فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۳۸۱ تا ۵٬۴۰۰ مورد از کل ۶٬۳۶۸ مورد.
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 98
حوزههای تخصصی:
با توسعه فیزیکی شهرها و گسترش استفاده از وسایل نقلیه موتوری، فضاهای عمومی شهرهای امروز، کمتر برای انجام رفت وآمدهای روزمره عابران پیاده مورد استفاده قرار می گیرند. در چنین شرایطی رویدادهای فرهنگی صورت گرفته در دل فضاهای شهری اهمیتی دوچندان در ارتقای پتانسیل اجتماع پذیری این فضاها می یابند. خنیاگری یا موسیقی خیابانی، گونه ای از خُرد_رویدادی فرهنگی در قلمروهمگانی است که با اثرگذاری بر کیفیت های قلمرو همگانی شهر، زندگی همگانی در فضاهای عمومی شهر را تحت تأثیر قرار می دهد.هدف اصلی این پژوهش، مقایسه میزان تأثیرپذیری هریک از اشکال حضور شهروندان در فضاهای همگانی، شامل حضور انتخابی، حضور اجتماعی غیرفعال و حضور اجتماعی فعال، در زمان اجرای موسیقی خیابانی و همچنین مقایسه میزان تأثیرگذاری عوامل محیطی و عوامل درونی مرتبط، بر تمایل شهروندان به حضور در این فضاهاست. پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی بوده و داده های آن از طریق توزیع 250 پرسشنامه در قالب طیف لیکرت، به صورت تصادفی میان افراد حاضر در شش محدوده اجرای موسیقی خیابانی در کلانشهر شیراز به دست آمده است. نتایج تحلیل رگرسیون رتبه ای حاکی از آن است که حضور اجتماعی غیرفعال، بیش از دو مؤلفه دیگر، متأثر از اجرای موسیقی خیابانی است. همچنین عوامل محیطی مرتبط با موسیقی خیابانی در مقایسه با عوامل درونی تأثیر بیشتری بر حضور شهروندان در فضاهای شهری یادشده دارند. با تکیه بر نتایج حاصل از نمونه های مورد مطالعه، سیاست تجهیز مکان اجرا به زیرساخت های پیشرفته، تناسب سطح فنی اجراکنندگان با میزان اهمیت مکان و به کارگیری ترکیبی از سیاست های تشویقی و بازدارنده در راستای تعدیل کیفیت محیطی مکان اجرا با هدف افزایش قابلیت حضورپذیری قلمروهمگانی، پیشنهاد گردیده است.
واکاوی و ارزیابی تجارب مداخله در بافت مرکزی شهر اسفراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
135 - 147
حوزههای تخصصی:
در دو دههی اخیر رویکردهایی در سظح جهانی مطرح شدند که به دنبال احیاء و ترویج محلاتی شهری می باشند که ما در گذشته آنها را تجربه کرده، اما امروزه به دلایلی نظیر بی توجهی به برنامهریزی در این مقیاس از شهر متزلزل شده اند. لذا این پژوهش با انتخاب یک نمونه موردی)بافت مرکزی شهر اسفراین) و بکارگیری تجربیات موفق در سطح جهانی، به دنبال احیای مفهوم مرکز محله و بازگشت به ویژگیهای محلات قدیمی در قسمتهای مرکزی شهر که دارای موقعیت منحصر به فردی هستند، میباشد. پژوهش حاضر به لحاظ روش ترکیبی(توصیفی-تحلیلی) محسوب می گردد. در این روش در کنار برداشت میدانی از روشهای دیگری نظیر مشاهده، مصاحبه و... در گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه آماری بافت مرکزی شهر اسفراین میباشند که بعد از تعیین مرز دقیق بافت، نمونهگیری در هر یک از قسمتهای بافت به صورت احتمالی و با روش نمونه گیری غیرهدفمند انجام گردید. در تعیین مرز بافت موجود در بافت مرکزی شهر، سه عامل ساختار حرکتی شهروندان در نشانههای مرکزی بافت، رویکرد تصویر ذهنی و سابقه کالبدی محلات مورد توجه قرار گرفته و در ادامه به منظور انجام برنامهریزی در بافت مرکزی با استفاده از تجارب جهانی و پیشینه پژوهش به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی رسیده و با استفاده از روشهای آمار توصیفی، سیستم اطلاعات جغرافیایی و تحلیل فازی (FUZZY ANP) مورد تجریه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهند.
