فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۶۱ تا ۱٬۹۸۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع پژوهش، پردازش عوامل اجتماعی تاریخ بعد از انقلاب ایران و اثرات آن بر تفکرات معماری معاصر است. عوامل اجتماعی موثری که به نوعی دخیل در تغییر و تحول معماری هر دوره تاریخی بشمار میروند. معماری بعنوان یک جریان میان رشته ای همواره از عواملی چون جامعه تاثیر گرفته است. سوال این است که ارتباط معماری با زمینه های اجتماعی چگونه بوده و این ارتباط در حوزه معماری برای 3 دهه انقلاب 1357 چگونه است؟ فرض پژوهش براین است که مطالعه در تاریخِ معماری معاصر ایران میتواند پژوهشگر را به بینشی عمومی در حال و هوای جامعه سالهای مورد نظر و بالعکس هدایت نماید. تشریح ارکان اجتماعی در تالیفات معماری محرز است و بینش حاصل، با ارجاع به وقایع تاریخی- اجتماعی قابل تبیین خواهد بود. پژوهش پس از مطالعه کتابخانه ای در دو حوزه اجتماعی و معماری در تلاش است تا برداشتی از جامعه آن روزها و تبعیت معماری از آن بدست آورد، در این میان محتوای آثار تالیفی که متاثر از عوامل اجتماعی هستند را شناسائی و معرفی کند. پژوهش کیفی است با راهبرد تفسیری، که با روش تاریخی و بکارگیری استدلالی منطقی پس زمینه متغیری مداخله گر همچون جامعه در معماری را تبیین میکند. نتیجه این بررسیها نشان میدهد که معیارهای تشخیص جوانب اجتماعیِ معماری در 3 دوره تاریخی قبل از انقلاب، انقلاب 1357 و دهه بعد از انقلاب، بیانگر نوعی گذر از جامعه ای فوق مدرن و لوکس به جامعه ای سنتی- مذهبی و مجدداً بازگشت به جامعه مدرن معتدل می باشد.
تحلیل مقایسه ای سازوکار فضای جغرافیایی شهرهای جهانی و کلانشهرهای ملی در فرآیند جهانی شدن (مطالعه موردی: شهرجهانی شانگهای و کلانشهر ملی تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت سازوکار فضای جغرافیایی شهرها، در مواجهه با ابر فرآیند جهانی شدن، از مهمترین رویکردهای مربوط به تحلیل های فضای جغرافیایی می باشد. پژوهش حاضر با درک این نکته و در نظر گرفتن اهمیت کلانشهرهای کشورهای درحال توسعه، تهران را در کنار شانگهای که یکی از الگوهای موفق جهانی شدن می باشد، با هدف یافتن سازوکار فضای جغرافیایی این دو شهر و ارائه مدل بومی جهانی شدن، انتخاب نموده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی، تحلیلی و استنباطی می باشد، که با بهره گیری از مبانی نظری، اخذ نظرات کارشناسان از طریق روش دلفی و سنجش استنباطی متغیرهای جهانی شدن، با استفاده از آزمون (Man-witny)، در محیط نرم افزار SPSS به بررسی آن پرداخته شده است. نتایج حاصل که به صورت دو معادله بیان شده است، بازگو کننده تفاوت مولفه یکپارچگی فرآیندهای اقتصادی، ارتباطی، اطلاعاتی و پیوستگی مکانی آنها در سامانه جهانی با سامانه غیرجهانی می-باشد. نتیجه بررسی متغیرهای جهانی شدن در دو شهر تهران و شانگهای نشان می دهد که بیشترین میزان اختلاف به ترتیب مربوط به متغیر حجم تجارت بین الملل، گردشگری خارجی، ضریب نفوذ اینترنت، تعداد شعبات بانکهای خارجی، تعداد شعبات شرکت های چند ملیتی وسرمایه گذاری مستقیم خارجی می باشد. لذا از نظر توصیفی، تحلیلی و استنباط آماری، نتایج گویای ساز و کار متضاد فضای جغرافیایی شانگهای و تهران می باشد.
مکان یابی محل دفن پسماندهای شهری با استفاده از GIS و AHP (مطالعه موردی: شهر ساحلی- صنعتی عسلویه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت در نواحی شهری و به دنبال آن افزایش میزان تولید پسماند و مسئله محیط زیست، ضرورت توجه به تعیین مکان های مناسب دفن پسماندهای شهری را روز افزون کرده است. بر همین مبنا هدف از انجام این پژوهش، مکان یابی محل های مناسب دفن پسماندهای شهر عسلویه می باشد. روش انجام تحقیق توصیفی- تحلیلی و با رویکرد کاربردی است. در پژوهش حاضر مجموعاً 16 معیار در سه محیط فیزیکو شیمیایی، اقتصادی- اجتماعی و بیولوژیک مورد استفاده قرار گرفته است. به منظور مکان یابی محل دفن پسماند در شهر عسلویه، از نرم افزار ArcGIS جهت استخراج لایه های اطلاعاتی و انجام پردازش های لازم و از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) جهت وزن دهی به معیارها با بکارگیری نرم افزارExpert Choice استفاده شده است. براساس یافته های پژوهش حاضر می توان پهنه های دفن پسماند در محدوده مورد مطالعه را به چهار کلاس طبقه بندی نمود. در این میان پهنه های کاملاً مناسب جهت دفن پسماند با مساحت 74/3232 هکتار بالاترین اولویت را جهت دفن پسماند دارا بوده و با داشتن 82/4 درصد مساحت کل محدوده مورد مطالعه در اولویت طرح های دفن پسماند قرار می گیرند.. تحلیل نتایج یافته های پژوهش نشان می دهد که پهنه های تعیین شده جهت دفن مناسب پسماندهای شهر عسلویه، از لحاظ کاربری بیشتر منطبق بر زمین های بایر و مراتع فقیر بوده و حداکثر فاصله را نسبت به مناطق مسکونی، راه های ارتباطی، منابع آب زیرزمینی، آبراهه ها، مناطق صنعتی و حفاظت گاه ها و گسل های منطقه دارند.
