فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۸۱ تا ۲٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۱۰ مورد.
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
51 - 69
حوزههای تخصصی:
ازجمله مهم ترین راه های درآمدزایی و برون رفت از مشکلات اقتصادی درصحنه های بین المللی، ملی، منطقه ای، ناحیه ای و محلی تقویت صنعت گردشگری و توجه ویژه به آن است. کلان شهر مشهد، به دلیل وجود بارگاه مقدس امام رضا (ع) و دارا بودن جاذبه های متنوع دیگر، پتانسیل و ظرفیت قابل توجهی در جذب گردشگران دارد. بر این اساس هدف اصلی پژوهش حاضر ارائه الگوی عوامل مقصد محور مؤثر برجذب و مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد می باشد که به منظور دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی با استراتژی داده بنیاد بهره گرفته شده است. بدین ترتیب که نظرات خبرگان در ارتباط با عواملی که می توانند بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگران در شهر مشهد مؤثر باشند، طی مصاحبه های نیمه ساختاریافته جمع آوری شده سپس به کمک روش داده بنیاد، مفاهیم، کدهای باز و مقوله های مرتبط استخراج و استنباط گردید. پس از انجام دوازده مصاحبه و بررسی و تفسیر داده ها، 34 مقوله فرعی در قالب 7 مقوله اصلی استخراج گردید و اشباع نظری حاصل شد. نتایج نشان می دهد که عوامل «قانونی و دولتی» (مدیریت یکپارچه، تدوین و اجرای قوانین حامی گردشگر، عوامل ایدئولوژیک و روابط بین المللی، ثبات حاکمیت و امنیت ملی، استقرار و توسعه دولت الکترونیک)، «مدیریتی» (مدیریت فضای کالبدی شهر، توجه به مبلمان شهری، مدیریت تصویر برند مقصد، مدیریت ترافیک، سوغات، توسعه سرمایه گذاری پایدار)، «رفاهی» (اقامت و اسکان، تسهیلات حمل ونقل، خوراک، رویدادها، مراکز تجاری و بازارهای محلی، ایمنی و امنیت، تبدیل ارز و سهولت خرید، راهنمای گردشگر، بهداشت و درمان)، «زیرساختی» (مسیرهای دسترسی به مقصد و جاذبه های آن، زیرساخت های گردشگری و فضاهای سرگرمی و تفریحی، پایگاه های داده و اطلاعات، امکانات ارتباطی و مخابراتی)، «اقتصادی» (هزینه های گردشگری، تسهیلات مالی گردشگری)، «فرهنگی اجتماعی» (اعتماد اجتماعی، نگرش جامعه میزبان، تعامل جامعه میزبان) و «بازاریابی» (آموزش، هوشمند سازی، آگاهی رسانی و تبلیغات برای گردشگران، آگاهی رسانی و تبلیغات برای سرمایه گذاران، تحقیقات) به عنوان عوامل مقصد محور بر گرایش و طول مدت اقامت گردشگر در شهر مشهد تأثیر دارند.
تحلیل عملکرد مدیریت شهری با تاکید بر شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان (مورد مطالعه: شهر ساری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد حکم روایی منجر به نقش آفرینی فعال شهروندان در عرصه تصمیم گیری های شهری شده و این امکان را برای مدیران فراهم می کند تا با به کارگیری ظرفیت کنشگران، مشکلات را به صورت مناسب تر و بهینه تر شناخته و رفع کنند. در این پژوهش شهر ساری با توجه به افزایش جمعیت سالانه شهری و اهمیت این شهر به لحاظ سیاسی (مرکز استان)، عملکرد مدیریت شهر آن با توجه به نظرات شهروندان موردبررسی قرارگرفته است. جامعه آماری شهروندان شهر ساری بوده و حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 384 نفر برآورد شده است. برای تحلیل علاوه بر آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) از آزمون T تک نمونه ای استفاده گردید. به همین منظور در این پژوهش سعی شده شاخص هایی چون مشارکت، کارایی، شفافیت، عدالت محوری، پاسخگویی، مسئولیت پذیری، قانون مندی و توافق جمعی مورد بررسی قرار گیرد. برای سنجش هر یک از متغیرها در پرسشنامه، از طیف لیکرت 5 سطحی استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد، میانگین کل شاخص های حکمروایی خوب از منظر شهروندان با مقدار 1.98 از 3 در وضعیت نامطلوبی قرار دارد. با توجه به نتایج، در بین شاخص های بررسی شده شاخص کارایی و اثربخشی فعالیت مدیران و مسئولان شهری با میانگین 2.46 از 3 بیشترین میزان در بین شاخص ها را داشته است ولی کمتر از میانگین استاندارد است که نشان دهنده مؤثر نبودن روش فعالیت مدیران در عرصه شهری است و شاخص مشارکت با مقدار 1.67 از 3 کمترین مقدار را داشته است درنتیجه برای افزایش مشارکت شهروندان در امور مدیریتی لازم است که مسئولان شهری زمینه مشارکت شهروندان را فراهم کنند. نتایج عدم رضایت شهروندان را بیان می کند که در این رابطه مسئولان شهری باید با به کارگیری نظرات افراد در عرصه مدیریتی و سیاست گذاری ها، زمینه را برای افزایش رضایت از زندگی در شهر را فراهم نمایند.
