فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۲۱ تا ۱٬۸۴۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳۱
7 - 21
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر آن است که دو شاعر توانای فارسی و عربی یعنی عمعق بخارایی و متنبی را بعد از معرفی مختصر آن ها به صورت اجمالی با هم مقایسه کند. تنها اشعار مدحی ایشان مدّ نظر می باشد. در آن بین تاریخچه ای کوتاه از تأثیرات دو زبان فارسی و عربی بر هم و نظریه های اندیشمندان در آن باره ارائه می گردد. با وجودی که ادب عربی نزدیک ترین سنت ها را با ادب پارسی دارد و با همه تفاوت هایی که در تقسیمات زبان شناسی دارند، سرنوشت این دو زبان به هم گره خورده است، و تأثیر شگرفی بر یکدیگر داشته اند.
آن سوی ماهیت ادبیات تطبیقی از دیدگاه ناقدان عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هنگامی که دانش ادبیات تطبیقی، مرزهای اروپا را درنوردید و به سرزمین های عربی راه یافت، موضع گیری های متفاوت و بعضاً متناقضی از سوی ناقدان عرب در برابر آن مطرح شد؛ برخی با استقبال از ادبیات تطبیقی، آن را روزنه ای برای تقویت فرهنگ و ادبیات ملی و ابزاری برای گفت و گو، دوستی، فهمیدن و شناخت دیگران و ... دانسته و گروهی دیگر با نگاه تردید و اتهام به آن نگریسته و بر این باورند که «اروپا محوریِ» مکتب های ادبیات تطبیقی و پیوند آن با «ناسیونالیسم» و «امپریالیسم» غرب، کوششی برای غربی نمودن اندیشه های عربی – اسلامی و آغازی برای استعمار نوین (فرهنگی) از سوی اروپاییان است. این پژوهش نظری، بر آن است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی به مرور موشکافانه و تحلیل دیدگاه های انتقادی گروه دوم بپردازد. یافتة اساسی آن نیز در این نکته است که این گروه ناقدان از زاویة هویت و فرهنگ به نقد و آسیب شناسی ادبیات تطبیقی پرداخته و بر این عقیده هستند که ادبیات تطبیقی دچار اروپا محوری و نژادپرستی فرهنگی است.
أثر فریدالدین العطار النیسابوری فی شعر عبدالوهاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للرمز والقناع حضور مکثف فی شعر عبد الوهاب البیاتی إلا أنّ معظم رموزه تدخل فی نطاق الرموز الصوفیة ما یدلّ علی استمداد البیاتی من رموز کبار المتصوّفة من أمثال فرید الدین العطّار وغیرهم کثیرون. یبدو من آثار البیاتی أنّه تأثّر بآراء الأدباء الفرس خاصّة الأدیب الصوفی الشهیر العطّار. ربّما من الأسباب التی ساعدت علی تأثّر البیاتی من العطّار تشابه الظروف المعیشیة التی عاناها الشاعران. فکلاهما عاش أوضاع سیاسیة واجتماعیة قاسیة. لو تقصّینا أشعار البیاتی لوجدنا أنّه اهتمّ بآثار العطار اهتماماً بالغاً فأخذ المزید من أفکاره الصوفیة فی أشعاره إلا أنّ تأثر البیاتی بالعطار لم یمنع البیاتی من النزوع إلی الحداثة والعصرنة فیمکن القول إنّ البیاتی جمع النزعة الصوفیة مع الاتّجاه الصوفی المتأثّر بالعطار.
ترمی هذه الدراسة إلی المقارنة بین أشعار البیاتی والعطار والترکیز علی أنّ البیاتی استقی من مصدر عرفان العطار العذب حتی الارتواء بالاعتماد علی المنهج الصوفی التحلیلی والذی ینتمی إلی المدرسة الفرنسیة وقد بنیت النتائج أنّ البیاتی استلهم کثیراً من الأفکار الصوفیة لدی العطار الذی یظلّ مناراً مضیئاً لسالکی درب العرفان. ولذلک یوجد المزید من المضامین المشترکة بینهما والوجه الممیّز بین الشاعرین یتمثّل فی انتهاجهما لمسارین مختلفین فی توظیف النزعة العرفانیة عالجناه فی المقال هذا.
