فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۸۱ تا ۲٬۳۰۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم به معنای توانایی جذب دیگران می باشد و این توانایی جذب دیگران، منجر به نفوذ در آنان می شود. استفاده از قدرت نرم درحال حاضر نزد دولت های جهان رواج زیادی پیدا کرده است. قدرت نرم دارای منابع متعددی می باشد. یکی از عواملی که مدنظر این مقاله قرار دارد، بهره گیری از قدرت نرم با استفاده از روابط و همکاری ها ی آموزش عالی در جهت نفوذ سیاسی بیشتر است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی نقش نفوذ سیاسی با توجه به همکاری های علمی بین الملل دانشگاهی با نگاهی به تجربه دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاه های افغانستان می باشد. برای دستیابی به این هدف از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بهره گرفته شده است. یافته ها ی تحقیق نشان می دهد که در عصر انفجار اطلاعات دیگر نمی توان تنها به عنصر قدرت سخت توجه کرد و علاوه بر عناصر قدرت در حوزه ها ی نظامی، اقتصادی و سیاسی، نباید از عناصر نرم افزاری فرهنگ و آموزش عالی در افزایش توان یک کشور غافل ماند. تلاش ایران جهت نفوذ سیاسی بر افغانستان در عرصه ی سیاست داخلی و خارجی اتخاذ گسترش همکاری ها ی آموزشی به عنوان یک پادایم بی بدیل قدرت نرم در جهت افزایش و ارتقاء جایگاه و پرستیژ ایران در نظام بین الملل و ایفای نقش برتر در منطقه است. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها و اسناد مربوط به توافقنامه های بین دانشگاهی دانشگاه فردوسی مشهد با دانشگاه های کابل، قندهار، هرات، موسسه عالی اشراق و دانشگاه بلخ حاکی از قابلیت های اساسی دانشگاه فردوسی مشهد در عرضه خدمات آموزش عالی فراملی از تبادل استاد و دانشجو گرفته تا راه اندازی دوره کارشناسی ارشد و تاسیس یک شعبه دانشگاهی می باشد. در نهایت، این مقاله نمایانگر این موضوع است که ایران می تواند از همکاری ها ی آموزشی برای نفوذ سیاسی بیشتر در کشور افغانستان بهره برداری کند.
استفاده از سامانه اطلاعات جغرافیایی در بررسی و تحلیل توزیع مکانی خطر لرزه خیزی و تراکم جمعیت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
160 - 174
حوزههای تخصصی:
کشور ایران از جمله نواحی با خطر و ریسک لرزه خیزی بالا در کره زمین محسوب می شود. در این تحقیق کوشش شده است با استفاده از روش های تحلیل مکانی و به کمک نرم افزار ArcGis (9.3)، به بررسی و تحلیل نحوه توزیع جمعیت و خطر لرزه ای در این کشور پرداخته شود. به این منظور، داده های مرتبط با لرزه خیزی ایران از منابع مختلف گردآوری شده و به همراه اطلاعات مربوط به گسلش فعال، در تهیه نقشه های توزیع خطر لرزه ای ایران بکار برده شده است. به علاوه، بر اساس آمار منتشر شده از سرشماری نفوس و مسکن سال 1390، نقشه توزیع تراکم جمعیت ایران در سطح شهرستان ها، تهیه شده است. به کمک ابزار آمار و تحلیل مکانی در نرم افزار ArcGis (9.3) و با ترکیب اطلاعات لرزه خیزی و توزیع جمعیت و همچنین بررسی پراکندگی مراکز جمعیتی (شهرهای) ایران، نقشه پهنه بندی خطر لرزه ای – جمعیت این کشور تهیه شده است. بر این اساس، 4 پهنه تحت عناوین: پهنه خطر لرزه ای بالا-جمعیت بالا، پهنه خطر لرزه ای بالا-جمعیت کم، پهنه خطر لرزه ای کم-جمعیت بالا و پهنه خطر لرزه ای کم-جمعیت کم، در نقشه نهایی پهنه بندی، مشخص شده است. همچنین، موقعیت مکانی قرارگیری شهرها نسبت به گسل های فعال نیز مورد بررسی قرار گرفته است. به علاوه، در این تحقیق مشخص شده است که حدود 45 درصد از شهرهای مهم ایران، به عنوان مهمترین مراکز جمعیتی این کشور، در نزدیکی گسل های فعال و در معرض خطر بیشینه شتاب لرزه ای بیش ازg 5/0 قرار دارند. نتایج حاصل از این تحقیق می تواند در برنامه ریزی های بلندمدت کشور برای آمادگی در برابر رخداد زلزله ها و تلاش برای کاهش خسارات ناشی از این پدیده طبیعی، سودمند باشد.
