فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۴۱ تا ۴٬۱۶۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
77 - 99
حوزههای تخصصی:
مفهوم تاب آوری، مفهوم جدیدی است که بیشتر در مواجهه با ناشناخته ها و عدم قطعیت ها به کاربرده می شود. لذا آگاهی از وضعیت تاب آوری و تاب آور نمودن جوامع شهری دارای اهمیت خاصی می باشد. محله سهرابیه سکونتگاهی غیررسمی می باشد که ریشه شکل گیری آن به سال 1343 و تحت تأثیر اصلاحات ارضی برمی گردد. آگاهی از وضعیت تاب آوری و میزان آسیب پذیری این گونه بافت ها، امکان مدیریت مناسب و مطلوب را در مواقع بحران امکان پذیر می کند. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال سنجش و اولویت بندی مؤلفه های تاب آوری در سطح محله اسکان غیررسمی سهرابیه می باشد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی مبتنی بر داده های اولیه می باشد که جمع آوری اطلاعات اولیه، به صورت اسنادی و پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه به صورت نقطه ای و با موقعیت مشخص انجام گرفته است. برای تحلیل داده ها و سنجش میزان تاب آوری و اولویت بندی مؤلفه های آن در محله سهرابیه از نرم افزارهای SPSS، Smart PLS و برای تحلیل فضایی نیز از نرم افزار Arc GIS استفاده شده است. نتایج گویای آن است که تاب آوری محله سهرابیه با میانگین 27/2 در سطح پایینی قرار دارد و در برابر بحران های طبیعی از آسیب پذیری بالایی برخوردار است. در رابطه با وضعیت هر یک از ابعاد و میزان تأثیر آن ها بر میزان تاب آوری بر اساس نتایج مدل سازی ساختاری بعد اقتصادی بیشترین و بعد کالبدی کمترین تأثیر را بر تاب آوری محله سهرابیه داشته داشته اند. نتایج تحلیل فضایی نیز نشان دهنده تفاوت تاب آوری در ابعاد مختلف بر اساس شرایط آن ها در سطوح مختلف محله است. به طوری که تنها مناطق مرکزی محله از وضعیت نسبتاً بهتری برخوردار هستند؛ اما حاشیه های شمالی، جنوبی و غربی محله تاب آوری پایینی دارند و آسیب پذیرتر هستند. با آگاهی از وضعیت تاب آوری در ابعاد مختلف و همچنین شناخت به دست آمده از وضعیت فضایی تاب آوری در سطح محله سهرابیه، می توان از برنامه ریزی و مدیریت بهتری جهت بیشتر تاب آور شدن محله دارا بود.
تحلیل عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر مرزی بانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم بهار ۱۳۹۴ شماره ۱۴
91 - 101
حوزههای تخصصی:
مبادلات تجاری و مرزی شهر بانه تا پایان دهه شصت در مقیاس محدود انجام می شد اما در اولین سال های دهه هفتاد و با ایجاد بازارچه مرزی سیرانبند مبادلات تجاری در این شهر رونق یافت. با افزایش ورود کالاهای قاچاق و ورود سالانه میلیون ها مسافر به این شهر ،زمینه برای ایجاد مشاغل غیررسمی مانند دست فروشی، اجاره سویت و... فراهم شد. اگرچه رونق تجارت در شهر بانه اثرات مثبت همچون ایجاد اشتغال ، افزایش توان اقتصادی و .. داشته است با وجود این تمرکز شدید فعالیت های غیر رسمی در محدوده کوچکی از شهر بانه سبب ایجاد مشکلات فراونی از جمله ازدحام جمعیت ، آلودگی صوتی و هوا ،ترافیک وکاهش کیفیت زیستی در محدوده مرکزی شده است بنابراین به نظر می رسد انجام پژوهش های در جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز فعالیت های غیر رسمی در محدوده مرکزی شهر بانه به عنوان محدوده ای که بیشترین تاثیر را از این فعالیت ها می پذیرد ضروری می نماید.هدف از این پژوهش بررسی عوامل موثر بر تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهرهای مرزی بانه و ارائه راهکارهای جهت کاهش اثرات منفی آن می باشد. در پژوهش حاضر با توجه به ابعاد گسترده مسأله ی تحقیق، از ابزارها و روش های متنوعی از قبیل مصاحبه های میدانی با اهالی، فروشندگان و کارشناسان و تحلیل ثانویه استفاده شد.در این پژوهش ابتدا با استفاده از شاخص های مستخرج از مبانی نظری تحقیق، محدوده تمرکز تجارت غیر رسمی در شهر بانه تعیین و تدقیق گردیده و تاثیرات تمرکز تجارت غیر رسمی بر این محدوده مورد بررسی قرار می گیرد .نتایج تحقیق نشان می دهد نزدیکی به مرز و وجود تعلقات اجتماعی با آنسوی مرز ، کمبود فرصت های شغلی در منطقه و قاچاق کالا از عوامل اصلی تمرکز اشتغال غیر رسمی در این شهر می باشد. در نتیجه افزایش اشتغال غیر رسمی سبب تغییرات کاربری از مسکونی به تجاری و رشد قارچ گونه مجتمع های تجاری ،توسعه افقی و عمودی شهر ، افزایش مشاغل کاذب و ازدحام و ترافیک در شهر شده است. جهت کاهش مشکلات ناشی از تمرکز اشتغال غیر رسمی در شهر بانه می توان به مدیریت صحیح بازارچه ، تسریع در توسعه زیر ساخت ها، کاهش تمرکز مجتمع های تجاری و خدمات در هسته مرکزی و تهیه طرح ساماندهی ترافیک هسته مرکزی اشاره نمود.
