فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۴۰۱ تا ۲٬۴۲۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان ژئوپلیتیک در طول سده گذشته همواره درصدد بودهاند که به فراخور شرایط طبیعی و انسانی؛ اهمیت ژئوپلیتیک برخی مکانها و مناطق را پررنگتر نموده و سیاستمداران را جهت نفوذ، تسلط و مدیریت این گونه فضاها ترغیب نمایند. بدیهی است اهمیت سیاسی مکانها و فضاهای جغرافیایی در طول زمان ثابت نبوده و به ویژه ممکن است تحت تأثیر عوامل انسانساخت دچار تحول و بازساخت گردد. در این راستا ظهور شبکه اینترنت یکی از پدیدههای انسانساخت دهههای اخیر است که فضای جدیدی را برای مطالعات ژئوپلیتیک گشوده است. یکی از موضوعات بسیار مهم در مطالعه بُعد سیاسی فضای مجازی، اهمیت بی بدیل حوزه جغرافیایی مدیریت و راهبری شبکه اینترنت در منطقه سیلیکون ولی است به نوعی کنترل و راهبری شبکه اینترنت را در اختیار دارد و با توجه به وابستگی روزافزون افراد و حکومتها به آن به نظر می رسد از اهمیت فزایندهای برخودار گردیده است. بنابراین پرسش مقاله حاضر این است که آیا امکان اطلاق صفت استراتژیک به حوزه اصلی کنترل و مدیریت فضای مجازی در منطقه سیلیکون ولی وجود دارد؟ در سیر انجام این تحقیق کوشش گردیده با رویکردی توصیفی - تحلیلی ضمن واکاوی دقیق مفهوم منطقه استراتژیک، شاخصهای کارکردی حوزه جغرافیایی مدیریت فضای مجازی با این تعریف مقایسه گردد. یافتههای تحقیق نشان می دهد که امروزه حوزه جغرافیایی راهبری و کنترل فضای مجازی با توجه به اهمیت فزایندهای که شبکه سایبر در ساختار اداره جوامع و ارائه زیرساخت مناسب جهت بهینه سازی حکمرانی حکومتها پیدا کرده از اهمیت استراتژیک برخودار شده و می توان حوزه جغرافیایی را به مثابه مصادیق جدیدی از مفهوم منطقه استراتژیک در نظر گرفت.
ارزیابی و مدیریت جامع ژئومورفوسایت های کارستیک با استفاده از تلفیق مدل های ارزیابی ژئومورفوسایت ها (مورد: غارچال نخجیر در استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۹)
118 - 136
حوزههای تخصصی:
رویکرد اصلی دانش ژئومورفوتوریسم رویکردی است توسعه گرا، حفاظتی و علمی در ارزیابی و مدیریت جامع از میراث های ژئومورفیک؛ که امروزه با گسترش مطالعات خود زیرشاخه های متعددی از قبیل ژئودایورسیتی (تنوع)، ژئوکانسرویشن (حفاظت )، ژئواینترپرتیشن (تفسیر) و... را در این شاخه از دانش ژئومورفولوژی پدیدار ساخته است. هدف نوشتار حاضر ارتقای علمی، توسعه ناحیه ای و حفاظت از میراث های ژئومورفیک در منطقه مورد مطالعه است. از نظر روش شناسی نوشتار حاضر می کوشد به کمک بررسی جامع از سیرمطالعات انجام شده از مدل ها و روش های ارزیابی ژئومورفوسایت ها یعنی تلفیقی از مدل ها و نیز تحلیل تشابهات و تفاوت های مدل های ارزیابی، به همراه پیمایش های میدانی در دو مرحله از منطقه، با طرح روشی مبتنی بر معیارها و مولفه های تاثیرگذار(با امتیاز 0- 10) متناسب با رفتارشناسی غارچال نخجیر، قابلیت های این سایت را مبتنی بر سه موضوع کلان 1- دانش افزایی ژئومورفولوژی؛ 2- زیرساخت های گردشگری و 3- دانش مخاطرات و مخاطره شناسی؛ مورد ارزیابی قرار دهد. نتایج مطالعه بیانگر استعداد بالای ابعاد علمی و دانش ژئومورفولوژی با کسب مجموع امتیاز5/51 (ازحداکثر60) است. در مقابل زیرساخت های گردشگری با کسب مجموع امتیاز 5/25(از حداکثر70) و موضوع حفاظت با کسب مجموع امتیاز34 نمره (ازحداکثر100) در حال حاضر مراحل اولیه و ابتدایی چرخه مدیریتی خود را می گذراند. این در حالی است که جامعه بومی به ویژه روستاها و شهرهای مجاور(محلات، نراق و...) قادر است با بهره برداری سازمان یافته به کمک رویکردهای علمی، آگاهانه و احداث زیرساخت های توسعه پایدار روستاها و شهرهای کوچک این محوطه را به توسعه برساند.