چشم انداز تغییرات بارش در شمال غرب ایران با استفاده از مدل های گردش کلی جو تحت سناریوهای اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۹
10.22067/geo.v0i0.80780
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های اساسی مدیریت و برنامه ریزی منابع آب کشور، نبود اطلاعات کافی از وضعیت وقوع منطقه ای بارش ها در آینده، به ویژه در پایان قرن بیست و یکم است. لذا در این پژوهش به بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش در شمال غرب کشور پرداخته شد. بدین منظور از داده های 5 مدل گردش کلی جو تحت دو سناریوی خوش بینانه و بدبینانه (RCP4.5 و RCP8.5) با کاربست مدل ریزگردانی LARS-WG6 بهره گرفته شد و تغییرات بارش در طول سه دوره زمانی مختلف (2040-2021، 2070-2051 و 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2010-1980) مورد بررسی قرار گرفت. جهت واسنجی و صحت سنجی مدل LARS-WG، داده های مشاهداتی و داده های خروجی مدل ها با استفاده از آزمون های F و T و همچنین شاخص های MAE، MSE، RMSE و R 2 مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاکی از کارآیی مناسب مدل ها برای منطقه مورد مطالعه است. بررسی بارش ها در شمال غرب کشور نشان داد که میزان بارش در بیشتر مدل ها به ویژه مدل های EC-EARTH و MIROC5، در دوره 2040-2021، نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. در مقابل، در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 تمامی مدل ها به استثنای HadGEM2 کاهش بارش را بر روی منطقه نشان می دهند. بر اساس شرایط متوسط، انتظار می رود میزان بارش در سطح منطقه در دوره 2040-2021 به میزان 3/0 درصد افزایش و در دو دوره 2070-2051 و 2100-2081 به ترتیب به میزان 7/0 و 4/1 درصد کاهش را نسبت به دوره پایه تجربه نماید. بیشترین تغییرات کاهشی و افزایشی بارش نیز درمجموع بر اساس سناریو RCP8.5 شده است. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش و استفاده از مدل های مختلف نشان داد که بررسی چشم انداز تغییرات بلندمدت بارش به دلیل پیچیدگی فرآیند بارش تنها با استفاده از یک مدل GCM و یک سناریو، عدم قطعیت های زیادی خواهد داشت و لازم است از سناریوها و مدل های گردش کلی جو و ریزگردانی های مختلف استفاده نمود.
تحلیل تنگناهای هیدروپلیتیک ترکمنستان در رابطه با همسایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشورهایی که از حیث منابع تأمین آب در رابطه با همسایگان (بالا دست ) خود از موقعیت فرودستی برخوردارند، اغلب منفعلانه عمل می کنند؛ به ویژه چنانچه نتوانند نظر مساعد همسایگان (در حوضه آبریز مشترک) را با خواست خود جلب و همراه سازند، با این همسایه ها دچار چالش و نزاع خواهند شد. عکس این موضوع هم صادق است؛ آنجایی که گاها،ً کشورهای بالادست از این موقعیت به عنوان ابزاری سیاسی جهت فشار بر رقیب و امتیازگیری بیشتر بهره برداری می نمایند. این پژوهش، با روش توصیفی- تحلیلی و با استناد به منابع معتبر، به دنبال بررسی و تحلیل تنگناهای هیدروپلیتیک ترکمنستان در رابطه با همسایگان است. مفروض مقاله این است که موقعیت جغرافیایی و وضعیت هیدروپلیتیک ترکمنستان از حیث تامین منابع آب به گونه ای است که این کشور با همسایگان خود در این زمینه، چالش های اساسی خواهد داشت. یافته های پژوهش نشان می دهد ترکمنستان نسبت به اغلب همسایگان در موقعیت فرودستی قرار دارد. این مسئله به صورت بالقوه(از ناحیه ایران) و بالفعل(از ناحیه افغانستان و چهار جمهوری آسیای مرکزی) برای ترکمنستان ایجادکننده زمینه های بروز چالش هیدروپلیتیک برای این کشور در رابطه با همسایگان خواهد بود. ضمن اینکه تاثیرگذاری برخی متغیرها همچون تغییر اقلیم و تداوم خشکسالی ها، افزایش نسبت شهرنشینی و تغییر سبک زندگی و به تبع آن افزایش شدید مصرف آب و ضرورت تولید برخی محصولات کشاورزی استراتژیک، به طورقطع در آینده ای نزدیک، موجب تشدید بحران هیدروپلیتیک بین ترکمنستان و همسایگان خواهد بود.
تبیین مولفه های علایق ژئوپلیتیکی و میزان تأثیر آن در روابط خارجی کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
1 - 18
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین و در عین حال نظام مند ترین ارتباطات در عصر کنونی ارتباط کشورها در حوزه خارجی است. این ارتباط به اندازه و میزانی در جهان کنونی اهمیت دارد که طرح ریزی و اجرای سیاست و روابط خارجی مبتنی بر منافع ملی جزو مهم ترین وظایف دولت ها به شمار می رود. در همین راستا یکی از مفاهیم اساسی دانش ژئوپلیتیک، مفهوم علایق ژئوپلیتیک است که در ژئوپلیتیک و روابط بین الملل جایگاه ویژه ای را دارد. علایق ژئوپلیتیک جزء لاینفک منافع ملی هر دولت سرزمینی قلمداد می شود. لذا با شناسایی مولفه های تاثیرگذار این مفهوم و میزان اثرگذاری آنها می توان روابط خارجی بین کشورها را دقیقتر تجزیه و تحلیل کرد. این پژوهش از نظر ماهیت و روش توصیفی و از نظر هدف، کاربردی است. جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. روایی پرسشنامه را با CVR و پایایی آن را براساس آلفای کرونباخ و تجزیه و تحلیل داده ها از روش آزمون T- Test و برای اولویت بندی مولفه ها از آزمون فریدمن نیز بهره گرفته شده است. به منظور بررسی دقیق علایق ژئوپلیتیک کشورها در روابط خارجی، این علایق در 8 مولفه ی: سیاسی،جغرافیایی، ژئواکونومیکی، ژئوکالچری، ژئواستراتژیکی، اکولوژیکی، فضای مجازی و علمی- تکنولوژیکی تقسیم بندی شده است. یافته های تحقیق نشان داد بررسی متغیرهای مولفه های علائق ژئوپلتیکی در روابط خارجی با کشورها موید آن است که از دیدگاه پاسخگویان کلیه متغییرها با کسب میانگین نمرات بیش از 3 دارای مطلوبیت می باشند. همچنین در آزمون فرضیه متغیرهای مولفه های هشتگانه تایید شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مولفه های جغرافیایی در رتبه اول و مولفه های علمی- تکنولوژیکی و ژئواکونومیکی در رتبه های بعدی جای دارند.از سویی دیگر مولفه های ژئوکالچری و اکولوژیکی در رتبه های آخر قرار دارند. این مساله حاکی از آن است که ارزش و عوامل جغرافیایی و سرزمینی در صدر علایق کشورها در روابط خارجی می باشد.
