فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۳۴٬۷۸۴ مورد.
منبع:
سنجش از دور و GIS ایران سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
171 - 192
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: در سال های اخیر، حفر تونل های انتقال آب با مخاطرات گوناگونی همانند پتانسیل مچاله شوندگی، مخاطرات هیدروژئولوژیکی، تأثیرات زیست محیطی، مخاطرات وجود گاز و تحلیل حساسیت هزینه های ساخت روبه رو بوده که اهمیت جایابی صحیح این سازه ها را دوچندان کرده است. اما تعیین محل حفر تونل، با استفاده از روش های نوین وزن دهی به معیارهای اثرگذار و پهنه بندی در سیستم اطلاعات جغرافیایی، مغفول مانده است.
مواد و روش ها: در این مطالعه، با تلفیق سیستم اطلاعات جغرافیایی، تحلیل سلسله مراتبی و آنتروپی شانون، به جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد که بخشی از پروژه انتقال آب از ارتفاعات هزارمسجد به شهر مشهد را تشکیل می دهد، پرداخته شده است. بر این اساس، مؤلفه های گوناگونی شامل پنج بعد مخاطرات اجتماعی، زمین شناسی ساختاری، هیدروژئولوژی، توپوگرافی و بعد اقتصادی در نظر گرفته شده است. در گام اول، دو معیار فاصله از روستاها و فاصله از منابع آبی، بدون توجه به آب دهی شان، به منزله معیارهای درگیر با بعد اجتماعی در نظر گرفته شدند. بر این اساس، حفر تونل در فاصله های دورتر از این دو معیار پیشنهاد می شود. بعد دوم مطالعات به زمین شناسی و زمین ساخت تعلق گرفته است. بر این مبنا، ساخت چنین سازه هایی در تراکم بالای گسل ها مخاطراتی را درپِی خواهد داشت و پیشنهاد نمی شود. مطالعات هیدروژئولوژی با عنوان بعد سوم به لحاظ عوامل تأثیرگذار، ورود آب به تونل، و یا تأثیرپذیر، خشک شدن منابع آبی پیرامون حفاری تونل حائز اهمیت است. ازاین رو، در این مطالعه، از حوضه آبگیر چشمه های پرآب محدوده مطالعاتی با عنوان معیار هیدروژئولوژی یاد شده است. در بعد توپوگرافی، از نقشه توپوگرافی محدوده مطالعاتی به منظور استحصال نقشه ضخامت روباره تونل استفاده شد. با توجه به این معیار، حفاری در ضخامت کمتر روباره شرایط بهینه تری فراهم می آورد. درنَهایت، گزینه حفر تونل در نقاط نزدیک به محل تحویل آب، در تصفیه خانه شماره 3 مشهد چرمشهر به منزله معیار اقتصادی در نظر گرفته شد. بنابراین معیاری با عنوان فاصله خروجی تونل تا محل تحویل آب با عنوان بعد اقتصادی طرح مطرح شده است. نقشه موضوعی هریک از معیارهای بیان شده در محیط ArcMap تهیه و طبقه بندی شد. طبقات واقع در هر معیار، با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP، امتیازدهی شد. درنَهایت، برای وزن دهی به معیارهای مؤثر در جایابی تونل، از روش آنتروپی شانون استفاده شد. اولویت بندی معیارهای مؤثر در جایابی تونل انتقال آب هزارمسجد نشان می دهد که پارامتری مانند فاصله از چشمه ها مهم تر از سایر معیارهاست. درواقع، اگرچه فاصله از روستا به منزله عامل مهم در قیاس با سایر معیارها محسوب نمی شود، وجود چشمه به علت اهمیت معیشتی برای ساکنان، شرایط را بغرنج خواهد کرد و این بدان معنی است که دوری یا نزدیکی به روستا نمی تواند عامل مستقلی برای جایابی حفر تونل در نظر گرفته شود. در رده دوم، معیار فاصله از گسل به سبب اثر مستقیم در پایداری سازه، اهمیت ویژه ای را به خود اختصاص داده است. سایر معیارها در شرایط حد واسط اهمیت قرار دارند. درنَهایت، با تلفیق نقشه های تهیه شده، پهنه بندی مناطق مناسب حفر تونل به علاوه سه اولویت اصلی محور تونل پیشنهادی، ازطریق قضاوت مهندسی مطرح شده است.
نتایج و بحث: نتایج نشان می دهد که بخش شمال غرب محدوده مطالعاتی برای حفاری مناسب نیست و مخاطراتی درپِی خواهد داشت. بنابراین ارجحیت حفاری به بخش میانی و شرقی محدوده مطالعاتی اختصاص می یابد. به طور دقیق تر، اولویت حفاری به مناطق میانی اختصاص یافته است زیرا نقاط نزدیک تر به محل تحویل آب به شهر مشهد، در غرب محدوده مطالعاتی، نزدیک ترند. براساس نتایج، بهترین گزینه انتقال آب از یال شمالی به جنوبی کوه های هزارمسجد، احداث تونلی به طول 8732 متر در حوالی روستای چنارسوخته و مسیری نزدیک تر به محل تحویل آب است. شایان ذکر است که پس از جایابی مسیر حفر تونل تا پیش از حفاری آن، باید مطالعات جامع هیدروژئولوژیکی، زمین شناختی مهندسی و زمین شناختی ازطریق بازدیدهای صحرایی، حفاری گمانه در مسیر و آزمایشات مربوط به آن انجام شود.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان می دهد که استفاده از رویکردهای چندمعیاره و تکنولوژی های پیشرفته پهنه بندی می تواند به بهبود فرایند تصمیم گیری در پروژه های بزرگ زیربنایی کمک کند.
