فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۰۱ تا ۱٬۹۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
رساله هایسوانح العشاق احمد غزّالی و عبهرالعاشقین روزبهان بقلی شیرازی از جمله رساله هایی هستند که به لحاظ موضوع، شیوه بیان، چگونگی به کارگیری زبان، و محتوا مشترکات زیادی دارند. خوانش همزمان و مطالعه بینامتنی این دو رساله می تواند شناخت ما را از قابلیّت های این آثار دگرگون سازد و با ویژگی های مشترک یا منفرد آنها آشنا نماید. بعد از مطالعه بینامتنیِ این دو رساله طبق نظریه ژرار ژنت، معلوم شد که عبهرالعاشقین به اشکال صریح، غیر صریح و ضمنی در ساختار کلّی و جزئی، اعمّ از گزینش واژه، عبارت، اعلام، تلمیح به آیات و احادیث و داستان ها و بسیاری از اصطلاحات عرفانی و حتّی تفکّر حاکم بر اثر تا حدّ زیادی از سوانح العشّاقمتأثّر بوده است. با وجود ویژگی گفت وگومندی و چندصدایی در این دو رساله، هریک دارای ویژگی های منفردِ خاصّی نیز هستند و رابطه بینامتنی آنها وسیع تر از قیاس و تطبیق و برداشت مستقیم از متون پیشین است.
نقش مایه های شرقی- ایرانی در آثار نیکالای گومیلیوف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن معرفی نیکالای گومیلیوف، «پدر آکمهایسم» روسیه کوشیده ایم، نحوه آشنایی او را با شرق و تأثیرپذیریش از آثار شرقی را بررسی کنیم. گومیلیوف با تأسی از شرق و الگو قرار دادن عناصر شرقی در اشعارش، آثار بینظیر و منحصربهفردی خلق کرده است که در این نوشتار با تجزیه و تحلیل برخی از آن ها سعی کرده ایم منابع الهام آن ها را مشخص کنیم. از مهم ترین و جالبترین اشعار او «درویش مست»، «تأسی از زبان فارسی»، «مینیاتور پارسی»، «زائر» و نمایشنامه منظوم «فرزند خدا» است که در آن ها به وضوح میتوان جهانبینی شرق گرایانة او را دید. گومیلیوف که در مکاتبات دوستانه خود نیز از تخلص «حافظ» استفاده میکرد، همواره در جست وجوی راهی برای غنی کردن فرهنگ سرزمین خود و نزدیک کردن آن به عناصر معنوی شرق بود؛ از همینروست که در آثار او سرچشمههای معنوی و روحانی شرق با صور و شمایل شاعرانه انعکاس یافته و جهانبینی او را تحتتأثیر خود قرار داده، بهطوریکه او را از سایر نویسندگان و شاعران عصر نقرهای روسیه متمایز کرده است. در این مقاله همچنین به موضوع چگونگی انعکاس عناصر شرقی، تعالیم عرفان اسلامی و تصوف، در آثار این شاعر اشاره خواهیم کرد.
همایون نامه زجاجی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همایون نامه منظومه ای به بحر متقارب و در حدودِ شصت هزار بیت است که سَراینده ای به نام زَجّاجی آن را در سده هفتم سروده. موضوع این اثر با ولادت پیامبر (ص) و رویدادهای صدر اسلام آغاز می شود و با گزارش تاریخ اسلام و ایران تا روزگار ارسلان بن طغرل سلجوقی – البتّه با افتادگی هایی در روندِ روایتِ حوادث- ادامه می یابد. این منظومه دو بخش دارد و تنها نسخه فعلاً شناخته شده از نیمه دوم آن ناقص است و ابیات در پایان ناتمام مانده. همایون نامه به رغم قدمت و حجم آن از منظومه های نسبتاً ناشناخته و کمتر توجّه شده ادب فارسی است و در این مقاله موضوع توجّهاتِ آن به فردوسی و انواعِ تأثّراتش از شاهنامه- که الگوی ادبیِ این اثر و همه منظومه های هم وزنِ آن پس از سده چهارم است- در سه بخشِ: 1.فردوسی و شاهنامه در همایون نامه 2. نامها و داستانهای شاهنامه/ شاهنامه ای در همایون نامه 3. تأثّر و تقلید زَجّاجی از سبک فردوسی، بررسی و با ذکر و تحلیلِ شواهد گوناگون نشان داده شده که زجّاجی آشناییِ دقیقی با زبان و محتوای حماسه ملّی ایران داشته و با وجودِ نقد شخصیّتها و داستانهای پیش از اسلام (مغانه) آن و دعوت مخاطبانش به توجّه به اخبار دینی و مذهبی به جای آنها، به ادبیّت سخن فردوسی معترف و معتقد بوده و بسیار ازآن متأثّر شده است.