جغرافیای انتخابات و نقش عوامل انگیزشی و منابع اجتماعی بر مشارکت سیاسی شهروندان (مطالعه موردی: انتخابات مجلس شورای اسلامی شهر شاهو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی پیامدهای دو سویه دارد؛ زیرا در یک معنا فقدان مشارکت و انفعال به این مفهوم است که دولت از منافع بالقوه ای که باید در خدمت آن قرار گیرد بی نصیب می گردد و از سوی دیگر، مشارکت زمانی مؤثر واقع می شود که تغییراتی بنیادی در اندیشه و عمل به وجود آیند. بنابراین، ایده های مطلوب مربوط به مشارکت یک نقطه مشترک دارند و آن بهاء دادن به نقش و نظر مردم در تصمیم گیری های سیاسی و دسترسی آن ها به منافع قدرت است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف نقش عوامل انگیزشی و منابع اجتماعی در مشارکت در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در میان شهروندان شهر شاهو و با استفاده از سطح خرد" الگوی نظری مشارکت سیاسی نوریس" انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی- تحلیلی و پیمایشی است، داده های مورد نیاز از طریق منابع اسنادی و پرسشنامه گردآوری و با استفاده از نرم افزار Spss و با به کارگیری آزمون های کای اسکوئر، و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شده است. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی شهروندان شهر تازه تاسیس شاهو بوده که در این میان100 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش سهمیه ای انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان داد که مهم ترین عوامل انگیزشی اعلام شده از سوی پاسخ دهندگان برای مشارکت در انتخابات به ترتیب عبارتند از: مخالفت با جناح یا کاندیدای رقیب، بهبود وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم، ادای دین به شهیدان و خانواده آنان و احساس مسئولیت نسبت به کشور است. از میان منابع اجتماعی مورد بررسی رابطه معناداری بین شغل و رأی دادن افراد، شغل و انگیزش، تحصیلات و علاقه به سیاست، میزان اعتماد سیاسی افراد وجود دارد.
ارزیابی آسیب پذیری بافت های فرسوده شهر کاشان ناشی از خطرات زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۱
61 - 74
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری دارای مشکلات متعددی در زمینه های کالبدی، محیطی، اجتماعی و اقتصادی هستند که زندگی ساکنان در این گونه بافت ها را با مشکلات روبه رو ساخته است. در موجودیت بافت های فرسوده و با توجه به رشد جمعیت و افزایش شهرنشینی وقوع حوادث طبیعی مثل زلزله می تواند خسارات و تلفات سنگینی را در چنین مکان های برجای گذارند. ضرورت کاهش آسیب پذیری شهرها و بخصوص بافت های فرسوده در برابر این پدیده به عنوان یکی از اهداف اصلی برنامه ریزی شهری و سایر رشته های مرتبط شهری محسوب می گردد. با توجه به اینکه آسیب پذیری ناشی از زلزله یکی از مهم ترین چالش های پیش روی شهرهای ایران بوده و موضوع پهنه بندی خطر لرزه خیزی و ارزیابی آسیب پذیری شهرها در برابر زلزله در مباحث مرتبط به جغرافیا و برنامه ریزی شهری است، در این تحقیق سعی گردیده که میزان آسیب پذیری بافت های فرسوده شهر کاشان مورد ارزیابی قرارگرفته و راهکارهای بیرون رفت از این معضل پیشنهاد گردیده اند. در این تحقیق از داده های موجود سازمان های مختلف، با استفاده از مدل فازی [1] و فازی میمبرشیب [2] در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مورد تحلیل و ارزیابی قرارگرفته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد شهر کاشان با داشتن 754.3 هکتار بافت فرسوده که در مکان های مختلفی از شهر قرار دارند، بیشترین کاربری مسکونی باکیفیت پایین ابنیه، بافت های تاریخی، اراضی مخروبه، عمر زیاد ساختمان ها و معابر تنگ و باریک در معرض آسیب پذیری بیشتری ناشی از زلزله نسبت به سایر مناطق شهری قرار دارند که در میان بافت های فرسوده، مرکز شهر با بیشترین و لتحر در پایین ترین درجه از آسیب پذیری قرار می گیرند. [1] Fuzzy [2] Fuzzy Membership
نقش محصولات فرعی جنگلی و مرتعی در معیشت روستاییان: مطالعه موردی بخش زرین آباد شهرستان دهلران، استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیستم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
17 - 28
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، با هدف بررسی نقش محصولات فرعی جنگل و مرتع در معیشت روستاییان بخش زرین آباد شهرستان دهلران، با استفاده از پرسشنامه به روش پیمایشی انجام شد. گردآوری داده ها به شیوه نمونه گیری طبقه بندی شده با تخصیص متناسب صورت گرفت. برای تحلیل داده ها، از آماره های توصیفی (میانگین رتبه ای، توزیع فراوانی، درصد تجمعی، و توزیع درصد) و استنباطی (آزمون دو جمله ای و آزمون همبستگی اسپیرمن) استفاده شد. نتایج نشان داد که بین روستاهای مورد مطالعه از نظر نقش محصولات فرعی جنگل و مرتع تفاوتی وجود ندارد؛ و 32/12 درصد از میانگین درآمد سالانه هر خانوار روستایی را درآمد حاصل از برداشت محصولات فرعی جنگل و مرتع تشکیل می دهد که از این میزان، سهم محصولات فرعی جنگلی 54/8 درصد و سهم محصولات فرعی مرتعی 78/3 درصد است؛ همچنین، از نگاه روستاییان، بین بهره برداری از محصولات فرعی جنگلی و مرتعی و ایجاد اشتغال، کسب درآمد، کاهش فقر و جلوگیری از مهاجرت رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد.
اندرکنش تأثیر ارتفاعات زاگرس بر بارش تجمعی و سرعت قائم باد سامانه های غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
69 - 88
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ارتفاعات زاگرس در توزیع و میزان بارش ایران، در مطالعه حاضر با به کارگیری مدل اقلیمی میان مقیاس RegCM4 و انجام شبیه سازی، تأثیر ارتفاعات زاگرس بر بارش همرفتی تجمعی و سرعت قائم باد ترازهای مختلف جو بررسی گردید. داده های موردنیاز این پژوهش از داده های دوباره تحلیل شده مرکز پیش بینی های محیطی/ مرکز ملی پژوهش های جوی (NCEP/NCAR) و باقدرت تفکیک افقی 5/2 درجه برای دوره زمانی 2000 تا 2005، از عرض جغرافیایی 22 تا 38 درجه شمالی و طول جغرافیایی 38 تا 58 درجه شرقی اخذ گردید. شبیه سازی ها بر شبکه ای با تفکیک افقی 10 km و گام زمانی 30 ثانیه صورت گرفته است. در مرحله ی اول مدل با داده های واقعی اجرا، سپس رشته کوه زاگرس و کوه های مرکزی ایران حذف و مدل دوباره اجرا گردید. نتایج نشان داد هسته های بارش تجمعی ماه های دسامبر- ژانویه در شرق ارتفاعات زاگرس تضعیف شده است و ارتفاعات زاگرس باعث افزایش بارش در غرب ایران و کاهش آن در شرق شده است. در مقابل در ماه آوریل، بیشینه بارش در هر دو اجرا، در غرب ایران و منطقه زاگرس تمرکز داشته است و کمینه آن در شرق زاگرس و دشت های مرکزی ایران بوده است. همچنین با حذف ارتفاعات زاگرس، بر بارش همرفتی تجمعی این ماه در سواحل دریای خزر افزوده شده است. ارتفاعات زاگرس در ماه آوریل باعث جابجایی رودباد ترازهای بالای جو از تراز 200 به 400 هکتوپاسکال و سبب افزایش سرعت و وسعت آن ها شده است؛ بنابراین الگوی جریانات سامانه های همرفتی میان مقیاس و بارش همرفتی حاصل از آن ها متأثر از الگوی ارتفاعات بوده است و با تغییر شرایط دمایی از شرایط سرد به شرایط گرم، میزان و نحوه تبعیت از توپوگرافی و شرایط محلی تغییر کرده است؛ به گونه ای که در ماه دسامبر، ارتفاعات باعث کاهش سرعت باد ترازهای پایین جو و در ماه ژانویه و آوریل سبب افزایش آن شده است.
اخلاق محیطی و بیماری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مقاله تحلیل رابطه غیرمنطقی انسان با محیط به عنوان عامل اصلی شیوع بیماری کرونا است. اکثر محققین و صاحب نظران معتقدند که بیماری کرونا عکس العمل و اخطار طبیعت به رفتارهای مخرب انسان است. برای این منظور ابتدا تئوری های حاکم بر روابط انسان و محیط مانند تئوری گایا و پوش مرز مارکوف بررسی شد. بر اساس این تئوری ها آثار خرابکاری های انسان در محیط طبیعی بررسی شد و سپس عکس العمل های این رفتار ها در جامعه انسانی شرح داده شدند. با استناد به کارهای محققین متعدد مشخص شد که رفتار انسان در طبعت ویرانگر بوده است و اثرات آنها هم در خود جامعه انسانی مشاهده شده اند. مانند ایجاد فرایند تغییر اقلیم در محیط طبیعی که منجر به مخاطرات شدیدی مانند سیل و خشکسالی و غیره در جوامع انسانی شده است. برای چاره جویی مشکل کرونا دیدگاه اخلاق محیطی انتخاب شد. بدین منظور تئوری های اخلاقی و فلسفه های حاکم بر رابطه انسان با محیط شرح داده شدند. از چالش این نظریه ها و با عنایت به طرح سلامت واحد برنامه محیط زیست سازمان ملل، راهبرد رعایت ارزش انسانی و اخلاقیات محیطی انتخاب شدند. بر اساس این موارد انسان باید به محیط ارزش ذاتی قایل شود. در رفتار خودش طرف خوبی، درستی و انصاف را رعایت کند. خود انسان دراثر تمرین مفاهیم انسانی شایسته به شخصیت والای انسانی برسد. به مفاهیمی مانند پایداری محیط، مصرف به اندازه نیاز بدن، رژیم گیاهی، فاصله گیری محیطی، حرمت به حقوق محیط متصف شود. رسیدن به این منزلت اخلاقی فقط از طریق آموزش و تربیت درست امکان پذیر است. در این راستا وظیفه سازمان ها و نهادهای آموزشی در سطح جهان بسیار سنگین است.