کاربست تئوری جینجیکوب در تحلیل مرزهای پایش قلمرو در فضاهای شهری ازدیدگاه شهروندان بندرعباس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی فضایی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۷)
71 - 94
حوزههای تخصصی:
تعامل اجتماعی شهروندان در فضاهای شهری شالوده زندگی شهری است. هدف از پژوهش حاضر واکاوی و تبیین انگیزه شهروندان برای پایش و نظارت بر فضاهای شهری (با توجه به شاخص های کالبدی، فضایی، اجتماعی و اقتصادی سطح بندی و تراز محله) است. داده های این پژوهش به صورت کاربردی (مبتنی بر روش توصیفی-تحلیلی) و به گونه پیمایشی گردآوری شده است. جامعه هدف شهروندان 15 ساله و بیشتر بندرعباس بوده است. در این مطالعه از روش نمونه برداری تصادفی دو مرحله ای استفاده و داده ها (با حجم نمونه 385 واحد) با مدل های استنباط آماری ناپارامتریک اسپیرمن، کندال تائو سی، کروسکال والیس، سامرز دی، کای دو و ... تحلیل شده است. نتایج نشان داد که 46 درصد شهروندان فضاهای شهریِ «دور از محله» و 66 درصد فضاهای شهریِ «نزدیک و مجاور محله» را قلمرو پایش و کنترل خود می دانستند؛ اما این دو شاخص فوق برای جمعیت بی سواد به ترتیب 70 درصد و90 درصد و برای تحصیلکردگان به ترتیب 50 درصد و70 درصد بود. تمایل به پایش فضای شهری در میان شهروندان ساکن محله های با سطح خیلی بالا و محله های با سطح خیلی پایین به طور میانگین 68 درصد و 82 درصد بود. همچنین، تمایل به پایش «فضای شهری دور از محله» در میان متولدین شهرهای کوچک استان هرمزگان 92 درصد و درمیان متولدین کلانشهر ها 35 درصد بود. باوجود انتظار اولیه، تأهل و سابقه سکونت شهروندان با علاقه به پایش فضای شهری ارتباط معنا داری نداشت. همچنین، برخلاف نظر جین جیکوب رویکرد شهروندان به پایش فضای شهری فقط تابع ساختار کالبدی، فضایی و طراحی شهری نیست، بلکه با عوامل متعدّدی چون سواد، سن، جنسیت، محل تولد، تأهل، فاصله تا محل زندگی، سطح و تراز اقتصادی- اجتماعی محله، قابل تبیین و توضیح است. درنهایت، نوآوری پژوهش حاضر این است تاکنون رویکرد شهروندان به پایش و نظارت بر فضای شهری و عوامل اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و فضاییِ تبیین کننده و توضیح دهنده «مرزهای پایش قلمرو» در هیچ پژوهشی واکاوی نشده بود.
ارزیابی شاخص های بهینه آسایش اقلیمی و آینده نگری تنش های گرمایی در شهر زاهدان؛ (راهبردی جهت سازگاری با تغییر اقلیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنش های گرمایی در فصول گرم سال، افراد بسیاری را در معرض خطر گرمازدگی و سایر عوارض ناشی از گرما قرار می دهند. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی جامع شاخص های تنش گرمایی و مدل سازی تغییرات اقلیمی در شهر زاهدان است تا بتوان با درک بهتر تأثیرات متقابل عوامل اقلیمی و شهری، راهکارهای مؤثری برای افزایش تاب آوری شهری ارائه نمود. برای این منظور، فراسنج های اقلیمی مورد نیاز محاسبه شاخص ها برای دوره مشاهداتی (1985-2014) از سازمان هواشناسی کشور اخذ گردید. برونداد روزانه دمای کمینه و بیشینه سه مدل «CNRM-CM6-1»، «CNRM-ESM2-1» و «MIROC6» نیز جهت شبیه سازی های آینده (2099-2015) تحت دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» از وبسایت «ESGF» دریافت شد. برای انتخاب نمایه بهینه تنش دمایی، نخست مقادیر شاخص های مختلف محاسبه و سپس براساس معیار اهمیت وزن نسبی، شاخص مناسب تعیین گردید. در ادامه میزان دقت و کارایی خروجی خام GCMهای منتخب، در قالب دیاگرام تیلور مورد ارزیابی قرارگرفت و اٌریبی مدل ها نیز با کاربرد روش مقیاس گذاری واریانس تصحیح شد. نتایج نشان داد اگرچه شاخص های زیست اقلیمی شرایط نسبتاً مشابهی از وضعیت تنش های گرمایی زاهدان ارائه می دهند اما برمبنای معیار اهمیت نسبی دو فراسنج دمای هوا و رطوبت نسبی به ترتیب با وزن نسبی 568/0 و 409/0 تفاوت چشمگیری با دیگر پارامترها دارند؛ بنابراین شاخص های DI «Thom»، «DI Mistry» و «MDI» که مبتنی بر این دو پارامتر محاسبه می شوند به دلیل انحراف معیار کمتر و وزن نسبی بالاتر، به عنوان شاخص های مطلوب تعیین تنش های دمایی در منطقه انتخاب شدند. برونداد حاصل از اجرای گروهی مدل ها نیز نشان داد که روند افزایشی دما تا انتهای سال 2099 تحت هر دو سناریوی «SSP2-4.5» و «SSP5-8.5» به ترتیب با مقدار Z من-کندال 68/9 و 21/12 (دمای بیشینه) و 3/8 و 47/11 (دمای کمینه) در سطح اطمینان 99/0 معنی دار است. بدین ترتیب با توجه به آینده نگری شاخص DI، ماه های آبان، آذر و اسفند پیشتاز روند صعودی این نمایه هستند که در بازه زمانی 2099-2066 مقادیر آن طی ماه های ذکرشده به ترتیب 4/4، 1/4 و 5/3 درجه سلسیوس نسبت به دوره پایه افزایش خواهد یافت. یافته های این پژوهش می تواند در تدوین برنامه های آمایش شهری و طراحی فضاهای شهری سازگار با اقلیم، به منظور کاهش اثرات سوء گرمایش جهانی بر آسایش ساکنان زاهدان، مورد استفاده قرارگیرد.
