فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۴۸۱ تا ۶٬۵۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه در کنار سیستم های اطلاعات جغرافیایی، سیستم های تصمیم گیری چندمعیاره به طور گسترده ای برای حل مسائل فضایی به کار گرفته می شوند. در این مقاله با ترکیب دو روش FAHP و TOPSIS، روش جدیدی برای انتخاب مکان بهینه با استفاده از سیستم های اطلاعات جغرافیایی به کار گرفته شده است. در این زمینه، معیارهای انتخاب مکان بهینه، برای ایجاد فضای سبز شهری در مدل FAHP وارد و مقایسه شدند و سپس خروجی مدل FAHP به عنوان وزن معیارها در مدل TOPSIS به کار گرفته شد. طبقه بندی فضاهای مکانی در سطح منطقة ۱٥ کلان شهر تهران به منظور احداث یا پهنه بندی فضاهای سبز با استفاده از تکنیک ترکیبی مدل های FAHPو TOPSIS به صورت خیلی خوب، خوب، متوسط، ضعیف و خیلی ضعیف انجام گرفت. زمین هایی که درجة تناسب خیلی خوب و خوب دارند، برای ایجاد فضای سبز شهری انتخاب می شوند. نتایج نشان می دهد که استفاده از مجموعه های فازی در ترکیب با مدل سلسله مراتبی، نه تنها سبب رفع ابهام از مدل ATP می شود، بلکه میزان خطای تورش ناشی از مقایسة دوبه دو لایه ها را نیز کاهش می دهد. درنهایت، ترکیب مدل FAHP با مدل TOPSIS، قابلیت استفادة همزمان از نظرهای مقیاسی کارشناسی را در کنار ایده آل های موجود همچون افزایش دقت و صحت طبقه بندی در لایه های اطلاعاتی، ممکن می سازد.
گفتمان آینده پژوهیِ آرمانشهری در شهرهای امن اسلامی در بستر دُکترین مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۹
۱۶۴-۱۳۵
حوزههای تخصصی:
آینده پژوهی مجموعه تلاش هایی است که با واکاوی منابع، الگوها، و عوامل تغییر یا ثبات، به تجسّم آینده های بالقوّه و برنامه ریزی برای آنها می پردازد. آینده پژوهی بازتاب دهنده چگونگی زایش واقعیّت «فردا» از دل تغییر (یا ثبات) «امروز»، است. بر این اساس، ترسیم چشم اندازی جامع در حوزه شهرسازی و آینده شهرها در ایران اسلامی، نیازمند تدقیق در مولفه های آرمانشهر ایرانی- اسلامی آنهم شهرهای امن با رویکرد آینده پژوهی است که با توجه به گفتمان مهدویت، لازم است تا شهرها مطابق با ضوابط، اصول و معیارهای طراحی و آماده سازی شوند که زمینه ساز ظهور امام عصر (عج) و تحقق شهرهای مبتنی بر اصول و معیارهای فرهنگی دین مبین اسلام باشند. روش تحقیق مقاله، روشی توصیفی- تحلیلی است که از روش استدلالی نیز در تبیین مولفه های آرمانشهری، گفتمان مهدویت و فرآیند آینده پژوهی بهره برده است. در ضمن روش اسنادی و رجوع به مطالعات کتابخانه ای و اسناد موجود نیز مورد توجه بوده است. در این پژوهش در رویکرد آینده پژوهی و با رجوع به مفاهیم آرمانشهر ایرانی، و در قالب گفتمان صالحه مهدویت که در اینجا از اندیشه مهدویت امام خمینی (ره) به عنوان مبنای نظری استفاده کرده است، تلاش شده است تا مولفه ها، معیارها و راهکارهایی برای بسترسازی و آماده سازی شهر و تمدن ایرانی برای مقدمات ظهور و جایگاه و نقش برنامه ریزی شهری و شهرسازی در این رابطه پرداخته شود که به اختصار مورد اشاره قرار گرفته است.
تحلیل تطبیقی تیمچه های با فضای مرکزی غیرمسقف به عنوان فضاهای شهری تجاری در بازار با تاکید بر ویژگی های تیمچه صرافیان در استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۴۰
۲۲-۷
حوزههای تخصصی:
تیمچه ها را می توان فضاهای شهری سنتی ایرانی- اسلامی قلمداد نمود. این فضاهای شهری را به طور کلی می توان به دو گونه دارای فضای مرکزی مسقف و غیرمسقف تفکیک کرد. کاربری اصلی اکثر این گونه فضاهای شهری سنتی، تجاری- تخصصی است. این فضاها در زمان های خاص به فعالیت های فرهنگی- مذهبی نیز پاسخگو می باشد؛ در حالی که توسعه فرهنگ این گونه فضاهای شهری در بین جامعه طراحان شهری، کسبه بازار و شهروندان از دیرباز استمرار داشت، عملکرد، فضا و کالبد تیمچه در دوره صفویه و به طور خاص، دوره قاجار در راستای کمال گرایی طراحی شهری به خوبی تجلی و تبلور فیزیکی یافت. بازاریان و تجار ایرانی برای استقبال از مشتریان داخل و خارج خود، تهیه و تدارک ایجاد فضایی عمومی و مجلل را وظیفه خود می دانستند و به راحتی برای طراحی و ساخت و ساز آن مشارکت، همکاری و هزینه می کردند. تیمچه های موجود در سراسر گستره پهناور ایران، همچون تیمچه صرافیان، تیمچه ناسار، تیمچه وکیل و سرباز دلیلی بر این مدعاست. فضای عمومی این تیمچه ها تا حدودی چند عملکردی می باشد، به طوریکه این فضاهای شهری تخصصی تجاری در دهه محرم به راحتی تغییر کاربری داده و برای برنامه های مذهبی- فرهنگی مورد استفاده عموم قرار می گرفته است. تغییر کاربری مربوط به ایام خاص با اراده مردم (به طور خاص تجار) و نه با خواست حکومت و دولت انجام می پذیرفته است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، ضمن اشاره به تیمچه های دارای فضای مرکزی غیرسقف ناسار، وکیل، سرباز و صرافیان در کشور ایران و دسته بندی دوگونه تیمچه های مسقف و غیرمسقف، به ویژگی های تیمچه های گونه دوم، بویژه تیمچه صرافیان پرداخته می شود. ویژگی هایی همچون موقعیت این مجموعه، نحوه عملکرد آن، وسعت فضای باز مرکزی و شکل و فرم خاص بنا و نحوه ارتباط تیمچه با راسته اصلی بازار نسبت به دیگر تیمچه ها از یافته های این پژوهش محسوب می شوند. در پایان ضمن معرفی کامل تیمچه صرافیان از لحاظ عملکردی به عنوان نمونه تیمچه ای با فضای مرکزی غیرمسقف و منحصربفرد، به تحلیل کالبدی این مجموعه با ارزش پرداخته می شود.
