فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۴۱ تا ۴٬۳۶۰ مورد از کل ۶٬۳۱۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
قبل از وقوع بلایایی طبیعی، به ویژه زلزله در مناطق شهری، مدیریت بحران های پدید آمده یکی از ضرورت های نظام برنامه ریزی شهری است. از این رو، تعیین میزان آسیب پذیری فیزیکی در برابر زلزله اهمیت بالایی دارد. همچنین، طبقه بندی واحد های مکانی شهری از نظر درجه ی آسیب پذیری در برابر زلزله و پهنه بندی اراضی شهری برای شناسایی نواحی در معرض خطر امری ضروری است. با توجه به این که ایران از نظر وقوع بلایایی طبیعی جزو ده کشور جهان است و شهر کاشمر در منطقه ای زلزله خیز واقع شده است، ضرورت این کار بیشتر به چشم می آید. در این پژوهش، نواحی شهری کاشمر از نظر آسیب پذیری کالبدی با استفاده از مدل VIKOR اولویت بندی شدند تا نواحی این شهر قبل از وقوع زلزله برای کاهش آسیب های ناشی از زلزله بهسازی و آماده سازی شوند. یکی از مراحل مدل VIKOR وزن دهی به معیارهای دخیل در امر اولویت بندی است که در این پژوهش برای وزن دهی به معیارها از مدل AHP استفاده شد. گفتنی است که روش پژوهش مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد ناحیه ی 8 کمترین آسیب پذیری و ناحیه ی 3 شهر کاشمر بیشترین آسیب پذیری کالبدی در برابر زلزله را دارد. همچنین، در ادامه ی پژوهش، با استفاده از مدل اسپیرمن میزان همبستگی بین تراکم جمعیت و میزان آسیب پذیری در نواحی شهری کاشمر ارزیابی شد. میزان همبستگی 5866/0 نشان می دهد که همبستگی بالایی بین این دو متغیر وجود دارد و تراکم بالا سبب افزایش میزان آسیب پذیری در نواحی شهر کاشمر می شود
بررسی درجه توسعه یافتگی شهرستانهای استان سیستان و بلوچستان با تأکید بر شاخص های عمده بخش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به اینکه سطوح توسعه یافتگی بخش کشاورزی در یک منطقه یکسان نخواهد بود و زمینه ای را برای یک عدم تجانس و ناهمگنی فراهم خواهد کرد، لذا ضرورت مطالعه روند توسعه یافتگی را در این بخش اجتناب ناپذیر می کند. پژوهش حاضر با شناخت تفاوت های موجود، از نظر میزان برخورداری از شاخص های گوناگون، با هدف آگاهی از سطوح توسعه یافتگی و یافتن میزان شکاف موجود و نوع محرومیت در بخش کشاورزی شهرستان های استان سیستان و بلوچستان که از لحاظ آماری از استانهای با استعداد در بخش کشاورزی چه در زمینه تولید، چه سطح زیرکشت می باشد، انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، کل شهرستان های استان را شامل شده و از دو روش تاکسونومی عددی و تحلیل عاملی در چارچوب 51 شاخص اصلی و عمده کشاورزی بهره گرفته شده است. آمار و اطلاعات از آمارنامه های کشاورزی و سالنامه های آماری استان گردآوری شده است. مسأله ای که در این پژوهش به آن پرداخته شده، این است که با توجه به شاخص توسعه مدنظر، نحوه ی توزیع امکانات و خدمات چگونه بوده و کدام یک از شهرستانهای مورد مطالعه به لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه دارای موقیت مناسب و کدام یک محروم می باشند؟ برای یافتن نتایج و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و MATLAB استفاده شد. نتایج نشان داد که: شهرستانهای زابل، زاهدان، سراوان، چابهار، خاش در دسته شهرستانهای نسبتاٌ توسعه یافته، شهرستانهای ایرانشهر، سرباز و سیب و سوران در دسته شهرستانهای کمتر توسعه یافته و شهرستانهای زابلی، کنارک، نیک شهر، میان کنگی در دسته شهرستان های توسعه نیافته از لحاظ کشاورزی به شمار می روند.
چارچوب نظری سنجش معیارهای عینی کیفیت محیط با تأکید بر نظریه رضایتمندی سکونتی و بازخورد آن در طراحی مجموعه های مسکونی پایدار
حوزههای تخصصی:
بی توجهی طراحان و معماران به مجموعه های مسکونی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، این مجموعه ها را با مشکلات متعددی ازجمله، عدم رعایت معیارهای مربوط به کیفیت محیط سکونت روبرو کرده که باعث افت کیفیت زندگی در این مراکز شده است. پیامد این بی توجهی، شکل گیری بناهای سرد و بی روحی است که فاقد شرایط لازم برای ایجاد ارتباطی پایدار با ساکنان خود می باشند. بر این اساس، هدف از پژوهش فوق، شناسایی مؤلفه های مؤثر بر میزان رضایت ساکنین در مورد کیفیت محیط های سکونتی و تلاش برای ارتقاء شاخصه های کیفی مجموعه ها بوده که در دو مقیاس معماری و شهری حائز اهمیت می باشند. در این پژوهش، پس از مرور مفاهیم و نظریات مرتبط با متغیرهای تحقیق(شامل: رضایتمندی سکونتی، کیفیت محیط و پایداری) برمبنایی کلی از عوامل مؤثر در ارتقا کیفیت محیط و پایداری اجتماعی در مجموعه های مسکونی دست یافته و نتایج حاصل از این مطالعات به صورت مدلی جامع که ساخته شده از کیفیت محیط در واحدهای همسایگی و کیفیت محیط در واحدهای سکونتی است، نمایش داده شده است. درنهایت نیز دستورالعمل پیشنهادی 15 گانه، به عنوان راهکارهای عملی در طراحی مجموعه های مسکونی ارائه شده است.
