فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۳٬۳۱۴ مورد.
چرایی نگاه متضاد به رابطه دین و سیاست نزد عبدالرازق مصری و امام خمینی (ره)
حوزههای تخصصی:
علی عبدالرازق مصری و امام خمینی (ره)، از مهم ترین پرسشگران بنیادی ترین بحث در اندیشه سیاسی، یعنی نسبت دین و سیاست هستند، با این تفاوت که عبدالرازق می کوشد تا سکولاریزم را از نصوص دینی نتیجه بگیرد، ولی امام خمینی (ره) در تضاد با آن، نظریه وحدت دین و سیاست را اثبات می کند.مساله پژوهش حاضر این است که چرا عبدالرازق و امام خمینی (ره) با وجود پرورش دینی از موضعی درون دینی، به تضادی تئوریک در نسبت دین و سیاست می رسند. حل این مساله می تواند بر چالش بین سکولارهای مسلمان با پیروان وحدت دین و سیاست تاثیر جدی بگذارد و به یکی از پرسش های مبتلابه در اندیشه سیاسی اسلام پاسخ گوید. یک فرضیه در پاسخ به این چرایی، تضاد و تعارض یا تناقض نصوص دینی است که از نظر نویسنده باطل است؛ زیرا از سطحی نگری به آیات قرآن و ضعف شدید علمی حکایت دارد.این پژوهش تطبیقی با روش انتقادی خود در صدد است این فرضیه را به اثبات رساند که دلیل تضاد تئوریک عبدالرازق و امام خمینی (ره) در نسبت دین و سیاست، در تفاوت گفتمان آنان نهفته است.
بررسی علم دینی به منزله یک امکان
حوزههای تخصصی:
پیشگامان حوزه علمیه شیعه در مواجهه با فلسفه غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار در پی نشان دادن نحوه مواجهه عالمان شیعی معاصر با فلسفه غرب است. منظور از عالمان شیعی، عالمانی هستند که از حوزه های علمیه شیعه برخاسته اند. غرض، نشان دادن نقش حوزه های علمیه در برخورد با فلسفه غرب است. بنابراین از دانشمندان و نویسندگان دانشگاهی و به طور کلی غیر حوزوی در این مقاله جز به طور گذرا بحثی نخواهد شد. عالمان دینی مورد بحث در این مقاله نیز عالمانی هستند که پیش از انقلاب اسلامی نشو و نما کردند و در این بحث، پیشگام شمرده می شوند. بنابراین، درباره نسل پس از انقلاب اسلامی حوزه علمیه فقط به اشاراتی بسنده خواهد شد.
بنابراین غرض از این نوشتار، طرح کلی بحث، نشان دادن توجه عالمانی دینی به فلسفه غرب، ترسیم جغرافیای مسئله و ذکر برخی از نمونه مباحثی است که آنان طرح کرده اند تا از این طریق بتوان به نوع مباحث طرح شده، ادبیات مورد استفاده، و نحوه مواجهه و موضع گیری آنان در قبال فلسفه غرب راه یافت.
بحران فلسفه (1) و (2)
حوزههای تخصصی:
روحانیت، انقلاب مشروطه و ستیز میان سنت و تجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود ایران به عصر جدید و ایجاد شکاف و انقطاع در سیر طبیعی تاریخ و سنت- که با خشونتی همراه با شکست های خارجی و استعمار همراه بود- ایران را وارد دورانی کرد که به رویارویی بزرگ میان سنت و مدرنیته انجامید. درحالی که سنت و مدرنیته از نظر بنیادهای فلسفی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با یکدیگر دارای تعارض ماهوی است، چنین تعارضی همه جامعه را در اشکال مختلف ذهنی و عینی در بر گرفت؛ از جمله یکی از عمده ترین نهادهایی که در نقطه آغازین و اصلی این تعارض واقع شد، دین و روحانیت بوده است. روحانیت که تا قبل از تجدد تنها از منظر دینی و تفاسیر مذهبی قابل دسته بندی بود، پس از آن با مسائل جدیدی مواجه گردید که نه درون دینی بلکه برون دینی بوده اند و اصل دین و اعتقادات سنتی را مورد هدف قرار داده بودند. چنین تعارضی زمانی جدی تر شده است که ورود مدرنیته به ایران با غلبه غرب و عقب ماندگی ایرانیان و ناتوانی آن ها در پاسخ گویی به بحران های جدید و حل مشکلات توام بوده است. انقلاب مشروطه که نقطه آغازین ورود ایران به عصر جدید و تعارض جدی و رسمی میان سنت و مدرنیته محسوب می گردد، سبب شد که میان نیروهای سیاسی و از جمله روحانیت شکاف بزرگی در رابطه با سنت و تجدد و انقلاب شکل گیرد. در این باره، میان روحانیت تقسیم بندی های عمده ای به وجود آمد که می توان آن ها را در سه گروه شریعت مداران، عدالت محوران و نوگرایان دینی تفکیک پذیر دانست. آنچه این مقاله در پی بررسی آن خواهد بود، دیدگاه ها و مواضع هر سه جریان مذهبی در چالش میان سنت و تجدد پس از انقلاب مشروطه است که برای نخستین بار در ایران ظهور یافت.
