فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۰۶۱ تا ۳٬۰۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
تمرکز مکانی صنایع در برخی مناطق شهری، از یک سو معضلات زیست محیطی فراوانی برای این مناطق ایجاد نموده و از سوی دیگر موجب محرومیت ساکنان مناطق روستایی از فرصت های شغلی و درآمدی متنوع شده و در نتیجه زمینه مهاجرت انبوه جوانان روستایی به شهرها را فراهم می نماید. به طوری که علیرغم توجه به مسئله توسعه روستایی در برنامه های توسعه کشور، به دلیل عدم توجه به سرمایه گذاری صنعتی در این مناطق، دستاورد کافی حاصل نشده و جمعیت روستایی کشور به حدود سی درصد کاهش یافته است. این امر معضلاتی همچون، رشد بی رویه حاشیه نشینی در شهرها و افزایش میانگین سنی نیروی انسانی در بخش کشاورزی و در نتیجه کاهش تولید در این بخش را به دنبال دارد، با توجه به اهمیت جمعیت روستایی و بخش کشاورزی در پیشبرد اهداف اقتصادی، هدایت صنایع به ویژه صنایع تبدیلی و تکمیلی محصولات کشاورزی از جمله صنایع مواد غذایی به سمت این مناطق می تواند در حل معضلات مورد اشاره مفید باشد. این مهم نیازمند شناخت دقیق از رفتار سرمایه گذاران در انتخاب محل استقرار بنگاه صنعتی است. این مطالعه با بکارگیری روش تحلیل سلسله مراتی ( AHP ) به بررسی عوامل مؤثر بر تصمیم مکان گزینی در میان صنایع مواد غذایی استان آذربایجان شرقی و شناسایی دلایل ترجیح بین مناطق مجاور شهر و روستا پرداخته است. نتایج نشان می دهد که اندازه بازار، فراهم بودن زیرساخت ها از جمله آب، برق و گاز و همچنین امکانت حمل و نقل و هزینه حمل و نقل از مهم ترین عوامل مؤثر در محل استقرار صنایع مواد غذایی استان در مناطق شهری است، در حالی که پایین بودن هزینه زمین و زندگی و سهل بودن قوانین مالیاتی و تجاری، انگیزه برای احداث در مناطق روستایی را افزایش می دهد.
تبیین و ارزیابی شاخص های مؤثر بر ارتقای کارایی سیستم مدیریت پسماند مطالعه موردی: شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
19 - 33
حوزههای تخصصی:
مدیریت مناسب مواد زائد جامد شهری به عنوان یکی از مهم ترین مسائل زیست محیطی در سراسر جهان مطرح می باشد. مشکلات زیست محیطی و بهداشتی به وجود آمده بر اثر عدم مدیریت صحیح پسماند شامل افزایش بیماری، ازدیاد حیوانات ولگرد، آلودگی هوا، آب، زمین و غیره است. ازاین رو شناسایی شاخص ها و ارتقای کارایی سیستم مدیریت پسماند اهمیتی بسیار دارد. در پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی-تحلیلی تلاش شده است که ضمن تبیین و ارزیابی شاخص های مؤثر در دو بعد تولید- تفکیک و جمع آوری - حمل ونقل راهکارهای ارتقای کارایی سیستم مشخص شود. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری سؤالات مرتبط با شهروندان، کلیه زنان شهر یزد و جامعه آماری سؤالات مرتبط با کارشناسان، کارشناسان سازمان پسماند، حوزه خدمات شهری و سازمان محیط زیست می باشند. تعداد 70 پرسشنامه توسط کارشناسان و 70 پرسشنامه توسط زنان خانوار تکمیل شده است. نتایج نشان می دهد آگاهی اجتماعی بر روی میزان تولید پسماند شهر یزد تأثیر داشته است؛ اما بر روی جداسازی و تفکیک پسماند مؤثر نبوده است. همچنین میزان درآمد و تعداد اعضای خانواده بر روی میزان تولید پسماند شهر یزد تأثیرگذار بوده است. استفاده از تکنولوژی مناسب و به کارگیری بخش خصوصی بر کارایی سیستم تأثیرگذار بوده است. تعداد دفعات و زمان جمع آوری پسماند در شهر یزد بر بعد جمع آوری و حمل ونقل تأثیری نداشته است. دلیل عدم تأثیرگذاری را می توان در کمبود تعداد دفعات و نامناسب بودن زمان جمع آوری پسماند خشک (یک روز در هفته) و همچنین جمع آوری پسماند تر به صورت روزهای زوج یا فرد هرماه و درنتیجه عدم رضایت شهروندان از نحوه جمع آوری برشمرد.
تحلیل کیفیت و تبیین مطلوبیت اقامتگاه های سنتی کاشان و نقش آن در رضایتمندی گردشگران شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی مطلوبیت اقامتگاه های سنتی شهر کاشان و تأثیر آن بر رضایتمندی گردشگران شهری انجام شده است. داده های گردآوری شده از طریق پرسشنامه با استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل و با استفاده از Amos مدل سازی شده اند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 310 نفر محاسبه و به صورت تصادفی بین گردشگرانی که در اقامتگاه های سنتی کاشان اقامت داشته و یا از آن ها بازدید به عمل آورده اند، توزیع گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد شش شاخص تأثیرگذار بر مطلوبیت اقامتگاه ها به ترتیب عبارتند از: امکانات و تجهیزات، دسترسی و زیرساخت ها، مدیریتی- خدماتی، کالبدی- عملکردی، اجتماعی- فرهنگی و اقتصادی. شاخص امکانات و تجهیزات موجود در اقامتگاه های سنتی با بار عاملی 99/0 بیشترین اثر را در تبیین مطلوبیت اقامتگاه های سنتی داشته است. در نهایت مدل تحقیق نشان می دهد معناداری اثر مطلوبیت اقامتگاه های سنتی بر میزان رضایتمندی گردشگران با بار عاملی 64/0 و سطح معناداری صفر مورد تأیید قرار می گیرد. می توان چنین بیان کرد بین متغیر مستقل مطلوبیت اقامتگاه های سنتی و رضایتمندی گردشگران ارتباط مثبت مستقیم و معناداری مشاهده می گردد به نحوی که با افزایش مطلوبیت اقامتگاه های سنتی بر رضایتمندی گردشگران نیز افزوده می شود.