بررسی و تحلیل توزیع عادلانه خدمات شهری و الگوی پراکنش فضایی آنها در شهر همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۱۲
5 - 18
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری از آنجایی که با تخصیص و توزیع منابع کمیاب در بین مکان های مختلف شهر در ارتباط است، متکی بودن آن به معیاری همچون عدالت اجتماعی ضروری تلقی می شود، زیرا در غیر این صورت می تواند به برخورداری برخی از مکان ها نسبت به سایر مکان ها در شهر منجر گردد. از این منظر، نقطه اشتراک برنامه ریزی شهری و عدالت اجتماعی در شهر، عدالت توزیعی است. اساس توزیع عادلانه خدمات شهری نیز توجه به دو معیار قابلیت دستیابی و چگونگی پراکنش فضایی خدمات در شهر می باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان عادلانه بودن توزیع خدمات شهری و الگوی پراکنش فضایی آن در شهر همدان می باشد. تحقیق حاضر از نوع توسعه ای بوده و روش شناسی آن متکی بر توصیفی و تحلیلی است. در این تحقیق برای سنجش معیار میزان دسترسی ساکنان به خدمات شهری (قابلیت دستیابی) از چهار شاخص ضریب ساختار شهری، ضریب اهمیت خدمات، تراکم برخورداری از خدمات و نسبت فاصله ای از خدمات و همچنین برای سنجش معیار پراکنش فضایی خدمات شهری از ضرایب موران و گری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که میزان دستیابی ساکنان به مجموعه پنج گانه خدمات شهری (آموزشی، درمانی، ورزشی، فضای سبز و فرهنگی_مذهبی) در سطح نابرابری قرار دارد؛ هر چند در مجموع، توزیع یکپارچه آنها در سطح شهر به نسبت متعادل تر است. علاوه بر این نتایج یافته ها از چگونگی پراکنش فضایی میزان دستیابی و تراکم جمعیتی در شهر همدان نشان می دهد که این پراکنش در شهر همدان خوشه ای بوده و تمرکز نیز به سمت محلات برخوردار سوق پیدا کرده است؛ که این وضعیت عمدتاً به عدم برخورداری سکونتگاه های غیررسمی که در شرق و شمال شهر همدان قرار دارند، منجر شده است. بی عدالتی در توزیع خدمات شهری می تواند پیامدهای گوناگونی داشته و شهر را از رسیدن به توسعه پایدار باز دارد. از این رو پیشنهاد می شود که مدیریت شهری، رفع بی عدالتی در توزیع خدمات شهری را در اولویت کاری خود قرار دهد.
تحلیلی بر وضعیت شاخص های بهداشتی درمانی در شهرستان های استان کرمانشاه با بهره گیری از مدل های TOPSIS، AHP، تحلیل خوشه ای و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کیفیت و سلامت شرایط زندگی ساکنان شهرها و روستاها به عنوان هدف اصلی سیاست های برنامه ریزی شهری و منطقه ای می باشد. همچنین، وضعیت بهداشتی- درمانی جامعه به عنوان مسئله ای ضروری و مهم مدنظر برنامه ریزان می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل فضایی شهرستان های استان کرمانشاه به لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی- درمانی است. در این پژوهش، که از نوع توصیفی تحلیلی بوده، با بهره گیری از اطلاعات سالنامه آماری 1388 استان کرمانشاه، شاخص های بهداشتی- درمانی با مدل TOPSIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. همچنین، در این مطالعه برای سطح بندی شهرستان های استان کرمانشاه از لحاظ شاخص های بهداشتی- درمانی از تقسیم بندی سازمان ملل، که به درجه بندی شاخص توسعه انسانی در سه دسته، توسعه یافته، نیمه توسعه یافته و محروم پرداخته است، استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هیچ کدام از شهرستان های استان کرمانشاه به لحاظ برخورداری از شاخص های بهداشتی- درمانی، در سطح توسعه یافته قرار ندارد. همچنین، شهرستان های قصرشیرین و ثلاث باباجانی به ترتیب با امتیاز نهایی 781/0 و 191/0 برخوردارترین و محروم ترین شهرستان استان به لحاظ بهره مندی از شاخص های بهداشتی درمانی می باشند. نمایش فضایی شهرستان های مورد مطالعه به لحاظ توسعه یافتگی در شاخص های بهداشتی درمانی، با استفاده از نرم افزار Arc GIS ، نشان داد که فضای توسعه غالب و حاکم بر شهرستان های استان، فضای توسعه محروم است.