هم آموزی خورشیدشاه و ریدک: مقایسه آموزش در دو متن خسرو قبادان و ریدکی (پیشا اسلامی) و سمک عیار (قرن ششم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از صاحب نظران بر این باورند که پیشینه داستان «سمک عیار» به پیش از اسلام و احتمالاً به دوره پارت ها می رسد. مقاله پیش رو در یک مطالعه تطبیقی، مقایسه ای است درباره آموزش هایی که «خورشید شاه»، از قهرمانان اصلی کتاب سمک عیار (مکتوب ۵۸۵ ه.ق) و «ریدک خوش آرزو»، از اشراف زادگان ساسانی (متن پهلوی خسرو قبادان و ریدکی) در کودکی می بینند و مهارت هایی که می آموزند. شباهت بسیاری میان این آموزش ها وجود دارد که این شباهت ها شاید بتواند ظن پیشا اسلامی بودن اصل داستان سمک عیار را تقویت کند. روش تحقیق در این مقاله، توصیفی- مقایسه ای و مبتنی بر شواهدی از این دو متن و کوشش در تأیید فرض پیش گفته است.
تأثیرپذیری عزالدّین عبدالسّلام مقدسی از عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عزالدین عبد السّلام مقدسی از شاعران و نویسندگانِ اهل تصوف و عارفِ قرن هفتم هجری است. یکی از آثار مشهور و رمزی او کتاب «کشف الأسرار فی حکم الطیور و الأزهار» است. وی در این اثر برای بیان افکار صوفیانه ی خود، به فراوانی از رمز استفاده کرده است. او در تنظیم یکی از بخش های این کتاب، از پرندگانی که عطار برای حرکت به سوی سیمرغ استفاده کرده، بهره برده است به گونه ای که تردیدی در مورد تأثیرپذیری او از عطار باقی نمی گذارد. این مقاله بر اساس مکتب فرانسه در ادبیات تطبیقی به تأثیرپذیری مقدسی از ""منطق الطیر"" عطار، در استفاده از نماد پرندگانی مانند: بلبل، باز، هدهد، طاووس، مرغابی و سیمرغ می پردازد. او در بیان تمثیل هایی چون ""شمع و موم""، ""شمع و پروانه"" و مضامین عرفانی دیگر به مختارنامه عطار نیز توجه داشته است. از سویی دیگر با بررسی این کتاب با سایر آثار عطار، ردپایی از مضامین و تمثیل های عارفانه ی عطار در آن کاملاً مشهود است.