تحلیل و بررسی اثرات قطب صنعتی پارس جنوبی بر ساختار روستاهای استان بوشهر نمونه (شهرستان های عسلویه کنگان،دیر، جم )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اجرای طرح های بزرگ صنعتی که امروزه با توجه به پیشرفت های صنعتی و تکنولوژیکی به سرعت تحقق می یابند حامل تغییر و تحولات فزاینده ای در سطوح اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خواهند بود. و از طرف دیگر این تحولات معمولاٌ همسو و هماهنگ با تغییرات صنعتی صورت نمی پذیرد. این پژوهش در مورد اثرات اقتصادی و اجتماعی تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر ساختار روستاهای شهرستانهای جم، دیر وکنگان استان بوشهر می باشد. پژوهش حاضر بر اساس چارچوب نظری تئوری های قطب رشد، مرکز - پیرامون فریدمن، پخش هاگراستراند، تدوین شده است هدف پژوهش حاضر مطالعه و شناخت نقش تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی روستاهای منطقه است. جهت آزمون فرضیات و رسیدن به اهداف تحقیق با استفاده از مدلهای مختلف، اطلاعات به دست آمده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی های فوق نشان می دهد پیامدهای مثبت و منفی زیادی ازجمله بهبود وضعیت اقتصادی روستاییان، ایجاد اشتغال برای ساکنین منطقه و استان های همجوار، ایجاد و گسترش بنگاه های کوچک اقتصادی، افزایش جمعیت، تغییر در ترکیب جنسی جمعیت منطقه و تحول درنوع فعالیت های اقتصادی روستاییان و... در روستاها و شهرها منطقه تاثیر داشته است. بیشترین تاثیر تاسیسات و پروژه های پارس جنوبی بر روستاهای شهرستان کنگان بویژه دهستان های عسلویه، نایبند و طاهری داشته است. لذا با اجرای پروژه های نفت و گاز پارس جنوبی مشکلاتی را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی متوجه ساکنین منطقه بویژه روستاییان ساخته است، مسائلی همچون ورود بیش از حد جمعیت بیکار جویای کار، تخلیه روستاهای در محدوده تاسیسات، افزایش بی رویه قیمت زمین و اجاره مسکن و نابودی زمینهای زراعی، ازبین رفتن فعالیت های صید وصیادی و صنایع وابسته به آن، توزیع نامناسب امکانات وخدمات، درگیری واختلاف مذهبی بین اهل تسنن و تشیع و بروزناهنجاری های شدید اجتماعی(اعتیاد، سرقت و...)، نابسامانیهای محیطی(آلودگی هوا، آب) و صدها مسئله دیگردست به گریبان است واحتمالاٌ با این روند درآینده مسائل ومشکلات بیشتری بروز خواهدکرد. بر اساس روش تحلیل عاملی میزان اثرات مثبت قطب صنعتی بر ساختار روستاهای حوزه پارس جنوبی24/63 درصد بوده که در عاملهای اثرات آموزشی وفرهنگی(9/26)، اثرات مثبت اقتصادی (3/11)، رضایت از زندگی(9/9)، فعالیت های فرهنگی(9/7) و مشارکت در سرمایه گذاریها (56/7) نمود پیدا کرده است. درحالیکه اثرات منفی قطب صنعتی پارس جنوبی بر روستاهای منطقه مورد مطالعه 66/36 درصد بوده است که در قالب عاملهای جرایم وانحرافات اجتماعی(9/17)، اثرات منفی اقتصادی(7/11) و باورهای منفی و بازدارنده(06/7) درصد ظهور یافته است.