تحلیلی بر مشارکت شهروندی و مدیریت شهری در شهرهای کوچک مطالعه موردی؛ شهر کوچک یونسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر نهادینه سازی مشارکت و حضور مردم در فرآیند اداره و مدیریت شهرها از برنامه ها و را هکارهای مؤثر در رسیدن به مدیریت شهری کارآمد است که در جوامع مختلف به اشکال گوناگون و روش های مختلف قابل مشاهده می باشد. بمنظور تحقق این مهم شناخت موانع، مشکلات و راهکارهای تقویت مشارکت مردم در امور محلی و شهری، در برنامه ریزی و مدیریت مشارکتی، یکی از ضروریات مدیریت مطلوب شهرهاست. در این پژو هش مدیریت شهری و چگونگی مشارکت مردم در شهرهای کوچک مورد بررسی قرار گرفته و بدین منظور شهر یونسی از شهرستان بجستان، استان خراسان رضوی که در سال 1383 به شهر تبدیل شده است به عنوان محدوده مطالعه انتخاب و 100 نفر از شهروندان(خانوار) و اعضای شورای شهر و پرسنل شهرداری، به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و برای جمع آوری داده ها از دو شیوه اسنادی و پیمایشی استفاده شده است. بدین منظور چگونگی مشارکت شهروندان در امور مربوط به شهر به عنوان متغییر اصلی تحقیق بررسی شده است. برای این منظور از روش دلفی و از آزمون One-Sample T- test استفاده شده است. نتایج یافته ها نشان دهنده آن است که متغییر مشارکت از دید شهروندان با میانگبن جامعه 3510/1 که از 5/1 (میانگین برابری جواب ها) کمتر است و با توجه به سطح معناداری که از 05/0 کمتر بوده، با ضریب اطمینان در سطح 95% شهروندان در امور مربوط به شهر با شورای شهر و شهرداری مشارکت لازم را ندارند. از دید مدیران شهری نیز میانگین جامعه، بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت 3600/3 بوده و با توجه به سطح معناداری که از 05/0 کمتر است، بنابراین، با ضریب اطمینان در سطح 95% شهروندان در امور مربوط به شهر با شورای شهر و شهرداری از دید مدیران نیز همکاری لازم را ندارند. از این رو به منظور تقویت مشارکت های مردمی و توسعه کارکردهای شهری؛ فراهم نمودن زمینه های مشارکت مردم در تصمیم گیری ها باید به عنوان یک اصل اساسی مورد توجه جدی مدیران شهری قرار گیرد.
تحلیل نقش انعطاف پذیری اکولوژیکی در اکوسیستم های شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول اکوسیستم های شهری در مقیاس زمان و مکان حاصل روابط پویای بین عوامل اقتصادی-اجتماعی و فرآیندهای زیستی-فیزیکی است. انعطاف پذیری اکولوژیکی اکوسیستم های شهری به معنی درجه تحمل پذیری آنها در برابر آشفتگی ها قبل از تغییر و بازسازی در ساختار و عملکرد این سیستم هاست. انفصال و قطعات جداگانه اکولوژیکی، کاهش میزان پوشش، تغییرات در سیستم هیدرولوژیکی، چرخه مواد و یکنواختی در ترکیب گونه ای (هموژنیتی)، اکوسیستم های شهری را محیط های آسیب پذیر معرفی نموده است. سیستم هایی که الگوهای شهر مانند شکل، کاربری و ارتباطات، اثرات گوناگونی بر پویایی اکوسیستم و انعطاف پذیری اکولوژیکی آن گذاشته است. در این مقاله ارتباط الگوهای شهری با عملکرد اکوسیستم در قالب مدلی مفهومی تحلیل شده است. فرض بر این است که انعطاف پذیری در اکوسیستم های شهری تابع فعالیت های انسانی و زیستگاه های طبیعی است که بوسیله فرآیندهای اقتصادی-اجتماعی و بیوفیزیکی در نواحی شهری اداره می شود. مدل تحلیل شده در این مقاله می تواند در برنامه ریزی و مدیریت شهری برای پژوهشگران این حوزه ملاک عمل قرار گیرد.
ارزیابی میزان تناسب ف ضاهای ش هری با معیارهای دسترسی م علولان و رتبه بندی مناطق شهری (مورد مطالعه: شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امکان بهره برداری بهینه و برابر از امکانات و مزایای یک زندگی شهری، از حقوق انکارناپذیر کلیه شهروندان و ساکنان یک شهر محسوب می شود. ناتوانان جسمی، معلولان و جانبازان بخشی از افراد جامعه هستند که باید نیازهای آن ها بدون توجه به وضعیت سلامت جسمانی آن ها برآورده شود؛ لذا مناسب سازی انواع فضاها و کارب ری های ش هری جهت استفاده اف راد معلول بسیار حائز اهمیت می باشد. در این پژوهش، با انتخاب 10 درصد جامعه معلولان شهر دوگنبدان و نظر سنجی از آن ها و هم چنین پیمایش میدانی و بهره گیری از 6 معیار و 46 زیر معیار به ارزیابی میزان تناسب انواع فضاها و کاربری های شهری مناطق مختلف شهر دوگنبدان با نیازهای معلولان بر اساس ضوابط و استانداردهای مدون پرداخته شده است. تحلیل داده ها با استفاده از روش های آماری هم چون الگوریتم TOPSIS و آزمون T-test و به کمک نرم افزار SPSS صورت گرفته است. نتایج حاکی از آن است که در زمینه رعایت معیارهای طراحی و برنامه ریزی شهری برای معلولان در سطح شهر دوگنبدان اقدامات مناسب و کافی صورت نگرفته است و هیچ کدام از فضاها و کاربری های مورد سنجش در شهر دوگنبدان از لحاظ مناسب سازی برای معلولان وضعیت مناسبی ندارند که در بین فضاهای مختلف، پارک ها و فضای سبز، فضاهای آموزشی، کتابخانه ها، سالن های ورزشی و معابر و در بین مناطق شهری، منطقه 5 و 4 بدترین وضعیت را دارند. در این راستا، با رتبه بندی مناطق شهری با استفاده از معیارهای مورد بررسی، اولویت هر منطقه شهری جهت مناسب سازی در هر معیار تعیین شده است
