فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۶۱ تا ۳۸۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
بررسی رویکردها در ارتباط با نسبت دین و عناصر مدرنیته در دوره مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر مشرطیت و ورود ایران به عصر جدید، مبدا چالش های فکری متعدد و پایایی بوده که از جمله مهم ترین آنها می توان به نسبت میان سنت و مدرنیته اشاره کرد. از سویی مدرنیته قرار دارد که از دو عنصرتشکیل شده است: یکی مدرنیزاسیون که مجموع رویدادهای سیاسی و اجتماعی و علمی و فنی است و در غرب پدیدار شده و اسباب پیشرفت صنعتی و قدرت سیاسی غرب را فراهم آورده، و دیگری مدرنیزم که به معنی تلاش برای جستجوی حقیقت به منظور خروج انسان از قیمومیت و اقدام به تعیین حدود عقل در زمینه شناخت است؛ در سوی دیگر، دین قرار دارد که خود از فربه ترین عناصر سنت به شمار می آید. با توجه به این توضیح، مقاله حاضر بر آن است تا دیدگاه علمای دین و روشنفکران دوره مشروطیت را در ارتباط با نسبت سنت و عناصر مدرنیته مورد بررسی قرار دهد.در این خصوص گروهی قائل به تقابل سنت و مدرنیته با دفاع از مدرنیته بودند و گروهی دیگر با توجه به ذات مدرنیته و فارغ از مدرنیزاسیون، قائل به تقابل سنت و مدرنیته شدند و گروه سوم که نگاهشان به مدرنیزاسیون بود نه تنها قائل به امکان جمع سنت و مدرنیته بودند بلکه باور داشتند آنچه امروزه از غرب می رسد در اسلام وجود داشته و اینک در حال باز شناسی است.
پیام شاهنامه و پاداش فردوسی
حوزههای تخصصی:
اسلام کلاسیک و اروپای قرون وسطی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
تفاوت های بنیادینی در فرهنگ و فلسفه سیاسی در تمدن اسلام و غرب مسیحی و اروپایی در دوره قرون وسطی تا سده پانزدهم وجود دارد. این تمایزات خصوصاً در ماهیت جامعه سیاسی، قوانین دینی (احکام شریعت) و نوع گفتمان سیاسی به چشم می خورد. این تفاوت ها عمدتاً ریشه در عقلانیت اجتماعی، افکار عامه مردم، آثار مهم و متفکرانه فلاسفه، حقوق دانان و دانشمندان علوم الهی دارند. از جمله مسائل قابل توجه در آن مقطع، این است که اروپا تحت نفوذ اندیشه یونانی ـ رومی قرار داشت و این امر موجب شد که بر خلاف اسلام، در اروپای مسیحی، تفکر دولت غیر دینی شکل بگیرد. در نهایت به این نتیجه می رسد که در طی زمان، تمایزات اسلام و غرب مسیحی بیشتر شده و به جای آنکه آن دو در مسیر تجدد به هم نزدیک شوند، هر فرهنگ، بیشتر
دولت وابسته به طبقات در تفکر مارکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه مارکس نسبت به دولت ها همواره بحثی مناقشه انگیز بوده است. او درباره دولت های موجود از منظر جامعه شناسی سیاسی 2 نظر مطرح دارد یکی اینکه آنها را وابسته به طبقات می داند و دیگر اینکه آنها را دارای نوعی استقلال نسبی از طبقات می داند. در این مقاله سعی شده است صرفاٌ دیدگاه نخست مارکس یعنی وابسته بودن دولت به طبقات مورد بررسی قرار گیرد و اینکه مارکس ریشه دولت را در کجا می داند و چرا آن را وابسته به طبقات می داند؟ و اساس این دو نظریه او چیست، زیرا استقلال نسبی دولت به طبقات نیز امری موقتی است. برای روشن شدن بحث تحلیل های مارکس از جامعه سرمایه داری و لیبرال دموکراسی به عنوان شکل موجود دولت در زمان او را (که او آن را هم وابسته به طبقات می داند) در این مقاله آورده ایم.