پژوهشی تطبیقی در عناصر روایتِ «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و «المسیح بعد الصلب» سرودة بدر شاکر السیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد شاملو در ادبیّات فارسی و بدر شاکر السّیاب در ادبیّات عربی، از شاعرانی هستند که مضمون های گوناگونی را در قالب شعر روایی، ارائه نموده اند؛ تا به وسیلة آن، مفاهیم ژرف تر و گسترده تری را به مخاطب خود عرضه نمایند. این پژوهش، کوششی در بررسی تطبیقی عناصر مشابه روایت، بر اساس رویکرد نقدی ادبیّات تطبیقی (مکتب آمریکایی)، در قصیده «مرد مصلوب» اثر احمد شاملو و قصیده «المسیح بعد الصّلب» سرودة سیاب، به هدف دستیابی به زیباشناختی عناصر روایی دو شاعر و استفادة آن ها از ابزارها و فضاهای تکنیکی و هنری روایت در این دو سروده است. پژوهش حاضر، نشان می دهد که هر دو شاعر در روایت خود، از عناصر روایی مانند پیرنگ، صحنه پردازی، کشمکش، گفتگو، وصف، زاویة دید و بن مایه، به شکل هنرمندانه ای بهره گرفته و با آفرینش تصاویر و فضاسازی های مناسب،تأثیر چشمگیری بر ذهن و روان مخاطب بر جای
تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعات ادبیّات تطبیقی، سفرنامه ها از مهم ترین منابع شناخت تصویر یک ملّت در متون ادبی دیگر ملّت ها به شمار می روند. سفرنامه ابن بطوطه (703-779 ؟ ه . ق.) - که حاصل سه دهه جهانگردی از جنوب اروپا تا خاور دور است - اطّلاعات ارزشمندی را از سرزمین ها و ملل قرن هشتم هجری دربر دارد. توصیف جزئیات زندگی جوامع در این اثر، برای پژوهشگر دستیابی به تصویری روشن از زندگی اجتماعی و فرهنگی ملّت ها - به ویژه فارسی زبانان - را فراهم ساخته است. نظر به ارزش تاریخی - ادبی و فرهنگی این اثر، مقاله حاضر به شیوه ای اسنادی - تحلیلی به بازشناسی و بررسی تصویر ایران و ایرانیان در سفرنامه ابن بطوطه از ابعاد گوناگون فرهنگی و اجتماعی می پردازد.
نتایج این پژوهش، بیانگر گستره وسیع زبان و ادب فارسی از عراق تا هند و حتّی خاور دور است. گزارش سفرنامه از حضور فرهیختگان ایرانی در میان ملل مختلف مشرق زمین، نشان دهنده این است که ارتباطات علمی و فرهنگی میان ایرانیان قرن هشتم و ملّت های معاصر ایشان، بسیار چشم گیر و مؤثّر بوده است.
تلقى إبراهیم أمین الشواربی و محمد الفراتی من الغزل الثامن لحافظ الشیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد أعطت نظریات النقد الحدیثة، الحریة للمتلقی فی تشکیل معنی النص و تفسیره علی هواه، بعدّ النص مفتوحاً لاحتمالات کثیرة و دلالات مخفیة و متطورة بتطور الحیاة و تطور خبرات المتلقی الاجتماعیة و التاریخیة و الثقافیة. إذا لکلّ زمن و لکل لغة قرائه ؛ فلا یتوقّف القراءة و التلقی عند زمنٍ ما. و بینما یختلف تلقیات أبناء اللغة الواحدة فلا ریب فی اختلاف تلقیات أبناء اللغة الأخری. اللغة الفارسیة و العربیة هاتین اللغتین العریقتین، اشتد اتصال بعضهما ببعض وکثرت متلقو آدابهما و من المشاهیر الأدبیة التی کثرت متلقو أدبها، حافظ الشیرازی، هذا الشاعر العظیم الذی طبقت شهرته الآفاق فی مشارق الأرض و مغاربها. ومن المتلقین الذین قاموا بترجمة اشعار حافظ، الأستاذ و الأدیب المصری إبراهیم أمین الشواربی، و الأدیب و الشاعر السوری محمد الفراتی. قد ترجم الشواربی، الغزل الثامن لحافظ نثراً و ترجمه الفراتی شعراً. قد تناولت الدراسة، المقارنة بین تلقیهما المعنوی و الجمالی من هذا الغزل عن طریق استقراء الغزل الثامن و دراسة تراجمهما بیتا بیتا، معتمدا علی أسس نظریة التلقی إذ ما وجدنا العنایة التی یستحقّها هذه النظریة فی الدراسات التطبیقیة لأشعار حافظ. و من النتائج التی حصلت علیها: بیان مدی اختلاف تلقی المتلقیین عن اصل الأبیات، ثم اختلاف تلقی بعضهما عن بعض وأخیرا أنّ الترجمة التی قدّمها الشواربی أبلغ من ترجمة الفراتی و أقرب من أصل الغزل؛ ربما لأن الترجمة بالنثر لا تواجه المحدودیات التی تواجهها الترجمة بالشعر.
