فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت، تمرکز آن در کلان شهرها، با سیاست ایجاد شهرهای جدید همراه شد. بی توجهی به بافت فرهنگی و هویتی جمعیت مهاجر سبب ایجاد مسائلی در پایداری اجتماعی همچون عدم دستیابی به جمعیت پیش بینی شده و پس ازآن عدم وجود برنامه ریزی اقتصادی، منجر به عدم خوداتکایی اقتصادی در شهر جدید پردیس شد. هدف از این پژوهش بررسی پراکندگی هویتی در شهر جدید پردیس و یافتن راهکارهایی جهت ایجاد هویت مستقل است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی، به لحاظ هدف و روش یک پژوهش کاربردی و کیفی با راهبرد تحلیل محتواست. جامعه ی هدف، دو گروه شهروندان و بدنه مدیریت شهری بوده که پس از مصاحبه با 38 نفر، تشخیص اشباع نظری داده شد. ابزار جمع آوری داده ها و اطلاعات، مصاحبه هدفمند و نیمه ساختاریافته، مشاهده، اسناد شهری و ابزار تحلیل داده ها MAX QDA بوده است. پس از کدگذاری، 10 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی تحت عناوین «مهاجرت» و «تصویر متمایز شهر» به دست آمده است. نتایج حاصل نشان داد که بدنه مدیریت شهری «تعاملات دوسویه بخش شمالی و جنوبی شهر» و پس ازآن «گسترش پارک فناوری» را مؤثر بر ایجاد یک هویت مستقل دانسته اما شهروندان «به کارگیری بومیان» در پارک فناوری و پس ازآن «بهره از نقاط مشترک اقوام» در تعریف فعالیت های جاذب را بر خلق هویتی خودمختار اثرگذار دانسته اند.
ارائه مدلی برای تقویت تفکر سبز مدیران
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
697 - 706
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدلی برای تقویت تفکر سبز مدیران بود. با توجه به اهمیت محیط زیست برای آینده بشریت، توجه مدیران به مقوله سبز از اهمیت بالایی است. بر این اساس پژوهش حاضر که به صورت کیفی و با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 17 نفر از خبرگان محیط زیست و مدیریت و تحلیل تم انجام شد به دنبال ارائه الگوی تفکر سبز مدیران و شناسایی پیشامدها، مولفه ها و پیامدهای تفکر سبز مدیران بود. نتایج کدگذاری باز بیانگر 137 کد باز بود که در 50 کد محوری و سه کد انتخابی دسته بندی گردید. مطابق نتایج تحلیل تم، پیشایندهای تفکر سبز مدیران شامل آموزش سبز، شرایط محیط بیرونی، جو سازمانی سبز، جایگاه اندیشه سبز در برنامه ریزی های کلان ملی، زیرساخت های تکنولوژیکی، قوانین و مقررات مربوطه، امکانات و زیرساختهای زیست محیطی سازمان، هنجارهای فردی و اجتماعی سبز، فرهنگ سبز سازمانی، نگرش کارکنان به محیط زیست، حمایت از رفتارهای سبز، فشارهای فرهنگی-اجتماعی و حمایت سبز بود. همچنین مولفه های تفکر سبز مدیران شامل نگرش زیست محیطی مدیریت، توجه به تکنولوژی سبز، نگرانی زیست محیطی، دانش زیست محیطی، سیاست های تشویقی سبز، پایبندی به اخلاقیات، همراستایی منافع کارکنان با مدیریت سبز، بازخورد رفتارهای سبز، باور های رفتاری سبز، عادت های رفتاری سبز، نوع دوستی، قدرت اخلاقی، تعهد سبز و استخدام و گزینش سبز بود. پیامدهای تفکر سبز مدیران شامل سازمان سبز، افزایش وجهه اجتماعی سازمان، توسعه برند شخصی مدیر، کارکنان حساس به محیط زیست، اثرات اجتماعی، توسعه تفکر سبز در جامعه، توسعه رفتار زیست محیطی کارکنان، توسعه پایدار سازمان، کاهش آلودگی زیست محیطی، تولید محصولات پایدار، مزیت های سازمانی سبز، نفوذ بر دیگران، خلاقیت سبز سازمانی، رفتار سازمانی سبز، سرمایه اجتماعی، منابع انسانی سبز، تعهد سازمانی کارکنان، منافع مالی سازمان، اعتماد سازمانی، مسئولیت پذیری اجتماعی کارکنان، سلامت کارکنان و رضایت شغلی بود.
بررسی تاثیر اقدامات مدیریت شهری در تحقق برند شهر خلاق، مطالعه موردی: شهر خلاق خوراک رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهرها مکان اصلی ظهور خلاقیت و نوآوری هستند که این خلاقیت به جهت موفقیت اقتصادی آنها امری حیاتی و مهم قلمداد میشود. توسعه خلاق شهرها نیازمند زمینههای مختلفی است که از مهم ترین آنها به برند سازی شهری و توسعه مشارکت شهروندی می توان اشاره نمود؛ لذا هدف اصلی مقاله حاضر بررسی تأثیر اقدامات مدیریت شهری شهر رشت در حوزه های مختلف، بر تحقق برند شهر خلاق خوراک این شهر می باشد که در انتها به ارائه راهکار و پیشنهادهایی به منظور تحقق این هدف پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی - کمی با ماهیت کاربردی می باشد. برای جمع آوری اطلاعات پژوهش از پرسشنامه با طیف لیکرت استفاده شده است. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی 500 پرسشنامه میان ساکنین و شهروندان این شهر توزیع شده است. داده های به دست آمده از این پرسشنامهها به صورت کمی وارد نرم افزار SPSS شده و سپس با استفاده از نرم افزار Smart PLS3 به مدل سازی و تجزیه وتحلیل یافتههای پژوهش پرداخته شده است. نتایج پژوهش نشان داد که شاخص های "تحول اقتصادی"، "شبکه سازی و مشارکت پذیری"، "استفاده از ظرفیت های تاریخی و فرهنگی" و "ساختار سازمانی در حوزه سیاست گذاری شهر خلاق" به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر تحقق برند سازی شهر رشت دارند.
جغرافیای تاریخی ماکو
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
349 - 368
حوزههای تخصصی:
ماکو با نام باستانی شاوارشان و آرتاز، در گوشه شمال غرب ایران، جایگاه ویژه ای در طول تاریخ ایران داشته و در دوره باستان از مناطق مورد درگیری ایرانیان و ارامنه بود. بر اساس روایت منابع ارمنی، سکونت اولیه در منطقه ماکو به دوران مادها بر می گردد. این سرزمین به علت تدفین «تادئوس» از حواریون حضرت عیسی (ع) جایگاه دینی و مذهبی برجسته ای در بین ارامنه جهان دارد. درباره ریشه لغوی ماکو و محدوده آن و نیز پیوستگی های اداری و سیاسی آن با سرزمین ایران، نظرات متفاوتی وجود دارد. مقاله حاضر بر آن است که جغرافیای تاریخی ماکو، وجه تسمیه و حدود جغرافیایی آن را با استفاده از متون تاریخی و جغرافیایی بر پایه روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای بررسی و تحلیل کند. حاصل بررسی های انجام گرفته در این مطالعه نشان می دهد که موقعیت جغرافیایی ماکو تأثیر عمده ای بر حیات سیاسی، فرهنگی و اقتصادی آن داشته است و ابعاد مختلف زندگی مردمان آن تحت تأثیر جغرافیا و واقع شدن در نقطه مرزی آن قرار داشت. ماکو به علت قرار گرفتن در نقطه مرزی سه کشور ایران، روسیه و عثمانی از اهمیت ویژه ای در روابط بین این سه قدرت برخوردار بود و خوانین حاکم بر آن حکومت خودمختاری برای خود تشکیل داده بودند.
سنجش و ارزیابی اثرات حکمروایی خوب بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی مناطق روستایی، مطالعه موردی: روستاهای بخش جلگه استان اصفهان
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
643 - 661
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش سعی بر این است که به مطالعه و تحلیل اثرات حکمروایی خوب بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی مناطق روستایی بخش جلگه بپردازد. این تحقیق ازلحاظ هدف توسعه ای، با ماهیت، پیمایشی و نیز از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه سرپرستان خانوار ساکن روستاهای بخش جلگه است که طبق آخرین سرشماری 1395، 10267 N= نفر و 3499 خانوار است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 370n= محاسبه شد. ابزار مورد استفاده پرسشنامه (محقق ساخته) بود و روایی صوری به وسیله اساتید دانشگاه محقق تأیید شد و با ضریب آلفای کرونباخ پایایی پرسشنامه، برای حکمروایی خوب81/0 درصد و کیفیت زندگی 82/0 درصد محاسبه گردید. به صورت اصل تسهیم به نسبت میان سرپرستان خانوار توزیع شد. تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار Spss23 و با آزمون های آماری T تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. وضعیت حکمروایی خوب در منطقه با میانگین (77/2) و کیفیت زندگی با میانگین (81/2) از نگاه جامعه محلی به کمک آزمون T تک نمونه ای مورد سنجش قرار گرفت و کمی بهتر از حد متوسط ارزیابی گردید. ضریب همبستگی پیرسون نشان از همبستگی متوسط تا قوی بین دو متغیر پژوهش دارد. رگرسیون چندگانه (با استفاده از ضریب بتا) نشان از رابطه مثبت بین تمام متغیرهای حکمروایی خوب (متغیر مستقل) بر بهبود شاخص های کیفیت زندگی روستاییان (متغیر وابسته) بود. نتیجه اینکه با توجه به وضعیت حکمروایی خوب و کیفیت زندگی در روستاهای بخش جلگه با بهبود شاخص های حکمروایی خوب، شاخص های کیفیت زندگی نیز بهبود پیدا خواهد کرد.
ارزیابی تاثیر روش های رایج اجرای نمای ساختمان های مسکونی شهر تهران در مصرف انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۴۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸۲
۳۲-۱۷
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش که با تمرکز بر مناطق شرق، غرب و جنوب شهر تهران انجام شده، میزان بار سرمایشی و گرمایشی در ساختمان های رو به جهات مختلف جغرافیایی مقایسه شده و در رابطه با بخش صلب جداره، در میان مصالح و روش های ساخت متداول، جنس نما و جزئیات ساخت مناسب جداره های جداکننده خارجی در هر جهت جغرافیایی مشخص شده است. به این منظور از ابزار شبیه سازی با استفاده از نرم افزار Energy plus با واسط گرافیکیDesign builder جهت تحلیل حرارتی و مصرف انرژی ساختمان استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که واحدهای جنوبی کمترین مجموع بار سرمایشی و گرمایشی مصرفی را دارند و بعدازآن به ترتیب واحدهای شرقی (16 درصد بیشتر از واحدهای جنوبی)، غربی (17 درصد بیشتر واحدهای جنوبی) و شمالی (20 درصد بیشتر از واحدهای جنوبی) قرار دارند. نتایج شبیه سازی در نماهای مختلف نشان می دهد که به طورکلی، بار گرمایشی ساختمان در واحد شمالی 30 تا40 درصد در نماهای دارای مصالح مختلف بیشتر از واحد جنوبی است. این درصد در واحدهای غربی 20 تا 25 درصد و در واحدهای شرقی 19 تا 22 درصد بیشتر از واحد جنوبی است. در واحدهای رو به شمال با توجه به نوع نما بار سرمایشی ساختمان 5/0 تا 5/7 درصد در نماهای با مصالح مختلف بیشتر از واحد جنوبی است. این درصد در واحدهای غربی 5/6 تا 7 درصد و در واحدهای شرقی 5/10 تا 11 درصد بیشتر از واحد جنوبی است. علاوه بر این تأثیر استفاده از انواع مختلف مصالح رایج در نماهای شهر تهران شامل نماهای کامپوزیت فلزی، سرامیک با روش اتصال خشک، سرامیک با روش اتصال چسبیده، سیمانی، پانل های بتنی با روش اتصال خشک، آجری با روش اتصال خشک، آجری با روش اتصال چسبیده، سنگی با روش اتصال خشک (سنگ گرانیت، مرمر، کوارتزیت و ماسه سنگ)، سنگی با روش اتصال چسبیده بر مصرف انرژی ساختمان بررسی شده و نتایج تحقیق نشان می دهد که بهترین مصالح نما در میان مصالح متداول، آجر و بعدازآن پانل بتنی و بهترین نحوه اجرا، اجرای خشک این مصالح است.
تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای مبتنی بر رویکرد آینده نگاری (مطالعه موردی: پادگان برونسی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۶
143 - 177
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی کاربری زمین دغدغه ای مهم در توسعه شهری برای پاسخگویی به نیازها، رفع چالش کمبود زمین و تعیین نحوه گسترش فیزیکی شهر است. بازتوسعه شهری با احیاء اراضی قهوه ای که به سبب عملکردی، امروزه متروکه و بلااستفاده مانده اند، به بهره برداری بهینه از اراضی درون شهری، کاهش آلودگی ها و بهبود فضای اجتماعی- اقتصادی شهر می انجامد؛ لذا این پژوهش کاربردی با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد آینده نگاری به تحلیل ساختاری عوامل مؤثر بر توسعه میان افزا در اراضی قهوه ای پادگان برونسی مشهد و شناسایی اولویت های مداخله پرداخته و توسط مطالعات اسنادی و پیمایشی، اطلاعات را گردآوری نموده است. نمونه آماری پژوهش 8 نفر خبره شهری است که به صورت هدفمند انتخاب شده اند. تعداد 15 متغیر مؤثر بر برنامه ریزی پایدار اراضی قهوه ای در حوزه های کالبدی- فضایی، اجتماعی- اقتصادی، مدیریتی- نهادی و زیست محیطی شناسایی و در پنج دسته تأثیرگذار، دو وجهی، تأثیرپذیر، مستقل و تنظیمی طبقه بندی و با نرم افزار میک مک ارزیابی شدند و سناریوهای محتمل و مطلوب تبیین گردید. نتایج بیانگر ترتیب درجه تأثیرگذاری عوامل قیمت زمین، دسترسی به امکانات و خدمات و نیز تعداد کاربری در اراضی بلااستفاده، بر پایداری برنامه ریزی است؛ لذا توجه به آن ها در مداخلات توسعه ای محدوده مطالعاتی و محدوده های مشابه می بایست در اولویت های تصمیم سازی و تصمیم گیری مدیران شهری قرار گیرد.
واکاوی رهیافت های برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
733 - 767
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، توجه به دو مقوله محله محوری و بازآفرینی اجتماع محور جوامع در برنامه ریزی ها مطابق با امکانات و شرایط فعلی در بین برنامه ریزان شهری افزایش یافته است. محلات به مثابه یک محدوده کوچک که دارای ساز و کارهای خاص خود است، طرح ریزی و برنامه ریزی ویژه خود را طلب می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی و مرور دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور است. روش پژوهش، توصیفی – تحلیلی است. به منظور گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای، اسنادی و دیجیتالی بهره گیری شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که بین دو رویکرد برنامه ریزی محله محور و بازآفرینی اجتماع محور جوامع شهری هماهنگی و تجانس وجود دارد. به نحوی که مقوله توجه به خواسته ها و نیازهای همگانی در هر دو رویکرد به عنوان اصلی اساسی و تعیین کننده مطرح می شود. برنامه ریزی مشارکتی، آموزش عمومی / آموزش برای تغییر اجتماعی و توسعه دارایی مبنا به عنوان مهم ترین نظریات پایه در رویکرد برنامه ریزی محله محور قلمداد می شوند. همچنین برنامه ریزی راهبردی مبتنی بر چشم انداز که توسط جوامع محلی تعیین می گردد؛ رسیدن به توافق عمومی حاصل همکاری اجتماعات محله ای و در نهایت مشارکت و رهبری گروه های ذی نفع در فرآیند بازآفرینی شهری به عنوان مهم ترین مؤلفه های بازآفرینی شهری اجتماع محور تعیین می شوند. به طور کلی می توان گفت برنامه ریزان شهری امروزه لاجرم بایستی با بهره گیری از مدیریت محله محوری و همچنین بازآفرینی جوامع شهری مبتنی بر رویکرد اجتماع محوری با همکاری اجزا مدیریت محلی (مردم محلی، سرمایه گذاران محلی، گروه های محلی و مسئولین برنامه ریزی محلی) در راستای نیل به جوامع شهری دموکراتیک چاره اندیشی کنند.
تحلیل فضایی جدایی گزینی اجتماعی- فضایی در بافت های ناکارآمد شهری موردکاوی: محله قیطریه کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
158 - 179
حوزههای تخصصی:
مقدمه تصمیم های عجولانه مدیریتی، مدیریت شهری غیرمتخصص و نبود مطالعات دقیق در طرح های توسعه، در شهرها و به خصوص کلان شهرها، منجر به به وجود آمدن محله هایی با بافت ناکارآمد شده است. یکی از عواقب این تصمیم ها، ایجاد مسئله ای به نام جدایی گزینی در محله های شهری است که به جدایی گروه های مختلف جمعیتی منتج شده است که این مسئله می تواند باعث کاهش تعاملات اجتماعی - اقتصادی ساکنان محله های اطراف آن، کاهش ورود بخش سرمایه گذاری برای توسعه این بافت ها، تغییر نگرش در بیشتر شهروندان نسبت به انتخاب فضای سکونتی خود، مهاجرت ساکنان اصلی و ورود جمعیت غیربومی به بافت و ایجاد مشکلات فراوان برای ساکنان بافت یادشده می شود. در نتیجه این جدایی گزینی، تماس های میان اعضای این طبقه فقیر، زیاد و ارتباط بین طبقه ای، کاهش می یابد و با کاهش طبقه متوسطِ ساکن در بافت ناکارآمد، نابهنجاری های اجتماعی در محله ها شدید می شود. بافت فرسوده واقع در محله قیطریه با جمعیتی حدود 3 هزار نفری، واقع در بافت قدیمی این محله است. دلیل انتخاب محله قیطریه، وجود فرسودگی بافت در بخشی از محله و هسته مرکزی آن و وجود ویژگی های اقتصادی – اجتماعی یکسان در دو قسمت محله (محدوده بافت ناکارآمد و بقیه محله) است. البته، توجه به اهمیت محله به عنوان عنصر پایه نظام شهرسازی در مبانی و مباحث برنامه ریزی شهری و میزان رضایت شهروندان از محل سکونت و مشارکت آن ها در روند بهبود محله ها و نبود توجه کافی در این زمینه، اهمیت و ضرورت انجام این تحقیق را چندین برابر می کند. در این راستا، با وجود مسائل متعدد در این بافت ها، بررسی مسئله ارتباط این نوع بافت ها با مسئله جدایی گزینی فضایی – اجتماعی، می تواند از مهم ترین مسائل محله های شهری تلقی شود. بنابراین، در این پژوهش، به بررسی جدایی گزینی کالبدی و اجتماعی در بافت فرسوده و ناکارآمد محله قیطریه تهران پرداخته می شود.
مواد و روش روش تحقیق در مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری داده های تحقیق از اطلاعات موجود در بلوک های آماری سال 1395 شهر تهران، داده های طرح تفصیلی و پرسشنامه استفاده شده است. برای بررسی نحوه توزیع و پراکنش پدیده های اجتماعی و فضایی کالبدی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی مدل های مختلفی تعریف شده اند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی، مدل خودهمبستگی فضایی محلی موران و مدل تحلیل لکه های داغ و سرد از جمله این مدل ها هستند که در این پژوهش به کار گرفته شده اند. ابزار تحلیل خودهمبستگی فضایی آماره موران نیز الگوی توزیع فضایی عوارض و پدیده ها را با در نظر گرفتن هم زمان موقعیت مکانی و خصیصه های درونی این عوارض ارزیابی می کند. مدل میانگین نزدیک ترین همسایگی هم از جمله آزمون های خوشه بندی است که برای تعیین الگوی پراکندگی پدیده ها از آن استفاده می شود. براساس این روش، شاخصی به نام Rn (میزان مجاورت) به دست می آید که دامنه آن بین عدد صفر تا 2/15 متغیر است. این شاخصِ پراکندگی، نحوه و چگونگی الگوی توزیع فضایی پدیده ها و عناصر را در محدوده مطالعاتی بیان می کند.
یافته ها در این قسمت از پژوهش برای سنجش جدایی گزینی، از 30 شاخص در سه بُعد اقتصادی با شش شاخص، بعد اجتماعی- جمعیتی با 15 شاخص و بعد کالبدی- فیزیکی با نه شاخص استفاده شده است. شاخص های مورد استفاده برای سنجش جدایی گزینی بعد اقتصادی از بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن 1395 استفاده شده، عبارت اند از: نرخ اشتغال، بار تکفل، نرخ فعالیت، نرخ اجاره نشینی، نرخ مالکیت و نسبت جنسی اشتغال. برای سنجش طبقات بعد اقتصادی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 پیوست شد و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی طبقه بندی گروه های جمعیتی انجام شد که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. طبق مدل موران، به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. برای جداشدگی بُعد اجتماعی 15 شاخص استفاده شده است، که چهار شاخص حس تعلق، آرامش و سکون، روابط اجتماعی و اعتماد، از طریق پرسشنامه محاسبه شده و 11 شاخص دیگر (نرخ سواد، بعد خانوار، نسبت جنسی، تراکم جمعیت، نسبت مهاجرنشینی، نسبت طلاق، نسبت جنسی سواد، نسبت جنسی جمعیت محصل، درصد سالمندان، نسبت جنسی سالمندان، نسبت زنان سرپرست خانوار) از طریق محاسبه شاخص ها روی بلوک های آماری سرشماری نفوس و مسکن محاسبه شده اند. برای سنجش طبقات بُعد اجتماعی- جمعیتی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 متصل و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. میزان شاخص موران جهانی برابر 0/007 و الگوی توزیع نیز تصادفی است. برای سنجش طبقات بُعد کالبدی فضایی از مدل تاپسیس استفاده شده است که خروجی مدل تاپسیس به بلوک های آماری در Arcgis Pro 3.0 مرتبط و با استفاده از روش طبقه بندی چندکی، اقدام به طبقه بندی گروه های جمعیتی شده است؛ که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند. بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است.
نتیجه گیری در بُعد اقتصادی، بین شش شاخص مورد مطالعه وزن نرخ اجاره نشینی برابر 0/354 دارای بیشترین وزن و نرخ فعالیت با وزن 0/052 دارای کمترین وزن است. بر اساس شاخص های اقتصادی 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و طبق مدل موران به طور کلی الگوی توزیع بُعد اقتصادی به صورت خوشه ای است و میزان شاخص هم برابر 0/142 است. بر اساس خروجی وزن دهی مدل AHP از شاخص های مورد بررسی در بُعد اجتماعی- جمعیتی، نسبت مهاجرنشینی با وزن 0/171 دارای بیشترین وزن و شاخص بُعد خانوار با وزن 0/019 دارای کمترین امتیاز است. در بُعد کالبدی- فیزیکی 11 شاخص بررسی شد، که شاخص فرسودگی قطعات دارای بیشترین امتیاز و اثر آن برابر 0/224 است و خانوار در واحد مسکونی با ارزش 0/028 دارای کمترین ارزش در جدایی گزینی شده است. از مجموع بلوک های محله که 34/6 بلوک در طبقه پایین، 32/7 درصد در طبقه متوسط و 32/7 درصد نیز در طبقه بالا واقع شده اند و بر اساس مدل موران جهانی الگوی توزیع بُعد کالبدی- فضایی خوشه ای است و شاخص موران برابر 0/008 است. جدایی گزینی بعد اجتماعی- جمعیتی شاخص های تک گروهی در بُعد یکنواختی برابر میانگین آن در سطح محله برابر 0/6 است، در واقع در مرز ورود به جداشدگی بالا واقع شده است. از نظر سطح جداشدگی طبقه متوسط با امتیاز 0/6964 در رتبه اول و طبقه بالا با امتیاز 0/6776 در رتبه دوم و طبقه پایین با امتیاز 0/658 در رتبه سوم جداشدگی قرار دارند. به طور کلی، میانگین این شاخص برای هر سه طبقه برابر 0/67 است. از نظر دسته بندی ایسلند و همکاران در طبقه بالا واقع شده است؛ اما چون فاصله کمی با 0/6 دارد، کمی فراتر از حد آستانه قرار دارد. اما بر اساس شاخص آنتروپی که میانگین آن برابر 0/18 است و چون کمتر از 0/3 است، جدایی شدگی در سطح پایینی اتفاق افتاده است. شاخص جینی نیز برابر 0/683 است و چون بالاتر از 0/6 است، جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده است. بیشترین جداشدگی در طبقه متوسط با امتیاز 0/697 و در رتبه دوم طبقه بالا با امتیاز 0/68 و طبقه پایین به نسبت با میزان کمتر جداشدگی مقدار آن برابر 0/66 است و در تمامی سطوح شاخص آتکینسون نیز جداشدگی در سطح بالا اتفاق افتاده و میانگین شاخص نیز برابر 0/678 است.
