فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۷٬۹۰۱ تا ۱۷٬۹۲۰ مورد از کل ۳۳٬۸۴۴ مورد.
منبع:
جغرافیا سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۹
161 - 177
حوزههای تخصصی:
تامین معیشت روستاییان و مهمتر از آن، پایدار نمودن سیستم های معیشتی به عنوان اصل اساسی در رویکرد غالب برنامه ریزی توسعه روستایی در عصر حاضر پذیرفته شده است. راهکار اصلی دستیابی به این اصل، ارتقای سطح تاب آوری معیشتی جامعه روستایی می باشد تا روستاییان بتوانند در برابر بحرانهای محیطی و انسانی دوام بیاورند. در این راستا، پژوهش کاربردی حاضر به روش توصیفی- تحلیلی به ارزیابی سطح تاب آوری معیشتی مهاجران بازگشتی به دهستان دزلی شهرستان سروآباد پرداخته تا بدین ترتیب شناخت جامعی از وضع موجود سطح تاب آوری معیشتی منطقه مورد مطالعه حاصل گردد و این شناخت زمینه ساز اتخاذ راهکارهای کاربردی جهت هرچه تاب آورتر نمودن نظام معیشتی روستاییان و جذب مهاجران گردد. پرسشنامه هایی در برگیرنده سه شاخص اصلی تاب آوری معیشتی(اقتصادی، اجتماعی، کالبدی-محیطی) به صورت هدفمند در میان خانوارهای بازگشتی به روستاها توزیع گردید. پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده با استفاده از آزمون های آماری همچون: ویلکاکسون، تی زوجی، تحلیل مسیر و ابزار نزدیک ترین همسایگی در شاخص توزیع فضایی Arc GIS، نشان دادند که با اقدامات اقتصادی و اجتماعی انجام گرفته سطح تاب آوری معیشتی خانوارهای بازگشتی از میانگین نامطلوب 2.69 دوره شهرنشینی به مقدار رضایت بخش 3.39 در دوره بازگشت به روستاها بهبود یافته است و در این میان شاخص اقتصادی می باشد که بیشترین تاثیر را در این بهبود وضعیت داشته است. همچنین توزیع فضایی تاب آوری معیشتی این خانوارها در سطح بخش به صورت نرمال و با رعایت اصل عدالت فضایی صورت گرفته است.
مسئله یابی و آسیب شناسی اجتماعی پدیده حاشیه نشینی شهری در کلانشهر تبریز با رویکرد توانمندسازی
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر به بررسی مسائل و آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی شهر تبریز با رویکرد توانمند سازی پرداخته است. از لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت و روش از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و جهت جمع آوری داده ها و اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و میدانی و تکنیک های روش مشارکتی شامل مشاهده، مصاحبه، بحث گروهی و غیره استفاده شده است. قلمرو مکانی تحقیق، مناطق حاشیه نشین کلانشهر تبریز (دوره ایچی، قربانی، سیلاب، حیدرآباد و پاتوق) است. جهت تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که اکثر خانواده های حاشیه نشینی شغل رسمی برای تأمین معاش خود ندارند و چون این افراد عموماً فاقد مهارت و تخصص و سرمایه گذاری می باشند به مشاغل کاذب و بعضاً مجرمانه مثل دست فروشی، کوپن فروشی، تکدی گری، خریدوفروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند.وجود خرده فرهنگ های خاص باعث شده جذب فرهنگ های شهری نشده و نیز فقر فرهنگی امکان نفوذ در آن ها را برای اجرای برنامه های مختلف اجتماعی، چون بهداشت و تنظیم خانواده و غیره مشکل می سازد. از عوامل گرایش به اعتیاد، فقر، بیکاری، فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و در دسترس بودن مواد مخدر را می توان نام برد. در تکمیل بحث، نتایج معادلات ساختاری نشان می دهد «ترک تحصیل به خاطر فقر اقتصادی»، «سطح سواد پایین» و «فقدان مراکز فرهنگی، تفریحی» مهم ترین آسیب های اجتماعی حاشیه نشینی بوده که دارای ارتباط معناداری هستند. ترکیب این سه عامل آسیب های جدی دیگری چون «اعتیاد»، «نبود شغل رسمی» و «اشتغال کاذب» را باعث شده است.
موانع شکل گیری پیوندهای روستایی-شهری در کلانشهر تهران مورد: بخش مرکزی شهرستان شهریار
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به تحلیل موانع شکل گیری پیوند های روستایی – شهری در نواحی پیرامون کلانشهر تهران پرداخته شده است. این پژوهش از نوع توصیفی- تحلیلی و براساس هدف کاربردی و از نظر روش میدانی است. جامعه آماری شامل 46 روستای بخش مرکزی شهریار بوده که حجم نمونه کالبدی برابر با 13 روستا و نمونه انسانی برابر با 381 نفر انتخاب شده است. نتایج نشان داد جریانات خدمات آموزشی و خدمات بهداشتی درمانی بصورت سلسله مراتبی و سایر جریانات بصورت قطبی می باشند و جز جریان مردم و محصول سایر جریانات یکسویه می یاشند. در بین عوامل متاثر از محیط و نظام اسکان، دسترسی به خدمات زیر بنایی به عنوان یکی از موانع شکل گیری پیوندهای روستا-شهری روستاهای مورد مطالعه و شهر شهریار شناخته شد. در بررسی موانع متاثر از نظام اجتماعی – اقتصادی به کیفیت خدمات، نظام سیاست گذاری کارآمد، وجود مراکز پشتیبان تولید و کیفیت ارایه خدمات آن، وجود مراکز فرآوری صنعتی محصولات و وجود تولید تجاری در ناحیه روستایی پرداخته شد. تمام این عوامل در سطح معناداری کمتر از 5 درصد و حد بالا و پایین منفی بعنوان موانع شناخته شدند. بر این اساس می توان نتیجه گرفت: تحقق پیوندهای روستایی – شهری در نظام یکپارچه روستایی – شهری امکان پذیر است، در این نظام نقش پذیری روستاها و شهرها، وابسته به به شرایط و منابع محیط و تا زیاد متاثر از اصلاحات ساختاری در نظام اجتماعی – اقتصادی است. در این بین، نقش نظام سیاستگذاری کلیدی تر است.