ساماندهی فضاهای گردشگری شهری با رویکرد حضور پذیری معلولین مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
91 - 108
حوزههای تخصصی:
فضاهای گردشگری در شهرها بسیار محدودتر و کوچک تر از فضاهای شهری بوده و برنامه ریزی در این خصوص، نیازمند شناخت صحیح از آن ها می باشد. این فضاها موردتوجه گردشگران داخلی و خارجی از همه اقشار و همه سنین است که بر اساس تنوع، جذابیت و امکان انتخاب متفاوت، باید حداقل امکانات و خدمات را به صورت یکسان در اختیار همگان و به ویژه معلولان قرار دهد. شهر شیراز به دلیل برخورداری از انواع جاذبه های گردشگری، یکی از مقاصد اصلی جذب توریست بوده که درصدی از آمار گردشگران این شهر را معلولان و سالمندان تشکیل می دهند. بر این مبنا این پژوهش به منظور افزایش حضور پذیری معلولان گردشگر، فضاهای گردشگری شهر شیراز را موردبررسی قرار داده است. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده است. جهت تهیه پرسشنامه از تکنیک دلفی از نوع تصمیم گیری استفاده شده و 50 نفر از معلولان گردشگر و 20 نفر از مسئولان مرتبط با امر گردشگری در شهر شیراز، در تکمیل پرسشنامه ها مشارکت داشته و با آزمون تی تک نمونه ای و همبستگی پیرسون، متغیرهای تحقیق موردبررسی قرارگرفته اند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که در برخی از فضاهای گردشگری شهر شیراز، زیرساخت های لازم برای پذیرایی از گردشگران معلول وجود ندارد و عمده ترین علت عدم حضور گردشگران معلول در فضاهای گردشگری، ضعف در امکانات و خدمات رسانی بهینه است. بر اساس نظرات ذی نفعان و تشکیل ماتریس SOAR، مهم ترین فرصت ها، امکان استفاده بهینه از فضاهای باز و اراضی بایر این شهر و مهم ترین قوت ها، مهیا بودن ارتباطات ریلی و هوایی فعال با شهرهای مختلف کشور به جهت جذب گردشگران ناتوان است که راهبرد برتر بر اساس مدل QSPM، تعادل بخشی بین کلیه مناطق شهری به ویژه مناطق گردشگری شیراز جهت استفاده عموم و به ویژه معلولین است که راهکارهایی همچون توسعه فضاهای عمومی جمع کننده و انگیزشی، ایجاد امنیت بیشتر و احداث پارکینگ ها و امکانات مختص معلولان پیشنهاد می گردد.
ارزیابی پتانسیل توسعه اکوتوریسم شهری؛ مطالعه موردی: دریاچه دوقلو (سیاه گاو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
178 - 187
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به ارزیابی پتانسیل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی دریاچه دوقلو(سیاه گاو) در توسعه اکوتوریسم شهرستان آبدانان می پردازد. در این راستا با بهره گیری از تکنیک SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای دریاچه دوقلو با استفاده از روش پیمایشی در قالب تکمیل پرسشنامه و مصاحبه در سال 1398 مورد بررسی قرار گرفته است. جامعه آماری مطالعه حاضر را گردشگران و کارشناسان حوزه گردشگری این منطقه، تشکیل داده اند. بر اساس نتایج ارزیابی نظر کارشناسان و گردشگران، مجموع امتیاز موزون برای نقاط قوت، ضعف، تهدیدها و فرصت ها به ترتیب 40/4، 29/4، 45/4 و 59/4 تعیین شده است. بنابراین نتایج دریاچه دوقلو از نظر عوامل درونی در مجموع دارای قوت است و فرصت های محیطی بر تهدیدها غلبه دارند. لذا راهبرد تهاجمی (SO) برای کمک به توسعه ی اکوتوریسم دریاچه مناسب است. براین اساس لازم است با استفاده از نقاط قوت حداکثر استفاده از فرصت های محیطی دریاچه صورت گیرد. علاوه بر آن نتایج اولویت بندی موانع توسعه اکوتوریسم بیانگر آن است که از نظر هر دو گروه کارشناسان وگردشگران، مناسب نبودن شبکه حمل و نقل، نامناسب بودن امکانات بهداشتی و استراحتگاه در نزدیکی دریاچه، ضعف مدیریت و عدم هماهنگی سازمان های مرتبط با گردشگری و فقدان زیرساخت مناسب و تسهیلات رفاهی، بیشترین اثر منفی را بر توسعه ی اکوتوریسم منطقه داشته است.
الگوی شکل گیری بحران های ژئوپولتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه همواره از مهم ترین مناطق ژئوپولیتیک و ژئواستراتژیک دنیا بوده است. این منطقه از سابقه دیرینه ای از بی ثباتی، بحران و ناامنی برخوردار است و همواره از مهم ترین کانون های منازعات و ایجاد بحران های ژئوپولیتیکی به شمار می رفته است. هدف پژوهش حاضر تبیین الگوی شکل گیری بحران های ژئوپولیتیکی در خاورمیانه پس از 11 سپتامبر 2001 می باشد. این پژوهش کیفی با استفاده از روش گراندد تئوری و مصاحبه عمیق با صاحب نظران نهادهای مرتبط در سال 1398 انجام گرفته است. با استفاده از نمونه گیری هدفمند پس از مصاحبه با 10 تن خبره، پژوهش به اشباع داده ها رسید. روش جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته و مشاهده بوده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که مهم ترین عامل علّی و سبب ساز در شکل گیری بحران های ژئوپولیتیکی در خاورمیانه، وجود انرژی و منابع سرشار آن است که قدرت های بزرگ جهانی را همواره به تلاش برای کنترل آن بر می کشاند. از مهم ترین عوامل زمینه ای، فساد دولت های رانتیر شناسایی شده است و از مهم ترین عوامل مداخله گر، رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای جهت توسعه هژمونی خود را می توان برشمرد. راهبردهای این شرایط و عوامل در سه دسته راهبردهای انقلابی؛ راهبردهای تنش زدایانه؛ و راهبردهای سیاست درهای باز قابل تقسیم هستند که با توجه به ابعاد گوناگون هر دسته از این راهبردها، پیامدهای واگرایی بیشتر و یا همگرایی منطقه ای قابل پیش بینی است. با توجه به دیاگرام فرایند و الگوی شکل گیری بحران های خاورمیانه که در این پژوهش به دست آمد و شرایط و ابعاد آن، قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در شرایطی الزام آور که در نهایت مبتنی بر بقای خود است، ناگزیر به گزینش راهبردهای تنش زدایانه هستند.