زن در اندیشه بزرگان ادب معاصر فارسی و تازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
59-86
حوزههای تخصصی:
زن روی دیگر سکه انسان است؛ رکن خانه هستی و هموارکننده راه زندگی است. انعکاس تصورات و باورهای اجتماعی گذشته پیرامون زن در برخی از آثار ادبی و اشعار شاعران بزرگ در عرصه های ادبیات فارسی و عربی نقش محوری و تعیین کننده ای داشته است. تا آنجا که این شاعران بسیاری از مکنونات و منویات خود را از راه عشق به زن بیان می کرده اند، و بر مسائل معنوی زنان مانند تعلیم و تربیت، آزادی، فضل، قناعت، پرهیزگاری و پاکی، هنر و عرفان و... تأکید بسیاری دارند. این تأکید حاصل تمایز دیدگاه های ادیبان فارسی و عربی معاصر به زن با دیگر دوره هاست و نتیجه اش در بسیاری مسائل معنوی، انسانی و اجتماعی نمایان است. چنانکه در پاره ای موارد، زنان شاعر، زبانی مردانه، تقلیدی و فاقد تشخیص را برای خود برگزیده اند. در مقاله حاضر تلاش می شود دیدگاه های شاعران و اندیشمندان بزرگ معاصر فارسی و تازی در مورد زن بررسی شود.
واکاوی «حکایت ایاز» مولانا با تکیه بر آراء یونگ و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
29 - 44
حوزههای تخصصی:
از دهه1920 به بعد نقد روان کاوانه، سبک گست رده ای از نق د روان ش ناختی بوده که فرضیات آن توسط زیگموند فروید (مؤسس مکتب پسی کانالیز) بنی ان گذارده ش ده است. در بی ان تح ولات روانش ناختی، س اختار ارائ ه شده توسط فروید دارای س ه نقش برجست ه بود: نه اد (id)، م ن (Ego) و فرام ن (superego). این س ه طب قه ساختار شخصیتی هر فرد را به وجود می آورن د و با واک اوی موشکافانه هر یک از این مراح ل می توان به فردیت و روان شخص در هر لحظه زمانی پی برد. تأثیر اندیشه های مولانا بر سبک «مثنوی» بسیار شبیه به تأثیری است که فلسفه اشراقی هانریبرگسون و آرای او درباره زمان بر جریان رم ان نویس ی قرن حاضر و ظ هور سب ک جریان سی ال ذهن گذاشت ه است. جریان های دیالکتیک و پارادوکسیکال خودآگاهی و ناخودآگاهی در مسیر داستان س رایی مولانا ، سبب گ ذر وی از مراحل سه گانه روان شناسی و پایایی ردپایی این تضاد در داستان های «مثن وی» گردی ده است. از این رو در این مقاله به واکاوی درگیری های ذهنی مولانا در حکایت «ایاز» در تطبیق با آراء یونگ و فروید پرداخته شده است.
تحلیل «خورشید و جمشید» بر پایه نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
91 - 111
حوزههای تخصصی:
"ریخت شناسی" یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است کهدر آن منتقد در پی یافتن روابط میان ساختار داستان است. این مبحث را نخستین بار ولادیمیر پراپ با الهام از اندیشه های فردینان دو سوسور در بحث ساختارشناسی زبان وارد عرصه نقد ادبی کرد. وی که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های موجود در داستان «قصه های پریان» قرار داد، پس از تجزیه و تحلیل کنش ها و کارکردهای این داستان ها، به وضوح دریافت که همه داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند، و می توان این قوانین ساختاری را به عنوان فرمولی کلی درباره داستان های سایر ملل نیز به کار برد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری داستان «جمشید و خورشید» که یکی از سروده های موفق ادبیات غنایی فارسی است، سعی می کند تا با بررسی کارکردها و سیر توالی آن ها در هر نقش و مقایسه با نظریه پراپ، به میزان انطباق این کارکردها با نقش ها و خویش کاری های موجود در داستان دست یابد.