تبیین مدل جامع نگر ابعاد کیفیت زندگی در محیط های سکونتی به منظور سیاست گذاری های کلان منطقه ای
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
21 - 37
حوزههای تخصصی:
مدل کیفیت زندگی به دلیل ساختار چندبعدی آن، دارای پیچیدگی و ابهام بوده و به دلیل تنوع تعاریف، ابعاد، مقیاس ها و شاخص های مطرح شده در بین اندیشمندان، به منظور استفاده در سیاست گذاری های کلان، نیاز به بازشناسی دارد. هدف این پژوهش، تحلیل محتوای اسنادی ادبیات موضوعی کیفیت زندگی با رویکرد تبیین ساختار کلی آن می باشد. روش تحقیق این پژوهش، با رویکردی کمی-کیفی و جامع نگر، با جامعه آماری پژوهش های انجام شده در موضوع کیفیت زندگی و نمونه گیری به صورت هدفمند و با ساختار گلوله برفی تا حد اشباع نظری انجام شده است. به طور کلی 160 پژوهش، براساس شاخص های مطرح شده، مورد تحلیل محتوا قرارگرفته است. بر اساس یافته ها، می توان دریافت که شاخص های کیفیت زندگی در سه رویکرد اصلی عینی، ذهنی و رفتاری و به طور مسجل حاصل از 7 بعد کالبدی، اجتماعی، خدماتی، اقتصادی، محیطی، فرهنگی و شخصی با ارزش های متنوع می باشند. بحث و نتیجه گیری: بر اساس یافته ها نتیجه گیری می شود که در سیاست گذاری های کلان، الگوهای جاری رفتار، برابر با استانداردهای عینی و ذهنیت مخاطب، بسیار بیشتر از وجود استانداردهای عینی باید موردتوجه قرار گیرند و تأمین این دو گروه از شاخص ها علی رغم عدم تأمین شاخص های عینی می تواند به سازگاری مخاطب با محیط منجر شود. همچنین شاخص های شخصی در پژوهش های انجام شده، دارای بیشترین وزن و شاخص های کالبدی دارای بیشترین فراوانی و کمترین وزن می باشد و توجه ویژه به آن ها در برنامه ریزی های کلان، باید در اولویت قرار گیرد. درنهایت، به منظور مدل جامع نگر کیفیت زندگی با ارائه ضریب اهمیت هرکدام از ابعاد برای اولویت بندی برنامه ها ارائه می شود.
تحلیل فضایی مسجد در شهر اردبیل در دوره معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۷
55 - 66
حوزههای تخصصی:
شهر اردبیل به عنوان یکی از شهرهای مهم قلمرو تمدن دوران اسلامی معاصر در دهه های اخیر، با رشد شتابان شهرنشینی در دوره ی معاصر (از دهه ی 1340) مواجه بوده است. این روند منجر به ایجاد عدم توازن در توزیع مناسب فضایی خدمات و فضاهای عمومی شهری شده است. از جمله ی این فضاها، مسجد به عنوان یکی از ارکان شهر در دوره ی تمدن اسلامی معاصر است. توزیع نامتوازن فضایی مساجد در سطح شهر مسئله و تلاش برای ایجاد توازن در توزیع فضایی آن، چالش پیش روی برنامه ریزان، مدیران و سیاست گزاران شهری است. از این رو، ایجاد تعادل و توازن در توزیع مناسب مکانی مساجد از طریق برنامه ریزی فضایی، تحلیل فضایی این فضاها در مقیاس شهری و محله ای را ضروری مینماید. با درک این ضرورت، مقاله حاضر با هدف تحلیل الگوی فضایی پراکنش فضایی مساجد، ارتباط مساجد با تراکم جمعیت، ارتباط با فضاهای تاریخی شهر و تعیین سطح برخورداری محلات شهری از مساجد به عنوان فضاهای مذهبی و اجتماعی تهیه شده است. مقاله حاضر از نوع توصیفی تحلیلی است. در گام نخست، مکان استقرار 179 مسجد از اسناد شهری استخراج شده است. در گام دوم، از فنون آمار فضایی همانند کرنل، نزدیکترین همسایگی، خود همبستگی فضایی و رگرسیون وزنی جغرافیایی در محیط نرم افزار آرک.جی.ای اس برای تحلیل های فضایی داده ها استفاده شده است. یافته های مقاله نشان میدهند که الگوی پراکنش فضایی مساجد اردبیل از نوع خوشه ای است. همچنین رابطه ی معنی دار مثبتی بین توزیع فضایی مساجد با تراکم جمعیت و ارکان تاریخی شهر وجود دارد. نتیجه اینکه، توزیع فضایی مساجد در سطح محلات شهر اردبیل به صورت ناهمگون است. در پایان بر مبنای یافته ها، پیشنهاداتی برای توزیع متناسب و عادلانه مساجد، ارائه شده است.
تحلیل نقش فضاهای شهری در امنیت زنان (نمونه: شهر شیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : شهر شیروان مانند بسیاری از شهرهای کشور با مسائلی مواجه است که امنیت اجتماعی شهروندان و به ویژه زنان را با مشکل مواجه ساخته است. برای حل این مسائل، لازم است ابعاد مختلف امنیت از منظر زنان به طور ویژه شناسایی و برای اصلاح آن برنامه ریزی شود. لذا هدف این پژوهش شناخت وضعیت شهر شیروان از نظر شاخص های امنیت زنان،شناسایی مهم ترین عوامل کاهش امنیت زنان در این شهر و ارائه راهکارهای مناسب می باشد.
داده و روش : مقاله از نظر روش توصیفی تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. داده ها با توزیع پرسشنامه میان 384 نفر از زنان شهر شیروان به دست آمده است. نتایج با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن، تحلیل عاملی اکتشافی و آزمون تعقیبی بونفرونی در محیط SPSS تحلیل شده است.
یافته ها : میانگین هفت بعد پایین تر از 3 است. بررسی ضریب همبستگی اسپیرمن نشان می دهد رابطه ابعاد کیفیت زندگی و دسترسی، بعد رفتاری و فرهنگی – اجتماعی، بعد مدیریت شهری و مبلمان شهری، بعد فضایی و کالبدی دارای همبستگی در سطح متوسط و مثبت و این رابطه ها معنادار می باشد. در تحلیل عامل اکتشافی نیز 15 عامل که زیربنای 59 متغیر پژوهش هستند شناسایی گردید. 15 عامل استخراج شده نهایی توانسته اند 65/82 درصد از واریانس همه متغیرهای پژوهش را تبیین نمایند.
