فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۱۲۱ تا ۶٬۱۴۰ مورد از کل ۱۰٬۶۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
Purpose - The study of social capital in the context of location/space is a new approach that is dominated by the science of geography, and is seen as a way of distinguishing it from other sciences. The purpose of this study was to evaluate the impact of livelihood capitals on social capital in rural areas of Bojnourd County. Design/methodology/approach - This study was a fundamental research, conducted in a descriptive-analytical method. Documentary methods and field works have been employed to collect the data. The population consisted of 22 villages with more than 20 households in Bojnourd County, selected from various population classes and distances from Bojnourd. Using Cochran formula and random sampling method, 298 households were selected from a total of 4849 households in the rural areas of the study area. Partial least squares technique and Smart PLS software were used to test the conceptual model of the research and the impact of livelihood capitals on social capital. Geographically Weighted Regression (GWR) was used to evaluate the model efficiency at Bojnourd County level. Findings - According to the results, the coefficients of T among the main variables of the study were above 2.58, which means the relationship is significant and direct. Thus, local-spatial factors have a significant and positive effect on social capital. Based on total coefficients, human capital with the coefficient of 0.348 and physical capital with the coefficient of 0.136 respectively had the most and the least effect on social capital. The results of spatial analysis using GWR showed that the impact coefficient of livelihood capitals on social capital was highest in the villages of Atrabad Olia and Gharajeh, and in total about 45% of villages in the study area had an impact coefficient of 0.90 to 0.91. Research limitations/implications - As the study of livelihood capitals and analysis of their relationship with social capital is a fundamental challenge in achieving sustainable rural development that is missing in current studies, it is recommended that future studies pay more attention to social capital and the impact of livelihood capitals on its creation and rural development. Practical implications - Rural areas suffer from the lack of social capital, which is one of the most important types of development capital required to achieve sustainable rural development. Thus, enhancing the social capital and informing the villagers about the value and importance of local-spatial factors and the material and non-material capitals available in rural areas should be on the agenda of rural development researchers and planners.
عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری در مناطق روستایی شمال استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دامپروری و دامداری به عنوان یک بخش اقتصادی، یکی از پررونق ترین فعالیت های تولیدی است. در حال حاضر استان کرمان از نظر تولید گوشت قرمز، تخم مرغ و عسل جایگاه سیزدهم، از نظر تولید شیر خام جایگاه هفدهم و از لحاظ تولید گوشت مرغ رتبه هجدهم را در بین استان های کشور به خود اختصاص داده و 40 درصد اشتغال استان در بخش دامداری و دامپروری است . مطالعه حاضر، در راستای بررسی عوامل مؤثر بر توسعه پایدار صنعت دامپروری شمال استان کرمان طراحی و اجرا شده است. این تحقیق، از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت، توصیفی-تحلیلی است. نتایج مطالعه که با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی به دست آمد نشان داد که از نظر کارشناسان، میزان موفقیت اهداف کمی و کیفی برنامه های قبلی دام سنگین، بیشترین تأثیر در شاخص تعیین چشم انداز ، اهداف و راهبردهای کلان صنعت در اسناد بالادستی، میزان موفقیت فرآیندهای تأمین نهاده ها قبل از تولید، بیشترین تأثیر در شاخص موفقیت فرآیند و چرخه های تأمین نهاده ها و فروش محصولات دامی، افزایش سطح درآمد حاصل از فعالیت دامپروری، بیشترین تأثیر در تعیین شاخص چشم انداز، اهداف و راهبردهای توسعه پایدار صنعت، تسهیل گری سازمان جهاد کشاورزی، مؤثرترین متغیر برای ارتقاء ظرفیت فعالیت های اقتصادی موجودِ صنعت، برنامه های مبتنی بر افزایش تولید و بهره وری فعالیت های موجود، بیشترین تأثیر در برنامه های توسعه پایدار صنعت دامپروری، تقویت نگرش کارآفرینی بین دستگاه های اجرایی، بیشترین تأثیر بر شاخص ساز و کارهای مؤثر در توسعه پایدار صنعت دامپروری و شناسایی و جذب منابع انسانی مستعد موجود در صنعت دامپروری برای اجرای طرح ها، به لحاظ تأثیر بر شاخص ملاحظات و الزامات اجتماعی و نهادی جهت اجرای طرح ها، اولویت اول را دارا بودند. نتایج این مطالعه می تواند به عنوان راهنما و نقشه راه در سیاست های توسعه، برنامه ها، پروژه ها و مطالعات آینده مورد استفاده قرار گیرد.
Process Model of Rural Planning Based on the Experiences of Community-based Development Projects (The 2020s Projects in the Critical Centers of Sistan, Rigan and Jazmourian)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- The implementation of participatory projects aiming socio-economic empowerment and environmental sustainability is one of the sustainable management strategies in arid rural areas across the world in the recent decades. This study was conducted to answer two questions: What have been the characteristics and achievements of participatory development and community-based projects in rural areas located within the critical centers of Sistan, Jazmourian, and Rigan? How is a process model for rural development planning consistent with the geography of aforementioned areas?
Design/methodology/approach- The present study is descriptive-analytical and the research process includes the analysis of the goals and final achievements of participatory plans in Rigan (RFLDL), the progress and development Plan in Ghaleh-Ganj, the Carbon Sequestration plan in Jazmourian and Lashar, the Menarid Project in Sistan, "Village without unemployed" project, SAHAB community-based projects, and ASEMAN project from Barekat Foundation in Sistan region. The required data consisted of the performance statistics of the above-mentioned projects, and the required analysis was conducted on the dat.
