فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۳٬۳۰۲ مورد.
فلسفه: آرتور کوستلر
پیام شاهنامه و پاداش فردوسی
حوزههای تخصصی:
دولت وابسته به طبقات در تفکر مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه مارکس نسبت به دولت ها همواره بحثی مناقشه انگیز بوده است. او درباره دولت های موجود از منظر جامعه شناسی سیاسی 2 نظر مطرح دارد یکی اینکه آنها را وابسته به طبقات می داند و دیگر اینکه آنها را دارای نوعی استقلال نسبی از طبقات می داند. در این مقاله سعی شده است صرفاٌ دیدگاه نخست مارکس یعنی وابسته بودن دولت به طبقات مورد بررسی قرار گیرد و اینکه مارکس ریشه دولت را در کجا می داند و چرا آن را وابسته به طبقات می داند؟ و اساس این دو نظریه او چیست، زیرا استقلال نسبی دولت به طبقات نیز امری موقتی است. برای روشن شدن بحث تحلیل های مارکس از جامعه سرمایه داری و لیبرال دموکراسی به عنوان شکل موجود دولت در زمان او را (که او آن را هم وابسته به طبقات می داند) در این مقاله آورده ایم.
سیاست، حکومت و عدالت در شعر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی شعر پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر ایران است. پروین نه تنها در مقایسه با تمامی زنان شاعر معاصر ایران بلکه در مقایسه با بسیاری از شاعران مرد این دوران نیز، بیش از همه به طرح مسایل اجتماعی و سیاسی پرداخته است. یکی از ویژگی های عمده و غالب سیاسی ـ اجتماعی شعر پروین، برتری عدالت اجتماعی بر آزادی های سیاسی است. بااین همه، شعر پروین بازتاب دیدگاه های متضاد و متناقض او درباره مسایل و مشکلات اجتماعی و سیاسی نیز هست. نویسنده بر آن است که این تناقض از تاثیرات همزمان بستر اجتماعی و جریان های سیاسی اجتماعی عصر او از یک سو، و جلوه های فرهنگی میراث ادبی و به ویژه میراث عرفانی و صوفیانه ایران از سوی دیگر، ناشی می شود.
دموکراسی، عدالت و صلح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ارتباط صلح، عدالت و دموکراسی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. با توجه به اینکه رابطه عدالت و دموکراسی تقریبا بیشتر جنبه حقوقی دارد، ابتدا تجزیه و تحلیل می گردد و سپس پیوند این دو با صلح سنجیده می شود. در این قسمت همچنین نظر بعضی از فلاسفه بزرگ نظیر ارسطو، هنس کلسن، جان رالز، وامانوئل کانت، ارایه می شود و در دنباله، استدلال لیبرال های نام آوری مانند وودرو ویلسن، امانوئل کانت وبوس راست در ارتباط بین دموکراسی و صلح به میان می آید و با تشریح «نظریه صلح دموکراتیک» آرا طرفداران و منتقدین بررسی می گردد. همچنین به آرا واقع گرایان که به ارتباط دموکراسی و صلح اعتقاد چندانی ندارند، اشاره می شود. طی این مقاله سوالات متعددی مطرح می گردد، از آنجمله: آیا کشورهای دموکرات تاکنون با یکدیگر جنگ نکرده اند؟ آیا دموکراسی صلح خواه تر از کشورهای غیر دموکرات هستند و اصولا چه عوامل دیگری به غیر از دموکراسی در برقراری صلح اروپا بعد از جنگ دوم جهانی تاثیر گذاشته است؟ با ارایه مثال های تاریخی و روز سعی می گردد، تحلیل حتی الامکان دقیقی در پاسخ به هر سوالی ارایه شود. بالاخره در خاتمه، نتیجه گیری مورد ملاحظه قرار خواهد گرفت.