نتیجه گیری : در مجموع وضعیت شاخص های امنیت زنان در شهر شیروان مطلوب نمی باشد. همچنین عوامل کالبدی و مبلمان شهری مهمترین عوامل کاهش امنیت زنان در فضاهای شهری شیروان می باشد و نیاز است که در راستای ارتقای امنیت زنان در فضاهای شهری مورد توجه ویژه مدیران شهری قرار گیرد. فضاهای ناامن زیادی در شهر شیروان وجود دارد که اکثریت جامعه زنان این شهر از آن آگاه هستند و مترصد توجهی ویژه از سوی مسئولان شهری به این فضاها می باشند.
نقش فضای چندگانه حسی بر هویّت اجتماعی در بازار سنّتی شهر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدّمه: یکی از مشکلات اجتماعی انسان در روزگار معاصر، «فقدان هویّت» بخصوص در مواجه با معماری مدرن است که نتیجه تعامل انسان با این نوع معماری است. در مقابل معماری مدرن، معماری سنّتی شهرها، «حس بودن» را در مخاطب ایجاد می کند. هدف از این پژوهش، بررسی رابطه فضای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان به عنوان یک نمونه از معماری سنّتی- در شکل گیری هویّت در فرآیند ادراک مخاطب است.
داده و روش: پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، ابتدا شاخص های قابل سنجش با پرسشنامه سنجیده می شوند و سپس داده ها در نرم افزار SPSS و GIS بررسی می شوند. از روش درون یابی معکوس فاصله برای تحلیل داده های مکانی و از روش استدلال منطقی برای استنباط از خروجی های نرم افزارGIS وSPSS استفاده می شود که به ترتیب به شکل نقشه های پهنه بندی، جداول و نمودار های آماری نشان داده می شود.
یافته ها : از مقایسه فضاهای چندگانه حسی بازار سنّتی کرمان از طریق نقشه های خروجی GIS، که پهنه بندی پراکنش شدّت مناظر حسی در بازار سنّتی را نشان می دهد فهمیده می شود که وزن و شدّت مناظر حسی (مؤلفه های محیطی-ادراکی) از دیدگاه مخاطبان متفاوت است و منظر بویایی-چشایی بیشترین شدّت و منظر بینایی در کنار منظر بساوایی کمترین شدّت را دارند؛ از طرفی، از مقایسه فضاهای چندکارکردی بازار از منظر مؤلفه های محیطی-ادراکی این نتیجه به دست می آید که شدّت این مؤلفه ها در این فضاها به ترتیب از زیاد به کم، متعلق به 1- قدمگاه، 2- چهارسوق، 3- بازار گنجعلی خان، 4- بازار اختیاری، 5- بازار حاج آقا علی، 6- قیصریه ابراهیم خان، 7- میدان گنجعلی خان، 8- بازار وکیل، 9- بازار مظفری و 10- بازار نقّارخانه و سراجی است.
نتیجه گیری: فضای چندگانه حسی و فضای چندکارکردی بازار سنّتی کرمان با هم افزایی حسی در راستای تشدید میزان مؤلفه های محیطی- ادراکی در روند ادراک چندحسی، سبب هویّت مندی بازار سنّتی در ذهن مخاطب می شوند و از طرفی، هویّت اجتماعی فرد را نیز، در این نوع معماری افزایش می دهند. این امر به دلیل ویژگی های خاص کالبدی-کارکردی-اجتماعی بازار سنّتی کرمان و نیز، ساختار سیستماتیک این بازار است؛ همچنین در فرآیند شکل گیری ادراک چندحسی، علاوه بر اینکه تک تک فضاها برای مخاطب هویّت مند می شوند، برآیند هویّت مندی کل فضاهای بازار سنّتی نیز اتفاق می افتد.
تحلیل ساختار مکانی کاربری ها و روابط متقابل آن ها بر فرآیندهای بوم شناختی دمای سطح زمین، مطالعه موردی: استان گلستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در توسعه پایدار ابعاد کالبدی مناطق انسان ساخت اهمیت زیادی دارد. این مقاله، به منظور کمّی کردن الگوی رشد مناطق انسان ساخت، ارتباط نواحی ساخته شده شهرستان های استان گلستان با دمای سطح زمین با استفاده از شش سنجه سیمای سرزمین تعداد لکه، شاخص بزرگ ترین لکه، شاخص شکل، نزدیک ترین فاصله اقلیدسی، تجمع و کوهژن مورد بررسی قرار می دهد. انتخاب سنجه ها باید براساس معیارهایی مانند استقلال بین سنجه ها باشد. بررسی آماری همبستگی بین سنجه ها نشان داد که همبستگی بین آن ها وجود ندارد. سنجه های سیمای سرزمین با استفاده از نرم افزار Fragstats استخراج شد. نتایج تحلیل سیمای سرزمین نیز نشان داد که شهرستان گرگان دارای بالاترین ساختار همگن و شهرستان مراوه تپه دارای نامناسب ترین ساختار مناطق انسان ساخت است. مطالعات علم بوم شناسی سیمای سرزمین بر اهمیت ساختار مکانی بر فرآیندهای بوم شناختی استوار است. به همین منظور، ارتباط آماری بین ساختار و دمای سطح زمین با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون بررسی شد. اطلاعات دمای سطح زمین نیز با از داده های سنجنده مادیس استخراج گردید. نتایج نشان داد که بین سنجه ساختار شکلی و دمای سطح زمین ارتباط معناداری وجود دارد. مناطق انسان ساخت که دارای ساختار شکلی پیچیده تری هستند و دمای سطح زمین در این مناطق نسبت به سایر مناطق بیش تر می باشد.
