فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظام نوین بین المللی و مدیریت بحران های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه تجربیات و شیوه های مدیریت بحران های بین المللی توسط چهار قدرت بزرگ (امریکا، اتحادیه اروپا، چین و روسیه) در پیش و پس از جنگ سرد، و بهره برداری از آن برای شناخت دوران انتقالی نظام بین الملل و شرایط پیچیده می تواند تلاش علمی مهمی به حساب آید. تجربیات و رویکردهای هر یک از این قدرت های بزرگ در مدیریت بحران های بین المللی از قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگ استراتژیک آنها نشئت می گیرد، اما آنچه در این میان اهمیت اساسی دارد، تحولات نظام بین الملل و تاثیر آن بر ساختار تصمیم گیری است. به همین دلیل، در این مقاله تلاش می شود به این پرسش مهم پرداخته شود که تحولات نوین نظام بین الملل چه تاثیری بر ساختار تصمیم گیری قدرت های بزرگ در مدیریت بحران های بین المللی داشته است. در این مطالعه، دو ویژگی خاص این بحران ها یعنی تنوع دامنه آنها و افزایش تعدادشان در دوران پس از جنگ سرد نیز مورد بررسی قرار گرفته و به پیچیدگی های خاص مدیریت قدرت های بزرگ از حیث شرایط خاص رقابت و همکاری آنها در حل و فصل این بحران ها نیز اشاره می شود. در نهایت، این مقاله به اشتراکات و تفاوت های مدیریت بحران هر یک از قدرت ها در دوران پس از جنگ سرد، با توجه به منافع و اهداف آنها می پردازد.
امنیت و پیشاارزش های آن در اندیشه سیاسی اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسلام، هدف نهایی خود را تخلق به اخلاق الهی، تعالی معنوی و سعادت ابدی انسان ها، به واسطه آگاهی و آزادی در زندگی دنیوی تعریف میکند. وجود انسانی از دیدگاه اسلام، از دو وجه متعالی و دنیوی برخوردار است و سعادت، با ترجیح آزادانه وجه متعالی در مقابل وجه دنیوی به دست میآید. بدین ترتیب، اسلام نسبت به انسان و اجتماع، نگرشی ارزش داورانه دارد. دو ارزش محوری یا پیش ارزش اسلامی در این خصوص، عبارتند از سعادت ابدی انسان، به واسطه تربیت و ترجیح وجه متعالی وجود و آگاهی و آزادی در انتخاب میان خیر و شر، به مثابه شرط امکان سعادت.
این دو ارزش یا پیش ارزش، پایه های چارچوب فرانظری عام برای اندیشه سیاسی اسلامی و موضوعات اصلی آن، همچون مقوله امنیت را فراهم میکنند.
ملاک و معیار مشروعیت از دیدگاه اسلام
حوزههای تخصصی:
مشروعیت همواره از چالش برانگیزترین مباحث فلسفه ی سیاسی بوده و به همین خاطر توجه بسیاری از فلاسفه و علمای سیاست را به خود جلب کرده است. زیرا با فرض عدم مشروعیت، فلسفه وجودی حکومت زیر سؤال خواهد رفت. سؤال اصلی در زمینه ی مشروعیت این است که حکومت کنندگان حق فرمانروایی خود را از کدام منبع دریافت می کنند و مردم بر چه اساسی از آنان فرمان می برند؟ در این مقاله ضمن بحث در مورد مشروعیت از دیدگاه های مختلف، در پی پاسخ به این سؤال هستیم که از دیدگاه اسلام، آیا خداوند به حکومت مشروعیت می بخشد؛ حق حاکمیت از آن مردم است یا فرض دیگری درکار است؟ و در پاسخ به سؤال فوق، فرضیه ی مقاله این است که حق حاکمیت و مشروعیت در اسلام به گونه ای است که حق هر دو یعنی خدا و مردم به طور شایسته ادا می شود. به عبارت دیگر، در اسلام حکومت مشروعیت خود را از دو منبع دریافت می کند: یک خداوند و دیگری مردم. توضیح اینکه با استفاده از مفاهیم «حق الله» و «حق الناس» و با تفکیک میان ملاک و معیار مشروعیت، به این نتیجه می رسیم که از دیدگاه اسلام، ملاک مشروعیت الهی است؛ اما معیار و میزان آن مردم هستند و بر این اساس، حکومت علاوه بر رعایت حقوق الهی یا حق الله در مقابل مردم (حق الناس) نیز پاسخگو می باشد.