گفت و گو: ترور خلیفه دوم و کودتای بنی امیه درآمد گونه ای بر بازخوانی تاریخ اسلام
حوزههای تخصصی:
مقاله: درس هایی از تاریخ؛ سیاه کاری های بنی امیه
حوزههای تخصصی:
بررسی رویکردها در ارتباط با نسبت دین و عناصر مدرنیته در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدا چالش های فکری متعدد و پایایی بوده که از جمله مهم ترین آنها می توان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده است: یکی مدرنیزاسیون که مجموع رویدادهای سیاسی و اجتماعی و علمی و فنی است و در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده، و دیگری مدرنیزم که به معنی تلاش برای جستجوی حقیقت به منظور خروج انسان از قیمومیت و اقدام به تعیین حدود عقل در زمینه شناخت است؛ در سوی دیگر، دین قرار دارد که خود از فربه ترین عناصر سنت به شمار می آید. با توجه به این توضیح، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه علمای دین و روشنفکران دوره مشروطیت را در ارتباط با نسبت سنت و عناصر مدرنیته مورد بررسی قرار دهد.در این خصوص گروهی قائل به تقابل سنت و مدرنیته با دفاع از مدرنیته بودند و گروهی دیگر با توجه به ذات مدرنیته و فارغ از مدرنیزاسیون، قائل به تقابل سنت و مدرنیته شدند و گروه سوم که نگاهشان به مدرنیزاسیون بود نه تنها قائل به امکان جمع سنت و مدرنیته بودند بلکه باور داشتند آنچه امروزه از غرب می رسد در اسلام وجود داشته و اینک در حال باز شناسی است.
فوکو، اندیشمندی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این نوشتار با بررسی آرای میشل فوکو، توانایی های انتقادی اندیشه او به نمایش گذاشته می شود. چرا که به اعتقاد نویسندگان مقاله تأکید بر روایتهای ساختگرایانه و نسبیگرایانه و نیز تفسیر هایدگری آرای فوکو مانع از نمودار شدن جنبههای انتقادی اندیشه و به طور کلی درک پروژهی فکری انتقادی او شده است. بر این اساس، استدلال اصلی مقاله این است که فوکو در جایگاهی منحصر به فرد از جریان اندیشهی انتقادی قرار دارد و فارغ از محدودیت های نظریهی انتقادی قبل از خود است، بی آنکه در موضع پسا انتقادی غلطیده باشد. نوآوری های فوکو در بحث های مربوط به نقد و قدرت و پرداختن وی در دوران متاخر، به سوژه و روشنگری، دستاوردهایی قابل توجه برای تفکر انتقادی به همراه داشته است؛ به گونه ای که آرای وی در دوران معاصر مبنای شکل گیری بحث های گوناگون در اندیشه های متفکرانی نظیر ژیل دلوز، جورجو آگامبن
اسلام کلاسیک و اروپای قرون وسطی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاوت های بنیادینی در فرهنگ و فلسفه سیاسی در تمدن اسلام و غرب مسیحی و اروپایی در دوره قرون وسطی تا سده پانزدهم وجود دارد. این تمایزات خصوصاً در ماهیت جامعه سیاسی، قوانین دینی (احکام شریعت) و نوع گفتمان سیاسی به چشم می خورد. این تفاوت ها عمدتاً ریشه در عقلانیت اجتماعی، افکار عامه مردم، آثار مهم و متفکرانه فلاسفه، حقوق دانان و دانشمندان علوم الهی دارند. از جمله مسائل قابل توجه در آن مقطع، این است که اروپا تحت نفوذ اندیشه یونانی ـ رومی قرار داشت و این امر موجب شد که بر خلاف اسلام، در اروپای مسیحی، تفکر دولت غیر دینی شکل بگیرد. در نهایت به این نتیجه می رسد که در طی زمان، تمایزات اسلام و غرب مسیحی بیشتر شده و به جای آنکه آن دو در مسیر تجدد به هم نزدیک شوند، هر فرهنگ، بیشتر
نوشتاری درباره شخصیت شهید مطهری ایدئولوگ جهان اسلام (نماد دین داری عقلانی و خداپرستی روشن فکرانه)
منبع:
سوره پاییز ۱۳۸۸ شماره ۴۴
حوزههای تخصصی:
مقاله: فلسفه زبان از نگاه حکیم سبزواری
حوزههای تخصصی:
شرق شناسی ادواردسعید و جایگاه اسلام در مقابل غرب
حوزههای تخصصی:
از همان زمانی که غرب و اروپای مسیحی کوشید هویتی مشخص برای خویش پردازش کند، تعریف شرق به مثابه «دیگری» ضرورت یافت و غرب تلاش کرد خود را در ساختار آن روزگار در تقابل با این دیگری تعریف کند. به بیان دیگر، شرق آن دیگری بود که غرب برای هویت یابی می باید از آن فاصله بگیرد و این فاصله گیری مستلزم شناخت این دیگری بود. غرب مدرن باید این دیگری را تعریف می کرد تا خود را در برابر آن و در تفاوت با آن تعریف کند. در همین راستا شرق شناسی شکل گرفت تا آغازی به غیریت سازی شرق باشد.