تبیین مکانیزم احیاء بافت های تاریخی با استفاده از رویکرد بازآفرینی (نمونه موردی: محله حاجی در محدوده تاریخی شهر همدان)
حوزههای تخصصی:
بافت های تاریخی شهرها میراثی گرانقدر هستند که در هویت بخشی به حیات شهری در طول تاریخ نقش قابل توجهی ایفا میکنند. این بخش از شهر تجلی گاه ابعاد فرهنگی-اقتصادی و اجتماعی مردمانی است که در دوره های تاریخی در این بخش از شهر روزگار سپری کرده و هویت فرهنگی آن را به ثبت رسانده اند. امروزه این بافت های تاریخی به ویژه در شهرهای با قدمت تاریخی که زمانی سرزنده ،جذاب و با کیفیت بوده اند، به دلایل مختلف دچار افول حیات شهری، اقتصادی و فرهنگی شده اند و بر این اساس جذابیت وکیفیت گذشته خود را از دست دادند. مقاله ی حاضر با هدف بهبود وضعیت موجود محدوده ی محله حاجی شهر همدان، سعی دارد در زمینه ی بازآفرینی آن راهبردهایی را ارائه نماید . اطلاعات این پژوهش به صورت اسنادی و کتابخانه ای، مصاحبه و مطالعه های میدانی فراهم شده است. با تعیین موقعیت محدوده ی مورد مطالعه در ماتریس (SWOT) نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدها شناسایی شده و در ادامه با استفاده از ماتریس ارزیابی (EI) راهبردهای قابل قبول برای بازآفرینی محدوده موردنظر، مشخص شده اند. علاوه بر آن با کمک روش QSPM اولویت بندی راهبردهای ارایه شده در مرحله قبل به انجام رسیده است. نتایج نشان می دهد، نقش عوامل درونی و راهبرد های رقابتی یا قوت-تهدید و همچنین برخی راهبردهای محافظه کارانه در راستای رسیدن به اهداف برنامه ریزی بازآفرینی این محله مؤثرتر می باشد.
کاربست اصول و ملاحظات توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری: پهنه صنعتی متروک در محله حکیمیه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همجواری اراضی قهوه ای با بافت شهر و خصوصا محلات مسکونی، در پی توسعه شهری، تهدیدی جدی و در عین حال، فرصتی حیاتی ناظر بر تنزل و یا ارتقا کیفیت های زیست نظیر سرزندگی، پویایی و امنیت محیطی است. علیرغم تلاش های انجام شده در سال های اخیر، در جهان و نیز کشور، به منظور احیاء و توسعه مجدد این اراضی، تدوین اصول و ملاحظات مدون به منظور کاربست در فرآیند توسعه مجدد آن ها، هم چنان مغفول مانده است. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال کاربست اصول و ملاحظات در چارچوب توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری است. رویکرد پژوهش، کیفی و روش شناسی در سطح نظری، فراترکیب است تا اصول و ملاحظات ابتدا از میان ادبیات، استخراج و تدوین و سپس در سطح تجربی و مبتنی بر روش مطالعه موردی، در ارتباط با نمونه ای عینی، به صورت مصداقی واکاوی شوند. این چنین، اصول «درک اهمیت و روایت مکان»، «تعیین علل فرسودگی و متروک شدن سایت»، «پاکسازی یا مهار آلودگی ها»، «سازگاری استفاده ثانویه متناسب با شرایط سایت و بافت پیرامونی»، «انعطاف پذیری به منظور استفاده مجدد»، «حفظ، نمایش و به کارگیری عناصر هویتمند و واجد ارزش» و «حفظ و ارتقاء کیفیت دید» و ملاحظات اختصاصی هر یک، در پهنه صنعتی متروک متعلق به کارخانه روغن نباتی ناب واقع در محله حکیمیه شهر تهران، به عنوان نمونه مطالعاتی، مورد کاربست قرار گرفته اند. پیاده سازی و تطبیق اصول هفت گانه مذکور متناسب با شرایط خاص هر سایت، گامی اساسی و رهیافتی کلیدی در پاسخ به چالش توسعه مجدد اراضی قهوه ای شهری و متعاقبا مراحل برنامه ریزی و طراحی آن ها است.
مدل یابی علی و تفاوت های جنسیتی برای احساس بیگانگی در فضاهای شهری (مطالعه موردی: کلانشهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : احساس جدایی مادی و معنوی فرد از فضای یک شهر، بیگانگی او را از فضای شهری رقم می زند. احساس بیگانگی در فضای شهری می تواند، معلول دلبستگی مکانی، سرزندگی شهری و حتی امنیت و زیست پذیری شهر باشد.
داده و روش : در این پژوهش کمی، ساختار علی احساس بیگانگی در فضای شهری و تفاوت این احساس در جنسیت زن و مرد، به کمک نمونه 480 نفری که از شهر اهواز گردآوری شد بررسی گردید. از مدل یابی معادلات ساختاری و مدل یابی تفاوت های گروهی برای تحلیل داده ها بهره گرفته شده است.
یافته ها: نشان دهنده آن است که سرزندگی شهری، امنیت و زیست پذیر شهری مهم ترین عواملی هستند که هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم بر احساس بیگانگی در فضای شهری تأثیر می گذارند، البته این علیت را دلبستگی مکانی تعدیل کرده است. مدل ساختاری علی احساس بیگانگی در فضای شهری بین زنان و مردان متفاوت عمل می کند.
