مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
کامیاران
حوزههای تخصصی:
اغلب روش های تحلیل فقر سنتی دو محدودیت عمده دارند. اول، اغلب روش ها تک بعدی بوده و تنها یکی از ابعاد فقر مانند درآمد را مورد بررسی قرار می داند. دوم، این روش ها جمعیت را با استفاده از خط فقر به دو بخش فقیر و غیرفقیر تقسیم می نمودند. توجه به سایر محرومیت ها موضوع سنجش فقر چندبعدی را مطرح ساخت. به منظور رفع محدودیت دوم تئوری مجموعه های فازی طی دهه های گذشته در زمینه فقر و ابهامات مربوط به آن مورد استفاده قرار گرفت. از طرفی، تأکید مطالعات اخیر بر اهمیت متغیرهای جغرافیایی به عنوان یکی از عوامل تعیین کننده فقر، جایگاه ویژه ای به سیستم اطلاعات جغرافیایی در این گونه مطالعات داده است. هدف اصلی این مطالعه بررسی عملی بودن استفاده از روش های فازی و مدل سازی زمین آماری جهت کسب اطلاعات قابل استناد به منظور سنجش و پهنه بندی فقر چندبعدی در فضاهای شهری است. این پژوهش از نظر اهداف کاربردی و از نظر شیوه انجام توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای در سال 1391 جمع آوری شده است. در این پژوهش از میان روش های سنجش چندبعدی فقر، روش کاستا (2002) و از میان روش های زمین آماری روش کریجینگ و کریجینگ همبسته جهت سنجش فقر چند بعدی در قالب 70 شاخص اقتصادی و درآمدی، مسکن، مالکیت و دارایی، بهداشت و سلامت، و دانش و مهارت استفاده شده است. از میان مدل های زمین آماری موجود روش کروی و نمایی با نتایج تابع فازی فقر انطباق بیشتری داشته و از دقت بالاتری برخوردار بوده اند. نتایج در قالب پهنه بندی علمی صورت گرفته به وضوح نشان دهنده اختلاف فضایی فقر در محدوده شهر کامیاران است.
جدایی گزینی اجتماعی شهر کامیاران؛ تحلیلی بر شاخص های ناهمسانی و انزواگرایی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سنجش الگوها و روندهای جدایی گزینی شهری، اغلب با استناد به شاخص هایی صورت می پذیرد که الگویابی فضایی توزیع افراد ساکن در یک شهر را به خوبی نشان نمی دهد. در این مقاله رویکرد جدید سنجش میزان جدایی گزینی فضایی بین چندین گروه ارائه شده است. این رویکرد این امکان را برای محققان فراهم می سازد تا جدایی گزینی در هر مقیاسی را محاسبه نمایند. این پژوهش از نظر اهداف، کاربردی و از نظر شیوه انجام، توصیفی تحلیلی است. اطلاعات و داده های این پژوهش از طریق پیمایش میدانی نمونه های انتخاب شده به روش فضاییِ تصادفیِ طبقه ای جمع آوری شده است. در این مقاله جدایی گزینی اجتماعی شهرکامیاران در قالب سه متغیر درآمد، زبان و مذهب با استفاده از شاخص های معرفی شده محاسبه شده است. نتایج شاخص ها با استفاده از آزمون P-Value نشان دهنده سطح اطمینان بالای سنجش جدایی گزینی در این مطالعه است. بر اساس نتایج نمونه موردی، با افزایش در مقیاس مطالعه، میزان شاخص های جدایی گزینی کاهش می یابد. شدت جدایی گزینی در سه محدوده شاخص (شمال شرقی، شمال غربی و جنوب شهر) در هر سه متغیر مورد مطالعه بیشتر از سایر نقاط شهر است. همچنین، میزان ناهمسانی متغیر مذهب در مقیاس محلی بیشتر از سایر متغیرها است و سه گروه درآمدی متوسط، گروه زبانی سوران و گروه مذهبی اهل سنت بیشترین میزان انزواگرایی فضایی را دارا هستند.