تاثیر اقلیم بر مسئولیت مدنی مهندس ناظر و نقش وی در مدیریت و برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که عدم نظارت مناسب نسبت به پروژه های ساخت و ساز، آثار و تبعات زیان بار زیادی بر دوش شهر می گذارد به طوریکه حتی پس از اتمام پروژه چه بسا طیف وسیعی از شهروندان از این موضوع متاثر گردند. و از سوی دیگر عملکرد مناسب و دقیق در این حوزه منجر حرکت به سمت توسعه پایدار و تحصیل بخش قابل توجهی از اهداف مدیریت و برنامه ریزی کلان شهری می گردد. شایسته بود در تحقیقی مستقل نقش و جایگاه متصدیان امر کنترل و نظارت بر امر ساخت و ساز که نقطه ثقل تحقق کیفیت سازه های شهری محسوب می گردند مورد بررسی قرار گیرد. در همین راستا این پژوهش با روش توصیفی و تحلیلی پس از تبیین نوع مسئولیت مدنی مهندسین ناظر، و تاثیر اقلیم های چهارگانه جغرافیای ایران بر آن، نقش و تاثیر آن را در مدیریت و برنامه ریزی شهری مورد مطالعه قرار داد. که نتایج حاصل حاکی از آن است که با توجه به گستره وسیع مسئولیت مهندسین ناظر که مشتمل بر نتایج و پیامدهای کار وی نیز میگردد، وی میتواند در هر دو بعد مدیریت مادی و فرهنگی شهر اثر گذار بوده و در جلوگیری از سوء مدیریت شهری نقش مهمی ایفا نماید.
ارائه مدل از عوامل تاثیر گذار بر مشارکت سیاسی- اجتماعی شهروندان در اجرای طرح های توسعه پایدار نواحی شهری (مطالعه موردی شاغلین دستگاه های اجرایی شهر اراک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ارائه مدل عوامل مؤثر بر مشارکت سیاسی-اجتماعی شهروندان در اجرای طرح های توسعه پایدار نواحی شهری به اجرا درآمد. در این تحقیق توسعه شهری کلانشهر اراک به عنوان مطالعه موردی مورد توجه بوده است. جامعه آماری را شاغلین دستگاه های اجرایی شهر اراک در سال ۱۳۹۸ تشکیل داده است. حجم نمونه به موجب جدول نمونه گیری مورگان ۳۶۱ نفر بوده است که به شیوه ی طبقه بندی سهمیه ای تصادفی گزینش گردید. ابزار جمع آوری داده ها را مصاحبه با خبرگان دانشگاهی و پرسشنامه مجریان دستگاه های اجرایی تشکیل داد. روایی و پایایی پرسشنامه از طریق آزمونهای تحلیل عاملی و کرونباخ تایید گردید، کسب ضریب بالای 70/0 در هر دو مورد گویای ثبات اندازه گیری آنها بوده است. روش تجزیه و تحلیل داده ها عبارتند از: بهره برداری از شاخص های آمار توصیفی، آزمون های معادلات ساختاری، آزمون سوبل. در این راستا از نرم افزار PLS برای آزمون مدل تحقیق و فرضیه ها استفاده گردید. نتایج تحقیق حاکی از آن بود که هر یک از مجموعه عوامل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی با میانجیگری مشارکت سیاسی-اجتماعی با توسعه پایدار شهری رابطه وجود داشته است. ولی بین عوامل سیاسی با میانجیگری مشارکت اجتماعی-سیاسی با توسعه پایدار شهری رابطه وجود نداشته است. در عین حال مجموعه عوامل مؤثر بر مشارکت های سیاسی-اجتماعی بر توسعه پایدار شهری تاثیر مثبت داشته، مدل این اثرگذاری نیز آزمون و ارائه گردید.