تحلیل کمّی الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات اساس ی در ارتب اط ب ا توسعه شهری، ف رم ی ا ش کل ش هر اس ت. ش کل ش هر ب ه دو نوع اص لی، فش رده و گس ترده و ان واع اش کال فرع ی تقس یم می ش ود. از آنج ا ک ه ب ین شکل ش هر و پای داری آن رابط ه تنگ اتنگی وج ود دارد، مدیران ش هری بایس تی از ش کل و الگ وی توس عه ش هر خود آگ اهی داش ته باشند ت ا بتوانن د آن را در جه ت پای داری بیش تر س وق دهن د. بر این اساس، در چارچوب نظریه توسعه پایدار و رشد هوشمند شهری، الگوی رشد فضایی شهر اراک در قالب سه فرضیه پژوهشی طرح و ارزیابی شد. داده های موردنیاز از سرشماری نفوس و مسکن و داده های واحد GIS شهرداری اراک جمع آوری شد. برای آزمون فرضیات، از تکنیک های تحلیلی استفاده شد. همچنین برای آزمون گرایش الگوی رشد شهر از روش هلدرن و شاخص های متریک (تراکم، تمرکز و پیوستگی)، برای آزمون نحوه توزیع فضایی جمعیت از ضرایب آنتروپی و جینی و برای تشخیص الگوی رشد کالبدی- فضایی شهر اراک ازنظر میزان تجمع و پراکندگی جمعیت از ضرایب موران، میانگین نزدیک ترین همسایگی ، خوشه بندی کم/زیاد، خوشه بندی فضایی چند فاصله و تحلیل خوشه /ناخوشه همگی الگوی خوشه ای و ضریب G عمومی استفاده شد. نتایج آزمون نشان داد که علی رغم رشد اسپیرال شهر طی سال های 1385-1365، شهر الگوی رشد فشرده را از سال 1390 به بعد آغاز کرده است. از نظر نحوه توزیع فضایی جمعیت، تعادل نسبی در توزیع جمعیت در مناطق پنج گانه شهر تأیید شد و همچنین شهر اراک الگوی رشد خوشه ای با شکل گیری یک نقطه داغ در بخش مرکزی و بافت ارگانیک و یک نقطه سرد در بخش شرق- شمال شرقی دارد. در این راستا لازم است مدیران شهری با تدوین سیاست های مناسب از محاسن شهر فشرده بهره برده و از بروز معایب شهر فشرده پیشگیری کنند.
الگوی تحقق پذیری شاخص های بومی شهر بیوفیلیک مطالعه موردی: مناطق 9 و 10 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
123 - 146
حوزههای تخصصی:
امروزه در شهرها افزایش بی رویه جمعیت، توسعه بی ضابطه ساختمان ها و صنعتی شدن شهرها و به تبع گسیختگی میان فضاهای شهری و طبیعی بدون توجه به آسایش و سلامت افراد و وجود مشکلات زیست محیطی ناشی از آن، بحران های جدی را برای جوامع شهری به وجود آورده است. وجود این مسائل و تشخیص نیاز فطری انسان ها برای برقراری ارتباط با طبیعت، رویکرد نوین بیوفیلیک را در پی داشته است. پژوهش حاضر باهدف تحلیل رتبه بندی و تحقق پذیری شاخص های رویکرد بیوفیلیک در مناطق 9 و 10 شهر تهران به بررسی این موضوع پرداخته است. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان و متخصصین رشته های برنامه ریزی و طراحی شهری و محیط زیست می باشند که از میان آن ها 30 نفر به عنوان نمونه آماری به روش در دسترس انتخاب شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از روش SWARA و WASPAS بهره گرفته شده است. نتایج آزمون سوارا نشان می دهد که بر اساس نظر خبرگان شاخص نهادها و سازمان ها با وزن نهایی 3705/2، زیرساخت های بیوفیلیکی با وزن 65769/1، نگرش ها و آگاهی های بیوفیلیکی با وزن نهایی 20999/1 و درنهایت فعالیت های بیوفیلیک با وزن 99994/0 به ترتیب بااهمیت ترین شاخص ها شناسایی شده اند. همچنین بر اساس نتایج آزمون واسپاس، منطقه 9 با مقدار Qi برابر با 081207/0 ازنظر میزان تحقق پذیری شاخص های بیوفیلیک در وضعیت مناسب تری نسبت به منطقه 10 قرار دارد.