تحلیل ژئوپلیتیک انتقادی از منظر رئالیسم انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
1 - 43
حوزههای تخصصی:
ژئوپلیتیک انتقادی از رویکردهای تاثیرگذار در ژئوپلیتیک، در دهه ی ۱۹۸۰ مطرح شد. به نظر می رسد که ژئوپلیتیک انتقادی به لحاظ فلسفی، فروکاست گرایانه و از همین رو برای تبیین ژئوپلیتیکی نابسنده است. پژوهش حاضر از نوع بنیادی و نظری است که از روش تحلیل فلسفی(استدلال عقلانی)، و منابع کتابخانه ای استفاده می کند. هدف، تبیین و نقد بنیان های هستی شناسانه ، شناخت شناسانه و روش شناسانه ی ژئوپلیتیک انتقادی است. ابتدا تبیینی نسبتاً جامع از ژئوپلیتیک انتقادی از دید ژئوراید اتوتایل و سیمون دالبی ارائه می شود. سپس مولفه های فلسفه ی علمِ رئالیسم انتقادی روی باسکار به عنوان مبنای نظری مکمل معرفی می شوند. در نهایت بر مبنای رئالیسم انتقادی (استعلایی) به تبیین و نقد ژئوپلیتیک انتقادی پرداخته می شود. نشان داده می شود که ژئوپلیتیک انتقادی دارای یک هستی شناسیِ ایده آلیستی و ذهنیت محور، شناخت شناسی پساساختارگرایانه و روش شناسی هرمنوتیکی است. این رویکرد دارای نوعی نگاه نقادانه ی صرف(برآمده از واسازی دریدا و قدرت دانش فوکو) است بی آنکه شناخت دقیقی از موضوع مورد مطالعه اش ارائه کند
ارزیابی خطر پذیری مسیر انتخابی احداث راه آهن حدفاصل اصفهان و اهواز در مقابل زلزله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله از جمله پدیده هایی است که بیشترین آسیب را به سازه ها و شریان های حیاتی وارد می سازد. براساس گزارشات موجود بخش اعظم خطوط اصلی موجود در شبکه راه آهن کشور ایران در مناطقی با خطر نسبی زیاد زمین لرزه قرار گرفته اند. مسیر خطوط ریلی مورد مطالعه بین دو شهر اصفهان و اهواز قرار گرفته است و هنوز احداث نشده است و در مرحله مطالعه است. در سالهای بین 2011-1050، بیش از350 زلزله در محدوده مورد بررسی رخ داده که زلزله سال 1384با بزرگای 8/6 ریشتر بیشترین مقدار را داشته است. همچنین در این محدوده 615 گسل وجود دارد . بنابراین خطر پذیری مسیر انتخابی آن در مقابل زلزله مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش با استفاده از داده های توپوگرافی ، نقشه های زمین شناسی ، تصاویر ماهواره ای IRS LISS III ، آمار و اطلاعات زلزله های تاریخی و دستگاهی و روشهای تحلیل واریوگرافی، درون یابی و توابع فازی، پهنه بندی خطر پذیری خطوط ریلی در 4 کلاس بدون خطر، خطر متوسط، خطر زیاد و خطر خیلی زیاد تهیه گردید. نتایج مطالعات نشان داد که دو بازه طولانی و یک بازه کوتاه از خطوط ریلی بر محدوده های با حداکثر خطر پذیری انطباق دارند. بررسی نتایج خاطرنشان ساخت که محدوده مورد مطالعه از نظر توپوگرافی، جنس زمین و سیستم گسله ها و درزها و شکستگی ها دارای تنوع فوق العاده ای می باشد و این تنوع سبب شده است که آسیب های وارده از رخداد زلزله ها متفاوت باشد. به بیان دیگر زلزله ای با بزرگای ثابت می تواند از شدت های تخریب متفاوتی در خطوط ریلی اصفهان- اهواز برخوردار باشد.
تولید سرمایه و آسیب محیط زیست مناطق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
157-178
حوزههای تخصصی:
رشد مخاطرات محیطی در عصر حاضر که هر روز بیش از پیش، دامن گیر حیات و زندگی انسانی است، توجه عقلایی به نوع برخورد و ارتباط با طبیعت از سوی بشر را ضروری می نماید. تولید سرمایه و کسب ارزش افزوده از فعالیت های بخش صنعت از زمینه هایی به شمار می رود که در تقویت ارتباط انسان و محیط دارای نقش ویژه و روبه تزایدی است. بر این اساس، تلاش شده است تا ضمن تحلیل فضایی و زمانی میزان خطرآفرینی و صدمات صنایع در مناطق کشور، به برآورد نسبت صدمات فعالیت های محیط زیستی کارگاه های صنعتی به میزان ارزش افزوده کسب شده از صنایع در هر یک از استان های ایران طی دوره 92-1388 پرداخته شود. هفت شاخص مورد استفاده قرار گرفته است که اطلاعات آن از مرکز آمار ایران به دست آمد. برای تحلیل داده های تحقیق از برخی الگوریتم های آمار فضایی و نماگرهای آمار کلاسیک در محیط نرم افزاری GIS و GEO Da TM استفاده شده است. نتیجه ی به دست آمده این است که روز به روز صنایع در ایران، زیست ناسازگارتر شده و با تشدید آسیب های وارد به محیط زیست، به گسترش و شدت مخاطرات محیطی علیه محیط های انسانی دامن زده است. همچنین اینکه، عمدتاً ارزش افزوده کسب شده در بخش صنعت مناطق، بیشتر برپایه ملاحظات اقتصادی بوده و چندان سودمندی زیست محیطی آن، در نظر گرفته نشده است.