تبیین عدالت فضایی از منظر تمهید خدمات سلامت در فضاها و کاربری های شهری برای قشر سالمند (مورد پژوهی: منطقه 15 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به جایگاه و نقش سالمندان در نظام برنامه ریزی شهری و معماری از یک طرف و تحقق پذیری شهرهای دوستدار سالمند، از اولویت های اساسی در فرایند برنامه ریزی شهری و معماری است. خدمات شهری ساختار دهنده ی شکل و ماهیت کالبدی، اجتماعی و فضایی شهر است؛ لذا بی عدالتی در نحوه ی توزیع آن، تأثیر جبران ناپذیری بر ساختار، ماهیت شهر به ویژه سالمندان را با چالش های جدی روبرو می کند. تحقیق حاضر به بررسی وضعیت عدالت فضایی در سطح نواحی منطقه 15 تهران پرداخته شد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره پژوهش های کاربردی و به لحاظ روش تحقیق پیمایشی می باشد. در روند تحقیق ابتدا با طراحی پرسشنامه و برداشتهای میدانی به بررسی میزان دسترسی شهروندان به ویژه سالمندان در سطح نواحی شهر تهران پرداخته شد و سپس جهت رتبه بندی نواحی شهر به لحاظ دسترسی به خدمات از مدل VIKOR استفاده شد و در نهایت از مدل نزدیکترین همسایه جهت ارزیابی الگوی پراکندگی خدمات در سطح نواحی شهر استفاده گردید. نتایج مدل ها حاکی از آن است که پراکنش فضایی خدمات شهری در نواحی منطقه 15 از الگویی منظم پیروی نمی کند و توزیع ها به صورت تصادفی و خوشه ای می باشد. همچنین تخصیص خدمات شهری در رابطه با قشر سالمند در نواحی منطقه مذکور تفاوت معنی داری دارد. در بررسی های به عمل آمده از لحاظ دسترسی به خدمات ناحیه 3 بیشترین دسترسی و برخورداری و ناحیه 5 و 6 کمترین دسترسی برخوردارند.
بررسی مطلوبیت فضای سبز مجتمع های مسکونی شهری (مطالعه موردی: شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
265 - 283
حوزههای تخصصی:
فضای سبز شهری یکی از عناصر مهم تشکیل دهنده منظر شهرهاست. در این میان یکی از فضاهایی که عرصه ای برای ایجاد فضاهای سبز در شهرها به شمار می رود، فضای موجود در مجتمع های مسکونی است. این فضاها با توجه به اینکه مساحت نسبتاً زیادی را در شهر به خود اختصاص می دهند، نقش مهمی در تأمین سرانه مورد نیاز ساکنان داشته و می توانند فرصتی مهم برای ایجاد فضای سبز در شهرها به شمار آیند. این مجتمع ها با توجه به ویژگی های خود، مانند موقعیت قرارگیری، مساحت و...، قابلیت یکسانی برای تأمین فضای سبز ندارند و از این نظر برخی وضعیت مطلوب و برخی دیگر نامطلوب دارند. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، رتبه بندی مجتمع های مسکونی شهر رشت از نظر فضای سبز است. به منظور جمع آوری اطلاعات ابتدا مطالعات اسنادی-کتابخانه ای صورت گرفت و پس از جمع آوری داده های اولیه، فرایند بازدید میدانی آغاز شد و اطلاعات مورد نیاز از طریق پیمایش، پرسشنامه و مصاحبه برای رسیدن به هدف به دست آمد. رتبه بندی مجتمع های مسکونی از نظر مطلوبیت فضای سبز با روش AHP صورت گرفت و برای بررسی فرضیه پژوهش با به کارگیری نرم افزار SPSS، از آزمون اسپیرمن استفاده شد. نتایج بررسی ها نشان می دهد مجتمع های مسکونی گاز و باهور با وزن 54/0 بیشترین امتیاز را دارند و از نظر مطلوبیت فضای سبز در رتبه اول هستند. مجتمع های مسکونی اطلس، پاسارگاد، شقایق، باهنر و سفیدرود کمترین امتیاز و آخرین رتبه را دارند. همچنین نتایج آزمون اسپیرمن نشان دهنده وجود رابطه معناداری میان مساحت و رتبه مجتمع های مسکونی از نظر فضای سبز است؛ یعنی با افزایش مساحت مجتمع های مسکونی رتبه فضای سبز آن ها نیز افزایش می یابد.