نقش شهرها در انتقال بیماری
حوزههای تخصصی:
مبانی مربوط به شهرنشینی بیشتر به جریان های اقتصادی و تغییرات جمعیتی شهرها و مناطق توجه داشته است. اخیراً، مجامع علمی و سیاسی به چالش های مربوط به شهرنشینی که یکی از مهم ترین آن ها مرتبط با بهداشت و بیماری در شهرها است توجه خاصی نشان داده اند. پرسشی که مطرح می شود این است که آیا شهرهای موجود و یا شهرهای که در آینده ایجاد می شوند موجب شیوع و یا مانعی برای بیماری ها هستند. در این تحقیق به نقش شهرها در ایجاد جریان هایی که منجر به افزایش شیوع بیماری ها به ویژه بیماری های عفونی در حال ظهور EID ، در مناطق مختلف شهری می شود، می پردازد و به طور خلاصه نشان می دهد که چگونه شهرنشینی در اپیدمیولوژی بیماریها مؤثر است. روش مورد استفاده در این تحقیق توصیفی – پژوهشی می باشد. قابل توجه است که علاوه بر مشکلات مرتبط با تغییرات جمعیتی در شهرها، فشارهای زیست محیطی همراه با تغییرات اجتماعی و مکانی منجر به شکل های جدید شیوع بیماری شده است که در ظهور اپیدمی های EID نقش دارند. با مطالعات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که سه عامل مهم تأثیرگذار بر شیوع بیماری ها در شهرها عبارتند از: تغییرات جمعیتی، زیرساخت ها و حکومت. مطمئناً عوامل بیشتری وجود دارد که می توان آنها را شناسایی کرد، اما این سه موضوعی است که در ادبیات مربوط به شهرنشینی و بیماری ها برجسته ترین بوده و همچنین ارتباط نزدیکی با فرآیندهای گسترش شهرنشینی دارد. با روی آوردن مدیریت شهری به سمت ایجاد شهرهای هوشمند اثرات اقتصادی و اجتماعی ناشی از شیوع بیماری ها و یا هرگونه بحران های طبیعی به مقدار قابل توجهی کاهش داد.
آینده نگری مدل های رفتاری شهروندان در انواع فضاهای عمومی (نمونه موردی: منطقه 1 و 10 کلانشهر مشهد)
حوزههای تخصصی:
همه انسان ها در زندگی روزمره خود در ارتباط با محیط اطراف خود هستند و به نحوی از محیط تاثیر گرفته یا بر آن اثر می گذارند.تمامی رفتارهای انسان در فضاهای معینی صورت می پذیرد . در این فضاها، رفتارهای واقعی و مورد انتظار در حد امکانات موجود، فرصت بروز می یابند و هنگامی یک فضا مطلوب فرض می شود که مطابق با خصوصیات رفتاری و نیازهای افراد، طراحی شده باشد . یکی از اهداف علمی این مقاله ارایه و تبیین مدل سیستمی رفتار انسان ها در فضاهای شهری و محیط های انسان ساخت، تحت قالب محورهای ارتباط شهری و مقایسه تطبیقی آن ها و اثرات آن بر ایجاد الگوهای رفتاری استفاده کنندگان است . این پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش آن نیز توصیفی – تحلیلی است. همچنین از روش های آمار ناپارامتریک جهت سنجش و تحلیل 275 پرسشنامه های طراحی شده به کمک نرم افزار SPSS بهره گرفته شده است. نتایج حاصله از این پژوهش نشان می دهد که الگوهای رفتاری شهروندان در معابر اصلی دو منطقه 1 و 10 کلانشهر مشهد شامل محور اصلی بلوار سجاد با اختلاف میانگین -0.41071 در شاخص های سرعت حرکت، ایجاد تعاملات اجتماعی، زمان استفاده از فضا، حضور دسته جمعی و میزان پرتاب زباله به اطراف، نسبت به محور امامیه دارای تفاوت معنی دار و آشکاری است که این خود نشان دهنده ضرورت توجه ویژه به نحوه طراحی فضاهای عمومی شهر از جمله خیابان ها را دارد.
سنجش زیست پذیری بافت های شهری با تأکید بر پایداری اجتماعی (مطالعه موردی: محلات اسکان غیررسمی شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: پایداری اجتماعی به طور کلی با ابعاد کیفی همراه بوده و توأم با آن مفاهیم مشارکت، اعتماد، امنیت، انسجام و کیفیت زیستی را با خود عجین ساخته است. بررسی این مفهوم در محلات با ماهیت اسکان غیررسمی به دلیل رواج الگوی مداخله شهر مدار، شهروند گرا و پایدار بیش از پیش اهمیت یافته است. این مقاله باهدف بررسی زیست پذیری در ابعاد پایداری اجتماعی و سنجش ظرفیت پایداری اجتماعی بافت های اسکان غیررسمی در نمونه موردی شهر همدان نگارش یافته است. روش: روش تحقیق در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی بوده که با استفاده از روش کتابخانه ای و میدانی داده های مورد نیاز گردآوری شده است. شاخص های پژوهش شامل سه مؤلفه مشارکت، امنیت و کیفیت زندگی می باشد. جامعه آماری پژوهش خانوارهای ساکن در محلات اسکان غیررسمی شهر همدان با حجم نمونه 360 مورد می باشد. روش تحلیل با استفاده از آماره های میانگین، واریانس و پیرسون، تی تک نمونه ای و تی زوجی انجام یافته است. روایی پژوهش حاصل مطالعات مبانی نظری و پایایی پژوهش با استفاده از آلفای کرونباخ برابر با 0.68 به دست آمده است. یافته ها: نتایج نشان می دهد با وجود تفاوت های مکانی محلات، وضعیت پایداری اجتماعی در محلات مزبور مشابه هم است. اختلاف میانگین شاخص های مورد بررسی مشارکت و امنیت اجتماعی نسبت به هم اندک ولی اختلاف شاخص کیفیت زندگی با سایر شاخص ها نسبتاً زیاد است. نتایج آزمون تی زوجی و پیرسون نشان می دهد شاخص های با یکدیگر در ارتباط بوده و بر همدیگر اثرگذار می باشند. نتایج: شاخص های پایداری اجتماعی زیست پذیری در بعد عینی و ذهنی کیفیت زندگی با توجه به سطح دسترسی به خدمات و رضایت از خدمات ارائه شده شکاف پایین تری دارد که نشان از نارسایی خدمات رسانی و به تناسب سطح انتظار پایین از خدمات رسانی در محلات مزبور دارد.