بررسی تغییرات شروع و خاتمه یخبندان ها و سرماهای مؤثر در کشاورزی تحت شرایط تغییر اقلیم در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مبسوط بیان مسئله: سرما و یخبندان از مهم ترین پارامترهای اقلیمی در زمینه اقلیم کشاورزی می باشد که آسیب های ناشی از آن ها، امکان تولید بسیاری از محصولات کشاورزی و باغی را در مناطق آسیب پذیر کاهش می دهد. سرما و یخبندان، یکی از مخاطرات اقلیمی است که همه ساله باعث ایجاد خسارت در فعالیت های مختلف می گردد. مهم ترین بخشی که آسیب جدی و بیشترین خسارت را از یخبندان می بیند، بخش کشاورزی است . سرما و یخبندان های شدید برای بسیاری از گیاهان زراعی و باغی نتایج زیان بار و نابود کننده ای را در پی دارد، به طوری که در برخی سال ها میلیاردها ریال خسارت به باغداران، زارعین و در نهایت منافع ملی کشور وارد می شود . با توجه به اینکه منطقه شمال غرب ایران هر ساله خسارات مالی زیادی را در اثر رخداد مخاطرات جوی بخصوص سرما و یخبندان متحمل می شود. شناسایی و پهنه بندی فضایی مناطق دارای پتانسیل بالای مخاطره سرما و یخبندان و پیش بینی زمان وقوع آن ها، می تواند اطلاعات مناسب و با ارزشی را در جهت پیشگیری و کاهش خسارات فراهم آورد که در این پژوهش با استفاده مدل جهانی HadCM3 تحت دو سناریوی A2 و B1 و مدل ریزمقیاس گردانی LARS-WG به این امر پرداخته می شود. روش تحقیق: بررسی زمان وقوع و پیش بینی تغییرات آن ها در آینده از اهمیت زیادی برخوردار است. بدین منظور مدل های گردش عمومی جو ( GCM ) طراحی شده اند که می توانند پارامترهای اقلیمی را در آینده شبیه سازی کنند. لذا در این پژوهش داده های خروجی مدل گردش عمومی HadCM3 تحت دو سناریوی انتشار A2 و B1 توسط مدل آماری LARS - WG در 21 ایستگاه سینوپتیک واقع در شمال غرب ایران ریز گردانی شد و نتایج حاصل از آن در دوره پایه (2010-1980) و دهه 2020 (2030-2011) برای دو متغیر اقلیمی دمای کمینه و دمای بیشینه مورد ارزیابی قرار گرفت. سپس تاریخ وقوع اولین و آخرین یخبندان و سرمای پاییزه و بهاره استخراج و تاریخ وقوع آن ها در آینده محاسبه شد. نتابج و بحث: بررسی میانگین ماهانه دمای حداقل ایستگاه های مورد مطالعه در دهه 2020 و دوره پایه نشان می دهد که میزان دما بر اساس هر دو سناریوی مورد بررسی و در همه ماه ها و در بیشتر ایستگاه های مطالعاتی نسبت به دوره پایه افزایش یافته است. بیشترین تغییرات دمای کمینه در منطقه مورد مطالعه بر اساس متوسط سناریوهای مورد بررسی در این دهه مربوط به ایستگاه های ابهر، اردبیل، خوی و ارومیه به میزان 8/0 درجه سلسیوس می باشد؛ در واقع دماهای کمینه ای که در این ایستگاه ها در دوره پایه اتفاق افتاده است در دوره آینده مشاهده نشده و روند گرمایشی از خود نشان داده است که میزان آن در دوره آتی در سطح منطقه مورد مطالعه در دهه 2020 بین 4/0 تا 8/0 نسبت به دوره پایه خواهد بود. نتایج حاصل نشان از افزایش در میانگین ماهانه حداقل و حداکثر دمای روزانه در دوره آتی تا حدود 8/0 درجه سلسیوس دارد. نتایج حاصل از بررسی اولین و آخرین یخبندان در دهه 2020 نشان می دهد که در سطح منطقه مورد مطالعه اولین یخبندان زودرس پاییزه بین 2 تا 9 روز دیرتر اتفاق می افتد که کمترین تغییرات در تاریخ شروع یخبندان ها نیز مربوط به دو ایستگاه قزوین و مشکین شهر هر کدام با 2 روز تغییر نسبت به دوره پایه می باشد. آخرین یخبندان دیررس بهاره نیز بین 3 تا 10 روز زودتر در سطح منطقه به پایان می رسد که با این وصف طول دوره یخبندان ها در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه کاهش خواهد که یافت که بیشترین کاهش مربوط به ایستگاه خوی با 16 روز و سپس ایستگاه های ارومیه و اردبیل هر دو با 14 روز و کمترین کاهش مربوط به ایستگاه مشکین شهر به 6 روز می باشد. بر اساس نتایج حاصل تغییرات در تاریخ شروع یخبندان های زودرس کمتر از تغییرات نسبت به یخبندان های دیررس می باشد. بر این اساس بررسی وضعیت یخبندان ها و سرماها نیز در بیشتر ایستگاه های مورد بررسی نشان می دهد که اولین سرما و یخبندان های پاییزه در دوره آتی دیرتر از قبل آغاز شده و سرما و یخبندان های بهاره نیز زودتر به پایان می رسند. کمترین تغییرات مربوط به جنوب شرق منطقه مورد مطالعه و مناطق مشکین شهر و سراب و بیشترین تغییرات طول دوره یخبندان مربوط به مناطق خوی، ارومیه، تبریز و اهر می باشد با توجه به نتایج حاصل بیشتر مناطق مورد مطالعه به طور متوسط بین 10 تا 12 روز کاهش در طول دوره یخبندان را نسبت به دوره پایه تجربه خواهند کرد. نتیجه گیری: نتایج حاصل نشان از افزایش در میانگین ماهانه حداقل و حداکثر دمای روزانه در دوره آتی تا حدود 8/0 درجه سلسیوس دارد. بر این اساس بررسی وضعیت یخبندان ها و سرماها نیز در بیشتر ایستگاه های مورد بررسی نشان می دهد که اولین سرما و یخبندان های پاییزه در دوره آتی دیرتر از قبل آغاز شده و سرما و یخبندان های بهاره نیز زودتر به پایان می رسند. ه
سنجش و اولویت بندی نواحی روستایی بر حسب سطوح پایداری اقتصادی: مطالعه موردی شهرستان مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
1 - 23
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر سنجش و اولویت بندی دهستان های شهرستان مشگین شهر بر حسب سطوح پایداری اقتصادی بود. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر مراجعه شد که جامعه آماری پژوهش را تشکیل می دادند. تعداد کل روستاییان بالای پانزده سال این شهرستان 90359 نفر بود که از آن میان، با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده از طریق رابطه کوکران، 384 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین و انتخاب شدند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تاپسیس فازی صورت گرفت. نتایج مدل تاپسیس فازی بر اساس وزن های محاسبه شده نشان داد که در بین دهستان های مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر، دهستان های لاهرود و شعبان از حیث پایداری اقتصادی در رده های اول و دوم و دهستان ارشق شمالی در رده آخر قرار دارند. در نهایت، بر اساس نتایج پژوهش پیشنهادهایی کاربردی ارائه شد.