کاربرد تطبیقی روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین سطح برخورداری (مطالعة موردی: دهستان های شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کوشش می شود با استفاده از روش ها و مدل های گوناگون، سطوح برخورداری مناطق مختلف سنجش شوند. این امکان وجود دارد که نتایج حاصل از به کارگیری این روش ها، متفاوت باشند. هدف از انجام پژوهش حاضر، به کارگیری روش های تصمیم گیری چندشاخصه در تعیین سطوح برخورداری دهستان های شهرستان کامیاران است. روش تحقیق توصیفی تحلیلی است و اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی گردآوری شده ا ند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دادند که جایگاه هریک از دهستان های مطالعه شده با روش های چندشاخصة SAW، TOPSIS و WSM یکسان نیست. بین روش های مذکور، روش های TOPSIS و WSM با 28/14 درصد، کمترین میزان تغییرات و روش SAW با 56/28 درصد، بیشترین میزان تغییر را در میان روش های مورد مطالعه داشتند. از نظر سطح برخورداری نیز، دهستان های گاورود، بیلوار و ژاورود در سطح فرابرخوردار، دهستان های امیرآباد و شاهو در سطح میان برخوردار، و دهستان های عوالان و سورسور در سطح فروبرخوردار قرار گرفتند.
چشم انداز کارست به مثابه شاخص استقراری در منطقه کامیاران (گذشته و اکنون)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همواره چگونگی اثر عوامل طبیعی بر جوامع انسانی و مقدار اثرپذیری انسان از محیط های طبیعی یکی از بحث های مطرح در علوم جغرافیایی بوده است. در این بررسی، به چگونگی اثر کارست بر الگوهای شاخص استقراری در منطقة کامیاران پرداخته شده است. براین اساس، سه الگوی شاخص استقراری شامل الگوهای غارنشینی، نیمه کوچ نشینی و یک جانشینی از راه گردآوری داده های مربوط به هریک، تهیة نقشه و تحلیل روابط فضایی آنها با قلمروهای کارستی و غیرکارستی، بررسی شده است. براساس نتایج این پژوهش، الگوهای غارنشینی و نیمه کوچ نشینی تطابق زیادی با قلمروهای کارستی منطقه داشته اند؛ اما الگوی یک جانشینی به صورتی متفاوت، از ساختارهای کارستی اثر پذیرفته است. نبود شرایط مناسب در داخل قلمروهای کارستی سبب پراکندگی شدید نقاط سکونتگاهی شده است. به طورکلی، شواهد نشان می دهد درمقایسه با قلمروهای غیرکارستی منطقه که انسان باتوجه به قابلیت محیط و دخل و تصرف در آن، شرایط را برای زیست فراهم کرده، در قلمروهای کارستی به دلیل پیچیدگی شرایط ژئومورفیک و هیدرولوژیک غالباً انسان تابع شرایط موجود بوده است.
پهنه بندی خطر زمین لغزش با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی با تأکید بر عوامل شکل دامنه (مطالعه ی موردی: شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با وجود توسعه ی روزافزون شهرها، روستاها، مناطق و شهرک های صنعتی، راه های ارتباطی و غیره بررسی و مطالعه ی پایداری دامنه ها و تعیین میزان خطر نسبی آنها ضروری است. از میان روش های تعیین خطر نسبی زمین لغزش و پهنه بندی آن، روش های کمّی و نیمه کمّی نتایج مطلوب تری به دست می دهد. یکی از روش های نیمه کمّی روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) است که برای تحلیل موارد با معیار های چندگانه و به روش مقایسه زوجی مورد استفاده قرار می گیرد. در این تحقیق برای رفع ابهامموجوددرنظراتانسان ها، از تلفیق روش تحلیل سلسله مراتبی و سیستم فازی برای پهنه بندی خطر زمین لغزش در شهرستان کامیاران که در جنوب استان کردستان واقع است، استفاده شده است. در این مطالعه علاوه بر عوامل مرسوم در پهنه بندی خطر زمین لغزش، دو عامل شکل دامنه یعنی انحناء سطح و انحناء مقطع نیز استفاده شده است. نتایج به دست آمده بیانگر این است که 03/52 درصد مساحت منطقه دارای خطر نسبی کم و خیلی کم و مابقی دارای خطر نسبی متوسط به بالا می باشد. از میان عوامل مورد استفاده، عامل شیب، سنگ شناسی و کاربری اراضی به ترتیب بیشترین تأثیر و عامل شکل دامنه کمترین اهمیت را در ناپایداری دامنه های منطقه ی مورد مطالعه نشان می دهد.