Finding- Each of these projects has positive achievements in accordance with its short-term goals. Although it is quantitatively desirable, they failed to continue to operate in a regular and stable planning process in rural areas. Execution of a process model for rural development planning requires institutional transformations and the establishment of an integrated facility direction system for the economic infrastructure of rural areas (with a focus on the value chain) and a series of previous and subsequent jobs in each chain.
Research limitations/implications- Among the main limitations of reformation in the programs and continuous learning from past experiences are the effort of conductors in charge of implementing rural development projects to indicate the expected achievements by relying on seemingly favorable statistics with false documentation, and the weakness or lack of a public oversight system on the actual achievements of projects. Real decentralization in the country's rural planning system, the establishment of a public oversight system, and a process planning are the best strategies for sustaining local communities.
موانع مؤثر در مشارکت اجتماعی روستاییان در طرح های عمرانی (مورد شناسی: دهستان بناجوی شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشارکت اجتماعی با توجه به نقش پذیری و ایفای نقش ساکنان روستایی در برنامه های اقتصادی- اجتماعی به ویژه در طرح های عمرانی برای دستیابی به اهداف جمعی به ویژه در مناطق روستایی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. در این میان، موانعی در ارزیابی مشارکت اجتماعی روستاییان در طرح های عمرانی وجود دارد؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مهم ترین موانع مشارکت اجتماعی روستاییان در فعالیت های عمرانی روستایی در دهستان بناجوی شمالی شهرستان بناب است. تحقیق حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی- تحلیلی است. در این پژوهش، روش نمونه گیری تصادفی بوده است و با فرمول کوکران 320 خانوار در سطح محدوده مورد مطالعه، به عنوان حجم نمونه تعیین شد. بخشی از داده ها براساس مطالعات میدانی (پرسشنامه) و مشاهده (شاخص های انتخابی و محقق ساخته) و بخشی دیگر با استفاده از مطالعات کتابخانه ای جمع آوری شده است. روایی پرسشنامه ها توسط متخصصان مورد بررسی قرار گرفته است. ضریب روایی پرسشنامه نیز برابر با 81/0 به دست آمده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل ANPو نرم افزار Super Decisions،SPSSاستفاده شده است. نتایج آزمون Tتک نمونه ای نشان داد که از بین عوامل مختلف مؤثر مشارکت اجتماعی روستاییان در طرح های عمرانی، به ترتیب عامل اجتماعی (470/31)، آموزشی- ترویجی (269/29)، نهادهای دولتی (925/26)، اقتصادی (351/20)، نهادهای روستایی (721/18) و درنهایت عامل نهاد حقوقی- قانونی (231/14) به ترتیب در رتبه های یک تا شش قرار دارند. درنهایت با توجه به نتایج به دست آمده با تأکید بیشتر بر عوامل اجتماعی، استراتژی های رفع این موانع و راهکارهای پیاده سازی این استراتژی ها تدوین شده است.
شناسایی مختصات شهر دوستدار سالمند در ایران 2050
حوزههای تخصصی:
شهر دوستدار سالمندان، به عنوان رویکردی جدید در حوزه مطالعات شهری است که مورد توجه بسیار سازمان بهداشت جهانی قرار گرفته است. به منظور شناسایی و تصویر پردازی در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش نظریه داده بنیاد استفاده شد. در این راستا با استفاده از مصاحبه عمیق با 20 نفر از خبرگان حوزه های علوم ورزش، آینده پژوهی و جمعیت شناسی با این تاکید که در حوزه سالمندی صاحب نظر بودند، بهره گرفته شد. در مرحله اول تحقیق، جهت شناسایی و استخراج مختصات شهرهای دوستدار سالمند، 37 کد از بین 181 کد دریافتی از مصاحبه ها استخراج گردید، در مرحله کدگذاری محوری، کدهای احصا شده در مرحله قبل در قالب 7 کد و در نهایت در مرحله کدگذاری انتخابی ظهور کسب و کارهای جدید و پویا، جسم سالم و پویا، روابط پویا و اقتصاد پویا به عنوان کدهای انتخابی مشخص شدند. با توجه به نتایج پژوهش، تصاویر ارائه شده از مختصات شهرهای آینده در پژوهش حاضر، دارای هویتی وام گرفته از آینده ای نامعلوم و از جنس عدم اطمینان هستند که جهت شناسایی آنها، ضمن داشتن چاشنی تخیل، لازم است به بررسی تاثیر وابستگی های اکنون حقیقی بر آینده ها ی احتمالی آن پرداخت. از این رو تصاویر ارائه شده در این تحقیق حول چهار تصویر کلی روابط پویا، اقتصاد پویا، جسم سالم و پویا و ظهور کسب و کارهای جدید و نوپا تمایل دارد.