نظریه گریز (تبیین واگرایی در نظامهای سیاسی – اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
173 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، وضع نظریه گریز است. این نظریه، قابلیت تبیین رفتارهای نظام های منطقه ای و هرگونه نظام/سیستم/تشکل/ائتلاف اجتماعی-سیاسی و نیز پیش بینی سرانجام آنها را دارد. در خصوص نظام های منطقه ای به عنوان ائتلاف های جغرافیایی، هدف نظریه گریز تبیین فرایند شکل گیری چالش های واگرایی در این نوع نظام ها است. این نظریه با معرفی مفروضات منطقی، الزامات و مقتضیات گریز یک عضو از ائتلاف های منطقه ای را شناسایی کرده است و با معرفی اصول، مفروضات بنیادی، شاخص ها و عوامل، مقیاس تحلیل و حوزه ها، چارچوبی نظری برای مطالعه، فهم و پیش بینی کنش ها و وضعیت آینده نظام های منطقه ای ارائه داده است. به دیگر سخن، نظریه گریز به این پرسش های بنیادی پاسخ داده است؛ چرا و چگونه در یک نظام منطقه ای، گسست به وجود می آید؟ با مطالعه رفتار نظام های منطقه ای، چگونه می توان به پیش بینی نوع و نحوه رفتار آن ها در آینده دست یافت؟ برخورداری از چه شاخص ها، وضعیت و عرصه هایی می تواند بسترهای گسست و جدایی یک یا چند عضو از یک نظام منطقه ای را محقق سازد؟ چه نمونه های تاریخی را در راستای نظریه گریز می توان به عنوان شاهد ذکر کرد؟ در نظام های منطقه ای موجود، چه پیش بینی هایی را می توان درباره آینده این نظام ها بهدست داد؟ نظریه گریز با مقیاس تحلیلی میان فردی تا جهانی، می تواند نوع و نحوه گسست در تشکل ها، نهادها و سیستم های اجتماعی-سیاسی را تبیین و رفتارهای احتمالی آن در آینده را پیش بینی کند.
بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا منطقه شهداد کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، به بررسی ویژگی های مورفوسکوپی و گرانولومتری رسوبات نبکا در منطقه شهداد کرمان پرداخته شده است. رسوبات نبکا که حاصل ترسیب رسوبات بادی در پای بوته های گیاهی در مسیر حمل رسوبات بادی است، می تواند شاخصی خوب در بازسازی تحولات محیطی باشد. این پژوهش در سطوح تراکمی بیابان لوت در منطقه شهداد صورت گرفت. در ابتدا با توجه به حجم رسوبات و ارتفاع نبکا، نبکا شاخص انتخاب شد. سپس در یک پروفیل طولی در فواصل نیم متری نمونه برداری با کمک دستگاه مغزی گیر صورت گرفت. مجوعا ده نمونه رسوب از عمق 10 سانتی متری برداشت و جهت اندازه گیری ویژگی های گرانولومتری، مورفوسکوپی و خصوصییات فیزیکی و شیمیایی به آزمایشگاه منتقل شدند. میانگین جورشدگی ذرات 29/1 می باشد، عمده نمونه ها دارای جورشدگی نسبتاً خوبی هستند. کج شدگی ذرات در محدوده 16/0 تا 82/0 می باشد که نزدیک به طبقه سوم یعنی متقارن است. میانگین کشیدگی نمونه ها 74/1 می باشد که نشان می دهد کشیدگی وضعیت منحنی در طبقه کشیده تا بسیار کشیده می باشد. طبق نتایج بدست آمده pH نمونه ها کمی به سمت قلیایت است. با توجه به EC اندازه گیری شده مشخص شد که نمونه های زیرین دارای شوری بیشتری نسبت به نمونه های سطحی می باشند. تصویربرداری توسط میکروسکوپ پلاریزان انجام شد. وضعیت مورفوسکوپی دانه ها نشان دهنده عوامل تخریب و همچینن بیانگر فاصله منطقه برداشت و رسوب گذاری بود. نتایج نشان داد که اکثر ذرات دارای قطر کمتر از 200 میکرون می باشند که با توجه به رابطه بین مسافت حمل توسط باد و قطر ذرات، منطقه برداشت در فاصله ای حدود 50-20 کیلومتری قرار دارد.
تبیین نقش دولت محلی در صلح سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
1 - 30
حوزههای تخصصی:
افزایش منازعات محلی این سوال را در ذهن ایجاد میکند که نهاد دولت محلی چگونه میتواند در ایجاد صلح در سطح محلی تأثیرگذار باشد. بر اساس تقسیمبندی صلح از نظر کمیت، پایینترین نوع صلح، صلح محلی است و مسئول بنای صلح پایدار در سطح محلی، نهاد دولت محلی است. دولت محلی در ارتباط مستقیم و بلافصل با مردم محلی است و نسبت به شرایط محلی آگاهی کامل دارد و از مشروعیت و صلاحیت عمل بیشتری نسبت به دولت ملی در این زمینه برخوردار است. بخش اعظم ادبیات صلح در زمینه صلح محلی به نقش دولت محلی در مراحل حین و بعد از منازعه در زمینه صلحسازی متمرکز است و خلاء ادبیاتی در زمینه نقش دولت محلی در صلحسازی در مرحله قبل از منازعه وجود دارد. یافتههای مطالعات صلح در زمینه نقش دولت محلی در دو مقطع زمانی حین و بعد از منازعه نیز موردی میباشند و تئوریسازی در این زمینه صورت نگرفته است. بر این اساس، مقاله حاضر به بررسی نقش دولت محلی داخلی و فراملی در صلح محلی می پردازد تا کمکی به رفع این خلاء تئوریکی بنماید. این مقاله بحث میکند که دولت محلی میتواند در ایجاد صلح در سه مرحله زمانی اشاره شده به ایفای نقش بپردازد و کارکردهای این نهاد در هر سه مقطع زمانی متفاوت است؛ هر چند که در جهت انجام این کار پیششرطهایی نیز وجود دارد.