بررسی تطبیقی تمایلات فرزندآوری زنان کُرد شیعه و سنّی در مناطق روستایی شهرستان کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تدوین و اجرای موفّق هرگونه سیاست جمعیّتی در زمینة باروری، متّکی به ارتقای شناخت و آگاهی از عواملی است که تمایلات فرزندآوری زنان را تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از این مقاله، بررسی و تبیین تمایلات فرزندآوری زنان کُرد همسردار شیعه و سنّی واقع در دامنة سنّی تولید مثل ساکن در مناطق روستایی شهرستان کامیاران است. داده ها از طریق پیمایشی که در مرداد 1393 در میان 500 خانوار نمونة مناطق روستایی شهرستان کامیاران صورت گرفت، گردآوری شد. نتایج نشان داد که تمایل به فرزندآوری بیش تر در هر دو گروه مذهبی مورد بررسی؛ پایین است. بااین وجود، تمایلات فرزندآوری زنان اهل سنّت کمی بیش تر از زنان شیعه است. در میان زنانی که تمایل به فرزندآوری دارند، نسبت قابل توجّهی از آن ها در هر دو گروه مذهبی اظهار داشته اند که می خواهند یک فرزند دیگر به دنیا بیاورند. این نسبت در میان زنان اهل سنّت (4/66 درصد) بیش تر از نسبت متناظر (62 درصد) در میان زنان شیعه است. نتایج تحلیل چندمتغیّره نشان داد که ترکیبی از مشخّصه های فرهنگی، اقتصادی - اجتماعی و جمعیّتی نقش تعیین کننده و معناداری در پیش بینی احتمال تمایل به فرزندآوری در میان زنان هر دو گروه مذهبی دارند. بر اساس این نتایج، و برای جلوگیری از استمرار کاهش باروری یا ارتقای آن به بالاتر از سطح جایگزینی؛ سیاست های دولت باید همسو با خواسته ها و منافع زنان و خانواده ها باشد. در غیر این صورت، سیاست ها با مقاومت روبرو می شوند و در نهایت احتمالاً شکست می خورند.
ارزیابی تطبیقی شاخص های کیفیت زندگی در محلات مسکونی (مطالعه موردی: شهر کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی یا کیفیت زیست، مفهومی پویا و چندبعدی است که ناظر بر همه جنبه های عینی و غیرعینی زندگی است. از نخستین روزگار تاریخ تا به امروز، ابناء بشر همواره در تکاپوی ساختن زندگی متعالی و مطلوب خود بوده اند. گذار از گیرودار تاریخ و زمان، تا به امروز، این بوده است که چگونه می توان زندگی مطلوب و آرمانی ساخت و آیا اساساً راهی برای کشف و شناسایی آن وجود دارد؟! نکته درخور تأمل در بررسی کیفیت زندگی این است که احساس رضایتمندی یا خوشبختی و نمود عینی آن به شکل توسعه گسترده و همه جانبه باید وجود داشته باشد. به عبارتی، توسعه و کیفیت مطلوب باید قابل دیدن، قابل اندازه گیری و قابل قیاس باشد.آنچه در این مقاله به آن پرداخته می شود، شناخت دقیق مفهوم کیفیت زندگی و سنجش میزان رضایتمندی شهروندان از این مقوله در محلات شهر کامیاران است. این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی تحلیلی است. روش گردآوری داده ها ابتدا به صورت کتابخانه ای و اسنادی بود و بعد از طراحی پرسش نامه و محاسبه جامعه آماری از طریق فرمول کوکران، 381 پرسش نامه پیش بینی و از طریق پیمایشی تکمیل شد. سپس در فرایند تحلیل از تکنیک وایکور به منظور تعیین سلسله مراتب کیفیت زندگی محلات استفاده شده است. نتایج نشان می دهد بین ابعاد مطالعه شده، بعد اجتماعی با گویه بافت اجتماعی منسجم و ریشه دار دارای بیشترین اهمیت است و محلات پیرمحمد 1 و پیرمحمد 2، به ترتیب با مقادیر 06212/0=1Qو 08303/0=2Q،از محلات مرکزی شهر، به عنوان برترین محلات انتخاب شدند. بدیهی است در انتخاب این محلات، عواملی همچون مرکز ثقل توسعه شهر، دسترسی آسان، تمرکز فعالیت های اقتصادی، وجود بازار، بافت سنتی و تاریخی، دسترسی و برخورداری از اماکن مذهبی، توپوگرافی و وجود مناظر دیدنی و مشرف به شهر و سرمایه اجتماعی مناسب دخیل بوده اند. محله شهرک بعثت با فازهای3،2،1، علی رغم برخورداری در ابعاد اقتصادی و کالبدی، در مرتبه آخر رضایتمندی قرار گرفتند.