ارزیابی بناهای بلندمرتبه مسکونی ایرانی از منظرمعماری الگوگرا در معماری و شهرسازی ایرانی – اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
معماری ایرانی با ورود اسلام باورهای اعتقادی و اصولی را به ظهور رسانید که معماری ایرانی – اسلامی را در زمره معماری های الگوگرا جای داد. الگوهایی که در سیر تاریخی این معماری تکامل پیدا کردند و تبدیل به ویژگی های شاخص و بعضاً منحصر به فرد معماری ایرانی – اسلامی گشتند. معماری الگوگرای ایرانی – اسلامی در دهه های اخیر و در برخورد با معماری غربی مورد غفلت قرار گرفته و ارزش های برگرفته از هویت و فرهنگ ایرانی – اسلامی آن نادیده انگاشته شده اند. پارادایم پژوهش حاضر آزاد پژوهی و ترکیبی از شیوه های تحلیلی، استفاده از پرسشنامه، دلفی و آزمون همبستگی می باشد، به این منظور 40 نمونه ساختمان بلندمرتبه مسکونی ایرانی در معرض سنجش و ارزیابی (کمی با استفاده از طبق لیکرت) خبرگان از شاخص های برگزیده معماری ایرانی - اسلامی قرار می گیرند و نتایج به دست آمده توسط نرم افزار SPSS به منظور بررسی میزان همبستگی شاخص ها مورد تحلیل قرار می-گیرند. یافته های تحلیل همبستگی پیرسون نشان دهنده ارتباط معنادار مستقیم و رو به بالای معماری الگوگرا با معیارهای بینش نمادین، معماری مفهومی، سلسله مراتب فضایی، انطباق محیطی، انطباق فرهنگی، خوانایی، نشانه گرایی، مقبولیت عمومی و معماری ایرانی – اسلامی می باشد. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که برای بازگشت به الگوهای ایرانی - اسلامی در طراحی ساختمان های بلندمرتبه مسکونی امروزی 2 گروه از شاخص ها که در قالب بحث اخلاق مداری (شاخص های ذهنی) و انسان محوری (شاخص های کالبدی) مطرح می شوند، بیش از سایر عوامل و شاخص ها بر مبنای الگوهای معماری ایرانی - اسلامی تأثیرگذار و مطلوب نظر هستند.
تبیین عوامل مؤثر بر تاب آوری تکاملی شهری در برابر زلزله (موردپژوهش: شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مروری بر تجارب بلایای طبیعی از جمله زلزله نشان می دهد که زلزله به خودی خود باعث تخریب نمی شود بلکه این انسان ها هستند که میزان آسیب وارده توسط زلزله را مشخص می کنند. با توجه به عدم کارایی رویکردهای مبتنی بر آسیب پذیری در زمان پس از زلزله، دیدگاه های جدید بر رویکرد تاب آوری تکاملی تأکید دارند؛ اما مسئله تعدد شاخص ها با روابط پیچیده و در نتیجه دشوار بودن فرایند ارزیابی آن است که لزوم استفاده از مدل های متناسب را ضروری می سازد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به تحلیل روابط علی و معلولی بین شاخص های تاب آوری تکاملی شهری در برابر زلزله در شهر زنجان، با توجه به موقعیت این شهر نسبت به گسل های اطراف آن پرداخته است تا عوامل کلیدی و تأثیرگذار در تاب آوری این شهر مشخص گردد. بدین منظور، پس از بررسی متون و استخراج شاخص ها ابتدا با استفاده از روش دلفی دو مرحله ای از طریق نمونه گیری های هدفمند و متوالی، 27 پرسشنامه در قالب ماتریس 40*40 توسط مدیران و کارشناسان شهرداری زنجان تکمیل گردید و در ادامه با استفاده از تحلیل تفسیری ساختاری پارامتری با استفاده از نرم افزار میک مک، روابط علی و معلولی و عوامل کلیدی مؤثر بر تاب آوری شهری شناسایی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که شاخص های مرتبط با عوامل نهادی و شبکه ارتباطی به عنوان شاخص های تأثیرگذار و کلیدی در تاب آوری شهر زنجان عمل می کنند و می توان با ارتقای وضعیت این دسته از شاخص ها به علت تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم آن ها بر سایر شاخص ها در شبکه روابط علی- معلولی میزان نهایی تاب آوری را بهبود بخشید.
نقش مطالعات جغرافیای انسانی(عناصر محیط- رفتار) در بازشناسی الگوی آموزشی درس طراحی معماری 5(مسکونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای نو در آموزش با توجه به توسعه کمی و کیفی آن از موضوعات اثرگذار در برنامه ریزی آموزشی است که نقشی اثرگذار در تحول اجتماعی دارد. در این راستا هدف این مقاله بررسی، تحلیل و ارزیابی مولفه های رفتاری و محیطی اثرگذار در آموزش معماری مجموعه های مسکونی در درس کارگاه طراحی معماری 5 است. روش تحقیق ترکیبی (توصیفی- همبستگی) است. مدل شناختی پژوهش، با استفاده از نظریات صاحب نظران، مطالعات کتابخانه ای و میدانی جمع آوری شد. در این مطالعه مولفه های نرم افزارها و برنامه ریزی های آموزشی، انسان افزارهای آموزشی شامل دانش، مهارت ها، تجارب و خلاقیت، سخت افزار و مدیریت افزارهای آموزشی، روش فردی-گروهی، امکانات هندسی، امکانات فرهنگی، مؤلفه های مفهومی- انتزاعی، کالبدی- محیطی و ذهنی- رفتاری، مولفه های ادراکی و کیفیت محیطی شناسایی شدند. سپس به منظور پالایش و جمع بندی ادبیات پژوهش به تدوین پرسشنامه پرداخته شد. توزیع پرسشنامه میان جامعه آماری خبرگان طراحی معماری مسکونی انجام گرفت؛ و نتایج آماری بدست آمده مولفه ادراکی شامل خودآگاه و ناخودآگاه دارای بیشترین اثر و امکانات هندسی دارای کمترین تاثیر در این زمینه است. با توجه به مطالعات شناختی و نتایج آماری بدست آمده، مدل تحلیلی پژوهش منجر به ارائه الگوی فراگیر برای آموزش طراحی معماری مسکونی شد.
