فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۶٬۴۹۴ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۹
135 - 144
حوزههای تخصصی:
مسکن خردترین و کوچک ترین شکل تجسم کالبدی رابطه متقابل انسان و محیط و خصوصی ترین فضای زندگی انسان است. مسلما شناسایی سطوح کیفیت شاخص های مسکن در نواحی مختلف شهری گامی مؤثر در تبیین سطوح کیفیت زندگی است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف ارزیابی وضعیت شاخص های کالبدی مسکن در نواحی شهری گرگان صورت گرفته است. نوع تحقیق در این پژوهش «کاربردی- توسعه ای» و روش بررسی «توصیفی-تحلیلی» است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار صفحه گسترده اکسل و جهت اولویت بندی نواحی بر اساس شاخص های مورد پژوهش از تکنیک های تصمیم گیری چند معیاره WASPAS و WP استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در تکنیک WASPAS ناحیه دو با ضریب اولویت (355/0) در رتبه اول، ناحیه سه با ضریب اولویت(336/0) در مرتبه دوم، ناحیه هفت با ضریب اولویت (315/0) در مرتبه سوم، ناحیه یک با ضریب اولویت (289/0) در مرتبه چهارم، ناحیه پنج با ضریب اولویت (270/0) در مرتبه پنجم، ناحیه چهار با ضریب اولویت (263/0) در مرتبه ششم، ناحیه شش با ضریب اولویت(240/0) در مرتبه هفتم و ناحیه هشت با ضریب اولویت (235/0) در مرتبه هشتم قرار گرفته است. نتایج تکنیک WP نشان می دهد ناحیه 8 با امتیاز (501/0)، ناحیه 2 با امتیاز(273/0)، ناحیه 3 با امتیاز (251/0)، ناحیه 7 با امتیاز (243/0)، ناحیه 4 با امتیاز (212/0)، ناحیه 1 با امتیاز (197/0)، ناحیه 5 با امتیاز (196/0) و ناحیه 6 با امتیاز (193/0) به ترتیب از پایدارترین تا ناپایدارترین نواحی از لحاظ شاخص های کالبدی مسکن در شهر گرگان است.
مطلوبیت گردشگری شبانه ی شهری از دیدگاه گردشگران مطالعه ی موردی: گردشگران شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
67 - 85
حوزههای تخصصی:
مقاصد گردشگری و جوامع آنها درصدد یافتن راه های جدیدی برای رقابت در بازار گردشگری هستند و گردشگری شبانه به عنوان یکی از این راه ها در سال های اخیر مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز به عنوان یکی از کانون های اصلی گردشگری در کشور، پتانسیل های قابل توجهی در این زمینه دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی مطلوبیت گردشگری شبانه از دیدگاه گردشگران شهر شیراز می باشد. جامعه ی آماری تحقیق، گردشگران وارد شده به شهر شیراز در فروردین 1396 بوده که حداقل به مدت سه شبانه روز در این شهر اقامت داشته اند. حجم نمونه معادل 400 نفر بوده و گردآوری داده ها از طریق تکمیل پرسشنامه صورت پذیرفته است. پرسشنامه دارای سه بخش شامل مشخصات عمومی گردشگران، ارزیابی گردشگران از میزان مطلوبیت عوامل محیطی و جاذبه های گردشگری شهر شیراز در ساعات شبانه و نظر گردشگران در خصوص میزان اهمیت عوامل محیطی و جاذبه های مختلف در توسعه-ی گردشگری شبانه بوده است. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های رتبه های علامت دار ویلکاکسون، فریدمن، من-ویتنی، کروسکال والیس، رگرسیون ساده و چندگانه صورت گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش، در میان متغیرهای محیط شبانه ی شهر شیراز، متغیرهای «آب و هوا» و «زیبایی منظر شبانه» از دیدگاه گردشگران مطلوبیت بیشتری داشته اند. در میان جاذبه های مختلف، مطلوبیت شبانه ی بناها و آثار تاریخی در رتبه ی نخست و مطلوبیت شبانه ی جاذبه های فرهنگی، باغ ها و پارک ها، فضاهای تفریحی و جاذبه های مذهبی به طور مشترک در مرتبه ی بعدی قرار دارند. نتایج حاصل از مدل رگرسیون نشان می دهد که 30.9 درصد از واریانس «رضایتمندی گردشگری» به وسیله ی واریانس متغیرهای «مطلوبیت محیطی» و «جاذبه های گردشگری شبانه» تبیین می شود. همچنین، 54.4 درصد از واریانس «وفاداری گردشگری» به وسیله ی «رضایتمندی گردشگری شبانه» تبیین می شود.