واکاوی نقش سرمایه اجتماعی در بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی در شهرستان دیواندره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
214 - 229
حوزههای تخصصی:
هدف کلی این پژوهش، واکاوی نقش سرمایه اجتماعی در بهبود تاب آوری خانوارهای روستایی در شرایط خشکسالی بود. جامعه آماری تحقیق شامل سرپرست خانوارهای روستایی کشاورزان کوچک مقیاس در روستاهای شهرستان دیواندره بود (N=10099). با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران حجم نمونه 184 نفر به دست آمد که برای افزایش اعتبار یافته ها، تعداد 200 پرسشنامه بین اعضای جامعه آماری توزیع گردید که درنهایت 195 پرسشنامه تکمیل و عودت داده شد. روش نمونه گیری، تصادفی طبقه ای (بخش های مختلف به عنوان طبقه در نظر گرفته شد) با انتساب متناسب بود. ابزار اصلی تحقیق پرسشنامه ای بود که روایی آن توسط پانل متخصصان و پایایی آن توسط ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد (α>0.7). تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSwin18 و Lisrel8.54 انجام شد. نتایج نشان داد که خانوارهای موردمطالعه ازنظر وضعیت سرمایه اجتماعی در وضعیت مطلوبی قرار دارند اما ازنظر وضعیت تاب آوری در وضعیت مناسبی نیستند. همچنین، نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین تمامی ابعاد سرمایه اجتماعی (اعتماد اجتماعی، مشارکت و اقدام جمعی، انسجام اجتماعی و عضویت در گروه ها) خانوارهای موردمطالعه و تاب آوری آنان رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. علاوه بر این، نتایج مدل سازی معادلات ساختاری پژوهش نشان داد که ابعاد سرمایه اجتماعی با ضریب تبیین 81 درصد ( 90/γ=0 , 81/t=17) اثر مثبت و معنی داری بر تاب آوری خانوارهای موردبررسی دارد.
مهاجرت معکوس روستایی با تغییر سبک زندگی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ در نتیجه مهاجرت در دهه های گذشته دارای مشکلات زیادی هستند. در مقابل، برخی گروه ها جهت دوری از مشکلات شهری به دنبال فضایی برای گذران اوقات فراغت خود و خانواده هستند. این تحرک منتج به شکل گیری موج مهاجرت دیگری در خارج از قلمرو شهرها و با ایجاد خانه های دوم در روستاهای خوش آب و هوای نزدیک شهرهای بزرگ در قالب مهاجرت معکوس روستایی از جمله اراک شده است. در این مطالعه از نظریات مهاجرت معکوس و سبک زندگی بهره برده ایم. در این مطالعه از قالب روشی آمیخته بهره برده و روش کیفی اساس کار و روش کمی در کنار آن استفاده شده است؛ ضمنا از روش تحلیل تماتیک نیز بهره برده ایم. جامعه آماری، بخش مرکزی شهرستان فراهان شامل 32 روستا که با تمام شماری به روش ترکیبی ارزیابی شدند. نتایج مطالعه حاکی از آن است که موج مهاجرت معکوس فصلی یا موقت بیشتر در روستاهای فارس زبان گسترش یافته. مهاجرین ساکن قم و اراک(کمتر از50 درصد) تعطیلات آخر هفته و مناسبتها در حالیکه ساکنان تهران(بیش از 50 درصد) تنها در مناسبت ها مراجعه می کنند. تقریبا تمامی مهاجرین طی 8 تا 13 سال پیش ایجاد شده اند. پایگاه اقتصادی-اجتماعی اغلب آنها متوسط و بالا بوده، حدود دو سوم بیش از 50 سال سن دارند، 90 درصد دارای لیسانس و کمتر بودند، ضمنا حدود 10 درصد مالکان زن بودند. تمامی آنها با ساکنین روستاها نسبت فامیلی داشتند، در برخی روستاها ایجاد خانه های دوم و مهاجرت معکوس باعث بروز اختلاف میان ساکنین شده و در برخی، اثرات اجتماعی-فرهنگی مثبتی چون ایجاد اتحاد و همدلی و جلب مشارکت آنان در اقدامات روستا داشته است. تمهای استخراج شده شامل دستیابی به ارزش ها و نیازهای فرامادی، بازگشت به هویت، نمایش یا اثبات منزلت بالا، احساس یا ابراز تمایز، مصرف بر مبنای مد و ذائقه همه چیز پسند بوده است.
ارزیابی نقش ساختار شهر کودک در تحقق پذیری توسعه محلات مطالعه موردی: محلات شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۲ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
31 - 45
حوزههای تخصصی:
در برنامه ریزی شهری و شهرسازی رویکردهای نوینی در زمینه بررسی ادراک کودک از شهر و شناخت نیازهای او در شهر شکل گرفته است. هدف عمده این تلاش ها ایجاد شهرهای دوستدار کودک می باشد که در کنار ایجاد فضایی امن برای زندگی، فضایی نوآورانه برای پرورش خلاقیت کودکان ایجاد گردد از همین روی، شهرها بیشتر برای بزرگ سالان ساخته و پرداخته می شود. بنابراین شهر موردنیاز کودکان باید بازنمایی از حقوق آن ها باشد، شهری که بتواند تعالی تربیتی و منش کودک را زمینه سازی کند و کودکان را برای فردایی بهتر و سالم جامعه پذیر کند. هدف از پژوهش حاضر سطح بندی و رتبه بندی کردن محلات شهر یزد ازلحاظ معیارهای شهر دوستدار کودک است. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش محلات شهر یزد را شامل می شود. برای جمع آوری داده ها از روش کتابخانه ای - میدانی بهره گرفته شد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش نمونه گیری دلفی، حجم نمونه به تعداد 20 نفر از کارشناسان و متخصصین شهری در نظر گرفته شده است؛ درواقع روش دلفی، روشی نظام یافته است که بر آراء هیئتی از کارشناسان مستقل متکی می باشد و تعداد نمونه از فرمول خاصی پیروی نمی کند. به منظور رتبه بندی و سطح بندی محلات شهر یزد 10 شاخص مورد ارزیابی قرارگرفته شده است. قلمرو مکانی این تحقیق، شهر یزد و ازنظر قلمرو زمانی تهیه داده ها را می توان مربوط به سال 1395 دانست. برای تحلیل ابتدا شاخص های شهر دوستدار کودک را ازلحاظ اهمیت با استفاده از مدل ANP ارزش گذاری کرده و سپس با استفاده از مدل Vikor اقدام به سطح بندی محلات شهر یزد شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد شهر یزد ازلحاظ شاخص های شهر دوستدار کودک کاملاً متفاوت بوده، به طوری که برخی محلات در سطح بالای برخورداری و برخی دیگر در سطح خیلی پایین قرارگرفته اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که محله صفائیه برخوردارترین محله و در رتبه اول این شهر قرارگرفته است و محلات فهادان، مهدی آباد، سجادیه، امیرآباد، کشتارگاه کم برخوردارترین محلات و در رتبه 7 سطح بندی قرارگرفته اند.
الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر حق همسایگی و حسن هم جواری از جانب کشور ایران در قبال پاکستان به طور کامل ادا شده و در این باره رساندن خط لوله صلح، فراهم کردن امکانات صادرات برق به این کشور، عدم تجاوز به خاک این کشور با وجود حملات تروریستی متعدد از آن سوی مرز را می توان مهم ترین شواهد این مدعا دانست. با این حال از آنجایی که امنیت مهم ترین پیش نیاز یا به عبارتی زیرساخت اصلی هرگونه توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر است، نبود تضمین برای برقراری امنیت از سوی پاکستان در منطقه سبب شده است تا روابط دو کشور نیز تحت تأثیر قرار گیرد.سوال اصلی مقاله حاضر این است که روابط امنیتی ایران و پاکستان چه تأثیری بر مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017 داشته است؟ در این مقاله نگارندگان با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی کوشیده اند به تحلیل الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017 بپردازند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم بیش از هر چیز می بایست با توجه به مؤلفه های مافیای مواد مخدر، قرار گرفتن دو کشور در مجاورت افغانستان، وجود مرزهای طولانی مشترک، سرمایه گذاری و نفوذ عربستان در پاکستان، شکل گیری و فعالیت های گروهک های جندالله، انصار الله و جیش العدل در سیستان و بلوچستان، قرار گرفتن در کانون بحران خیز خاورمیانه، تحریکات گروه های تکفیری در نقاط کانونی بحران زا، ترددهای غیرمجاز مرزی، اقدامات تروریستی گروه هایی مانند طالبان، لشکر جنگوی و سپاه صحابه در پاکستان و استفاده از ظرفیت های اقتصادی بندرهای چابهار و گوادر شکل بگیرد.
ردیابی و ساخت رابطه ای فضاهای توسعه اقتصاد نخل داری؛ قابلیت تجاری محصول خرما در ناحیه مَکُّران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
488 - 507
حوزههای تخصصی:
اقتصاد نخل داری در کشورهای کمتر توسعه یافته ازجمله ایران -که تولیدکننده عمده این محصول به شمار می رود- در زمینه عملکرد، زیرساخت های تولید و نگهداری، بازار رسانی و... با چالش های زیادی مواجه است. از این رو درک ماهیت و پویایی رابطه های بین کنشگران در این زمینه اهمیت ویژه ای دارد. بنابراین هدف پژوهش حاضر ردیابی و ساخت رابطه های فضایی بین کنشگران انسانی و غیرانسانی درزمینه قابلیت تجاری محصول خرما به منظور توسعه کارکردهای اقتصاد نخل داری در ناحیه مکران است. این پژوهش مبتنی بر روش ترکیبی (راهبرد متوالی- تغییرپذیر) است. جامعه آماری شامل 17493 بهره بردار خرما و 32 کارشناس کشاورزی است. برای نمونه گیری از روش هدفمند - احتمالی و برای تعیین اندازه نمونه در مرحله کیفی از معیار «کفایت اطلاعات» و در مرحله کمّی از معیار «نمایندگی (معرف بودن)» به کمک روش کوکران استفاده شده است. روش تحلیل، «تحلیل ترکیبی متوالی» بر اساس راهبرد کیفی - کمّی متوالی است. داده های کیفی به کمک نرم افزار «NVIVO» و داده های کمّی با روش های آماری در نرم افزار «SPSS» پردازش و تحلیل شده اند. تحلیل و استنتاج نهایی داده ها بر اساس استدلال لاتور (1987) به روش «ترجمه» صورت گرفته است. نتایج نشان داد که رابطه های فضایی گوناگونی بین کنشگران (انسانی و غیرانسانی) برقرار و یا در حال شکل گیری است. بر اساس این رابطه ها، موقعیت جغرافیایی، اقلیم، نخل خرما، بهره بردار، سرمایه، بازار هدف، سردخانه، دولت، فاصله فضایی، فناوری حمل ونقل -که به ترتیب توانسته اند شبکه گسترده تر و قوی تری از کنشگران با رابطه های بادوام شکل دهند- به عنوان بازیگران کلیدی و مؤثر در زمینه قابلیت تجاری خرما عاملیت یافته اند.