طراحی و اعتبارسنجی الگویِ کارآفرینی و توسعه پایدار روستایی با تأکید بر طرح های آبخیزداری استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عملیات آبخیزداری در استان اردبیل، یکی از بزرگترین و بی نظیرترین طرح های راهبردی درحوزه آبخیزداری کشور می باشد که در جلوگیری از هدررفت و ذخیره سازی رواناب های بالادست نقش بسیار اثرگذاری ایفا می کند و می تواند بخش کشاورزی منطقه را متحول و به بهبود فضای کسب و کار و اشتغال پایدار روستایی کمک شایانی نماید. پژوهش حاضر نیز با هدف طراحی مدل کارآفرینی پایدار روستایی مبتنی بر طرح های آبخیزداریِ اجراشده در استان اردبیل در دو مرحله کیفی و کمّی انجام گرفته است. جامعه آماری در مرحله اول 20 نفر از اساتید مدیریت و آبخیزداری و ناظرین عالی اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان اردبیل بودند که به صورت هدفمند (نمونه گیری نظری) و با روش ارجاع زنجیره ای (روش گلوله برفی)، و در مرحله دوم نیز تعداد 200 نفر از بهره برداران از طرح های آبخیزداری که به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله ی کیفی، مصاحبه ی عمیق و نیمه ساختاریافته با خبرگان که به روش دلفی و در سه مرحله انجام و در مرحله ی کمّی نیز از پرسشنامه یِ بازطراحی شده یِ منتج از مرحله ی اول استفاده گردید. شاخص های استخراج شده در 7 عامل انتزاعی تر (ترویج، تأمین منابع پایدار، گردشگری، اجتماعی، اقتصادی، مشاغل جدید، مشارکت و توانمندی) و 38 مفهوم (کدهای باز) دسته بندی شدند. نتایج پژوهش نشان داد مؤلفه ی "گردشگری" با ضریب مسیر 902/0 بیشترین تأثیر را در الگوی طراحی شده داشته است. در نهایت با استفاده از نرم افزار Smart PLS، از برازشِ مدلِ بدست آمده اطمینان حاصل گردید و تمامی روابط معنی دار تشخیص داده شدند.
تحلیل عوامل تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نظر مهاجران افغانستانی (مطالعه موردی: شهرستان ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت پدیده ای است که اثرات مهمی در زمینه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی سیاسی از خود به جای می گذارد. اثرات متقابل عوامل اقتصادی و پدیده مهاجرت دارای جایگاه ویژه ای است. برای توسعه کارآفرینی، ایجاد زمینه مناسب برای به کارگیری مهاجرین و شکل گیری بوم زیست مناسب کارآفرینی روستایی از ابزار های موثر در کشور های توسعه یافته می باشد. در همین چارچوب تعداد بسیاری از مهاجران افغانستانی که در روستا های ایران ساکن شده اند و در گذر زمان به عنوان نیروی فعال در ساختار اشتغال روستایی قرار گرفته اند. بر این پایه پژوهش حاضر به بررسی عوامل موثر بر تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نظر مهاجران افغانستانی می پردازد. پژوهش حاضر از نظر هدف توصیفی-تحلیلی و به لحاظ ماهیت کاربردی است. برای گردآوری داده ها از روش برداشت میدانی (پرسشنامه) بهره گرفته شده است. تعداد نمونه آماری 374 نمونه از بین مهاجران مقیم در محدوده مورد مطالعه است که برای بررسی تشخیص فرصت های کارآفرینی روستایی از نگاه مهاجران افغانستانی از چهار بعد اقتصادی-مالی، فرهنگی-اجتماعی، شخصیتی-فردی و سیاسی-اداری مورد پرسش قرار گرفته اند. به منظور تحلیل و پیش بینی اثر شاخص ها از آزمون رگرسیون استفاده شد؛ مهمترین عوامل تاثیرگذار به ترتیب شامل شاخص های سخت کوشی، دسترسی، خلاقیت، اجتماعی، مشارکت و تجربیات هستند، که مربوط به بعد شخصیتی- فردی و فرهنگی-اجتماعی هستند و مهمترین موانع شامل ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی است که به ترتیب شامل شاخص های حامی و پشتیبانی مالی، سرمایه گذاری، مشاغل و قوانین و فرهنگی هستند. افزایش تشخیص فرصت های کارآفرینی در ابعاد اقتصادی-مالی و فرهنگی-اجتماعی شامل ، تامین سرمایه های لازم در قالب ارائه تسهیلات، افزایش مشارکت در فعالیت های خلاقانه، افزایش سطح سواد شغلی، آشنایی با قوانین کسب و کار، استفاده از خدمات مشاوره ای و بهره گیری از تجربیات کارآفرینان شاخص، راهکار های پیشنهادی این پژوهش است.
بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
17 - 35
حوزههای تخصصی:
پیشرفت روزافزون تکنولوژی ها و فناوری های نوین و سبب شده که گردشگری از شکل سنتی خود فاصله گرفته و بهره گیری از گردشگری هوشمند به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی توسعه صنعت گردشگری بسیار موردتوجه قرار گیرد. و سازمان های مهم، از جمله سازمان جهانی گردشگری و مجمع جهانی اقتصاد، نیز با توجه به تأثیر فزاینده فناورهای هوشمند در صنعت گردشگری، خود را متعهد به ارتقاء گردشگری هوشمند دانسته اند؛ در این میان اقامتگاه های بوم گردی به عنوان یکی از تسهیلات اقامتی با تقاضای روبه رشد در سال های اخیر؛ لازم است تا جهت پاسخگویی به نیازهای جدید گردشگران، بهبود تجربه گردشگر و افزایش مزیت رقابتی خود، به سوی هوشمند سازی حرکت کنند. بااین وجود تاکنون تحقیقات کافی در این زمینه صورت نگرفته است. لذا پژوهش حاضر باهدف بررسی چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی صورت گرفته است. روش این پژوهش ازنظر نوع هدف، کاربردی و ازلحاظ جمع آوری اطلاعات از نوع توصیفی-تحلیلی است و برای پاسخ گویی به سؤالات پژوهش، از رویکرد کیفی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل 12 تن از صاحبان و مدیران اقامتگاه های بوم گردی باسابقه مدیریت چندین ساله به مصاحبه می باشد. با تحلیل تم صورت گرفته از متون مصاحبه ها، 28 کد استخراج شده و کدهای استخراجی 5 مفهوم را تشکیل دادند. نتایج پژوهش نشان داد که؛ چالش های تکنولوژی، چالش های اقتصادی، چالش های دانش تخصصی، چالش های روانی و چالش های اجرایی، چالش های هوشمند سازی اقامتگاه های بوم گردی از دیدگاه صاحبان و مدیران هستند. پژوهش حاضر از یک سو می تواند پیش زمینه پژوهش های بعدی جهت شناسایی راه حل های غلبه بر چالش های هوشمند سازی بوم گردی ها باشد و از سوی دیگر می تواند در سیاست گذاری ها و برنامه های توسعه گردشگری به خصوص برنامه های توسعه گردشگری هوشمند و توسعه گردشگری پایدار مورداستفاده قرار گیرد و همچنین می تواند دیدگاه روشنی را جهت حرکت به سمت هوشمند سازی برای صاحبان کسب وکارهای گردشگری و به خصوص اقامتگاه های بوم گردی فراهم نماید.
بررسی چالش های توسعه پایدار شهر اراک با تاکید بر بخش کالبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد سریع شهری و آشکارشدن آثار زیان بار آن در بخش های مختلف زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی از چالش های اساسی در مسیر توسعه شهرهای ایران ازجمله اراک می باشد. در این میان شناسایی و تقویت شاخص های پایداری کالبدی که به دنبال ارتقای کیفیت فیزیکی سکونتگاه های انسانی و محیط های زندگی است از اهمیت بسزایی برخوردار است. پژوهش حاضر با هدف تحلیل چالش های کالبدی به بررسی جایگاه شاخص های کالبدی در پهنه فضایی شهر اراک می پردازد.روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی - تحلیلی می باشد. ابتدا با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی نظریه ها جمع آوری و سپس جهت شناسایی معیارها و زیرمعیارها از روش پرسش نامه که بین 40 نفر از متخصصین شهری توزیع گردیده، استفاده شده است. در این پژوهش 5 معیار اصلی و 22 زیر معیار جهت تحلیل شاخص های کالبدی شهر اراک مشخص گردید. نتایج نشان می دهد که مناطق مرکزی اراک از نظر توسعه فیزیکی نامناسب ترین مناطق هستند. پژوهش حاضر توانسته است بخشی از چالش های توسعه شهری در یکی از شهرهای صنعتی ایران را بررسی کند. تاکنون در مورد شاخص های کالبدی شهر اراک و تأثیر آن بر توسعه شهر کمتر مطالعه شده است.
نتیجه نهایی مؤید این موضوع است که بخش مرکزی شهر که در واقع بخش قدیمی تر شهر است به لحاظ کالبدی دارای ساختاری قدیمی و شکننده است و این موضوع می تواند تأثیر زیادی بر توسعه پایدار شهر در بخش کالبدی داشته باشد؛ زیرا که این مسئله خود زمینه ساز مشکلاتی دیگر مانند؛ سختی حمل ونقل، امنیت پایین، دسترسی سخت تر، کمبود امکانات خدماتی می شود و توسعه پایدار این بخش از شهر را ناپایدار می سازد.
بررسی اثرات بیابان زایی بر وضعیت اقتصادی-اجتماعی مناطق روستایی (مطالعه موردی: روستا های کلاته های شرقی شهرستان میامی)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
230 - 256
حوزههای تخصصی:
بررسی و آشکار سازی مشکلات ناشی از بیابانزایی علاوه بر مشخص نمودن ابعاد این پدیده ، توجه خاصی را به این معضل معطوف می نماید و در تصمیم گیری درست برای مدیریت منابع اثرگذار است. لذا در پژوهش حاضراثرات اقتصادی و اجتماعی بیابانزایی در روستا های کلاته های شرقی شهرستان میامی مورد مطالعه قرار گرفت. این پژوهش در مرحله اول بصورت اسنادی و در مرحله دوم به شیوه پیمایشی و با به کارگیری تلفیقی روش های کمی و کیفی عملیاتی شد. جمعیت خانوار ساکن محدوده به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب و بر اساس فرمول حداقل نمونه کوکران، 318 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان حداقل نمونه آماری تعیین شد. با استفاده از منابع علمی و مشورت با بهره برداران محلی و متخصصان حوزه بیابان، پرسشنامه ای با سه محور بیابان زایی، اثرات اجتماعی و اثرات اقتصادی آن، طراحی گردید. روایی پرسشنامه طبق نظر متخصصان ارزیابی و با اصلاحاتی نهایی شد. پایایی پرسشنامه با پیش آزمون بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تائید و با مراجعه به آبادی ها بر اساس توزیع جمعیتی متناسب، تکمیل شد. نتایج نشان داد که بیش از90 درصد پرسش شوندگان نسبت به بیابانی شدن منطقه به اشکالی چون کاهش پوشش گیاهی، کاهش کمی و کیفی منابع آب، وقوع فرسایش بادی و گرد و غبار پاسخ کاملا موافق و موافق داده اند. بررسی اثرات اقتصادی بیابانزایی نشان داد که در تمامی گویه های مربوطه بیش از 90 درصد پاسخ دهندگان با کاهش درآمد و قدرت خرید، کاهش فرصت های شغلی و افزایش هزینه های کشاورزی و دامداری در اثر بیابانزایی در منطقه کاملا موافق یا موافق بودند همچنین در بررسی اثرات اجتماعی بیابانزایی بیش از 90 درصد پاسخ دهندگان گزینه های کاملا موافق و موافق را برای تمامی گویه های مربوط به افزایش بیکاری و مهاجرت جوانان، کاهش سطح رفاه، کاهش کیفیت زندگی، کاهش امید به زندگی و افزایش ناامنی انتخاب کردند.