بررسی سازوکارهای مداخله شهرداری در زیست پذیری شهرها(مطالعه موردی: شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افت کیفیت زندگی شهری براثر شکل گیری و بروز مشکلات پیچیده در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، کالبدی و نهادی، استفاده از الگوی مدیریت خوب شهری را با هدف ارتقای زیست پذیری ضروری ساخته است. هدف این پژوهش، بررسی عملکرد شهرداری در زیست پذیری شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، آمیخته بود.به منظور گردآوری داده های لازم پژوهش، از دو شیوة تحلیل اسنادی و پیمایشی بهره گرفته شد. ابزار پژوهش، پرسش نامه و مصاحبه با کارشناسان بود. جامعة آماری پژوهش، حدود 200 نفر کارشناسان شهر اهواز بودند که 62 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل مضمون و برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از آزمون tتک نمونه ای و مدل معادلات ساختاری استفاده شد.نتایج داده های کیفی پژوهش نشان داد که تعداد 6 مضمون فراگیر (محیط شهری، تاریخ شهری، مدیریت شهری، اجتماع شهری، خدمات وزیر ساخت های شهری واقتصاد شهری ) شناساسی شد. همچنین 13 مضمون سازمان دهنده (آلودگی، فضاهای عمومی، چشم انداز تاریخی، اعتماد، مشارکت و رضایت، حس تعلق وهویت به مکان، ارتباط وتعامل با مردم، امنیت، مسکن، آموزش، درمان و بهداشت، اوقات فراغت، حمل و نقل ودسترسی) شناسایی شد و مضامین پایه تعداد 139 شناسایی شد. نتایج تجزیه و تحلیل داده های کمی نشان داد که عملکرد شهرداری در هریک از شاخص های زیست پذیری متفاوت بوده است و با توجه به میانگین ها بیشترین عملکرد را در شاخص، خدمات، فعالیت ها و امکانات شهری و کمترین عملکرد را در اقتصاد شهری داشته است.
ساخت، هنجاریابی، اعتبارسنجی مقیاس امنیت محیطی پارک های شهری مبتنی بر ترجیح کاربران، نمونه مورد مطالعه: پارک ملت تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۱
59 - 72
حوزههای تخصصی:
یکی از معضلات جوامع امروزی، احساس ترس و عدم احساس امنیت در محیط های شهری و بالتبع در پارک هاست. بنابراین پارک های شهری نیازمند طراحی آگاهانه ای هستند که رضایت مخاطب را به همراه داشته باشد و در برنا مه ریزی و طراحی آنها توجه به ویژگی های مخاطب نیز لازم است و این مهم می تواند با مشارکت و همفکری کاربران به دست آید و افزایش امنیت محیطی به عنوان یکی از مهم ترین اصول کیفیت بخشی به محیط اگر بر پایه ترجیح کاربران باشد، می تواند به بهبود فضاها کمک کند. از آنجا که تفاوت در ویژگی های هر مکان از جنبه زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی می تواند احساس امنیت یا ترس متفاوتی را به شهروندان القا کند، در این پژوهش از یک پارک بزرگ در تهران (پارک ملت) به عنوان نمونه مورد مطالعه استفاده شده است. هدف پژوهش حاضر ساخت، هنجاریابی و اعتبارسنجی مقیاس امنیت در پارک های شهری از دیدگاه کاربران است. روش تحقیق توصیفی_تحلیلی و از نوع تحلیل عاملی اکتشافی است. برای ساخت گویه های مرتبط با امنیت از طریق مصاحبه با متخصصان و کاربران، کدگذاری باز و براساس مبانی نظری، پرسشنامه ای در حیطه ی امنیت تنظیم شده است. روایی محتوایی از طریق اجرای مقدماتی و مصاحبه باز با کاربران و تأیید متخصصان انجام گرفته و پایایی آن در مرحله مقدماتی با هماهنگی درونی سئوالات و آلفای کرونباخ سنجیده شده است. پرسشنامه در مرحله نهایی در بین 250 کاربر در پارک ملت تهران توزیع شده است. نتایج پژوهش بیانگر آن است که پرسشنامه از اعتبار و هنجاریابی برخوردار است و با وارد کردن داده های به دست آمده در نرم افزارSPSS 22 و به کارگیری تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی، هشت عامل تبیین کننده در ترجیح کاربران به دست آمده که عبارتند از طراحی عناصر مصنوع، کنترل و نظارت پذیری، طراحی کاشت، خوانایی، دسترسی پذیری فیزیکی، زیبایی شناسی، الگوهای فعالیت و اندازه و وسعت فضا. در بین عامل های هشت گانه، عامل طراحی عناصر مصنوع بیشترین سهم و عامل اندازه و وسعت فضا کمترین سهم را در توضیح واریانس دارند. شاخص های مطرح شده این پژوهش می تواند در بهبود عملکرد طراحان، مجریان و مدیران شهری در پیاده سازی الگوهای مناسب برای طراحی پارک های شهری ایمن که منطبق بر ترجیحات کاربران باشد، مورد توجه قرار گیرد.