ارزیابی و تحلیل ابعاد و مؤلفه های تاب آوری در شهرهای کوچک (مطالعه موردی: شهرکامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی است که در آن یک موقعیت پایدار است و فرض بر این که در برابر شوک های خارجی محافظت می شود. تاب آوری رویکردی پیشگیرانه است که در آن یک محیط بی ثبات نیاز به انطباق دارد. تاب آوری به عنوان ظرفیت یک سیستم برای حفظ هویت سیستم، پس از یک اختلال در محیط زیست شناخته شده و در سراسر جهان، در جوامع مختلفی که در معرض حوادث آسیب زا از جمله زلزله هستند مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از این پژوهش سنجش تاب آوری شهر کامیاران در مقابل سوانح طبیعی (زلزله) است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. جهت انجام پژوهش از روش دلفی استفاده شد و برای انجام آن پرسشنامه ای بین 35 نفر از متخصصان و مدیران امور شهری کامیاران توزیع شد و نظرات آن ها در مورد 7 مؤلفه محیط زیستی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، ساختاری-کالبدی، زیرساخت ها، مدیریتی و زیرساخت های آموزشی- فرهنگی جمع آوری گردید. پرسشنامه شامل طیف پنج گزینه ای لیکرت می باشد. جهت تحلیل آمار و اطلاعات جمع آوری شده از نرم افزارهای spss.19 و Excelو از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتیجه پژوهش حاکی از آن است که از میان 7 مؤلفه یادشده میانگین مؤلفه محیط زیست بالاتر از میانگین معیار (3) و برابر با (54/3)، میانگین مؤلفه اجتماعی- فرهنگی تقریباً برابر با میانگین معیار و معادل (09/3) و میانگین 5 مؤلفه دیگر کمتر از میانگین معیار (3) قرار دارند در این میان کمترین میانگین مربوط به شاخص مدیریتی با میانگین(8/1) می باشد. میانگین کلی تاب آوری شهر کامیاران در کلیه مؤلفه یادشده برابر با (64/2) می باشد که پایین تر از میانگین معیار (3) قرار دارد و نشان از عدم تاب آوری شهر کامیاران و آسیب پذیری آن در برابر زلزله است.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از الگوریتم ماشین پشتیبان بردار (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع فرآیندهای دامنه ای که هر ساله موجب خسارات جانی و مالی فراوان در بسیاری از نقاط ایران و جهان می شود، پدیده زمین لغزش است. شناسایی مناطق مستعد وقوع زمین لغزش از طریق پهنه بندی خطر، یکی از اقدامات مؤثر و ضروری در کاهش خطرات احتمالی و مدیریت آن می باشد. هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی حساسیت زمین لغزش در شهرستان کامیاران با استفاده از مدل ماشین پشتیبان بردار می باشد. در ابتدا، نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی در منطقه مورد مطالعه با استفاده از منابع مختلف ترسیم گردید. پس از آن مکان های لغزشی، به صورت تصادفی به یک نسبت 70 به 30 برای ساخت مدل زمین لغزش و اعتبارسنجی آن تقسیم شدند. آموزش و صحت سنجی تابع RBF از الگوریتم SVM توسط یک پایگاه داده مکانی با مجموع دوازده عامل زمین لغزش از جمله شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، شدت تابش خورشید، لیتولوژی، کاربری اراضی، فاصله از گسل، فاصله از جاده و فاصله از رودخانه با توجه به مدل مرجع مورد بررسی قرار گرفتند. در نهایت منطقه مورد مطالعه به پنج کلاس حساسیت بسیار بالا، بالا، متوسط، کم و بسیار کم تقسیم شد. سپس عمکرد این الگوریتم با استفاده از منحنی ROC مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که سطح زیر منحنی (AUC) با استفاده از مجموعه داده های آموزشی (970/0) و با استفاده از داده های صحت سنجی (882/0) می باشد. لذا تجزیه و تحلیل نتایج نشان دهنده آن بود که تابع RBF مدل SVM عملکرد خوبی جهت ارزیابی حساسیت زمین لغزش در منطقه مورد مطالعه دارد و نتایج به دست آمده از این پژوهش می تواند برای برنامه ریزی کاربری اراضی، کاهش خطرات زمین لغزش و تصمیم گیری در مناطق مستعد لغزش مفید واقع گردد.
ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مدل جدید ترکیبی الگوریتم مبنا (مطالعه موردی: شهرستان کامیاران، استان کردستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ژئومورفولوژی کمی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۶)
130 - 146
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش ها به عنوان یکی از مخرب ترین پدیده های طبیعی محسوب می شوند. به دلیل تهدید آن ها، باید یک نقشه جامع حساسیت زمین لغزش برای کاهش آسیب های احتمالی به افراد و زیرساخت ها تهیه شود. کیفیت نقشه های حساسیت زمین لغزش تحت تأثیر بسیاری از عوامل، از جمله کیفیت داده های ورودی و انتخاب مدل های ریاضی است. هدف اصلی این پژوهش ارائه یک مدل ترکیبی جدید داده کاوی به نام Rotation Forest - Functional Trees (RF-FT) که یک رویکرد هوشمند ترکیبی از دو تکنیک یادگیری ماشین مدل Functional Trees (FT) و تکنیک طبقه بندی مدل Rotation Forest (RF) برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش های اطراف شهر کامیاران واقع در استان کردستان می باشد. در ابتدا، بیست و یک عامل مؤثر بر وقوع زمین لغزش های منطقه مورد مطالعه شامل درجه شیب، جهت شیب، ارتفاع، انحنای شیب، انحنای عرضی شیب، انحنای طولی شیب، تابش خورشید، عمق دره، شاخص قدرت جریان، شاخص نمناکی توپوگرافی، شاخص طول دامنه، کاربری اراضی، تراکم پوشش گیاهی، فاصله از گسل، تراکم گسل، فاصله از جاده، تراکم جاده، فاصله از آبراهه، تراکم آبراهه، همباران و لیتولوژی به همراه نقشه پراکنش زمین لغزش با 60 نقطه لغزشی برای جمع آوری داده های آموزشی و آزمون جمع آوری شدند. سپس، بر اساس شاخص Information Gain Ratio هفده عامل مؤثر از بین آن ها انتخاب و جهت مدل سازی به کار گرفته شدند. در مرحله بعد مدل هیبریدی RFFT برای ارزیابی حساسیت زمین لغزش با استفاده از مجموعه داده های آموزشی ساخته شد. عملکرد مدل پیشنهادی RFFT با استفاده از چندین پارامتر آماری از جمله حساسیت، شفافیت، صحت، مجذور مربعات خطا، منحنی نرخ موفقیت و سطح زیر این منحنی مورد ارزیابی قرار گرفت.
رابطه نوع هویت قومی با رفتار سیاسی و ارزش های فردی دبیران (مطالعه موردی: دبیران مقطع متوسطه شهرستان کامیاران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
133 - 158
حوزههای تخصصی:
آموزش وپرورش یکی از نهادهای اصلی اجتماعی است که معلمان جزو کارگزاران اصلی آن به شمار می روند. این نهاد اصلی گرچه خصلتی محافظه کارانه در غالب جوامع دارد اما مشارکت و رفتار سیاسی معلمان در ایران و در سال های گذشته در راستای بازتولید ساختار سیاسی نبوده است. به علت ساختار چند قومی کشور ایران، رفتار سیاسی معلمان در مناطق قومی ممکن است تحت تأثیر هویت قومی قرار گیرد. این هویت همچنین بر موضوعات مهمی ازجمله ارزش های فردی تأثیرگذار است. ارزش های فردی(مادی و فرا مادی) از شاخص های مهم پویایی اجتماعی است. هدف این تحقیق بررسی رابطه نوع هویت قومی با رفتار سیاسی و ارزش های فردی در میان معلمان مقطع راهنمایی شهرستان کامیاران هست. مبانی نظری تحقیق ریشه در نظریه رومانو، راش و اینگلهارت دارد. اجرای تحقیق به روش پیمایشی و تکنیک جمع آوری اطلاعات پرسشنامه خود اجرا بوده است. جامعه آماری پژوهش دبیران مقطع متوسطه شهرستان کامیاران بوده اند. نتایج تحقیق نشان داد متغیرهای جمعیت شناسی مانند جنسیت، مذهب و نوع لهجه با هویت قومی رابطه معناداری دارند. این هویت قومی که خود متأثر از عوامل زمینه ای است با رفتار سیاسی و ارزش های فردی معلمان رابطه مثبت و معناداری دارد. این تحقیق نشان داد رفتار سیاسی معلمان ممکن است سیاسی باشد یا نباشد و رفتار سیاسی آن ها لزوما قومی نیست.