تبیین حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهرهای بندری، مطالعه موردی: بندرلنگه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
87 - 99
حوزههای تخصصی:
حس تعلق به مکان به عنوان عامل ارتقاء دهنده تعامل و ارتباط میان فرد با محیط، رفاه ذهنی فرد، سطح امنیت و مشارکت شهروندان و در مؤثر در فرایند بازآفرینی شهری و کاهش استرس و افسردگی یکی از عناصر کلیدی توسعه پایدار محلی در فضاهای شهری است که در دهه های اخیر تاکنون، موردتوجه سیاست گذاران و برنامه ریزان توسعه قرارگرفته است. در اکثر فضاهای شهری کنونی ایران، تقابل شدیدی میان بافت های تاریخی و جدید شکل گرفته است که در صورت برنامه ریزی یکپارچه و منسجم، می توان از تقابل موجود به عنوان فرصتی برای تعامل و هم افزایی در راستای توسعه کالبدی فضایی و اجتماعی اقتصادی دو بافت مذکور بهره برد. هدف پژوهش کاربردی حاضر که با روش کمی انجام گرفته است، بررسی تطبیقی حس تعلق به مکان در بافت تاریخی و جدید شهرهای بندری ایران است که به صورت مطالعه موردی، در بندرلنگه انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش را سرپرستان خانوار ساکن در بافت تاریخی و جدید شهر بندرلنگه تشکیل می دهد که از میان آن ها 399 نفر (190 نفر در بافت تاریخی و 209 نفر در بافت جدید) به عنوان نمونه آماری در نظر گرفته شده اند. نتایج پژوهش نشان داد میانگین محاسبه شده برای حس تعلق به مکان در بافت تاریخی با مقدار 022/4 به صورت معناداری بیشتر از حد متوسط (عدد 3 به عنوان مبنای آزمون) بوده است و میانگین محاسبه شده حس تعلق مکانی برای بافت جدید با مقدار 68/2، در سطح پایین تر از متوسط قرار داشته است. نتایج نشان داد در بافت تاریخی بیشترین و کمترین میانگین حس تعلق به مکان به مؤلفه های عناصر طبیعی و آسایش محیطی و مبلمان و تجهیزات به ترتیب با میانگین 42/4 و 47/3 اختصاص یافته است و در بافت جدید مؤلفه های مبلمان و تجهیزات و عناصر طبیعی و آسایش محیطی به ترتیب با میانگین 13/4 و 12/ 2 دارای بیشترین و کمترین میانگین بوده اند. نتایج آزمون لون با سطح معناداری کوچک تر از 05/0، نشان دهنده عدم برابری واریانس حس تعلق به مکان در بافت تاریخی وجدید بود و نتایج آزمون t مستقل با مقدار 95/24 نشان داد در سطح اطمینان 95 درصد، حس تعلق به مکان در بافت تاریخی شهر بندرلنگه نسبت به بافت جدید آن در سطح بالاتری قرار دارد. بنابراین در راستای تقویت حس تعلق به مکان در بافت های جدید شهری، باید ابعاد، مؤلفه ها و شاخص های حس تعلق به مکان در بافت تاریخی را به عنوان الگوهای معماری بومی سنتی، موردتوجه ویژه قرارداد.
بررسی تناسب زیرساخت سبز شهری با رویکرد عدالت فضایی با استفاده از متریک های سیمای سرزمین و تحلیل شبکه فازی (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۸ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
299 - 325
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم رشد شهری و افزایش جمعیت، تغییر کاربری زمین و از بین رفتن زیرساخت سبز است. در دهه های اخیر، زیرساخت سبز شهری کلان شهر تبریز که سریع ترین رشد شهری را در میان شهرهای شمال غرب کشور دارد، به دلایل مختلف از جمله توسعه شهر از سوی مدیران و گاهی خود شهروندان، قربانی سودجویی اقتصادی و کاربری های خاکستری شده است؛ از این رو پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای-کاربردی و توصیفی-تحلیلی به بررسی توزیع فضایی زیرساخت سبز شهری مناطق دهگانه کلان شهر تبریز با رویکرد عدالت فضایی پرداخته است. در این پژوهش، از سه معیار محیطی، اجتماعی، اقتصادی و پانزده زیرمعیار تأثیرگذار (ارتفاع، لیتولوژی، شیب زمین، جهت شیب، آسایش، فاصله از کاربری مسکونی، فاصله از کاربری آموزشی، فاصله از معابر اصلی، فاصله از تأسیسات و تجهیزات شهری، تراکم جمعیت، بعد خانوار، امنیت اجتماعی، پراکنش زیرساخت سبز، ارزش زمین و درآمد) استفاده شد. همچنین برای ارزیابی تناسب زیرساخت سبز از روش تحلیل شبکه فازی (ANP Fuzzy) استفاده شد. پس از استخراج وزن متغیرها در محیط نرم افزار Super Decision، این وزن ها در لایه های مربوط اعمال شدند و نقشه نهایی پهنه بندی زیرساخت سبز در پنج کلاس کاملاً مناسب، مناسب، متوسط، نامناسب و کاملاً نامناسب استخراج شد. از سوی دیگر متریک های سیمای سرزمین (CA, NP, Pland, Pd, LPI) در محیط نرم افزار Fragstats به دست آمد. براساس نتایج، مناطق دهگانه تبریز از نظر برخورداری از زیرساخت سبز در سطح کلاس کاملاً مناسب بدین ترتیب قرار دارند: منطقه 1 با برخورداری از 72 درصد در رتبه اول، منطقه 2 با 51 درصد، منطقه 10 با 21 درصد، منطقه 4 با 20 درصد، منطقه 3 و 7 با 17 درصد، منطقه 5 با 14 درصد، منطقه 6 و 8 با 7 درصد و درنهایت منطقه 9 با نداشتن کلاس کاملاً مناسب به ترتیب در رده های دوم تا دهم قرار گرفته اند. بررسی نتایج سیمای سرزمین نیز نشان می دهد، وضعیت زیرساخت سبز شهری در مناطق دهگانه، به جز مناطق 1، 2 و 10، در بقیه مناطق نامطلوب است. همچنین تناسب زیرساخت سبز شهری از منظر عدالت فضایی در سطح مناطق دهگانه کلان شهر تبریز رعایت نشده است.