بررسی رابطه بین طراحی محیط شهری، کیفیت محیطی و روان شناختی فردی با بروز رفتارهای وندالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
49 - 26
حوزههای تخصصی:
متاسفانه بسیاری از هشدار هایی که در رابطه با وندالیسم داده شده بود، نادیده گرفته شد و اکنون بیش از هر زمان دیگری نیازمند توجه است. در سرتاسر جهان می توان شاهد ازادی تبعیض،خشونت و تعصبی بود که به واسطه پیدایش سیاست های نفرت و تفرقه پراکنی،نارضایتی های عمیق و تجربه طولانی طردشدگی و خشونت علیه جمعیت،عادی سازی بی عدالتی های روزانه و عدم پاسخگویی و... برانگیخته شده است همچنین الگوهایی هست که نشان می دهد شرایط خاصی بیش تر مستعد فوران هستند مکان هایی که در ان ها خیزش رخ می دهد، افرادی که در خیزش ها شرکت می کنند و اتفاقاتی که این افراد را تحریک می کنند و اقداماتی که انجام می دهند در اکثر کشور های جهان ویژگی های مشابهی دارند که برامده از دلایل در هم تنیده اقتصادی،اجتماعی،سیاسی،فرهنگی و... هستند لذا هدف تحقیق بررسی رابطه بین طراحی محیط شهری، کیفیت محیطی و روان شناختی فردی با بروز رفتارهای وندالیستی بود. تحقیق از نوع روش های پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کل جمعیت مناطق ده گانه شهر تبریز به تعداد 1584855 نفر بود. حجم نمونه 384 عدد برآورد شد که 400 نفر در نظر گرفته شد. نمونه گیری به روش تصادفی طبقه ای انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای طیف لیکرت 5 درجه ای استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان استفاده شد. محاسبات در نرم افزارspss نسخه 18 انجام شد. نتایج نشان داد که بین روان شناختی فردی، کیفیت محیطی و طراحی محیط شهری با رفتارهای وندالیستی رابطه مثبت معنی داری وجود دارد (05/0 > p). این متغیرها در مجموع توانستند 55 درصد از تغییرات رفتارهای وندالیستی را تبیین نمایند
تحلیل فضایی قیمت های مسکونی در ساختمان های کم ارتفاع و بلند مورد مطالعه: (منطقه 5 شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۱
78 - 50
حوزههای تخصصی:
نوسانات قیمت مسکن و هزینه خدمات آن از مهمترین مباحث به لحاظ اجتماعی و اقتصادی است. در جامعه ای که مسکن به شدت تجاری سازی شده است؛ سیاست های مسکن، بازار املاک، محیط اجتماعی بر ارزش های مسکن تأثیر می گذارند. منطقه 5 تهران به دلیل سرعت بالای رشد به پهنه توسعه شهر تهران شهرت دارد. این پژوهش بر آن است ضمن برآورد تقاضای کیفی مسکن در شناسایی ترجیحات مصرف کنندگان گام موثری بردارد. از این رو هدف این پژوهش تحلیل عوامل موثر بر قیمت مسکن با استفاده رگرسیون وزنی جغرافیایی در ساختمان های کم ارتفاع و بلند در منطقه 5 شهر تهران می باشد. روش تحقیق مبتنی بر مطالعات اسنادی و پیمایشی است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 758 برآورد گردید. سپس برای انتخاب نمونه ها از روش احتمالی طبقه بندی شده استفاده شده است؛ نتایج یافته ها نشان داد در بین ساختمان های کم ارتفاع محله های پونک شمالی، سازمان برنامه، بهاران و در بین ساختمان های بلند محله های باغ فیض، پرواز، نفت از دامنه قیمتی بالاتری نسبت به سایر محلات برخوردارند. همچنین نتایج حاصل از (GWR) نشان داد متغیرهای زیربنا، سن و قدمت بنا، تعداد اتاق خواب، مصالح با کیفیت، فاصله تا نزدیکترین فضای سبز، عرض گذر، وضعیت ترافیکی و امنیت بصورت مشترک و داشتن بالکن و تراس، فاصله تا نزدیک ترین خیابان اصلی، فاصله تا نزدیکترین مراکز تجاری و میزان سرسبز بودن خیابان در ساختمان های کم ارتفاع و قرارگیری واحد در طبقه، داشتن پارکینگ، جهت ساختمان، فاصله تا نزدیکترین ایستگاه حمل ونقل عمومی، فاصله تا نزدیکترین فروشگاه های زنجیره ای و میزان آلودگی در ساختمان های بلند دارای بیشترین تاثیر در افزایش قیمت ملک می باشند.
واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه (نمونه موردی: روستاهای دره دراز، نوکان، ده پهن، کرناچی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند دهه اخیر خزش و توسعه فیزیکی بدون برنامه شهرها، پیامدهای مثبت و منفی بی شماری را بر سکونتگاه های پیراشهری تحمیل کرده است. در همین رابطه، پژوهش حاضر با هدف واکاوی عوامل اثرگذار بر خزش شهری در کلان شهر کرمانشاه انجام شده است. این پژوهش، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش در زمره تحقیقات توصیفی- تحلیلی و پیمایشی می باشد و گردآوری اطلاعات به دو روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش روستائیان (سرپرست خانوار) است. جامعه محلی دربرگیرنده چهار سکونتگاه روستایی دره دراز، نوکان، ده پهن وکرناچی در پیرامون کلان شهر کرمانشاه می باشد. جهت تعیین حجم نمونه از فرمول «کوکران» استفاده شد و حجم نمونه 370 نفر برآورد گردید. توزیع حجم نمونه در هر یک از روستاهای مورد مطالعه، براساس روش نمونه گیری سهمیه ای بوده است. به منظور تحلیل داده ها از نرم افزار «spss» و «smart pls» و برای تجزیه وتحلیل فضایی از تکنیک «آنتروپی شانون» و «کوداس» استفاده شد. یافته های حاصل از این پژوهش نشان داد؛ در بعد اقتصادی عامل وضعیت پس انداز بیشترین بار عاملی را داشت، در بعد اجتماعی عامل حس همبستگی اجتماعی با شهردارای بیشترین بار عاملی بود و در بعد محیطی عامل راه ارتباطی بیشترین بار عاملی را دارا بود. همچنین نتایج تکنیک «کوداس» نشان داد، تمام روستاها در سطوح متفاوتی تحت تأثیر خزش شهری قرار دارند. و از بین چهار روستای مورد مطالعه، روستای کرناچی بیشترین تأثیر را از خزش داشته و در رتبه اول قرار دارد. در رتبه دوم روستای نوکان، در رتبه سوم روستای دره دراز و در رتبه چهارم نیز روستای ده پهن قراردارد. نتایج نشان می دهد افزایش جمعیت و پیشروی شهرها به سمت حاشیه به علت توسعه فیزیکی، سبب بلعیدن روستاهای پیراشهری گردیده و تأثیرات مثبت و منفی زیادی در ابعاد کالبدی-محیطی ، اقتصادی و اجتماعی داشته است.
تحلیل اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی شهروندان در شهر ساری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر، تعین اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار هدف از زیست محیطی شهروندان در شهر ساری بوده است. پژوهش از نظر نوع کاربردی و روش پژوهش، پیمایش مقطعی بوده است. جامعه آماری پژوهش تمام شهروندان بالای 18 ساله بودند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران با احتساب نمونه های پیش آزمون، 400 نفر تعیین گردید. شیوه نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بوده است. ابزار گردآوری داده ها، برای متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی پرسشنامه محقق ساخته و برای سنجش رفتارهای محیط زیستی از پرسشنامه کایزر و همکاران (1999) بود. در این مطالعه از نظریه فرهنگ زیست محیطی ژرژ تومه و سرمایه فرهنگی بوردیو به عنوان چارچوب نظری استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS و آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون استفاده گردید. از اعتبار صوری برای سنجش روایی استفاده شد و پایایی ابزار در تمام متغیرها بالاتر از 7/0 به دست آمد. بررسی همزمان اثرات سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتار زیست محیطی به عنوان نوآوری این پژوهش می باشد. یافته ها نشان دادند که میانگین الگوهای رفتار زیست محیطی در بین افراد نسبتاً بالا بوده و میانگین آن از عدد 5 برابر با 78/3 است. میانگین سرمایه فرهنگی در بین افراد نسبتاً پایین بوده و میانگین آن 79/2 است. میانگین سرمایه اجتماعی برابر با 04/3 است. نتایج آزمون همبستگی نشان داد: بین میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی با رفتار زیست محیطی رابطه معنادار مثبت و مستقیم وجود دارد. برای ارتقای میزان رفتارهای زیست محیطی، باید میزان سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی را بالا برد. طبق تحلیل رگرسیون متغیرهای سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی حدود 1/23 درصد از تغییرات رفتار زیست محیطی را تبیین و پیش بینی می کنند. سرمایه اجتماعی و سرمایه فرهنگی بر رفتارهای زیست محیطی اثرگذار هستند و اثر سرمایه اجتماعی بیش تر است.