تبیین عوامل موثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی (مطالعه موردی: شهرستان مشکین شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تکامل مفهومی توسعه در قالب توسعة پایدار و فصل مشترک آن با رفاه اجتماعی، زمینة تقویت رویکرد جدیدی شده که چالش های فکری ویژه ای را به دنبال داشته است. با این حال، رفاه اجتماعی روستایی را فرایندی مستمر و پویا و پایدار می دانند که از طریق دولت ها و نهادهای مدنی و سازمان های مسئول، به ایجاد مجموعه شرایط و کیفیت در توانمندسازی مردم روستایی منجر می شود تا به صورت مستمر، کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف این مقاله، تبیین عوامل مؤثر بر ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر است. این تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و به روش پیمایشی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، به روستاییان ساکن در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر مراجعه شد که جامعة آماری پژوهش را تشکیل می دهند. تعداد کل روستاییان شهرستان مشکین شهر 90,359 نفر است. برای تعیین حجم نمونة ساکنان مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، از فرمول کوکران استفاده شد. درنهایت، حجم نمونه 197 نفر تعیین شد، اما برای افزایش میزان دقت و اعتبار یافته ها، به 200 نفر افزایش یافت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل تحلیل عاملی استفاده شد. نتایج نشان داد مهم ترین عوامل تأثیرگذار بر ارتقای رفاه اجتماعی ساکن در منطقة مورد مطالعه شامل شش مؤلفة توانمندسازی اقتصادی و بازتوزیع درآمد، توانمندسازی اجتماعی و تقویت سرمایة اجتماعی، توانمندسازی محیطی، نهادسازی و ارتقای پذیرش اجتماعی، توانمندسازی روان شناختی، تقویت مشارکت اجتماعی و ارائة خدمات ترویجی است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی این شش عامل، 5/68 است. همچنین، یافته های استنباطی پژوهش نشان داد جز عامل توانمندسازی روان شناختی، بین عامل توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی، محیطی، نهادسازی و تقویت مشارکت اجتماعی با ارتقای رفاه اجتماعی در مناطق روستایی شهرستان مشکین شهر، رابطة معنادار وجود دارد. درنهایت، براساس نتایج پژوهش، پیشنهادهای کاربردی ارائه می شود.
بررسی تاثیر بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی شهری با استفاده از تصاویر ماهوارهای (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)
حوزههای تخصصی:
با توسعه شهرها، چشم اندازها تغییر می کند. ساختمان ها، جاده ها و دیگر زیرساخت ها، جایگزین زمینهای روباز و پوشش گیاهی می شوند. این توسعه منجر به شکل گیری جزیره حرارتی شهری شده که به موجب آن مناطق شهری دماهای گرمتری را نسبت به مناطق روستایی اطراف شهر تجربه می کنند. این تغییرات دمایی باعث پایین آمدن کیفیت زندگی شهری، بویژه در مسایل مربوط به آسایش دمایی می شود. از آنجایکه بیشتر سطوح شهری را بام ها، خیابان ها و پیاده رو ها تشکیل می دهند توجه به این سطوح شهری در کاهش اثر جزیره حراتی می تواند موثر باشد. هدف این تحقیق بررسی نقش بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی شهری می باشد. در این تحقیق با استفاده از تصاویر چند زمانه لندست TM ، تاثیر استفاده از بام های انعکاسی (ایزوگام) بروی تغییرات بازتاب، جذب و دمای سطح شهر کرمانشاه بین سالهای 1987 تا 2011 مورد بررسی قرار گرفت. برای بدست آوردن دمای سطح زمین از الگوریتم تک باندی کین و همکاران استفاده شد. نتایج بررسی های آماری نشان داد که میزان قابلیت انعکاس در دوره زمانی مورد مطالعه به طور میانگین 8 درصد افزایش داشته است و این افزایش انعکاس موجب افزایش مساحت طبقه دمایی خنک که توزیع آن بروی ساختمانهای مسکونی است، شده است. این در حالیست که با توسعه شهر و کاهش پوشش گیاهی داخل شهر و اطراف رودخانه قره سو، مساحت طبقه دمایی بسیار خنک کاهش زیادی داشته است و مساحت طبقه دمایی بسیار گرم افزایش داشته است. بررسی تغییرات فضایی بازتاب و دمای سطح زمین در دوره مورد مطالعه نشان داد که در مکانهایی که بازتاب افزایش یافته است دمای سطح با کاهش همراه بوده است و استفاده از بام های انعکاسی در کاهش اثر جزیره حرارتی می تواند موثر باشد.
بررسی انسجام اجتماعی در حفظ امنیت مرزی با تأکید بر تنوع قومی مذهبی مطالعه موردی: شهرستان زابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استمرار و پایداری حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هر جامعه در گرو انسجام و اتحاد اعضای آن جامعه می باشد. ایران کشوری متنوع از نظر قومی است. ویژگی های متمایزکننده ی اقوام از یکدیگر در ایران بیش تر بر مؤلفه های زبانی و مذهبی متمرکز می شود. سکونت قومیت های ایرانی در مناطق مرزی و همجوار با کشور هم زبان خود، زمینه مناسبی را برای وقوع بحران های قومی مذهبی و متأثر ساختن امنیت ملی کشور فراهم می آورد. هدف از این پژوهش بررسی انسجام اجتماعی در حفظ امنیت مرزی با تأکید بر تنوع قومی مذهبی منطقه سیستان می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و اطلاعات به روش میدانی با استفاده از پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه ی آماری 2610 خانوار می باشد و جامعه ی نمونه بر اساس فرمول کوکران 380 خانوار انتخاب گردید که در نهایت اطلاعات جمع آوری شده به وسیله ی نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و برای آزمون فرضیه ها از آزمون T تک نمونه استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین شاخص های بعد انسجام مؤثر بر امنیت مرزها، شاخص های احترام به والدین و بزرگان همدیگر، همدردی در زمان وقوع حادثه ناخوشایند با خانواده عزادار، همیاری در فصل کار، با سطح معناداری صفردرصد، بالاترین رتبه را کسب کرده اند. اما در بین شاخص های امنیت اجتماعی مؤثر بر مرزها، شاخص های میزان رضایت از مسئولان امنیتی (669/6) و اعتماد به مرزنشینان (104/5) در بالاترین رتبه قرار گرفته که از تلاش مسئولان دولتی جهت برقراری امنیت در این منطقه نشأت می گیرد. از بین شاخص های امنیت اقتصادی درصد جمعیت شاغل به کار در بخش کشاورزی (399/7) و درصد جمعیت شاغل به کار در بخش خدمات (282/4) در بالاترین رتبه قرار دارند و این نکته بیانگر آن است که مردم مرزی منطقه سیستان در صورت وجود منابع آبی کافی و حمایت های دولتی، به بخش کشاورزی تمایل بیشتری دارند. شاخص های دسترسی برابر به مناصب و موقعیت های اقتصادی (640/6-) و دسترسی برابر به اطلاعات اقتصادی (982/8-) کمترین رتبه را کسب کرده اند که لزوم سیاست گذاری مطلوبت تر در این حوزه را طلب می نماید.