تفاوت های حافظه و هویت مکانی آلمان و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث جدید، در حوزه ژئومرفولوژی، طرح مفهوم هویت و حافظه مکانی است. این مقوله که با طرح دیدگاه پدیدارشناسی در جغرافیا آغاز شده، با مبانی پوزیویتسم منطقیمتفاوت است. ژئومورفولوژی پدیدارشناسانه با نظامی از الفاظ جدید چون «نگار»[1] و «نگاره سرزمینی»[2]آغاز و مفاهیمی چون منطق چیدمان در فضا، حافظه و هویت مکانی از آن زاده می شود؛ به همین دلیل علی رغم وجود منابع ارزشمند یخچال شناسی در آلمان، جای تحلیل های پدیدارشناسانه در این مطالعات خالی است. اکنون از دیدگاه پدیدارشناختی، مسأله ژئومورفولوژی آلمان را می توان بدین گونه مطرح کرد که این کشور با چند نگاره سرزمینی روبه روست و این نگاره ها، حافظه مکانی کدام فرایند و دوره را در شکل گیری هویت مکانی و سکونتگاه های این سرزمین مشارکت داده اند؟ نتایج به دست آمده از تحقیقات مشترک دانشگاه اصفهان و ورتسبورگ که متکی به تحلیل داده های پایگاه Litho lex است، نشان می دهد که: آلمان حاصل سه نگاره از «دوره یخچالی»[3] در حافظه فضایی خود است. «خط تعادل آب ویخ قاره ای»[4] و کوهستانی، این سه نگاره را از یکدیگر تفکیک می کند. هویت مکانی سکونتگاه های شهری در این کشور، از قانون همگرایی بردارهای یخی[5] و مئاندرینگ رودخانه ای[6] پیروی می کنند و سکونت روستایی، حاصل تکوین سازمندی اجتماعی جنگل نشینی است. [1] .Land -text [2]. Land -context [3] .Last Glacial Maximum [4]. Equilibrium Ice -Water Line (I.W.E) [5] .Convergence [6] .River Meandering
ارزیابی میزان اثرگذاری عناصر ساختاری سطح زمین بر تناسب اراضی برای کاربری ها مختلف (مطالعه موردی: شهرستان ارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دیدگاه آمایشی، توسعه فعالیت های اقتصادی بدون توجه به توانمندی ها و میزان ظرفیت تولیدی منابع طبیعی موجود منطقه، مشکلات متعدد زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود می آورد؛ از این رو در هر منطقه ای، به ویژه مناطق کوهستانی مانند ارومیه، شناخت و مدیریت صحیح پارامترها و منابع محیطی برای حفظ پایداری زمین و منابع امری مهم و اجتناب ناپذیر است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناسایی میزان اثرگذاری عناصر ساختاری زمین بر تناسب کاربری هاست که با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی و روش MCE برای ارزیابی و مطالعه بیشتر زمین در شهرستان ارومیه انجام شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد عناصر توپوگرافی و لندفرم ها نقشی برجسته در غربال گری تناسب زمین برای توسعه فعالیت ها دارند. براساس نتایج این مطالعه، درمجموع تنها حدود 33 درصد کل مساحت شهرستان ارومیه برای توسعه فعالیت های مختلف در پهنه های بسیار متناسب و متناسب قرار دارد. در فرایند مطالعه، نتیجه هم پوشانی لایه شیب بر پهنه بندی پیشنهادی نشان می دهد پهنه های تناسب محدود، تناسب بسیار پایین و نامتناسبی با میانگین شیب های 18/20 درصد، 69/28 درصد و 42 درصد مشتمل بر 67 درصد مساحت شهرستان دارد، اما توانمندی لازم برای توسعه فعالیت ها را ندارد و عملاً محدودیت های شدید محیطی ناشی از توپوگرافی و لندفرم ها، مانع اصلی توسعه فعالیت ها در این محدوده هاست. براساس این نتایج می توان به خوبی دریافت که در منطقه ارومیه، نیل به توسعه در هر فعالیتی مستلزم توجه و اولویت ملاحظات محیطی و مدیریت پایدار منابع طبیعی منطقه است.
نگاهی به زیست غیررسمی: مطالعه رابطه امنیت تصرف و کیفیت زندگی در اوزون تپه، بومهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۷)
177 - 192
حوزههای تخصصی:
در پژوهش ترکیبی حاضر، ابتدا ماهیت مسئله زیست غیررسمی مدنظر قرار گرفته و سپس به کمک رویکردی بدیل، چارچوب نظری جامعی برای فهم ماهیت زیست غیررسمی در دوره کنونی ارائه شده است؛ از این رو در ابتدا طرح نظری مسئله صورت گرفت. سپس با اتکا به مطالعه میدانی - که در این پژوهش پس از بررسی موارد مختلف منطقه اوزون تپه واقع در شهر بومهن به عنوان نمونه مورد بررسی انتخاب شد - و آزمون های آماری هم بستگی پیرسون و رگرسیون بر داده های جمع آوری شده از میدان، ابعاد چارچوب نظری غنی تر و در عین حال تعدیل و اصلاح شد. با تمرکز بر دو مفهوم امنیت تصرف و کیفیت زندگی نیز ابعاد سکونت غیررسمی در این نمونه بررسی شد. به نظر می رسد با تمرکز بر دو مفهوم مورد نظر که از اساسی ترین مسائل سکونت گاه های غیررسمی هستند، می توان وجوه مسئله را دقیق تر بررسی کرد. درنهایت با تکیه بر یافته های حاصل از مطالعه میدانی و تحلیل نظری می توان گفت میان تأمین حق سکونت و همه ابعاد کیفیت زندگی رابطه معناداری مشاهده می شود. همچنین تأمین حق سکونت تنها در بعد ادراکی تأثیر چشم گیری بر وضعیت این قشر دارد.