برنامه ریزی ساختار کالبدی- فعالیتی با تأکید بر تنوع پذیری (مطالعه موردی: محلات شاهین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد بالای جمعیت شهرنشین و عدم برنامه ریزی صحیح برای استقرار آن ها و سیاست های منطقه بندی دوران مدرنیسم باعث بروز مشکلات بسیاری در ساختار شهرها شده است که برای حل آن ها مفاهیمی نظیر توسعه پایدار و کیفیت زندگی اتخاذ شده که بر بازگرداندن تنوع به ساختار کالبدی-فعالیتی تأکید دارند. در شهر جدید شاهین شهر، کمبود فعالیت های متنوع در برخی محلات باعث شده این محلات به خوابگاهی برای ساکنان تبدیل شوند و برخی محلات با تراکم بالای فعالیتی، جمعیت زیادی را به خود جذب کنند. بر این اساس، این پژوهش با هدف برنامه ریزی برای افزایش تنوع ساختار کالبدی-فعالیتی محلات جامی، عطارمیانی و مخابرات شاهین شهر به عنوان محلات مورد مطالعه انجام شده است. برای دستیابی به هدف، ابتدا بیانیه مشکلات ساختار کالبدی-فعالیتی براساس شاخص های تنوع استخراج و پس از تدوین اهداف، با روش AIDA، سناریوهای ممکن برای افزایش تنوع معرفی و با استفاده از ماتریس دستیابی به اهداف مناسب ترین سناریو انتخاب شد (برای تدوین بیانیه مشکلات علاوه بر استفاده از شاخص های آنتروپی، سیمپسون و مرکز ثقل، 377 پرسشنامه در بین ساکنان توزیع و نتایج با آزمون میانگین تحلیل شد). نتایج پژوهش نشان می دهد که مقدار شاخص تنوع مسکن در محله جامی 1.87، در محله عطارمیانی 2.72 و در محله مخابرات 2.26، مقدار شاخص امنیت در محله جامی 2.38، در محله عطارمیانی 2.6 و در محله مخابرات 2.5 و مقدار شاخص ارتباط فیزیکی در محله جامی 3.07 و در محلات مخابرات و عطارمیانی 2.9 است. بنابراین برای افزایش تنوع در ساختار کالبدی-فعالیتی محلات باید سناریویی با 6 عرصه سرزندگی، عدالت اجتماعی، عدالت فضایی، مسکن، شبکه حرکت و امنیت درنظر گرفته شود.
بررسی پایداری محیطِ کالبدی در محله های فقیرنشین با تأکید بر سرمایه اجتماعی (نمونه موردی: محله زمزم شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
13 - 24
حوزههای تخصصی:
امروزه در رویکردهای گوناگون توسعه شهری، سرمایه اجتماعی بعنوان عامل اصلی و شرط لازم جهت توسعه محله ای و کاهش فقر مورد تأکید قرار گرفته است. از این رو بررسی سرمایه اجتماعی بخصوص در محله های فقیرنشین ضروری است. هدف این پژوهش تحلیل وضعیت و رابطه سرمایه اجتماعی با پایداری محیط کالبدی در محله فقیرنشین زمزم از منطقه 17 شهر تهران به منظور کسب شناخت لازم و ارائه راهبردهای مناسب می باشد. روش پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد. داده های مورد نیاز به روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه خانوار گردآوری شد. حجم نمونه به روش کوکران و برابر با ۲۵۰ خانوار تعیین شد و نمونه گیری به روش تصادفی سیستماتیک انجام گرفت. اندازه گیری شاخص های سرمایه اجتماعی و پایداری محیط کالبدی با استفاده از مدل SAW انجام شد. وزن شاخص ها نیز با روش AHP گروهی و با پرسش از ۱۵ خبره دانشگاهی در رشته های مرتبط بدست آمد. تحلیل داده ها نیز با روش های آمار توصیفی، روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیره انجام شد. یافته ها نشان داد مقدار شاخص کلی سرمایه اجتماعی محله زمزم برابر با عدد 32/2 و در حد متوسط به بالا می باشد. مقدار شاخص کلی کیفیت محیط کالبدی نیز برابر با ۷۱/۱ و بیانگر وضعیت پایین و نامناسبی می باشد. ضریب همبستگی بین پایداری محیط کالبدی و سرمایه اجتماعی 48/0 و در سطح 05/0 معنادار است. ضریب تبیین نیز نشان داد که بیش از 80 درصد از میزان پایداری کالبدی ناشی از شاخص های اعتماد اجتماعی، مشارکت، همبستگی و شبکه اجتماعی است.
سنجش میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از شاخص های شهر خلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها و منطقه های خلاق رشد اقتصاد کشور را باعث می شوند. شهرهای خلّاق ب ه عنوان مراک ز نوآوری، خلّاقیت و تبدیل ایده به ثروت، قلمداد می گردند. حرکت به سمت ایجاد و تحقق شهر خلاق به دلایل جایگاه شهر به عنوان محل شکل گیری بسترهای جامعه دانایی محور، اهمیت و محور بودن شهرها در توسعه اقتصادی و اجتماعی امر بسیار مهم و ضروری است. این پژوهش با هدف رتبه بندی مناطق شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق انجام شده است، روش بررسی مبتنی بر رویکرد توصیفی- تحلیلی بوده، به منظور جمع آوری داده ها از نظرات کارشناسان با استفاده از پرسشنامه و همچنین آمارنامه شهر اهواز استفاده شد. جهت سنجش متغیرهای شهر خلاق از مدل تصمیم گیری واسپاس و جهت وزن دهی به شاخص ها از روش آنتروپی شانون استفاده شد. در پژوهش حاضر مناطق شهری اهواز بر اساس 14 معیار از شاخص های شهر خلاق سطح بندی شده اند. نتایج حاکی از آن است میزان برخورداری مناطق شهری اهواز از لحاظ شاخص های شهر خلاق متفاوت است و شکاف بسیاری بین مناطق وجود دارد. بهترین وضعیت از لحاظ شاخص های شهر خلاق بر اساس الگوی واسپاس را منطقه یک با وزن 416/0 دارد، به عبارتی در منطقه یک که معیارها در سطح بالا هستند، زمینه تحقق شهر خلاق به مراتب بالاتر است. در مقابل کمترین میزان برخورداری مربوط به منطقه هشت با وزن 224/0 است. بنابراین مناطق هشت گانه شهر اهواز به لحاظ برخورداری از شاخص های شهر خلاق از وضعیت یکسانی برخوردار نیستند.
ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن با حس مکان (مطالعه موردی: شهر یزد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
533 - 552
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع حس مکان و احساس تعلق به آن، از محورهای مهم در ارز ش بخشی به بافت های شهری و معماری بناها، به ویژه ابنیه تاریخی است. عامل مؤثر دیگر آسایش بصری است که در مکان و فضا وجود دارد و یکی از مؤلفه های مهم برای سکونت و زندگی در شهرها، به ویژه در شهرهای ایرانی از جمله شهر یزد به شمار می آید. طی سال های اخیر، آلودگی بصری یکی از دلایل اصلی کاهش ارتباط انسان با محیط شهری و افت راندمان کاری در میان شهروندان بوده است؛ از این رو هدف پژوهش کاربردی و توصیفی-پیمایشی حاضر، ارزیابی عملکرد مؤلفه های آسایش بصری و رابطه آن ها با حس مکان در شهر یزد است. جمع آوری اطلاعات به کمک 400 پرسشنامه (براساس فرمول کوکران) به صورت تصادفی در میان ساکنان منطقه 2 شهر یزد صورت گرفت. به منظور ارزیابی و رتبه بندی مؤلفه ها از تکنیک رتبه بندی MAPPAC و برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. براساس نتایج، تکنیک MAPPAC و وزن دهی مؤلفه های مربوط که به روش سلسله مراتبی فولر انجام شد، مؤلفه کیفیت معماری بناها با وزن 381/0 مهم ترین عامل اثرگذار بر آسایش بصری مردم و مؤلفه امنیت اجتماعی با وزن 291/0 مهم ترین عامل تأثیرگذار بر حس مکان شهروندان شهر یزد است. همچنین مؤلفه پوشش گیاهی با وزن 069/0 کمترین عامل اثرگذاری بر آسایش بصری مردم و مؤلفه ایمنی عناصر کالبدی با وزن 033/0 کمترین عامل اثرگذاری بر حس مکان شهروندان شهر یزد محسوب می َشوند. همچنین نتایج پژوهش بیانگر رابطه معنا دار میان مؤلفه های آسایش بصری و مؤلفه های حس مکان در شهر یزد (در سطح 95 درصد) است.
تبیین نقش عوامل مؤثر بر قلمرویابی در ایجاد حس تعلق به مکان در مجموعه های مسکونی (مطالعه موردی: مجموعه مسکونی اعتمادیه همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۷
۸۱-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
یکی از نیازهای انسان، نیاز به تعامل عاطفی با مکانی است که در آن زندگی می کند و به عبارتی حس تعلق به مکان خوانده می شود، ایجاد مهمترین رابطه ای که بین انسان و مکان برقرار است و این رابطه در مکانهای مانند مجموعه های مسکونی از اهمیت زیادی برخوردار است، فضای که عمده زمان زندگی افراد در آن می گذرد با به گونه ای مطلوب باشد که عرصه های تعریف شده و سلسله مراتب فضایی منظمی را تأمین کند. در این نوشتار با هدف بررسی چگونگی ایجاد نقش عوامل موثر بر قلمرویابی در ایجاد حس تعلق به مکان در مجموعه مسکونی مورد پژوهش (مجتمع مسکونی اعتمادیه همدان) ابتدا مولفه ها و شاخصه های دلبستگی و ایجاد تعلق به مجموعه مسکونی، سپس شاخصه های موثر قلمرویابی بررسی گردید، رویکرد این پژوهش از نوع توصیفی تحلیلی می باشد که با دو رویکرد کیفی و کمی انجام شده، در مرحله اول که با مروری بر پیشینه ی نظری پژوهش می باشد با روش تحلیل محتوای متن و در بخش مطالعات میدانی با روش مطالعه موردی و همبستگی به سنجش رابطه بین ویژگی های عوامل محیطی موثر بر قلمرویابی و حس مکان می پردازد. نتایج نشان می دهد که عوامل موثر در قلمروپایی نظیر نظم بصری، تعادل در محیط، مرزبندی و ..... نقش مهمی در شکل گیری محیط دارند. ایجاد قلمرو به وسیله ی علائم و نشانه های فیزیکی (مثل دیوار، نرده ی جدا کننده،...) به آن شکل می دهد و عامل مهم در ارتقا حس تعلق به مکان در مجتمع مسکونی است، همچنین توجه به ویژگیهای کالبدی نظیر فرم، زیبایی، انعطاف پذیری و روابط که در مجموعه تا حدودی مشاهده می شد، نیز می تواند در ارتقا این حس موثر باشد.
توسعه شهری دانش بنیان؛ تدوین نقشه راهبردی کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
151 - 170
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری دانش بنیان (KBUD) رهیافت و الگویی از توسعه است که بنیادهای رقابت و پایداری را در ویژگی های مولد، زایشی و افزایشی اقتصاد دانش بنیان شهر جست وجو می کند. شهرها و در رأس آن ها کلان شهرها به دلایل مختلف مکان های بهینه ای برای تعامل شهر و دانش با هدف توسعه شهری دانش بنیان هستند. این مقاله با دیدگاه مبتنی بر منابع و تفکر راهبردی در تحلیل منابع و موانع، جایگاه و مزیت رقابتی و ارزیابی تناسب راهبردی منابع را تبیین می سازد و نقشه راهبردی توسعه شهری دانش بنیان تهران را تدوین و پیشنهاد می کند. روش این مقاله توصیفی-تحلیلی است و به دلیل داشتن ماهیت راهبردی، دستاورد (هدف) کاربردی دارد. داده های نظری به روش اسنادی و داده های تجربی به روش پیمایشی تهیه شده اند. در پردازش اطلاعات و تدوین نقشه راهبردی نیز از مدل Meta-SWOT و تحلیل PESTEL استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منابع داخلی تهران اهمیت یکسانی در KBUD ندارند. تهران در مقایسه با سایر منابع داخلی قابلیت هایی دارد که در توسعه دانش بنیان شهر باارزش، تقلیدنشدنی، غیرقابل جایگزین و دارای تناسب راهبردی هستند و همچنین جایگاه رقابتی تهران در میان سایر کلان شهرها و مزیت رقابتی آن در KBUD نشان می دهند. این عوامل عبارت اند از: پیشتازی دیجیتال، پارک های علم و فناوری، ساختار صنعتی، چشم انداز دانش بنیان و جمعیت فعال و متخصص. در مقابل، ضعف تحقیق و پژوهش، تحریم و رکود اقتصادی، نبود اقتصاد دانش بنیان و مخاطرات محیطی هستند که موانع و تهدیدهای اصلی KBUD به شمار می روند. احتمال وقوع این ضعف ها بسیار زیاد است و از نظر درجه اضطرار در رده بسیار فوری قرار دارند. منابع و موانع یادشده باید در شالوده خط مشی KBUD پذیرفته شوند و در تدوین نقشه و پیشنهاد برنامه راهبردی تهران به عنوان اولویت های اقدام یا ضرورت های مهار و کنترل تبیین شوند تا چرخه اقتصاد دانش بنیان شهر را فعال کنند. با این همه، نباید فراموش کرد که گذار به توسعه شهری دانش بنیان، بدون تغییر و بازنگری در سرچشمه های رانتی اقتصاد ملی و رانت فضایی ناشی از فعالیت های ساختمانی در درون شهرها بسیار دشوار خواهد بود.