ارزیابی تطبیقی تأثیر ویژگی های اجتماعی بر میزان انسجام اجتماعی در محلات قدیمی و جدید شهر یزد (مطالعه موردی: پشت باغ و فاز یک آزادشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مفهوم انسجام اجتماعی از گذشته تا امروز دچار تحول گشته و تحت تأثیر عواملی قرار گرفته است. این پژوهش با رویکرد تطبیقی به بررسی تأثیر ویژگی های اجتماعی بر میزان انسجام اجتماعی در محلات قدیمی و جدید شهر یزد می پردازد. روش: روش تحقیق پژوهش، توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای بوده است. جامعه آماری، ساکنین محلات پشت باغ و فاز یک آزادشهر به عنوان دو محله قدیم و جدید شهر یزد در سال 1395 می باشند. تعداد نمونه آماری براساس فرمول کوکران 384 خانوار بوده است. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها در بررسی میزان انسجام و تحصیلات، از آزمون Anova، با درآمد، همبستگی پیرسون و با حس تعلق از آزمون T استفاده گردید. یافته ها: نتایج آزمون Anova با میزان و سطح معناداری آن در پشت باغ و آزادشهر به ترتیب 1.59 :F و 0.187، 3.675 :F و 0.043 برآورد گردید که نشان از اثر تحصیلات بر انسجام است. همبستگی پیرسون به میزان 0.187 و سطح معناداری 0.000 در پشت باغ و میزان 0.368 و سطح معناداری 0.002 در آزادشهر تبیین شد که نقش درآمد را بر انسجام تبیین می نماید و در آزمون T، میانگین حس تعلق در پشت باغ 4.38 و انسجام اجتماعی آن 3.89 و برای آزادشهر 4.13 و انسجام اجتماعی 3.53 در سطح معناداری 0.000 تأیید شد؛ یعنی حس تعلق می تواند باعث ایجاد جامعه ای منجسم شود. نتایج: درآمد و تحصیلات در آزادشهر آگاهی و مشارکت را افزایش و انسجام را بیشتر اما در پشت باغ حس تعلق انسجام را تقویت می کند و درآمد پایین، سالخوردگی و جمعیت غیربومی به کاهش آن منجر می گردد.
تأثیر رسانه و جامعه پذیری بر رفتارهای زیست محیطی شهری، مطالعه موردی: شهرهای ساری و جویبار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تأثیر استفاده از رسانه ها و جامعه پذیری بر رفتارهای زیست محیطی در شهرهای ساری و جویبار می پردازد. تحقیق از نوع توصیفی – تحلیلی بوده که با استفاده از روش پیمایشی اجرا گردید. جامعه آماری افراد بالای 18 سال شهرهای ساری و جویبار در استان مازندران بودند که با استفاده از فرمول تعیین حجم نمونه کوکران، تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین گردید. برای انتخاب نمونه ها از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای استفاده گردید. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با متغیرهای مستخرج از تئوری ارزش های اینگلهارت، الگوی رفتار محیط گرایانه کالموس و اجی من به عنوان چارچوب تئوریک بوده است و می باشد است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شد. اعتبار ابزار از طریق اعتبار صوری مورد تائید قرار گرفت و پایایی ابزار با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ، با ضریب بالای 8/0 تائید شد. با توجه به نتایج به دست آمده، رفتار زیست محیطی در نمونه هایی مورد بررسی دارای میانگین بالا بودند. بین جامعه پذیری و رفتار زیست محیطی رابطه معنادار به دست آمد. همچنین جامعه پذیری با ابعاد چهارگانه رفتار زیست محیطی (رفتار مصرف انرژی، رفتار حفاظت از محیط زیست، رفتار زیست محیطی در سفر و الگوی خرید زیست محیطی) رابطه معنادار و مثبت داشته است و تبلیغات زیست محیطی و استفاده از رسانه ها تنها با بعد الگوی خرید زیست محیطی رابطه معنادار دارد. متغیرهای مستقل،20 درصد از واریانس رفتار زیست محیطی را تبیین می کنند. نوآوری مطالعه حاضر در استفاده از مطالعه تطبیقی رفتارهای زیست محیطی بین دو شهر ساری و جویبار با روش کمی می باشد.
واکاوی مولفه های تاثیرگذار بر همگرایی کشورهای اسلامی (باتاکید برظرفیت های انقلاب اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب اسلامی ایران ظرفیت های مناسبی دارد که می تواند بستر همگرایی کشورهای اسلامی را تسهیل بخشد. در این تحقیق تلاش شده است تا از طریق دستاوردهای انقلاب اسلامی، نخست ظرفیت های انقلاب اسلامی مشخص و سپس چگونگی تسری این ظرفیت ها به کشورهای اسلامی مورد مطالعه قرار گیرد. از این رو تلاش شده است، با تلفیق نظریه همگرایی و نظریه پخش چارچوب مناسب در این زمینه طراحی شود. مبانی معرفت شناسی و هستی شناسی و انسان شناسی، تلفیق دین و سیاست، تأسیس نظام سیاسی مردم سالار، استکبارستیزی و مقابله با نظام سلطه و ... برخی از ظرفیت هایی است که در این جا به آن اشاره شده است. همچنین، استفاده از ظرفیت نهادها و سازمان هایی چون؛ سازمان همکاریهای اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، کنفرانس وحدت اسلامی، مجمع تقریب مذاهب اسلامی، دیپلماسی عمومی در وزارت امور خارجه و سازمان های مرتبط و... برخی از ابزاری است که می تواند به عنوان مسیر پخش ظرفیت های انقلاب اسلامی به کشورهای دیگر باشد.