ریخت شناسی تطبیقی مقامه های فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه های فارسی و عربی با وجود فراوانی و تنوع ظاهری، بنیانی همبسته دارند که حاصل ساختار روایی مشترک آن ها است. هدف اصلی این پژوهش، کشف و شناخت این ساختار روایی مشترک است. بدین منظور بر پایة «نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ» به ارزیابی 124 مقامة موجود در کتاب های مقامات بدیع الزمان همدانی، مقامات حریری و مقامات حمیدی پرداختیم و دریافتیم که ساختار روایات مقامه های فارسی و عربی از نظر انواع قهرمان و عملکرد آنان همانند هستند و در 31 «خویشکاری» و هفت حوزة عمل با نظریة ریخت شناسی ولادیمیر پراپ قابل تطبیق هستند. چنین رویکردی سبب شد، طرح 124 مقامه را در چارچوب الگویی واحد خلاصه کنیم و به این نتیجه برسیم که ساختار روایی این مقامه ها، در واقع اشکال مختلف از یک طرح اولیة بنیادین است که در خلق و ایجاد گونة مقامه مؤثر بوده است.
مقایسه درون مایه اخلاقی حکایات کلیله و دمنه و داستان های هانس کریستین اندرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیله و دمنه نصرالله منشی با وجود تحولات بسیاری که در طول تاریخ آفریده شدنش پذیرفته، یکی از آثار ماندگار در حوزه ادبیات تعلیمی در تاریخ ادبیات ایران و جهان است. داستان های هانس کریستین اندرسن نیز از آثار ماندگار اخلاقی و تعلیمی در ادبیات جهان محسوب می شود. پیام های اخلاقی و فرازهای ارزشمند، یکپارچگی داستان ها، تمثیل و توصیف و نثر زیبا، دلیل ماندگاری کلیله و دمنه محسوب می شود. دلایل ماندگاری داستان های اندرسن نیز پیام های اخلاقی، استفاده از تمثیل و نثر توصیفی زیبا است. با بررسی همه این عوامل در هر دو دسته آثار، مهمترین عامل، درون مایه و پیام اخلاقی داستان ها و بیان پیام به صورت یک داستان تمثیلی است. در این پژوهش، خلاصه چهار حکایت از کلیله و دمنه و چهار داستان از اندرسن بیان شده، پس از آن درون مایه و پیام اخلاقی هر داستان به صورت جداگانه بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که پیام اخلاقی حکایات کلیله و دمنه مبتنی بر محافظه کاری و حفظ منافع فردی و عمل گرایی قهرمان است که در هدایت فرد برای رسیدن به اهداف و امیال شخصی، بسیار مفید و کارساز است اما داستان های اندرسن حاوی پیام های اخلاقی اجتماعی بر اساس ایمان به خدا، پیروزی خیر بر شر و ایثار و گذشت است.
طبیعت و تخیل خلاق در شعر سپهری و سینمای کیارستمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازتاب طبیعت در آثار شاعران و هنرمندان که غالباً از ناخودآگاه ذهن آنان برخاسته، از وجوه مشترک آثار ادبی و هنری، به ویژه شعر و سینما است که خود بر پیوند بینامتنی آن ها دلالت می کند. در اشعار سهراب سپهری و آثار سینمایی عباس کیارستمی، عناصر طبیعت به صورت نمادهای اسطوره ای جلوه یافته و حتی نام آثارشان با عناصر طبیعی گره خورده است. نگارندگان در این پژوهش تطبیقی کوشیده اند تا با استفاده از نظریة نقد تخیلی گاستون باشلار، به ذهنیت مشترک شاعر و هنرمند در برخورد با عناصر اولیة طبیعت اشاره کنند. در مجموعة اشعار سپهری، با نام هشت کتاب و آثار سینمایی کیارستمی، نیروی خلاق خیال از عناصر چهارگانه و وجوه مختلف آن شکل یافته (گذشته از آتش که نمود چندانی در این آثار ندارد) و از آن طریق، درونیّات شاعر و هنرمند به تصویر کشیده شده است: خاک در بردارندة نقش دوگانة مرگ و معاد است؛ باد می تواند نماد مبدأ الهی و هم دربردارندة مفهوم اضمحلال باشد؛ آب نیروی حیات بخش عالم است و غالباً با گیاه، به ویژه درخت زندگی (کیهانی) که نشان دهندة رمز تعالی است، درآمیخته است. تکرار و تقارنِ تصاویر طبیعت و توصیفات مکرر آب و گیاه در شعر سپهری و فیلم های کیارستمی، بیانگر پیوند بینامتنی و بیناذهنی کهن الگوهای مشترک «خویشتن»، «سفر/ تشرف» و «تکامل» در مجموعة آثار بررسی شده است. طبیعت گرایی در شعر سپهری مبتنی بر گفتمان عارفانه است، اما کیارستمی در سینمای شاعرانة خود با نگاهی فلسفی و انسان شناختی به طبیعت می نگرد.