عوامل مؤثر بر تخلیه اضطراری روستاهای کوهستانی در مواقع خطر سیل (مورد مطالعه: شهرستان پل دختر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای کاهش اثرهای جانی و مالی مخاطره سیل، قابلیت تخلیه سریع و با سرعت بالا قبل یا در طی وقوع سیل برای امنیت عمومی خانوارهای روستایی بسیار مهم است. بنابراین، در پژوهش حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر قابلیت تخلیه اضطراری روستاهای کوهستانی در مقابل خطر سیل پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و روش اجرای آن توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات پرسش نامه و مصاحبه با مردم محلی است. جامعه آماری شامل خانوارهای روستایی در معرض خطر سیل در روستاهای شهرستان پل دختر است (5392N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای 360 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. انتخاب 60 روستای موردمطالعه نیز به صورت هدفمند بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها و رسیدن به پرسش های پژوهش، از آزمون های t تک نمونه ای، کای اسکوئر، و مدل لجستیک باینری استفاده شد. نتایج نشان داد از بین 35 متغیر موردنظر تحقیق، 14 متغیر به طور قابل توجهی ارتباط معنی داری با قابلیت تخلیه اضطراری در زمان وقوع سیل در بین خانوارهای روستایی شهرستان پل دختر داشته اند. عوامل شخصی، زیربنایی، و ساختاری- نهادی مهم ترین عوامل در این زمینه بوده اند. براساس نتایج، پیشنهادهایی برای بهبود قابلیت تخلیه اضطراری برای خانوارهای روستایی در معرض وقوع خطر سیل ارائه شد. از نتایج این مطالعه می توان برای بهبود قابلیت تخلیه اضطراری خانوارهای روستایی در معرض مخاطره سیل در کشور و کاهش خطرهای ناشی از سیل استفاده کرد.
ابزارهای نظارت سیاسی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و تأثیر آن بر عدالت جغرافیایی در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظارت سیاسی به دلیل اهمیتی که در حفظ نظم عمومی و نیز عدالت میان منطقه ای و جغرافیایی دارد دارای اهمیت بسزایی است. این نوع نظارت از طریق مردم و همچنین مجلس شورای اسلامی صورت می پذیرد. سوال اصلی مقاله حاضر این است که ابزارهای نظارت سیاسی در نظام حقوق جمهوری اسلامی ایران کدام اند و این ابزارها چه تاثیری بر عدالت جغرافیایی بر جای گذاشته اند؟ روش این مقاله توصیفی تحلیلی است. یافته های این مقاله نشان می دهد که ابزارهایی که مردم برای اعمال این نظارت در اختیار دارند شامل نظارت همگانی (امر به معروف و نهی از منکر)، مطبوعات و رسانه های جمعی، احزاب و تشکل های سیاسی و تجمع و راهپیمایی می باشد و ابزارهای مجلس شورای اسلامی شامل تذکر، سؤال، استیضاح، اصل 90 قانون اساسی و تحقیق و تفحص می باشد. همچنین یافته های این مقاله نشان می دهد که یکی از مهم ترین ابزارها برای بهبود وضعیت عدالت جغرافیایی در ایران ابزارهای نظارت سیاسی است زیرا عدالت جغرافیایی در ایران گرفتار عدم تعادل و عدم تواز است. در این مقاله به تشریح این نوع نظارت و ابزارهای اعمال آن و تأثیر آن بر عدالت جغرافیایی در کشور پرداخته می شود.
ارزیابی امکان قرارگیری شاخص دسترسی در میان شاخص های اصلی شکوفایی شهری (مطالعه موردی: شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابتکار عمل شکوفایی شهری در سال 2012 توسط سازمان ملل با شش متغیر بهره وری، پایداری زیست محیطی، عدالت و مشارکت اجتماعی، کیفیت زندگی، توسعه زیرساخت، و حکمرانی و قانون گذاری شهری معرفی شد. از طرف دیگر، مفهوم دسترسی از سوی بیشتر نظریه پردازان برنامه ریزی شهری به صورت یک معیار مهم در ارتقای کیفیت زندگی شهری مطرح شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و هدف اصلی آن ارزیابی تأثیرات شاخص دسترسی در بهبود شاخص شکوفایی شهری به منظور بهبود و کاراترکردن این شاخص جهانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شهروندان مناطق یازده گانه شهر شیراز است که با استفاده از فرمول کوکران (2007) حجم نمونه موردنیاز 384 نفر تعیین شد. برای اطمینان بیشتر، 10درصد به حجم نمونه مورد نیاز اضافه شد و نهایتاً 421 نفر از شهروندان پرسش نامه را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها و سنجش شاخص های شکوفایی شهری و دسترسی در محدوده مورد مطالعه، از روش تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از نرم افزارهای مدل یابی معادلات ساختاری، نظیر AMOS و LISREL، استفاده شده است. بررسی ارتباط بین شاخص های دسترسی با شکوفایی شهری حاکی از آن بود که اغلب شاخص های دسترسی رابطه ای قوی با شکوفایی شهری دارند و می توان شاخص دسترسی را بخشی از سازه شکوفایی مد نظر قرار داد. به عبارت دیگر، شاخص دسترسی بار عاملی قابل قبولی بر روی سازه شکوفایی شهری دارد و موجب بهبود شاخص های برازش مدل شکوفایی شهری و درنتیجه آن اثربخشی بیشتر تحلیل ها و ارزیابی های شکوفایی شهری می شود.
بررسی الگوی فضایی مصرف آب خانگی در اصفهان و تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف بررسی الگوی فضایی مصرف آب خانگی در مناطق مختلف اصفهان و تحلیل عوامل اجتماعی و فرهنگی مؤثر بر آن انجام گرفته است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی - تحلیلی است. داده ها به دو روش اسنادی و پیمایشی گردآوری شده و با استفاده از روش های آمار توصیفی و استنباطی از قبیل همبستگی و رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر و با به کارگیری نرم افزار Spssتجزیه و تحلیل شده است. همچنین، برای نشان دادن توزیع گروه های مختلف مقدار مصرف آب خانواده روی نقشه از مدل تحلیل خوشه ای به روش آنالیز مکانی نقاط داغ در نرم افزار GISاستفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که میانگین مصرف آب خانوارها در منطقه 2 آبفا به طور معناداری بیشتر از سایر مناطق است. نتایج تحلیل حاکی از آن است که پنج متغیر درآمد ماهیانه خانوار، تعداد واحد مسکونی، عمر ساختمان، تعداد اعضای خانوار، و احساس وظیفه در صرفه جویی در مصرف به طور مستقیم در مصرف آب خانوار تأثیر داشته است. علاوه بر این،شش متغیر نوع مالکیت مسکونی، تحصیلات سرپرست خانوار، سن سرپرست خانوار، نوع واحد مسکونی، مدت سکونت در واحد مسکونی، و مساحت زیربنای واحد مسکونی به طور غیرمستقیم در میزان مصرف آب خانوار تأثیرگذار بوده اند. بر همین اساس،برای مدیریت تقاضای مصرف آب خانگی بر توجه به اقدامات فرهنگی در رابطه با ارتقای سطح آگاهی مصرف کنندگان درمورد درک اهمیت مسئله کمبود آب و آموزش و اجرای روش های بهینه مصرف آب خانگی توصیه شده است.
تبیین نقش مهاجرت های معکوس در توسعه اقتصادی-اجتماعی سکونتگاه های روستایی(مورد مطالعه روستاهای منطقه 19)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، همبستگی و علی و باهدف تبیین نقش مهاجرت های معکوس در توسعه سکونتگاه های روستاییان منطقه19 صورت گرفته است. همچنین شناسایی مهمترین عوامل دخیل در مهاجرت های معکوس روستاییان هدف دیگر تحقیق به شمار می رود. سوال اصلی تحقیق آن است که بدانیم چه رابطه ای بین مهاجرت های معکوس و توسعه اقتصادی، اجتماعی سکونتگاه های روستایی وجود دارد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته می باشد که روایی آن با نظر کارشناسان مربوطه بصورت صوری مورد تأیید قرار گرفته، و برای تعیین پایایی پرسشنامه نیز از مقدار آلفای کرونباخ استفاده شد که برابر با 78/0 بوده و در تحقیقات مربوط به علوم انسانی این مقدار رضایت بخش می باشد. حجم جامعه آماری پژوهش بر اساس مدل کوکران 384 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی بود. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از آزمون های آماری تی تک نمونه ای و تی مستقل و از نرم افزارهای spss و pls استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان داد که نقش آفرینی مهاجرت های معکوس در توسعه سکونتگاه های روستایی از لحاظ ابعاد اقتصادی، اجتماعی خیلی زیاد می باشد. نتایج بررسی تفاوت نظرات دو گروه کارشناسان و مهاجران با استفاده از آزمون تی مستقل نشان داد سطح معنی داری برای مؤلفه های اقتصادی، اجتماعی کمتر از 05/0 و تفاوت معناداری بین میانگین نظرات کارشناسان و مهاجران در خصوص تاثیرگذاری مهاجرت معکوس بر توسعه اقتصادی و اجتماعی سکونتگاه های روستایی وجود دارد.