تعیین اولویت های توسعهی درون زا در شهر گرگان با استفاده از اصول رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴
83-94
حوزههای تخصصی:
الگوی گسترش شهرها در رابطه با رشد شهرنشینی موجب رشد افقی بیش از اندازه شهرها شده است. در برابر این پدیده، نظریهها و جنبشهایی برای دستیابی به توسعه پایدار شهری شکل گرفت که از آن جمله میتوان به جنش رشد هوشمند اشاره کرد. در این نظریه رشد و گسترش فیزیکی شهر در خدمت جامعه، اقتصاد و محیط زیست برای ارتقای کیفیت زندگی قرار میگیرد. گرگان از شهرهای حاصلخیز شمال کشور میباشد که علاوه بر مرکزیت سیاسی، مرکزیت اقتصادی منطقه را نیز بر عهده دارد. امروزه پدیده پراکنش شهری در این شهر به وضوح قابل مشاهده میباشد که از آن جمله میتوان به نابودی زمین های حاصلخیز و اراضی جنگلی پیرامون شهر اشاره کرد. در این تحقیق سعی شده است با استفاده از این جنبش، اولویت های توسعه درون زا در شهر گرگان به منظور کنترل پدیده پراکنش شهری این شهر تعیین گردد. بدین منظور، عوامل مختلف شهری با اصول ده گانه رشد هوشمند مورد مطابقت به نقشه و لایههای اطلاعاتی تبدیل شدند. سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی GIS قرار گرفتهاند، این عوامل در محیط بر اساس درجه اهمیتشان نسبت به یکدیگر مقایسه و وزن دهی شدهاند و درنهایت مناطق مستعد توسعه با توجه به اصول (AHP) رشد هوشمند در محدوده شهر مشخص شده است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی- تحلیلی میباشد و از من ابع و دادههای موجود در سال 1386 استفاده شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد مناسب ترین مکان برای توسعه در شهر گرگان بر اساس اصول رشد هوشمند شمال و شرق به سمت شمال شرقی شهر میباشد و مکانهای دیگر از اولویت کمتری برخوردارند.
بررسی قابلیت های اقلیم گردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی وضعیت کلیماگردشگری استان کهگیلویه و بویراحمد جهت بهره گیری پایدار از ظرفیت های طبیعی شهرهای استان در جهت توسعه گردشگری و ارتقاء جایگاه آن در صنعت گردشگری کشور انجام شده است. برای این منظور، آسایش اقلیم گردشگری شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد با استفاده از شاخص TCI در پنج ایستگاه هواشناسی یاسوج، سی سخت، دهدشت، دوگنبدان و لیکک بررسی شد. تحلیل توأم پتانسیل اکوتوریسمی و شرایط کلیماگردشگری نوآوری تحقیق محسوب می گردد. نتایج نشان داد که در ماه های فصل بهار و پاییز هم در شهرهای پهنه گرمسیری و هم در شهرهای پهنه سردسیری استان می توان مکان های مناسب جهت گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی پیدا کرد. در ماه های فصل تابستان فقط شهرهای پهنه سردسیری استان یعنی شهرهای سی سخت و یاسوج شرایط مناسبی برای گردشگری به لحاظ آسایش اقلیمی دارند، در حالی که در ماه های فصل زمستان وضعیت شهرهای پهنه گرمسیری استان از لحاظ گردشگری مناسب است. برای سفر به شهر یاسوج و سی سخت بهترین زمان در سال، ماه های خرداد، اردیبهشت و شهریور با وضعیت اقلیم گردشگری عالی است. برای سفر به شهر دوگنبدان، دهدشت و لیکک بهترین زمان در سال ماه های فروردین، آبان و اسفند با وضعیت اقلیم گردشگری عالی و خیلی خوب است. برای دید و بازدید از کل شهرهای استان کهگیلویه و بویراحمد بهترین زمان در سال ماه های مهر، آبان و اردیبهشت با وضعیت اقلیم گردشگری خیلی خوب است.
اصول توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی در مناطق شهری (مطالعه موردی: منطقه 3 شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد جمعیت شهری در کشورهای در حال توسعه مشکلاتی مانند آلودگی زیست محیطی و بهداشتی، تردد زیاد اتومبیل های شخصی، و عدم سرزندگی شهرهارا به وجود آورده است. جنبش هایی مانند نوشهرگرایی در اواخر قرن بیستم در جهت رفع این مشکلات و افزایش پایداری شهرها ایجاد شدند. «توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی» (یکی از مشتقات جنبش نوشهرگرایی) رویکردی است که با تأکید بر افزایش سیستم حمل ونقل عمومی و مناسب سازی محلات برای پیاده روی سعی در کاهش استفاده از خودروی شخصی دارد. از این الگو در دهه های اخیر با هدف افزایش کیفیت توسعه های جدید و بهبود وضع موجود استفاده شده است. قزوین پس از انقلاب رشد چشم گیری داشته و ازآنجا که رشد کالبدی شهر با گسترش زیرساخت های حمل ونقل عمومی مطابقت نداشته موجب بروز مشکلات مختلفی شده است. این پژوهش با هدف بررسی معیارهای توسعه حمل ونقل در منطقه۳ قزوین انجام شده است. برای دست یابی به هدف، نخست نظریات در زمینه توسعه حمل ونقل مطالعهو معیارهای بررسی این توسعه تدوین شد و در قالب پرسش نامه در محدوده مورد بررسی قرار گرفت. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و در زمره پژوهش های کمی و کیفی قرار می گیرد. در این پژوهش از روش تحلیل کیفی (تحلیل محتوا) و تحلیل کمی (آمار توصیفی و استنباطی) استفاده شده است. نتایج نشان می دهد منطقه۳ قزوین از نظر معیارهای توسعه حمل ونقل وضعیت متوسطی دارد. معیارهایی مانند دسترسی و پیاده مداری وضعیت متوسطی داشته و بایستی در جهت ارتقای وضعیت آن ها در منطقه برنامه ریزی شود. در انتها راهبردهایی برای بهبود منطقه از نظر توسعه مبتنی بر حمل ونقل عمومی ارائه شده است.