بررسی تطبیقی مضامین عشق عذری در «لیلی و مجنون» و «عروه و عفراء»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«لیلی و مجنون» یکی از برجسته ترین داستان های عاشقانه است که در ساختار، مضمون و نقش مایه های خود اشتراکات بسیاری با داستان «عروه و عفراء» دارد، در حالی که هر دو نمودی از عشق عذری و پاک هستند؛ از این رو شایستگی مقایسه و تطبیق با یکدیگر را دارند. نگارندگان در این پژوهش بر آنند که با تطبیق، توصیف و تحلیل این دو داستان مهم ترین ویژگی های عشق عذری را نمایان سازند و برای این منظور از روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس رویکرد نقد تطبیقی در مکتب آمریکایی استفاده کرده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که نظامی و راویان داستان عاشقانه عروه و عفراء، آغاز و اوج گیری عشق را از دوران کودکی و به مرور زمان دانسته که بروز عوامل بازدارنده ویژگی های اصلی عشق عذری را سبب شده است. بر این اساس، مهم ترین مضامین عاشقانه مشترک میان دو داستان که مبتنی بر ویژگی های عشق عذری است، ویژگی هایی چون: اوج گرفتن عشق، تلاش برای وصال، پاکدامنی، عوامل بازدارندة متعدد، طلب یاری از نزدیکان، وجود رقیب و نصیحت کننده، پیوستگی یاد معشوق در تمام لحظات عاشق، وفاداری به معشوق تا پایان زندگی، تصویر حالت ناامیدی، طلب درمان، مرگ در راه عشق و وصال در جهان دیگر، هستند.
وزن شناسی تطبیقی در ملمعات دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گذار به مدرنیته در شعر ابتهاج و مقایسه آن با مدرنیته غربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
7 - 27
حوزههای تخصصی:
در مباحث نقد ادبی سنت، و نوگرایی(مدرنیسم) یکی از اصلی ترین مسائل در حوزه هنر و ادبیات است. به ویژه در جوامعی که دوره گذار را طی می کنند، دشوارترین و در عین حال تکنیکی ترین مسأله است؛ به خصوص پیوند سنّت و نوگرایی. با ظهور آشکارای شعر نو در عرصه ادبیات فارسی چهره های سرشناسی پای در میدان نوپردازی نهادند که یکی از بارزترین این چهره ها هوشنگ ابتهاج (ه.الف.سایه) بود. شاعری که می توان گفت به ایجاد نوعی اتحاد و همبستگی محکم میان سنّت و مدرنیسم دست یافته است و این پیوند را در اشعارش به وضوح می توان دید. مقاله حاضر با بررسی اشعار ابتهاج جلوه های سنّت گرایی و نوگرایی در اشعار وی، و چگونگی پیوند این دو مقوله متمایز می پردازد؛ و نشان خواهد داد که هوشنگ ابتهاج نه مخالف سنت است و نه مخالف مدرنیته، بلکه در جهت پیوند میان آن دو از هیچ تلاشی فروگذار نیست.
پیدایش و رشد ادبیات تطبیقی در ژاپن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم تابستان ۱۳۹۳ شماره ۳۰
89 - 90
حوزههای تخصصی:
بعد از جنگ جهانی دوم و با خروج تدریجی ژاپن از انزوای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زمینه برای رشد ادبیات تطبیقی فراهم شد، و محققان تطبیق گر در نتیجه اشتیاق به مدرنیسم از ادبیات تطبیقی با تأثیرپذیری از مکتب فرانسه استقبال کردند. انجمن ادبیات تطبیقی در سال 1948 تأسیس و اولین شماره مجله آن در 1958 چاپ شد. اگر نه همه اما در اکثر دانشگاه هایِ ملی و خصوصی درس های علوم اجتماعی و انسانی و به خصوص ادبیات با جنبه بین المللی و بین فرهنگی برگزار می شود و دانشگاه های خصوصی در این زمینه فعال تر و نوآورتر بوده اند. در سال 2002 توافق نامه های بین المللی برای اتقای مطالب درسی با دانشگاه های خارجی امضا کردند و تعداد اساتید خارجی افزایش یافته است. گرچه ژاپن کشوری در شرقی ترین قسمت آسیا محصور در آب با زبان و خط کاملاً متفاوت است و پیشتاز نظریه ای جدید در حوزه ادبی و ادبیات تطبیقی نبوده، اما توانسته است برخی نظریه های ادبی جهانی را؛ حفظ سنت ها و فرهنگ خود مورد استفاده قرار دهد، و برخی جنبه های فرهنگ و ادبیات خود را که در قالب آن نظریه ها در می آید به جهانیان بشناساند.