ارزیابی میزان رضایتمندی گردشگران از کیفیت خدمات گردشگری بر اساس مدل کانو و سروکوال (مطالعه موردی: واحدهای پذیرائی محله دربند تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت گردشگری از اهمیتی برخوردار است که در بازگشت مجدد گردشگران تأثیر می گذارد. ازاین رو برای تحریک سرمایه گذاری داخلی و خارجی، افزایش کسب وکار، بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی جامعه نیاز به توسعه گردشگری باکیفیت است. ارزیابی میزان رضایت گردشگران از کیفیت خدمات هدف اصلی پژوهش را تشکیل می دهد. پژوهش ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی تحلیلی است. پایایی داده ها بر اساس ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده که نشان دهنده عدد 0.834 و روایی داده ها نیز بر اساس شیوه روایی محتوا مطابق با نظر اساتید انجام گرفته است. در تحلیل داده ها از آزمون های آماری توصیفی و استنباطی ویلکاکسون و اسپیرمن بهره گیری شده است. جامعه آماری پژوهش نیز شامل گردشگرانی است که از خدمات واحدهای پذیرایی در محله دربند استفاده کرده اند و حجم آن با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 354 نفر، و با روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. یافته های تحقیق بر اساس ابعاد پنج گانه کیفیت خدمات سروکوال نشان می دهد که بیشترین شکاف کیفیت در بعد محسوسات با میزان فاصله 0.33- و کمترین شکاف در بعد پاسخگویی با میزان فاصله 0.34 مشاهده می شود. همچنین بر اساس یافته های مدل کانو 6 ویژگی از 19 ویژگی کیفیت خدمات به عنوان ویژگی جذاب، 5 ویژگی کیفیت خدمات به عنوان ویژگی تک بعدی، 6 ویژگی الزامی و 2 ویژگی کیفیت خدمات باقیمانده بی تفاوت طبقه بندی شدند. همچنین در پایان از طریق برقراری ضریب همبستگی اسپیرمن، ارتباط بین میزان تحصیلات و درآمد با ابعاد گوناگون کیفیت خدمات مورد آزمون قرار گرفت.
برنامه ریزی بازتوسعه اراضی متروکه شهری منطقه 19 تهران با تأکید بر رویکرد توسعه میان افزا (مطالعه موردی: منطقه 19 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درپی رشد سریع و گسترش افقی شهرها، بسیاری از اراضی، کاربری ها و بافت های فرسوده به صورت دایر و بایر در شهرها درپی این توسعه غیراصولی و شتاب زده، از جریان عمران و توسعه بازمانده اند .بخش قابل ملاحظه ای (بین 15 تا 25 درصد) از بافت پر شهرها را به خود اختصاص داده اند که ارزش زیادی دارند. منطقه 19 شهر تهران به عنوان دروازه غربی ورود به تهران، از موقعیت استراتژیکی برخوردار است. در حال حاضر میزان قابل تأملی از اراضی اختصاص یافته به صنایع و انبارها، غیرفعال یا متروکه هستند. چنین زمین هایی مسائل و مشکلات زیادی ازجمله رکود اقتصادی و کاهش ارزش زمین، آلودگی محیطی (تجمع زباله و نخاله ساختمانی)، آلودگی بصری، اختلال در عملکردهای شهری چون خدمات رسانی و دسترسی، کاهش نفوذپذیری در بخش هایی از منطقه، تأثیر منفی بر امنیت محیط، کاهش سرزندگی و شادابی محیط شهری برای رشد اجتماعی را ایجاد کرده است. بنابراین پژوهش حاضر تحت عنوان «برنامه ریزی و ساماندهی فضاهای رهاشده و متروکه» در منطقه 19 با توجه به ضرورت های موجود و در راستای توسعه ی میان افزای شهری نگاشته شده است. روش تحقیق به صورت توصیفی – تحلیلی و جمع آوری داده ها به صورت اسنادی- میدانی بوده است که. براساس هدف از نوع تحقیقات کاربردی محسوب می شود. بعد از شناسایی منطقه، استخراج شاخص ها و معیارها، اراضی و فضاهای متروکه موجود در منطقه شناسایی شد. از طریق مدل swot و qspm راهبردهای ساماندهی اراضی مذکور مشخص شد که به ترتیب اولویت عبارت اند از: توسعه مجدد اراضی رهاشده و بارگذاری اراضی متروکه در راستای توسعه ی اقتصادی و اجتماعی منطقه، وضع عوارض بر زمین های متروکه و معاملات آن ها، استفاده از فضاهای رهاشده و متروکه برای تأمین بخشی از کمبودهای خدماتی منطقه، اولویت دهی به ساماندهی اراضی رها مانده ای که دسترسی مناسب تری به شبکه های شریانی منطقه و خارج از منطقه دارند، برقراری کیفیت مطلوب و یکپارچه سازی بافت و ایجاد انسجام در سازمان فضایی و استخوان بندی منطقه و در نهایت سیاست های راهبردی و سازوکارهای اجرایی این راهبردها نیز ارائه شده است.