فراوانی ورود چرخندهای مدیترانه ای به ایران و اثر آن ها بر بارش های فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۷
159 - 176
حوزههای تخصصی:
نوسان بارش در سطح کشور بحران های زیست- محیطی زیادی را در سال های اخیر ایجاد نموده است. در این پژوهش به منظور بررسی روزهای توأم با بارش فراگیر در ایران، دو گروه پایگاه داده شامل داده های جو بالا و داده های سطح زمین مورد واکاوی قرار گرفت. داده های جو بالا شامل؛ ارتفاع ژئوپتانسیل (متر)، فشار سطح دریا (هکتوپاسکال) که برای دوره ی آماری 1363 تا 1392 (1986 تا 2013) در ابعاد مکانی، 10 تا 60 درجه عرض شمالی و 40- تا 80 درجه طول شرقی از مرکز ملی پیش بینی محیطی آمریکا و پژوهش های جوی (NCEPNCAR) اخذ گردید. این ابعاد به منظور شناسایی سیرچرخندهایی که از دریای مدیترانه به ایران انتقال یافته انتخاب شد. داده های سطح زمین، از داده های میان یابی شده ی بارش روزانه ی 2939 ایستگاه و 19724 روز بر روی یاخته هایی به ابعاد 14×14 کیلومتر به روش کریجینگ در طی دوره ی آماری به دست آمد. به منظور تحلیل بارش های فراگیر منطقه، نمایه پایه ی صدک 25 ام برای بررسی انتخاب شد. بر اساس این صدک هرگاه 5 درصد از ایران دارای بارش باشد به عنوان روز بارش فراگیر برگزیده خواهد شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که بر اساس مسیر چرخندهای انتقال یافته به ایران هرگاه این مسیرها با دریای سرخ و سیاه ادغام گردد بر تأثیر آن ها بر رخداد بارش و فراوانی آن ها افزوده می شود. در زمان رخداد بارش در نواحی غرب و شمال غرب ایران بارش های یکنواختی تجربه شد، درحالی که نواحی شرق و شمال شرق ایران تحت تأثیر سیکلون های کم توان قرار گرفت و درنتیجه رخداد بارش در این نواحی بطور چشم گیری سیر نزولی پیدا کرد.
نرخ فرونشست گرد و غبار اتمسفری و ارتباط آن با برخی از پارامترهای اقلیمی در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذرات معلق اتمسفری به عنوان نتیجه اصلی فرسایش بادی، اثرات بسیار مهمی بر محیط پیرامون خود دارند. هدف از این پژوهش، تعیین نرخ فرونشست گرد و غبار در استان خراسان رضوی و ارتباط آن با پارامترهای اقلیمی است. به این منظور تعداد 50 ایستگاه در سطح استان انتخاب و طی 12 ماه (مجموعاً 600 نمونه)، توسط تله های شیشه ای نمونه های گرد و غبار به صورت ماهیانه جمع آوری شد. حداقل مقدار میانگین نرخ فرونشست مربوط به ماه آذر با میزان 97/9 گرم بر متر مربع و حداکثر آن در ماه خرداد با میانگین 96/20 مشاهده شد. دامنه مقدار فرونشست گرد و غبار در طول مدت نمونه برداری 3/0 تا 42/150 گرم بر متر مربع در ماه بود. شهرستان های گناباد و قوچان، به ترتیب، با متوسط 14/313 و 62/74 متر مربع بر گرم در سال بیشترین و کمترین میزان فرونشست گرد و غبار را در سال داشتند. بر اساس نقشه های پراکنش مکانی، بیشترین مقدار فرونشست در ماه های مربوط به فصول بهار و تابستان در غرب و جنوب با اقلیم خشک و فرا خشک بود و در قسمت های شمالی استان به دلیل رطوبت بیشتر و کوهستانی بودن کمتر بود. تحلیل نقشه های سینوپتیک اقلیمی طوفان، حاکی از شیب فشار حاصل از استقرار همزمان کم فشاری در مرز های جنوبی کشور و مرکز پرفشار بر روی دریای خزر و ترکمنستان بوده که سبب وزش بادهای شدید و ایجاد طوفان های گرد و غبار در فصل بهار شده است. با تغییر جهت باد غالب از شرق و شمال شرق در ماه های خشک سال، به غرب و جنوب غرب در ماه های با بارش بیشتر، نرخ فرونشست ذرات معلق در اکثر مناطق به جز مناطق شرقی استان کاهش یافت. همچنین، نتایج نشان داد که بین متوسط فرونشست گرد و غبار در 12 دوره نمونه برداری رابطه مثبت و معنی داری با حداقل و حداکثر دما، سرعت باد و رابطه منفی با رطوبت نسبی در سطح 5% وجود داشته است. بالا بودن سرعت باد و خشک تر بودن خاک و در نتیجه بالا بودن رخداد طوفان، در فصل بهار نسبت به سایر فصول باعث شده مقدار گرد و غبار بیشتری توسط باد و تا فواصل طولانی حمل شده باشد که می تواند به منابع محلی و برون مرزی مربوط باشد.