مفهوم هویت اجتماعی در آثار ناتالیا گینزبورگ و فریبا وفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
129 - 152
حوزههای تخصصی:
ناتالیا گینزبورگ Natalia Ginsburg (1916- 1991) از برجسته ترین نویسندگان ایتالیایی قرن بیستم است. محور داستان های گینزبورگ زنان و مسائل آنان است. شخصیت های زن آثار گینزبورگ با شخصیت های زن در رمان های داستان نویسان ایرانی قابل مقایسه اند. هدف از نگارش این مقاله مقایسه تطبیقی مفهوم هویت در آثار گینزبورگ با یکی از نویسندگان وطنی فریبا وفی است. در این پژوهش برای بررسی زیرساخت های رمان (روایت از زندگی افراد)، هویت اجتماعی ای را که قهرمان داستان در طی کنش ارتباطی با شخصیت های دیگر داستان، در طی زندگی روزمره نمایان می کند بررسی خواهیم کرد.
تحلیل تأثیرپذیری مثنوی تحفه العراقین از قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۳۲
153 - 170
حوزههای تخصصی:
خاقانی شاعر بزرگ قرن ششم هجری است که با لقب "شاعر دیرآشنا" شهره گشته است. مثنوی «تحفه العراقین» که حاصل و ره آورد سفر خاقانی به مکه معظمه است؛ تحت تأثیر فراوان آیات قرآن کریم قرارگرفته است. تحلیل و بررسی این تأثیرات علاوه بر این که به درک و دریافت بیش تر شعر او کمک می نماید؛ میزان تسلط و آگاهی خاقانی را نسبت به قرآن کریم نیز نشان می دهد. لذا در این مقاله بر آن ایم تا با روش تحلیلی- آماری و استفاده از منابع کتابخانه ای، هنر سبکی خاقانی و بلاغت او را در مثنوی «تحفه العراقین» از حیث کاربرد آیات بررسی نماییم و به این پرسش ها پاسخ دهیم که با توجه به نوع کاربرد آیات، خاقانی بیش تر از چه شیوه یا شیوه هایی بهره برده است؟ هم چنین بسامد و درصد کاربست آیات قرآن کریم در این مثنوی چه میزان است و این مسأله مبیّن چه چیزی است؟ نتیجه این پژوهش حاکی از این است که خاقانی در کاربست واژه های قرآنی، آیه و یا آیات قرآن کریم در این مثنوی از شیوه های متنوع بلاغی بهره برده که از میان آن ها، دو شیوه «تلمیح» و «وام واژه» بیش از همه در شعر او کاربرد داشته است. این مسأله مبیّن شخصیت دینی و مذهبی خاقانی و تسلط و اشراف کامل او بر قرآن کریم است.
تأثیرپذیری تفکر اخلاقی صادق هدایت از فلسفه نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۸ بهار ۱۳۹۳ شماره ۲۹
87-106
حوزههای تخصصی:
صادق هدایت نویسنده و متفکر برجسته در حوزه ادبیات است. از جمله دغدغه های وی توجه به انسان، خودشناسی، مبارزه با جهل و خرافات و به طور کلی واژگون کردن و شناساندن فرهنگی با ارزش های نو است. فردریک نیچه فیلسوف و متفکر آلمانی نیز تأثیرگذارترین فیلسوف قرن در حوزه فرهنگ و توجه به انسان و دستاوردهای آن است. نقطه مشترک فکری هر دو اندیشمند، ساخت فرهنگی نو با پایه ریزی اصول جدید است. سعی نگارندگان در این مقاله بر آن است که بر اساس اصول مطالعات تطبیقی، مبانی فلسفی اخلاق در آثار هدایت را با توجه به فلسفه اخلاق نیچه بررسی نمایند.