تدوین راهبردهای توسعه گردشگری روستایی در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
54 - 70
حوزههای تخصصی:
گردشگری به عنوان یک ظرفیت بالقوه می تواند نقش موثری در توسعه روستایی داشته باشد. هدف این تحقیق تدوین راهبردهای توسعه گردشگری روستایی در استان خوزستان بود که بدین منظور با استفاده از مرور ادبیات، لیستی از نقاط چهارگانه SWOT تهیه و سپس از طریق مصاحبه با کارشناسان خبره تعدادی از آنها حذف و اصلاح شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان متخصص در سازمان های مربوطه بودند که تعداد24نفر از آنان از طریق روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند انتخاب شدند. پردازش اطلاعات با تکنیک SWOT-AHP-TOWS و با استفاده از نرم افزار Expert Choice11.0 و Excel 2019 انجام شد. نتایج حاصل از AHP نشان داد که «نقاط تهدید» با وزن نسبی 524/0بیشترین اهمیت برای توسعه گردشگری روستایی دارد و بعد از آن معیار «نقاط ضعف» با وزن نسبی422/0، معیار «نقاط قوت» با وزن نسبی232/0و در نهایت «نقاط فرصت ها» با وزن نسبی104/0در اولویت آخر بودند که این امر نشان دهنده غالب بودن فضای مخاطره آمیز گردشگری بر فضای مفید آن بود. در ادامه نتایج نشان داد که در اولویت بندی نواحی راهبردی، راهبرد اول WT یعنی راهبرد دفاعی، راهبرد دوم راهبرد ST یعنی راهبرد اقتضایی، راهبرد سوم WO یعنی راهبرد انطباقی، و آخرین راهبرد، راهبرد SO یعنی راهبرد تهاجمی بود. بنابراین نتیجه می گیریم که در حال حاضر به دلیل عدم توجه به برخی استلزمات گردشگری روستایی در استان خوزستان، معایب گردشگری غالب بر مزایای آن هست و در صورتی که سیاست گذاران از این موضوع غفلت نموده و از ظرفیت های گردشگری روستایی در منطقه استفاده نکنند مهاجرت روستایی بیشتر از قبل شده و روستاها خالی از سکنه خواهند شد.
بررسی روند تمرکزگرایی در ایران با تأکید بر شاخص های اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای اقتصادی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۹
85 - 99
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی روند تمرکزگرایی شاخص های اقتصادی در میان استان های ایران و در طی سال های 1397 و 1401 می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و دارای هدف کاربردی می باشد. جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای صورت گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش استان های 31 گانه کشور ایران می باشد. برای شناسایی و گردآوری آمار شاخص های اقتصادی از گزارش «جایگاه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی استان ها» و برای سال های 1397 تا 1401 استفاده شده است. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش به صورت کمی و از طریق نرم افزارهای Excel، GIS و SPSS انجام شده است؛ به طوری که برای وزن دهی به شاخص ها از مدل OPA، برای رتبه بندی استان های کشور بر اساس برخورداری از شاخص های اقتصادی از مدل تصمیم گیری ویکور، برای ارزیابی نابرابری ها از مدل CV و در نهایت برای درون یابی تمرکزگرایی شاخص های اقتصادی از مدل درون یابی Kriging استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشانگر این است که بر اساس مدل ویکور، در طی سال های 1397 و 1401 استان تهران با کمترین امتیاز در رتبه اول و سپس در سال 1397 استان کرمان و در سال 1401 استان یزد در رتبه دوم قرارگرفته اند. همچنین نتایج ارزیابی ضریب تغییرات نابرابری در سال های 1397 و 1401 نشانگر این است که نابرابری منطقه ای در این سال ها روندی کاهشی داشته است. نتایج مدل درون یابی Kriging نشانگر این است که در سال 1397 تمرکز شاخص های اقتصادی در تهران باعث ایجاد قطب توسعه یافتگی در این استان شده است ولیکن با مرور زمان و انجام اقدامات توسعه ای در کشور، تمرکز از استان تهران به سایر استان ها نیز رسیده است؛ به طوری که استان های مرکزی نظیر کرمان، یزد و اصفهان و در استان های مرزی نظیر خراسان رضوی، هرمزگان، بوشهر، خوزستان و آذربایجان شرقی وضعیت بهتری نسبت به سال 1397 داشته اند و نشانگر مؤثر بودن اقدامات دولت در راستای کاهش نابرابری منطقه ای در کشور بوده است.
راهبردها و محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم در میان نخل کاران شهرستان سیب و سوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فعالیت های کشاورزی خرده مالک در میان جوامع محلی، وابسته ترین بخش به اقلیم و آسیب پذیرترین به تغییرات و شوک های اقلیمی می باشند. از این رو، جوامع کشاورزی محلی به محور اصلی بحث های سیاسی و پروژه های پژوهشی درباره تغییر اقلیم تبدیل شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهبردها و محدودیت های سازگاری نخل کاران با تغییرات اقلیمی در مناطق روستایی جنوب شرق فلات ایران انجام شده است. به دلیل وابستگی گسترده این منطقه به محصول خرما، کشاورزان خرما کار به عنوان جامع آماری این پژوهش انتخاب شده اند. در این مطالعه 300 نمونه خرد مقیاس سطح مزرعه از کشاورزان خرما در شهرستان سیب و سوران جمع آوری شده و از طریق مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان داده است که کشاورزان درک خوبی از تغییرات اقلیم در منطقه مورد مطالعه داشته و دارای سازگاری نسبتاً مطلوب می باشند. استراتژی های اقتصادی (با ضریب اثر 927/0)، اجتماعی - فرهنگی (با ضریب اثر 915/0)، مدیریتی (با ضریب اثر 895/0) و دانشی - آموزشی (با ضریب اثر 874/0) به ترتیب مهم ترین راهبردهای سازگاری جوامع کشاورزی در برابر تغییرات اقلیمی برای تعدیل خطر کاهش تولید محصول خرما بوده است. محدودیت های سازگاری با تغییر اقلیم نیز بر اساس اهمیت شامل محدودیت مدیریتی (با میانگین 09/4)، زیرساختی- فیزیکی (با میانگین 86/3)، اجتماعی و فرهنگی (با میانگین 74/3)، اقتصادی (با میانگین 69/3) و دانشی - آموزشی (با میانگین 48/3) بوده اند. این مطالعه توصیه می کند که دولت ها بایستی ابزارها و امکانات لازم را برای تسهیل سازگاری با تغییرات اقلیمی در میان جوامع محلی توسعه و درک کشاورزان را از تغییر اقلیم و راهبردها و استراتژی های سازش با آن افزایش دهد. نتایج این سرمایه گذاری می تواند به طور مستقیم شامل افزایش تولید محصول، درآمد و پایداری جوامع روستایی و به طور غیرمستقیم منجر به امنیت مناطق مرزی گردد.