ساماندهی فضایی مراکز امدادرسانی اورژانس با استفاده از تحلیل شبکه در محیط ArcGIS (مطالعه موردی: پایگاه های فوریت های پزشکی شهر سنندج)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
718 - 732
حوزههای تخصصی:
مراکز امدادرسانی و اورژانس به عنوان مکانی جهت استقرار و انتظار خودروهای امداد و نجات، ازجمله مراکز مهم و حیاتی خدمات رسانی هستند که نقش مهمی را در تأمین ایمنی و آسایش شهروندان و توسعه اقتصادی – اجتماعی شهرها ایفا می کنند. بدیهی است که خدمات رسانی به موقع و مطمئن توسط این مراکز، مستلزم آرایش مناسب فضایی آن ها و مسیریابی بهینه سرویس های امدادرسانی و اورژانس در حدفاصل بین محل پایگاه اورژانس تا محل حادثه و محل حادثه تا محل بیمارستان می باشد. در تحقیق حاضر با انتخاب شهر سنندج به عنوان مطالعه موردی، سعی شده است ضمن استفاده عملیاتی از قابلیت های تحلیل شبکه در محیط ArcGIS ، به ارائه الگوی مناسب در ساماندهی فضایی مراکز امدادرسانی اورژانس در این شهر پرداخته شود. در همین راستا ابتدا به آماده سازی و پردازش داده ها و لایه های اطلاعاتی مورداستفاده در فرایند تحلیل شبکه همچون طول مسیر، سرعت مسیر، یک طرفه و دوطرفه بودن مسیر، تقاطع های غیر همسطح، و موقعیت پایگاه های اورژانس در سطح شهر، در محیط ArcGIS پرداخته شده و بعد از ایجاد Dataset مربوطه، به بارگذاری آن ها در چهارچوب مدل تحلیل شبکه به عنوان یک مدل قابل اجرا و نمایش در محیط ArcGIS اقدام شد. طبق نتایج حاصل از پژوهش، عواملی چون وجود محدوده های ترافیکی، کمبود مراکز امدادرسانی و همچنین عدم مکان گزینی مطلوب مراکز امدادرسانی موجود ؛ باعث می شود عملکرد مراکز اورژانس در خدمات رسانی در حوزه فعالیت خود با ضعف همراه باشد. در برآیند اجرای تحقیق، ضمن ارائه الگوی بازنمایی شده از مسیرهای مناسب و تعیین پایگاه های ارجحیت دار برای اعزام واحدهای امدادی به محل حادثه در حداقل زمان ممکن، نواحی واقع در خارج از شعاع عملکرد بهینه پایگاه های اورژانس، مشخص شده و با توجه به آن موقعیت های بهینه برای استقرار واحدهای اورژانس، در راستای پوشش خدمات امدادرسانی، در آستانه های زمانی تعیین شده مشخص گردیدند.
Identifying and Analyzing the Obstacles of Developing Tourism Entrepreneurship among Rural Women (Case Study: Oraman District of Sarvabad County)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
45 - 67
حوزههای تخصصی:
Purpose- The purpose of this research is to identify and analyze the obstacles of developing tourism entrepreneurship among rural women in Oraman District of Sarvabad County, considered as one of the important poles of rural tourism in the country.Design/Method/Approach- This study is applied in terms of purpose; descriptive-analytical in terms of method, and mixed in terms of data gathering as a combination of two methods namely documentary (library) and survey based on observation, interview and questionnaire. The statistical population of this research includes rural women of Oraman District, and key informative and experts in rural development. The sample size was 97 samples among rural women occupying in the field of rural tourism in Oraman District and 50 ones of key informative and experts in rural development selected by snowball sampling method.Findings- The data analysis employing inferential statistics (chi-square, one-sample t-test and correlation) showed that, legal obstacles and weakness in policy making and planning with a mean score of 4.96, weakness in tourism infrastructure, services and facilities with a mean score of 4.53 and social and cultural obstacles with a mean score of 4.48 have higher priority, respectively whereas financial obstacles have the lowest calculated mean score (3.78) among the studied indicators. Also, the results of the correlation test revealed that rural women with a better and more favorable situation in terms of personality and background, i.e. with a higher education level and occupying in the field of rural tourism and more purposeful in life, have more tendency to enter the field of rural tourism and entrepreneurship. In addition, there is a negative relationship between the desirability of personality and background variables with the effect of identified obstacles on women entrepreneurship, which means that the better the personality and background variables are, the less the effect of the identified obstacles on women's entry into the field of tourism and entrepreneurship and innovation.Practical implications- The government as well as government institutions responsible for development in the area should first improve the tourism development environment in the studied rural areas and provide the conditions for the development of rural tourism in the area and prevent the region from moving towards stagnation in tourism, and then in the next stage entering more women into the field of tourism, make an attempt to direct them towards entrepreneurial activities.Original/value- There are many obstacles in front of rural women in the direction of turning to entrepreneurial activities in the field of rural tourism. Obviating these obstacles, firstly, requires identifying them and then applicable planning pertinent to each obstacle.
نقش مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی روستاهای جلگه ای ناحیه مرکزی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در توسعه اقتصادی روستاهای کشور ایران، آب نقش محوری و غیر قابل انکاری دارد. حجم قابل توجهی از منابع آبی کشور در بخش کشاورزی مورداستفاده قرار می گیرد و به همین جهت دسترسی به منابع آبی دارای اهمیت است. در واقع مدیریت منابع آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی شمال کشور نقش بسیار مهمی دارد. به همین جهت در این پژوهش به تحلیل تاثیر مدیریت آب بر توسعه اقتصادی مناطق روستایی پرداخته شد. مقاله حاضر از نوع پژوهش های پیمایشی - تحلیلی به شمار می آید. بنابراین مانند اغلب پژوهش های پیمایشی بر روی نمونه محدودی از کل جامعه متمرکز شده و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات مورد نیاز از جامعه نمونه (مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه) گردآوری شده است. جامعه آماری تحقیق روستاهای جلگه مرکزی گیلان است که شامل مسئولان روستایی و خانوارهای بهره بردار کشاورز روستاهای منطقه مورد مطالعه بوده و تعداد 384 پرسشنامه بصورت تصادفی تکمیل شد. داده های فراهم شده، با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمون های آماری مربوطه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت منابع آب کشاورزی بخش جلگه ای ناحیه مرکزی استان گیلان و توسعه اقتصادی روستاهای آن رابطه مستقیم وجود دارد. مدیریت منابع آب توانسته است تا موجب ارتقاء شاخص های اقتصادی در جوامع روستایی مورد مطالعه شده و در اشتغال و درآمد و سطح رفاه جامعه روستایی تاثیر گذار بوده است.
ارزیابی پایداری محله ای در روستاهای الحاقی به شهر (نمونه موردی: شهر اردبیل)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
539 - 559
حوزههای تخصصی:
در فرآیند شهرنشینی شتابان روستاهای پیرامون شهرها در شهرها ادغام می شوند و محلات متفاوتی در شهرها ظهور می کنند و به دلیل عدم توانایی مسئولان شهری در مدیریت این محلات هسته های ناپایدار شهری شکل می گیرند. ناپایداری محله به عنوان مهم ترین مانع فراروی توسعه پایدار شهری می باشد که این معضل در سطح محلات با هسته های روستایی به اوج خود می رسد. از این رو در این پژوهش پایداری روستاهای ادغامی به شهر اردبیل و سطح بندی وضعیت پایداری آن ها در ابعاد مختلف جهت برنامه ریزی آتی مورد بررسی قرار گرفته است. روش پژوهش حاضر با توجه به هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق 5 محله از مجموع محلات شهر اردبیل که قبلا" روستا بودند و در سال های اخیر به شهر الحاق شده اند می باشد. نمونه گیری به طور تصادفی انجام شده و برای برآورد حجم نمونه از رابطه کوکران با احتمال 95/0 درصد اطمینان استفاده شده و حجم نمونه387 نفر برآورد گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزارهای Excel و SPSS به کار گرفته شد و با بهره گیری از مدل بارومتر پایداری سطوح پایداری محلات هدف در 4 بُعد (اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی) تعیین شد .بر اساس سنجه های به کار رفته و نتایج حاصل از پیاده سازی مدل بارومتر پایداری در پژوهش حاضر تمامی محلات هدف در هریک از ابعاد پایداری در وضعیت ناپایداری قرارگرفته اند. متوسط میزان پایداری از لحاظ رفاه اکوسیستم در محدوده مورد مطالعه برابر 205/0 و رفاه انسانی نیز برابر 237/0 است که نشان از وضعیت ناپایدار هر دو دارد؛ رفاه انسانی اندکی پایدارتر از رفاه اکوسیستمی می باشد .
شناسایی و اولویت بندی ابعاد گسترش گردشگری شهری در شهر کلاردشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
115 - 135
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تبیین اصول توسعه گردشگری شهری در شهر کلاردشت صورت پذیرفته است. این تحقیق از نوع کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش، پیمایشی و اکتشافی است. روش گردآوری اطلاعات شامل روش های کتابخانه ای و میدانی است که ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد که روایی پرسشنامه را اساتید محترم راهنما و مشاور تائید کرده و پایایی پرسشنامه ها نیز بر مبنای آلفای کرونباخ برابر 872/0 است که نشان از پایایی درونی خوب پرسشنامه دارد. جامعه آماری در این پژوهش کلیه گردشگران کلاردشت بوده که بر مبنای فرمول کوکران به انتخاب 384 نمونه مبادرت شده است که به روش نمونه گیری غیر احتمالی میان گردشگران توزیع و گردآوری شده است. ضمن اینکه در راستای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از نرم افزار SPSS (آزمون های میانگین حسابی و آزمون t زوجی) استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داده که در اولویت بندی ابعاد توسعه گردشگری در شهر کلاردشت مشخص شده که بعد توسعه سیاسی و اسناد فرادستی با اختلاف میانگین (2.44983 -)، دارای بالاترین اولویت در میان ابعاد پنج گانه موردبررسی بوده است. پس ازآن، سایر ابعاد نیز به ترتیب اهمیت بر اساس تفاوت های زوجی عبارت اند از بعد مدیریتی و زیرساختی (48865/1-)، بعد اقتصادی و سرمایه ای (34430/1-)، بعد محیطی و طبیعی (19094/1-) و بعد اجتماعی و فرهنگی (85110/0-) که به ترتیب بیشترین نقش را در توسعه گردشگری شهری در شهر کلاردشت دارند. نتایج نشان داده است که یکی از عوامل مؤثر در توسعه گسترش گردشگری کلاردشت، تقویت زیرساخت های گردشگری اعم از جاذبه های طبیعی (چشم انداز و اقلیم منحصربه فرد، قلل مرتفع، رودخانه خروشان و ...) می باشد
تحلیل اثرات گردشگری بر اقتصاد روستاهای هدف در استان کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از بخش های اصلی اقتصادی از حیث کسب درآمدهای ارزی در بسیاری از کشورها تبدیل شده است. وجود جاذبه های گردشگری به عنوان یکی از ارکان و عناصر اصلی صنعت گردشگری در کنار دیگر مؤلفه ها از جمله جامعه میزبان شرایط لازم را برای جلب و جذب گردشگر فراهم می نماید این مطالعه با هدف شناسایی توانمندی ها و تجزیه و تحلیل اثرات گردشگری بر روستاهای هدف گردشگری استان کردستان انجام شده است. روش پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس جمع آوری اطلاعات توصیفی و از نوع تحلیل همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل ساکنان محلی روستاهای مورد مطالعه است. نتایج آزمون t تک نمونه ای نشان داد که گردشگری دارای اثرات مثبت و منفی مختلفی بر جامعه میزبان می باشد. بیشترین اثر مطلوب گردشگری از بعد اقتصادی مربوط به ایجاد درآمد و شغل می باشد. نگرش مثبت ساکنان محلی به گردشگری از جمله اثرات مثبت اجتماعی و فرهنگی گردشگری تلقی می شود. از طرف دیگر کاهش انسجام و مشارکت در توسعه روستا، از بین رفتن آداب، فرهنگ و ارزش های محلی روستاها و الگو برداری نامناسب از گردشگران از جمله اثرات منفی گردشگری است. نتایج نشان داد که گردشگری دارای اثرات نامطلوب زیست محیطی بصورت تخریب چشم اندازهای طبیعی روستا، ساخت و سازهای بی رویه و تغییر کاربری اراضی کشاورزی شده است. همچنین نتایج رتبه بندی نشان می دهد که روستاهای سلین، پالنگان و ژیوار در رتبه های اول تا سوم قرار دارند. روستاهای بلبل، نگل، دولاب، صلوات آباد، دره تفی، مجسه، نجنه، سورین، نوره و قمچقای به ترتیب در رتبه های چهارم تا سیزدهم جای گرفته اند. با توجه به نتایج، سرمایه گذاری بخش دولتی در زیر ساخت ها به خصوص جاده های ارتباطی و همچنین سرمایه گذاری بخش خصوص در روستاهای با رتبه بالاتر در زمینه طبیعت گردی، صنایع دستی و صنایع وابسته توصیه می گردد.