اهداف حکومت اسلامی از منظر نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامهای سیاسی مختلف افزون بر تامین امنیت و برقراری نظم، اهداف متفاوتی را برای حکومت بیان میکنند. بعضی عدالت اقتصادی، برخی توسعه سیاسی و بعضی توسعهی اقتصادی و دولت حداقلی را پیشنهاد میدهند. مشخصه مهم این نظام ها محدود کردن وظیفه حاکمیت در تامین نیازهای اولیه انسان نظیر مسکن، غذا، بهداشت و تامین حقوق مادی شهروندان است؛ اما رسیدگی به امور اخلاقی، معنوی و دینی را خارج از اهداف حکومت ذکر کردهاند؛ این نوشتار در مورد مهمترین اهداف میانی حکومت اسلامی یعنی عدالت اجتماعی، آزادی اجتماعی، توسعه اقتصادی و تربیت اخلاقی، فرهنگی و معنوی از منظر نهجالبلاغه میپردازد که در صورت تحقق این اهداف، جامعه در جهت رسیدن به هدف اصلی که قرب الهی و تکامل انسانی است حرکت خواهد کرد. به طور خلاصه افزون بر اهداف دنیوی و برقراری عدالت و توسعه در حوزه های مختلف، غایات اُخروی و سعادت ابدی و تامین نیازهای معنوی بسان نیازهای مادی در حوزه آرمانهای حکومت اسلامی قرار دارد.
پژوهشی درباره کهن الگوها در اندیشه های عارفانه مهری ایران باستان و همانندی آن با اوپانیشادهای کهن
حوزههای تخصصی:
راهبردهای نظارت همگانی در مدیریت سیاسی جامعه دین بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از صدر اسلام تاکنون، برخی اندیشمندان بر این بوده اند که امر به معروف و نهی از منکر، وظیفه ای فردی است و مانند بسیاری تکالیف و احکام الهی، بر فرد مسلمان واجدالشرایط واجب است. در این دیدگاه، شرایط و مقتضیات زمان و مکان، کمتر مؤثّر است و حکومت دینی و اسلامی وظیفه خاصی ندارد. دیدگاه دیگر، امر به معروف و نهی از منکر را افزون بر وظیفه فردی، موضوعی اجتماعی و حکومتی می داند. بر مبنای نگرش دوم، توسعه فرهنگ شریعت مدار و ایجاد زمینه ها و بسترهای گسترش آن، فراهم آوردن سازو کار مناسب و بسیاری دیگر از مؤلفه های مدیریت سیاسی خرد و کلان، در نظام دین بنیان مطرح می گردد. یکی از خرده نظام های مهم که باید در طراحی هر سیستم، مد نظر قرار گیرد، نظام، پایش و نظارت بوده، اساسا شکل گیری، ثبات، تداوم و پویایی هر نظامی، به آن وابسته است. این مقاله، در صدد است که به موجب حدیث شریف، امر به معروف و نهی از منکر را یک نظام نظارت همگانی در مدیریت جامعه دین بنیان معرفی نماید که رسالت اجرای شرایع الهی و ایجاد جامعه و حکومت اسلامی و تضمین تحقق اهداف آن را بر عهده دارد. با چنین پیش فرضی، نمونه ای را از مجموعه آرای فقهی و نظریه های اندیشمندان اسلامی می پیماییم، و در پایان، با رویکردی استراتژیک از «است» های توصیفی حاصل شده از آن، «باید» های تجویزی و سپس راهبردهای نظارت همگانی را در نظام اسلامی به دست می آوریم.
گونه شناسی فکری جنبش های اسلامی معاصر و پیامدهای سیاسی - امنیتی آن در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش های اسلامی، ویژگی های متنوع و مختلفی دارند که از لحاظ شکلی و سازمانی، فکری و عقیدتی، اهداف و منافع، محیط تاریخی و جغرافیایی، عملکرد و مبارزه و دیگر موارد، قابل طرح و مداقه علمی اند. هدف ما در این پژوهش، گونه شناسی فکری این جنبش ها میباشد. قصد داریم به این پرسش پاسخ دهیم که اولا،ً این جنبش ها بر اساس مبانی فکری، به چند جریان مهم تقسیم میشوند؟ و ثانیاً، پیامدهای سیاسی - امنیتی این دیدگاه های فکری متفاوت در جهان اسلام، چه خواهد بود؟
بر این اساس، نویسنده معتقد است احیای هویت، به عنوان مهمترین دغدغه جنبش های اسلامی معاصر، ارتباط تنگاتنگی با امنیت در جهان اسلام دارد، اما در مورد نحوه تاثیرگذاری احیاگری این جنبش ها، باید به تفاوت هایشان در نوع نگرش به مقوله هویت توجه کرد. با توجه به پتانسیل های فقهی و کلامی، به نظر میرسد تنها جنبش های اسلامی عقل گرای اجتهادی توانائی لازم را برای ایجاد الگوی سیاسی بدیل در جهان اسلام و ایجاد امنیتی پایدار و همه جانبه در آن دارند.