بررسی نحوه مشارکت مردمی و مدیریت در ارتقا کیفیت مناظر سبز شهری با رویکرد افزایش مهارت های کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۳ شماره ۳۴
۲۲۰-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
رابطه میان منظر طبیعی یک شهر و اجتماع ابعاد گوناگونی دارد و جمعیت زیادی مستقیماً در فعالیت های روزانه و تفریحی با منظر طبیعی شهر مانند پارک های تفریحی و فضاهای سبز عمومی و خصوصی ارتباط برقرار می کنند. به طور کلی ادراک هر فرد از جامعه نسبت به مناظر طبیعی یک شهر متفاوت است، لیکن تصور و نحوه استفاده عمومی از فضاهای سبز در سطح شهرها مورد بحث می باشد. در این پژوهش نمونه هایی تصادفی از پنج محله مسکونی شهر شیراز انتخاب شده و نگرش و نحوه استفاده ساکنین محله بر اساس تنوع فعالیت های کودکان در فضاهای سبز شهری مورد بررسی قرار گرفته است. محله های انتخاب شده از لحاظ نوع سکونت و گونه شناسی مسکن با یکدیگر متفاوت بوده و شامل نمونه هایی از ساکنین محدوده مسکونی کم ارتفاع در بافت تاریخی، محدوده مسکونی کم ارتفاع در بافت جدید شهری، محدوده مسکونی کم ارتفاع در بافت قدیم شهری، محدوده آپارتمانی و مجتمع های مسکونی چند طبقه در بافت جدید شهری، محدوده مسکونی کم ارتفاع واقع در شهرک های جدید حومه شهر می باشد که از فضاهای سبز شهری موجود در محله استفاده می کردند. روش مطالعه در حوزه مباحث مشارکت اجتماعی و مدیریت فضاهای سبز شهری و رفتارهای محیطی کودکان به شیوه توصیفی- تحلیلی است که به کمک ابزار گردآوری کتابخانه ای، درگاه های اینترنتی و پایگاه های اطلاعاتی جمع آوری شده است. در پی آن از طریق ارائه پرسشنامه و مصاحبه نیم سازمان یافته با ساکنین، نیازها و نگرش استفاده کنندگان از مناظر شهری برداشت شده و با راهکارهای مدیریتی که در مقیاس محلی جهت ارتقا رفاه ساکنین محله های مورد مطالعه تطبیق داده شده است. قابل ذکر است که در میان نمونه های انتخابی، ساکنین بافت تاریخی از لحاظ دسترسی به مناظر سبز با توجه به موقعیت شهری، با دیگر نمونه ها متفاوت می باشند. در نهایت با بررسی نتایج تفاوت هایی در نگرش ساکنین محله ها از فضاهای سبز شهری و نقاط قوت و ضعف این گونه فضاها در ترغیب فعالیت های کودکان برای شناخت و راهکارهای مدیریت در سطح محلی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین مشاهده شد که شاخص هایی مانند قدمت تاریخی مکان، کیفیت امکانات بازی و فعالیت کودکان، منظر طبیعی و وسعت فضایی از اولویت های مراجعین برای رجوع به فضاهای سبز شهری مورد مطالعه می باشد.
تحلیل راهبردی مناطق مرزی مطالعه موردی : شهرهای مرزی استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۱
85 - 98
حوزههای تخصصی:
پدیده قاچاق کالا در کشور ما، علاوه بر آثار سوء اقتصادی به عنوان یک چالش اقتصادی _ اجتماعی با اهمیت است. امروزه این پدیده علاوه بر اینکه به عنوان یک تهدید جدی بر سر راه تجارت آزاد است، هزینه های زیادی نیز بر بدنه اقتصادی کشور تحمیل می کند. هدف تحقیق حاضر، بررسی راهکارهایی برای کاهش قاچاق کالا در استان کردستان بر پایه ویژگی های اقتصادی _ اجتماعی می باشد. این پژوهش با روش مطالعه کتابخانه ای و پیمایشی با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام شده است. بر این اساس با استفاده از مدل سوات (SWOT) موقعیّت کنونی شهرهای مرزی استان کردستان، مطالعه و نقاط قوّت، ضعف، فرصت و تهدید بررسی شده و در نهایت، راهکارهای رسیدن به اولویت های مبتنی بر جهت گیری های توسعه پایدار شهری ارائه شده است. جامعه آماری مورد بررسی، کارشناسان 11 اداره و سازمان مرتبط با قاچاق کالا در شهرهای مرزی استان کردستان را در بر می گیرد. حجم نمونه، تعداد 55 نفر تعیین شد. نتیجه اینکه، راهکارهای آمایشی برای کاهش قاچاق کالا از طریق بهبود وضعیّت اقتصادی _ اجتماعی مرزنشینان ارائه شد. راهبردهای بهره برداری از منابع معدنی و کشاورزی شهرهای مرزی با استفاده از نیروی کار محلی برای توسعه صادرات، گسترش فعالیت های کشاورزی با استفاده از امکانات طبیعی کشاورزی و نیروهای انسانی بومی شهرهای مرزی برای ایجاد صنایع تبدیلی وابسته به محصولات کشاورزی و ایجاد زمینه مناسب برای بهره مندی از خلاقیت و نوآوری جوانان در کارآفرینی و بنگاه های زود بازده پیشنهاد می شود.