سنجش و ارزیابی وضعیت شاخص های شهر خلاق مطالعه موردی: مناطق پنج گانه شهر زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
1 - 22
حوزههای تخصصی:
شهرها همواره مکانی برای ابداع، نوآوری و خلاقیت هستند. در واقع شهر خلاق محیط مساعدی برای تربیت خلاقیت انسانی است که زمینه پرورش خلاقیت ساکنین خود را فراهم می آورد. پژوهش حاضر، در صدد ارزیابی وضعیت شاخص های شهرخلاق در مناطق پنج گانه شهر زاهدان می باشد. روش پژوهش، توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی می باشد. اخذ داده ها و اطلاعات به دو صورت اسنادی و میدانی (پرسشنامه) در پنج شاخص؛ مشارکت، تنوع شهری، سرزندگی فضاهای شهری، تکنولوژی ارتباطی، کارایی و اثربخشی، صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل ساکنان شهر زاهدان( 575116 نفر) بوده و حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 323 نفر محاسبه و به صورت تصادفی ساده توزیع گردید. بمنظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و آزمون های آماری تی تک نمونه ای، تحلیل واریانس و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بهره گرفته شد. نتایج حاصل از تحلیل واریانس حاکی است که در میان مناطق پنج گانه شهر زاهدان به لحاظ شاخص-های شهر خلاق تفاوت معنی داری وجود دارد. بطوریکه منطقه پنج و یک به ترتیب با میانگین (88/2) و (81/2) در رتبه ی اول و دوم و منطقه چهار و سه به ترتیب با میانگین (85/1) و (70/1) در بدترین وضعیت قرار دارند. همچنین، نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان می دهد از میان شاخص های مورد بررسی، بدترین وضعیت را شاخص مشارکت با میانگین (83/1) و شاخص سرزندگی فضاهای شهری با میانگین (20/2)، داشته اند، شاخص تنوع شهری با میانگین (44/2) و شاخص کارایی و اثربخشی با میانگین (53/2)، هم پایین تر از حد متوسط می باشند و شاخص تکنولوژی ارتباطی با میانگین (84/2) بالاترین امتیاز را در میان شاخص ها به خود اختصاص داده است. در جمع بندی نهایی، بر اساس میانگین کلی شاخص های شهر خلاق، شهر زاهدان، پایین تر از میانگین حد متوسط و دارای وضعیت نامطلوبی می باشد. اینک بمنظور تحقق شهرخلاق در زاهدان، متناسب با یافته های پژوهش، راهبردهای رهگشا در متن مقاله ارائه گردیده است.
مقایسه برآورد نرخ و حجم رسوبگذاری در کانال دسترسی بندرامام خمینی (ره) با استفاده از روش های هیدروگرافی،تئوری بایکر و مدل سازی توسط مایک21(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سپهر دوره ۲۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰۶
141 - 152
حوزههای تخصصی:
رسوب گذاری در کانال های دسترسی بنادر یک مشکل عمده برای مسئولان بندر و همچنین شناورهایی است که در این کانال ها تردد می نمایند.این پدیده علاوه بر تحمیل هزینه های سنگین به بندر، خطراتی را در این بخش حیاتی از بندر برای شناورها بوجود می آورد . در این تحقیق به بررسی و برآورد نرخ و حجم رسوب گذاری در کانال دسترسی بندر امام خمینی (ره) بر اساس اطلاعات میدانی پرداخته شده است. در پژوهش حاضر، تحلیل هایی در مورد وضعیت جغرافیایی از قبیل تراز بستر، تحلیل سری های زمانی موج و جزر و مد (به عنوان جریان) در منطقه توسط نرم افزار مایک 21 انجام و مدلسازی مناسبی ارائه شد.جهت بررسی حجم و نرخ رسوب گذاری از روش های هیدروگرافی، تئوری بایکر و مدلسازی توسط مایک21 استفاده گردید. الگوی هیدرودینامیک جریان و انتقال رسوب با استفاده از روش های مهندسی معتبر انجام شده است. همزمان مجموعه اطلاعات و داده های کتابخانه ای و نتایج داده های میدانی موجود، جمع آوری و تجزیه و تحلیل گردیده و نتایج بدست آمده از روش های مختلف (هیدروگرافی،بایکر و مایک21) کالیبره شدند. براساس نتایج حاصله و بررسی نقشه های هیدروگرافی مقدار واقعی رسوب گذاری در کانال /s/m 000078 m 3 /0بدست آمد و باتوجه به اینکه روش هیدروگرافی معیاری برای کار و محاسبات به روش های دیگر در نظر گرفته شد، درصد خطای نتایج حاصل از محاسبات بایکر 12 % و مدلسازی مایک حدود 20 % محاسبه گردید. بر این اساس ضرائب بدون بعد 88/0= برای تئوری بایکر و 2/1= برای نتایج حاصل از محاسبات توسط مایک21 بدست آمد که نشان دهنده دقت خوبی بود. براساس نتایج حاصله می توان شیوه بهینه لایروبی و تغییرات مورفولیژیکی منطقه را بر اساس مدل های حاصله بدست آورد.