ارزیابی آسیب پذیری سکونتگاه های روستایی در مقابل مخاطرات محیطی (مورد مطالعه: شهرستان های بیرجند و خوسف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
244 - 257
حوزههای تخصصی:
رفتار مخاطرات طبیعی در طی زمان منجر به تخریب بنیان های طبیعی و انسان ساخت نقاط روستایی می گردد. تحلیل فضایی مخاطرات و ارتباط آن با محیط انسان ساخت می تواند درک فضایی ما را نسبت به روابط فضایی تبیین کند. شهرستان های بیرجند و خوسف یکی از مناطق ناپایدار جمعیتی طی دو دهه اخیر بوده اند. مخاطرات محیطی مانند خشکسالی، بحران آب و ریزگردها پیشران ناپایداری این روستاها شده و باعث تخلیه جمعیت روستایی در این منطقه گشته اند. این پژوهش با رویکردی کاربردی به ارزیابی مخاطرات محیطی محدوده موردمطالعه پرداخته و نقش آن ها را در ناپایداری روستاهای منطقه بررسی نموده است. برای انجام این پژوهش نخست به ایجاد پایگاه داده ای مهم ترین مخاطرات محیطی (خشکسالی، زلزله، یخبندان، گردوغبار، شوری و سختی آب) در محیط جی.آی.اس صورت گرفت و با استفاده از روش های وزن دهی فازی نقشه نهایی مخاطرات محدوده تهیه و نقاط داغ و سرد آن شناسایی و الگوهای خطر آشکار شد. سپس پایگاه جمعیتی 540 روستای منطقه برای شش دوره سرشماری (1395-1355) با استفاده از نظرسنجی درباره شدت، فراوانی مخاطرات و میزان تاب آوری روستایی با تهیه پرسشنامه تخصصی ویژگی های مخاطرات محیطی منطقه واکاوی گردید. نتایج نشان می دهد که 250 روستا دارای رشد جمعیتی صفر و منفی می باشند. مناطق جنوبی و شمالی منطقه دارای شدت آسیب پذیری بالایی هستند. همچنین 47 درصد از منطقه در پهنه خطرپذیری شدید قرار دارند که مشتمل بر67 سکونتگاه است در این پهنه واقع گردیده اند.
نقش ظرفیت های پهنه های گردشگری حوزه نفوذ کلان شهرمشهد در توسعه پایدار شهری، نمونه موردی: دهستان ابرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش های سازمان جهانی گردشگری بیانگر این مطلب می باشد که امروزه گردشگری به یکی از بزرگ ترین صنایع دنیا تبدیل شده است. آن چه که در بحث گردشگری حائز اهمیت است تنها مسائل اقتصادی از قبیل اشتغال زایی، ارزآوری و ... نمی باشد؛ بلکه نقش آن در توسعه پایدار شهری و در کنار آن پاسخگویی به یکی از مهم ترین نیازهای انسانی یعنی نیاز به امنیت، آرامش روحی و روانی و تفریح و سرگرمی است که انسان با رفتن به محیط های طبیعی و سپری کردن مدتی در آنجا، سبب ارضای این نیاز ذاتی او می گردد. در این راستا، پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی پهنه های دارای قابلیت گردشگری در یکی از مناطق مستعد گردشگری در حوزه نفوذ کلان شهر مشهد، یعنی دهستان ابرده می باشد. روش تحقیق این پژوهش، توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است که از طریق مطالعات اسنادی و میدانی و هم چنین استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام می گیرد. بدین منظور، ابتداء عوامل مؤثر در پهنه بندی به روش دلفی شناسایی شده و سپس با روش تحلیل سلسله مراتبی و با استفاده از نرم افزار expert choice به متغیرها وزن داده می شود. در ادامه لایه های مختلف در نرم افزار GIS به وسیله توابع overley تلفیق شده و امتیاز هر پهنه با توجه به کل عوامل مؤثر و وزن آن ها، به دست آمده و سپس کل پهنه ها به سه دسته پهنه های با ظرفیت بالا، متوسط و کم برای گردشگری، طبقه بندی شده است. نتایج مطالعه نشان می دهد که تنها 15 درصد اراضی موجود در دهستان ابرده دارای ظرفیت بالای گردشگری می باشد که بر این اساس، در جهت رونق هر چه بیشترگردشگری در این منطقه لازم است با توجه به ظرفیت بالقوه موجود در هر پهنه، کاربری جاذب گردشگر برای آن ها پیشنهاد گردد.