ارزیابی آسیب پذیری محله های شهری در برابر زلزله نمونه موردی: شهر پیرانشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زلزله یکی از سوانح طبیعی است که بیشتر کشورها از جمله ایران با تهدیدات آن مواجه اند، ضرورت کاهش آسیب پذیری شهرها در برابر این سانحه طبیعی، یکی از اهداف مهم برنامه ریزی شهری می باشد. بدین منظور گام اول برای تحقق این هدف، شناخت و ارزیابی میزان آسیب پذیری شهر در مقابل زلزله احتمالی است. در این پژوهش که با روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته، با بهره گیری از مدل های ارزیابی چند معیاره از جمله AHP ، TOPSISو VIKOR، سعی شده تا برآورد متناسبی از آسیب پذیری محلات شهر پیرانشهر با استفاده از داده های مکانی و توصیفی اجزا و عناصر از جمله (قدمت ابنیه، نوع مصالح، تعداد طبقات، کاربری اراضی، عرض معبر، درجه محصوریت، ریزدانگی) به عمل آید. وزنهای مولفه های مربوط به هر قلمرو با استفاده از مدل AHP استخراج و برای تعیین فواصل بین گزینه ها و گروه بندی معیارها از مدل TOPSIS استفاده شد، سپس به منظور استخراج شاخص نهایی آسیب پذیری در محلات پیرانشهر با استفاده از مدل vikor، با یکدیگر تلفیق و شاخص نهایی آسیب پذیری در سطح محلات استخراج و با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) به تلفیق شاخص ها پرداخته شد و در نهایت محلات شهر به لحاظ آسیب پذیری رتبه بندی شدند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که در مجموع و با طیف های متفاوت، 3/53 درصد از محلات شهر پیرانشهر آسیب پذیر می باشند که درخصوص کاهش خطرات احتمالی بایستی برنامه ریزی متناسب در این محلات صورت پذیرد..
ارزیابی تناسب مکانی- فضایی طرح مسکن مهر شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به تأثیرات بلندمدت طرح مسکن مهر بر سیما و عملکرد شهرها لازم است احداث آن ها با توجه به عوامل و عناصر جغرافیایی و معیارهای برنامه ریزی شهری صورت پذیرد تا در عملکرد و کیفیت زندگی شهری تأثیر مثبت داشته و از این طریق سبب کاهش هزینه های اقتصادی- اجتماعی و اکولوژیکی گردد. از این رو، این پژوهش به تحلیل و ارزیابی تناسب طرح مسکن مهر شهر یزد بر اساس معیارهای مکانی- فضایی می پردازد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از حیث شیوه مطالعه به روش توصیفی- تحلیلی شکل گرفته است. به منظور گردآوری اطلاعات این پژوهش از روش اسنادی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و گزارشات و اسناد تصویری مانند نقشه های تفکیکی و پایه رقومی و غیر رقومی و همچنین روش میدانی شامل مشاهدات میدانی استفاده شده است. در راستای ارزیابی تناسب مکانی- فضایی پروژه های مسکن مهر، سه فرضیه مطرح شده است. به منظور اثبات فرضیات پژوهش، استانداردهای مکانی- فضایی کاربری زمین در سه قالب مشخصات مربوط به سازگاری کاربری های پیرامون طرح مسکن مهر، آسایش مکانی پروژه های مورد مطالعه و مطلوبیت محل استقرار این پروژه ها طبقه بندی گردید و با استفاده از توابع Spatial Analysis، Network Analyst و تحلیل Buffering و نیز سایر کاربردهای سیستم اطلاعات جغرافیایی اقدام به تحلیل تناسب مکانی پروژه های مسکن مهر گردید. نتایج ارزیابی حاکی از آن است که بین مکان گزینی پروژه های مورد مطالعه و معیارهای سازگاری، آسایش و مطلوبیت تناسب وجود دارد و مکان گزینی این پروژه ها در شهر یزد بر اساس اصول و معیارهای برنامه ریزی شهری شکل گرفته است.
ارزیابی توان بوم شناختی طرح تجمیع روستاهای سیل زده در سایت پیشکمر با تأکید بر ابعادکالبدی و محیطی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، سیاست اسکان مجدد از طریق جابه جایی و تجمیع یکی از اقدام های مهمی است که در کشور ما به کار گرفته شده است. اما چون جابه جایی های ناشی از حوادث غیرمترقبه ای مثل سیل حسب شرایط اضطراری لاجرم باید هرچه سریع تر صورت گیرد، معمولاً فرصتی برای ارزیابی های پیش از اجرا وجود ندارد. در نتیجه، بسیاری از طرح های اسکان مجدد چنان چه از حیث توان اکولوژیکی به طور دقیق ارزیابی نشوند به رغم پیامدهای مثبتی که در زمینه ی خدمات رسانی دارند ممکن است از حیث ابعاد محیطی کالبدی دچار مسائلی شوند. چنین مسائلی همواره سبب نارضایتی ساکنان خواهد بود. از این رو، پژوهش حاضر با هدف ارزیابی توان بوم شناختی و سنجش رضایت مندی اهالی ساکن در سایت پیشکمر صورت گرفت که حاصل تجمیع 12 روستای واقع در شهرستان کلاله است. این ارزیابی از نوع پس رویدادی و روش اجرای آن توصیفی تحلیلی است. بر این اساس، ابتدا در فرآیندی چهار مرحله ای توان بوم شناختی سایت مذکور با بهره گیری از مدل توان اکولوژیکی و با استفاده از نقشه های پایه ی1:50000توپوگرافی،1:250000 زمین شناسی و نقشه ی1:100000 کاربری اراضی و حاصل خیزی خاک در محیط Arcgisارزیابی شد. سپس، با پرسش نامه ی محقق ساخته، درجه ی رضایت مندی 200 نفر از ساکنان سایت تعیین گردید که بر اساس رابطه ی کوکران (به صورت نمونه ی تصادفی) انتخاب شده بودند. نتایج نشان داد که از ترکیب 330 سلول اولیه و هم پوشانی نقشه های گوناگون در نهایت 13 یگان زیست محیطی همگن به دست آمد. 67 درصد آن ها در کلاس با توان مناسب یک، 8/28 درصد در کلاس با توان مناسب دو و 2/4 درصد در کلاس سه ی نامناسب برای استقرار سکونتگاه واقع شده اند. در مجموع، این سایت توان بوم شناختی مناسبی دارد. همچنین، میزان رضایت مندی ساکنان از برخی شاخص های متأثر از شرایط بوم شناختی از جمله شیب سطحی و دفع آب، جهت گیری بنا از شبکه ی معابر، استحکام بنا و الگوی معماری مثبت است و در برخی شاخص ها مثل مقاومت خاک، جهت وزش بادهای محلی و همسازی با اقلیم منفی است
ارزیابی کیفی موقعیت مکانی کاربری مسکونی در شهر تبریز با روش تحلیل سلسله-مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محل زندگی انسان ها مهم ترین بخش شهر است و سهم عمده ای از سطوح کاربری ها را نیز به خود اختصاص می دهد؛ به گونه ای که در شهرهای کوچک بیش از 60 درصد و شهرهای بزرگ حدود 40 درصد از سطح شهر تحت پوشش کاربری مسکونی است. یکی از موارد مهم و پیچیده برای برنامه ریزان شهری تعیین کیفیت موقعیت استقرار کاربری مسکونی و مطابقت آن با اصول شهرسازی می باشد. پیچیدگی و ازیاد فاکتورهای موثر در تعیین کیفیت مکانی استقرار کاربری مسکونی، لزوم به کارگیری روش های چندمتغیره تصمیم ساز جهت تعیین درجه تناسب کیفی استقرار کاربری مسکونی را می طلبد. هدف عمده مقاله حاضر تعیین وضعیت فعلی الگوی استقرار کاربری های مسکونی در تطابق با استانداردهای مکان یابی کاربری مسکونی های در مناطق ده گانه شهرداری کلان شهر تبریز می باشد. بدین منظور از روش های ارزیابی چندمعیاره مبتنی بر تحلیل سلسله مراتبی برای تولید و تجزیه و تحلیل نقشه ها و لایه های مختلف کاربری ها استفاده شده است. طی این فرآیند ابتدا شاخص های طبیعی و انسانی مورد نیاز و تأثیرگذار در قالب 12 شاخص شناسایی، تهیه و مورد استفاده قرار گرفته اند و در نهایت نقشه نهایی کیفیت استقرار بر اساس مدل AHP تولید شده است. بر اساس یافته های تحقیق، از کل مساحت 09/4043 هکتاری کاربری مسکونی حدود 14/502 هکتار در مناطق با استاندارد خیلی کم تا کم در قسمت های شمالی شهرداری مناطق 1، 4 و 10، 61/558 هکتار در مناطق با استاندارد متوسط در قسمت های جنوبی شهرداری مناطق 1،2 و 314/2982 هکتار استانداردهای مکان یابی در مناطق با استاندارد زیاد تا خیلی زیاد در قسمت های مرکزی شهر واقع در شهرداری مناطق 3، 4، 5، 6، 7 و8 می باشند.
طراحی الگوی روش شناختی کاربرد برنامه ریزی فرض بنیاد در مطالعات توسعة منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آغاز هزارة سوم متون برنامه ریزی از مفاهیم پیش بینی، آینده نگری و کشف آینده عبور کرده و به حوزة آینده پژوهی و آینده نگاری رسیده است. در برنامه ریزی توسعة منطقه ای، شناسایى عدم قطعیت هاى آینده و فرض های بنیادینى که برنامه هاى بلندمدت بر پایة آن ها طراحی شده است، از مهم ترین زمینه های شناسایى مشکلات و چالش های پیش روى سندهاى توسعه اى است. پسابرنامه ریزی نیز موفقیت یا عدم موفقیت سیاست و برنامة تدوین شده در افق زمانی آینده را ارزیابی می کند. برنامه ریزی فرض بنیاد (ABP) یکی از روش های پسابرنامه ریزی است که می توان به کمک آن برنامه های پابرجا و انطباق پذیر تهیه کرد. این تحقیق از نظر نوع تحقیق، ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی است و از نظر ماهیت بر اساس روش های جدید علم آینده پژوهی، تحلیلی و اکتشافی است که با ترکیبی از مدل های کمی و کیفی انجام گرفته است. برای جمع آوری اطلاعات ابزار پرسشنامه و فن دلفی به کار گرفته شده است و پرسشنامه ها صرفاً از متخصصان توسعه و برنامه ریزی که به مسائل توسعة منطقه احاطه دارند، تکمیل شده است. به این ترتیب میزان همبستگی میان هر راهبرد با عدم قطعیت ها با استخراج نظرهای خبرگان از دو پرسشنامه (پرسشنامة راهبردها، پرسشنامة عدم قطعیت ها) محاسبه شد. نتایج مطالعه نشان داد بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد، می تواند در برنامه های توسعة منطقه ای به کار گرفته شود، که این امر به برنامه ریزان کمک می کند تا اجماع و تعهد به خروجی ها تحقق یابد. در نتیجه با بهره گیری از روش برنامه ریزی فرض بنیاد می توان ضعف ها و چشم پوشی هایی را که در برنامه های توسعة بلندمدت منطقه ای وجود دارد، شناسایی و بازبینی کرد.