ارزشیابی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر بر جذب و ارتقای مشارکت سازمان های مردم نهاد (NGOs) در فرایند مدیریت پسماند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش محیط زیست و توسعه پایدار سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱
87 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق، ارزشیابی و اولویت بندی مؤلفه های مؤثر در جذب و ارتقای مشارکت سازمان های مردم نهاد در مدیریت پسماند در تهران می باشد. این تحقیق از نوع کاربردی می باشد. بدین منظور، دو جامعه آماری شامل مدیران سازمان های مردم نهاد و سازمان مدیریت پسماند شهرداری به ترتیب به منظور بررسی و تحلیل عوامل مؤثر بر مشارکت در مدیریت پسماند و رتبه بندی گزینه ها از طریق پرسش نامه و ماتریس تصمیم، موردمطالعه قرار گرفتند. پرسش نامه در طیف پنج گزینه ای لیکرت تهیه و روایی و پایایی آن تائید شد. داده ها از طریق تحلیل عاملی در نرم افزار SPSS 20.0 آنالیز شدند. نتایج به عنوان گزینه ها در تصمیم گیری چندمتغیره شامل TOPSIS و ANP و در محیط نرم افزار Expert choice بکار گرفته شدند. نتایج نشان داد که بر اساس ملاک کیسر، تعداد 5 مؤلفه مناسب تشخیص داده شد که مقدار ویژه آنها بیش از 1 بوده است. مؤلفه اول بیشترین سهم (751/21%) و مؤلفه پنجم کمترین سهم (446/10%) را در تبیین واریانس کل متغیرها داشتند و درمجموع پنج مؤلفه مذکور توانسته اند 56/71 درصد از واریانس کل متغیرها را برآورد نمایند. بر اساس نتایج فرایند تحلیل شبکه ای، گزینه «تسهیل مقررات و رفع موانع قانونی» (وزن نهایی 232/0) بیشترین اهمیت و تأثیر را در مشارکت سازمان های مردم نهاد در مدیریت پسماند شهر تهران داشته است. فاصله گزینه ها با راه حل ایده آل و عکس راه حل ایده آل نشان داد که گزینه اول با کمترین فاصله (054/0) دارای بیشترین میزان اهمیت اثر محیط زیستی، بهداشتی و اقتصادی تحت تأثیر اجرای طرح مشارکت سازمان های مردم نهاد در امر مدیریت پسماندهای شهر تهران خواهد بود.
نقش تمرکز جغرافیایی صنایع و تخصصی شدن منطقه ای در شکل دهی به ساختار فضایی ایران طی دوره زمانی 1390-1376(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعیین جایگاه مناطق مختلف در تقسیم کار فضایی و شناخت ساختار صنعت در سطح کشور اهمیت ویژه ای دارد. یکی از مهم ترین عناصر ساختار صنعت، تمرکز جغرافیایی است. با توجه به اینکه در بیشتر مطالعات مربوط به توسعه منطقه ای، موضوع تمرکز جغرافیایی و تخصصی شدن منطقه ای صنایع همواره در کنار هم مطرح شده اند، هدف این مقاله نیز تحلیل نقش تمرکز فضایی صنایع و تخصصی شدن منطقه ای در شکل گیری تقسیم کار فضایی در ایران در بازه زمانی 1390 –1376 است. روش پژوهش کمّی و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی است. برای دستیابی به هدف، روش های تحلیل کمّی شامل ضریب جینی تمرکز، ضریب جینی تخصصی شدن و ضریب مکانی به کار رفته است. درنهایت با بهره گیری از ضریب پیرسون، همبستگی بین تخصصی شدن و تمرکز جغرافیایی در بخش های صنعتی مختلف ایران سنجیده شده است. نتایج یافته ها نشان می دهد متوسط تمرکز در دوره مدنظر 21 درصد افزایش یافته است که حاکی از گرایش صنایع به تمرکز جغرافیایی است؛ این تمرکز عمدتاً در استان های تهران، اصفهان و آذربایجان شرقی بوده است؛ اگرچه در پایان دوره به سمت استان هایی مانند خراسان، یزد و خوزستان نیز گرایش یافته است؛ همچنین نتایج یافته های این پژوهش نشان می دهد بین تخصصی شدن منطقه ای و تمرکز جغرافیایی صنعت در ایران رابطه معنا داری وجود دارد و استان های با تمرکز جغرافیایی بیشتر تخصصی هم شده اند؛ از این رو تقسیم کار فضایی در بعضی مناطق ایران شکل گرفته است.