فراتحلیلی بر روش شناسی و یافته های مطالعات کیفیت زندگی گردشگری مقالات فارسی و انگلیسی
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۳ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵
33 - 45
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی یکی از سازههای باارزش و مورد توجه در رشتههای مختلف است. با توجه به اینکه گردشگری به عنوان یک فرایند اثرگذار در کمال انسانی، قابلیتهای کمی و کیفی متفاوتی به همراه خواهد داشت، موضوع کیفیت زندگی گردشگری یکی از نتایج قابل توجه از این تحول خواهد بود. لذا دستیابی به شناختی مساعد نسبت به آن اقدامی است در جهت توسعه یافتگی و تعالی دیدگاههای نظری. این تحقیق فراتحلیلی در جهت بررسی روش تحقیق و نتایج به دست آمده از مطالعات فارسی زبان حول موضوع کیفیت زندگی گردشگری صورت گرفته است. با توجه به اینکه مطالعات اولیه نشان داد این سازه در زبان فارسی تا به حال مورد توجه قرار نگرفته است و صرفا رشته های مختلف از منظر نیازهای علمی و اجرایی به صورت بخشی به آن نگاه کرده اند، از منابع انگلیسی موجود در این حیطه به عنوان مکمل استفاده شد. بنابراین مطالعات انگلیسی زبان در این تحقیق امکان مقایسه نتایج و دستیابی به نگاه جامع را فراهم نمود. لذا مدل معتبر چرخه ی سیستماتیک کیفیت زندگی گردشگری به عنوان مرجع از مطالعات انگلیسی زبان وام گرفته شد و ساختار مطالعه را شکل داد. افزودنی است در این تحقیق 25 مقاله ی فارسی و 8 مقالهی انگلیسی مورد استفاده قرار گرفتند. بررسیها نشان میدهد مطالعات گردشگری ایران در موضوع کیفیت زندگی گردشگری از نظر رویکرد و چارچوب های مورد استفاده در سطح جنینی قرار دارد که این مهم به سطح توسعه یافتگی این صنعت مرتبط است. موضوع کیفیت زندگی با نگرش به گردشگری به عنوان یک فرایند مورد توجه قرار نگرفته است و صرفا اقداماتی بخشی حول موضوع خدمات و رضایت مشتریان گزارش شده است. روش تحقیق کمی، جهتگیری توصیفی و ابزار پرسشنامه بیشتر مورد استفاده قرار گرفته است. تمرکز مطالعات بیشتر روی شناخت و توصیف وضع موجود است و موضوع آیندهنگری و بازشناسی عمیق، بر خلاف مطالعات انگلیسی زبان، در دستور کار قرار نداشته است. نیاز سازمانهای خصوصی خدماترسان حاضر در جامعه میزبان، عامل شکلگیری تحقیقات شناخته شد، لذا این کنشگران در مطالعات به طور مکرر مورد توجه قرار گرفتهاند. 40 درصد مطالعات از مدلها و چارچوبهای، متدها و تکنیکهای از پیش طراحی شده استفاده کردهاند. لذا فقدان خلاقیت و نبود نگاه بومی به موضوع، نقطه ضعف این مطالعات است. به نظر میرسد توسعه ی مبانی نظری و تجربی گردشگری در ایران، استفاده از مبانی نظری به روز و بومیسازی آنها، پیروی از اصول روش تحقیق، امکان توسعه و بهبود مطالعات کیفیت زندگی گردشگری را فراهم خواهند ساخت.
استفاده از روش ویکور برای سنجش تناسب اراضی برای کشت زعفران در محیط ساج (مطالعه موردی شهرستان ملایر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقلیم، توپوگرافی و کاربری اراضی از مهم ترین مؤلفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق با استفاده از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، تعداد روزهای یخبندان و ساعات آفتابی و رطوبت نسبی مربوط به مراحل فنولوژیکی رشد زعفران و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی و کاربری اراضی که با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست 8 مربوط به تاریخ 28/2/1392 در شهرستان ملایر تهیه شده، برای ارزیابی تناسب اراضی مستعد کشت زعفران در سطح شهرستان ملایر استفاده شده است. مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژی زعفران صورت گرفته است. با تعمیم داده ها به سطح، و پردازش آنها با استفاده از فن آوری GIS لایه های اطلاعاتی مربوط به هر یک از آن ها تهیه شد. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آن ها از روش تحلیل تصمیم گیری چندمعیاره (MCDM)، مبتنی بر روشvikor استفاده شد. سپس با وزن دهی به لایه های تهیه شده بر اساس معیارها و مدل مورد نظر، همپوشانی و تحلیل فضایی لایه ها در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی تناسب اراضی برای کشت زعفران تهیه شد. در این تحقیق مقدار 23/10درصد از مساحت کل شهرستان را مناطقی که دارای تناسب اراضی مناسب هستند در بر می گیرد، 25/40 درصد از کل مساحت را مناطقی با تناسب متوسط برای کشت زعفران پوشش می دهد. و مابقی شهرستان را که سهم بیش تری هم دارد و 52/45 درصد از شهرستان را پوشش می دهد اراضی با تناسب ضعیف هستند. با توجه با این تحقیق روشvikor م ی تواند عملکرد مناسبی در انتخاب ارزش های تناسب برای هر کدام از طبقات داشته باشد.