نقش سرمایه اجتماعی در تقویت کارآفرینی در مناطق روستایی، مطالعه موردی: استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یک فرآیند، پدیده، نظام و راهبرد نه تنها برای جامعه گسترده روستا در پهنه سرزمین تولید شغل می کند، بلکه با تقویت مهارت ها و ظرفیت اجتماع محلی، چرخش درآمد در روستاها را تغییر شکل جدید می دهد و حتی می تواند به تولید کالاها و ارائه خدمات ضروری بپردازد که بازار، تمایل چندانی به تولید و خدمات رسانی آن ندارد. در این ارتباط، سازوکار سرمایه اجتماعی یکی از جنبه های مهم در تقویت کارآفرینی روستایی است. هدف این مقاله بررسی نقش سرمایه اجتماعی در تقویت کارآفرینی روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش تحلیلی-تبیینی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی و روستاییان عادی(غیر کارآفرین) استان اردبیل جامعه آماری این پژوهش را تشکیل می دهند. که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 180 کارآفرین روستایی و روستاییان عادی(90 نفر کارآفرین و 90 نفر غیر کارآفرین) انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه توسط پانل متخصصان مورد تایید قرار گرفت. مطالعه راهنما در منطقه مشابه جامعه آماری با تعداد30 پرسش نامه صورت گرفت و با داده های کسب شده و استفاده از فرمول ویژه کرونباخ آلفا در نرم افزار SPSS، پایایی بخش های مختلف پرسش نامه تحقیق 75/0 الی 86/0 بدست آمد جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه روستاییان کارآفرین استان اردبیل بود که 90 نفر می باشد. نتایج حاصل از آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که به جز متغیرهای تعارضات و اختلافات و عضویت در نهادهای محلی بین تمامی متغیرهای تحقیق با تقویت کارآفرینی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. هم چنین، در آزمون رگرسیون چند گانه خطی متغیرهای اعتماد اجتماعی، ارتباطات اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی، میزان آگاهی، عضویت در نهادهای محلی و مبادله اطلاعات و دانش توانایی تبیین 78/0 درصد از تغییرات متغیر تقویت کارآفرینی را دارا می باشند. در نهایت با توجه به تحلیل نتایج، پیشنهادات کاردبردی ارائه شده است.
طراحی الگوی سنجش عدالت فضایی، مطالعه موردی: ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای جغرافیایی محصول عملکرد عوامل بسیاری است، که در این بین نهاد سیاست و کارکرد نهادهای رسمی و شاخص آن یعنی حکومت و به تبع آن دولت تأثیر بسیار زیادی در کیفیت شکل گیری آن از منظر عدالت فضایی دارد، به همین دلیل است که درک حوزة معنایی عدالت فضایی، مشروط بر درک رابطه متقابل سیاست و فضا است. عدالت فضایی یا جغرافیایی عبارت است از برابری نسبی شاخص های جامع توسعه (اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ...)در مکانها و فضاهای جغرافیایی(خرد و کلان) با شاخص های متناظر توسعه در سطح ملی.
هدف اصلی این پژوهش را طراحی الگوی عملیاتی سنجش عدالت فضایی که مورد مطالعاتی آن کشور ایران می باشد را تشکیل می دهد. این مقاله با شیوه توصیفی و تحلیلی و با رویکردی کاربردی- توسعه ای در پی پاسخ گویی به سوال زیر است:
چگونه می توان در قالب یک الگو، به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشور دست یافت؟
یافته ها نشان می دهد که با در نظر گرفتن نقش مثبت و منفی عوامل هشت گانه و شاخص های مربوط به آنها در قالب یک نرم افزار کامپیوتری می توان به سنجش مستمر عدالت فضایی در کشورها دست یافت.
ارزیابی آثار احداث آزادراه تهران- شمال در محدوده دهستان کن- سولقان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین نیازهای کشورهای مختلف برای دستیابی به توسعه، بهره مندی از شیوه های حمل ونقل مؤثر بر انتقال کالا و خدمات در زمان کمتر، همراه با ایمنی بیشتر است. ساخت و بهره برداری از جاده ها در کشورهایی از جمله کشور ما که با هدف های یادشده انجام می شود، در صورت نبود توجه کافی به مسائل زیست محیطی، مشکل های متعددی را ایجاد می کند که برآیند آن ها، بر تحقق هدف عمدة توسعة پایدار، تأثیرگذار خواهد بود. احداث آزادراه تهران- شمال، یکی از پروژه های درحال انجام است که آثار زیست محیطی متعددی بر دهستان کن- سولقان دارد. پژوهش حاضر، کاربردی و روش انجام آن پیمایشی است. در گردآوری اطلاعات، از روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، به دلیل ماهیت پژوهش، پرسشنامه، مشاهده، مصاحبه با کارشناس و افراد محلی بوده است. اطلاعات به دست آمده، با استفاده از مدل ماتریس ایرانی مخدوم، تجزیه و تحلیل شده اند. نتایج بیانگر آن است که این پروژه با داشتن آثار مفیدی در زمینة کاهش استهلاک وسایل نقلیه، صرفه جویی در وقت رانندگان، افزایش درآمد ملی، کاهش ترافیک، کاهش مصرف سوخت، کاهش تصادف ها به لحاظ ایمنی بیشتر نسبت به سایر مسیرها، آثار مخربی نیز بر محیط بیولوژیکی، فیزیکی، جغرافیایی و موقعیت توریستی دهستان سولقان دارد. همچنین نتایج مدل بیانگر آن است که این پروژه با ارائة گزینه های اصلاحی و به شرط بهسازی، قابلیت اجرا دارد.
تحلیلی بر مکان یابی شهرک های صنعتی در شهرستان تبریز با بهره گیری از مدل های تصمیم گیری چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مکان یابی مناسب کاربری ها در راستای تحقق اهداف توسعه، یکی از ضرورت های برنامه ریزی در سطوح ملی و منطقه ای می باشد. بر این اساس مکان یابی محل مناسب برای استقرار صنایع می تواند علاوه بر فواید اقتصادی، اثرات ناهنجاری بر محیط را تقلیل و کاهش دهد. لذا هدف این پژوهش تعیین معیارهای مؤثر بر مکان یابی شهرک های صنعتی در تبریز با توجه به شاخص های توسعه پایدار می باشد. روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است و پس از جمع آوری اطلاع ات م ورد نی از ب ا اس تفاده از مدل های تصمیم گیری چند معیاره (تاپسیس، ویکور، الکترا و saw) طبقه بندی و ارزش گذاری متغیرها و لایه های اطلاعاتی و با اتخاذ 10 شاخص طبیعی، جغرافیایی، زیست محیطی و زیربنایی به پهنه بندی اراضی شهرستان تبریز جهت تعیین مکان مناسب برای استقرا شهرک صنعتی اقدام گردید. طبق مطالعات انجام یافته و اعمال وزن های حاصل از مدل تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار GIS این نتیجه حاصل می شود که عوامل زمین لرزه، توپوگرافی و آلودگی بیشترین نقش را در مکان یابی صنعتی در شهرستان به عهده دارند. از طرف دیگر پهنه های شرقی تبریز برای مکان یابی شهرک صنعتی مناسب و در مقابل پهنه های شمالی و جنوبی شهرستان که به مناطق مرتفع و کوهستان ها نزدیک می باشند، برای مکان یابی شهرک صنعتی نامناسب می باشند. به بیان دقیق تر، از 224045 هکتار کل اراضی شهرستان، 100957 هکتار معادل 45 درصد، پهنه چهارم جهت احداث شهرک صنعتی کاملاً مناسب و پهنه سوم جهت احداث شهرک صنعتی در منطقه مورد مطالعه کاملاً نامناسب می باشد.
ارزیابی آسیب پذیری فضاهای شهری در برابر بحران زلزله با استفاده از منطق فازی (مطالعه موردی شهر اهر)
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش شهر و شهرنشینی و با افزایش بارگذاری های محیطی و اقتصادی بر بستر آن ها باید اذعان کرد که بر تعداد بحران ها نیز افزوده شده و از طرفی آسیب پذیری شهرها نیز به دلایل متعدد در برابر بلایای طبیعی افزایش یابد. باید خاطرنشان کرد که پدیده های طبیعی، زمانی مخاطره آمیز خواهند بود که جامعه در معرض آن، نسبت به آن آسیب پذیر باشد که در این صورت مخاطرات تبدیل به بحران های طبیعی-تکنولوژیکی خواهند شد. با توجه به ماهیت غیرمترقبه بودن این حوادث و لزوم اتخاذ صحیح تصمیم ها و اجرای عملیات متناسب با آن، هم چنین پیشرفت دانش و تکنولوژی بشری، ارزیابی آسیب پذیری فضاهای شهری و برنامه ریزی در راستای آن، کارآمدترین و یا شاید بهترین گزینه مدیریت و برنامه ریزی شهری برای مقابله با مخاطرات طبیعی و به خصوص زلزله می باشد. در این پژوهش با توجه به احتمال آسیب پذیری شهر اهر به دلیل موقعیت جغرافیایی آن، سعی شده با بررسی وضعیت موجود و تجزیه وتحلیل نقاط قوت و ضعف، به ارزیابی و تحلیل آسیب پذیری فضاهای شهری اهر در برابر بحران زلزله پرداخته شود. نوع این پژوهش ازنظر هدف کاربردی و روش تحقیق مبتنی بر یک روش توصیفی-تحلیلی است. برای سنجش آسیب پذیری فضاهای کالبدی شهر در برابر زلزله از شاخص های 15 گانه در سه طیف شاخص های سازه ای، برنامه ریزی و طبیعی استفاده شده است. پس از تعیین وزن شاخص ها با توابع چند متغیره، سعی شده با استفاده از مدل فازی به این موضوع پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که حدود 30 درصد از فضاهای ساخته شده شهری اهر در برابر زلزله، آسیب پذیری متوسط به بالایی دارند و این مناطق شامل محلات حاشیه نشین و قسمت هایی از بخش های مرکزی، تجاری و تاریخی شهر می باشد و ساختار کالبدی مطلوبی برای مدیریت بحران ناشی از زلزله را ارائه نمی نمایند.