بررسی نقش مشارکت شهروندان در برنامه ریزی و توسعه پایدار محله ای شهر سنندج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۸
143 - 166
حوزههای تخصصی:
در طی سال های اخیر، مشارکت عمومی به یکی از ابزارهای مؤثر و عنصر کلیدی در فرایند تصمیم گیری در حوزه های فعالیتی با هدف ارتقای کیفیت زندگی شهروندان به ویژه در کشورهای تحت توسعه تبدیل شده است؛ درهمین راستا تحقیق حاضر نیز با هدف بررسی نقش مشارکت شهروندان در برنامه ریزی و توسعه پایدار شهر سنندج، در چهار محله از چهار بافت موجود شهر سنندج انجام گرفته است. این پژوهش ضمن تأکید بر جنبه کاربردی بودن آن، برمبنای پارادایم پراگماتیسم و با فن پیمایشی و به روش توصیفی-تحلیلی انجام گرفته است. شیوه جمع آوری داده ها برمبنای پرسشنامه محقق ساخته بوده است. جامعه آماری، محله های شهر سنندج است که در آن به صورت هدفمند چهار محله (چهارباغ، صفری، تقتقان و زیباشهر) از نواحی و بافت های مختلف شهر سنندج انتخاب شد. به منظور انجام تجزیه وتحلیل داده ها، از آزمون های آماری t تک نمونه ای، فریدمن، تعقیبی توکی، ضریب رگرسیون چندمتغیره و مدل معادلات ساختاری در قالب نرم افزارهای SPSS، AMOS وARC GIS استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون t تک نمونه ای نشان داد که سطح مشارکت ساکنان شهر سنندج در برنامه ریزی و توسعه پایدار محله ای با میانگین 39/2 در سطح ضعیف و پایینی بوده است؛ برهمین اساس بیشترین نوع مشارکت ساکنان در حوزه مشارکت مالی با میانگین 61/2 و کم ترین میزان مشارکت ساکنان نیز مربوط به مشارکت سیاسی با میانگین 63/1 بوده است. یافته های حاصل از رگرسیون چندمتغیره نشان داد که متغیرهای مستقل توانسته اند حدود 45% از تغییرات متغیر وابسته (مشارکت محله ای) را تبیین کنند. از سوی دیگر، تکنیک معادلات ساختاری نشان داد که عامل آگاهی با بار عاملی 86/0 دارای بیشترین تأثیر و عامل احساس خوداثربخشی با بار عاملی 40/0 دارای کم ترین تأثیر بر میزان مشارکت ساکنان بوده اند.
اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه گذاری و اشتغال در نواحی روستایی با تأکید برکسب و کارهای کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش بیکاری در کنار تخریب فزاینده منابع، از چالش های اقتصادی- فرهنگی بسیاری از کشورهای درحال توسعه ازجمله ایران است. این معضلات در حیطه مناطق روستایی عمق و پیچیدگی بیشتری دارند. به بیان دیگر سالیان زیادی است که جامعه ما از کمبود تولید و به تبع آن نرخ بیکاری بالا در مناطق روستایی رنج می برد که این امر موجب افزایش نرخ مهاجرت از روستاها به شهرها شده است. بررسی ها نشان می دهد تا سال 1395 نرخ مهاجرت روستاییان به شهرها بسیار نگران کننده شده بود و در برخی سال ها کاهش سالیانه یک درصدی جمعیت روستایی را به همراه داشته است، اما در سالیان اخیر این نرخ کاهش یافته به طوری که در سال 1399 مهاجرت معکوس به این مناطق تحقق یافته است. به همین دلیل اهمیت بررسی و نوع اثرگذاری اعطای تسهیلات مالی بر سرمایه گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط و به تبع آن اثرات اشتغالزایی آن ضروری بنظر می رسد. صندوق کارآفرینی امید از سال 1384 با رویکرد بانکداری اجتماعی، حمایت از کسب و کارهای کوچک و متوسط با اولویت ایجاد اشتغال در مناطق روستایی و کمتربرخوردار را در دستور کار خود قرار داده است به طوری که طی سالیان گذشته توانسته تأثیر چشمگیری در اشتغال این مناطق داشته باشد. این مقاله به بررسی اثرات تسهیلات مالی صندوق کارآفرینی امید بر توابع سرمایه گذاری و اشتغال کسب و کارهای کوچک و متوسط در نواحی روستایی می پردازد. بدین منظور با استفاده از روش کتابخانه ای داده های تابلویی برای سال های 1387 تا 1394 جمع آوری شده و با استفاده از روش حداقل مربعات تعمیم یافته (GLS)، تابع سرمایه گذاری و همچنین با بهره گیری از روش LSDV تابع اشتغال برای دوره مذکور برآورد شده و سپس اثر تسهیلات مالی بر این توابع در نواحی روستایی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهد تسهیلات مالی به طور معناداری تأثیر مثبت در تابع سرمایه گذاری کسب و کارهای کوچک و متوسط در این نواحی داشته است که این تأثیر موجب افزایش سرمایه بنگاه ها و اثر تبعی مثبت آن بر تابع تولید و ایجاد اشتغال در مناطق روستایی شده است.