طراحی اقلیمی؛ نمودی از همسازی با محیط، نمونه موردی: اقلیم گرم و خشک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۹
282 - 292
حوزههای تخصصی:
بی تردید شکوفایی و رشد نظام صنعت و اقتصاد کشورهای پیشرفته را باید مرهون درک صحیح مفاهیم "توسعه" و "تحقیق" و شناخت ارتباط منطقی و برنامه ریزی شده بین این دو دانست. نقش صنعت ساختمان در بازسازی و توسعه اقتصادی و اجتماعی کشور ایران انکارناپذیر است و دستیابی به اهداف بخشی از توسعه کشور، تنها در گرو داشتن نگرشی سیستمی و تلاش در جهت صرفه جویی های اقتصادی در مقیاس کلان است. در این راستا، طراحی اقلیمی که بر توجه به ویژگیهای اقلیمی مناطق مختلف وتاثیرآنها درشکل گیری ساختمانهای و محیط های مسکونی تاکید دارد، ازسویی بر بالا بردن سطح کیفی آسایش فضاهای داخلی تاثیر گذاشته واز سوی دیگر با تکیه بر انرژی های غیر فسیلی و کاهش مصرف انرژی های فسیلی نقش قابل ملاحظه ای در جلوگیری از انتشار گازهای گلخانه ای و مخاطرات طبیعی ناشی از آن دارد. این تحقیق قصد دارد به روشی تحلیلی و بر پایه مطالعات اسنادی، ویژگی های موثر طراحی اقلیمی بر آسایش حرارتی و کاهش مصرف انرژی را مورد بررسی قرار دهد. در این راستا و با توجه به گستردگی و تنوع اقلیمی در ایران و همچنین با توجه به منابع در دسترس، تمرکز بر گروه اقلیمی گرم و خشک می باشد. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد راهکارهای طراحی اقلیمی می تواند نقش قابل ملاحظه ای در تامین آسایش حرارتی فضای معماری و کاهش مصرف انرژی و مخاطرات ناشی از روند مصرف کنونی انرژی های فسیلی داشته باشد. واژه های کلیدی: طراحی اقلیمی، آسایش حرارتی اقلیم گرم و خشک، کاهش مصرف در انرژی، مخاطرات طبیعی
تحلیل پایداری بازآفرینی بافت مرکزی شهر مطالعه موردی: بافت مرکزی شهر زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی پایداری بازآفرینی بافت مرکزی شهر زنجان می باشد. روش اتخاذشده، توصیفی- تحلیلی و نوع تحقیق کاربردی است. جمع آوری داده ها به دو شیوه کتابخانه ای و میدانی می باشد. تحلیل داده ها با تکنیک چند معیاره ویکور (VIKOR) و برای مدل سازی اثرات پایداری نواحی موردمطالعه در بازآفرینی شهری از روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرم افزار AMOS انجام شده است بدین صورت؛ در بحث سنجش میزان پایداری نواحی چهارگانه در بافت، ناحیه یک بیشترین وضعیت پایداری را دارا است و بر اساس مدل سازی معادلات ساختاری، بعد کالبدی به مقدار 92/0 و بعد اقتصادی به میزان 51/0 دو بعد از ابعاد ساختاری پایداری شهر هستند که قوی ترین ارتباط را در بازآفرینی شهری در نواحی موردمطالعه داشته و بیشترین تأثیر را در بازآفرینی محدوده دارند و بیشترین اثرات روابط بین ابعاد موردمطالعه مربوط به اثر بعد کالبدی بر روی بازآفرینی شهری با وزن رگرسیونی 918/0 و بعدازآن؛ بعد اقتصادی با وزن رگرسیونی 516/0 می باشد. به عبارت دیگر، ابزارهای کنونی هدایت توسعه شهری؛ علیرغم اقدامات پراکنده در زمینه گذر از رویکرد اصالت بخشی و صرفاً کالبدی به سوی رونق صنایع دستی، گردشگری بافت مرکزی، پیاده محوری، برگزاری جشنواره ها و ... هنوز قابلیت بازآفرینی پایدار در جهت تحقق شهر خلاق را به مفهوم واقعی آن ندارند.