بازآفرینی بافت های تاریخی در راستای توسعه گردشگری با رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی منطقه یک شهرداری اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی باز آفرینی بافت تاریخی منطقه یک شهرداری اهواز در راستای توسعه گردشگری ب ا رویک رد آینده نگاری است. نوع تحقیق کاربردی توسعه ای و روش بررسی آن با توجه به روش آینده نگاری، پیمایش نظرات کارشناسان و متخصصان در قالب پرسشنامه به صورت ماتریس آثار متقابل بوده که در این تحقیق براساس روش گلوله برفی 50 نفر انتخاب شده اند. و از نرم افزار میک مک و سناریو ویزارد برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده می شود، برای تحلیل و ارزیابی بازآفرینی بافت های تاریخی در راستای توسعه گردشگری منطقه یک اهواز از 40 عامل استفاده شده است که با نرم افزار میک میک، رابطه بین متغیرها ارزیابی و عوامل کلیدی استخراج شده اند . سپس این عوامل در قالب گمانه ها مورد تایید کارشناسان، طبقه بندی و وارد محیط سناریو ویزارد شده که در نهایت سناریوهای براساس گمانه ها در محیط سناریو ویزارد به صورت بحرانی، ایستا و مطلوب طبقه بندی شده اند. نتایج تحقیق بیانگر 14 سناریو با ضریب احتمال تحقق متنفاوت بوده است. در این میان 10 سناریو با حالت کاملا مطلوب تا مطلوب، 3 سناریو با وضعیت ایستا(بیانگر ادامه روند موجود) و 1 سناریو با وضعیت بحرانی قرار داشته اند. ارزیابی ها بیانگر دو وضعیت (سناریوهای طلایی، سناریوهای بحرانی) بوده است که با توجه به نظر کارشناسان، تحقق سناریو طلایی بیش از دیگر سناریوهای برای بازآفرینی بافت های فرسوده جهت توسعه گردشگری وجود داشته که بیانگر امنیت اجتماعی، علاقمند سازی ساکنان به بافت های تاریخی، بهبود دسترسی به حمل و نقل، توجه بیش از پیش به بافت های تاریخی، نظارت بر بازآفرینی، توجه به هسته مرکزی شهر بوده است. در نهایت جهت تحقق هرچه بیشتر سناریوهای طلایی پیشنهادهای ایراد شده اند.
ارزیابی استراتژی های توسعه گردشگری پیرامون نواحی کلان شهری: (شهرستان شمیرانات، بخش لواسانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برقراری ارتباط متوازن و استراتژیک بین تقاضای روزافزون جمعیت شهری برای گذراندن اوقات فراغت و تفریح در سکونتگاه های روستایی و ضرورت توسعه این سکونتگاه ها با استفاده از منابع و پتانسیل های گردشگری موجود در این مناطق راهبرد مدیریت و برنامه ریزی اقتصادی عصر حاضر به شمار می رود. هدف این مقاله تحلیل و بررسی راهبردهای توسعه گردشگری بخش لواسانات در شهرستان شمیرانات به منظور پاسخگویی به دو نیاز توسعه منطقه و تقاضا برای گردشگری است. با توجه به موقعیت پیرامونی بخش لواسانات در شهرستان شمیرانات نسبت به کلان شهر تهران از یک طرف و پتانسیل های گردشگری آن از طرف دیگر سؤال اصلی مقاله این است که بهینه ترین استراتژی برای توسعه گردشگری در این منطقه کدام استراتژی است؟ فرضیه ای را که در این مقاله برای پاسخ گویی به سؤال اصلی در صدد آزمون آن هستیم این است که به نظر می رسد مناسب ترین استراتژی برای توسعه گردشگری در ناحیه مورد مطالعه استراتژی های تهاجمی (SO) یعنی توجه به نقاط قوت داخلی این منطقه (پتانسیل های گردشگری) و بهره گیری از فرصت های موجود در پیرامون آن (تقاضا برای گذران اوقات فراغت در کلان شهر تهران) است. روش تحقیق مقاله تلفیقی از روش های تحلیل شبکه ای (ANP) و سوآت (SWOT) است و برای سنجش وزن سنجه ها از آزمون t تک نمونه استفاده شده که جامعه آماری مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 389 نفر متشکل از 2 گروه (مردم و مسئولان) تعیین شد و میزان پایایی و روایی پرسش نامه به روش آلفای کرونباخ (89. برای مردم و 91. برای مسئولین) به دست آمده است. نتایج مقاله نشان می دهد که مناسب ترین استراتژی برای توسعه گردشگری در محدوده مورد مطالعه استراتژی تهاجمی و در اولویت بعد رقابتی (SO)(توسعه ای) است و نیز از میان سنجه های 66 گانه مدل سوآت سنجه های S<sub>1</sub> ، W<sub>15</sub> ، O<sub>1</sub> و T<sub>1</sub> بیشترین امتیاز را کسب کرده اند. Abstract Establishing a balanced and strategic relationship between the growing demand for urban population to spend leisure time and have fun in rural settlements (this dimension is more likely to be found in the countryside and neighboring villages with larger cities) and the need to develop rural settlements using the resources and potential of tourism in these areas is current economic management and planning strategy. The purpose of this paper is to analyze and evaluate the tourism development strategies of the Lavasanat section in the city of Shemiranat. The main question of this article is that considering the peripheral location of the Lavasanat section in the city of Shemiranat compared to Tehran metropolis from one side and its potential for tourism on the other, which strategy is the most effective strategy for tourism development in this region? The hypothesis we are trying to test in this article is to answer the main question seems that the most appropriate strategy for developing tourism in the studied area is aggressive strategies (SO), namely, the attention to the internal strengths of this region (tourism potential) and the exploitation of the opportunities available around it. The demand for leisure in the metropolis of Tehran). Method of research paper is a compilation of Network Analysis (ANP) and Swot(SWOT) to measure the weight of the measurements, a single sample t test was used. The population of the study was determined using the Cochran formula consisting of 389 people, composed of 2 groups (people and authorities)the reliability and validity of the questionnaire were obtained by Cronbach's alpha (89 for people and 91 for officials). The results of the paper show that the most appropriate strategy for tourism development in the studied area is aggressive and in the next stage is competitive (SO) (development) and from the 66th model of Swat model also the scores of S<sub>1</sub>, W<sub>15</sub>, O<sub>1</sub> and T<sub>1</sub> have earned the most points.