تحلیل موانع بهره گیری از رویکرد توسعه میان افزا مطالعه موردی: شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
توجه به ظرفیت های توسعه ای درون شهر (توسعه میان افزا)، امروزه به عنوان یکی از سیاست های مهم در حوزه برنامه ریزی شهری جهت مقابله با پدیده گسترش شهرها موردقبول واقع شده است. برخلاف سایر سیاست های توسعه شهری با توجه به اینکه در بستر موجود و با حضور ساکنان و شهروندان و واحدهای همسایگی صورت می پذیرد موضعی پیچیده، چندوجهی، میان بخشی است که نه فقط یک کار فیزیکی، کالبدی و شهرسازی است بلکه دارای ابعاد قوی اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و زیست محیطی نیز می باشد. بنابراین استفاده از این رویکرد، بدون توجه به بسترهای مناسب و شناسایی موانع آن، قابل تحقق نیست. هدف اصلی این پژوهش تحلیل موانع بهره گیری از توسعه میان افزا در شهر اهواز می باشد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش، توصیفی –تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران و کارشناسان شهرداری اهواز می باشند با استفاده از نمونه گیری هدفمند، 40 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. جهت تحلیل داده ها از تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم در نرم افزار آموس 24 استفاده شده است. در این پژوهش، از ابعاد اقتصادی، اجتماعی، اداری و قانونی با 21 شاخص مشاهده پذیر استفاده گردید. نتایج حاصل نشان می دهد مدیران و کارشناسان معتقدند که عوامل قانونی - اداری با ضریب بیشترین تأثیر را بر عدم تحقق و اجرای رویکرد توسعه میان افزا در شهر اهواز دارد و بعدازآن متغیر اقتصادی با ضریب 94/0 متغیر اجتماعی با ضریب 66/0 متغیر کالبدی با ضریب 55/0 به ترتیب بیشترین تا کمترین تأثیر را بر عدم تحقق اجرای توسعه میان افزا در شهر اهواز دارند.
تحلیل بازآفرینی شهری با تأکید بر بعد کالبدی مطالعه موردی: شهر بجنورد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۳ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
93 - 104
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی یکی از مهم ترین رویکردهای توسعه در نواحی شهری است که می تواند با توجه و الزام به رعایت اصول توسعه پایدار، نقش مهمی در ارتقا و توسعه ابعاد مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و محیطی شهرها داشته باشد. می توان از طرح های بازآفرینی در شهرها به عنوان بزرگ ترین رویداد شهری یاد کرد چراکه تحولات ریشه ای و عمیقی را در جهت بهبود عملکرد شهرها به ویژه در بعد کالبدی آن به وجود آورده است. ازاین رو با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر سعی دارد به مطالعه تحلیل بازآفرینی در بعد کالبدی شهر بجنورد بپردازد. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی – تحلیلی و از نوع کاربردی می باشد. ابزار پژوهش پرسشنامه می باشد. جامعه آماری پژوهش گروه خبرگان تشکیل می دهند که از میان آن ها 15 نفر به روش گلوله برفی انتخاب شدند. ابزار تجزیه وتحلیل آماری نیز، نرم افزارهای spss و Super decision و آزمون های تی تک نمونه ای و Anp می باشد. بر اساس تحلیل صورت گرفته مشخص گردید که در طرح بازآفرینی شهر بجنورد شاخص مسکن و زیرساخت های آن بالاترین ارزش را با مقدار 486/0 دارد، شاخص مسکن با 269/0 و توجه به کیفیت مسکن با ضریب اهمیتی برابر با 167/0 در مراتب بعدی قرارگرفته اند. کم اهمیت ترین مقدار به حمل ونقل و ارتباطات و با مقدار 078/0 اختصاص یافته است. بنابراین می توان نتیجه گرفت در بازآفرینی شهر بجنورد بیشتر کاربری مسکونی و بحث نوسازی و ساخت وساز واحدهای مسکونی مدنظر بوده و توجهی به اصول بازآفرینی از قبیل نیازهای ساکنین به مسکن مناسب، حمل ونقل و زیرساخت های آن، اوقات فراغت، پارکینگ های مناسب و ... نشده و این مشکلات ممکن است همچون قبل وجود داشته باشد. این امر حاکی از آن است که بسترهای کالبدی و عملکردی موجود در بافت جهت رسیدن به ارزش افزوده و بازآفرینی محدوده در راستای حفظ و باز زنده سازی هویت بومی و ارتقاء کیفی آن، مناسب نمی باشد.
ارزیابی مکان گزینی کاربری های ورزشی با تأکید بر عدالت اجتماعی و تعادل فضایی، مطالعه موردی: شهر شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف ارزیابی مکان گزینی کاربری های ورزشی با تأکید بر عدالت اجتماعی و تعادل فضایی در شهر شیراز اجرا گردید. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده است که براساس 11 معیار صورت گرفت. برای بررسی معیارها از لایه های مجاورت با کاربری های سازگار، عدم مجاورت با کاربری های ناسازگار، دسترسی به حمل ونقل عمومی، دسترسی به پارکینگ عمومی، دسترسی به شبکه حمل ونقل شریانی، تعیین شعاع عملکرد در مقیاس منطقه ای و فرامنطقه ای، توجه به کاربری مصوب طرح تفصیلی، جمعیت جوان، تراکم جمعیت، سرانه ورزشی موجود و عدم قرارگیری بر روی شیب نامناسب استفاده گردید. به منظور تعیین اولویت هرکدام از معیارها، پرسشنامه محقق ساخته با نرخ سازگاری (CR)، 1/0 معیارها و زیرمعیارها تنظیم توسط 40 نفر از متخصصین امر تکمیل، سپس با تشکیل ماتریس مقایسه زوجی داده ها امتیاز هر معیار توسط متخصصین تعیین شد و 7 اولویت استخراج گردید. نتایج تحقیق نشان داد که روش همپوشانی فازی نسبت به همپوشانی شاخص، انعطاف پذیری بالاتری دارد. نتایج 2 روش حدود 60 درصد باهم اشتراک داشتند. از یافته های تحقیق می توان نتیجه گرفت استفاده از GIS و AHP روشی مناسب برای ارزیابی مکان گزینی بوده و به برنامه ریزان و مدیران شهری توصیه می شود از نتایج این تحقیق برای مکان گزینی مراکز ورزشی جدید استفاده نمایند. نوآوری این تحقیق در استفاده از چند روش تحلیلی ترکیبی در بستر GIS می باشد.