تحلیل محتوایی و ساختاری مقامات حمیدی و گلستان سعدی و واکاوی ریشه های آن دو در ادب عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقامه نویسی در نثر فارسی، نخستین بار با مقامات قاضی حمیدالدّین بلخی در قرن ششم و به تقلید از اسلوب نگارش مقامه نویسی عربی، پدید آمد. این کتاب که در همان عصر مؤلّف با اقبال و توجّه فراوان روبه رو شد، از سوی مترسّلان و نثرنویسان بسیاری مستقیم و غیرمستقیم نیز مورد تقلید قرار گرفت. چنین به نظر می رسد که سعدی، نیز با تألیف «گلستان» که نثر آن از نظر نوع انشا و اسلوب نگارش به مقامه شباهت دارد، در نگارش اثر خود از جهاتی به این اثر ادبی نظر داشته و از آن متأثّر بوده است؛ خصوصاً وجود تشابهات بسیار در دو سطح زبانی و ادبی در حکایت «جدال سعدی با مدّعی» و مقامة «فی الشّیب والشّباب» از مقامات حمیدی، ای ن فرض یه را ق وّت می بخشد که سعدی در این حکایت از نظر ساختار کلّی و شیوة داستان پردازی، سبک نگارش و ویژگی های زبانی و ادبی، بسیار به مقامة قاضی حمیدالدّین نزدیک شده است که هر دو نویسنده نیز در موارد مشترکی تحت تأثیر مقامات عربی بوده اند. در این جستار، بر آنیم تا با بررسی وجوه تشابه در این دو مقامه، علاوه بر نشان دادن تأثیرپذیری سعدی از قاضی حمیدالدّین بلخی، میزان تأثیرپذیری آن دو را از مقامات عربی، به ویژه مقامات حریری، نیز مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم.
بررسی تطبیقی چکامه های ابوطیب متنبی و مسعود سعد سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ارزشمندترین موضوعات ادبیات تطبیقی، به سبب روابط تاریخی و فرهنگی دیرین میان فارسی زبانان و ملل عرب، بررسی پیوندهای ادب فارسی و عربی است. وام ستانی شاعران پارسی گوی از شاعران عرب به ویژه از ابوطیب متنبی شاعر شهیر دوره عباسی (354 303 ه .ق.)، از موضوعات دلاویز این بخش از ادبیات تطبیقی است. این پژوهش به بررسی دیوان مسعود سعد سلمان (515 438 ه .ق.) شاعر پارسی گوی دوره غزنوی می پردازد تا چند و چون تأثیر متنبی بر سروده های وی را روشن سازد زیرا وی از جمله شاعرانی است که مهارتش در زبان عربی و آشنایی-اش با دیوان متنبی، به بهره گیری هنرمندانه از مضامین سروده های این شاعر عرب انجامیده است. افزون بر این، همسانی در اندیشه و احساس و زیستن در شرایط سیاسی نسبتاً مشابه، سبب فراخوانی و همخوانی برخی مضامین در آثار دو شاعر شده است. این پژوهش با نگاهی تطبیقی به چکامه های ابوطیب متنبی و مسعود سعد سلمان، به بررسی درون مایه های همسان میان اشعار دو دیوان می پردازد و با آوردن نمونه های متعدد نشان می دهد که مسعود سعد گاه به برگردان ابیاتی از متنبی پرداخته و هنرمندانه از آن ها سود جسته است. آنگاه مضامینی مشترک را مطرح می سازد که برخاسته از توارد خاطر میان این دو شاعر است و نمی توان آن ها را ترجمه یا اقتباس به شمار آورد.
مقایسه ساختاری داستان خسرو و شیرین نظامی باشمس وقمرخواجه مسعود قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقایسه و تحلیل دو داستان شمس و قمر و خسرو و شیرین از منظر ساختاری، نشان دهنده ی اوج هنر و بلاغت نظامی در نظم داستان های عاشقانه است.خواجه مسعود قمی را باید یکی از مقلدان نه چندان موفق نظامی دانست که اگرچه اثر او، به شکلی ساده و ابتدایی، همه عناصر سازنده داستان، از جمله: طرح، شخصیت، زاویه دید، صحنه پردازی و غیره را دارد، اما فاقد کیفیتی است که معمولاً داستان های موفق از آن برخوردارند. این جستار، به شیوه اسنادی و کتابخانه ای، به تحلیل و مقایسه ساختاری داستان شمس و قمر که از روی منظومه عاشقانه خسرو و شیرین و در همان وزن سروده شده است، می پردازد و با بیان خصایص داستان شمس و قمر، دلایل تفوّق نظامی را در پردازش اثر هنرمندانهجی وی، آشکار می سازد.