پژوهشی تطبیقی در باب جادو در ادبیات و قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
109 - 127
حوزههای تخصصی:
انسان اولیه در برابر طبیعت به نخستین چیزی که توجه داشته خود او بوده و آن چنان مفتون این راز بزرگ شده که بی اختیار به جادو و افسون پناه برده است. این موجود ظریف، سخت و آسیب پذیر در روی زمین خشن و پر حادثه و در میان حیوانات درنده و حوادث بنیانکن طبیعی با انگیزه نیروی جنسی و هوش و تفکر خود توانسته بقای نسل شکننده خود را تأمین کند. غریزه پنهان ترس از آینده، نزد عموم بشر در جوامع ابتدائی و جوامع پیشرفته یکسان است که از جهل درون سرچشمه می گیرد و یا از دانسته های محدود الهام گرفته و می توان آن را مهم ترین عامل پناه بردن به جادو دانست. در این مقاله به ریشه یابی و بیان کیفیت جادو از دید ملل گوناگون می پردازیم.
آرش کمانگیر و ویشنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از آنچه ما به عنوان میراث مشترک ایران و هند می شناسیم، ریشه در فرهنگ هند و ایرانی دارد و مربوط به گذشته دور خاور زمین و زندگی مشترک اقوام هندی و ایرانی است. وجوه شباهت «آرش کمانگیر» در اساطیر ایرانی و «ویشنو» در اساطیر هندی، نمونه ای ریشه دار در این زمینه قلمداد می شود. در این جستار، بر اساس روش تطبیقی مکتب فرانسوی و با شیوه تحلیل محتوا، شخصیت آرش کمانگیر در سه دوره باستان، میانه و اسلامی، بررسی شده و وجوه مشترک آن با ویشنو در اساطیر هند نشان داده شده و این نتایج به دست آمده است: دو اسطوره آرش و ویشنو دارای خاستگاهی مشترک و به تبع آن، وجوه اشتراک دامنه دار و گسترده ای هستند و در طرح شخصیت اساطیری آن دو، مسئله نبرد خیر و شر از جایگاه خاصی برخوردار است. همچنین وجه جنگاوری ایزد باران، در پروردن اساطیری نظیر آرش و ویشنو، پیکرینه بودن دو اسطوره و ارتباط آن دو، با عناصر طبیعی و عوالم آسمانی، از دیگر نتایج به دست آمده در این پژوهش است.
بررسی تطبیقی رمزهای تمثیلی شتر، شیر و کودک در آثار و اندیشة مولانا و نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین مباحثی که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان زبان شناس قرار گرفته است، تأثیر نظام اندیشگانی بر جامعة نشانه ها و رابطة ذهن و قراردادهای زبانی است. اهمیت این رابطه در نگرش های تطبیقی جلوة بیشتری می یابد و در نهایت، پژوهشگران با بررسی و تحلیل تطبیقی طرح واره های اصلیِ ذهن چند متفکر و هنرمند، به استفادة همسو و تا حدودی مشترک نشانه های زبانی آنان دست یافته اند. مولانا و نیچه متفکرانی هستند که نخست، نظام اندیشگانی خویش را با زبان شعر و سپس با جامعة نمادها و سمبل ها بیان داشته اند و دیگر این که در شناخت خود از هستی، انسان، حقیقت، اخلاق و زندگی با یکدیگر اشتراکاتی دارند؛ بنابراین با توجه به مفاهیم یاد شده، هر دو از جامعه نشانه ها و رمزگان خویشاوند و همسو بهره مند می باشند.