تحلیل ژئوپلیتیک؛ بازنمایی فضاهای ترس در سینما(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۵۰)
21 - 55
حوزههای تخصصی:
حس مکان یکی از مفاهیم جغرافیایی است که در ژئوپلیتیک روزمره حضوری آشکار دارد. علاوه بر عوامل جغرافیایی عناصر روانشاسانه و عوامل اجتماعی مختلفی نیز در شکل گیری حس مکان نقش دارند. ترس یکی از عناصر روانشناسانه ای است که نه تنها برای تعریف حس مکان، بلکه جهت تحلیل کارکرد فضای جغرافیایی کاربرد دارد. بهعبارت دیگر، ترس یکی از عوامل بازتاب دهنده تأثیر جغرافیا در زندگی روزمره انسان است که خلق یک جغرافیای تخیلی به نام فضاهای ترس را در پی دارد. همه انسان ها به واسطه تجربه شخصی یا بازنمایی رسانه با فضاهای ترس آشنا هستند. یکی از رسانه هایی که در بازنمایی، بازتولید و بازتعریف فضاهای ترس نقش دارد سینما است. از نظر جغرافیایی، این بازنمایی ها که در موقعیت های گوناگون و با اهداف و کارکردهای متفاوتی صورت می پذیرند در شکل گیری ادراک فضایی و حس مکانِ انسان نسبت به فضا/مکان تأثیرگذار است. یکی از بحث های مهم در هر دوی جغرافیای انسانی انتقادی و ژئوپلیتیک انتقادی کارکرد بازنمایی ها و تصویرسازی های سینما از احساساتی نظیر امنیت، امید و ترس در فرآیندهای جغرافیایی است. مقاله حاضر با ارائه یک تحلیل ژئوپلیتیک از نقش سینما در بازنمایی "فضاهای ترس"، تأثیر این امر بر فرآیندهایژئوپلیتیک و فضایی را مورد بررسی قرار میدهد.
ارزیابی تاثیر عوامل طبیعی و انسانی بر تراز آبهای زیر زمینی شهرستان داراب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۶
145 - 160
حوزههای تخصصی:
تاثیر عوامل طبیعی و انسانی موثر بر تراز آبهای زیر زمینی دشت داراب بررسی گردید تا مشخص شود که سهم هر یک از این عوامل در کاهش تراز آبهای زیرزمینی منطقه به چه میزان است. همزمانی تغییرات آب و هوایی و رشد روزافزون جمعیت، صنعت و کشاورزی در دهه های اخیر موجب ابهام در بیان عامل موثرتر در کاهش شدید ذخایر آبهای زیرزمینی کشور شده است. دشت داراب در جنوب شرقی استان فارس از دشت های مهم کشور در زمینه ی تولیدات زراعی و باغی است. هرچند عوامل طبیعی متعددی در این زمینه تاثیر گذار هستند، لیکن از بین عوامل طبیعی، بارش و تبخیر به عنوان مهمترین عوامل موثر بر تراز آبهای زیر زمینی مطالعه گردید. از بین عوامل انسانی نیز به نظر می رسد بهره برداری بیش از حد و حفر متعدد چاههای عمیق و نیمه عمیق تاثیر بسزایی بر منابع آب زیر زمینی دارد. برای سنجش روند داده ها از آزمون من – کندال و برای محاسبه شیب آنها از برآوردگر شیب سن استفاده شد. ضریب همبستگی پیرسون نیز برای بررسی میزان رابطه ی داده های تراز آبخوان ها با داده های بارش و میزان بهره برداری از آنها بکار برده شد. با مقایسه روند عوامل و نتایج همبستگی آنها در منطقه، می توان نتیجه گرفت که تاثیر عوامل طبیعی در کاهش تراز آبهای زیر زمینی ناچیز و عامل اصلی کاهش شدید منابع آب منطقه، بهره برداریهای بی رویه از منابع آب بوده است.
ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت اشنویه با استفاده از مدل های دراستیک و سینتکس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۱۷
99 - 120
حوزههای تخصصی:
افزایش روزافزون فعالیت های کشاورزی، صنعتی و توسعه شهری، باعث آلودگی و کاهش کیفیت منابع آب زیرزمینی در اکثر آبخوان ها شده است. این در حالی است که پاکسازی آب زیرزمینی پس از آلودگی بسیار پر هزینه و فرآیندی طولانی است و اغلب زمانی آلودگی تشخیص داده می شود که رفع آلودگی آبخوان تقریباً غیر ممکن است. یکی از روش های مناسب برای جلوگیری از آلودگی آب زیرزمینی، شناسایی مناطق آسیب پذیر آبخوان است. این پژوهش باهدف بررسی آسیب پذیری ذاتی آبخوان دشت اشنویه با استفاده از مدل های آسیب پذیری دراستیک و سینتکس انجام شد. برای تهیه هر دو مدل از هفت پارامتر هیدرولوژی و هیدروژئولوژی عمق تا سطح ایستابی، تغذیه خالص، محیط آبخوان، محیط خاک، تأثیر منطقه غیراشباع، هدایت هیدرولیکی و توپوگرافی استفاده شد. پس از تهیه لایه های هر یک از پارامترها در محیط جی ای اس، لایه ها باهم تلفیق شدند و نقشه نهایی آسیب-پذیری دشت تهیه گردید. برای حصول اطمینان از نتایج مدل های آسیب پذیری از داده های نیترات که در شهریور 1394 از 25 چاه کشاورزی برداشت شده بود استفاده شد. برای بهینه سازی و کارای بیشتر مدل ها، همبستگی بین هریک از پارامترها با مقادیر نیترات بررسی شد و طبق نتایج همبستگی و نظر کارشناسی وزن هر یک از پارامترهای مدل تغییر کرد و نقشه نهایی تهیه شد. مدل دراستیک اصلاحی همبستگی 3/76 درصد و مدل سینتکس اصلاحی همبستگی 56/67 درصد با مقادیر نیترات دارند. اندیس آسیب-پذیری دراستیک اصلاحی مقادیری بین 68 تا 191 و برای سینتکس اصلاحی 108 تا 224 به دست آمد. نتایج نشان داد که هر دو مدل دراستیک اصلاحی و سینتکس اصلاحی برای تعیین آسیب پذیری دشت اشنویه مناسب هستند و مدل دراستیک اصلاحی نسبت به مدل سینتکس اصلاحی نتایج بهتری را برای تعیین آسیب پذیری ذاتی این دشت نشان می دهد. براساس مدل های آسیب پذیری دراستیک و سینتکس مناطق مرکزی دشت داری بیشترین و مناطق جنوب غربی و حاشیه های دشت داری کمترین میزان پتانسیل آسیب پذیری است.