نتیجه گیری : تأثیرپذیری احساس بیگانگی زنان در فضای شهری از هرسه عامل زیست پذیری، امنیت و سرزندگی شهر بیشتر از مردان می باشد. ساختار فیزییولوژیک زنان، احساسات و توانایی آنان، سیاستگذاری های مردانه شهر، عدم تناسب فضاهای شهری با جنسیت زنان، فضاهای رها شده و اضطراب آور در شدید تر شدن این ارتباط نقش مهمی ایفا کرده است. همچنین از دیدگاه شهروندان اهوازی فضاهایی که بیشترین احساس بیگانگی را القاء می کنند در محدوده های مرکز، غرب و جنوب غربی و کمترین در محدوده شمال شهر اهواز یعنی محلاتی است که کمترین خدمات شهرداری در آن ها وجود دارد می باشند. به همین خاطر توجه بیشتر طراحان شهری به فضاها، عملکرد فضا، توانایی و محدودیت افراد، و از همه مهم تر جنسیت آن ها می تواند موجب کاهش احساس بیگانگی شهروندان در فضای شهری شود.
شناسایی ابعاد اثرگذار همهگیری کوید 19 بر کسبوکار دستفروشان شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
89 - 103
حوزههای تخصصی:
از انتهای سال 1398، با آغاز همه گیری ویروس کوید 19، نهتنها حوزه سلامت مردم، بلکه دیگر حوزه های زندگی نیز با چالش روبرو شد. مهمترین چالش پس از سلامت، دشواری های اقتصادی شهری و ملی بود که در این میان بخش غیررسمی همچون سایر گروه ها، تحت تاثیر این بیماری قرار گرفت. از جمله شاغلین بخش غیررسمی، دستفروشان خیابانی هستند که با وجود تاثیر غیرقابل انکار بر رونق اقتصاد و پویایی فضاهای شهری، در بیشتر کشورها از حمایت رسمی برخوردار نیستند و در دوره همه گیری با مشکلات بسیاری روبرو شدند. ازآنجایی که مطالعات اندکی در این زمینه وجود دارد، هدف نوشتار، شناسایی و استخراج ابعاد مختلف کسب و کار دستفروشان شهریست که در این دوران تحت تاثیر کوید 19 قرار گرفته است. پژوهش به کمک روش تحلیل محتوای کمی و کیفی و در دو مرحله کتابخانه ای و پیمایشی انجام شده است. ابتدا به کمک شاخصهای پایه مستخرج از پیشینه، پرسشهایی در شکل نیمه ساختاریافته تدوین شد. با هدف دستیابی به اشباع نظری، مجموع 23 مصاحبه عمیق از دستفروشان کرمانشاه انجام و با کمک فرایند کدگذاری سه مرحله ای مقولات و ابعاد اصلی دسته بندی شد. 6 بعد اقتصادی، بهداشت و سلامت، اخلاقی-هنجاری، آموزشی، مدیریت-نظارت و روانشناختی-ذهنی به عنوان مهمترین ابعاد اثرگذار بیماری کوید 19 بر حوزه کسب و کار دستفروشان شناسایی شد. نتایج نشان میدهد، با توجه به فراوانی مقولات، ایشان در حوزه بعد اقتصادی بیش از سایر ابعاد، دچار آسیب شده اند که خود عاملی برای کاهش کیفیت در سایر ابعاد 5 گانه، است.
نقش مدیریت شهری در زیرساخت های آبی به منظور ساماندهی رودخانه های شهری (نمونه موردی کلان شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۵
151 - 166
حوزههای تخصصی:
ورود گسترده فاضلاب ها و پسماندهای ناشی از فعالیت های انسانی را تبدیل به آلوده ترین رودخانه های جهان کرده است که این موارد بررسی نقش مدیریت شهری در زیرساخت های آبی و حفاظت زیست محیطی و ارائه راهکارهای جمع آوری و هدایت آبهای سطحی را ضروری می سازد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی نقش مدیریت شهری در زیرساخت های آبی به منظور ساماندهی رودخانه های شهر رشت می باشد. این پژوهش بر اساس ماهیت از نوع توصیفی– تحلیلی می باشد که بمنظور ارزیابی و رتبه بندی مولفه ها از تکنیک سوات فازی که در واقع تلفیقی از جدول سوات بهمراه روش فرایند تحلیل شبکه ای و تئوری فازی استفاده شده است. ارزیابی عوامل چهارگانه مدل سوات نشان داد که از بین نقاط قوت، عامل وجود رودخانه های زرجوب و گوهررود به عنوان دو لبه طبیعی اصلی در محدوده از اهمیت بالایی برخوردار هستند. در مجموع نقاط ضعف، مورد تعرض قرارگرفتن حریم رودخانه گوهررود، زرجوب و تالاب عینک با کاربری های ناسازگار با محیط زیست از اهمیت بیشتری برخوردار است. از مجموعه فرصت های مورد مطالعه، چشم اندازهای گسترده طبیعی(رودخانه ها و تالاب) فرصتی منحصر به فرد جهت افزایش زیبایی بصری شهری نقش حائز اهمیتی دارد. نهایتاً در بین تهدیدهای مورد مطالعه عامل آلودگی منابع آبی و از بین رفتن پتانسیل های گردشگری این منابع به دلیل آلودگی منابع آبی بیشترین اهمیت را به خود اختصاص داد. نتایج مدل های تلفیقی سوات فازی نشان داد که استراتژی های ضعف و تهدید بیشترین اولویت و سپس استراتژی های قوت تهدید، ضعف فرصت و تهدید قوت اولویت های بعدی را کسب کردند. نتایج حاصل از تحقیق نیز بکارگیری سیاست هایی همچون جلوگیری از تخلیه فاضلاب های شهری، صنعتی و بیمارستانی و محافظت در برابر تخریب محیط زیست حاشیه ای رودخانه، ساماندهی و نظارت بر بستر رودخانه به منظور جلوگیری از احداث کاربری های ناسازگار، افزایش زیبایی بصری با استفاده از چشم انداز طبیعی در راستای گسترش گردشگری، حفاظت از حریم رودخانه با طراحی جداره سبز طبیعی با محور اکولوژیکی بومی می باشد.