این جستار درصدد آن است تا میزان زیست مایه های معرفت شناختی و بن لایه های حرکت استعلایی انسانی را در نگرش مولانا و نیچه، با توجه به روایت های تمثیلی آنان، مورد بررسی قرار دهد؛ بنابراین در این راستا، به بررسی سه نماد برجستة «شتر»، «شیر» و «کودک» در حوزة اندیشة نیچه و مولانا، به عنوان مراحل تکوّن، صیرورت و تعالی انسانی پرداخته و این نتیجه حاصل شده است که هستی شناسی مشترک هر دو، منتج به کاربرد نشانه های ذکر شده در توصیف مراحل سلوک و تعالی انسانی است؛ اما تمایز آنان در مقصد شناسی، به چینش متفاوت این نشانه ها منتج خواهد شد.
محمد الماغوط واحمد شاملو فی جدلیة العاطفة والفکرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد الماغوط شاعر سوریّ معاصر، کاتب سیناریو، مسلسلات تلفزیونیّة، ومن روّاد قصیدة النّثر له دور کبیر فی تطّور الادب العربیّ عامّة والادب السّوریّ خاصّة. وذلک یأتی انطلاقا من تمرّده على القالب الکلاسیکیّ للوصول إلی قالب شعریّ یوافق ذهنیّة الانسان المعاصر ومقابل ذاک فی الفارسی، عندنا احمد شاملو، یعتبر شاعرا معاصرا و من روّاد قصیدة النّثر، قد عمل فی مختلف المجالات الادبیّة من بینها الشّعر والصّحافة والسّناریو والمسلسلات التلفیزیونیّة و ما إلی ذلک، و بفارق قلیل بالنّسبة لمحمّد الماغوط استطاع بتمرّده علی القالب الکلاسیکیّ أن یخلق فنّاً فی الادب الفارسیّ حیث جعل الشّاعر حرّاً فی اختیار الالفاظ والقوافی. تهدف هذه المقالة إلی کشف الغطاء عن تجربة الشّاعرین الشّعریّة اعتماداً علی المقارنة الادبیّة بین تجربه الشّاعرین الشّعریة فی البعد النّظریّ وانطلاقاً منه إلی تلمّس فکرة معیّنة تجعل المخاطب یتعرّف علی ماهیّة المکوّنات الادبیّة فی نصّهما الشّعری ولاسیّما الفکرة والعاطفة. هذا من جانب لکن من جانب آخر ترکّز علی جدلیّة العاطفة والفکرة نیلاً منها إلی الکشف عن مدی تأثّر الشّاعرین بهما فی قوتهما الابداعیّة. لکن منهجنا فی هذا البحث بنی علی المذهب الامریکیّ و الّذی یتجاوز بالدراسة عن قضایا «کالتأثیر التأثر» و «الخلاف اللغوی».
داستان لیلی و مجنون در گستره ادبیات تطبیقی (مطالعه موردی: ادبیات و هنرهای زیبا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان لیلی و مجنون، روایتی نا مکرّر از کهن داستان «عشق» است که گذر روزگاران، غبار کهنگی بر رخساره اش ننشانده است. این داستان هرچند ریشه در تاریخ کهن قوم عرب، در سده نخست هجری دارد؛ امّا تنها در یک اثر ادبی، با عنوان نمایشنامه لیلی و مجنون، اثر احمد شوقی، آن هم در دوران معاصر، بازتاب می یابد. ولی به محض ورود به ایران در سده چهارم، در سروده های شاعران نامی بازتاب یافته و در سده ششم، نظامی گنجوی منظومه ای به نام لیلی و مجنون
می سراید که 66 منظومه شعری به پیروی از آن سروده می شود و پس از پهنه ادبیّات، در بسیاری از هنرهای زیبای ایرانی از قبیل نگارگری، خوشنویسی، تئاتر (نمایش)، سینما، موسیقی، فرش بافی و... نیز رسوخی چشمگیر می کند. در ادبیّات ترکی نیز بیش از 30 منظومه به تقلید از لیلی و مجنون نظامی سروده شده که تئاتر (نمایش و اُپرا)، موسیقی و سینمای آذربایجان را هم باید به آن اضافه کنیم. در هندوستان، این داستان، بیشتر از ادبیّات، در صنعت فیلم سازی سینمای هندوستان بازتاب داشته است که از همین رهگذر، کشورهایی چون ایران، تاجیکستان، آذربایجان و مالزی، درصدد ساختن فیلم هایی با عنوان «لیلی و مجنون» برآمدند. این داستان با ورود به دیگر کشورها، آراسته به آداب ورسوم آن ها گردیده و هم رنگ مردمان همان محیط گشته است؛ گویی اینکه «لیلی» و «مجنون»، مردمانی از همان سرزمین هستند.