تحلیل فضایی شاخص های تبیین کننده تاب آوری در زیرساخت شریانی حمل ونقل (مطالعه موردی: کلان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
375 - 391
حوزههای تخصصی:
تاب آوری رویکردی راهبردی برای ارتقای ظرفیت مانایی مؤلفه های توسعه شهری در برابر حوادث و بلایای انسانی و طبیعی است. آگاهی و اتخاذ سیاست های راهبردی برای بسترسازی تفکر مانایی و تحمل پذیری این مؤلفه ها، به خصوص در بخش زیرساخت های شریانی مانند شریان های حمل ونقل شهری، امری ضروری و مهم در شهرها و به خصوص کلان شهرها، به جهت تراکم جمعیت و تراکم مصرف آنها می باشد. براین اساس، پژوهش کاربردی-توسعه ای و توصیفی-تحلیلی حاضر، به تحلیل تاب آوری زیرساخت شریانی حمل ونقل در کلان شهر اهواز پرداخته است. بدین منظور پنج شاخص تبیین کننده، یعنی الگوی طراحی شبکه شریانی، قرارگیری در بافت شبکه، درجه محصوریت شبکه، سنخ شناسی شبکه و تراکم مصرف شبکه با استفاده از روش دلفی و شیوه نمونه گیری هدفمند شناسایی شد و مبنای تحلیل و ارزیابی میزان تاب آوری شریان های حمل ونقل شهری در کلان شهر اهواز قرار گرفت. جهت وزن گذاری شاخص های تبیین کننده، از دیدگاه های پانزده کارشناس مرتبط با موضوع مورد بحث استفاده شد. ابزارهای تحلیلی پژوهش، مدل شباهت به گزینه ایده آل فازی (FTOPSIS) و تحلیل فضایی (Spacial Analysis) در قالب نرم افزار Arc GIS 10-3 است که متناسب با اهداف پژوهش برای تحلیل وزن ها و نمایش و تحلیل فضایی تاب آوری شریان های حمل ونقل شهری در گستره فضایی کلان شهر اهواز استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد پیشران تبیین کننده درجه محصوریت شبکه بیشترین حساسیت را برای تبیین تاب آوری در حمل ونقل شهری در کلان شهر اهواز دارد. از سوی دیگر، تحلیل فضایی پیشران های تبیین کننده سه نقطه بحرانی با لکه های داغ را در بخش های مرکزی، شمالی و غربی کلان شهر اهواز برای سنجش تاب آوری حمل ونقل شهری نشان می دهد.
تحلیل و ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی مبارکه در راستای تحقّق توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: توزیع فضایی مطلوب کاربری ها، در برنامه ریزی و مدیریت استفاده از زمین، یکی از پارامترهای بنیادین تحقق توسعه پایدار است. در عصر حاضر نیز به واسطه افزایش جمعیت و پیشرفت تکنولوژی، ﭘﺪیﺪه تخریب سرزمین در قالب تبدیل بخش وسیعی از اراضی جنگلی و مرتعی به مسکونی و صنعتی، در حال گسترش است. لذا پژوهش ﺣﺎﺿﺮ از طریق داده های دورسنجی و سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﺑﻪ ﭘﺎیﺶ تغییر کﺎرﺑﺮی اراﺿی مبارکه در بازه ی 30 ساله (1985-2015) ﭘﺮداﺧﺘﻪ است. روش: جهت دستیابی به اهداف از ﺗﺼﺎویﺮ ﻣﺎﻫﻮاره ای ﻟﻨﺪﺳﺖ، سنجنده های MSS (1985) و OLI (2015) اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ. ﺑدیﻦ ﺗﺮﺗیﺐ که ﭘﺲ از انجام مراحل پیش پردازش شامل رفع خطاهای رادیومتریک و اتمسفری، چینش باندها، موزاییک تصاویر و ﺟﺪاﺳﺎزی ﻣﻨﻄﻘﻪ ﻣﻄﺎﻟﻌاتی؛ تصاویر ﺑﻪ روش ﺣﺪاکﺜﺮ اﺣﺘﻤﺎل ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻨﺪی، و ﻧﻘﺸﻪ کاربری اراﺿی در دو مقطع زﻣﺎنی ﺗﻬیﻪ ﮔﺮدیﺪ. سپس با استفاده از روش تفاضل تصاویر ﻣیﺰان و ﻣﺴﺎﺣﺖ ﺗﻐییﺮات هر کاربری برآورد شد. یافته ها: نتایج نشان داد در سال 1985 مساحت اراضی صنعتی 16/9 کیلومترمربع بوده که در سال 2015 به 33/20 کیلومترمربع گسترش یافته است. در این دوره وسعت زمین های کشاورزی، مراتع و جنگل به ترتیب 75/38، 18 و 45/1 کیلومترمربع (09/5، 37/2 و 19/0 درصد) کاهش داشته و در مقابل وسعت اراضی صنعتی، شهری، رها شده و بایر به ترتیب 17/11، 46/9، 14/16 و 1/7 کیلومترمربع (47/1، 24/1، 12/2 و 93/0 درصد) افزایش یافته است. نتایج: تغییر کاربری از مرتع و کشاورزی به صنعت و مسکونی به میزان 46/7 درصد در طول سه دهه از 1985 تا 2015 منجر به بهره برداری شدیدتر از منابع اکوسیستمی و نهایتاً باعث ناپایداری در منطقه شده است. بنابراین جهت اعمال مدیریت صحیح محیط، لازم است هرگونه اقدام اعم از تغییر کاربری اراضی مهار گردد تا منجر به تخریب شدیدتر اکوسیستم نشود.
