فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۵٬۱۴۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
شناخت اقتصادوتجارت کشورهای شمال قاره آفریقاوجایگاه آن هادراقتصادجهانی
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف مطالعه شاخص های ارزیابی اقتصادی-تجاری کشورهای شمال قاره آفریقا و ارزیابی جایگاه آن ها در اقتصاد جهانی، در یک دهه گذشته، نوشته شده است. در مقاله حاضر پس از ارزیابی شاخص های اقتصادی-تجاری کشورهای شمال آفریقا، قابلیت های این کشورها از جنبه های مختلف همچون جغرافیایی، جمعیت، محیط اقتصادی، اقتصاد و تجارت کالا و خدمات بررسی شده است. بررسی اطلاعات این کشورها نشان می دهد آن ها می توانند در آینده به یکی از قطب های اقتصاد و تجارت در قاره آفریقا و خاورمیانه تبدیل شوند. برای نمونه مصر در میان این کشورها از موقعیت ممتازی در واردات گروه های اصلی خدمات برخوردار است که رقابت پذیری بالای این کشور را در گروه های اصلی خدمات (نُه گروه) نشان می دهد. در بسیاری از گروه های اصلی خدمات رقابت فشرده ای با تثبیت سهم و افزایش آن از طرف کشورهای مهم صادرکننده خدمات وجود دارد. همچنین، تحلیل مقاصد اصلی صادرات بسیاری از کشورهای شمال قاره آفریقا گویای این است که اولین و بزرگ ترین مقصد صادراتی آن ها، اتحادیه اروپاست که به سبب مزیت نزدیکی جغرافیایی است. بررسی موقعیت این کشورها در گروه های کالایی اصلی صادراتی و وارداتی جهان نشان می دهد اولین گروه کالایی وارداتی آن ها مواد غذایی، و اولین گروه کالایی صادراتی آن ها سوخت ها می باشد. قلمرو جغرافیایی وسیع، جمعیت نسبتاً عظیم، اندازه اقتصاد نسبتاً بزرگ و رشد مناسب آن، تجارت کالا و به ویژه خدمات و عوامل دیگر موجب پتانسیل اقتصادی-تجاری این کشورها شده است. بدون تردید، ایران نیز باید از این مزیت ها در جهت مناسبات منطقه ای و روابط بین المللی خود سود ببرد.
بررسی تحولات انقلابی کشورهای عربی از منظر لیبرالیزم، سازه انگاری و نظریه انتقادی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از زمان تحولات انقلابی موسوم به «بهار عربی» در کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که منجر به سقوط حکومت های دیکتاتوری در برخی از کشورهای این منطقه و ایجاد ناآرامی در برخی دیگر از این کشورها شده است، ادبیات بسیاری در تجزیه و تحلیل این وقایع تولید شده که تقریبا در هیچ یک از این آثار، این انقلاب ها از منظر دیدگاه های نظری روابط بین الملل مورد بررسی و تحلیل قرار نگرفته است. همین خلا پژوهشی انگیزه اصلی نگارش این مقاله را ایجاد کرد تا از میان مهم ترین نظریه های موجود در روابط بین الملل، نظریه لیبرالیزم را از جریان اصلی و نظریه انتقادی و سازه انگاری را از میان جریان بازاندیش گرای این رشته به دلیل توان تحلیلی مناسب تری که در تجزیه و تحلیل این وقایع برخوردارند، انتخاب نماییم. در همین راستا در این مقاله به این نتیجه خواهیم رسید، در حالی که با الهام از نظریه لیبرالیستی روابط بین الملل این تحولات انقلاب هایی لیبرال - دموکراتیک و تحت عنوان بیداری ملی معنا می شود، سازه انگاران از آن به عنوان انقلاب هایی مذهبی تحت عنوان بیداری اسلامی و در نهایت پیروان نظریه انتقادی با الهام از نظریات چپ، این تحولات را با نام انقلاب های اجتماعی تحت عنوان بیداری انسانی - اجتماعی و یا طبقاتی معنا می کنند.
تحلیلی بر دولت ورشکسته در لیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با شروع بیداری اسلامی در تونس، کشورهای مستعد بحران نظیر لیبی نیز با روند بیداری مواجه شدند. بعد از 9 ماه جنگ و درگیری بین نیروهای قذافی و انقلابیون، در مرداد سال 1390 انقلابیون پیروز شدند. بعد از پیروزی، مرحله ی جدیدی در حیات سیاسی و اجتماعی این کشور آغاز شد. البته در این کشور نه تنها یک دولت قدرتمند و مردمی شکل نگرفت؛ بلکه تا تشکیل دولت وفاق ملی، دو دولت، دو پارلمان، دو نخست وزیر و دو کابینه حضور داشتند با توجه به توصیف وضعیت لیبی و دخالت عوامل متعدد، این کشور را می توان به عنوان یک دولت ورشکسته به شمار آورد. بر همین اساس سوال این مقاله این است که لیبی بعد از انقلاب در چه شرایطی با پدیده ورشکستگی روبه رو شده است؟ در پاسخ به این سوال بحث اصلی این است که گرایشات قبایلی، نبود ساختارهای نظامی و اقتصادی، فقدان فرهنگ دموکراتیک، جامعه مدنی و مداخلات خارجی باعث شده وضعیت به سمت یک دولت ورشکسته پیش رود. یافته های مقاله نیز نشان از شکل گیری نوعی دولت ورشکسته دارد که موجب رشد ناهنجاری ها و نابسامانی های سیاسی و اجتماعی در این کشور گردیده است.
جریان اخوان المسلمین در خاورمیانه
حوزه های تخصصی:
گفت و گو با دکتر عزمی بشاره
حوزه های تخصصی:
آمریکا، افغانستان و پاکستان: سه ضلع ناهمخوان یک بحران-
حوزه های تخصصی:
سیاست خارجی امریکا و انتفاضه اول و دوم فلسطین
حوزه های تخصصی:
بررسی علل واگرایی در منطقه ی خلیج فارس
حوزه های تخصصی:
هویت و امنیت اسلام و مسلمانان در امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اسلام در امریکا و تأثیرگذاری آن و حتی تأثیرپذیری از محیط سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی از جمله مسائلی است که از گذشته تاکنون مورد توجه قرار داشته است. برخی، تأثیر اسلام را تهدید یا فرصت صِرف و مطلق معرفی کرده و عده ای نیز آن را تهدید و فرصت هم زمان و مرکب مطرح بر لزوم ملت سازی و فرهنگ سازی در میان مهاجران مسلمان و فرزندان آنها که به صورت اتباع و شهروندان درمی آیند، دانسته اند. فرایند تبدیل و تغییر اسلام از یک دین و مکتب جهان شمول و فراگیر به یک رویکرد مذهب مدنی با راهبرد و رویکرد مُشت باز، آغاز می شود. مسلمانان مهاجر و مقیم، باید مشت خویش را باز نموده و امریکایی شوند در غیر این صورت در قالب تهدید محض و یا فرصت آمیخته با تهدید جدی، مواجه و معرفی می شوند. اساس مطالعة ایالات متحده امریکا و امریکاشناسی در همین مفهوم مشتِ باز نهفته است. در واقع این باز کردن مشت ها و باز ماندن آنها و در پی آن، مشت شدن و مشت کردن فضای باز فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی در امریکا روایت اصلی تبیین، تحلیل و توصیه در مورد جایگاه حضور اسلام و مسلمانان در امریکاست. در این مقاله به این رابطة متقابل مشت باز کردن و مشت کردن فضای باز، پرداخته خواهد شد.
از آرتور شلزینگر تا چارلز کراتهمر: دگردیسی مفهومی در سیاست خارجی امریکا (2000-1945)(مقاله علمی وزارت علوم)
درهم فروریزی دیوار در قلب اروپا، دگرگونی تئوریک در سیاست خارجی امریکا را گریزناپذیر ساخت. اجماع لیبرال که در چهارچوب مرجع بودن لیبرال ها در حیات بخشیدن به سیاست جهانی امریکا بود، از هم گسیخت. آنچه به لیبرال ها مشروعیت برای رهبری روشنفکرانه در قلمرو سیاست خارجی اعطا کرده بود، تاکید آنها بر مبارزه بر علیه کمونیسم و ارتقاء امریکا در مقام رهبری جهان بود. توجیه تاریخی ـ فلسفی مرکز حیاتی را تاریخدان امریکا آرتور شلزینگر فراهم آورد. مرکز حیاتی نقشه راه دوران جنگ سرد تصمیم گیرندگان امریکایی بود. به دنبال پایان جنگ سرد- لیبرال ها به عنوان مرکز ثقل حیات سیاسی امریکا- با توجه به ویژگی های داخلی و شرایط بین المللی به حاشیه رانده شدند و به جای آن خط مشی تک قطبی، با تاکید بر سیاست خارجی تهاجمی و ملی گرا ، به صحنه آمد. چارلز کراتهمر به توجیه فلسفی و تئوریک درخصوص اینکه امریکا در صحنه جهانی دارای ماموریت است، حیات داد. تغییر در مبانی فکری سیاست خارجی از لیبرالیسم قدرت نواز به محافظه کاری ایده نواز، به یک واقعیت تبدیل گشت. مرکز حیاتی دوران جنگ سرد مبتنی به دفاع از منافع ملی در صورت لزوم با استفاده از قدرت نظامی بود. لحظه تک قطبی مبتنی بر تاکید به باورها و اعتبار فزاینده قدرت و ماهیت جهانی میراث امریکاست.