التناص القرآنی فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه الدراسة تسعى لبحث الشعر العربی والفارسی فی العصر الحدیث، وذلک من خلال دراسة التناص عند شاعرین متقاربین فی الزمن وفی الأدبین العربی والفارسی، وهما الشاعر العربی المعاصر أحمد مطر، والشاعر الإیرانی مهدی أخوان ثالث، فقد تشابهت ظروفهما المعیشیة والمؤثّرات على حیاة کلّ منهما، وکان لذلک انعکاسات وآثار بدت واضحة فی الإنتاج الفنی لکل منهما.
وقد هدفت هذه الدراسة لمعرفة التناص، والعلاقة بین بنیة اللغة الشعریة والمواضیع فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث. وقد تبیّن أنّهما یکّونان التناص عن طریق توظیف الإمکانات الفنیة کافّة، وبذلک فإن شعرهما یسعى إلى بناء عالم بدیل، یتجه مباشرة إلى التناص القرآنی، دون الاتکاء على عناصر أخرى.
ورصدت الدراسة التناص الذی انطلق منها الشاعران، لتشکل هذه الدراسة محاولة نقدیة ووقفة للأدب المقارن على تحولات الرؤیا فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث وأثر هذه التحولات فی التناص، ویعتبر التناص القرآنی من الجوانب المهمة فی دراسة الشعر ونقده، وتشکل عنصراً کبیراً للوقوف على التجربة الشعریة التی تتجاوز مظاهر الحیاة فی مجتمعنا العربی والإسلامی إلى روح الذات الإنسانیة وواقعها، الواقع الذی یستمد الشاعران منه مادتهما ویعدّ النص القرآنی مصدراً غنیا للتناص وللإلهام الشعری على مستوى الدلالة والرؤیة لدى الشاعرین وذلک أنّ استحضار الخطاب الدینی فی الخطاب الشعری المعاصر؛ یعنی إعطاء مصداقیة وتمیز لدلالات النصوص الشعریة، انطلاقاً من مصداقیة القرآن، وقداسته وإعجازه.
وحاولت الدراسة للکشف عن معالم البنیات للتناص ومظاهر التعبیر الشعری، وانشاء تعبیر جمالی للتراکیب وتشکیلاتها اللغویة على حد سواء فی شعر أحمد مطر ومهدی أخوان ثالث.
من المعرة الى شیراز: أثر أبی العلاء المعری فی الشاعر الفارسی المعاصر فریدون توللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه المقالة إلى دراسة أثر أبی العلاء المعری فی الشاعر الفارسی المعاصر «فریدون تولّلی»، بدءاً من التعریف بحیاة الشاعرین، ثم بیان العوامل المساعدة على نشأة ظاهرة «جنایة الأب على الابن» عندهما، و من ثم دراسة أثر أبی العلاء المعری فی فریدون تولّلی فیما یخص هذا المجال، مشیراً إلى «الدلیل النصی» و «ما فوق النصی» لإثبات هذا التأثر و التأثیر، و بیان کیفیة تعرف فریدون توللی إلى أبی العلاء المعری و مدى تأثّره بأبی العلاء المعری فی نظریته «جنایة الأب على الابن». تفید نتائج هذا المقال التی استقصینا من خلال تأمّلنا فی شعر التوللی قلباً و قالباً أنّ الشاعر تأثّر فی افکاره و آراءه بالشاعر العربی، أبی العلاء المعری، عالما أن هذا التأثر جاء فی إطار الشکل و الظاهر أکثر مما جاء فی إطار المعتقدات.