اخلاقیات در دوران مدرن
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله
آرشیو
چکیده
متن
نویسنده در ابتدای مقاله چنین آغاز میکند چیستی ارزشها بحثی است که دایره و دامنه آن بسیار وسیع است. لفظ ارزش به یک معنا ارزشهای اخلاقی را دربرمیگیرد و به معنای دیگر شامل ارزشهای اجتماعی و فرهنگی میشود که این مفاهیم خود با یکدیگر رابطه دارند. کانت بر این باور بود که جوهره و ماهیت اصلی دین، اخلاقیات است و مفهوم خدا پیشفرض این موضوع است. وی پیامد مستقیم نظریه کانت را این میدانست که با نفی وجود خدا حقایق اخلاقی تدریجا از میان میروند و زندگیای که کانت آنرا مترادف با ارزشهای اخلاقی میدانست بیمعنا مینماید. ایشان مینویسند این که ماهیت و هویت گزارههای اخلاقی چیست، سؤالی بود که در برابر پوزیتیویستهای منطقی قرار گرفت. به عنوان مثال وقتی میگوییم نباید دروغ گفت این گزاره، گزارهای نه تجربی است و نه تحلیلی. پس باید چه ملاکی را برای معناداری گزارههای اخلاقی معتبر بدانیم؟ پاسخی که پوزیتیوستهای منطقی میدهند این است که اصلاً گزارههای اخلاقی را گزاره نمیدانند. در نظر آنها، مهمترین ویژگی یک گزاره این است که محدوده خاصی از عالم را توصیف نموده و خبری از آن بدهد. گزارههای تجربی و تحلیلی، عالم خارج را توصیف میکنند؛ اما سرشت گزارههای اخلاقی به گونهای است که آنها توصیفی را از عالم ارائه نمیدهند و تنها بیانگر احساسات هستند.
نویسنده در ادامه دیدگاه شهودگرایانه را معرفی میکند که در قرن بیستم و تقریبا به موازات طرح آراء پوزیتیویستهای منطقی ارائه شد، به شهودگرایی شهرت یافت. جی مور انگلیسی، فیلسوف اخلاق این دیدگاه را مطرح ساخت. در نظر مور، گزارههای اخلاقی، گزارههای توصیفیاند و از عالم واقع گزارش میدهند. از دیدگاه او عالم خارج، محدود به عالم تجربه نمیشود؛ بلکه واقعیتهای دیگری چون واقعیتهای اخلاقی نیز در عالم خارج وجود دارند. دیدگاه دیگر، دیدگاه تجویزی یا هدایتگرانه است که این دیدگاه را اولین بار فیلسوفی به نام هیر مطرح نمود. هیر بر این باور بود که گزارههای اخلاقی بر خلاف آنچه پوزیتیویستهای منطقی میگفتند، توصیفیاند. ایشان در پایان نتیجه میگیرند که: ما نباید واقعیتهای عالم را در واقعیتهای تجربی خلاصه و مختصر کنیم؛ عالم واقعیت بسیار وسیعتر از آن چیزی است که با حواس و یا تئوریهای علمی تاکنون بدان رسیدهایم. در صحنه علوم تجربی واقعیتهای بسیاری داریم که با ابزارهای امروزی نمیتوان به آنها رسید، چه رسد به واقعیتهایی که فرا علم هستند.
نویسنده در ادامه دیدگاه شهودگرایانه را معرفی میکند که در قرن بیستم و تقریبا به موازات طرح آراء پوزیتیویستهای منطقی ارائه شد، به شهودگرایی شهرت یافت. جی مور انگلیسی، فیلسوف اخلاق این دیدگاه را مطرح ساخت. در نظر مور، گزارههای اخلاقی، گزارههای توصیفیاند و از عالم واقع گزارش میدهند. از دیدگاه او عالم خارج، محدود به عالم تجربه نمیشود؛ بلکه واقعیتهای دیگری چون واقعیتهای اخلاقی نیز در عالم خارج وجود دارند. دیدگاه دیگر، دیدگاه تجویزی یا هدایتگرانه است که این دیدگاه را اولین بار فیلسوفی به نام هیر مطرح نمود. هیر بر این باور بود که گزارههای اخلاقی بر خلاف آنچه پوزیتیویستهای منطقی میگفتند، توصیفیاند. ایشان در پایان نتیجه میگیرند که: ما نباید واقعیتهای عالم را در واقعیتهای تجربی خلاصه و مختصر کنیم؛ عالم واقعیت بسیار وسیعتر از آن چیزی است که با حواس و یا تئوریهای علمی تاکنون بدان رسیدهایم. در صحنه علوم تجربی واقعیتهای بسیاری داریم که با ابزارهای امروزی نمیتوان به آنها رسید، چه رسد به واقعیتهایی که فرا علم هستند.