برآورد ظرفیت برد فیزیکی، واقعی و موثر گردشگری (مطالعه موردی: مجتمع ها و پارک های شهرستان نوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی برای جذب گردشگر و ارائه خدمات مناسب به آنها از یک سو و برنامه ریزی برای حفظ محیط زسیت پیرامون این منابع از سوی دیگر از اهمیت قابل توجهی بر خوردار است .در مقاله حاضربه ظرفیت برد گردشگری در مجتمع های توریستی سی سنگان، آویدر، سیترا،وپارک نوید در شهرستان نوشهر پرداخت شده است. دادهای مورد نیاز از طریق پرسشنامه و نیز آمارهای آب وهوایی شهرستان نوشهر جمع آوری گردید ظرفیت برد فیزیکی مجتمع های سیسنگان ،سیترا،آویدر وپارک نوید به ترتیب 44/209، 36/ 103، 2432 68/53 برآوردگردید .ظرفیت برد واقعی به ترتیب 103737 ،44087، 89334، 228966محاسبه شد و ظرفیت برد موثربه ترتیب 6.846 ، 12472/259/1، 468112، 298/193/1محاسبه گردید توانمندیهای مدیریتی نقش بسیاراساسی در ظرفیت برد گردشگری دارددرفصول پائیزوزمستان تعداد گردشگران کم است ودر ایام تعطیل غیر هفته میزان تقاضا از حد ظرفیت کم تر بوده ودر فصول بهار و تابستان وروزهای جمعه و تعطیلات غالبا بعد از غروب خورشید میزان تقاضا از حد ظرفیت برد فراتر می رود .بنابراین با توجه به اوج بازدید ،باید ظرفیت مجتمع ها و پارک این ظرفیت ها را تحمل کند تا از افزایش فشار بر منابع و تسهیلات مجنمع و پارک جلو گیری شودلذا این موضوع باید در طرح ریزی مجتمع ها و پارکها مورد توجه قرار گیرد
شناسایی موانع تأسیس و توسعه اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
546 - 559
حوزههای تخصصی:
توجه به حفظ محیط زیست و اقتصاد محلی سبب شده است تا در سال های اخیر بومگردی در کانون توجه برنامه ریزان و متخصصین حوزه گردشگری قرار گیرد. جهت دستیابی به اهداف بومگردی، توسعه اقامتگاه های بومگردی یکی از راه های مؤثر است. در این میان، استان گیلان به عنوان یکی از مقصدهای اصلی گردشگری در ایران با دارا بودن تعداد زیادی از جاذبه ها و منابع گردشگری، همواره موردتوجه بسیاری از گردشگران است که در صورت توجه به اصول بومگردی می تواند سبب توسعه استان گردد. بر این مبنا تأسیس اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی از چند سال گذشته همواره مورد تأکید مسئولین استان بوده است. ازاین رو این تحقیق قصد دارد تا با به کارگیری روش کیفی، مشکلات موجود در حوزه تأسیس و توسعه اقامتگاه های بومگردی در نواحی روستایی استان گیلان را با استفاده از تئوری بنیانی شناسایی نماید. بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، 41 نفر از متخصصان، فعالان حوزه گردشگری استان، روستاییان و مسئولین به عنوان نمونه انتخاب شدند. تکنیک های به کار گرفته شده برای گردآوری داده ها و اطلاعات لازم، بر مصاحبه نیمه ساختاریافته و مشاهدات میدانی تمرکز یافتند. بر مبنای نظریه بنیانی، داده ها در سه مرحله کدگذاری تحلیل شدند و نتایج حاصل از آن، استخراج شش مقوله هسته ای شامل کاربری اراضی، بازاریابی، مشکلات اداری، جاذبه ها، کمبود آموزش و امکانات و مدیریت و برنامه ریزی است.
مدل سازی ساختاری تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی (مطالعه موردی: شهر کاشان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه بحث مهاجرت و مسائل مربوط به آن از اهمیت زیادی در برنامه ربزی شهری برخوردار است، یکی از مسائلی که مهاجران با آن مواجه هستند تحرک اجتماعی می باشد، هدف پژوهش حاضر ارزیابی وضعیت تحرک اجتماعی بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان است. روش: روش پژوهش- توصیفی تحلیلی می باشد، حجم نمونه با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد 150 نفر نمونه از جمعیت 20هزار نفری مهاجران افغانستانی شهر کاشان محاسبه گردید. برای تجزیه وتحلیل توصیفی و استنباطی داده ها از آزمون آماری T-Test در نرم افزار SPSS و جهت تبیین و مدل سازی اثرات نیز از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون T نشانگر معنی دار بودن شاخص های تقدیرگرایی، اعتماد اجتماعی و سرمایه فرهنگی در تحرک اجتماعی می باشد. تحلیل یافته های منتج از مدل سازی معادلات ساختاری بیانگر این است که از بین شاخص های موردسنجش، شاخص سرمایه فرهنگی ذهنی اکتسابی بیشترین بار عاملی را با وزن 0.98 در رتبه اول به خود اختصاص داده است. عامل سرمایه فرهنگی ذهنی پس از ذهنی اکتسابی با بار عاملی 0.85 در رتبه دوم قرارگرفته است. عامل های سرمایه فرهنگی عینی، تقدیرگرایی و اعتماد اجتماعی نیز با بارهای عاملی 0.82، 0.26- و 0.22- در مرتبه های بعدی قرارگرفته اند. نتایج: بنابراین پس از تحلیل جزئی تر شاخص های مذکور میزان اعتماد به خویشاوندان، میزان مطالعه کتاب، میزان آشنایی با زبان های خارجی ،ورزش کردن، تلاش کردن هرکس برای رسیدن به آنچه می خواهد در تحرک بین نسلی مهاجرین افغانستانی در شهر کاشان تشخیص داده شد.