واکاوی اثرات خوشه های صنعتی بر توسعه منطقه ای مورد پژوهی: خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی رغم شکل گیری بزرگ ترین منطقه تولید و فرآوری سنگ کشور در منطقه کلانشهری اصفهان در دهه های اخیر (شامل چهار خوشه محمودآباد، نجف آباد، دولت آباد و خمینی شهر) و وجود بحث های شفاهی و غیرمستند گسترده درباره تأثیرات منطقه ای آنها، کمتر بررسی دقیقی درباره این خوشه ها به ویژه در ارتباط با نقش آنها در توسعه منطقه ای اصفهان صورت پذیرفته است. با عنایت به این خلاء مطالعاتی در این مقاله هدف آن است تا میزان شدت اثرات خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهری اصفهان بر توسعه منطقه ای و میزان مطلوبیت آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. در این راستا از پارادایم روش شناسی مختلط در این مقاله بهره گرفته شده است؛ ضمن اینکه برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (از نوع پرسشنامه ای) استفاده گردیده و برای این منظور با توجه به ویژگی های جامعه هدف، روش نمونه گیری چند مرحله ای (مرحله نخست روش نمونه گیری تصادفی طبقه بندی شده برای تعیین حجم نمونه و روش نمونه گیری سیستماتیک برای مشخص نمودن واحدهای مورد نمونه گیری) انتخاب و بر این مبنا به 223 عدد از بنگاه های خوشه های صنعتی منتخب از بین 1115 بنگاه موجود در آن، مراجعه شده است. در ادامه نیز از فن تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم (به عنوان یکی از فنون مدل سازی معادلات ساختاری) برای فهم میزان شدت تأثیرگذاری و از تکنیک تبدیل مقیاس خطی برای درک میزان مطلوبیت تأثیرگذاری خوشه های صنعتی در توسعه منطقه ای بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که علی رغم وجود پتانسیل تأثیرگذاری خوشه های صنعتی منتخب بر توسعه منطقه کلانشهری اصفهان، این خوشه ها در زمینه های مختلف اقتصادی، اجتماعی و کالبدی هنوز دارای تأثیرگذاری بسیار مطلوب نبوده و این تأثیرگذاری در حد متوسط مانده است که این قضیه به همراه این مورد که برخلاف تصور خوشه های مذکور بیشتر در توسعه اجتماعی منطقه تأثیرگذار بوده تا در توسعه اقتصادی و نیز اینکه خوشه ها بیش تر بر مبنای ارتباطات درونی خود بنگاه ها، جلوگیری از مهاجرت مدیران و سرمایه های فیزیکی به توسعه منطقه ای کمک نموده است. بر مبنای ارتباطات برونی بنگاه ها، جلوگیری از مهاجرت کارکنان و سرمایه انسانی، نهایتاً می تواند منجر به این نتیجه شود که خوشه های صنعتی سنگ منطقه کلانشهری اصفهان هنوز در مرحله جنینی توسعه می باشد و از ویژگی های خوشه های صنعتی به صورت نظری و آرمانی که تاثیرگذاری مطلوب و با شدت زیادی را برای منطقه دربرگیرنده خود ایجاد می نماید، فاصله دارند.
ارزیابی پتانسیل های گردشگری بخش رستاق باا ستفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیAHP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۷)
162 - 177
حوزههای تخصصی:
گردشگری و توسعه آن ابزاری ضروری برای برنامه ریزی توسعه روستایی به شمار می آید و همچنین به شکوفایی روستاها کمک زیادی می کند. بنابراین، شناسایی ظرفیت ها و توانمندی های مختلف در سطوح خرد فضاهای جغرافیایی در کانون توجه برنامه ریزان توسعه قرار دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی پتانسیل های گردشگری دربخش رستاق واقع در شهرستان داراب (جنوب استان فارس) با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی می باشد.روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و به منظور گردآوری اطلاعات از شیوه های مشاهده و تکمیل پرسشنامه از متخصصان صنعت گردشگری در محدوده مورد مطالعه استفاده شده است. سپس پس از تعریف معیارهایی، تعداد شش معیار برای شش منطقه گردشگری دربخش رستاق با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی AHPمشخص شده است. نتایجاینتحقیق نشانمی دهدکهمناطقگردشگریروستاهای رستاق و لایزنگان، مناسب ترینگزینه هابرایانتخاببهعنوانمناطقنمونهگردشگری و سرمایه گذاری بیشتر جهت توسعه می باشند.