گفتمان های مداخله ای توسعه د ر اجتماعات محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
168 - 181
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با اتخاذ رویکرد پد ید ار شناختی و با بهره گرفتن از ابزارهای روش تحقیق کیفی، تلاش د ارد تجربه زیسته کنشگران محلی از مد اخلات توسعه ای را تفهیم نماید. بر مبنای اطلاعات به د ست آمد ه، اجتماع محلی دو گفتمان مد اخله توسعه ای "همد لانه و آمرانه" را تجربه کرد ه است و کنشگران محلی نیز د ر مواجهه با هر گفتمان مد اخله ای، راهبرد پذیرند گی و طرد کنند گی را ارائه کرد ه اند. نتایج نشان می د هد که د ال مرکزی گفتمان مد اخله توسعه ای همد لانه بر تقویت نقش عاملیت های محلی د ر توسعه، بهبود قابلیت های اجتماعی و توزیع عاد لانه قد رت د ر جامعه محلی استوار است و نهاد مد اخله گر را ملزم به اعمال احتیاط هایی می د اند که مشارکت، نظارت و مد یریت اجتماع محلی را د ر قالب انجمن های محلی و نهاد های میانجی بپذیرد. د ر حالی که د ر گفتمان مد اخله توسعه ای آمرانه بی نیازی د ر کسب مشروعیت از جامعه محلی، به رسمیت نشناختن انجمن ها و نهاد های میانجی بین نهاد مد اخله گر و جامعه میزبان، کم توجهی به جنبه فرهنگی مد اخله، گریز از مسئولیت و سرزنش بومیان از جمله عناصر اصلی این گفتمان شناسایی شد ه اند. د ر این رویکرد، ﺍﻋﻀﺎﻯ ﺍﺟﺘﻤﺎﻉ ﺑﻪ ﻣﺜﺎﺑ ﻪ مصرف کنند گانی ﻗﻠﻤﺪﺍﺩ ﻣﻰﺷﻮﻧﺪ کﻪ ﺗﻮﺳﻂ ﺗﺼﻤیﻢﺳﺎﺯﺍﻥ ﻭ ﻣﺘﻮﻟیﺎﻥ ﺭﻓﻊ ﺣﺎﺟﺖ می شوند، و نقش عاملیت های محلی د ر توسعه را به حد اقل ها تقلیل د اد ه اند. بنابراین استد لال مقاله این است که توسعه، عملی مد اخله گرایانه است و موفقیت یا شکست آن د ر گرو چگونگی مد اخله و ایفای نقش بازیگران توسعه است. از این روی ایجاد نهاد های میانجی بین مرد م محلی و نهاد های مد اخله گر توسعه از جمله عناصر مهم د ر پیوند و حل تعارضات حوزه مد اخله است.
پیش بینی استفاده از کلاه ایمنی در بین کشاورزان موتورسوار با استفاده از مدل های روان شناسی در شهرستان شوشتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره هشتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۳۲)
675 - 688
حوزههای تخصصی:
در بین کاربران جاده ای، موتورسواران همواره به دلیل محتمل شدن بیشترین خسارت ها، به عنوان کاربران پرخطر راه ها خوانده می شوند. در ایران تعداد موتورسواران کشته شده 8/23 درصد از کل کشته شدگان ترافیکی را تشکیل می دهد. از این رو، هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر نیت استفاده از کلاه ایمنی در بین کشاورزان موتورسوار است. این مطالعه از مدل اعتقاد سلامت و نظریه اصلاح شده رفتار برنامه ریزی شده با دو متغیر جدید هویت و عادت به عنوان تعیین کننده های نیت استفاده کرده است. برای جمع آوری داده ها پیمایش در شهرستان شوشتر در جنوب غربی ایران انجام شد (N=220). پایایی و روایی ابزار پژوهش بررسی و تأیید شد. داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تجزیه وتحلیل شدند. خودکارآمدی در مدل اعتقاد سلامت و هویت خود، کنترل رفتار درک و عادت در نظریه رفتار برنامه ریزی شده پیش بینی کننده های معنی دار از نیت افراد بودند، درحالی که نگرش و هنجارهای ذهنی تأثیر معناداری بر نیت نداشتند. یافته های این مطالعه از مدل اعتقاد سلامت حمایت اولیه ای ارائه داده است و مدل توسعه یافته به عنوان چارچوبی کارآمد برای بررسی استفاده از کلاه در میان کشاورزان ایران تأیید شد.