تحلیل چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی در شهرستان کامیاران: کاربرد روش نظریه بنیانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
716 - 733
حوزههای تخصصی:
کشاورزی، محور استقلال و توسعه هر کشور محسوب می شود. یکی از راهکارهای توسعه کشاورزی، ایجاد صنایع تبدیلی و تکمیلی با هدف جلوگیری از ضایعات محصولات و ایجاد ارزش افزوده است. هرچند، موانعی موجب شده تا این صنایع نتوانند توسعه لازم را داشته و ناگزیر اجرای مطالعاتی برای شناسایی و مدیریت این موانع ضرورت می یابد. این پژوهش نیز با هدف تحلیل چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی و تکمیلی بخش کشاورزی به روش استقرائی در شهرستان کامیاران انجام شد. پارادایم تحقیق کیفی بوده و از روش نظریه بنیانی برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شد. جمع آوری داده ها از طریق مشاهدات میدانی و مصاحبه های عمیق با 14 نفر از کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی، کشاورزان و سرمایه گذاران شهرستان سنندج و کامیاران انجام شد. نمونه گیری به شیوه هدفمند و برای تعیین حجم نمونه از قاعده اشباع نظریه ای استفاده شد. پس از سه مرحله کدگذاری، داده های گردآوری شده در قالب 25 مفهوم، 10 مقوله عمده کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج نشان داد، چرایی توسعه نیافتگی صنایع تبدیلی در شهرستان کامیاران را به ترتیب در الگوی کشت نامناسب و تنوع زیاد در محصولات باغی، ضعیف بودن حمایت های دولتی و سازمان های ذی مدخل، مشکلات مدیریتی و انگیزشی، بروکراسی و کاغذبازی در فرایند صدور مجوزها، مشکلات اقتصادی مرتبط با احداث و نگهداری صنایع تبدیلی، مشکلات فناوری، ساختاری و برنامه ریزی، ضعف مدیریت بازاریابی، ریسک گریزی و عدم تمایل به سرمایه گذاری، ضعف مشارکت اجتماعی و فقدان مواد اولیه، می توان یافت. درنهایت پیشنهادهایی در جهت رفع موانع و مشکلات ایجاد و توسعه این صنایع با تأکید بر شرایط شهرستان ارائه شد.
بررسی نقش حکمروایی خوب در بازآفرینی بافت های فرسوده شهری، مطالعه موردی: شهر کامیاران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی مدیریت شهری سنتی با افزایش چالش ها و مشکلات مناطق شهری و ناتوانی برای حل یا کاهش آن ها مورد انتقادات وسیعی قرارگرفته است. ازاین رو حکمروایی خوب شهری با تأکید بر گذار از نقش ساختارهای رسمی به عنوان محور تصمیم گیری به سوی نقش یابی جامعه مدنی در اعمال حقوق دموکراتیک مطرح گردیده است. هدف اصلی این پژوهش بررسی اثرات شاخص های حکمروایی خوب شهری بر بازآفرینی بافت های فرسوده در شهر کامیاران می باشد. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شهروندان محلات شهر کامیاران با جمعیت 57,077 نفر می باشند و جهت گردآوری داده ها از 384 پرسشنامه بر اساس فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است. به منظور شناسایی مؤلفه های اصلی حکمروایی خوب شهری در بازآفرینی بافت های فرسوده شهر کامیاران از روش تحلیل تأثیرات متقابل و تحلیل ISM با کمک نرم افزار MicMac و درنهایت به منظور سنجش میزان حکمروایی محلی در ابعاد و معیارهای مختلف از مدل های تصمیم گیری چند شاخصه تاپسیس و برای تجزیه وتحلیل داده ها و بررسی ارتباط میان عوامل و تعیین سهم هر یک از آنان از مدل های معادلات ساختاری SEM)) استفاده شده است. نتایج نشان داد که مهم ترین مؤلفه های اثرگذار بر حکمروایی محلی شهر کامیاران به منظور بازآفرینی بافت های فرسوده مشارکت نهادهای مدنی و بخش خصوصی می باشد و همچنین مؤلفه های اصلی حکمروایی محلی تأثیر مستقیم و مثبتی بر فرایند بازآفرینی بافت های فرسوده دارد. درنهایت راهکارها و سیاست های اجرایی در جهت فرآیند حکمروایی محلی مطلوب در مدیریت بازآفرینی شهری کامیاران ارائه شده است.