تأثیر شوک های اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت روستایی در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
141 - 165
حوزههای تخصصی:
نرخ رشد جمعیت از جمله عوامل تأثیرگذار بر رشد و توسعه اقتصادی یک کشور محسوب می شود. طی چند سال گذشته، رشد این متغیر در ایران کاهش چشمگیری داشته است که یکی از دلایل این اتفاق، به بی ثباتی اقتصاد و نوسانات حاصل از آن بر می گردد و مشوق ها و سیاست های افزایش جمعیت نیز نتوانسته است کارساز باشد. هدف این پژوهش بررسی اثرات شوک های اقتصادی بر نرخ رشد جمعیت روستایی استان های ایران بوده است. بدین منظور، برای بررسی اثرات شوک های اقتصادی از مدل بیزین پنل ور (Bayesian Panel VAR) در نرم افزار متلب طی بازه زمانی 1376-1401 بهره گرفته شد. داده های سری زمانی موردنیاز از بانک مرکزی و مرکز آمار ایران استخراج شد. نتایج پژوهش نشان داد که نرخ تورم، نرخ ارز و ضریب جینی اثر منفی بر نرخ رشد جمعیت روستایی استان ها گذاشته اند. اثر شوک رشد اقتصادی و درآمد خانوار در دوره های ابتدایی و کوتاه مدت برای اکثر استان ها باعث افزایش نرخ رشد جمعیت روستایی شده اما با گذشت زمان و در دوره های بلندمدت به دلیل افزایش مهاجرت از روستا به شهر، اثر آن منفی شده و منجر به کاهش نرخ رشد این متغیر می گردد. با این حال، این امکان وجود داشت که مهاجرت معکوس نیز داشته باشیم؛ اما علی رغم امکانات، به دلیل افراد بازنشسته، تأثیر چندانی در نرخ رشد ندارد. نتایج حاصله برای تمامی استان ها معنادار به دست آمد. علاوه بر این، نتایج تجزیه واریانس نشان داد که پس از 20 دوره، برای تمامی استان ها نرخ تورم بیشترین تأثیر (به استثنای اثر خود متغیر) را بر روی نرخ رشد جمعیت روستایی داشته و ضریب جینی در اکثر استان ها دارای کمترین اثر بر این متغیر بوده است.
مخاطرات ژئومورفولوژیک و ناپایداری سکونتگاه ها؛ مطالعه روستای رزگ در شهرستان بیرجند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
166 - 189
حوزههای تخصصی:
آسیب پذیری شدید روستاها در برابر مخاطرات طبیعی از مشخصه های بسیاری از مناطق روستایی کشور است، در این میان بسیاری از روستاها به دلیل شرایط جغرافیایی که در آن استقرار یافته اند، در معرض مخاطرات طبیعی قرار دارند؛ بنابراین انجام مطالعات مخاطرات ژئومورفولوژی سکونتگاه های روستایی ضروری است. این پژوهش کاربردی و به بررسی مخاطرات ژئومورفولوژیک سکونتگاه روستای رزگ شهرستان بیرجند باهدف شناسایی مخاطرات با استفاده از GIS انجام شد؛ تا زمینه شناسایی مخاطرات را فراهم و مسئولین را در برنامه ریزی هرچه بهتر سکونتگاه های روستایی یاری دهد. داده های موردنیاز پژوهش، استفاده از منابع کتابخانه ای، بازدید میدانی، پارامترهایی نظیر شیب و جهت؛ در GIS محاسبه و طبقه بندی گردید. پس از محاسبه و تهیه نقشه های مختلف، میزان مخاطرات و توان های اکولوژیک محیط زیست روستا مورد ارزیابی قرار گرفت که بر اساس آن روستای رزگ از نظر شیب، در مکان نامناسبی قرار گرفته و از نظر توان توریسم متمرکز، نامناسب است. نقشه های تولید شده در این پژوهش نشان می دهد که روستای رزگ در مقابل مخاطرات زمین لرزه، زمین لغزش، ناپایداری دامنه بسیار آسیب پذیر است و سازه های بنا شده غیراستاندارد میزان خسارات جانی و مالی را افزایش خواهد داد. در بازدید میدانی مدارک قابل استنادی برای اثبات مخاطرات و تخریب صددرصد روستا در زمان بروز حوادث را به متخصصان نشان می دهد.
ارزیابی چالش های سرمایه گذاری در مناطق روستایی با تأکید بر گردشگری: مطالعه روستاهای هدف گردشگری در بخش الموت شهرستان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
207 - 230
حوزههای تخصصی:
تأمین سرمایه و سرمایه گذاری در فعالیت های اقتصادی به ویژه گردشگری یکی از مهمترین چالش های توسعه پایدار مناطق روستایی در کشورهای در حال توسعه است. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی چالش های سرمایه گذاری در گردشگری در مناطق روستایی انجام شده است. تحقیق حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی– تحلیلی مبتنی بر گردآوری داده ها از طریق مشاهده مستقیم و تکمیل پرسشنامه است. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه روستاهای هدف گردشگری بخش الموت (شهرستان قزوین) است که روش تمام شماری استفاده شده است. در سطح خانوار با توجه به داده های سرشماری نفوس و مسکن (1395)، از بین تعداد 918 خانوار ساکن، تعداد 271 مورد با بهره گیری از فرمول کوکران به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه بر اساس محلات روستا با همکاری دهیاری به صورت تصادفی ساده توزیع شده است. برای تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل عاملی استفاده شده است. نتایج نشان داد که از بین چالش های سرمایه گذاری در گردشگری در مناطق روستایی در چهار بعد چالش های سیاسی- نهادی، اقتصادی، اجتماعی و زیرساختی، به ترتیب چالش های اقتصادی (4.72) و اجتماعی (4.67) بیشترین اهمیت را داشته اند. همچنین، نتایج تحلیل عاملی نشان داد که نتیجه حاصل از تقلیل 55 متغیر، معرف 9 عامل بوده که 68.3 درصد از واریانس را تبیین می کند. به طوری که، عامل "ضعف سیاسی و ناتوانی مسئولین محلی" با (17.2) درصد و "ضعف اطلاع رسانی و خدمات زیرساختی" با (12.15) درصد از واریانس به عنوان مهمترین عوامل تأثیرگذار در پایین بودن میزان سرمایه گذاری در گردشگری منطقه روستایی بخش الموت بوده است.
مدل سازی توسعه شهری با استفاده از فناوری سامانه اطلاعات جغرافیایی و رگرسیون وزن دار مکانی (مطالعه موردی: شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شبیه سازی و بازبینی دائمی فرآیندهای دینامیک و الگوهای رشد شهری با توجه به توسعه در گذشته و پیش بینی آن در آینده، برای برنامه ریزان و طرفداران حفظ منابع طبیعی در تنظیم کردن استراتژی های توسعه پایدار، رسیدن به توسعه پایدار شهری و همچنین تصمیم گیری بهتر برای جهت دهی توسعه در آینده، یک امر حیاتی است. در این راستا شهر کرج با رویکرد مرکز استان بودن به عنوان صنعتی بودن و مهاجر پذیر بودن بر کلیه ساختار داخلی شهرها و روستاهای اطراف تأثیرگذار بوده است. در نتیجه استفاده از مدل سازی های ترکیبی با نگاه عمیق تر و محلی جهت برنامه ریزی های مدون در راستای توسعه پایدار شهر کرج غیرقابل اجتناب می نماید. هدف این پژوهش، مدل سازی الگوهای رشد شهر کرج با استفاده از روش های پیش پردازش آماری رگرسیون اکتشافی (ER)، رگرسیون حداقل مربعات معمولی (OLS) و مدل رگرسیون وزن دار مکانی (GWR) و همچنین پیش بینی توسعه آن با استفاده از مدل CA-Markov با در نظر گرفتن دوره 20 ساله 1381-1400 است. روش بررسی: برای این منظور نخست، معیارهای موثر در این فرآیند از سازمان های مربوطه جمع آوری، آنالیز و آماده سازی شدند و نقشه های کاربری زمین از تصاویر ماهواره لندست استخراج گردید. در مرحله بعد صحت سنجی نقشه ها و آشکارسازی تغییرات صورت گرفت. نتایج آشکارسازی تغییرات نشان می دهد که بیشترین افزایش مساحت در مناطق ساخته شده (2893 هکتار) و بیش ترین کاهش مساحت در زمین های بایر (808 هکتار) رخ داده است. بر مبنای این تغییرات و برای اجتناب از روش سعی و خطا در انتخاب بهترین ترکیب معیارهای ورودی به مدل GWR، با استفاده از روش ER و OLS، پیش پردازش روی معیارها صورت گرفت. در مرحله بعد با درنظر گرفتن خروجی روش ER و OLS، 8 متغیر مستقل به عنوان ورودی به مدل ها انتخاب شدند. سپس مدل سازی الگوهای رشد شهری با استفاده از مدل GWR اجرا گردید. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد از 8 متغیر، دو متغیر در عرض فضای مورد مطالعه دارای جهت تأثیر (منفی یا مثبت) یکسان بودند و بقیه متغیرها جهت تأثیرشان در کل منطقه تغییر می کند. در نهایت با استفاده مدل CA-Markov نقشه کاربری اراضی برای سال 1420 پیش بینی شد.. نتایج نهایی نشان داد که پیش بینی صورت گرفته با مدل CA-Markov، بیشترین میزان توسعه در سال 1420 در بخش های شرق و شمال شرقی شهر کرج رخ می دهد.
رابطه بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پایداری زیست محیطی در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به اهمیت روزافزون مسائل زیست محیطی و چالش های پیش روی کشورها در دستیابی به توسعه پایدار، درک بهتر ارتباط میان حکمرانی دموکراتیک، بهره گیری از انرژی های تجدیدپذیر و سیاست های تجاری، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. از سوی دیگر، شناسایی چگونگی تأثیر این عوامل بر شاخص های زیست محیطی می تواند به سیاست گذاران در طراحی راهبردهای بهینه برای کاهش تخریب محیط زیست و تقویت پایداری کمک کند.تجارت خارجی می تواند نقشی دوگانه در بهبود یا تخریب زیست محیطی داشته باشد. از یک سو، تجارت بین المللی از طریق انتقال فناوری های پاک و نوآوری های زیست محیطی می تواند کیفیت محیط زیست را ارتقا دهد؛ اما از سوی دیگر، در صورت نبود مقررات مناسب، ممکن است منجر به افزایش فشار بر منابع طبیعی و آلودگی بیشتر شود. بنابراین، بررسی هم زمان و تلفیقی این سه عامل می تواند درک جامع تری از روابط میان سیاست های اقتصادی، زیست محیطی و حکمرانی ارائه دهد. با توجه به اهمیت موضوع این مطالعه تلاش دارد تا ارتباط میان این عوامل و تأثیرات آن ها بر شاخص های زیست محیطی عراق را تحلیل کند. روش بررسی: در این پژوهش برای بررسی تأثیر دموکراسی، انرژی سبز و تجارت خارجی بر پیشرفت های زیست محیطی در عراق از سال 2006 تا 2022 از مدل خودتوضیحی با وقفه های توزیعی ARDL استفاده شده است. این روش ها توانایی بررسی تأثیرات بلندمدت و کوتاه مدت متغیرها را فراهم می کنند و امکان تجزیه و تحلیل روابط پیچیده بین دموکراسی، انرژی سبز، تجارت خارجی و پیشرفت زیست محیطی را می دهند. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهند که افزایش انتشار کربن با دموکراسی در عراق ارتباط دارد، به ویژه در شرایطی که فشارهای اقتصادی و سیاسی برای تسریع در رشد اقتصادی موجب افزایش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای می شود. همچنین انرژی های تجدیدپذیر( انرژی های سبز)، اگرچه در کوتاه مدت ممکن است اثر افزایشی بر انتشار کربن داشته باشند، اما در بلندمدت می توانند به کاهش انتشار کربن و بهبود کیفیت محیط زیست کمک کنند. از سوی دیگر، تجارت خارجی با توجه به وابستگی عراق به منابع انرژی فسیلی، اثرات منفی بر محیط زیست داشته است، به طوری که عراق نیازمند سیاست های تجاری سبز و پایدار است. همجنین در این پژوهش، ضریب تصحیح خطا برابر با 0.3807- به دست آمده است. این ضریب نشان می دهد که حدود 38.07 درصد از عدم تعادل کوتاه مدت در هر دوره تعدیل شده و سیستم به سمت تعادل بلندمدت حرکت می کند.