تحلیل نقش هم افزایی میان نهادی در بازآفرینی شهری با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: منطقه ۸ شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
241 - 261
حوزههای تخصصی:
سیستم مدیریت شهری زمانی موفق است که نهادهای مدیریتی آن هم در بین واحدهای مستقل خود هم در بین نهادهای مدیریتی دیگر هماهنگی برقرار کند. در این راستا، رویکرد هم افزایی به عنوان یکی از نتایج مدیریت یک پارچه مطرح می شود. هدف از این پژوهش بررسی نقش هم افزایی میان نهادی در نهادهای متولی بازآفرینی منطقه ۸ شیراز است تا اولاً شناخت صحیحی از وضعیت مناسبات نهادهای ذی ربط با یکدیگر حاصل شود و همچنین مشکلات و مسائل هم افزایی نهادهای متولی بررسی شود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و، به منظور تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه و نیز مصاحبه، از روش کمّی تحلیل شبکه و نیز تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد شاخص های کلان شبکه در هر سه شاخص هم افزایی شامل مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی دچار ضعف اند. بر این اساس، شاخص تراکم در سه شبکه مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی به ترتیب 7/32، 41، و 2/28درصد است که در هر سه شبکه کمتر از میانگین 50درصد بوده است. میزان شاخص دوسویگی نیز بیانگر سطح پایداری کمتر از 50درصد در اغلب نهادهای ذی ربط بازآفرینی است. شاخص انتقال یافتگی به ترتیب با میزان 22/22، 36/25، و 85/17درصد در سه شبکه مذکور بیانگر عدم نهادینه شدن روابط در شبکه کلان است. همچنین، باتوجه به وجود رابطه معنی دار (Sig< 0.00) بین سه شاخص هم افزایی(مشارکت به عنوان متغیر وابسته و اعتماد و اطلاع رسانی به عنوان متغیرهای مستقل) این نتیجه حاصل می آید که ایجاد مشارکت مؤثر بین نهادهای بازآفرینی نیازمند بهبود سازوکارهای اطلاع رسانی و نیز اعتماد است.
تحلیل و ارزیابی پارامترهای ژئومورفولوژیکی تأثیرگذار بر جهات توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از روش هایANP وAHP و الگوریتم های فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۴
147 - 170
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون جمعیّت شهرنشین، تبدیل روستاهای بزرگ به شهر و پذیرفتن نقش مرکزیت اداری یک روستا-شهر، باعث رشد ازهم گسیخته کالبد شهری می شود. نابهنجاری در ساختار فضایی شهر باعث چالش ها و مشکلات عدیده ای در نظام برنامه ریزی شهری و مدیریت مخاطرات شهری می شود. عوامل ژئومورفولوژیکی، مهم ترین و اثر گذارترین پارامترهای مؤثر در پیدایش، استقرار و توسعه یک شهر هستند. هدف از این پژوهش، تحلیل عوامل مؤثر در توسعه فیزیکی شهر بجنورد با استفاده از مدل های تصمیم گیری چندمعیاره و منطق فازی است. در این تحقیق از نقشه های توپوگرافی، زمین شناسی وتصاویر ماهواره ای استفاده و اطلاعات حاصل از آن در ژئودیتابیس (GIS) ساماندهی شد؛ سپس 15 شاخص مهم و اساسی در 4 گروه اصلی ژئومورفولوژی، زمین شناسی، کاربری و محیطی، دسترسی، تعیین و لایه های اطلاعاتی آن ها ساخته شد. در راستای هدف تحقیق، از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، روش تحلیل شبکه (ANP) و منطق فازی استفاده و پهنه های مناسب توسعه فیزیکی شهر بجنورد معرفی شد و مورد ارزیابی قرار گرفت. بررسی نرخ رشد جمعیت شهری نشان دهنده افزایش وسعت شهر و تغییر کاربری هاست. مطابق با بررسی های انجام شده، مساحت محدوده شهری در سال 1999، 36/28 کیلومتر مربع بوده است که این میزان در سال 2016 به 38/38 کیلومتر مربع رسیده است که حاکی از آن است که 11/10 کیلومتر مربع به وسعت شهر افزوده شده است. 3/5 درصد از محدوده های افزایش یافته در کلاس کاربری باغی، 05/4 در کلاس اراضی کشاورزی، 5/7 در کلاس مراتع درجه 1، 89/17 درصد در کلاس درجه 2 و 09/65 درصد در محدوده های بایر اطراف شهر و روستاها واقع شده اند. نتایج تحقیق حاصل از سه روش نشان می دهد، به ترتیب 1/51 و 5/81 کیلومتر مربع از دشت بجنورد در کلاس مناسب و بسیار مناسب قرار دارند که جمعاً 5/16 درصد از دشت بجنورد را در بر می گیرند. این عرصه ها منطبق بر مناطق غربی و جنوب غربی شهر بجنورد در امتداد جاده بجنورد-گرگان و بجنورد-اسفراین قرار گرفته و از نظر ژئومورفولوژیکی مناسب ترین اراضی هستند. محاسبات نشان می دهد، روش منطق فازی در اختصاص شرط های ریاضی و جبری و ایجاد لایه های اطلاعاتی دقیق و علمی است و در مقابل، در روشANP ارتباط و همبستگی بین معیار ها در سیستم، لحاظ شده و تصمیم گیری را واقعی و سازنده تر می کند؛ ازاین رو پیشنهاد می شود در تحقیقات آتی، از تلفیق این دو مدل (FANP) استفاده شود.