کاربست شاخص های سنجش اختلاط کاربری اراضی شهری وتکنیک های آمار فضایی در برنامه ریزی توسعه پایدار شهری (مطالعه موردی: شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۷
121-136
حوزههای تخصصی:
اختلاط کاربری اراضی یکی از اجزاء ضروری چشم انداز شهری در توسعه پایدار نواحی شهری و تنوع کاربری ها است. نحوه قرارگیری کاربری های شهری، تاثیر بسزایی در سطح کیفیت زندگی و کارایی خدمات مربوط به کاربری های مختلف دارد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و جمع آوری منابع کتابخانه ای است. میزان همبستگی بین شاخص های اختلاط کاربری اراضی و همبستگی فضایی نواحی از نظر میزان اختلاط کاربری شهری بررسی شده و با محاسبه شاخص موران و شاخص نهایی اختلاط کاربری اراضی شهری با استفاده از GIS به دست آمده و اختلاط کاربری اراضی شهری ارزیابی گردیده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که اختلاط کاربری بر اساس شاخص آماره کانونی در حد پایین است و اختلاط کاربری بر اساس شاخص دسترسی کاربری مسکونی به سایر کاربری ها فاصله بین مقدار دامنه های مورد نظر در شهر اردبیل زیاد نبوده و در حد متعادل است ولی مقدار مطلوب فاصله در حد پایین است و اختلاط کاربری بر اساس شاخص آنتروپی نشان دهنده تفاوت چشم گیر در یک نواختی و ضعف در توزیع کاربری ها است. شاخص نهایی اختلاط کاربری از طریق میانگین گیری شاخص ها نشان دهنده ضعف و عدم ارتباط مناسب آن ها است و میزان شاخص موران محاسبه شده برای شاخص های مورد مطالعه نشان دهنده یک توزیع تصادفی است و میزان همبستگی بین این شاخص ها با استفاده از آزمون پیرسون رابطه معنادار را نشان می دهد و بر اساس آزمون رگرسیون خطی با فاصله گرفتن از مرکز شهر از اختلاط کاربری ها کاسته می شود.
برنامه ریزی و مدیریت شهری در نوسازی و بازسازی بافت های فرسوده شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش برنامه ریزی و مدیریت شهری در نوسازی و بازسازی بافت های فرسوده شهر کرمانشاه می باشد. شهر کرمانشاه، از جمله شهرهایی است که از مشکلات بافت فرسوده رنج می برد. روش پژوهش حاضر «تحلیلی- توصیفی» می باشد و با توجه به ماهیت پژوهش، داده ها از طریق مطالعات میدانی با تکنیک مصاحبه و مشاهده عینی گردآوری شده اند، بدین سبب پرسشنامه در بین شهروندان، کارشناسان و مدیران شهری به تعداد 385 نفر توزیع گردید. یافته ها حاکی از آن است میانگین واقعی توزیع بافت های فرسوده (9/2)، میانگین واقعی مناسب ترین راه های بازسازی و بازآفرینی بافت های فرسوده (8/2)، میانگین واقعی بخش های دولتی و مدیریت شهری (1/2)، میانگین واقعی میزان موفقیت و عدم موفقیت (8/1) می باشد. می توان به این نتیجه رسید که این شاخص ها در حد متوسطی هستند. نتایج نشان میدهد که نه تنها انگیزه های مردمی برای مشارکت اجتماعی، (به دلیل ریسک اقتصادی بالا و تسهیلات پایین) کم می باشد؛ بلکه سازمان های مربوطه در مورد انجام شدن این طرحها نظراتی مغایر با هم دارند؛ لذا چاره اندیشی برای رفع این مشکلات ضروری است.
ارائه مدل یکپارچهمدیریت آلودگی های محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی بر اساس چهارچوب DPSIR (مطالعه موردی: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
340 - 354
حوزههای تخصصی:
امروزه سکونتگاههای غیررسمی، شاخصه اصلی گسترش شهرنشینیِ ناپایدار در دنیا بهشمار میآیند. مشکلات محیطزیستی این سکونتگاهها، درهمتنیدگی جدی با جنبههای اقتصادی و اجتماعی فعالیتهای انسانی دارد؛ چهارچوب نیروی محرکه، فشار، وضعیت، اثر، پاسخ (DPSIR) روشی انعطافپذیر است که هم فاکتورهای اقتصادی و اجتماعی و هم فاکتورهای محیطزیستی را در ارزیابی آلودگیهای محیطزیستی در نظر میگیرد. در این پژوهش با روش مشاهده مبتنی بر پیمایش میدانی، فراتحلیل مطالعات پیشین، مطالعات کتابخانهای و بررسی اسناد بالادستی و سندهای توسعهشهری مشهد، مؤلفههای اصلی DPSIR در موضوع پژوهش شناسایی شدند؛ سپس با استفاده از روش مصاحبه نیمهساختاریافته با گروه خبرگان بر مبنای شاخصهای استخراجشده اصلی، نظر ایشان، گردآوری و با استخراج و دستهبندی عوامل مطرحشده توسط خبرگان و حذف همپوشانیها با عوامل اولیه استخراجشده توسط نویسندگان و تلفیق گویههای همسو، عوامل نهایی مؤثر در آلودگی محیطزیستی سکونتگاههای غیررسمی مشهد شناسایی شدند. در ادامه با تحلیل عوامل نهایی، مدل مفهومی یکپارچهمدیریت آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد بهدست آمد. افزایش جمعیت ناشی از نرخ بالای مهاجرت به شهر مشهد و توسعه نامتوازن فضایی- کالبدی سکونتگاههای غیررسمی، ویژگیهای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی حاکم بر این سکونتگاهها، در کنار پایین بودن سواد محیطزیستی ساکنان و نبود حکمروایی خوب شهری، بهعنوان مهمترین نیروهای محرکهدر ایجاد آثار آلودگیهای محیطزیستی در سکونتگاههای غیررسمی شهر مشهد شناسایی شدند. متناسب با این آثار، پاسخهایی نشانگر سیاستگذاری و برنامهریزی توسعه پایدار این سکونتگاهها ارائه شدند. در چهارچوب DPSIR، ارتباط بین پاسخها و اثرات متقابل است و این انعطافپذیری را دارد تا با پایش اثرات، راهکارها تعدیل یا تشدید یا جایگزین شوند.