مکانیابی مراکز نظامی با رویکر پدافند غیرعامل (با تلفیق RS، GIS و مدل تحلیل فرایند شبکه ای (ANP) در شهرستان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در این پژوهش جهت پهنه بندی شهرستان اردبیل با هدف مکانیابی مراکز نظامی از مدل تحلیل شبکه ای (ANP) در محیط سامانه اطلاعات جغرافیایی پرداخته شد. هدف اصلی، شناسایی و اولویت بندی مناسب ترین نواحی جهت استقرار پادگان نظامی با در نظر گرفتن معیارهای محیطی، اقلیمی، و انسانی بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی بوده و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. برای این منظور، چهارده شاخص تأثیرگذار شامل ارتفاع، شیب، جهت شیب، زمین شناسی، پوشش گیاهی، دما، بارش، رطوبت خاک، فاصله از جاده، روستا، گسل، کاربری اراضی، فاصله از آبراهه در قالب سه گروه اصلی (اقلیمی، انسانی و محیطی) طبقه بندی شدند. ابتدا با استفاده از مدل ANP و نرم افزار Super Decisions وزن هر یک از معیارها (با استفاده از پرسشنامه و 30 نفر کارشناس و خبره) بر اساس مقایسه های زوجی و روابط داخلی و بیرونی میان آن ها محاسبه گردید. سپس با بهره گیری از محیط GIS، لایه های اطلاعات مکانی مربوط به هر شاخص تهیه و پردازش شده و با استفاده از ابزارRaster Calculator وزن نهایی هریک از لایه ها وارد تلفیق شدند. در گام بعد نقشه نهایی پهنه بندی مکان یابی پادگان به پنج طبقه از «کاملا مناسب» تا «کاملا نامناسب» تقسیم گردید. یافته ها و نتایج: نتایج نشان داد که حدود 30 درصد از کل منطقه مورد مطالعه در طبقه کاملا مناسب و مناسب، قرار دارد که عمدتاً در بخش های مرکزی و غربی شهرستان واقع شده اند. در مقابل مناطق نسبتا مناسب در حدود 30 درصد منطقه را شامل می شود که عمدتا بخش های شمالی و قسمت های میانی منطقه را دربر می گیرد. همچنین 40 درصد از مساحت کل منطقه نیز در طبقه نامناسب و کاملا نامناسب قرار دارد که بخش عمده آن شمال و جنوب شهرستان را دربر می گیرد. یافته های این تحقیق می تواند به عنوان ابزاری مؤثر در فرایند تصمیم گیری نهادهای دفاعی و مدیریت شهری جهت استقرار بهینه پادگان ها مورد استفاده قرار گیرد.
تجزیه و تحلیل و توان سنجی ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی شهرستان سرعین براساس مدل M GAM
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر تجزیه و تحلیل و توان سنجی ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی شهرستان سرعین براساس مدل M GAM می باشد. شهرستان سرعین در شمال غرب ایران و در محدوده جغرافیایی 47 درجه و 48 دقیقه تا 48 درجه و 11 دقیقه طول شرقی و 38 درجه و 3 دقیقه تا 38 درجه و 15 دقیقه عرض شمالی قرار دارد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش آن توصیفی پیمایشی است که با استفاده از تکمیل پرسش نامه انجام شده است. در این پژوهش هشت ژئوسایت شهرستان سرعین (پل معلق ورگه سران، ویلادره، پیست اسکی آلوارس، گلدشت کلخوران، غارکنزق، دره علی درویش، دره ساری دره، امامزاده آتشگاه) با استفاده از ارائه ۲۰ پرسش نامه به گردشگران حاضر در مناطق مورد مطالعه و هم چنین ارائه ۲۰ پرسش نامه کتبی به کارشناسان و متخصصان به این ژئوسایت ها و جمع آوری داده های آن مورد ارزیابی قرار داده شد. در این پژوهش ابتدا برخی از لندفرم های ژئومورفولوژیکی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، عکس های هوایی، تصاویر ماهواره ای، پیمایش های میدانی و مصاحبه، شناسایی و محدوده آن ها تعیین گردید. سپس با بهره گیری از مدل M-GAM،پتانسیل های گردشگری لندفرم ها مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج و یافته ها : نتایج حاصله از ارزیابی مدل M-GAMنشان داد که بر اساس ارزیابی نظر کارشناسان و بازدیدکنندگان منطقه ژئوتوریستی پل معلق ورگه سران بالاترین ارزش اصلی را به خود اختصاص داده است. از نظر ارزش های مکمل نیز بالاترین امتیاز برای امامزاده آتشگاه با امتیاز 91/11 بوده است و در مجموع امتیازات، بیش ترین امتیاز در درجه اول برای امامزاده آتشگاه و کم ترین مجموع امتیاز مربوط به ویلادره است. همچنین ماتریس M-GAMبا استفاده از ارزش اصلی و مکمل حاصل از تجزیه و تحلیل نشان می دهد که ژئوسایت های گلدشت کلخوران، امامزاده آتشگاه، دره ساری دره و پل معلق ورگه سران از نظر ارزش های اصلی در فیلدZ23 قرار گرفته اند و از نظر ارزش های مکمل دارای پتانسیل سطح بالا برای ژئوتوریسم هستند. ژئوسایت های دره علی درویش، غارکنزق و پیست آلوارس نیز از نظر ارزش اصلی و مکمل دارای ارزش متوسطی برای ژئوتوریسم هستند (ارزش اصلی و مکمل Z22) و در نهایت ویلادره از نظر ارزش اصلی در سطح متوسط و از نظر ارزش مکمل در سطح پایینی برای توسعه ژئوتوریسم قرار گرفته است. بنابراین نتیجه گیری می گردد که فضای زیادی برای بهبود ژئوتوریسم در این مکان ها وجود دارد و سرمایه گذاری برای بهبود زیرساخت این ژئوسایت ها و ارتقای برنامه ریزی و فعالیت های تبلیغاتی، این مناطق می توانند گردشگران و مسافران زیادی را جذب کنند که باعث ایجاد مشاغل و افزایش درامد مردمان محلی می شود. در نهایت پیشنهاد می گردد برای تجزیه و تحلیل و توان سنجی ژئوتوریستی و ژئومورفولوژیکی شهرستان سرعین بر اساس هوش مصنوعی و مدل های بروز ژئوتوریستی هم مورد بررسی قرار گیرد.