ظرفیت سنجی گردشگری روستایی و نقش آن در توسعه فضایی و اقتصادی نواحی ییلاقی مورد: بخش مرکزی شهرستان دماوند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گردشگری می تواند زمینه مناسبی را برای سرمایه گذاری در نواحی روستایی فراهم سازد و فرصتی را در اختیار کشورهای کمتر توسعه یافته برای تحریک رشد اقتصادی خود در راستای افزایش تولید و ایجاد فرصت های شغلی قرار دهد. هدف کلی پژوهش حاضر بررسی ظرفیت توسعه گردشگری روستاهای کوهستانی شهرستان دماوند در نزدیکی کلان شهر تهران می باشد. این تحقیق به صورت کاربردی بوده و روش آن به صورت توصیفی- تحلیلی و میدانی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستایی ساکن در دوازده روستای شهرستان دماوند است که براساس سرشماری سال 1395 دارای 14024 نفر جمعیت و 3600 خانوار می باشند. پس از شناسایی و طراحی شاخص پرسشنامه ای تنظیم شد که با استفاده از فرمول کوکران، 290 نفر از روستاییان بهعنوان جامعه نمونه انتخاب شدند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده/سیستماتیک، پرسشنامه ها بین آنها توزیع گردید و در نهایت با استفاده از آزمون فریدمن و تحلیل خوشه ای در محیط نرم افزاری SPSS، داده ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج حاصل از آزمون فریدمن برای ظرفیت سنجی توسعه گردشگری با یکدیگر تفاوت معنادار در سطح اطمینان 99 درصد را تبیین می کنند. همچنین برای چالش های توسعه گردشگری تفاوت معنادار و 95 درصدی بین شاخص های بررسی شده مشاهده می گردد. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی، فاصله اقلیدوسی هر روستا نسبت به روستای دیگر را مقایسه می کند و براین اساس شباهت ها و تفاوت های روستاها تبیین می شوند. فرایند خوشه بندی در یازده مرحله انجام شده و روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان ظرفیت گردشگری به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج، جابان و آینه ورزان) و خوشه دوم (سربندان، زان، سیدآباد، هویر، دهنار و شلمبه) به ترتیب بیشترین ظرفیت توسعه گردشگری را دارا هستند و روستاهای خوشه سوم (وادان) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) اگرچه دارای جاذبه های گردشگری هستند، اما در مقایسه با دیگر روستاها از ظرفیت توسعه گردشگری پایین تری برخوردارند. روستاهای مورد مطالعه از نظر میزان چالش های توسعه گردشگری نیز به چهار دسته طبقه بندی شدند. روستاهای خوشه اول (مومج) و خوشه دوم (جابان، سربندان، وادان، زان، آینه ورزان، سیدآباد و دهنار) به ترتیب بیشترین چالش های توسعه گردشگری را دارا هستند. اما روستاهای خوشه سوم (هویر و شلمبه) و خوشه چهارم (سرخده و هاشمک) از چالش کمتری برخوردارند.
واکاوی معیارهای اقتصادی گردشگری پایدار شهری (مطالعه موردی: رودخانه زرجوب شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۷
129 - 140
حوزههای تخصصی:
طی چند دهه اخیر، بی توجهی به رودخانه زرجوب در شهر رشت، تخریب محیط زیست و غفلت از پتانسیل های اقتصادی آن، پیامدهای ناگواری را به دنبال داشته است. به دلیل اینکه این رودخانه واجد پتانسیل های متعددی جهت توسعه گردشگری به عنوان یک منبع پایدار اقتصادی است، با انتخاب آن به عنوان مطالعه موردی، هدف این پژوهش ارزیابی معیارهای اقتصادیگردشگری پایدار در نظر گرفته شده است. با روش توصیفی–تحلیلی و به منظور ارزیابی وضعیت موجود رودخانه بر اساس معیارهای اقتصادیگردشگری پایدار از 400 شهروند، 25 متخصص بومی و 20 مسئول شهری نظرخواهی و وضعیت هر معیار بر اساس نمره میانگین محاسبه شده است. معیار «میزان جذب سرمایه خارجی» با میانگین 05/1 و معیار «قیمت زمین» با میانگین 80/2 به ترتیب پایین ترین و بالاترین امتیاز را در بین معیارهای اقتصادی دارند. در واقع تمامی معیارها در وضع موجود پایین تر از حد متوسط هستند. در مرحله بعد راهبردهای منتج از سوات با روش تاپسیس رتبه بندی و به منظور وزن دهی معیارها با روش آنتروپی شانون و امتیازدهی به راهبردها بر اساس معیارها از 25 متخصص بومی نظرخواهی شده است. در بین معیارها، معیار «تمایل شهروندان به مشارکت مالی» با وزن 2772/0، در رتبه اول به لحاظ میزان تأثیرگذاری بر اولویت بندی راهبردها قرار دارد و در بین راهبردها، راهبرد «برنامه ریزی در راستای اعتمادسازی و افزایش تمایل شهروندان به مشارکت مالی در بخش گردشگری» با بالاترین ضریب نزدیکی به گزینه ایده آل (622/0) در اولویت اول است.
ارزیابی عوامل مؤثر بر احساس امنیت در مناطق روستایی (مطالعه موردی: بخش مرکزی- شهرستان جهرم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انسان برای رسیدن به اهداف والای انسانی، پس از برآوردن نیازهای بیولوژیکی، نیاز به امنیت دارد که در این میان مهم تر از امنیت، موضوع احساس امنیت است که از شاخص های مهم کیفیت زندگی روستایی است. هدف مقاله حاضر، ارزیابی عوامل مؤثر بر احساس امنیت در مناطق روستایی بخش مرکزی شهرستان جهرم می باشد. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و نوع آن کاربردی– توسعه ای است. جامعه آماری تحقیق تعداد 5813 خانوار از تعداد 74 روستا در بخش مرکزی شهرستان جهرم می باشد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران تعداد250 نفر به دست آمد. داده ها با نرم افزار SPSS از روش های آماری توصیفی و آمار استنباطی همچون آزمون خی دو، ضریب همبستگی کندال و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج حاصله از تحلیل رگرسیون نشان می دهد که مقدار ضریب همبستگی (R) بین متغیرها 706/0 می باشد و بین مجموعه متغیرهای مستقل و متغیر وابسته همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. تأثیر متغیرهای محیط فیزیکی، اعتماد، رضایتمندی بر احساس امنیت معنی دار است و تأثیر متغیرهای جنسیت، تحصیلات، تجربه جرم و سن معنی دار نیست. متغیرهای رضایتمندی با ضریب رگرسیونی 758/0 و اعتماد با ضریب رگرسیونی 283/0 بیشترین تأثیر را روی متغیر احساس امنیت دارند و متغیر محیط فیزیکی با ضریب رگرسیونی 197/. در رتبه بعدی قرار دارند. همچنین، نتایج حاصل از آزمون همبستگی کندال حاکی است که بین دو متغیر احساس امنیت و میزان اعتماد اجتماعی رابطه معنی داری وجود دارد. نهایتاً اینکه؛ برای بررسی رابطه میان عامل تجربه جرم و میزان احساس امنیت از آزمون خی دو استفاده گردید. با توجه به میانگین تجربه جرم و سطح معنی داری که از 05/0 بیشتر می باشد، تفاوتی در احساس امنیت در بین کسانی که تجربه مستقیم جرم را داشته اند؛ با افرادی که تجربه نکرده اند، وجود ندارد. بنابراین، می توان گفت که امنیت و احساس امنیت در محدوده مورد مطالعه در سطح بالایی قرار دارد.