تحلیل و مقایسه توزیع اندازه ی شهرها در نظام شهری استان همدان
حوزههای تخصصی:
افزایش شدید جمعیت شهری در جهان به ویژه در کشورهای درحال توسعه در طی دهه های اخیر باعث به وجود آمدن پدیده نخست شهری در آن ها شده است. کشور ایران نیز به عنوان یکی از کشورهای درحال توسعه، در طی دهه های اخیر به ویژه از سال 1345 به بعد از روند متعادل خود خارج و افزایش شدید جمعیت شهری در آن مشاهده می شود. این مقاله، به تحلیل و مقایسه توزیع اندازه شهرها در نظام شهری استان همدان طی سال های 1365 تا 1390 می پردازد. پژوهش حاضر از نوع نظری – کاربردی و از لحاظ روش مطالعه توصیفی – تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات، ضمن مطالعه آثار کتابخانه ای، از آمارنامه ها (سالنامه آماری و سرشماری نفوس و مسکن در همه دوره های سرشماری) استفاده شده است. در ادامه، با بررسی اطلاعات و همچنین تجزیه وتحلیل آن ها با استفاده از نرم افزار Excel، در تبیین مناسب داده ها تلاش شده است. برای پی بردن به وضعیت نخست شهری در استان همدان، از مدل مرتبه – اندازه و مدل های رایج نخست شهری شامل شاخص های نخست شهر، دو شهر، گینزبرگ، موماو و الوصابی، مهتا و ضریب آنتروپی استفاده شده است. می توان گفت نظام شهری استان همدان در پنج دوره موردمطالعه 1365 – 1390 منطبق بر الگوی نخست شهری بوده است و از قانون مرتبه – اندازه پیروی نمی نماید. در پایان، با توجه به ارزیابی های صورت گرفته از وضعیت نخست شهری در استان همدان، برای بهبود وضعیت، راهکارهایی ارائه شده است.
واکاوی سازوکار انقباض شهری و وابستگی آن با فرهنگ برنامه ریزی (مورد پژوهی: منطقه8 کلانشهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارهای شهری همواره متحمل دگرگونی های دائمی بوده و متاثر از عوامل درونی و بیرونی، رشد و انقباض را در جمعیت خود تجربه کرده اند. برنامه ریزی برای شهرهای درحال انقباض دیگر تحت پیش گزاره های رشد شهری معنادار نیست و نیازمند تغییر به پارادایم دیگری است. از این رو چالش شهرهای در حال انقباض، پتانسیل ایجاد زمینه تغییر در فرهنگ برنامه ریزی را نیز دارا می باشند. انقباض شهری به عنوان پدیده ای که به لحاظ تجربی انگاشت پردازی شده، ناشی از میان کٌنِش محرک های متغیر انقباض در سطوح مختلف فضایی است که به کاهش جمعیت در مقیاس محلی منجر گشته و ممکن است با افت اقتصادی و تغییرات جمعیتی نیز همراه باشد. هدف این پژوهش شناسایی و بررسی عوامل و محرکه های تأثیرگذار بر انقباض شهری در حال رخداد در منطقه ۸ کلانشهر تبریز و نیز بررسی پیامدها و اثرات ناشی از این پدیده بر برنامه ریزی می باشد که منجر به عدم توانایی منطقه در جذب و نگهداشت جمعیت شده است. بدین ترتیب در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق ترکیبیِ متوالیِ اکتشافی بهره گرفته شده است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که پدیده انقباض شهری ناشی از مؤلفه هایی است که در بستر برنامه ریزی ساختار فضایی بررسی شده و متناسب با شرایط و ویژگی های هر محیط، تعیین می گردد. در منطقه مورد مطالعه نیز عوامل و محرکه های کاهش جمعیت شناسایی شده به ترتیب در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، آلودگی محیطی و منظر شهری بیش ترین میزان اثرگذاری بر رخداد این پدیده را دارا می باشند.
کارایی روش های فازی در ناحیه بندی مناطق شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PR(مطالعه موردی: شهر قشم)
حوزههای تخصصی:
روند توسعه ی شهری مانند یک روند فازی است؛ بنابراین ناحیه بندی فازی و پایش فضای شهری با استفاده از تصاویر پنکروماتیک HR-PRS، یکی از بهترین ابزارها در مدیریت و برنامه ریزی شهری محسوب می شود. از این رو در این نوشتار با هدف بررسی کارایی عملکرد روش های خوشه بندی فازی جهت ناحیه بندی در محدوده شهری قشم از تصاویر پنکروماتیک HR-PR سنجنده GeoEye-1 استفاده شده است. در این باره جهت بررسی عملکرد الگوریتم-های FWS ، MSA ، IDF و CFM با استفاده از نرم افزار MATLAB، 6 معیار کیفی مختلفی در سه دسته مکانی، رادیومتریکی و مکانی-رادیومتریک تعریف شده است. در ادامه با استفاده از این روش ها و بر اساس ویژگی های فازی به ادغام تصاویر ورودی پرداخته و با استفاده از روش خوشه بندی فازی و خروجی ادغام که ماهیتی فازی دارد، به ناحیه بندی محدوه ی شهری مورد مطالعه اقدام گردید. نتایج پژوهش کارایی روش های ناحیه بندی پیشنهادی را از منظر تشخیص پدیده ها و عوارض مکانی و انسانی و استخراج دقیق اطلاعات از تصاویر ماهواره ای تأیید می نمایند. در این میان روش FWS بهترین عملکرد را در ناحیه بندی مناطق شهری از خود نشان داده است. بنابراین، طبق نتایج تحقیق استفاده از الگوریتم های خوشه بندی و ویژگی های فازی یک روش مناسب و بهینه برای تلفیق اطلاعات تصویر ماهواره ای HR-PRS از یک منطقه ی شهری با هدف ناحیه بندی است.