تأثیر رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلیتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی بر رشد سبز در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رانت منابع طبیعی، می تواند به عنوان یک عامل دوگانه عمل کند؛ از یک سو، تأمین مالی برای پروژه های سبز را فراهم می آورد و از سوی دیگر، ممکن است به وابستگی به صنایع آلاینده و کاهش انگیزه برای سرمایه گذاری در فناوری های پایدار منجر شود. ریسک ژئوپلیتیک در کشورهای غنی از منابع طبیعی، به ویژه در مناطق ناپایدار، می تواند به عدم قطعیت در سرمایه گذاری ها و کاهش تمایل به توسعه پروژه های اقتصادی سبز منجر شود، که این امر به تضعیف رشد پایدار کمک می کند. عدم قطعیت در سیاست های اقتصادی، به ویژه در زمینه قوانین زیست محیطی و مالیات، می تواند به کاهش اعتماد سرمایه گذاران و تأخیر در اجرای ابتکارات سبز منجر شود و در نتیجه، رشد اقتصادی پایدار را تحت تأثیر قرار دهد. روش شناسی: در این پژوهش، به بررسی اثرات رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت های اقتصادی و متغیرهای کنترلی دیگر چون توسعه مالی، تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تشکیل سرمایه ثابت بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق با استفاده از الگوی خودتوضیحی با وقفه های گسترده (ARDL) و داده های فصلی طی دوره زمانی 2022-1995، پرداخته می شود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از برآورد مدل، نشان می دهند که رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی، اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در این کشور دارند. همچنین، توسعه مالی، تجارت خارجی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تشکیل سرمایه ثابت، اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق دارند.
تحلیل زیست پذیری شهری از بعد اجتماعی- فرهنگی در محلات شهر بناب با تاکید بر دوگانگی فضایی زیست پذیری در بافت های شهری
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رشد سریع شهرنشینی و گسترش نابرابری های اجتماعی-اقتصادی در شهرها موجب شکل گیری دوگانگی فضایی و کاهش زیست پذیری شهری شده است. هدف این پژوهش، بررسی دوگانگی زیست پذیری از بعد اجتماعی و فرهنگی در محلات دو پهنه جداگانه شهر بناب است که شامل محلات دارای بافت فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی (جنوب و جنوب شرق)، و محلات با بافت غیر فرسوده (مناطق مرکزی و شمالی) می شود. روش شناسی: مطالعه حاضر به صورت توصیفی-تحلیلی انجام شده و داده های آن از طریق پرسشنامه های میدانی و منابع اسنادی گردآوری گردیده است. تحلیل های آماری با استفاده از آزمون t تک نمونه ای و تحلیل واریانس یک طرفه (ANOVA) در نرم افزار SPSS صورت پذیرفت و توزیع فضایی داده ها نیز با بهره گیری از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) ترسیم شد. یافته ها و نتایج: نتایج آزمون t نشان داد که میانگین شاخص های اجتماعی و فرهنگی در پهنه بافت غیر فرسوده (47/3) به طور معناداری بالاتر از پهنه فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی (98/2) بوده و فقط تعداد محدودی از محلات بافت فرسوده وضعیت نسبتاً مطلوبی داشتند. تحلیل فضایی کاهش تدریجی کیفیت زیست پذیری را از مناطق مرکزی و شمالی به سمت محلات جنوبی و جنوب شرقی تأیید کرد. بر اساس نتایج تحلیل واریانس، مهم ترین عوامل مؤثر بر زیست پذیری به ترتیب شاخص های امنیت (740/0)، کیفیت بهداشت (694/0) و کیفیت آموزش (682/0) بودند. همچنین توزیع نامتوازن مراکز آموزشی، فرهنگی و تفریحی در پهنه فرسوده،موجب تشدید نابرابری های زیست پذیری گردیده است. بر مبنای یافته ها، تقویت امنیت و نظم عمومی، ارتقای کیفیت بهداشت و آموزش، بهبود زیرساخت های شهری، توسعه فضاهای عمومی و برنامه ریزی مشارکتی می تواند به عنوان راهکارهای کلیدی برای ارتقاء ابعاد اجتماعی و فرهنگی زیست پذیری در این محلات مطرح گردد.
ارزیابی و شناسایی گسل ها و میزان لرزه خیزی آن ها در حوضه بالهارود گرمی استان اردبیل
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: لرزه خیزی معیاری است که رخدادها، مکانیسم ها و بزرگی زمین لرزه در یک مکان جغرافیایی معین را در برمی گیرد. به این ترتیب، فعالیت لرزه ای یک منطقه را خلاصه می کند. منطقه موردمطالعه بر اساس شواهد زمین شناسی و زمین لرزه های ثبت شده یکی از پهنه های فعال و لرزه خیز در ایران به شمار می آید. ازاین رو آگاهی از توان لرزه خیزی منطقه جهت جلوگیری از ساخت وساز غیر اصولی در حوزه موردتحقیق ضروری است. هدف از پژوهش حاضر ارزیابی توان لرزه خیزی گسل ها در حوزه بالهارود گرمی است. روش شناسی: در این پژوهش برای ترسیم نقشه ها و تحلیل آن ها از نرم افزار ArcGIS استفاده شد که ابتدا با استفاده از نقشه زمین شناسی 1:100000 سازمان زمین شناسی و اکتشافات معدنی کشور در حوزه موردمطالعه، گسل های (اصلی و فرعی) تعیین و طول آن ها مشخص گردید. سپس توان لرزه زایی گسل های منطق ه موردمطالعه با استفاده از روابط زارع (1374)، نوروزی (1985) و نوروزی و اشجعی (1978) محاسبه شد. یافته ها و نتایج: با توجه به نتایج مربوطه، متوسط توان لرزه زایی برحسب ریشتر در گسل های نوروز آباد 55/12، آزاد آباد 10/20، ساری نصیرلو 62/28، ایلیخچی 08/9، چنار 56/6، فرضی کندی 42/17، پرچین 35/10، اوجاق آلازار 94/17، دمیرچی 23/7، پیره خلیل 55/6، القناب 16/19، شرفه 73/7، شوردرق92/3 را نشان می دهد. نتایج حاصله نشان داد که منطقه موردمطالعه، به خصوص بخش های مرکزی به سمت جنوب حوزه به علت تمرکز خطواره های گسلی، ازنظر لرزه خیزی مستعد است و امکان وقوع زمین لرزه هایی با بزرگی بیش تر از 4 ریشتر در آن است. گسل های ساری نصیرلو، آزاد آباد و القناب به ترتیب دارای بالاترین توان لرزه زایی در منطقه هستند. بررسی ها هم چنین نشان می دهد که بین توان لرزه زایی گسل ها با طول گسل ارتباط مستقیم وجود دارد. با توجه به نبود مطالعات کافی در مورد تکتونیک و لرزه خیزی منطقه، بایستی به جهت حصول اطمینان بیش تر، مطالعات دیگری در رابطه با سایزموتکتونیک و پهنه بندی منطقه ازنظر لرزه خیزی نیز انجام گیرد.