ارزیابی زیست محیطی و اقتصادی توسعه پایدار در شهرهای استخراجی (مطالعه موردی: شهر عسلویه)
حوزههای تخصصی:
در میان انواع شهرها، شهرهای استخراجی دارای ویژگی های خاصی از جمله تمرکز بالای فعالیت های صنعتی و معدنی مرتبط با اکتشاف، استخراج، پالایش می باشد که می تواند مسئله ناپایداری را در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی در محیط شهری این نوع شهرها، به وجود آورده یا تشدید نماید. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و ارزیابی ابعاد زیست محیطی و اقتصادی توسعه شهری پایدار در شهر عسلویه در جنوب ایران و در کناره شمالی خلیج فارس بوده و به لحاظ روش، رویکرد حاکم بر این پژوهش توصیفی- تحلیلی می باشد. اطلاعات مورد نیاز از طریق بررسی های اسنادی، میدانی و تکمیل پرسشنامه جمع آوری شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و ارزش گذاری نماگرها با بهره گیری از طیف لیکرت، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج تحلیل پژوهش پس از انجام آزمون های آماری T استیودنت، ویلکاکسون و آزمون فریدمن، بیانگر آنست که فعالیت های استخراجی – معدنی در شهر ساحلی عسلویه نه تنها منجر به پایداری این شهر نشده است که به ناپایداری بیشتر آن نیز انجامیده است. در بعد پایداری زیست محیطی،مولفه کنترل آلودگی ها به عنوان یکی از مهم ترین پارامتر ها در مسئله وجود یا عدم وجود پایداری در سطح شهر عسلویه،دارای کمترین رتبه و امتیاز (05/1) در بین مولفه های این بعد می باشد. همچنین در بعد پایداری اقتصادی، مولفه های فعالیت و اشتغال(2.03) و سرمایه گذاری(1.41) در وضعیت مناسبی قرار ندارند.
مکان یابی سایت های گردشگری شهر بندرعباس جهت ایجاد فضای توریستی
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به مکان یابی سایت های گردشگری شهر بندرعباس برای ایجاد فضاهای توریستی با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و سیستم اطلاعات جغرافیایی و بررسی لایه های جغرافیایی شهر بندرعباس می پردازد. هدف مطالعه حاضر این است که با توجه به معیارها و لایه های اطلاعاتی موجود در فرایند برنامه ریزی گردشگری شهر ساحلی بندرعباس مکان های مستعد جهت احداث پروژه های گردشگری تعیین شوند. برای مکان یابی سایت های گردشگری شهر بندرعباس لایه های محدوده ساحل، تأسیسات گردشگری و هتل های موجود، حمل ونقل و پارک های موجود ارزیابی شده، و وزن و ارزش هریک از این لایه ها در نظر گرفته شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق توصیفی تحلیلی است. درنهایت، با بهره گیری از مدل تصمیم گیری تحلیل سلسله مراتبی مکان یابی مناسب برای ایجاد پروژه های گردشگری مشخص شد و با تجزیه و تحلیل انجام شده، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی، مستعد ترین نقاط در نزدیکی محدوده ساحل و کم استعداد ترین منطقه منطبق بر اراضی که فاصله زیادی از محدوده ساحل دارند تعیین شد. با این حال، مکان یابی مناسب تر مستلزم معیارها و استانداردهای دقیق تر برای تصمیم گیری و برنامه ریزی گردشگری شهری است. در واقع، چالش اساسی در مدیریت گردشگری شهری بندرعباس فقدان استاندارد ها و معیارهای مناسب جهت احداث سایت های گردشگری است. این امر مستلزم ساختار سازمانی و مدیریتی مناسب و همچنین سلسله مراتبی از برنامه ریزی و طراحی فعالیت ها در راستای توسعه پایدار گردشگری با رعایت همه استانداردهاست.
به کارگیری روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) در رتبه بندی مناطق شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راههای دستیابی به توسعه متوازن شهری، توزیع عادلانه خدمات در مناطق مختلف شهر است. نابرابری در نحوه ی توزیع خدمات، تأثیر قابل توجه ای بر سازمان فضایی و هزینه های مدیریت شهری دارد. بنابراین آمایش و ساماندهی فضا به منظور مدیریت بهینه شهری، توزیع عادلانه امکانات و خدمات شهری را ضروری ساخته است. در مقاله حاضر مناطق هشت گانه شهر اهواز از لحاظ برخورداری از شاخص های توسعه شهری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر این مقاله توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اسنادی و هم چنین بهره گیری از روش ""تحلیل تصمیم گیری چند متغیره"" ( الکتر) بر اساس 12 شاخص توسعه شهری است. به منطور وزن دهی معیارها نیز از مدل AHP استفاده شده است. نتایج مقاله نشان می دهد که توزیع منابع و امکانات شهر اهواز متناسب با توزیع جمعیت مناطق نیست. مناطق 3 و 4 از لحاظ برخورداری از شاخص های مورد نظر، توسعه یافته و روبه توسعه و منطقه 5 با دارا بودن رتبه شش در پایین ترین سطح توسعه قرار دارد. که این امر موجب وابسته شدن مناطق با سطح توسعه پایین به مناطق برخوردار شده و به تبع آن شکاف اجتماعی و اقتصادی سیستم شهری را در پی داشته است.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری در عدم تعادل فضایی میان نواحی شهری ( مطالعه موردی شهر قائمشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شتابان شهرنشینی در دهه های اخیر، نابرابری در شرایط سکونت و دسترسی به زیرساخت های فیزیکی و اجتماعی میان نواحی و گروه های شهری را سبب گردیده است. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نابرابریهای موجود در شهر قائمشهر و ارزیابی عملکرد مدیریت شهری می باشد. عدالت فضایی بعنوان رویکرد اصلی و دیدگاه های برابری مبنا،در تحلیل توزیع خدمات عمومی شهری، نیازمبنا در تحلیل توزیع منابع عمومی شهر مورد استفاده قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده که با شیوه تطبیقی بین نواحی، انجام پذیرفته است. میزان دستیابی به خدمات با استفاده از تحلیل های سیستم اطلاعات جغرافیایی و نحوه تخصیص منابع با روش مقایسه ای، تحلیل گردیده است. نتایج بیانگر نابرابری توزیع در میزان دستیابی ساکنین نواحی به خدمات و نابرابری در میزان تخصیص و تحقق هزینه ها می باشد. به طوریکه نواحی مرکز و غرب شهر از بالاترین سطح دستیابی به خدمات و تخصیص و تحقق هزینه ها درحالیکه نواحی شرقی از پایین ترین سطح دسترسی برخوردار می باشند. نتایج هردو تحلیل بیانگر انطباق نواحی محروم می باشد که نشان دهنده ی تمرکز منابع و خدمات در بعضی نواحی و دوگانگی و بی عدالتی در شهر قائمشهر می باشد که عدم توجه به اصول و معیارهای عدالت فضایی در سیاستگذاریهای مدیریت شهری از مهمترین دلایل این نابرابریها می باشد.