تحلیلی بر عوامل موثر در ایجاد و توسعه ژئومورفوسایت های پیست اسکی زمستانی با رویکرد ژئوتوریسم(مطالعه موردی: دامنه های کوه سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال پنجم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۹)
41 - 61
حوزههای تخصصی:
صنعت توریسم، بسته به هدف گردشگر به انواع مختلفی طبقه بندی شده است که یکی از آنها ژئوتوریسم می باشد. دامنه های کوه سهند به دلیل ویژگی های خاص توپوگرافیکی و شرایط اقلیمی، بافت کوهستانی منحصر به فردی را جهت ایجاد و توسعه ژئومورفوسایت هایی همچون پیست اسکی زمستانی به عنوان نماد ژئوتوریسم زمستانی، دارا می باشد. هدف از این پژوهش،شناسایی و تحلیل تاثیر عوامل ژئومورفولوژیکی جهت پهنه بندی دامنه های مستعد برای ایجاد و توسعه ژئومورفوسایت های پیست اسکی زمستانی در منطقه مورد مطالعه می باشد.در این پژوهشاز 10 شاخص شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، شکل دامنه، دمای سالانه، بارش سالانه ، پوشش گیاهی،حفاظت، دسترسی و ماندگاری برف استفاده شده است.نقشه های مورد استفاده در این تحقیق پس از ساخته شدن در محیط نرم افزار GISArcتوسط مدلAHPتعیین وزن شده و سپس با استفاده از مدل تاپسیس در نرم افزار GISArcمورد همپوشانی قرار گرفته و در نهایت نقشه نهایی پهنه های مستعد جهت ایجاد و توسعه ژئومورفوسایت های پیست اسکی زمستانی تهیه و استخراج شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که دامنه های شمال شرقی و قسمت هایی از دامنه های شرقی جمعا با مساحت حدود 25778 متر مربع، پهنه های بسیار مستعد جهت ایجاد و یا توسعه ژئومورفوسایت های پیست اسکی زمستانی را دارا می باشند.
پدیدارشناسی هویت ملی در فضای سایبر (نمونه موردی: دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته جغرافیای سیاسی در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و خوارزمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای سایبر، به سبب ویژگی ها و جایگاه منحصر به فرد در جهان امروز، خاستگاه مهمی از قدرت و تغییرات اجتماعی را با خود به همراه دارد. با گسترش اینترنت و انقلاب اطلاعات، نقش فضای سایبر در زیست هر روزه انسان ها و نیز در مقیاس کلان کشورها به چنان واقعیت اجتناب ناپذیری تبدیل شده است که گریز و گزیری برای آن متصور نیست. با توجه به چنین اهمیتی و نیز به سبب ارزش فزاینده هویت ملی در بقا و دوام کشور، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فضای سایبر بر هویت ملی انجام شده است. شرکت کنندگان در پژوهش، شامل ۵۰ نفر از دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی (کارشناسی ارشد و دکتری تخصصی) رشته جغرافیای سیاسی در دانشگاه های تهران، تربیت مدرس و خوارزمی هستند که بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و بر پایه روش شناسی «کیو»، نگرش آن ها درباره هویت ملی در فضای سایبر سنجیده شده است. مفهوم هویت ملی در این پژوهش در چارچوب سه شاخص زبان ملی ، تاریخ ملی و تعلق سرزمینی بررسی شده است. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، از نوع پدیدارشناسی است. نتایج این پژوهش، نشان از آن دارد که شاخص زبان و تاریخ ملی به دلیل ویژگی «تعاملی و ارتباطی» فضای سایبر افزایش و شاخص تعلق سرزمینی به دلیل خاصیت بی مرزسازی فضای سایبر، کاهش داشته است. با این حال، افزایش احساس تعلق به زبان و تاریخ ملی از لحاظ اعتبار اسناد و مدارک موجود در اینترنت، نامطلوب است؛ بنابراین، پدیدارشناسی هویت ملی در فضای سایبر نشان می دهد که فقدان زیرساخت ها و آموزش و پرورش نامطلوب، پیوند فضاهای گفتمان هویت ملی میان نسل های مختلف را با گسست مواجه کرده است.
نقش مولفه های سرمایه اجتماعی در عملکرد تشکل های غیردولتی زیست محیطی (مورد مطالعه: استان خوزستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش مؤلفه های سرمایه اجتماعی در عملکرد تشکل های غیردولتی زیست محیطی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای تشکل های غیردولتی زیست محیطی استان خوزستان (359N=) بود که از این میان، تعداد90 نفر با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. این پژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از فن پیمایشی انجام شده است. ابزار پژوهش، پرسشنامه ای بود که روایی آن با نظرخواهی از اساتید گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه تهران تأیید شد و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد که میزان آن برای شاخص عملکرد سازمانی89/0 و سرمایه اجتماعی 86/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss win 11/5صورت گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که میزان کل عملکرد تشکل های غیردولتی زیست محیطی مورد بررسی در حد پایین و متوسط بود. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که بین مؤلفه های سرمایه اجتماعی در نظر گرفته شده شامل اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی و آگاهی اجتماعی با عملکرد سازمانی رابطه مثبت و معنی داری در سطح یک درصد وجود دارد. نتایج ضریب رگرسیون نیز نشان دهنده توان تبیین 5/35 درصد واریانس توسط متغیرهای مشارکت اجتماعی و انسجام اجتماعی است.