ارزیابی آسیب پذیری کالبدی شهر بجنورد در مقابل زلزله با رویکرد توسعه پایدار شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۵ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
149 - 163
حوزههای تخصصی:
اثرات و آسیب پذیری ناشی از مخاطرات طبیعی در جهان در حال افزایش است و ابعاد این اثرات در زمینه های فیزیکی، توسعه اقتصادی اجتماعی، از دست دادن جان و مال، منابع و تخریب همه جانبه، شدید و گسترده است. تلاش برای کاهش آسیب پذیری نشان می دهد که باید راهبردی ارزشمند برای کاهش اثرات مخرب ناشی از بحران در دستور کار سیاست های اجتماعی روز قرار گیرد. با وقوع زلزله های مخرب در جامعه حوادثی ازاین دست اتفاق می افتد: فروریختن ساختمان ها، زخمی یا کشته شدن مردم، آسیب دیدن زیرساخت ها و متوقف شدن اقتصاد، بنابراین برنامه ریزی کاهش مخاطرات و بهسازی برای تاب آوری جوامع در مقابل مخاطرات بسیار ضروری است. ازاین رو این مقاله به بررسی کاهش آسیب پذیری و ساماندهی کالبدی – فضایی شهر بجنورد در مقابل زلزله از طریق برنامه ریزی کاربری زمین شهری با رویکرد توسعه پایدار شهری می پردازد. روس تحقیق در پژوهش حاضر توصیفی – تحلیلی بوده که در ابتدا با جمع آوری اطلاعات و داده های لازم اقدام به تشکیل بانک اطلاعاتی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی گردید ، سپس با استخراج و ترکیب نقشه های جدید، تحلیل نهائی انجام شده است. برای مشخص کردن میزان آسیب پذیری شهر بجنورد، به شاخص مراکز خطرزا، دانه بندی قطعات، تراکم ساختمانی، تراکم جمعیتی، کیفیت ابنیه، دسترسی به مراکز امدادی و زمین و اراضی عمومی و باز انتخاب شده و قطعه های ساختمانی آسیب پذیر در مقابل زلزله مشخص شده است. با توجه به نقشه آسیب پذیری شهر نتایج نشان می دهد محدوده هایی که خیابان های آن عرض کافی داشته و ازنظر دسترسی به مراکز امدادی در وضعیت بهتری قرار داشته و تراکم جمعیتی و ساختمانی و .. در آن ها پایین است، ازنظر آسیب پذیری در وضعیت بهتری قرار دارند. به عبارت دیگر این محدوده ها با توجه به تقسیم بندی نقشه آسیب پذیری به 5 قسمت، آسیب پذیری نسبتاً پایین، پایین، متوسط، بالا و آسیب پذیری بسیار بالاگرفته اند.
تبیین و ارزیابی شاخص های مؤثر بر ارتقای کارایی سیستم مدیریت پسماند مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
19 - 33
حوزههای تخصصی:
مدیریت مناسب مواد زائد جامد شهری به عنوان یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی در سراسر جهان مطرح می باشد. مشکلات زیست محیطی و بهداشتی به وجود آمده بر اثر عدم مدیریت صحیح پسماند شامل افزایش بیماری، ازدیاد حیوانات ولگرد، آلودگی هوا، آب، زمین و غیره است. ازاین رو شناسایی شاخص ها و ارتقای کارایی سیستم مدیریت پسماند اهمیتی بسیار دارد. در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شده است که ضمن تبیین و ارزیابی شاخص های مؤثر در دو بعد تولید- تفکیک و جمع آوری - حمل ونقل راهکارهای ارتقای کارایی سیستم مشخص شود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری سؤالات مرتبط با شهروندان، کلیه زنان شهر یزد و جامعه آماری سؤالات مرتبط با کارشناسان، کارشناسان سازمان پسماند، حوزه خدمات شهری و سازمان محیط زیست می باشند. تعداد 70 پرسشنامه توسط کارشناسان و 70 پرسشنامه توسط زنان خانوار تکمیل شده است. نتایج نشان می دهد آگاهی اجتماعی بر روی میزان تولید پسماند شهر یزد تأثیر داشته است؛ اما بر روی جداسازی و تفکیک پسماند مؤثر نبوده است. همچنین میزان درآمد و تعداد اعضای خانواده بر روی میزان تولید پسماند شهر یزد تأثیرگذار بوده است. استفاده از تکنولوژی مناسب و به کارگیری بخش خصوصی بر کارایی سیستم تأثیرگذار بوده است. تعداد دفعات و زمان جمع آوری پسماند در شهر یزد بر بعد جمع آوری و حمل ونقل تأثیری نداشته است. دلیل عدم تأثیرگذاری را می توان در کمبود تعداد دفعات و نامناسب بودن زمان جمع آوری پسماند خشک (یک روز در هفته) و همچنین جمع آوری پسماند تر به صورت روزهای زوج یا فرد هرماه و درنتیجه عدم رضایت شهروندان از نحوه جمع آوری برشمرد.
ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی در شهر ابرکوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر، ارزیابی شاخص های کیفیت زندگی در شهر ابرکوه، است. روش پژوهش براساس هدف، از نوع کاربردی است وبراساس ماهیت، از نوع توصیفی– تحلیلی است که با استفاده از نرم افزار Spss و Excel و روش های آماری از قبیل تحلیل عاملی و رگرسیون، توزیع وتکمیل پرسشنامه (300مورد)، مطالعات پیمایشی شهرابرکوه، مطالعه تاریخی مفهوم کیفیت زندگی و با استفاده از نظریه های گوناگون، به بررسی وضعیت کیفیت زندگی شهروندان در شهر ابرکوه پرداخته شده است. بخشی از یافته های این تحقیق نشان می دهد که: به طور کلی 9/45 درصد شهروندان شهر ابرکوه از کیفیت زندگی راضی و 9/32 درصدازکیفیت زندگی ناراضی بودند و 2/21درصد پاسخگویان نیز در طبقه خنثی قرار گرفته اند. بررسی وضعیت و میزان رضایت از قلمروهای سه گانه محیط فیزیکی، اقتصادی و اجتماعی درشهرابرکوه ، نشان می دهد؛ درقلمرو «محیط اجتماعی» بالاترین میزان رضایت با ارزش میانگین 73/7 مربوط به سلامت و پایین ترین میزان رضایت مربوط به موفقیت های زندگی شهروندان باارزش میانگین 30/4 است. در قلمرو «محیط فیزیکی» بالاترین میزان رضایت باارزش میانگین 92/6 مربوط به وضعیت خانه و مسکن وکمترین میزان رضایت با ارزش میانگین 72/4 مربوط به مبلمان شهری است. در قلمرو «محیط اقتصادی» بالاترین میزان رضایت با ارزش میانگین 29/4 مربوط به امکانات و خدمات آموزشی و پایین ترین میزان مربوط به فرصت های شغلی با ارزش میانگین 29/3 است.
ظرفیت بازتابش خورشیدی سطوح بام در کاهش مصرف انرژی سرمایشی مساکن شهری، مطالعه موردی: مسکن مهر شهرری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، ارزیابی و تحلیل سطوح انعکاسی با ضریب بازتابش زیاد است که به عنوان یکی از راهکارهای طراحی غیرفعال به منظور کنترل جذب انرژی تابشی خورشید و کاهش دما و مصرف انرژی مساکن شهری، به خصوص در اقلیم گرم و خشک، به شمار می رود. روش تحقیق در این پژوهش، تحلیلی- مدل سازی است که شامل مطالعه میدانی و شبیه سازی رایانه ای بام های انعکاسی، با ضریب بازتابش متفاوت به کمک نرم افزار Energy plus است. این مطالعه، برای دو نوع بام رایج در ساختمان های مسکونی شهر تهران صورت گرفته است و حاوی تغییرات دقیق دما و مصرف انرژی سرمایشی در طی ماه های مختلف سال می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که افزایش مقادیر ضریب بازتابش سطوح بام به کمک متریال های انعکاسی، تأثیر زیادی در کاهش دمای سطح و دمای هوای پیرامونی بام ساختمان دارد. علاوه بر این، مصرف انرژی سرمایشی به علت کاهش جذب حرارت خورشید توسط سطوح خارجی، کاهش می یابد.
تحلیلی بر تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله (نمونه موردی: محله تلگرد شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کمبود عناصر هویت بخش در یک محله منجر به عدم ارتباط بین شهروندان، از بین رفتن تعاملات اجتماعی و درنهایت نیز منجر به از بین رفتن حس تعلق به محیط شهری می شود. این عناصر را بر اساس نوع می توان شامل عناصر کالبدی- عملکردی و معنایی به شمار آورد. بر این اساس مطالعه پیش رو سعی دارد تأثیر کاربری اراضی بر هویت بخشی به محله تلگرد واقع در منطقه4 شهرداری مشهد را مورد سنجش قرار دهد. این محله از گذشته به عنوان مرکز تولید جارو در شهر مشهد محسوب می شده است به گونه ای که 150 کارگاه جاروبافی در این محدوده فعالیت داشته اند و کلیه نیازهای شهر را تأمین می کرده اند. روش مطالعه توصیفی- تحلیلی است و شیوه جمع آوری داده ها مبتنی بر پرسشنامه است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G-Power و با توجه به جمعیت محله (27328 نفر)، 377 نفر برآورد شده است. داده ها با نرم افزار SPSS و با استفاده از آزمون های خی دو، فریدمن، تائوبی کندال و پیرسون مورد تجزیه وتحلیل قرارگرفته اند. این مطالعه نشان داد که عناصر هویت محله در شرایط فعلی از نظر ساکنین، کارگاه های جاروبافی و کاربری مذهبی (مسجد جوادالائمه) است به گونه ای که ارتباط معناداری میان حضور کارگاه های جاروبافی، حس تعلق و هویت به محله تلگرد وجود دارد. این درحالی است که تعداد این کارگاه ها در شرایط فعلی روبه کاهش است. این کارگاه ها امروزه نیز باعث تمایز محله، ایجاد اشتغال و عامل همبستگی اجتماعی در محله شده است. با این که کارگاه های جاروبافی برطرف کننده نیاز شهر هستند ولی از نظر هویت بخشی فیزیکی نیازمند توجه بیشتر در برنامه ریزی های شهر و همچنین مرمت می باشند.
مقایسه ترجیح و ادراک مردم از پارک های شهری طبیعی- ارگانیک و منظم - هندسی مطالعه موردی: پارک لاله و پارک دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۳
5 - 16
حوزههای تخصصی:
در دهه های پایانی قرن بیستم تغییر سریعی در نگرش ها نسبت به طبیعت درمحیط شهری به وجود آمده است که نشان می دهد اگاهی بیشتری نسبت به طبیعت در میان عموم مردم و متخصصان ایجاد شده است. مزایا و فواید ارتباط با طبیعت توسط روان شناسان محیطی مورد تحقیق وبررسی قرارگرفته است و میتوان گفت که چنین ارتباطی برای سلامت انسان ضروری است و وجود مناطق باز و طبیعی مزایای زیبایی شناسی و روانی زیادی در بر دارد. برای افزایش استفاده عموم از فضاهای سبز شهری بهتر است این فضاها بر اساس ترجیحات و نیازهای عموم مردم طراحی شوند. پژوهش هایی وجود دارد که نشان می دهد در کشورهای غربی و به ویژه اروپایی برخی از مردم به منظر طبیعی و نامنظم در مناطق شهری اهمیت نمی دهند و آن را نامرتب ، ناهنجار، بی ارزش یا حتی ترسناک میدانند و منظرهای شهری منظم و طراحی شده را ترجیح میدهند. این پژوهش دیدگاه مردم را نسبت به منظرهای ارگانیک شهری در مقایسه با طرح های منظم تر و هندسی بررسی می کند. نظر عموم با استفاده از پرسش نامه با نمونه گیری تصادفی در دو فضای ارگانیک، و منتظم و هندسی مورد سنجش قرار گرفته و این دو شیوه طراحی با هم مقایسه شدند. نتایج نشان میدهد اگرچه استفاده کنندگان از هر دو پارک فواید و ویژگی های مثبت را در هر یک از آنها اشاره می کنند( در جزئیات) اما به طورکلی جامعه مورد مطالعه درک مشخصی از طراحی ارگانیک و طبیعی نداشته، الگوی شطرنجی را برای فضاهای سبز شهری ترجیح می دهند و برای آن فواید و ارزش های بیشتری قائلند. شناخت درک و دریافت مردم از شیوه های طراحی منظر و توجه به ترجیحات و نیازهای آنها در استفاده از فضاهای سبز می تواند به طراحان منظر در طراحی این فضاها و نیز افزایش استفاده از آنها کمک کند.
ارزیابی زیست پذیری مبتنی بر متغیرهای حس تعلق به مکان (مطالعه موردی: منطقه ۱ کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
361 - 385
حوزههای تخصصی:
در چند دهه گذشته، رشد فناوری و اجرای مبانی مدرنیته در ساخت شهرها موجب روند کاهشی در زیست پذیری شهرها شده است که به اثراتی نامطلوب در فضاهای شهری منجر شده است. یکی از برجسته ترین این اثرات که می توان از آن به عنوان آسیب شهری نام برد، افول ارزش های مرتبط با حس تعلق به مکان در شکل گیری این فضاها است. این امر در کلان شهرها جلوه بیشتری دارد که طبیعتاً رشد فناوری در آن ها سرعت بیشتری داشته است. این پژوهش با هدف تخمین زیست پذیری، با در نظر گرفتن عوامل مرتبط با متغیر حس تعلق به مکان در منطقه ۱ شهر تهران انجام شده است. در این خصوص، یک مدل تخمین گر جدید با ترکیب سیستم استنتاج فازی تطبیق یافته و ژنتیک الگوریتم تهیه شده است. برای این منظور، متغیرهای مبتنی بر حس تعلق به مکان شامل کالبد، معنا، فعالیت، سرمایه اجتماعی، حس مکان و کیفیت زندگی به عنوان متغیرهای تخمین گر استفاده شده است. نتایج نشان داد مدل سیستم استنتاج فازی تطبیق یافته ژنتیک شامل همه متغیرهای ورودی (926/0=R)، بهترین مدل تخمین گر زیست پذیری است. همچنین شاخص سرمایه اجتماعی تأثیر بسیار کمی در زیست پذیری دارد. اهمیت شاخص کیفیت زندگی ذهنی به طور معنادارتری از سایر شاخص ها بیشتر است و می تواند بیشتر از سایر عوامل به بهبود زیست پذیری مناطق منجر شود.
سنجش عوامل مؤثر بر رضایت مندی از مساکن گروه های کم درآمد شهری (مطالعه موردی: مسکن مهر شهرضا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن مهر، بزرگترین طرح دولتی برای تأمین مسکن بوده، و با توجه بر نقش تعیین کننده قیمت زمین در قیمت مسکن، این طرح اقدام برای حذف این متغیر نموده تا از این طریق علاوه بر کنترل قیمت مسکن باعث تسهیل دسترسی اقشار آسیب پذیر به مسکن مناسب شود. روش: هدف از پژوهش حاضر، سنجش عوامل موثر بر رضایت مندی از مساکن گروه های کم درآمد شهری که به صورت موردی در مساکن مهر شهرضا انجام شده، است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی ساکنان مساکن مهر شهرضا می باشد (2400 = N). با استفاده از جدول بارتلت و همکاران (2001)، 145 خانوار (سرپرست خانوار) به روش نمونه گیری تصادفی از بین خانوارهای ساکن در مساکن مهر مورد نظر انتخاب شد. . ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته ای است. تحلیل داده ها از طریق تحلیل همبستگی و الگویابی معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS انجام شده است. یافته ها: مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد، مولفه های سیاست و برنامه ریزی (701/0= γ، 15/14 = t)، اصول طراحی (421/0= γ، 26/6 = t)، تعامل همسایگان (282/0= γ، 05/3 = t) تبیین کننده ی 66 درصد از تغییرات واریانس رضایتمندی از مساکن مهر شهرضا هستند. نتایج:جهت انجام اقدامات لازمه به منظور افزایش رضایت مندی اقشار کم درآمد شهری از مساکن مهر لازم است به مواردی مانند سیاست و برنامه ریزی در این زمینه، اصول طراحی و موارد مربوط به تعاملات با همسایگان توجه نمود.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
ارزیابی قابلیت پیاده مداری با تاکید بر رویکرد نوشهرگرایی در بلو ار سجاد مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشهرگرایی در پاسخ به نتایج اجتماعی، زیست محیطی و پراکنش ناشی از توسعه های حومه ای در امریکا به وجود آمد و به یکی از رویکردهای جدی در شهرسازی قرن بیستم تبدیل گردیده و تمرکز آن توجه به انسان در برنامه ریزی شهری است. یکی از اصول مهم در رویکرد نوشهرگرایی پیاده مدار نمودن خیابان هاست. سنجش شاخص های پیاده مداری محورها در شهر، در جذب افراد پیاده برای استفاده از فضا ضروری است. به همین منظور در تحقیق حاضر قابلیت پیاده مداری با تاکید بر اصول رویکرد نوشهرگرایی در بلوار سجاد واقع در منطقه 1 شهرداری مشهد به طول 1700 متر و عرض حدود 30 متر با نقش غالب خدماتی و تجاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای این منظور پس از طرح تعاریف،برای ارزیابی از ابزارهایی مانند پرسشنامه، مشاهده میدانی، شمارش افراد و بررسی اسناد (شامل نقشه های کاربری وضع موجود و طرح های فرادست) استفاده شده است. مجموعاً 100 پرسشنامه در سه مقطع با پرسش تصادفی از عابرین تکمیل شده است. نتایج حاصل نشان می دهد از مجموع 31 شاخص پیاده مداری، 61 % مثبت و نسبتا مثبت ارزیابی شده در نتیجه پیاده مداری در بلوار سجاد، نسبتاً مثبت ارزیابی می شود.برای ارتقاء پیاده مداری بلوار سجاد 6 راهبرد در الویت اول پیشنهاد گردید.
مطالعه تطبیقی ساختارهای فضایی در معماری و موسیقی سنتی ایران
حوزههای تخصصی:
در موسیقی سنتی ایران، قطعه های موسیقی به صورت ردیف ها و دستگاه ها دسته بندی شده اند که باعث تداوم موسیقی سنتی شده اند اما این گونه دسته بندی در عناصر معماری ایران وجود ندارد. پژوهش های پیشین اشتراکاتی بین معماری و موسیقی برشمرده اند؛ اما با توجه به اهمیت فضا در معماری اسلامی، این وجه کمتر موردتوجه بوده است. هدف این پژوهش، شناخت الگوهای فضایی در معماری سنتی ایران است. این پژوهش، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای به مقایسه ی ساختارهای معماری و موسیقی ایرانی پرداخته و ویژگی های ساختاری معماری و موسیقی سنتی ایران را مطالعه نموده است. درنهایت بر اساس نوع ارتباط فضایی و ساختار مشترک فضای آن ها، اندام هایی از معماری را بر اساس ردیف موسیقی سنتی دسته بندی کرده است؛ بنابراین فضاهای معماری سنتی به فضاهای متمرکز و ویژه،ضرباهنگی متمرکز، گذر (عدم تمرکز)، تجمع، فضای پیش ورودی، ورودی، فضاهای تکرارشونده (متداوم و پیوسته) و فضای اتصال دسته بندی شده است. همچنین پژوهش نشان داده است بین نحوه ی تبدیل فضاها در معماری سنتی ایران و نحوه ی تبدیل گوشه ها ی موسیقی سنتی (فضاسازی موسیقی سنتی)، تشابه ساختاری وجود دارد.
بررسی الگوی تحقق محله پایدار با رویکرد نوشهرگرایی مطالعه موردی: محله شهید هاشمی نژاد (پاچنار) مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۴
93 - 108
حوزههای تخصصی:
نوشهرگرایی در پاسخ به نتایج اجتماعی، زیست محیطی و پراکنش ناشی از توسعه های حومه ای در امریکا به وجود آمد و به یکی از رویکردهای جدید در شهرسازی قرن بیستم تبدیل گردیده و تمرکز آن توجه به انسان در برنامه ریزی شهری است. مفهوم تراکم بخشی از جنبش نوشهرگرایی در بخش محلی است بدین صورت که تراکم بهینه موثر بر تحقق مفهوم محله چگونه باید باشد، مورد توجه قرار می گیرد. هدف این پژوهش بررسی شاخص های اثر گذار بر تراکم ساختمانی بر اساس نظریه نوشهرگرایی در محله شهید هاشمی نژاد و سپس ارائه الگوی پیشنهادی تراکم ساختمانی در این محله می باشد. روش تحقیق حاضر مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی و همبستگی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه گرد آوری شده است. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با 343 نفر تعیین شده و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. از فرایند تحلیل شبکهANP جهت تحلیل داده ها و وزن دهی معیار ها و شاخص ها استفاده که با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمده است. 6 معیار (جمعیتی، دسترسی به خدمات، دسترسی پذیری، کالبدی فضایی، زیست محیطی و اقتصادی) و 24 زیر شاخص در سطح محله بررسی گردید که شاخص جمعیتی با ضریب وزنی 0.43 از 1 دارای بیشترین تاثیرگذاری را در نحوه توزیع تراکم ساختمانی در حوزه مورد مطالعه (محله شهید هاشمی نژاد) داشته اند. در انتها با روی هم اندازی لایه شاخص ها در نرم افزار GIS تراکم پیشنهادی برای این محله ارائه می گردد که نتایج حاصل نشان می دهد بیشترین تراکم پیشنهادی (زیاد و خیلی زیاد) در حاشیه خیابان های اصلی و مرز محله می باشد و هر چه به عمق بافت محله پیش می رویم از شدت تراکم کاسته می شود.