اولویت بندی راهکارهای مؤثر در ارتقای امنیت شهری و تأثیر آن بر رضایتمندی مسکونی نمونه مورد پژوهش: منطقه 20 شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوران معاصر با رشد جمعیت شهرنشین و پیچیده تر شدن ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی شهر، افزایش تضادها و نابرابری های اجتماعی از یکسو و انحرافات و کج رویهای اجتماعی از سویی دیگر سبب نزول امنیت در محیط های شهری شده است. بطوری که امروزه ناامنی در محلات مسکونی به عنوان یکی از دغدغه های مدیریت شهری شناخته می شود. امنیت به عنوان یکی از شاخص های دستیابی به کیفیت زندگی، مفهومی است که تأثیر فراوانی بر سطح رضایتمندی مسکونی خانوار و جابجایی ساکنان از محله های مسکونی شان دارد. بدین منظور هدف از نگارش این پژوهش، اولویت بندی سیاست های مؤثر بر افزایش امنیت شهری در منطقه 20 شهرداری تهران است. محدوده مورد مطالعه به دلیل وجود برخی از مشکلات مانند تراکم بالای جمعیتی، وجود بافت های مسأله دار مانند بافت های فرسوده و اسکان های غیر رسمی و غیره دارای مشکلاتی زیادی در زمینه امنیت شهری می باشد که به عنوان نمونه مورد بررسی قرار می گیرد. نوع پژوهش بر اساس ماهیت از نوع توصیفی – تحلیلی می باشد که در تبیین ادبیات و پیشینه تحقیق و ارائه مدل از مطالعات کتابخانه ای و اینترنتی بهره برده شده است. همچنین به منظور ارزیابی و رتبه بندی مؤلفه ها از تکنیک SWOT-FANP که در واقع تلفیقی از جدول سوات به همراه روش فرایند تحلیل شبکه ای و نظریه فازی استفاده شده است. نتایج حاصل از تحقیق نیز به کارگیری نورپردازی مناسب، ایجاد مراکز جمعی، افزایش حس تعلق و هویت از طریق بالابردن کیفیت فضاها و ساماندهی فضاهای غیر قابل دفاع به عنوان اولویت های اول تا چهارم در ارتقای امنیت در محدوده مورد مطالعه شناخته شده است.
تبیین عوامل اثرگذار بر قاچاق کالا در طول مرزها راهبرد اولیه مدیریت مرزهای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روند جهانی شدن زمینه توسعه روابط بین کشورها و نفوذپذیری مرزهای سیاسی را افزایش داده است. این امر به صورت های مختلف بر مرزهای سیاسی بین کشورها و مناطق مرزی تأثیرگذاشته و زمینه توسعه مبادلات تجاری بین کشورها و سایر بازیگران چه در قالب مبادلات قانونی و چه در قالب مبادلات غیرقانونی نظیر قاچاق کالا را فراهم آورده است. در این میان، جمهوری اسلامی ایران باتوجه به دارابودن مرزهای طولانی از پدیده قاچاق کالا به صورت های مختلف دچار چالش و ناامنی های اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... شده است. براین اساس، شناسایی و تبیین عوامل اثرگذار بر قاچاق کالا یکی از گام های اولیه مدیریت و کنترل مرزهای ایران میباشد که مقاله حاضر بنادارد با روشی توصیفی- تحلیلی به این پرسش پاسخ دهد که چه عواملی بر قاچاق کالا در مرزهای ایران مؤثر می باشند؟ منابع مورد استفاده برای گردآوری داده ها به منظور پاسخ دهی به این پرسش ازطریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی(پرسشنامهای) صورت گرفته است و برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه ای از نرم افزار SPSS و آزمون T-test استفاده شده است. نتایج حاصل از این بررسی حاکی از آن است که عوامل مؤثر بر قاچاق کالا در طول مرزهای ایران شامل عوامل جغرافیایی(طول مرزها، جغرافیای طبیعی مرزها و...)، عوامل اقتصادی(نابرابری های فضایی، بیکاری و...)، عوامل اجتماعی و فرهنگی(فرهنگ عمومی، افزایش فرهنگ مصرفگرایی و...)، عوامل سیاسی(تعداد همسایگان، میزان اعمال حاکمیت کشور همسایه در قلمرو خود و...) است. شناخت این عوامل مؤثر بر قاچاق کالا گام اولیه حرکت برای مدیریت و کنترل مرزهای ایران است.