تحلیل ظرفیت های ژئوپلیتیکی کشور یمن در تحولات سریع نظام بین الملل (پیچ تاریخی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحولات سریع نظام بین الملل (پیچ تاریخی) در منطقه جنوب غرب آسیا با رشد بیداری اسلامی، فرصت ها و تهدیداتی را برای کشور های منطقه به وجود آورده است. از این رو نظام سلطه در پهنه جغرافیایی منطقه به منظور حفظ هژمونی خود جنگ های نیابتی را هدایت می نماید که زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است. در این مقاله با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی کشور یمن که در طول تاریخ معاصر دچار تغییر و تحول شده است؛ ساختار سیاسی، ظرفیت های ژئواستراتژیکی، ژئوکالچر و ژئواکونومیکی در این تغییر و تحولات نقش اساسی را ایفا کرده اند. که با توجه به اهمیت این عوامل در این پژوهش به بررسی علمی نقش عوامل تاثیرگذار فوق پرداخته شده است. بررسی ها و تجزیه و تحلیل های به عمل آمده از پرسشنامه های اساتید و خبرگان جغرافیای سیاسی نتایج تحقیق نشان می دهدکه ظرفیت های بالقوه عوامل مهم و تاثیرگذار کشور یمن در عرصه منطقه ای و بین المللی، به ترتیب اولویت عبارتند از: موقعیت ژئواستراتژیک تنگه باب المندب و روند استحکام بخشی بر ساخت درونی نظام سیاسی و اجتماعی یمن که امید است در سایه عوامل ژئوکالچر و عوامل مذهبی و انسانی این کشور حاصل شود و همین پتانسیل ها در موقعیت پیچ تاریخی کنونی (گذار) زمینه های رقابت های منطقه ای را به وجود آورده است.
تجزیه و تحلیل آتش سوزی جنگل با منشأ آب و هوایی با داده های ماهواره ای در منطقه ی البرز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش از تصاویر ماهواره ای MODIS و الگوریتم جهانی کشف آتش برای آشکارسازی مکان های آتش سوزی در جنگل و مراتع استان مازندران استفاده گردید. با این روش پیشنهادی، پس از اجرای تصحیح های هندسی و رادیومتری و با تعیین حد آستانه ی مناسب نواحی دارای پتانسیل آتش مشخص گردید. سپس، با تعیین حد آستانه و آزمون های گوناگون، پیکسل آتش برای سه مورد آتش سوزی سال های 2006 در منطقه ی سوادکوه، 2009 در منطقه ی نور و برای 2010 در منطقه ی بهشهر استخراج شد. نتایج نشان می دهد که با استفاده از حد آستانه ی 310 درجه ی کلوین برای باند 22 سنجنده ی مودیس، که برای مقیاس جهانی در نظر گرفته شده است، آتش سوزی های سرد و کوچک آشکار نمی شود. از این رو، از حد آستانه بومی شده استفاده گردید. همچنین، با ترسیم نقشه های دمای سطحی و پوشش گیاهی به بررسی تأثیرات دما و مقدار سبزینگی پوشش گیاهی در روزهای آتش سوزی و روز قبل و بعد آن ها پرداخته شد. در این بررسی مشخص گردید برای پیکسل آتش سوزی مقدار سبزینگی در روز آتش از روز قبل کاهش و میزان دما برای پیکسل آتش در روز آتش سوزی از روز قبل افزایش داشته است. ترسیم و بررسی نقشه های سینوپتیکی نشان می دهد که در روز آتش سوزی در سطح زمین استیلای زبانه ی کم فشار و در تراز های میانی فراز مانع موجب انتقال هوای گرم عرض های جغرافیایی بالا به منطقه ی مطالعه شده است
مؤلفه های جغرافیا پایه در قوانین اساسی جدید افغانستان و عراق
حوزههای تخصصی:
پس از یازده سپتامبر و فراهم شدن زمینه ی تحقّق افکار استراتژیست های نومحافظه کار، دکترین تغییر رژیم برای حذف حکومت های چالش سازِ هژمونیِ ایالات متّحده، در کانونِ راه ْ بردِ امنیّت ملّی آمریکا قرار گرفت. تصمیم سازانِ نومحافظه کار، با تمرکز بر راه ْبردِ تغییر رژیم های چالش گر(حذف حکومت های ستیزه جو و ورشکسته و سپس ایجاد دولت جانشین)، وارد عرصه ی عملیّاتی سیاست خارجی شدند. گام نخست را در افغانستان و عراق با انجام تهاجم نظامی گسترده پشت سرگذاشتند. روند تدوین قوانین اساسی جدید افغانستان در سالِ ۱۳۸۲/۲۰۰۴ و در عراق به سالِ ۱۳۸۴/۲۰۰۵، رخ داده است. نگارنده تلاش می کند نشان دهد که کدام یک از مؤلفه های جغرافیایی در قوانین اساسی نوپیدای دو کشور، بروز یافته اند. نگارنده ی نوشتارِ پیشِ رو، برپایه ی یک پژوهش توصیفی و با درنظرداشتِ روشی مقایسه ای، کوشش می کند نشان دهد که چگونه مؤلفه های جغرافیایی در نگارش قوانین اساسی جدید، ایفای نقش می کنند. بنیانِ نگارش مقاله، بهره گیری از ایده یِ پیوند فضا و سیاست است و نگارنده کوشیده است قانون اساسی را به منزله ی دست آوردِ پیوند حقوق و سیاست، به جغرافیا پیوند زند.