بررسی و تحلیل موانع هوشمندسازی حمل ونقل درون شهری اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس برنامه پنج ساله دوم توسعه کلان شهر اهواز (1401- 1397) در بخش حمل ونقل و ترافیک، یکی از مهم ترین راهبردهای توسعه حمل ونقل کلان شهر اهواز، شناسایی موانع توسعه حمل ونقل در ابعاد گوناگون آن است. یکی از ابعاد آن موانع، هوشمندسازی است که این مسئله ضرورت انجام پژوهش حاضر را دوچندان می کند؛ ازاین رو هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل موانع هوشمندسازی حمل ونقل درون شهری اهواز است. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت، توصیفی-تحلیلی با رویکرد پیمایشی است. به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش مطالعات کتابخانه ای و میدانی (مشاهده و پرسش نامه) استفاده شده است. روش آنالیز آن کمّی بوده که از تکنیک های تصمیم گیری چندمعیاره DEMATEL و ANP استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که درمجموع 65 عامل به عنوان موانع هوشمندسازی حمل ونقل استخراج شدند که موانع مدیریتی دارای 21 زیرمعیار، موانع اقتصادی دارای 11 زیرمعیار، موانع اجتماعی-فرهنگی دارای 23 زیرمعیار و موانع کالبدی دارای 10 زیرمعیار است که از این میان ضعف دانش فنی مدیران، کمبود اعتبارات، رشد جمعیت شهر اهواز و کمبود تأسیسات هوشمند، به ترتیب بیشترین مانع مدیریتی، اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و کالبدی هوشمندسازی حمل ونقل درون شهری اهواز هستند.
تحلیل تطبیقی الگوهای فضایی و ویژگی های شناختی بازار ایرانی با استفاده از تئوری های" چیدمان فضا" و "گشتالت" مطالعه موردی: مجموعه بازار قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۳
63 - 76
حوزههای تخصصی:
رفتار فضایی انسان ها در محیط های گوناگون از یک سو متأثر از ویژگی های عینی محیط و از سوی دیگر تحت تأثیر شرایط ذهنیِ آنها قرار دارد. بنابراین نحوه ادراک آنها از یک فضا، تا حد زیادی به ویژگی های عینی محیط و شرایط ذهنی آنها در شناخت عناصر محیط بستگی دارد. از آنجا که چگونگی انطباق ویژگی های عینی محیط با شیوه های ادراک ذهن افراد، یکی از مهمترین چالش های مطرح در حوزه طراحی محیط است، پژوهش حاضر این موضوع را در بستر یک فضای عمومی شهری نسبتاً پیچیده با عنوان بازار بررسی نموده و با ارزیابی کیفیت ادراکی محیط با استفاده از تئوری روان شناسی گشتالت و نیز تحلیل نظام پیکره بندی فضایی بازار با استفاده از روش چیدمان فضا، به تحلیل جنبه شناختی و ادراکی در ارتباط با فضای بازار پرداخته است. پس از معرفی شاخص های مورد نظر در هر دو تئوری، فرایند تحلیل آغاز گردید. در بخش تحلیل چیدمانی، نقشه بازار در محیط نرم افزار فراخوانی شد و با استفاده از خروجیِ شاخص هایی چون مخروط دید، عمق و یکپارچگی فضایی و قابلیت دسترسی و کیفیت فضایی بازار تحلیل شد. از بُعد شناختی نیز به منظور استخراج شاخص های گشتالتی، از روش ترسیم نقشه های شناختی استفاده شد. بنابراین از جامعه آماری مد نظر تحقیق خواسته شد از یک ورودی مشخص وارد بازار شده و پس از طی مسیر 30 دقیقه ای در بازار، تصاویر ذهنی خود از ساختار فضایی بازار را در قالب یک کروکی ترسیم نمایند. پس از گردآوری اطلاعات از هر دو روش، یافته های به دست آمده مورد تحلیل و تطبیق قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که فاکتورهای متعدد عینی و ذهنی در کنار هم و گاه با اولویت بندی هایی نسبت به یکدیگر، در تشخیص راه یابی صحیح فضا مؤثر هستند. همچنین نتایج حاصل از تحلیل های چیدمانی یک محیط در بعضی موارد همسو با نتایج تحلیل شناختی آن محیط و در بعضی موارد نیز در تناقض با آن قرار دارد که این موضوع تا حد زیادی متأثر از ویژگی های فضایی محیط مورد نظر و عناصر به کار رفته در آن است.