بررسی تأثیر کاربری اراضی شهری در شکل گیری الگوهای فضایی بزهکاری(مطالعه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل جغرافیایی و فضایی جرایم در حوزه شهرها از گرایش های نوینی است که می کوشد تا این جنبه از مسائل شهری بشر امروز را مورد مطالعه قرار دهد و با تکیه بر ابزار و فناوری های تحلیل جغرافیایی، برای مقابله با ناهنجاری های اجتماعی و پیشگیری از جرم، راهبردها و راهکارهای مناسب ارائه دهد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و هدف، تبیین جغرافیایی جرایم ارتکابی مواد مخدر و سرقت منطقه 17 شهرداری تهران در راستای استفاده کارآمد و مؤثر مدیران انتظامی و امنیتی منطقه مذکور از نتایج آن است. نتایج پژوهش نشان می دهد که پراکنش جرایم مواد مخدر و سرقت در سطح منطقه 17 شهرداری تهران، به صورت الگوی خوشه ای (کانونی) و مهم ترین کانون های جرایم مورد نظر در میدان های شمشیری، مقدم، ابوذر، حق شناس بزرگراه های نواب، جوانه، ساوه، تقاطع خیابان یافت آباد و بزرگراه ساوه، تقاطع خیابان زرند و قزوین و خیابان های امین الملک، ابوذر و فرخنده ایستگاه های پایانه اتوبوس تندرو یا بی.آر.تی.، بزرگراه نواب و ایستگاه های واقع در راسته خیابان های قزوین، ابوذر و میدان های شمشیری، حق شناس و مقدم و همچنین حوالی خط آهن تهران پارک های فتح المبین، گلناز، گل محمدی، زمزم و مجموعه فضای سبز زمزم قرار دارند. نتیجه آزمون پیرسون بین متغیر کاربری و متغیر درصد جرم نشان داد که با توجه به مقدار ضریب همبستگی پیرسون (985/0) با اطمینان 99/0 و سطح خطای کوچکتر از 01/0، رابطه آماری معناداری بین متغیر نوع کاربری و جرایم ارتکابی در منطقه 17 شهرداری تهران وجود دارد و با افزایش کاربری ها، به ویژه کاربری مسکونی و تجاری و اداری تعداد جرایم افزایش می یابد. همچنین با در نظر گرفتن توزیع جغرافیایی کانون های جرایم مرتبط با مواد مخدر و سرقت در منطقه 17 شهرداری تهران و نحوه قرارگیری مراکز کلانتری نیروی انتظامی، مشخص می شود که در جاهایی که کانون جرم خیز هستند کلانتری ها نیز در آنجا استقرار یافته اند و از لحاظ مکان گزینی در موقعیت خوبی قرار دارند.
مفهوم سازی و گونه شناسی فضای عمومی شهری معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«فضای عمومی» موضوع در حال رشد دامنة متنوعی از رشته های علوم اجتماعی و علوم انسانی است. هر رشته ای فضای عمومی را از طریق لنزهای متفاوت و با علایق خاص و نگرانی های پیش رو می بیند. دانشمندان سیاسی برای نمونه بر دموکراسی و حقوق در فضای عمومی تمرکز دارند. جغرافی دانان بر حس مکانی و نامکانی، حقوق دانان بر مالکیت و دسترسی در مکان های عمومی، جامعه شناسان بر تعاملات انسانی و محرومیت اجتماعی تأکید دارند و غیره. بنابراین، برای فهم فضای عمومی باید از مجموعه متنوعی از رویکردهای چندرشته ای (میان رشته ای) استفاده کرد. در کنار این، ترکیب اصطلاح «فضای عمومی» با دو کلمه «فضا» و «عمومی» و ارتباط آن با کلماتی مانند «مکان» و «مردم» بر ابهام و پیچیدگی این مفهوم افزوده است. با اذعان به این چندگانگی و تفاوت، نخستین هدف این مقاله تلاش برای روشن کردن مفاهیم فضای عمومی با توجه به ماهیتِ پیچیده این اصطلاح و ارائه تعریف جدیدی برای آن است. هدف دوم مقاله، معرفی الگویی معاصر برای گونه شناسی فضای عمومی با در نظر داشتن گستردگی مفهوم آن و با توجه به تعریف ارائه شده از فضای عمومی است. مقاله حاضر از نوع مقالات مروری است. نوع تحقیق بنیادی- نظری است که با استفاده از روش خوانش متن، و ارزیابی انتقادی متون مربوط به فضای عمومی، ماهیت پیچیده آن در متون مختلف را بررسی کرده و سپس با یک رویکرد استنتاجی و ترکیب نتایج، به تعریفی جدید و الگویی نظری رسیده است. خروجی اول تحقیق، بیان تعریفی جدید از فضای عمومی شهری است. این تعریف به سه اصل اساسی در فضای عمومی معاصر توجه می کند: ماهیت متغیر فضای عمومی؛ چالش عمومیت فضای عمومی؛ و توجه به شرایط تاریخی، سیاسی، سنت های فرهنگی، نیروهای اقتصادی و نیز تجربه شخصی از فضا در جوامع مختلف.با توجه به این تعریف، الگویی جدید برای گونه شناسی فضاهای عمومی معاصر پیشنهاد شده است (خروجی دوم). این الگو از شش معیار تشکیل یافته است، که هر کدام از معیارها در بالاترین سطح (میزان عمومیت)، دارای آنتی تز خود در پایین ترین سطح (میزان خصوصی بودن) است. به عبارت دیگر، در سطوح پایینی کیفیت فضای عمومی به لحاظ کارکردهای آن کاهش پیدا می کند؛ یعنی از میزان «عمومیت» آن کاسته می گردد و به میزان «خصوصی سازی» فضای عمومی اضافه می شود. با وجود این ، هر کدام از این گونه های فضای عمومی بسته به شرایطی که در جوامع مختلف حاکم است (اصل سوم در تعریف فضای عمومی)، حدودی از کارکردهای عمومیت فضا را خواهد داشت.