نزدیکی انتخابی مذهب ، مردم و حکومت در امریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
مذهب در آمریکا دارای ماهیت اجتماعی است. ارزشهای مذهبی از همسویی و تطابق با باورهای مدنی در جامعه آمریکا برخوردار هستند. به جهت وجود این واقعیت است که مذهب از شان سیاسی بالایی در ایالات متحده امریکا برخوردار است. این شان برآمده از عملکرد اجتماعی مذهب و ویژگی های زمینی آن است. سرمایه اجتماعی که در چارچوب آن شهروندان آمریکایی به وظایف و تعهدات اجتماعی خود عمل می کنند به شدت متاثر از باورهای مذهبی می باشد. به همین روی است که شاهد وجود یک مثلث سه وجهی در جامعه آمریکا می باشیم که اضلاع آن شهروندان، حکومت.
بحران غزه در ترازوی دکترین مسئولیت حمایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دکترین «مسئولیت حمایت» ازجمله مفاهیم حقوقی نوظهور در حقوق بین الملل است که بر بنیادهای نظری «امنیت انسانی» و «مداخله بشردوستانه» استوار است. طرح این دکترین امیدهای فراوانی را برای رفع نواقص و کاستی های مداخلات بشردوستانه نظیر «گزینشگری» و «نیات آغشته به منافع ملی دولت های مداخله گر» برانگیخت. بحران غزه که از سال 2007 میلادی آغاز شد، مورد مناسبی برای آزمون قابلیت های این دکترین محسوب می شود. بنابراین پرسش اصلی این مقاله آن است که آیا به لحاظ نظری، دکترین «مسئولیت حمایت» می تواند مبنای حقوقی مناسبی برای واکنش بین المللی در حمایت از ساکنان غیرنظامی نوار غزه و علیه اقدامات رژیم صهیونیستی باشد؟ پاسخ موقت ما به عنوان فرضیه آن است که با توجه به موارد گسترده و فاحش نقض حقوق بشر و بشردوستانه بین المللی درنتیجه محاصره غزه و تحمیل جنگ 22، زمینه حقوقی لازم برای کاربست دکترین مسئولیت حمایت از ساکنان نوار غزه وجود دارد. پرسش فرعی این مقاله نیز به ارزیابی عملکرد مراجع ذی صلاح پیش بینی شده در دکترین مسئولیت حمایت، در جریان بحران غزه، می پردازد.
مقاله: عراق به سوی دیکتاتوری وحدت ملی، عراق پس از 2010
حوزه های تخصصی:
مبارزات انتخاباتی امریکا: سه شنبه بزرگ و جذب رای
انتخاب رییس جمهوری امریکا از لحاظ واقعیات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به شدت متاثر از «مبارزات انتخاباتی» است. کاندیداهای حزبی تنها در صورتی موفق می شوند که در طول مبارزات انتخاباتی بتوانند نخست، پای گاه حزبی خود را یک پارچه نگه دارند؛ دوم، در جذب بخشی از رای دهندگان حزب مقابل توفیق حاصل کنند؛ و سوم، شاید از همه مهم تر، این که بتوانند اکثریت وسیع رای دهندگان مستقل را به سوی خود جلب کنند. مبارزات انتخاباتی است که ظرفیت های سازمان دهی، ماهیت دستورکار، اولویت موضوعات و شیوه مدیریتی هر کاندیدا را مشخص می سازد. در عین حال، پیروزی در انتخابات نیازمند بهینه سازی سازوکارها و ساختارهای انتخاباتی است. در این جا است که متوجه می شویم چرا سه شنبه بزرگ از چنین نقش قاطعی در مشخص ساختن این که کدامین کاندیدا یا کاندیداها از دو حزب دمکرات و جمهوری خواه شانس بالاتری برای دستیابی به کاندیداتوری حزب خود در مبارزات عمومی برخوردار هستند.