مبانی ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله درصدد تبیین پایه های ایدئولوژیک سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی است. مؤلف ابتدا به معرفی چهره های برجسته تجددطلبی در ایران و نوع تفکر آنان پرداخته و سپس ضمن بیان مبانی ایدئولوژیک رژیم پهلوی، تأثیر آن را بر سیاست های فرهنگی تشریح کرده است. در ادامه با تبیین سیاست های فرهنگی رژیم پهلوی، خواستگاه فکری آن را در اندیشه ها و آرمان های منورالفکران دوره مشروطه می جوید و به دنبال بیان این مسأله است که چون برداشت های اولیه فکری از دنیای مدرن، سطحی بود باعث شد که سطحی ترین و نازل ترین بخش از فرهنگ و تمدن غربی در جامعه ایران مورد تقلید قرار گیرد.
مقاله: درس هایی از تاریخ؛ سیاه کاری های بنی امیه
حوزههای تخصصی:
سیاست، حکومت و عدالت در شعر پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی ابعاد سیاسی و اجتماعی شعر پروین اعتصامی شاعر نامدار معاصر ایران است. پروین نه تنها در مقایسه با تمامی زنان شاعر معاصر ایران بلکه در مقایسه با بسیاری از شاعران مرد این دوران نیز، بیش از همه به طرح مسایل اجتماعی و سیاسی پرداخته است. یکی از ویژگی های عمده و غالب سیاسی ـ اجتماعی شعر پروین، برتری عدالت اجتماعی بر آزادی های سیاسی است. بااین همه، شعر پروین بازتاب دیدگاه های متضاد و متناقض او درباره مسایل و مشکلات اجتماعی و سیاسی نیز هست. نویسنده بر آن است که این تناقض از تاثیرات همزمان بستر اجتماعی و جریان های سیاسی اجتماعی عصر او از یک سو، و جلوه های فرهنگی میراث ادبی و به ویژه میراث عرفانی و صوفیانه ایران از سوی دیگر، ناشی می شود.
شرق شناسی ادواردسعید و جایگاه اسلام در مقابل غرب
حوزههای تخصصی:
از همان زمانی که غرب و اروپای مسیحی کوشید هویتی مشخص برای خویش پردازش کند، تعریف شرق به مثابه «دیگری» ضرورت یافت و غرب تلاش کرد خود را در ساختار آن روزگار در تقابل با این دیگری تعریف کند. به بیان دیگر، شرق آن دیگری بود که غرب برای هویت یابی می باید از آن فاصله بگیرد و این فاصله گیری مستلزم شناخت این دیگری بود. غرب مدرن باید این دیگری را تعریف می کرد تا خود را در برابر آن و در تفاوت با آن تعریف کند. در همین راستا شرق شناسی شکل گرفت تا آغازی به غیریت سازی شرق باشد.
نقدی بر کتاب اسلام ، سنت ، دولت مدرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
کتاب اسلام، سنت، دولت مدرن در صدد است با بهره گیری از شیوه تحلیل گفتمانی، اجتهاد شیعی را وا کاود؛ اندیشه سیاسی شیعی را در این راستا گونه شناسی نموده و علل ناسازگاری اندیشه سیاسی سنتی با مقتضیات دولت مدرن را به بحث گذارد. مهم ترین انتقادات به این کتاب در حوزه روش عبارت است از: استفاده از روش های ناهمگون و ناسازگار، تطبیق ناصحیح آنها بر اندیشمندان اسلامی همچون جاحظ، و بالاخره به کار نگرفتن شایسته آن روش ها. در حوزه گفتمان، قرائت های متفاوت با الزامات مختلفی وجود دارد؛ به طوری که از همه آنها به یک جا نمی توان بهره برد؛ علاوه بر اینکه جمع آنها با هرمنوتیک، امکان پذیر نیست. از نظر محتوایی نیز گونه شناسی گفتمان سنتی، اصلاحی و انتقادی، و همچنین برخی استنادات، قابل تامل به نظر می رسد.