ضرورت توسعه پایدار در مناطق عشایری استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار جامعه عشایری، فرآیندی است که در آن سیاست های طبیعی، اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و مدیریتی و دیگر سیاست ها چنان طراحی شده باشند که از نظر اقتصادی، اجتماعی و بوم شناسی پایدار باشد. جامعه عشایری به عنوان جامعه سوم در کنار سایر جوامع (شهری - روستایی) در ایران به جامعه ای اطلاق می شود که معیشت مبتنی بر دامداری، و استفاده از مراتع می باشد. بنابر این بررسی توسعه پایدار در جامعه عشایری استان فارس حائز اهمیت فراوانی است. این پژوهش در این راستا از جامعه آماری منطقه مورد نظر با استفاده از فرمول کوکران تعداد 60 نمونه(نفر) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده و روش جمع آوری اطلاعات با استفاده از تکنیک های مشاهده و مصاحبه انجام گرفت. میزان ضریب آلفای کرونباخ برای ساختار اقتصادی 88/0 بدست آمده و با استفاده از نرم افزار (19 (SPSSمیزان همبستگی ساختار اقتصادی از طریق آزمون پیرسون با فاکتورهایی مانند تعداد دام های عشایر، میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقه بهره برداران مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج بدست آمده بین میزان ساختار اقتصادی با میزان درآمد سالانه از دامداری و سابقه بهره برداران رابطه مستقیم معنی دار و با تعداد دام رابطه عکس معنی داری وجود دارد و نشان دهنده رابطه تنگاتنگ جامعه عشایری با ساختار اقتصادی آن ها است. از جمله نتایج حاکی از ضعف اقتصادی بهره برداری های عشایری، بهران مدیریت و تخریب ناشی از چرای مفرط، افزایش هزینه های تعلیف دستی دام، نگرش منفی به روند زندگی آتی عشایر، عدم حمایت کافی از بیمه عشایر توسط دولت، نبود بازار مشخص خرید و فروش دام، مهاجرت فصلی جوانان عشایر به شهرها برای تأمین هزینه های زندگی به دلیل ناکافی بودن درآمد، همچنین جامعه عشایر مورد مطالعه تحت نظام ایلی توان پتانسیل توسعه خود را به دلیل محدودیت های جمعیتی( اکولوژیکی) اقتصادی- اجتماعی- فرهنگی را تا حدودی از دست داده است و اقتصاد عشایر مورد مطالعه دارای ضعف های اساسی می باشد. بنابر این ترسیم افق آتی و داشتن برنامه بلند مدت و میان مدت برای این جامعه می تواند در توسعه پایدار جامعه عشایری کشور مؤثر واقع گردد.
بررسی مکانی پارکینگ طبقاتی کلپا در شهر همدان به روش تحلیل سلسله مراتبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۱ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۹)
587 - 602
حوزههای تخصصی:
انتخاب مکان برای احداث پارکینگ های طبقاتی یکی از مسائل مهم و کلیدی در شهرهای بزرگ و کلان شهرهاست؛ از این رو با توجه به تعدادی از معیارها و پارامترها، به کارگیری اصول صحیح مکان یابی و با هدف تعیین مناسب ترین مکان، باید به بررسی و تعیین این مسئله پرداخت. هدف اصلی پژوهش حاضر، تحلیل مکانی پارکینگ کلپا و دلایل موفقیت یا شکست آن در جذب رانندگان و ساکنان در شهر همدان است. برای دست یابی به این هدف، از پارامترهای دسترسی، شعاع عملکرد، امنیت، کاربری مناسب برای تأسیس پارکینگ، مساحت زمین و... استفاده شده است. پس از تعیین معیارهای مورد نظر، به روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در فضای نرم افزار Expert choice، وزن دهی و مقایسه معیارها و گزینه های انتخابی انجام شد تا گزینه بهینه مشخص شود و مکانی مناسب برای احداث پارکینگ های جدید در این محله مدنظر قرار بگیرد. براساس نتایج بررسی گزینه های منتخب، محل احداث پارکینگ کلپا، مشکلات و مسائل بسیاری دارد و مکان مناسبی برای احداث پارکینگ مورد نظر نیست. همچنین بررسی تعیین نقاط انتخابی و مقایسه آن ها با یکدیگر نشان می دهد گزینه 5 که زمین متروکه است و دسترسی آن از دو خیابان بوعلی و بین النهرین تأمین می شود، به دلیل ویژگی های بهتر، از دیگر نقاط ارجحیت دارد و مکانی مناسب برای احداث پارکینگ طبقاتی جدید در محله کلپا در شهر همدان است.