ارزیابی مدل های خطی فضایی و غیرخطی در تبیین پراکنش فضایی دفاتر مسافرتی در شهر مشهد، ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مدل های خطی و غیرخطی کاربرد زیادی در مطالعات پدیده های شهری دارند و پژوهشگران به روش های گوناگون و بسته به نوع مطالعه از آن ها بهره می برند. در بین مدل های خطی، رگرسیون جغرافیایی به دلیل دخالت عامل موقعیت در تبیین پراکنش فضایی پدیده ها از جمله مدل های مؤثر به شمار می رود. از سوی دیگر پیچیدگی مسائل، نگرش محققان را به سمت بهره گیری از مدل های غیرخطی رهنمون ساخته است؛ شبکة عصبی از جمله روش های مؤثر است. این مطالعه به شکل ویژه قصد دارد با تکیه بر مدل های رگرسیون جغرافیایی و شبکه عصبی به تبیین عوامل مؤثر در الگوی استقرار دفاتر مسافرتی در شهر مشهد بپردازد و به این سؤال پاسخ دهد که کدام یک از دو مدل نام برده قادرند تصویر بهتری از این استقرار را به نمایش بگذارند. شیوه مطالعه توصیفی- تحلیلی مبتنی بر مدل های علّی است. این بررسی نتایج متفاوتی را از مدل های بالا نشان می دهد؛ به گونه ای که از نظر رگرسیون جغرافیایی، دفاتر مسافرتی عمدتاً متأثر از فضاهای خاص گردشگری هستند در حالی که از نظر شبکة عصبی، متأثر از فضاهای عمومی شهر هستند. انطباق یافته های هر مدل با واقعیت، بیانگر انحراف کمتر مدل شبکه عصبی در این خصوص و کارایی آن در زمینه پراکنش پدیده های فضایی است.
تاثیرات مورفوژنتیکی تکتونیک فعال بر زمین لغزش در حوضه جاجرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمین لغزش به عنوان یک مخاطره طبیعی، همواره خسارات فراوانی ر ا به همراه داشته است. شناسایی عوامل موثر در وقوع این پدیده و پهنه بندی خطرآن ، یکی از روش های اساسی وکاربردی جهت دستیابی به راهکارهای کنترل و پایش آن می باشد. دراین پژوهش هدف بررسی ارتباط تکتونیک فعال و پتانسیل وقوع زمین لغزش درحوضه آبریزجاجرود به عنوان یکی از حوضه های کوهستانی کشور می باشد. ابزارهای اصلی پژوهش را شاخص های مورفوتکتونیکی تشکیل داده اند. این شاخص ها به تفکیک در 39 زیر حوضه جاجرود مورد بررسی قرارگرفته اند. نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها برای هرطبقه از IAT به دست آمد . پس از آن درجه سطح خطراحتمالی از کلاس های IATشناسایی شد. در نهایت ، خطر زمین لغزش برای هر زیر حوضه بر اساس اثر ترکیبی از سطح خطر احتمالی و فرکانس وقوع زمین لغزش مورد بررسی قرار گرفت . نتایج نشان می دهد که تطابق خوبی بین کلاسIAT و نسبت تعداد زمین لغزش ها به تعداد زیرحوضه ها وجود دارد . حدود 85٪ از زیر حوضه ها که زمین لغزش در آنها رخداده در سطح زیاد و بسیار زیاد خطر قرار دارند ، در حالی که از 27 زیرحوضه بدون زمین لغزش ، حدود 33 درصد در سطوح بالا و بسیار بالای خطر قرار دارند . به منظور صحت سنجی و ارزیابی دقت مدل از دوشاخص به نام های مجموع کیفیت (QS) و دقت روش (P)استفاده شد . مقدار مجموع کیفیت (QS) 97/0 و دقت روش (P) برای کلاس های خطر زیاد و خیلی زیاد 79/0 بدست آمد . مجموع کیفیت و دقت روش نشان دهنده صحت یا مطلوبیت عملکرد روش در پیش بینی خطر زمین لغزش است . یافته ها نشان دادند که حوضه جاجرود از نظرتکتونیکی بسیار فعال بوده و این موضوع استعداد روانگرایی دامنه ای و زمین لغزش را به نسبت افزایش داده است.
اثرات نوسان اطلس شمالی بر ناهنجاری تراز میانی جو و بارش ایران(مطالعه موردی: غرب ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی اثرات نوسان اطلس شمالی بر تغییرات تراز میانی جو و در نتیجه ریزش های غرب کشور می باشد. جهت انجام این کار، ابتدا داده های بارش ماهانه 17 ایستگاه سینوپتیک منتخب غرب کشور در بازه ی زمانی 30 ساله از سال های 1984 تا 2014 از سازمان هواشناسی کشور اخذ شد. همچنین داده های پیوند از دور نوسان اطلس شمالی و داده های ناهنجاری ارتفاع ژئوپتانسیل، فشار تراز دریا و بارش از سایت NOAA دریافت گردید. برای مشخص شدن ارتباط بین دو فاز شاخص NAO با بارش غرب ایران از ضریب همبستگی پیرسون در سطح حداقل معنی داری95 درصد، (P_value = 0.05) استفاده شد. در نهایت با استفاده از نقشه های سینوپتیک، ارتباط فضایی بین داده ها، مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج گویای آن بود که بین تغییرات نوسان اطلس شمالی با ناهنجاری ارتفاع تراز میانی جو و میزان بارش های غرب ایران در چهار ماه ژانویه، مارس، آوریل و نوامبر ارتباط و همزم انی وج ود دارد. نتایج نشان داد که، در زمان حاکمیت فاز مثبت نوسان اطلس شمالی، میانگین ناهنجاری ارتفاع تراز میانی جو در نیمه غربی ایران 17 متر کم تر از بلندمدت شده و میانگین بارش در هر ماه 23/5 میلی متر افزایش یافته و تر سالی حاکم می شود؛ اما زمانی که حاکمیت با فاز منفی باشد، ناهنجاری ارتفاع تراز میانی جو به طور میانگین 20 متر بیشتر از نرمال است، در نتیجه خشک سالی غرب کشور را فرا گرفته و بارش در این منطقه هر ماه با کاهش 30 میلی متری روبرو شده است. درکل می توان گفت که خشک سالی های همزمان با فاز منفی بسیار شدیدتر از ترسالی های ناشی از فاز مثبت نوسان اطلس شمالی بوده است.
بررسی عوامل و محرک های تغییر الگوی معیشت روستاهای مناطق مرزی (مورد مطالعه: دهستان مینان، شهرستان سرباز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش به بررسی عوامل و محرک های تغییر الگوی معیشت روستاهای مرزی پرداخته شد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و روش انجام آن، توصیفی- تحلیلی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه و مصاحبه بوده است. جامعه آماری خانوارهای روستایی دهستان مینان در شهرستان مرزی سرباز می باشد (4544N=). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای 354 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های t تک نمونه ای، کای دو و مدل لجستیک استفاده شد. نتایج نشان داد که از بین 354 پاسخگو، 72/88درصد معتقد بودند که الگوی معیشت آن ها تغییر پیدا کرده و 27/12درصد معتقد بودند که الگوی معیشتی آنها تغییری نداشته است. از بین 45 متغیر مورد نظر پژوهش، 15 متغیر به طور قابل توجهی ارتباط معنی داری با تغییر معیشت داشته است. عوامل اقتصادی (0/400)، شخصی (0/360) و انزوای جغرافیایی (0/132) ارتباط بیشتری با تغییر معیشت داشته اند. همچنین در واکنش به این تغییر معیشت، از 345 پاسخگو، 39/8درصد قاچاق سوخت و کالا ، 4/25 تجارت و معامله و 22/9درصد انجام کارهای خدماتی را برای امرار معاش انتخاب نموده اند. لذا می توان گفت ایجاد زمینه های مناسب برای امرار معاش خارج از مزرعه مانند صنایع روستایی و صنایع دستی می تواند ضمن تنوع امرار معاش، از تغییر معیشت و استفاده از راه های نامشروع و خطرناک برای این امر جلوگیری کند.
بررسی نقش عوامل مؤثر بر پیچان رودشدن و تغییرات رودخانه دالکی با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی محیطی دوره ۲۹ بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
165 - 176
حوزههای تخصصی:
تغییرات هیدرولوژیک طبیعت به تدریج موجب تغییر موقعیت و مورفولوژی رودخانه ها می شود. یکی از این تغییرات، پیچان رود شدن رودخانه هاست. فرایندهای متفاوت حاکم بر پدیده پیچان رود شدن به ویژگی های زمین شناسی، خاک شناسی، مورفولوژیکی، هیدرولوژیکی، هیدرولیکی، پوشش گیاهی و اقلیمی، فیزیوگرافی و بسیاری از عوامل شناخته شده یا ناشناخته دیگر بستگی دارد. رودخانه دالکی از رودخانه های جاری در استان فارس و بوشهر است. این رودخانه، رودخانه ای همیشگی به طول ۲۲۵ کیلومتر و شیب متوسط آن ۸درصد است؛ بنابراین با توجه به ویژگی های منحصربه فرد رودخانه دالکی و فراوانی پیچان رودهای تشکیل شده در طول مسیر آن با بهره گیری از تکنیک سنجش از دور و GIS و تصاویر ماهواره ای در بازه 38ساله و ابزارهای فیزیکی پژوهش شامل نقشه های توپوگرافی 50000 و 250000، نقشه های زمین شناسی، خاک شناسی، نقشه شیب و ارتفاع حوضه، DEM منطقه، تصاویر ماهواره ای لندست، سنجنده های MSS و OLI در مرحله نخست در نرم افزار Arc GIS این نقشه ها تهیه شد؛ سپس با بهره گیری از نقشه های به دست آمده تمام عوامل مؤثر بر پیچان رود شدن رودخانه دالکی بررسی و درنهایت با تجزیه وتحلیل اطلاعات به دست آمده از مراحل پیش، بیشترین جابه جایی رودخانه شناسایی شد؛ نتایج نشان می دهد شیب و جنس سازندها، مهم ترین عوامل تغییرات و پیچان رود شدن رودخانه دالکی است؛ به طوری که افزایش و کاهش شیب و جنس سازندها، طبقه بندی کرونولوژیک - تاریخی این رودخانه را به سه قسمت رودخانه جوان، بالغ و مسن تقسیم می کند. در این رودخانه در بازه زمانی 38ساله تعداد پیچان رودها بیشتر شده و جابه جایی مسیر رودخانه نسبت به قبل بسیار افزایش یافته است.