گفت و گو: ترور خلیفه دوم و کودتای بنی امیه درآمد گونه ای بر بازخوانی تاریخ اسلام
حوزههای تخصصی:
سرشت اجتماعی و حقوق اجتماعی
حوزههای تخصصی:
فلسفه سیاسی: کنشی لذت بخش یا فعالیتی حقیقت یابانه؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا از منظری متفاوت به نقد بخشی از سنت فلسفه سیاسی فیلسوفان معاصر بپردازد. در این راستا آنچه مورد تاکید است روی آوردن فلسفه و فلسفه سیاسی به آن چیزی است که از آن به کنش لذت بخش تابیر گردیده است. چنین کنشی ریشه های دراز تاریخی دارد و به روزگار یونان باستان و فیلسوفان پیشا سقراطی باز میگردد. به باور ما در هم آمیختگی مرزهای فلسفه و ادبیات و ارایه شدن سخن فلسفی یونانیان در قالب بلاغت و سخنوری و غلبه این ویژگی بر ارزش های معرفتی فلسفه که به اهنمام فیلسوفانی همانند سقراط و افلاطون از سخن فلسفی کمابیش رخت بسته بود بار دیگر با تاکید بر اصالت زبان و احیای آنچه روح دیونیزیوسی فلسفه خوانده می شود توسط نیچه به گفتار فلسفی باز گردید و به مبنایی رادیکال برای نقد سوبژیکتیویته و معرفت باوری فلسفی مبدل شد. فرض ما بر این است که فلسفه با اتخاذ کنشی لذت بخش و نزدیک گردیدن به سخن ادبی و هنری از تعهد اصیل خود در انکشاف حقیقت دور گردیده است. به دنبال این امر فلسفه سیاسی برخی از فیسوفان و اندیشمندان معاصر نیز دستخوش گرایش به کنشهای ذوقی-ادبی شده، از نقادی مثمر ثمر ایدئولوژی ها و تمهید عمل رهایی بخشی باز مانده است. این مقاله برای تایید مدعای خود، ضمن بررسی تاثیرات فلسفه نیچه بر چنین چرخشی، با ارایه تصویری کوتاه از دستاوردهای فروید ولاکان در متداول ساختن مفهوم لذت در اندیشه فلسفی، نشان می دهد که گرایش فلسفه سیاسی به کنش لذت بخش یا لیبیدوئیزه شدن فلسفه سیاسی چگونه نقادی سیاسی را از اهتمام به رهایی بخشی مثمر ثمر منصرف ساخته و به دلخوشی های روشن فکرانه، ذوقی و ادبی مبدل ساخته است. در این راستا اندیشمندانی چون رولان بارت، زیل دلوز واسلاوی ژیژک از همین منظر مورد توجه اند.
ایرانشهری در آثار یونانی: با تاکید بر آثار فلسفی سیاسی: افلاطون- گزنفون (2)
حوزههای تخصصی:
ایرانیان و یونانیان در راستای گسترش فضای زندگانی خود، خیلی زود با یکدیگر در تماس قرار گرفتند: به رغم غلبه سویه های سیاسی-نظامی، نباید از سویه های تاثیرگذاری و تاثیرپذیری سیاسی، فلسفی-دینی صرف نظر کرد. تا جایی که به تعامل گسترده ایرانیان و یونانیان دراوان رابطه آنان برمی گردد، باید توجه داشت که یونانیان بیشتر از آموزه ها و سلوک سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان متاثر بودند. این بخش از مقاله، مهمترین تاملات یونانیان، (آتنیان)، بر آموزه های سیاسی، فلسفی-دینی ایرانیان را برجسته می سازد.