تحلیل فضایی شاخص های رشد هوشمند شهری در شهرهای میان اندام (مطالعه موردی: شهر مرند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۲
181 - 194
حوزههای تخصصی:
در جهان امروز، شهرها با چالش های متعددی مواجه اند که ناشی از نیازهای اجتماعی جدید می باشد. با توجه به پیشرفت علم و صنعت، ضرورت استفاده بهینه از زمین و مدیریت توسعه شهری را بیش از پیش نمایان می سازد. رویکرد رشد هوشمند شهری در پی نظم بخشی به رشد و توسعه و تجدید حیات شهری است. هدف مقاله حاضر تحلیل کالبدی- فضایی و اولویت بندی نواحی شهری مرند بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری است. روش تحقیق در این مقاله «توصیفی- تحلیلی» و «کاربردی- توسعه ایی» است. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از دو شیوه کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. روش نمونه گیری و جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه جامعه آماری شهروندان شهر مرند از روش کوکران 348 پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ویکور (vikor) و نرم افزارspss انجام شد است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که ناحیه سه شهر با مقدار عددی Q (صفر) در مجموع شاخص های مورد ارزیابی از وضعیت مطلوب تری نسبت به سایر نواحی قرار دارد. و سپس ناحیه یک شهر با مقدار Q (128/0) در رتبه دوم و بعد از آن ناحیه چهار شهر با مقدار Q (183/0) در رتبه سوم قرارگرفته و نواحی دو و پنج با توجه به شاخص های شهر هوشمند با مقدار Q (454/0 و 736/0) در رتبه های چهارم و پنجم قرار دارد. بر اساس مدل برازش رگرسیونی، بخش کاربری اراضی کالبدی بیشترین تأثیر را در پیش بینی و توسعه ی ساختار فضایی رشد هوشمند در نواحی شهر مرند داشته است؛ به طوری که یک واحد تغییر در رشد هوشمند، به ترتیب 684/0 ، 352/0 و098/0 واحد در انحراف بخش کالبدی و کاربری اراضی، دسترسی و ارتباطات و زیست محیطی تغییر در شاخص های تلفیقی رشد هوشمند ایجاد کرده است. در ادامه یافته های حاصله از آزمون (T) نشان داد که مجموع شاخص ها شهرهوشمند در نواحی پنجگانه شهر مرند کمتر از میانگین انتخاب شده است.
نقش کیفیت زندگی در ایجاد تاب آوری اجتماعی
حوزههای تخصصی:
کاهش سطح آب های زیرزمینی و کاهش میزان بارندگی در ایران به ویژه در سال های اخیر زمینه تغییرات عمده ای را در معیشت های شهری و روستایی فرآهم آورده است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این سؤال است که آیا کیفیت زندگی ذهنی می تواند باعث سرعت بخشیدن به انطباق پذیری در برابر تغییرات ایجاد شده در معیشت شهری و روستایی شود؟ برای پاسخ دادن به این سوال روستایی به عنوان نمونه مورد مطالعه در این تحقیق در استان همدان انتخاب شد. در این روستا در سالهای اخیر کاهش چشمگیر آب های زیرزمینی اتفاق افتاده است و همزمان با آن روند مهاجرت از این روستا سیر افزایشی شدیدی را نشان داده است. در این تحقیق پرسشنامه ای 10 سواله در بین 307 نفر از سرپرستان خانوار این روستا توزیع گردید و مصاحبه های عمیقی در کنار این پرسشنامه ها به عمل آمد. درنهایت از طریق تحلیل های آماری مشخص گردید عامل رضایتمندی از زندگی توانسته است در کنار عواملی نظیر نهادسازی، کیفیت روابط اجتماعی و یادگیری، روند انطباق پذیری را در بین روستایین تسریع بخشیده و به عنوان یک عامل شتاب دهنده موجب افزایش اجتماعی تاب آوری و کاهش آسیب پذیری در برابر تغییرات اقلیمی گردد. درنهایت روستاییان مجدداً برای دستیابی به رضایتمندی از زندگی که در روستای خود داشتند همراه با آموزش هایی که در شهرهای صنعتی مورد مهاجرتشان دیده بودند به روستای زادگاهشان بازگشته و به مشاغلی غیر از کشاورزی که تحت تأثیر تغییرات اقلیمی کارایی خود را ازدست داده بود مشغول شدند. این مؤکد نقش کیفیت زندگی ذهنی به عنوان عاملی کمک کننده برای انطباق پذیری در برابر تغییرات اقلیمی خواهد بود.
ارزیابی گسترش کالبدی شهری با رویکرد رشد هوشمند شهری (مورد مطالعه :شهر جویبار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد هوشمند روشی پیشنهادی برای اصلاح پراکندگی است. توسعه پراکنده شهری به توسعه بی رویه و بی برنامه شهرها اطلاق می گردد .که موجب توسعه نامتوازن و بی قواره شهرها می شود. بنابراین راهبرد رشد هوشمند سعی در شکل دهی مجدد شهرها و هدایت آنها به سوی اجتماع مطلوب دارد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی گسترش کالبدی شهر جویبار با رویکرد رشد هوشمند شهری می باشد. برای دستیابی به این هدف از 7 شاخص اجتماعی- اقتصادی، آموزشی، کالبدی، زیست محیطی، خدماتی، حمل ونقل ودسترسی استفاده شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی می باشد. اطلاعات اولیه از طریق روش کتابخانه ای و داده های آماری گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها ازروش ARAS و مدل هلدرن استفاده شده است. بررسی های صورت گرفته نشان داد که براساس مدل هلدرن، در دهه های 1375 تا 1395 حدود 83 درصد از رشد مساحت شهر با رشد جمعیت هماهنگ بوده و 17 درصد باقیمانده دارای رشدی ناموزون بوده است. همچنین محاسبات انجام گرفته در روش ARAS بیانگر آن است محله های3، 1، 5 بر اساس شاخص های رشد هوشمند شهری بالاترین رتبه ها را به دست آوردند و محله های توسعه یافته محسوب می شوند و محله های 6، 9، 8 پایین ترین رتبه را به دست آوردند و محله های محروم محسوب می شوند . همچنین محله های 2، 7، 10و 4 رتبه های چهارم تا هفتم را به دست آوردند و در حد متوسط توسعه قرار دارند.