ارزیابی تناسب اراضی در بستر تغییرات اقلیمی (مورد مطالعه: کشت کلزا در استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور به دست دادن روشی برای ارزیابی تغییرات تناسب اراضی در دوره های آینده با توجه به وقوع تغییرات اقلیمی، برای کشت کلزا و در استان آذربایجان غربی انجام گرفته است. به این منظور، پس از شناسایی نیازهای رویشی کشت کلزا، از الگوی LARS-WG و شبکة عصبی و براساس نتایج الگوی HADCM3 و تحت دو سناریوی A1 و B1 استفاده شد. سپس نیازهای رویشی کلزا به صورت رقومی برای دورة 2010-1987 و سه دوره در آینده آماده سازی شد. برای تعیین درجة اهمیت معیارها، از روش دیماتل و تحلیل شبکه استفاده شد. براساس نتایج، روش مطرح شده قابلیت الگوسازی اثر تغییرات اقلیمی در تناسب اراضی را دارد. اجرای این روش برای کشت کلزا نشان می دهد که تغییرات دما و بارش سبب کاهش اراضی بسیار مناسب و مناسب برای کشت این محصول می شود؛ به طوری که اراضی مناسب کشت این محصول از 47 درصد در دورة پایه به 34 درصد در آینده تغییر خواهد یافت. همچنین، باوجود تغییرات دما و بارش در زمینة تغییرات اقلیمی، منابع زمینی در هر دوره به مثابة یکی از مهم ترین شاخص های نیازهای رویشی در تولید محصولات زراعی تأثیر بسزایی دارد.
پهنه بندی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در برابر زلزله با مدل AHP در محیط GIS، مطالعه موردی بخش چورزق شهرستان طارم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مسائل روستاها و ارائه راهکارهای مناسب برای آنها از اقدامات اساسی در راستای نیل به توسعه پایدار روستایی است. یکی از دغدغه های اصلی مدیران و برنامه ریزان منطقه ای، مخاطرات طبیعی در مناطق مختلف است. شهرستان طارم در شمال استان زنجان به دلیل ساختار خاص زمین شناسی و توپوگرافی آن، آسیب پذیری بالایی در برابر خطر زمین لرزه دارد. در این تحقیق، تلاش شده است تا با استفاده از مدل فرایند تحلیل سلسله مراتبی و روش تحلیل چندمعیاری فضایی و با بکارگیری پنج شاخص محیطی و جمعیتی به پهنه بندی سکونتگاه های روستایی در برابر خطر زلزله اقدام شود. برای این کار، ابتدا پارامترهای موثر شامل: وجود گسل، جنس زمین، شیب، زمین لغزش و تراکم جمعیت انتخاب شده و سپس لایه های اطلاعاتی آنها در محیط GIS تهیه و کلاس بندی شد. وزن دهی به معیارها با استفاده از منطق فازی و مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) صورت گرفته و نقشه نهایی پهنه بندی خطر زلزله در چهار کلاس پهنه های با خطر پائین، خطر متوسط، خطر بالا و خطر خیلی بالا به دست آمد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که بخش عمده ای از محدوده شهرستان طارم و سکونتگاه های روستایی منطقه در پهنه های با خطر بالا (45.71 درصد) و خیلی بالا (14.71 درصد) قرار گرفته است. با توجه به پهنه های خطر بالقوه، ضروری است تا محل مناسبی برای اسکان اضطراری در منطقه مکان یابی و تجهیز شود.
منطقه گرایی و چالش های آن در روابط خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راهکارهای گسترش همکاری در جهان، همگرایی با استفاده از الگوی منطقه گرایی است. امروزه امنیت ملی هر کشوری از طریق همکاری منطقه ای و درادامه با تعامل و وابستگی متقابل جهانی ممکن می شود تا با گام های انفرادی و بدون همکاری و پشتیبانی منطقه ای و جهانی. بر این اساس، در چند دهة اخیر و به ویژه از دهة 1980 به بعد، بسیاری از کشورهای دنیا با اتخاذ رویکرد منطقه گرایی و شکل دادن به تجارب موفقی در این راستا، زمینة انگیزش سایر کشورهای دنیا به گسترش منطقه گرایی را نیز فراهم کرده اند. جمهوری اسلامی ایران هم به عنوان کشوری تأثیرگذار و با موقعیت ژئواستراتژیک، با درک این ضرورت، با پایان یافتن جنگ تحمیلی و شروع به کار دولت سازندگی تاکنون، گرایش منطقه گرایی و همگرایی منطقه ای را متناسب با اهداف و آرمان های خود با فرازونشیب هایی در دستور کار داشته است، اما شرایط ویژة این کشور و تهدیدات امنیتی که همواره متوجه جمهوری اسلامی ایران بوده، سبب شده است که رویکرد منطقه گرایی ایران همواره با صبغه و برتری گرایش های امنیتی و سیاسی دنبال شود، حال آنکه تجارب موفق منطقه گرایی در دنیا با برتری دستورکارهای اقتصادی، نرم افزارانه و غیرامنیتی بوده است که در این پژوهش علاوه بر بررسی جنبه های مختلف منطقه گرایی، به دلایل اتخاذ رویکرد متفاوت جمهوری اسلامی ایران و ضرورت بازبینی در این رویکرد توجه شده است.
بررسی و ارزیابی سازه های مؤثر بر کشاورزی پایداری (مطالعه موردی: برنج کاران شهرستان شیروان چرداول، استان ایلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشاورزی پایدار یکی از مهم ترین جنبه های توسعه پایدار است که امروزه یکی از سیاست های مهم بخش کشاورزی کشورها، دست یابی به یک نظام کشاورزی پایدار است. بر این اساس، پژوهش حاضر با هدف کلی شناسایی عوامل مؤثر بر کشاورزی پایدار در شهرستان شیروان و چرداول انجام شده است. این تحقیق از نوع توصیفی همبستگی است و به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل تمامی کشاورزانی است که در سال زراعی 90-1389 در شهرستان شیروان و چرداول به طور تخصصی به کاشت برنج مشغول بوده اند (2550N=). از میان این کشاورزان، تعداد 185 نفر به -روش نمونه گیری طبقه ای چند مرحله ای با استفاده از فرمول کوکران به عنوان نمونه های آماری انتخاب شده اند. برای تعیین قابلیت اعتبار و اعتماد ابزار تحقیق، پیش آزمون (30 نفر خارج از نمونه اصلی) انجام گرفت که ضرایب به دست آمده در مجموع نشان دهنده مورد اعتماد (789/0) و اطمینان (932/0) بودن پرسشنامه ی پژوهش است. نتایج تحقیق حاضر نشان داد که 82/67 درصد از برنج کاران دارای دانش کشاورزی پایدار در سطح متوسط بوده، و حدود 01/42 درصد، دارای نگرش متوسط نسبت به پایداری کشت برنج هستند. همچنین، بین پایداری کشت برنج و متغیرهایی مانند، سن، وسعت اراضی تحت تملک، وسعت اراضی زیرکشت برنج، مشارکت اجتماعی، دانش کشاورزی پایدار، نگرش نسبت به کشاورزی پایدار، میزان تماس های ترویجی، میزان تحصیلات یک رابطه مثبت معنی دار در سطح 95 درصد وجود دارد.
بررسی عوامل مؤثر بر توان سازگاری کشاورزان دربرابر تغییرات اقلیم (مطالعة موردی: گندم کاران شهرستان سرپل ذهاب، استان کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیم در بسیاری از نقاط جهان آثار خود را در دهة اخیر بر جای گذاشته است و انتظار می رود تأثیر این تغییرات در دهه های آینده تشدید شود. ایران نیز از این تغییرات وسیع در امان نبوده و آثار آن در بسیاری از مناطق مشاهده شده است. یکی از راه های کاهش تأثیر این پدیده، سازگاری کشاورزان با تغییرات آب وهوایی است. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر توان سازگاری بین 370 کشاورز گندم کار شهرستان سرپل ذهاب نسبت به تغییرات اقلیمی بود. در این مطالعه از روش پیمایشی استفاده شد و داده ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای جمع آوری شدند. در این مطالعه از پرسشنامة ساختارمند بهره گرفته شد و به منظور جمع آوری داده ها مصاحبة حضوری با گندم کاران انجام شد. نتایج نشان دادند که برخی از ویژگی های فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان نظیر سطح تحصیلات، مهارت، عضویت در نهادهای اجتماعی، تجربه، بهره مندی از خدمات آموزشی و هواشناسی، عملکرد گندم، سطح مکانیزاسیون، درآمد و استفاده از اعتبارات در میزان توان سازگاری گندم کاران مؤثر بوده است. با کمک نتایج این مطالعه، شرکت آب منطقه ای استان کرمانشاه و مدیریت هماهنگی ترویج جهاد کشاورزی می توانند با در نظر گرفتن عواملی که توان سازگاری کشاورزان را تحت تأثیر قرار می دهند، اقدامات لازم را در این زمینه به کار گیرند.
بررسی و تبیین نقش اندیشه های فلسفی در جغرافیای سیاسی مطالعه موردی: جغرافیای سیاسی در اندیشه توماس هابز
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی شده تا با بررسی اندیشه فلسفی، «توماس هابز» (۱۵۸۸- ۱۶۷۹)، به تبیین اثرات دیدگاه فلسفی بر جغرافیای سیاسی پرداخته شود. هابز با تدوین کتاب لویاتان بعنوان مهم ترین اثر خود، تأثیر بسزایی در جامعه دانشگاهی غرب داشته، به طوریکه این کتاب به عنوان متن مرجع در دانشگاه ها تدریس شده است. نظرات و اندیشه سیاسی توماس هابز بدلیل ارتباط آن با مبانی علم جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک یعنی قدرت، دولت، حاکمیت، سرزمین و مردم، (به طور مستقیم و یا غیر مستقیم)، برای جغرافیدانان سیاسی بسیار حائز اهمیت است. دانستن اندیشه فلسفی ای که هابز را به نوشتن این کتاب رهنمون شده از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چرا که اندیشه فلسفی هر کس مبانی و پایه های فکری او را مشخص می کند. برخی توماس هابز را «خالق فلسفه به زبان انگلیسی» می دانند. هابز در کار خود از روش شناسی علمی بهره گرفت و همانطور که در طول تحقیق مطرح شده، دارای رویکرد فلسفی رئالیستی است، و دیدگاهی مکانیکی و طبیعت گرا دارد. او از روش استقرایی قیاسی برای تبیین مسائل استفاده می کند. هابز نگاهی بدبینانه به انسان دارد و انسان را گرگ انسان می داند. از این رو وجود یک نیروی بالاتری که بر انسان ها حکومت کند را ضروری می داند. تأثیر اندیشه های سیاسی زمان او و دوران پرآشوبی که در آن می زیسته، باعث شکل گیری ذهنیتش در مورد حکومت و مردم شده، و سرانجام نظریه خود درباره دولت را در کتاب لویاتان به رشته تحریر درآورده است. در این پژوهش، اثرات آراء فلسفی توماس هابز بر اندیشه ها و موضوعات جغرافیای سیاسی به صورت توصیفی – تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است.