ارزیابی ظرفیت برد شهری منطقه چهار کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
286 - 301
حوزههای تخصصی:
ظرفیت برد نقش مهمی در پایداری زیست محیطی شهرها دارد، بطوریکه به ایجاد تعادل بین جمعیت و منابع موجود در یک منطقه می پردازد. توجه به مقوله ظرفیت برد در برنامه ریزی برای شهرها از یک طرف به مدیریت بهتر تصمیمات شهری در زمینه ی هزینه ها و امکانات و از طرف دیگر به حفظ منابع با کیفیت مطلوب برای نسل های آینده منجر می شود. با عنایت به این امر در این پژوهش در جهت بررسی ظرفیت برد شهری منطقه 4 تبریز، ظرفیت سه شاخص زباله شهری، شبکه معابر و فضای سبز شهری در پاسخگویی به جمعیت ساکن در منطقه مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد حاکم بر پژوهش توسعه ای_کاربردی و روش تحقیق از نوع توصیفی _تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به روش اسنادی، میدانی و کتابخانه ای و پیمایشی گردآوری شده است. برای تعیین ظرفیت برد ابتدا پتانسیل بهره وری هرکدام از منابع برآورد و سپس براساس جمعیت، میزان آستانه های مجاز بیان و با استانداردهای زیست محیطی مورد مقایسه و بررسی قرار گرفته است، پس از تلفیق و ترکیب داده ها به تهیه نقشه ها در محیط جی آی اس پرداخته شده است. .نتایج نشان می دهد که فضای سبز شهری با ظرفیت جمعیت پذیری حداقل659617 و حداکثر7420690 نفر در برابر جمعیت 325898 نفر منطقه چهار در وضعیت مطلوب قرار دارد. شاخص زباله با ظرفیت پذیری حداقل150000 نفروحداکثر 240000نفر باتوجه به جمعیت منطقه در وضعیت نامطلوبی بوده همچنین در زمینه شاخص شبکه معابر با ظرفیت جمعیت پذیری حداقل 96384 و حداکثر 112544 نفر در مقابل ظرفیت جمعیتی منطقه در بازه فشار بحرانی قرار دارد.
تدوین اصول و معیارهای حضور نابینایان در فضای شهری (نمونه موردی: منطقه 22 شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
شهر مطلوب شهری است که شبکه های شهری، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطی آن برای همه شهروندان، از هر نوع و طیفی تعریف شده باشد و هیچ کس با هیچ ویژگی خاص خارج از دایره شهر قرار نگیرد. افراد معلول نیز از این قاعده مستثنی نیستند و محیط شهری باید به گونه ای طراحی و مناسب سازی گردد، تا ایشان بتوانند به راحتی از آن استفاده نمایند. عدم حضور انسان معلول در محیط موجب دوری درصدی از افراد جامعه از حوزه طبیعی فعالیت ها و عدم امکان مشارکت درروند طبیعی زندگی شهری است و درنتیجه این افراد مصرف کننده محسوب شده و بر نرخ سرباری جامعه می افزایند، این امر نمودی از یک جامعه ناسالم بوده و به عدم تعادل منجر خواهد شد. شناخت و ایجاد شرایط مناسب و استفاده از مواهب و امکانات زندگی مدنی برای کسانی که در شهر زندگی می کنند، از وظایف کارشناسان حیطه شهرسازی می باشد. هدف اصلی این پژوهش پرداختن به مبانی احساس و ادراک فرد نابینا و چگونگی ارتباط وی با محیط پیرامون و درنتیجه ارائه راهکارهای کیفی طراحی محیط به منظور افزایش حضور پذیری نابینایان در فضاهای شهری و نیز تدوین استانداردها و ضوابط محیطی به منظور ایجاد سازگاری محیطی به جهت بهره برداری آن ها می باشد. در تحقیق حاضر در ابتدا، موضوع ادراک انسان از محیط موردبررسی قرار گرفت و به طورکلی به شناخت محیط، ارتباط انسان با فضای پیرامون و سیستم های ادراکی انسان پرداخته شد. پس ازآن با توجه به آسیب پذیر بودن سیستم های ادراکی، موضوع نابینایی به عنوان یک آسیب سیستم ادراکی؛ تعاریف و تاریخچه نابینایی و همچنین آشنایی با موقعیت نابینایان موردبررسی قرار گرفت. سپس به چگونگی ادراک فرد نابینا از محیط و چگونگی شکل گیری فضا برای نابینا پرداخته و در ادامه ادراک شنیداری، مبحث سویابی پژواکی و موضوع حرکت و جهت یابی مطرح می گردد، در انتها با توجه به آگاهی و شناخت کاملی که نسبت به فرد نابینا، نیازها و ارتباط وی با محیط پیداکرده ایم به راهکارهایی جهت تسهیل ارتباط وی با محیط می پردازیم که می تواند به صورت اصول و مبانی طراحی در اختیار متخصصین طراحی قرار گیرد. نوع تحقیق توصیفی است و محصول نهایی پژوهش ارائه راهکارهای کیفی و کمی طراحی محیط عام شهری با تکیه بر تمام حواس و نیز تدوین اصول و ضوابط حضور نابینایان در فضای شهری می باشد.