تحلیل ساختاری موانع توانمندسازی اجتماع محور در مناطق اسکان غیررسمی (مطالعه موردی: محله بان برز شهر ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۶
22 - 32
حوزههای تخصصی:
پدیده اسکان غیررسمی به عنوان یک مسئله ساختاری-کارکردی در عرصه مدیریت شهری به ویژه در کشورهای در حال توسعه مطرح است. با توجه به علل متعدد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی-فضایی در ایجاد این مشکل، برخی بر عوامل اجتماعی به عنوان ظرفیت سازی و توانمندسازی محلات تأکید می کنند. از این رو مقاله حاضر نیز با روش توصیفی-تحلیلی، عوامل و موانع اصلی در توانمندسازی ساختاری اسکان غیررسمی در محله بان برز شهر ایلام را مورد بررسی قرار می دهد. برای گردآوری اطلاعات از مطالعات میدانی و کتابخانه ای بهره گرفته شد و در این رابطه، 38 شاخص در چهار حوزه آموزش، مشارکت، ظرفت سازی و هم افزایی نهادی برای تحلیل موانع ساختاری توانمندسازی محله بان برز استخراج گردید. برای تحلیل داده ها از آزمون نیکوئی برازش، تحلیل عاملی و مدل تحلیلی اثرات متقابل/ساختاری با کمک نرم افزارهای SPSS و Mic Mac استفاده شد. نتایج نشان داد که وضعیت محله بان برز از یک سیستم پایدار تبعیت می کند. از طرفی 41 درصد از توانمندسازی محله بان برز از طریق مؤلفه های ظرفیت سازی، هم افزایی نهادی، آموزش و مشارکت، قابل تبیین است. در این میان، مؤلفه «ظرفیت سازی» با مقدار ویژه 289/2 بالاترین واریانس (893/22) و بیشترین سهم را در تبیین توانمندسازی محله بان برز داشته است. بر اساس روش تحلیل اث رات متقابل/ساختاری، مولفه های امنیت(4064843)، اعتماد (4809443)، طولانی بودن فرآیند اداری تهیه و اجرای طرح ها (4957464)، و آموزش جوانان(4814855) مهم ترین موانع توانمندسازی اسکان غیررسمی هستند. در نتیجه، جهت توانمندسازی محلات اسکان غیررسمی، توسعه امنیت، آموزش ساکنین و تسریع در اجرای پروژه های عمرانی و اجتماعی در محله بان برز شهر ایلام ضروری است.
تحلیل ساختار فضایی شهر با تأکید بر خصلت همپیوندی و اتصال فضایی در کلان شهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
25 - 40
حوزههای تخصصی:
ساختار فضایی حاکم بر شهرها به روابط متقابل و عوامل مختلفی بستگی دارد و این روابط در مقیاس شهری بزرگ، دارای پیچیدگی و درهم تنیدگی خاصی است. لذا اهمیت نگرش به ساختار فضایی شهر، دارای اهمیتی زیادی است. کلان شهر تبریز همچون سایر کلان شهرهای ایران با رشد سریع جمعیت مواجه بوده و این مسئله باعث پیچیدگی های کالبدی و فضایی و در نتیجه موجب پیچیدگی شناخت و تحلیل سازمان و ساختار فضایی آن شده است؛ هدف اصلی پژوهش حاضر شناخت ساختار فضایی کلان شهر تبریز با روش چیدمان یا پیکره بندی فضایی است. روش پژوهش به صورت کمی و از نوع توصیفی-تحلیلی است. محدوده مورد مطالعه کلان شهر تبریز و واحد تحلیل محورهای اصلی و شریان های درجه یک و درجه دو شهر بوده است. داده های مورد استفاده در پژوهش حاضر به روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شده است. روش تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده با استفاده از تکنیک تحلیل چیدمان فضا و تحلیل اصول هم پیوندی، اتصال و انتخاب بوده است. همچنین بعد دیگر روش تحلیل توجه به ابعاد عملکردی فضا در قالب پراکندگی کاربری های تجاری و خدماتی و همچنین نظریه حرکت طبیعی بوده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که هم پیوندی مسیرهای منتهی به مرکز شهر و بخصوص بازار مرکزی شهر به میزان 85/0، بیشتر از سایر بخش های شهر است و این هم پیوندی در محور امام خمینی (ره) و محورهای منتهی به آن از میزان بیشتری برخوردار بوده است. از نظر اصل اتصال و انتخاب نیز دو محور امام خمینی (ره) و 22 بهمن با مقدار 21 و 2/1 از میزان بالاتری برخوردار است. در نتیجه انتقال عملکرد و تمرکز حرکت از مرکز شهر به طرف غرب در امتداد مسیرهای اصلی و امکان شکل گیری هسته های عملکردی در طول این محورها پیش بینی می شود.
نقش ویژگی های کالبدی در پیش بینی شاخص های روانی و اجتماعی ساکنین مجتمع های مسکونی شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۲
65 - 76
حوزههای تخصصی:
محیط و فضا، از اساسی ترین بسترهای پشتیبانِ نیازهای چندبعدی انسان هستند. ازاین رو، مسکن که در آن معماری، جامعه و فرهنگ با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند، تأثیر رفتاری مهمی را بر روی روانِ ساکنان و تعاملات اجتماعی آنها در سطوح مختلف جامعه بر جای می گذارد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر ویژگی های کالبدیِ مجتمع های مسکونی بر بهبود شاخص های روانی_اجتماعی ساکنان در مقیاس واحد همسایگی است. روش تحقیقِ جستار پیش ِ رو، از نوع توصیفی_همبستگی بوده و تحلیل داده های آن با استفاده از روش آماری همبستگی و رگرسیون چندگانه صورت گرفته است. به منظور تأیید متغیرهای به دست آمده با استفاده از تکنیک دلفی، پرسشنامه برای 18 نفر از متخصصان معماری و روان شناسی فرستاده شد که درنهایت، پرسشنامه نهایی تدوین گردید. آزمودنی های تحقیق، شامل 186 خانوار در دسترس از 439 خانوار ساکن، در چهار مجتمع مسکونی واقع در شهر رشت است. ضریب همبستگی نشان می دهد که تمامی متغیرهای کالبدی تأیید شده به وسیله متخصصان، رابطه معناداری با شاخص اجتماعی_روانی دارد و 2/61 درصد از واریانس شاخص های روانی، به وسیله متغیرهای ویژگی فضا، انعطاف پذیری و نور تبیین شده و همچنین 59درصد از واریانس شاخص های اجتماعی به وسیله متغیرهای محرمیت، گونه مسکن، انعطاف پذیری، خدمات و امکانات عمومی، زمان و دوره تکرار، نور، جغرافیای فضا، دسترسی به امکانات و فاصله عملکردی پیش بینی گردید. نتایج تحقیق حاکی از نقش تعیین کننده ویژگی های کالبدی در ارتقای شاخص های روانی_اجتماعی بوده و بیانگر آن است که افراد ضمن امکان کنترل زندگی خود، قابلیت تعامل مؤثر با دیگران را چه در زندگی خصوصی و چه عمومی، در محیط و فضاهای انسجام یافته و سازگار با طبیعت خویش، کسب می نمایند.
تحلیلی بر اولویت های اجرایی در ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهری مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۶ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
41 - 57
حوزههای تخصصی:
شهر یزد پتانسیل های بسیاری در زمینه گردشگری دارد. اما شواهد حاکی از آن است که استقبال گردشگران داخلی و خارجی از جاذبه های گردشگری شهر مذکور به خوبی صورت نمی گیرد. مسئله اصلی این است که برای جذب گردشگر باید کیفیت فضاهای گردشگری ارتقاء یابد. لذا این پژوهش باهدف اصلی شناسایی اولویت های اجرایی در راستای ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد انجام می شود. برای رسیدن به این هدف، 15 جاذبه گردشگری به عنوان نمونه انتخاب و بر اساس 34 شاخص در پنج بعد (عملکردی، ادراکی، زیرساختی، محیطی و مدیریتی) با استفاده از تکنیک پرسشنامه و مدل AHP و تحلیل های دوبعدی، اولویت های اجرایی مشخص شدند. جامعه آماری پژوهش گردشگران داخلی و خارجی در شهر یزد بود. بر اساس فرمول کوکران بیشترین تعداد پرسشنامه (400 پرسشنامه) میان گردشگران داخلی و خارجی در فضاهای گردشگری موردمطالعه توزیع شد. درنهایت تعداد 390 پرسشنامه بدون خطا جمع آوری و تحلیل شد. همچنین در بخش دیگری از پرسشنامه ها، وزن نسبی شاخص ها با استفاده از مدل AHP تعیین شد. درنهایت با تلفیق نتایج دو پرسشنامه، شاخص های پژوهش از دو بعد (درجه اهمیت در شرایط فعلی و وزن نسبی) تحلیل شدند. اولویت های اجرایی در پژوهش، به صورت شاخص هایی تعریف شده اند که در شرایط فعلی وضعیت مناسبی ندارند و درعین حال از وزن نسبی بالایی برخوردار هستند. نتایج نشان داد کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد، با نمره میانگین 85/2 پایین تر از حد متوسط است. از مجموع 34 شاخص موردمطالعه، 19 شاخص نمره کمتر از حد متوسط را کسب کرده اند. نتایج تحلیل دوبعدی نشان داد که 12 شاخص همچون شاخص های جذابیت فضا، فعالیت های متنوع، مراکز پذیرایی، قابلیت دسترسی به فضا، امکان توقف اتومبیل، جذابیت و تنوع کالبدی، آسایش اقلیمی، فاصله از هتل و اقامتگاه ها، تبلیغات و معرفی فضاها، نیروی انسانی آموزش دیده، کیفیت علائم راهنمایی و کنترل بر قیمت اجناس، اولویت های اجرایی برای ارتقاء کیفیت فضاهای گردشگری شهر یزد هستند.
تبیین معیارهای کیفیت بصری منظر خیابانی با روش طبقه بندی کیفیت بصری و ماتریس دست یابی به اقدامات، مطالعه موردی: مسیرهای پیاده مشهد و گرگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسیرهای پیاده، راهروهای شهری هستند که بیشتر فعالیت های اجتماعی در آن ها رخ می دهد. از این رو، توجه به معیارهای مؤثر بر زیبایی و بهینه سازی این مسیرها از اهمیت بسزایی در بررسی منظرهای خیابان ها برخوردار هستند. هدف از تحقیق حاضر شناسایی مهم ترین معیارهای زیبایی شناختی مسیرهای پیاده می باشد. در مجموع چهار مسیر پیاده از دو شهر مشهد و گرگان با کمک رویکرد های روش طبقه بندی کیفیت بصری و روش ماتریس دست یابی به اقدامات مورد بررسی قرار گرفته شده است. داده های حاصل از تکمیل 100 پرسش نامه مصور در طی دو مرحله توسط 50 کارشناس به کمک دستور تحلیل روش های طبقه بندی کیفیت بصری و ماتریس دست یابی به اقدامات تجزیه و تحلیل شدند و در نهایت مهم ترین معیارها شناسایی گردیدند. نتایج حاصل از پرسش نامه نشان داد از نظر کاربران دو معیار رنگ با 2/82/0 و فضای سبز با کسب امتیاز 7/77/0 به ترتیب نقش مؤثرتری نسبت به سایر معیارها در زیبایی مسیرهای پیاده روی داشتند. هم چنین، نتایج این امکان را برای پژوهشگران ایجاد می کند تا با بهره برداری از آن ها، امکان افزایش کیفیت بصری بیش تری از مناظر شهری فراهم شود و از طرف دیگر معیارهای دقیق تر و کاربردی تر به جای معیارهای انتزاعی مؤثر بر زیبایی مناظر خیابانی شناسایی شوند و روند بررسی زیبایی منظر خیابان ها برای طراحان و برنامه ریزان محیط شهری تدقیق و تسریع گردد.
پیش بینی تعداد واحدهای مسکونی شهر تهران در جهت دست یابی به رقابت پذیری اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه رقابت پذیری شهرها برگرفته از نظریه الماس پورتر می باشد. بین مسکن که سهم بزرگی از کل اقتصاد را دارا می باشد و رقابت پذیری اقتصادی شهری ارتباط وجود دارد. کفایت عرضه و تخصیص زمین برای توسعه مسکن جدید و همچنین، اهمیت نگهداری زمین ارزان، که می تواند توسط قدرت محلی برای توسعه شهری، نگهداری شود، آشکار است. در این تحقیق، هدف تخمین تعداد واحدهای مسکونی مورد نیاز برای تامین واحدهای مسکونی در تهران در سال 1400 هجری شمسی می باشد. روش تحقیق این مقاله توصیفی- تحلیلی بر پایه اطلاعات است. با توجه به این که جمعیت عامل اصلی ایجاد تقاضای بالقوه برای مسکن است، ابتدا جمعیت شهر تهران برای سال 1400 با استفاده از سه مدل غیرخطی چند جمله ای درجه دوم، گمپرتز و لجستیک، برآورد گردید. از آن جا که طرح جامع هر شهر، مهم ترین طرح آن شهر است، برآورد جمعیت مدل های چندجمله ای درجه دوم و گمپرتز به علت نزدیک بودن به این طرح مدنظر قرار گرفتند. پس از آن با استفاده از مدل لجستیک که روش مناسبی برای برآورد تعداد واحد مسکونی در یک شهر است، تعداد واحدهای مسکونی براساس این سه برآورد جمعیت به دست آمده برآورد گردید. تعداد واحدهای مسکونی به دست آمده از مدل لجستیک بر پایه جمعیت به دست آمده از مدل گمپرتز معادل 663141 است. این نتایج می تواند به عنوان معیاری برای تصمیم سازی و برنامه ریزی آینده توسعه شهری در راستای دستیابی به رقابت پذیری اقتصادی استفاده شود.
بررسی شاخص های توسعه پایدار در محلات شهری با تأکید بر نظریه واحد همسایگی (مطالعه موردی: محله اسدی منطقه 13 تهران)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
76-91
حوزههای تخصصی:
بسیاری از محلات قدیمی شهرها که شکلی از همبستگی بر مبنای سکونت در آن ها وجود داشته است، اکنون به دلیل عدم باز زنده سازی کالبد و فعالیت از رونق افتاده اند. از طرفی، با گذشت زمان و بروز تحولات اجتماعی در جوامع، بسیاری از پژوهشگران مسکن نسبت به تکرار الگوی سنتی محلات مسکونی در شهرهای جدید دچار تردید هستند. آنچه که این پژوهش در پی دستیابی به آن است، بررسی وضعیت شاخص های توسعه پایدار محله ای با تأکید بر نظریه واحد همسایگی است که به روش توصیفی – تحلیلی انجام گرفته است. محدوده مورد مطالعه، محله اسدی منطقه 13 شهر تهران است که 384 نفر از ساکنین آن با استفاده از فرمول کوکران انتخاب و بین آنها پرسشنامه به روش تصادفی خوشه ای توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط اساتید و کارشناسان تأیید و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ به میزان 781/0 تأیید شد. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون های T تک نمونه ای و رتبه بندی فریدمن انجام شده است. نتایج حاکی از آن داشت که شاخص های توسعه پایدار محله ای در محله اسدی در وضعیت نامناسبی هستند (میانگین =739/2). از بین شاخص های توسعه پایدار محله ای شاخص ایمنی و امنیت (975/4=T) دارای بهترین وضعیت و شاخص هویت و سرزندگی(293/27-=T) بدترین وضعیت را دارا هستند. همچنین، اولویت بندی شاخص های توسعه پایدار محله ای نشان داد که در این محله مؤلفه ایمنی و امنیت اولویت اول و مؤلفه زیست محیطی اولویت آخر را دارا هستند.
مدلسازی و اولویت بندی عوامل کلیدی در دستیابی به شکوفایی شهری (مطالعه موردی: شهر سنندج)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۱۰
93-105
حوزههای تخصصی:
شهر به عنوان مکان هندسی ممتاز برای شکوفایی، بهترین مکان برای برخورد عملی با برخی از چالش های پسابحرانی جدید شناخته می شود. امروزه شکوفایی شهری رویکردی کل نگر و جامع برای ارتقاء سطح خوشبختی جمعی و هدایت شهرها بسوی افقی روشن از نظر اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و زیست محیطی است. هدف اصلی تحقیق مشخص کردن کلیدی ترین شاخص های دستیابی به شکوفایی شهری در شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار SmartPLS به تحلیل مؤلفه های شکوفایی شهری در شهر سنندج پرداخته است. جامعه آماری خبرگان متشکل از 30 نفر مدیران فعال اجرایی استان، اعضای هیئت علمی و کارشناسان برنامه ریزی در سطوح مختلف بوده است. نتایج نشان دهنده آن است که یک نوع همبستگی و ارتباط منطقی و معنادار در ارتباط مؤلفه ها نسبت به یکدیگر ایجاد شده است. مؤلفه حکمروایی و قانون گذاری شهری با مقدار 875/0، مؤلفه پایداری زیست محیطی با مقدار 847/0، مؤلفه کیفیت زندگی با مقدار 767/0، مؤلفه توسعه زیرساخت با مقدار 721/0، مؤلفه عدالت و مشارکت اجتماعی با مقدار 477/0 و مؤلفه بهره وری با مقدار 439/0 به ترتیب بیشترین نقش را در دستیابی به شکوفایی شهری سنندج، دارا هستند.