تحلیل کیفی چالش های فراروی صنایع تبدیلی انواع میوه در استان کرمانشاه (کاربرد نرم افزار NVivo)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنایع تبدیلی کشاورزی با تکمیل فرایندهای پس از تولید، راهکاری برای جلوگیری از ضایعات، افزایش ارزش افزودة محصولات کشاورزی و فرصتی کم نظیر برای اشتغال زایی به شمار می آیند. استان کرمانشاه توانایی زیادی در توسعة صنایع تبدیلی انواع میوه دارد، هرچند توسعة این صنایع در کشور ما با چالش های بسیاری مواجه است. هدف پژوهش کیفی حاضر آن است که ضمن تحلیل چالش های پیش روی صنایع مذکور، راهکارهایی برای برون رفت از آنها ارائه کند. نمونه های برگزیده در پژوهش حاضر، کارشناسان سازمان ها و مدیران واحدهای فرآوری میوه بودند، که به شیوة هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام بیش از 10 ساعت مصاحبة عمیق با 8 نفر از نمونه های منتخب، اشباع تئوریک به دست آمد و مصاحبه ها پیاده سازی شدند. با استناد به نتایج تحلیل مصاحبه های میدانی در محیط NVivo10، چالش های فراروی صنایع تبدیلی انواع میوه در استان کرمانشاه در 8 طبقة تنگناهای مرتبط با بازار، نیروی کار، مسائل مدیریتی، پیامدهای هدفمندی یارانه ها و تحریم های اقتصادی، انسجام نداشتن سازمان های متولی صنایع کشاورزی، و نداشتن برنامه ریزی راهبردی جای گرفتند. طبق نتایج مطالعة حاضر، به سیاست گذاران صنایع تبدیلی استان کرمانشاه پیشنهاد می شود که به پرداخت سهم یارانة تولید توجه ویژه داشته باشند و با حمایت از نظام توزیع امانی، بسیاری از چالش های بازار فرآورده های تبدیلی را برطرف کنند.
ارزیابی پتانسیل ناپایداری دامنه ای به کمک مدل منطقه ای در بخش شمال غرب زاگرس با توجه به زمین لغزش های حوضه ی لیله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامنه های زاگرس در بعضی از قلمرو این رشته کوه ها مستعد انواع حرکات توده ای است. در این تحقیق حساسیت دامنه های بخش شمال غرب زاگرس از نظر نوع سطحی این پدیده با توجه به لغزش های حوضه ی لیله مورد ارزیابی قرارگرفته است. هدف از این کار نه تنها پهنه بندی دامنه های حوضه لیله از نظر شدت و ضعف در وقوع لغزش بوده است بلکه دستیابی به مدلی نیز بوده است تا جهت پهنه بندی دامنه ها از نظر ناپایداری ها قابل تعمیم به مناطق مجاور هم باشد. برای این منظور دامنه های منطقه ی مورد نظر با استفاده از هشت متغیّر: لیتولوژی، شیب، مورفولوژی دامنه، جهت گیری دامنه، کاربری اراضی، فاصله از زهکش، فاصله از جاده و فاصله از سکونتگاه، با چهار روش: وزنی؛ ارزش اطلاعاتی؛ تراکم سطح و AHP مورد پهنه بندی قرار گرفته است. متغیّر های هشت گانه ی فوق با توجه به ارتباط آماری بین پراکندگی فضایی 39 توده لغزشی در سطح حوضه با هر طبقه یا کلاس از متغیّر های تأثیرگذار در وقوع لغزش های سطحی انتخاب شده اند. انتخاب روش های فوق نیز به دلیل استفاده ی گسترده ی آنها توسط پژوهشگران ایرانی بوده است.نتایج تحقیق که بهصورت چهار نقشه پهنه بندی در چهار سطح: پهنه با خطر خیلی زیاد، پهنه با خطر زیاد، پهنه با خطر متوسط و پهنه با خطر کم ارائه گردیده است، نشان می دهد که روش آماری دو متغیّره تراکم سطح بیشترین و روش وزنی نیز کمترین همخوانی با ویژگی های منطقه ی مورد مطالعه را دارد. مطابق نتیجه روش تراکم سطح حدود86/16 درصد از مساحت حوضه لیله در معرض خطر خیلی زیاد، 21/49 درصد در معرض خطر زیاد، 35/25 درصد در معرض خطر متوسط و 57/8 درصد نیز در معرض خطر کم از نظر لغزش قرار دارد.