واکاوی نقش پروژه های محرک توسعه در تحقق سیاست های بازآفرینی (مورد مطالعه: محدوده ی مرکزی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
196 - 211
حوزههای تخصصی:
یکی از سیاست های نوین در توسعه شهری به طور عام و در بازآفرینی بافت های ناکارآمد و نابسامان به طور خاص، اجرای پروژه های محرک توسعه با هدف تسریع و تسهیل فرایند تحول در این بافت ها با بهره گیری از ظرفیت های محلی است. در این بین پروژه های محرک و توسعه بازآفرینی شهری مولدهایی هستند در جهت بازگرداندن رونق و توسعه به مناطق مورد نظر، تا چرخه فعالیتِ زنده و پویا را در این مناطق به راه اندازند. هدف این تحقیق بررسی نقش پروژه های محرک توسعه اجرا شده در دستیابی به اهداف و سیاست های بازآفرینی در ناحیه ی مرکزی شهر سنندج می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت تحقیق، در رده تحقیقات کاربردی قرار دارد و از روش کیفی و کمی (آمیخته) به منظور گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها استفاده کرده است. از نرم افزار MAXQDA برای تجزیه و تحلیل کیفی (استخراج شاخص ها) و از نرم افزار SPSS برای تجزیه و تحلیل کمی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان داد که به ترتیب ابعاد فرهنگی – اجتماعی با ارزش عددی (38/3)؛ اقتصادی با ارزش عددی (95/2)؛ کالبدی - فضایی با ارزش عددی (9/2)؛ زیست محیطی با ارزش عددی (35/2) و مدیریتی با ارزش عددی (02/2) بیشترین تاثیرگذاری پروژه های محرک توسعه را بر تحقق سیاست های بازآفرینی محدوده مرکزی شهر سنندج داشته اند. همچنین رضایت مندی ساکنان از اثرات پروژه های محرک توسعه بر تحقق اهداف بازآفرینی ارزیابی گردید، که در برخی ابعاد نگرشی مثبت و در برخی ابعاد نیز نگرشی ضعیف داشتند.
آینده پژوهی فضای ژئوپلیتیکی پساداعش در منطقه غرب آسیا (مطالعه موردی عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا بخشی مهمی از جهان اسلام است که از نقطه نظر تاریخی و مسائل سیاسی و سوق الجیشی اهمیت ویژه ای دارد؛ که شامل سرزمین های میان دریای مدیترانه و خلیج فارس و تا منطقه جنوب خاوری اروپا، جنوب باختری آسیا و شمال آفریقا گسترده است. این منطقه از مهم ترین مناطق ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی جهان است که با تبدیل شدن این منطقه به جولانگاه گروه های تروریستی نوظهور سلفی تکفیری و سپس حرکت به سوی ساختار پسا داعش عرصه ای پیچیده و پر بحران را در برابر تمامی بازیگران و قدرت های منطقه ای و جهانی قرار داده است. این منطقه به دلیل قابلیت ها و توانمندی های ویژه در عرصه های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امنیتی به خصوص در طی ده های اخیر به عنوان منطقه ای راهبردی که با موقعیت ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی باعث شده که همواره در پیش برد طرح های راهبردی غرب به خصوص آمریکا برای تأمین منافع و ماندگاری در منطقه و حفظ حائل امنیتی رژیم صهیونیستی جایگاه منحصر به فردی داشته است. کشورهای سوریه و عراق در جبهه مقاومت، دونقطه از کانون های تزریق بحران و بی ثباتی توسط گروه های تروریست تکفیری داعش در جنگ نیابتی محور ژئوپلیتیک وابسته به رهبری آمریکا در منطقه به شمار می رفتند، حالا با توجه به این تحولات رقابت ژئوپلیتیکی و تغییرات ساختار گذار ژئوپلیتیک منطقه ای و فرا منطقه ای در این کشورها متمرکز شده است. از طرفی دیگر کشورهای عراق، سوریه و یمن نیز به محل رقابت و منازعه و در هم آمیختگی قلمرو ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان تبدیل شده است. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی– تحلیل و پیمایشی با استفاده از منابع کتابخانه ای – اینترنتی و اسنادی که به تحلیل آینده پژوهی فضای ژئوپلیتیکی پسا داعش در منطقه غرب آسیا (مطالعه موردی عراق) پرداخته است؛ که رقابت ها و چالش ها میان جبهه مقاومت با محور وابسته به غرب در منطقه را در فضای پسا داعش تحلیل نموده که تحول حذف داعش و پوست اندازی منطقه از محور ژئوپلیتیک وابسته به سمت محور ژئوپلیتیک غیر وابسته (مقاومت) در هدف پژوهشی هست.