سلامت محیط زیست شهری: از ساختار فضایی شهر تا مشارکت شهروندی (نمونه موردی: منطقه یک شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دست یابی به محیط زیست سالم شهری یکی از اهداف توسعه پایدار شهری است. سلامت محیط زیست شهری تحت تأثیر شرایط و ساختار فضایی شهر بوده و از طرف دیگر عامل انسانی به عنوان محیط اجتماعی در ایجاد و تغییر سلامت محیط زیست شهری نقش بسزایی دارد، بنابراین جهت ارتقاء سلامت محیط زیست شهری، تحلیل و تبیین ارتباط بین محیط انسان ساخت و محیط اجتماعی ضروری است. پژوهش حاضر به بررسی ارتباط بین ساختار فضایی منطقه یک شهرداری تهران با مشارکت شهروندی در ارتقاء سلامت محیط زیست محلات شهری میپردازد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و متغیرهای اصلی این پژوهش شر ایط اجتماعی، وضعیت اقتصادی، شرایط کالبدی - فیزیکی و مشارکت شهروندی است. ابزارهای جمع آوری دادهها به صورت مورد تحلیل قرارگرفته است. GIS و SPSS پرسشنامه و استفاده از دادههای ثانویه از مراکز آماری است که با استفاده از نرم افزار نتایج این پژوهش نشان میدهد که بین ساختار فضایی سالم شهری و مشارکت شهروندی در ارتقاء سلامت محیط زیست شهری همبستگی وجود دارد، و الگوهای فضایی محیط زیست سالم با الگوی مشارکت شهروندی در ارتقاء سلامت محیط زیست شهری منطبق است.
تحلیل فایده-هزینه مدیریت پسماندهای جامد شهری: مطالعه موردی شهر رباط کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
28 - 36
حوزههای تخصصی:
امروزه توسعه اقتصادی، رشد جمعیت و شهرنشینی باعث شده است تا محیط زیست به شدت در معرض آسیب و تخریب قرار گیرد. در این ارتباط پسماندهای جامد شهری نقش قابل توجهی در تخریب دارد. عدم صرفه های اقتصادی ناشی از فرایند مدیریت پسماند مهمترین موضوعی است که باعث غفلت از هزینه کردن برای مدیریت آثار خارجی محیط زیستی می شود و لذا بررسی پایداری مالی این فرایند ضروری است. در این مقاله به ارزیابی مالی و اقتصادی سه مرحله از فرایند مدیریت پسماند شامل ذخیره سازی، جمع آوری و حمل و نقل برای شهر رباط کریم با استفاده از رویکرد تحلیل هزینه-فایده پرداخته می شود. نتایج نشان داد که در وضعیت فعلی با توجه به اینکه هزینه های انجام این طرح (هزینه های ثابت و متغیر) نسبت به درآمد حاصل از فروش پسماند، بسیار بیشتر است، این فرایند از دیدگاه سرمایه گذاران بخش خصوصی دارای توجیه پذیری مالی نمی باشد. بمنظور بررسی امکان توجیه پذیری مالی، سه سناریو شامل کاهش 15 درصدی هزینه های ثابت، افزایش 30 درصدی درآمد حاصل از فروش هرتن پسماند و لحاظ منافع غیرمستقیم کاهش هزینه های بهداشتی ناشی از عملکرد صحیح مدیریت پسماند مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که با لحاظ این تغییرات، نرخ بازده داخلی 40 درصد و نسبت فایده به هزینه حدود 20/1 و دوره بازگشت سرمایه 25/4 سال خواهد بود و فرایند مدیریت پسماند می تواند دارای توجیه پذیری مالی باشد. نتایج این مطالعه می تواند اطلاعات لازم برای تعیین مشوق های دولتی برای اقتصادی نمودن فرایند مدیریت پسماند توسط بخش خصوصی را فراهم نماید.
تحلیل الگوی رشد کالبدی- فضایی شهرها از طریق آمار فضایی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی شهری از گذشته تا به امروز بیشتر بر اساس توجه به عوامل کالبدی پیش رفته است تا جایی که اساس برنامه ها و طرح های شهرسازی و برنامه های شهری را عمران شهر و فضاهای کالبدی , تحت تأثیر خود قرار داده است . شهر محصول روابط و مناسبات پیچیده اقتصادی و اجتماعی است و ناهمگونی های فضایی آن بازتاب فرایندهای در هم بافته فرهنگی – اجتماعی و سیاسی– اقتصادی در طی تاریخ در بستر طبیعت بوده است . شناخت الگوی رشد فضایی شهرهای اصلی مناطق و کشورها، برای تدوین سیاست های مناسب و دستیابی به توسعه پایدار امری اساسی است. دستیابی به این مهم نیز نیازمند استفاده از روش ها و ابزارهای مناسب و پیشرفته می باشد. این مقاله باهدف مطالعه رشد و توسعه فضایی شهر گرگان با استفاده از مدل های تحلیل فضایی و تکنیک های مربوط به خودهمبستگی فضایی با استفاده از GIS نگارش یافته است. بر این اساس به منظور تحلیل توسعه فضایی شهر گرگان فرضیه پژوهشی مطرح شد و به روش توصیفی –تحلیلی ارزیابی شد. بر این اساس از روش های مختلف آمار فضایی و تکنیک های خودهمبستگی فضایی ازجمله تحلیل خوشه بندی، ضرایب موران و گری، G عمومی، تحلیل لکه های داغ استفاده شده است . نتایج نشان می دهد که شهر گرگان، الگوی رشد تصادفی متمایل به خوشه ای را با شکل گیری دو لکه داغ در بخش جنوب و شرق شهر و یک لکه سرد در بخش شمال تجربه نموده است.