فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۹۵۱ مورد.
انسان مدرن و آرنت
استنتاج از راه بهترین تبیین
حوزه های تخصصی:
فلسفه سیاست، بورژوازی و غایات نظام سرمایه داری «از نگاه روسو و مارکس»
حوزه های تخصصی:
بورژوازی و آیینهای زندگی لیبرال- سرمایه داری که به تدریج در قرون 19 و20 بر زندگی بشر امروز سایه افکند، حاصل کناکنشها و فرآیندهایی بوده است که در طول یک دوره نسبتاً طولانی انجام شده است. این مقاله با بررسی اندیشه های دو متفکر برجسته غرب، روسو و مارکس، بر آن است تا ضمن کالبدشکافی این فرآیندها نقاط قوت و ضعف این نوع زندگی را مطالعه کند. روشن است که مارکس به شدت بورژوازی و نظام از سرمایه داری انتقاد کرده است و در مقایسه با روسو که به زحمت آزادمنشی را با قفس تجدد در هم آمیخته است، نگاهی کاملاً بدبینانه دارد؛ با وجود این، هر دو در شیوه استدلال و چگونگی پدید آمدن ریشه های نابرابری همسو هستند، هرچند که با توجه به شرایط زمانی و مکانی دو راهکار متفاوت را پیشنهاد می کنند. این مقاله با توجه به شباهتهایی که هر دو متفکر در تحلیل محتوایی دارند، با شواهد و ادله ای که ارائه می کند، فلسفه و غایات نظام سرمایه داری را از دیدگاه این متفکر نقد کرده است.
نقد هایدگر و لئواشتراوس بر سیاست دوران مدرن
منبع:
راهبرد ۱۳۸۵ شماره ۴۰
حوزه های تخصصی:
لیبرالیسم و عدالت اجتماعی
حوزه های تخصصی:
نسل سکولارها رو به انقراض است
حوزه های تخصصی:
تأملی بر سخنان پاپ؛ دفاع از عقلانیت اسلامی
حوزه های تخصصی:
هانا آرنت گزارشگر
در غرب چه خبر (45)
حوزه های تخصصی:
وحی یا انقلاب (رویکردی به ظهور بنیادگرایی در چارچوب نظری گرامشی)
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله مفهوم سازی پدیده ی معاصر رادیکالیسم دینی یا ـ براساس طبقه بندی معمول در غرب ـ بنیادگرایی است و بنا را بر این دیدگاه می گذاردکه جنبشهای مبتنی بر ایدئولوژی بنیادگرایی عمدتاً جزو گروههای دینی ای نیستند که دغدغه ی دین و ایمان داشته باشند، بلکه سازمانهایی سیاسی اند که از دین به عنوان ایدئولوژیی برای حمله، انتقاد و مشروعیت زدایی از نخبگان حاکم و ساختار قدرتی استفاده می کنند که اقتدار و مشروعیت نخبگان بر پایه ی آن بنا نهاده شده است . از آنجا که وجود دولتهای اقتدارطلب تک حزبی در اغلب کشورهای خاورمیانه پدیده ای فراگیر است، تنها دین قادر به ارائه ی نیروی اپوزوسیون به توده های ناراضی، مایوس و منزویی است که توانایی بیان مصائب ویژه و نارضایی عمومی آنها را نسبت به اینگونه رژیمها داشته باشد. چارچوب نظری گرامشی به توضیح این امر کمک می کند که این گونه سازمانهاـ که به عنوان « بنیادگرایان دینی» قلمداد شده و از سوی متفکران بنیادگرای برجسته ی قرن بیستم رواج یافته اند ـ جنبشهایی ضد سروری می باشند که کوشش خود را به سرنگونی این رژیمهای استبدادی و کسب قدرت اجتماعی، اقتصادی و سیاسی معطوف ساخته اند.