برنامه ریزی راهبردی توسعه گردشگری شهرستان بانه
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲
167 - 190
حوزههای تخصصی:
گردشگری از عوامل مهم عمران نواحی و فعالیتی ارزآور و متعادل کننده است که موجب توسعه اقتصادی و اجتماعی در سطح منطقه می شود و توسعه آن بر پایه برنامه ریزی صحیح گردشگری همواره عامل مؤثری در بهبود کیفیت زندگی مردم بوده است. با توجه به این مهم، پژوهش حاضر در پی شناسایی پتانسیل های طبیعی و انسانی گردشگری شهرستان بانه و اتخاذ استراتژی هایی برمبنای این پتانسیل ها، جهت توسعه گردشگری این شهرستان است. پژوهش حاضر برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی تحلیلی است. روش جمع آوری داده ها نیز مبتنی بر روش های اسنادی و پیمایشی است. بدین ترتیب، داده های تحقیق از دو گروه جامعه آماری (مسئولان و نخبگان) جمع آوری شد. برای تحلیل عوامل داخلی و خارجی مؤثر بر شهرستان بانه و تدوین استراتژی های توسعه، مدل SWOT و برای اولویت بندی استراتژی ها نیز مدل ترکیبی ANP-SWOT و نرم افزار Super Decision به کار رفته است. بر پایه نتایج اولویت بندی، استراتژیِ «تأکید بر توسعه گردشگری تجاری خرید به دلیل 1. موقعیت تجاری ویژه بانه در شمال غرب کشور، 2. داشتن بازارچه مرزی، و 3. توانمند بودن شهرستان برای توسعه این نوع گردشگری جهت افزایش تعداد گردشگران با انگیزه سفر تجاری بازرگانی و خرید» با بالاترین امتیاز (357/0SO1:) به منزله بهترین استراتژی و در واقع استراتژی اصلی توسعه گردشگری شهرستان بانه مشخص شد. همچنین استراتژیِ «برنامه ریزی در راستای جذب گردشگران خارجی از کردستان عراق با توجه به حجم بالای تردد مسافر بین حکومت خودمختار کردستان عراق و جمهوری اسلامی ایران و استفاده از فرصت های تجاری به وجود آمده در اقلیم کردستان عراق» با (336/0SO3:) به منزله استراتژی جایگزین انتخاب شد.
ارزیابی شاخص های حکمرانی خوب شهری در شهرهای مقصد گردشگری به روش IPA (مطالعه موردی: شهر تنکابن)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۲ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
219 - 231
حوزههای تخصصی:
شهرهای مقصد گردشگری شهرهایی هستند که اقتصاد خانوار در اکثر آن ها وابستگی شدیدی به جذب گردشگر دارد؛ به طوری که بسیاری از مشاغل شکل گرفته در این شهرها، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، نیازهای گردشگران را برآورده می کنند و از این طریق خانوار ها به امرار معاش می پردازند. به منظور ایجاد بستر مناسب توسعه گردشگری پایدار شهری، به ویژه در شهرهای مقصد گردشگری، حکمرانی خوب شهری و نزدیک شدن به شاخص های آن ضرورتی تردیدناپذیر است. هدف این تحقیق شناخت جامع میزان اهمیت حکمرانی خوب شهری و ارزیابی عملکرد شاخص های حکمرانی خوب شهری در شهر تنکابن، به عنوان یکی از شهرهای مقصد گردشگری، است. روش تحقیق و گردآوری مطالب از نوع پیمایشی و تحلیلی مبتنی بر پرسش نامه است که پس از تأیید روایی پرسش نامه، در اختیار کارشناسان برجسته مهندسان مشاور و اعضای گروه تخصصی شهرسازی نظام مهندسی استان مازندران و همچنین استادان صاحب نظر دانشگاه مازندران، با شرط داشتن تحصیلات دانشگاهی کارشناسی ارشد یا دکترا در زمینه مدیریت شهری، برنامه ریزی شهری و سایر رشته های مرتبط با امور شهری، قرار گرفت. برای تحلیل آماری از روش IPA استفاده شد. مهم ترین شاخص با کمترین عملکرد، شاخص مشارکت شهروندان تعیین شد که سنگ بنای حکمرانی خوب شهری به منزله روش مدیریت مشارکتی است. شاخص امنیت نیز بالاترین عملکرد را در این شهر داشت. درنهایت، نتیجه گیری شد که شاخص های حکمرانی خوب شهری، با وجود اهمیت بالای آن ها، عملکرد پایینی در مدیریت شهر تنکابن داشت که راهکارهایی به منظور ارتقای آن ارائه شد.
پیش بینی رشد آتی شهر با استفاده از مدل اتوماتای سلولی پیشرفته مطالعه موردی: شهر چالوس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۱۶
15 - 26
حوزههای تخصصی:
به نظر می رسد تمرکز بی برنامه جمعیت، بدون در نظر گرفتن تمهیدات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی، ریشه بسیاری از بحران ها و مشکلاتی است که بشر به تازگی با آنها برخورد کرده است. با اهمیت پیدا کردن محدودیت منابع، اندیشمندان و نظریه پردازان بسیاری رشد ناموزون شهرها را پدیده ای غیر قابل پذیرش معرفی کرده اند و در جستجوی راهی برای اصلاح روندهای موجود می باشند. در همین راستا اتوماتای سلولی، به عنوان مدلی که رشد آتی شهر را با استفاده از پنج عامل ویژگی سلول، اندازه سلول، همسایگی، قوانین گذار و زمان پیش بینی می کند، معرفی می شود. در این مقاله سعی شده است که رشد شهر به وسیله مدل اتوماتای سلولی و معیارهایی مانند کاربری اراضی، شبکه ارتباطی، قابلیت اراضی، منظر طبیعی، خطر زلزله و رانش، فاصله از مناطق حفاظت شده و ... پیش بینی شود. این پیش بینی به گونه ای است که رشد تلفیقی از جهت بهینه رشد شهر می باشد. برای نشان دادن چگونگی کاردکرد مدل، شهر چالوس با توجه به قرار گرفتن در جلگه ساحلی شمال کشور و ارزشمند بودن اراضی از لحاظ زیست محیطی و زراعی و همچنین وجود دو قطعه اراضی بزرگ زراعی در داخل محدوده شهر، به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. پس از اجرای مدل در ArcGis، با توجه به ملاحظات زیست محیطی و قوانین تدوین شده اتوماتای سلولی نشان داد که رشد آتی شهر در سال 1405، به سمت جنوب و در حاشیه کمربندی شهر چالوس، شکل خواهد گرفت.