بررسی و تحلیل علل شکل گیری حاشیه نشینی در شهر کرمان نمونه مورد مطالعه: محلات سیدی وامام حسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش سریع شهرنشینی بدون همراهی رشد و توسعه شاخص های اقتصادی و اجتماعی لازمه شهرنشینی پایدار، شهرها را با مشکلات و معضلات متعددی مواجه کرده است. یکی از این معضلات ظهور محله حاشیه نشین در اطراف شهرها بزرگ می باشد.این مجموعه ها به دلیل استقرار تعداد زیادی از شهروندان درون خود و به دلیل عدم برخورداری مناسب از خدمات شهری، وضعیت نامطلوب و کیفیت پایین زندگی، یکی از چالش های اساسی شهرنشینی پایدار به حساب می آیند. این مناطق شهری قابلیت بالایی برای انواع آسیب ها و مسائل اجتماعی دارند و در صورت بی توجهی می توانند هستی و حیات یک شهر را نیز تهدید کنند.هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر علل شکل گیری و گسترش محلات حاشیه نشین (شهرک سیدی و امام حسن)در شهر کرمان می باشد.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی است که داده های مورد نظر از طریق مطالعه میدانی وکتابخانه ای جمع آوری شده ،در روش پیمایشی از ابزار پرسشنامه استفاده شده و حجم نمونه371نفر با استفاده از فرمول کوکران تعیین شده شیوه نمونه گیری سهمیه ای و پرسشنامه به صورت تصادفی بین ساکنین محلات سیدی و امام حسن توزیع شده است. و به وسیله نرم افزار spss مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته،نتایج تحقیق حاکی از آن است مهم ترین عامل ایجاد و گسترش این محلات در شهر کرمان مهاجرت از محیط های کوچک روستایی– شهری می باشد که خود ناشی از جاذبه های اقتصادی شهر کرمان مانند( دسترسی به شغل بهتر و افزایش درآمد )و دافعه های اقتصادی شهرها و روستاهای اطراف(درآمد کم، دسترسی به امکانات )و دافعه های اجتماعی – فرهنگی در محل سکونت قبلی(پایین بودن ارزش کار و فراهم نبودن زمینه برای پیشرفت)، بوده است. و درنهایت باعث حاکم شدن فرهنگ فقر در این محلات و به تبع آن موجب بروز انواع ناهنجاری ها ی شهری(اشتغال افراد حاشیه نشین در مشاغل کاذب، وجود ساخت و سازهای غیر مجاز، افزایش جرم و جنایت، اثرات نامطلوب فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیط زیست شهری و غیره) شده است.
تدوین مدل ساختاری عوامل مکانی مؤثر بر ارتقاء پایداری اجتماعی در بافت های فرسوده شهری به کمک تحلیل عامل و تحلیل مسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۲ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۵
۱۴۲-۱۳۳
حوزههای تخصصی:
معضلات اجتماعی یکی از مسائل مهم بافت های فرسوده در ایران است که می توان از آن به عنوان «ناپایداری اجتماعی» یاد کرد. با این وجود در تهیه طرح های نوسازی برای این گونه بافت ها کمتر به لایه ها و ابعاد اجتماعی به طور کاربردی پرداخته می شود. «پایداری اجتماعی» یکی از ابعاد سه گانه توسعه پایدار است که چهارچوب نظری آن می تواند در راستای توجه به بهبود وضعیت اجتماعی بافت های شهری، در طرح ها و برنامه های شهرسازی مورد استفاده قرار گیرد. استفاده کاربردی از این چهارچوب نظری، مستلزم تدوین شاخص ها و عواملی شهرسازانه است که بر ارتقاء پایداری اجتماعی اثرگذار باشد. این مقاله که بخشی از فرآیند یک رساله دکتری است، در پی آن است که ساختار شاخص ها و عوامل مکانی تأثیرگذار بر ارتقاء پایداری اجتماعی در بافت های فرسوده شهری و مدل حاصل از آن ها را تدوین نماید. به این منظور ابتدا پیمایشی مقطعی در باب میزان اثرگذاری شاخص های مکانی برآمده از مرحله قبلی این پژوهش بر ارتقاء پایداری اجتماعی، میان 91 نفر از کارشناسان دارای تجربه در نوسازی بافت های فرسوده و 176 نفر از مردم ساکن بافت فرسوده محله تختی در تهران (به عنوان نمونه موردی)، انجام پذیرفت. سپس با استفاده از روش تحلیل عامل و نرم افزار SPSS، شاخص های ارزیابی شده در ساختاری از عوامل دسته بندی شده و به کمک روش تحلیل مسیر و نرم افزار AMOS مدل حاصل از روابط میان این عوامل و ضرایب هم بستگی آن ها تدوین گردید. بر این اساس، 20 شاخص مکانی تأثیرگذار بر ارتقاء پایداری اجتماعی در بافت های فرسوده در 5 عامل «امنیت»، «فعالیت پذیری»، «هویت مندی»، «انسجام کالبدی- فضایی» و «مردم مداری» دسته بندی و ضرایب هم بستگی میان آن ها در قالب مدل حاصل تعیین گردید.