تبیین راهبردهای توسعه گردشگری خلاق در شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
127 - 142
حوزههای تخصصی:
از جمله مهم ترین ذخایر فرهنگی و معنوی گیلان می توان به فرهنگ غذایی غنی و متنوع آن اشاره نمود. باوجود گذشت چند سال از کسب عنوان شهر خلاق غذا و خوراک به نظر می رسد که شهر رشت نتوانسته به خوبی از این پتانسیل در راستای توسعه گردشگری شهری خلاق استفاده نماید. فقدان نگاه و چهارچوب برنامه ریزی راهبردی در این زمینه منجر گردیده است مجموعه اقدامات مدیریت شهری یکپارچگی و هماهنگی مناسبی نداشته باشند. ازاین رو کنش شهرداری رشت و سایر بازیگران در توسعه گردشگری خلاق شامل مجموعه ای از فعالیت هایی مقطعی، پراکنده و غیر هماهنگ بوده است. لذا هدف اصلی مقاله حاضر به دنبال ارزیابی شاخص های خلاقیت شهری در رشت و ارائه راهبردهایی در جهت توسعه گردشگری خلاق شهری در این شهر است. تحقیق حاضر از نوع توصیفی - کمی با ماهیت کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات تعداد 393 پرسشنامه از طریق ساکنین تکمیل شده است. داده های حاصل با استفاده از آزمون های دوجمله ای، همبستگی و تحلیل عاملی اکتشافی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. پس از تجزیه وتحلیل داده های آماری، راهبردهای پیشنهادی از طریق مدل استراتژیک SOAR ارائه شده اند. نتایج تجزیه وتحلیل پرسشنامه ها نشان می دهد در میان شاخص های شهر خلاق وضعیت شاخص اقتصادی شهر رشت نسب به سایر شاخص ها بهتر است. همچنین شاخص امکانات و اقدامات آموزشی دارای پایین ترین سطح در میان شاخص های شهر خلاق رشت است. لذا افزایش آموزش فرهنگ و هویت بومی، خلق جشنواره های نوآورانه و تقویت زیرساخت های شهری گردشگری موضوعاتی محوری در راهبردهای پیشنهادی هستند.
تحلیل آثار پروژه های عمرانی بر بافت پیرامون (مطالعه موردی: پروژه برج های دوقلو در شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
569 - 584
حوزههای تخصصی:
افزایش برج سازی در سال های اخیر، دغدغه ها و نگرانی هایی را به وجود آورده است که می توان آن ها را از جمله مقوله های بحرانی درنظر گرفت. براین اساس می توان ارزیابی منطقی آثار گوناگون برج ها را در ابعاد مختلف مهم ترین و مؤثرترین روش برخورد با موضوع دانست. پروژه برج های دوقلوی کوه نور و الماس نور شهرکرد در ضلع شمال غربی میدان بسیج در خیابان شریعتی قرار دارد که از ابتدا به دلیل مکان یابی نامناسب با مخالفت هایی روبه رو شد و ترافیک شدید و مشکلات فراوانی در خیابان ها و محله های اطراف ایجاد کرده است؛ از این رو پژوهش کاربردی و توصیفی-تحلیلی حاضر با هدف بررسی آثار اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی پروژه برج های دوقلو در شهرکرد انجام شد. ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه و جامعه آماری مورد مطالعه ساکنان شهرکرد است. براساس فرمول کوکران، 96 پرسشنامه میان محله های اطراف پروژه تکمیل شد. پردازش اطلاعات با نرم افزار SPSS صورت گرفت و تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه با روش معادلات ساختاری و نرم افزار Amos انجام شد. براساس نتایج، احداث این پروژه در مکان فعلی که از میدان های مرکزی محسوب می شود و در یکی از پر رفت و آمدترین خیابان های شهر قرار دارد، آلودگی هوا را افزایش داده است. همچنین ضایعات نفتی و نخاله های ساختمانی حاصل از آن، علاوه بر مسدودکردن مسیرهای رفت وآمد، مقوله هایی مانند آلودگی و از بین بردن چهره شهر را به دنبال داشته است. از ابعاد مثبت احداث این پروژه نیز می توان به افزایش گردشگر در منطقه و کاهش مهاجرت به شهرهای بزرگ به دلیل بهره مندی از امکانات بیشتر اشاره کرد.