اولویت بندی مکانی استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی در مناطق روستایی شهرستان رشت بر اساس مدل TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی منطقه ای سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
103 - 114
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های دستیابی به توسعه پایدار روستایی جهت رسیدن به استانداردهای بین المللی در تولید محصولات کشاورزی، به کارگیری صنایع تبدیلی و تکمیلی کشاورزی می باشد. از طرفی مشخص کردن اولویت های برتر مکانی برای استقرار این صنایع، یکی از عوامل مهم در برنامه ریزی جهت توسعه منطقه ای است. بدین منظور هدف از پژوهش حاضر اولویت بندی مکانی استقرار صنایع تبدیلی کشاورزی در شهرستان رشت است که دارای قطب های جمعیتی روستایی، منابع آب، اقلیم مناسب و اراضی حاصلخیز و مستعد کشاورزی می باشد. پژوهش از نظر هدف کاربردی و مبنای روش آن توصیفی– تحلیلی است. اطلاعات با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای به دست آمده و تکیه اصلی بر مستندات آماری کشور بوده است. برای تحلیل داده ها از مدل TOPSIS و جهت وزن دهی به شاخص های کشاورزی با توزیع پرسشنامه از نظرات 10 نفر از کارشناسان صنایع تبدیلی بخش کشاورزی سازمان جهاد کشاورزی استان گیلان استفاده شده است.یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین بخش های شهرستان رشت، بخش مرکزی با امتیاز نهایی(711/0)، به عنوان مساعدترین سایت و بخش های سنگر با امتیاز نهایی (3/0)، خمام (247/0)، خشکبیجار (21/0)، لشت نشاء (167/0) و کوچصفهان با (133/0) در اولویت های بعدی جهت استقرار صنایع مذکور قرار گرفته اند. بر این اساس، اگر سرمایه گذاری ها و طرح های صنعتی در بخش های برتر به کار برده شود نتیجه مطلوب به همراه خواهد داشت.
ارزیابی فرهنگ سازمانی در نیروهای ایستگاهی خط 1 قطار شهری مشهد بر اساس مدل دنیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۳
97 - 110
حوزههای تخصصی:
فرهنگ به معنای ارزش های مشترک میان افراد یک گروه است. این گروه می تواند یک خانواده، یک سازمان، شهر یا یک کشور باشد. این مفهوم وقتی در قالب سازمانی بررسی شود فرهنگ سازمانی را می سازد و به سبب نقش و تأثیرات آن در افزایش کارایی و بهره وری و تأثیر بر محیط درونی و بیرونی سازمان، ضرورت مطالعاتی فراوانی دارد و به طور خاص در سازمان های متولی مدیریت شهری که آسایش و رضایت شهروندان از خطی مشی های آن ها است بیشتر می شود. جامعه ی آماری تحقیق پرسنل ایستگاهی خط1 قطار شهری مشهد 330 نفر می باشد و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 178 نفر است. داده های مورد نیاز از طریق پرسش نامه ی استاندارد مدل دنیسون به دست آمده و در نرم افزار SPSS و Excel تجزیه و تحلیل شده است. آزمون آماری T تک نمونه ای جهت ارزیابی وضع موجود، آزمون تحلیل واریانس یک راهه (One-Way ANOVA) و آزمون تعقیبی شفه برای بررسی تفاوت معناداری بین ابعاد مختلف فرهنگ سازمان و آزمون T زوجی برای تعیین میزان اختلاف وضع موجود با وضع مطلوب مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج آزمون های آماری فرضیات تحقیق نشان داد بعد انطباق پذیری دارای بیش ترین مطلوبیت (میانگین توصیفی:015/3)، ابعاد مأموریت (میانگین توصیفی:77/2) و درگیرشدن در کار (میانگین توصیفی:80/2) نامطلوب و بعد یکپارچگی (میانگین توصیفی:70/2) در پایین ترین وضعیت نامطلوبیت قرار دارد؛ هم چنین مشخص شد که بین ابعاد اصلی مدل اختلاف معناداری وجود داردبه طوری که بین وضع موجود و وضع مطلوب از دیدگاه کارکنان در ابعاد چهارگانه اصلی این مدل شکاف معناداری وجود دارد که بیش ترین اختلاف و شکاف با وضعیت مطلوب در بعد درگیر شدن در کار (با اختلاف میانگین: 813/0) است.