نوسازی شهری؛ بررسی نقش سرمایه اجتماعی-فرهنگی در مشارکت مردم در بازسازی بافت فرسوده شهری(مطالعه موردی شهرهای گنبد وگرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
211 - 223
حوزههای تخصصی:
نوسازی شهری به عنوان یکی از راهکارها؛ تدبیری در مواجه با فرسودگی پهنه بافت های فرسوده می باشد. سرمایه اجتماعی با شامل شدن ارزش هایی چون اعتماد و مشارکت و همبستگی در پهنه سکونتی، مفهومی است که در فرآیند نوسازی شهری در دهه های اخیر اهمیتی ویژه یافته است. مشارکت در نوسازی بافت فرسوده تحت تاثیر عوامل مختلفی است که سرمایه اجتماعی و فرهنگی مهم ترین پیش نیازهای آن است. مقاله با هدف بررسی نقش سرمایه اجتماعی-فرهنگی بر مشارکت شهروندان گنبدی و گرگانی در نوسازی بافت فرسوده انجام شد. چارچوب نظری مبتنی بر نظریات پاتنام؛ کلمن و بوردیو است. روش تحقیق؛ پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه است. نمونه گیری به روش خوشه ای و حجم نمونه382 نفر از ساکنین بافت فرسوده می باشد. یافته ها نشان می دهد سرمایه اجتماعی-فرهنگی بر مشارکت ساکنین تاثیر مثبت داشته است. شاخص اعتماد اجتماعی؛ حس همکاری؛ انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی درون گرا و برون گرا؛ سرمایه فرهنگی با شاخص های سرمایه فرهنگی عینیت یافته؛ سرمایه فرهنگی تجسم یافته؛ سرمایه فرهنگی نهادینه شده بیشترین تاثیر را بر مشارکت ساکنین در بازسازی بافت فرسوده داشته اند.
تحلیل وابستگی معیشتی جوامع محلی بختیاری نشین به منابع جنگلی زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: جوامع محلی به طور سنتی و تاریخی با طبیعت و اجزای ساختاری آن در ارتباط هستند. در این تعامل، نیازهای معیشتی مرتفع و زیست روستایی و عشایری شکل می گیرد. تنوع فرهنگی و اجتماعی در جوامع محلی، موجب تنوع در مواجهه و بهره گیری از منابع طبیعی می شود. هدف پژوهش: در این مطالعه با استفاده از رویکرد کیفی تحلیل مضمون، تلاش شده است پس از معرفی شهرستان های بختیاری نشین در حوزه جنگل های زاگرس، مقالاتی که به تحلیل مسائل اجتماعی و اقتصادی جوامع جنگل نشین بختیاری پرداخته اند مشخص و در ادامه وابستگی های این جوامع به منابع جنگلی معرفی گردد. روش شناسی تحقیق: این مقاله از نوع توصیفی است که با روش کیفی تحلیل مضمون، به تحلیل محتوای آثار پژوهشی مرتبط با موضوع مواجهه جوامع محلی با عناصر جنگلی زاگرس مرکزی پرداخته است. قلمروجغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر جوامع محلی بختیاری نشین زاگرس مرکزی می باشد. یافته ها و بحث: در مجموع 11 شهرستان بختیاری نشین در داخل یا مجاورت جنگل های زاگرس توزیع شده اند. از 13 مقاله بررسی شده، 11 مقاله به استان چهارمحال و بختیاری و تنها 2 مورد به استان لرستان اختصاص دارد. مطابق این بررسی شکل های اصلی تقاضا و وابستگی جوامع محلی بختیاری نشین مستقر در درون و مجاور عرصه های جنگلی زاگرس مرکزی شامل چوب هیزمی، زراعت زیر اشکوب، چرای دام، استفاده از گیاهان دارویی و خوراکی، برداشت میوه های جنگلی، توسعه مساکن روستایی و تفرج است. نتایج: نکته قابل توجه و عمدتا مغفول مانده در تحلیل رابطه انسان با جنگل این است که رابطه یاد شده صرفا فرایندی مکانیکی و ابزارگرایانه نیست که تنها جوامع محلی تنها برای رفع نیازهای خویش به جنگل به چشم منبع تأمین نیازها نگاه کنند، بلکه این رابطه حالت وجودی و هستی شناختی دارد که وابستگی مستقیم موجودیت جنگل نشینان به جنگل را تحقق می بخشد.