماهیگیری، محدوده های استقرار چادر و آلاچیق، حمام و سرویس های بهداشتی، سالن اجتماعات، داروخانه و... در نظر گرفته شده است.
بررسی پایداری محله های شهری (مطالعه موردی: منطقه 19 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه توسعه محله ای پایدار، رویکرد نوینی را تقویت می کند که در آن حل مشکلات شهری در بازگشت به مفهوم محله به عنوان سلول های حیات شهری تصور می شود. هدف کلی این پژوهش بررسی پایداری محلات سیزده گانه منطقه 19 شهرداری تهران است. بدین منظور شاخص های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی سنجیده شدند. با توجه به مؤلفه های تحت بررسی و ماهیت کاربردی تحقیق، روش این پژوهش توصیفی تحلیلی است. اطلاعات مورد نیاز پژوهش به دو شیوه کتابخانه ای (کتاب، آمارنامه و نقشه) و میدانی (پرسش نامه، مشاهده و مصاحبه) گردآوری شده است. با بهره گیری از تکنیک TOPSIS و دیگر آزمون های آماری، هر یک از محلات از نظر پایداری محله ای بر اساس چهار شاخص مذکور ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد از بین 13 محله، وضعیت 7 محله بر اساس شاخص های پایداری ضعیف است و از بین این هفت محله، محله شهید کاظمی پایداری کمتری دارد. به طور کلی، نتایج پژوهش بیانگر آن است که محله خانی آباد شمالی از لحاظ پایداری در مرتبه بالاتری نسبت به محله های دیگر منطقه 19 قرار دارد و محله شهید کاظمی پایداری کمتری دارد.
تحلیلی بر آمایش فضایی– مکانی فضاهای درمانی مشهد با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم آمایش به تنظیم و تنسیق رابطة سه عنصر انسان، فضا و فعالیت های انسان در مقیاس های مختلف جغرافیایی (محله، ناحیه، منطقه، شهر، کشور و جز آن) با تأکید بر نقش نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری اشاره می کند. جایگاه مهم مدیریت و تصمیم گیری، وجه اشتراکی است که آمایش را با موضوع پدافند غیرعامل پیوند می دهد. هدف این تحقیق بررسی چگونگی توزیع فضایی و مکانی کاربری های درمانی (بیمارستان های مهم) مشهد با رویکرد پدافند غیرعامل است. هر چند تأکید بر رویکرد پدافند غیرعامل است، به دلیل ارتباط نزدیک این موضوع با موضوع آمایش (در مقیاس شهری)، یافته های تحقیق می تواند در برنامه ریزی فضایی و آمایشی شهر نیز مؤثر باشد. محدودة مورد مطالعه، مشهد است که با توجه به تنوع و تعدد کاربری های درمانی، بیمارستان های مهم و اصلی شهر برای بررسی نهایی انتخاب شد. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی تحلیلی است. یافته های تحقیق نشان می دهد بخش عمده ای از بیمارستاهای مهم مشهد در محدودة بخش مرکزی شهر و در محدودة با خطر بالا از منظر پدافند غیرعامل قرار دارد و توزیع فضایی آن ها بر اساس تراکم جمعیت، به شدت نامتوازن است. در نهایت، با بررسی نتایج پژوهش پیشنهادهایی برای کاهش مخاطرات مراکز درمانی در زمان بحران بیان شد.
بررسی پایداری توسعه زیست محیطی با استفاده از آزمون های آماری در شهرستا ن های استان مرزی خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از کشورهای در حال توسعه دارای تمرکز بیش از اندازه در چند نقطه معدود شهری هستند. چنین وضعیتی به مشکلات زیادی منجر می شود. در این کشورها، کیفیت زندگی مردم دستخوش نابرابری های منطقه ای عظیمی است که در بسیاری موارد، به سرعت در حال افزایش است. مشکلات زیست محیطی یکی از اساسی ترین مسائل شهرهای امروزی و حاصل تعارض و تقابل آن ها با محیط طبیعی است. نتیجه ی این روند عدم تعادل و ناسازگاری میان انسان و طبیعت و به هم خوردن روابط اکوسیستم خواهد بود. هدف این تحقیق شناسایی متغیرهای توسعه پایدار زیست محیطی و ارزیابی توان پایداری در شهرستان های استان خوزستان می باشد.پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از لحاظ روش بررسی توصیفی- تحلیلی می باشد.نتایج تحقیق نشان می دهد شهرستان های ایذه، دزفول، اندیمشک، لالی و مسجدسلیمان بالاتر از دیگر شهرستان ها در توسعه زیست محیطی در استان خوزستان قرار دارند. همچنین نتایج آزمون های آماری نشان دهنده برتری شمال استان بر جنوب آن از نظر توسعه زیست محیطی می باشد. اما بین شرق و غرب استان با وجود برتری نسبی شرق استان بر غرب آن تفاوت محسوسی وجود ندارد. نتایج بررسی ضریب همبستگی پیرسون هم گویای رابطه و همبستگی معنادار بین توسعه زیست محیطی و میزان جمعیت شهرستان ها و نرخ شهرنشینی آ نها نم یباشد. یعنی اینکه ارتباط معناداری بین میزان جمعیت و نرخ شهرنشینی با توسعه زیست محیطی وجود ندارد.
بررسی کیفیت دسترسی به فضاهای باز شهری به هنگام وقوع حوادث غیرمترقبه طبیعی (مطالعه موردی شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای باز نقش مهمی در کاهش وسعت، میزان عمل و نتایج اکثر حوادث طبیعی و مصنوعی دارند. از عمده ترین عملکردهای آن در هنگام بروز زلزله، جدا ساختن یک منطقه دارای پتانسیل خطر از دیگری و بدین ترتیب متمرکز کردن فعالیت نیروهای مخرب و جلوگیری از توسعه زنجیره ای وقایع می باشد. بررسی های این پژوهش نشان می دهد که فضاهای باز شهری در محدوده شهر تبریز را می توان به چهار دسته اصلی فضاهای سبز عمومی شهری، اراضی بایر شهری، باغات موجود در محدوده شهر و زمین های زراعی و مزارع موجود در محدوده شهر تقسیم نمود که هر کدام می توانند به عنوان فضاهای باز موثر در کاهش تلفات ناشی از زمین لرزه و مدیریت بهینه بحران در مراحل مختلف بروز بحران ناشی از زلزله نقش مهمی ایفا کنند. مساحت کلیه فضاهای باز شهری شامل 4 دسته کاربری مذکور حدود 11722 هکتار می باشد که این سطح معادل 47٪ از سطح کل محدوده شهر تبریز می باشد. نتایج نشان می دهد که اولاً، هر چند این مقدار در مقایسه با شهرهای دیگر از منظر کمی بیش از حد معمول فضاهای باز به نظر می رسد، اما بایستی توجه داشت که نحوه توزیع این فضاها در مناطق مختلف تبریز به صورت بسیار ناهمگن می باشد و دوم آنکه بخش عمده ای از سطوح مذکور شامل زمین های بایر (7158 هکتار) و اراضی زراعی (3592 هکتار) می باشد که در مناطق حاشیه ای شهر قرار گرفته اند.