تحول گفتمان سیاسی تشیع در قرن بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر آن است تا تحول گفتمان سیاسی شیعه را در قرن بیستم نشان دهد. داده های پژوهش حاکی از آن است که گفتمان سیاسی شیعه بر خلاف دوره حضور امام معصوم (ع) در دوره غیبت تنوع دارد. بدین معنا که در دوره های خاص بنا به عللی گفتمان سیاسی خاصی شکل گرفته است. مهم ترین تحول گفتمان شیعه در قرن بیستم تحول از سیاست گریزی و تمایل به ضرورت دخالت در مسائل سیاسی با هدف تشکیل حکومت اسلامی است. از اینرو، گفتمان ولایت فقیهان عادل، گفتمان سیاسی غالب شیعه در این دوره است، که با پیروزی انقلاب اسلامی به گفتمان حاکم تبدیل شد .
درباره قرائت نبوی از جهان (2)
حوزههای تخصصی:
بررسی نسبت اخلاق و دین
حوزههای تخصصی:
مبادی هستی شناسی و معرفت شناسی نگاه نمادین به جهان
حوزههای تخصصی:
رسالت روشن فکر امروز
ثبات و تحول در جامعه شناسی سیاسی فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فارابی در تحلیل جامعه شناسانه از کنش و حیات اجتماعی، جامعه را به صورت سیستمی تحلیل می نماید که دارای ساختار سلسله مراتبی است که عامل تعیین کننده این سلسله مراتب ویژگی های طبعی و روانشناختی افراد و توانایی ها و مهارت های آنان است، و این توانایی ها به واسطه کار و تلاش فرد شکل گرفته است. اما این کار در درون ساختار اجتماعی تولید شده است که توسط سیاستمداران طراحی و نگهداری می شود، که به واسطه آن شرایط خاص اجتماعی بوجود می آید، بنابراین، فارابی برای نقش و عاملیت رهبری و سیاست اهمیت ویژه ای قائل است. اما به موازات اهمیت رهبری، فارابی برای آگاهی، اندیشه و مولفه های ذهنی و روحی و در نتیجه برای تعلیم و تربیت نیز اهمیتی ویژه قائل است که موجب پرورش استعدادها و مهارت های خاص در انسان می شود. بنابراین فارابی متفکری فرهنگ گراست که معتقد است ارزش ها، هنجارها، نمادها، اعتقادات و طرز تلقی افراد نقشی تعیین کننده در کنش اجتماعی آنان دارد. لذا باید گفت از نظر فارابی: بر هر مردمی کسانی حکومت می کنند که شایسته آنند؛ و این نیز مصداق این آیه قرآن است که می فرماید: "ان الله لایغیرُ اما بقوم حتی یغیرو ما بانفسهم".
سیاست متعالیه و دولت هادی در اندیشه صدرالمتالهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حکمت سیاسی متعالیه، مکتبی خدامحور است. در این مکتب، خداوند متعال، حضور جدی و اصلی در متن زندگی فردی و اجتماعی دارد. عناصر جدی هستی در این تفکر عبارتنداز: خدا، انسان و طبیعت.
نظریه دولت هادی، برآمده از مکتبی غایت دار و هدف محور است. در این تفکر، همه عناصر
چرا گذشت؟ چرا فراموش کردن؟
حوزههای تخصصی: