فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
درست هذه الورقه العلمیه معتمده على المنهج الوصفی التحلیلی، مصطلح الکرونوتوب (الزمکانیه) الأدبی خلال الإشاره إلى المصطلح نفسه فی حقل علم الفیزیاء لدى العالم الکبیر ألبرت أینشتاین؛کما درست کیفیه انتقال هذا المصطلح إلى الأدب على وجه العام والروایه على وجه الخاص بید الناقد و اللغوی الروسی الشهیر میخاییل باختین؛ هذا وإن مصطلح "الزمکانیه" أو "الکرونوتوب" یطلق على فضاء ناتج عن حرکه الزمن (الاسترجاعیه أم الاستشرافیه) داخل المکان فی الإطار الروایی بحیث لیس بإمکاننا أن نفککهما عن البعض. ثم بما أن المحور الرییسی فی الروایتین الفارسیه والعربیه یدور حول امتزاج الزمان والمکان فهی قامت بدراسه الکرونوتوب التحلیلیه فی إطار الروایتین من منظار الناقد الروسی میخاییل باختین. فاستنتجنا من خلال هذه الدراسه أن البنیه الکرونوتوبیه/الزمکانیه فی روایه « ذاکره الجسد » للکاتبه الجزایریه أحلام مستغانمی تتمتع بإطار واسع بالنسبه لروایه « دو دنیا » للکاتبه الإیرانیه گلی ترقی لأن البطل (السارد) فیها قد اعتمد على قوه خیاله وعواطفه أکثر مما نتوقعه، وتقنیه التداعیات بما فیها من الحرکات الاسترجاعیه بشکل کبیر لبیان أسباب الحوادث الماضیه، فهما تکونان نطاق الکرونوتوب الروایی؛ فی حین أن إطار الروایه الفارسیه الزمکانی یکون أقل سعه إذ هی قد کتبت لبیان الحوادث فقط.
فصلیة إضاءات نقدیة فی الأدبین العربی والفارسی فی المیزان؛ دراسة إحصائیة تحلیلیة (الأعداد المطلوبة 23 – 1)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بالنظر إلى أن إنتاج المقالات ینمو بوتیرة متصاعدة فی ایران والعالم، هناک حاجة ماسة إلى معاییر لتقییم المنشورات العلمیة ومقارنتها وسیتم تحقیق هذا الأمر بالاستعانة من أسالیب التقییم العلمی. تعتبر فصلیة إضاءات نقدیة فی الأدبین العربی والفارسی المحکمة، إحدى المجلات المعتمدة والمهمة فی مجال النقد الأدبی علی الساحة المحلیة والدولیة حیث وصل نشرها إلى العدد السابع والعشرین وتم ـ حتی العدد 23 ـ نشر 179 مقالة فیها لـ 345 کاتب بشهادات جامعیة معتبرة من 44 جامعة ومؤسسة تعلیمیة. یدور موضوع 45 مقالة منها یعنی 13/25 % حول الأدب الفارسی وهذا یدل علی تمسک الفصلیة بأهدافها مع أننا یجب أن نبحث عن أسباب ضآلة المقالات التی تعنی بهذا الأدب. هذه الدراسة تطرقت إلى دراسة إحصائیة تحلیلیة لعدد کاتبی المقالات وشهاداتهم ومدى التعاون بینهم والمراکز والمؤسسات الناشطة فی الفصلیة. واستفدنا فی البحث من الإحصاء الوصفی؛ یعنی تم عدّ المتوسط، والتردد، والنسبة المائویة ثم عرضنا النتائج فی الجداول والرسوم البیانیة. جهاز البحث هو تنظیر إحصائی باستخدام برمجة spss نسخة 16. ومن هذا المنطلق کانت النتائج: أنّ 50 مقالة من المقالات کانت انفرادیة و 129 مقالة أیضا کان من تألیف مشترک و91 مقالة من المقالات المشترکة تم إعدادها بید المنتمین إلی الجامعات و 38 مقالة منها کتبها باحثون آخرون من المراکز المختلفة. نصف المقالات یعالج نقد النصوص وتحلیلها. وأخیرا جاءت 34 مقالة بواسطة أعضاء هیئة التحریر بمتوسط 9/18% وهو عدد مقبول.
بررسی تطبیقی شعر «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» از فروغ فرخزاد با شعر «سرزمین هرز» از تی. اس. الیوت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
اشعار «سرزمین هرز» تی. اس. الیوت و « ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ فرخزاد اگرچه به لحاظ صوری متفاوت به نظر می رسد؛ امّا در باطن دارای بنیانی هم بسته اند که حاصل تشابه دیدگاه های انسان گرای مدرن هر دو شاعراست. هدف در این پژوهش بررسی تطبیقی این دو شعر در راستای اثبات تأثیرپذیری فروغ فرخزاد از تی. اس. الیوت است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از یادداشت برداری کتابخانه ای در پی رسیدن به هدف اصلی این تحقیق است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که هر دو شعر از شیوة آغاز و پایان بندی یکسانی برخوردارند. این اشعار متونی پاره پاره و خرد شده اند که در ظاهر انسجامی ندارند؛ ولی وجود ساختارِ به ظاهر نامرتبط و تصاویرشکسته در این اشعار یک استراتژی هدفمند برای القای تشویش انسان مدرن و درهم شکستگی اجتماع انسان ها در روزگار شاعر است. تلمیحات از مهمترین اشکال بینامتنیت ضمنی در این اشعار است که نشان می دهد هر دو شاعر ، شعر خویش را تبدیل به فضایی کرده اند که در آن انواع مفاهیم و تصاویر از ادبیات کلاسیک و متون مذهبی ریشه گرفته و در راستای انتقاد از انسان مدرن نمود یافته است.در هر دو شعر تلفیق هر تصویر با تصاویر دیگر و در سرتاسر شعر معناساز شده است .مشابهت افکار و اشتراک تصویرپردازی آن ها در هر دو شعر مبین وحدت نیازهای انسان مدرن و همسانی معضلات و مسائل زندگی در عصر حاضر است.
نگاه تطبیقی به جایگاه اسب در حماسه شاهنامه و دیوان حماسی عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه ها بدون درنگ، بازتابی از روند رویدادها، عناصر و موجودات طبیعی و فراطبیعی زندگی بشری هستند. دخالت و همراهی عناصر زنده طبیعت در کنار ادوات حماسی، تصاویر بسیار زیبایی از عظمت روح حماسه ها را منعکس ساخته است. از جمله این عناصر، حضور چشمگیر «اسب» و توصیفات و تصاویر آن در صحنه های مختلف حماسی- رزمی نبردهاست. حماسه شاهنامه بر مبنای اصل حضور خاندان های پهلوانی و ارزش عظیم اسب در کنار عناصر دیگر جنگی، تصاویر زیبایی را از این موجودخلق کرده است. در مقابل، این عنصر با به کارگیری نسبی آن، یکی از نمودهای پرتکرار نمادینه جانوری و ارزش رزمی در لا به لای حماسه جاهلی اعراب، یعنی دیوان عنتره، است. پژوهش حاضر با روش توصیفی– تحلیلی، به بررسی و مقایسه جایگاه اسب و جلوه های آن در دیوان شعری عنتره بن شدّاد و شاهنامه فردوسی می پردازد. براساس یافته های این پژوهش، توصیفات حماسی اسب و شخصیت پردازی های میدانی آن به همراه قهرمان، در ایجاد توازن قدرت از مهم ترین مضامین مشترک در این دو اثر بوده است؛ با این تفاوت که افق دید عنتره در توصیفات و تشبیهات اسب، نسبت به فردوسی، کوتاه و اشارات او به اصالت نژادی در این گونه توصیفات اندک است.
Reconstruction du passé mythique dans Mémoires d’Hadrien de Yourcenar et Douleur de Siavache de Fassih(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Depuis longtemps, le mythe est considéré comme source d’inspiration pour les auteurs. La restitution des concepts mythiques dévoile pour l’homme les incidents d’autrefois et l’aide à parcourir le monde et à prendre conscience de l’avenir. Dans ce travail de recherche, nous avons choisi deux écrivains de deux cultures différentes. Ces deux auteurs par la commémoration de certains mœurs et rites dans leur propre société, ont recouru à la mythologie et à l’histoire. Nous exposerons une comparaison entre Mémoires d’Hadrien de Marguerite Yourcenar (1903-1987), écrivain français et Douleur de Siavache d’Ismaïl Fassih (1934-2009), romancier iranien.
بررسی تطبیقی زمان روایی در رمان های حین ترکنا الجسر و سفر به گرای 270 درجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان های پل ناتماماثر عبدالرّحمان منیف و سفر به گرای 270 درجه، نوشتة احمد دهقان رمان هایی هستند که به سبب رویکرد واقع گرایانه به جنگ، بسیار به هم شبیه هستند. با بررسی تطبیقی،افزون بر آشنایی با شیوه های روایت شناسی این دو رمان، شناخت ادبیّات پایداری مردم مشرق زمین جهت افزایش روحیّة پایداری و استقامت محقّق می گردد. هدف اصلی پژوهش حاضر، کشف اختلاف زمان تقویمی و زمان متن بر پایة نظریّة روایت شناسی ژرار ژنت در این آثار و تطبیق آن ها با یکدیگر است. روش پژوهش، بر مبنای یادداشت برداری کتابخانه ای و به شیوة تحلیلی - تطبیقی است و تحلیل بر اساس مضمون است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بر اساس معیار نظم در هر دو رمان، تعدّد بخش هایی که با نگاهی گذشته نگر روایت شده اند وجه غالب این نوع از زمان پریشی را به اثبات می رساند. بر اساس معیار تداوم، این نتیجه به دست آمد که در گسترة روایت های هر دو رمان، مصادیق متعدّدی برای دامنه های زمانی روایت شدگی مربوط به صحنه وجود دارد. بر اساس معیار بسامد این نتیجه حاصل شد که بیشتر بخش های هر دو رمان بسامد مفرد دارند. رمان سفر به گرای 270 درجهاز تکنیک بسامد مکرّر یا چندمحور بهره نبرده است؛ ولی در رمان پل ناتمام، تعدّد یادآوری خاطرات مربوط به پل، سبب ایجاد بسامد مکرّر شده است؛ همچنین میزان استفادة رمان پل ناتماماز تکنیک بسامد بازگو یا تکرارشونده بیشتر از رمان سفر به گرای 270 درجهاست.
بررسی موردی «همزیه» احمد شوقی و «در بزرگداشت پیامبر اکرم» رهی معیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
85 - 100
حوزههای تخصصی:
حماسی و اجتماعی بودن مضامین شوقی در برابر فردی و غزل گونه بودن مدایح رهی ، سادگی و روانی شعر احمد شوقی در برابر بهره گیری از صنایع ادبی و پیچیدگی الفاظ در شعر رهی معیری ، سیر منطقی و جامعیت شعر شوقی و پردازش جنبه های مختلف زندگی پیامبر در برابر انتخاب یک موضوع محدود در شعر رهی همچنین پرداختن به خصوصیات اخلاقی پیامبر در شعر شوقی در برابر توصیفات ظاهری رهی از حضرت از ویژگی های بارز تفاوت در دو مدح است. اگرچه واقع گرایی، ارادت قلبی و پرهیز از تکسب و تصویر گری زیبا در هر دو مشترک و از نوع نگاه و ایدئولوژی آن ها نشأت گرفته است. از مضامین قابل توجه در شعر شوقی توسل به اهل بیت است که در شعر رهی با وجود آنکه در محیط شیعی پرورش یافته است ملاحظه نمی شود.
بررسی بدبینی، یأس و نهیلیسم در افکار ابوالعلاء معری و صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
115 - 132
حوزههای تخصصی:
با نگاهی گذرا به تاریخ گذشته به نحوه زندگی برخی از شخصیت های بزرگ و نام آشنایی برمی خوریم که نوع زیستن آن ها متفاوت بوده است؛ و این تفاوت ریشه در افکار آن ها داشته است. از جمله این موارد دو شخصیت ابوالعلاء معرّی و صادق هدایت هستند؛ ایشان دارای اسلوبی ابتکاری و منحصر به فرد در فلسفه بدبینانه، سبک زندگی پوچ گرایانه و اخلاق ریاضت طلبانه است و شاید بتوان نابینایی اش را آغازی بر زندگی پر پیچ و خم و افکار پیچیده او دانست و صادق هدایت که نویسنده ای نهیلیستی است، یأس و دلهره فلسفی ایشان را شاید بتوان گفت ناشی از رفاه است، رفاهی که خودش در پدیدآمدن آن هیچ سهمی ندارد. بنابراین پژوهش پیش رو بر آن است که برخی از موارد فوق را شناسایی و زمینه هایی که منجر به یأس و ناامیدی و ... شده است را مورد بررسی قرار دهد.
بررسی کاربرد رنگ در دیوان یدالله رؤیایی بر مبنای نظریه روان شناسی ماکس لوشر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۴۲
175 - 199
حوزههای تخصصی:
نگرش روان شناسانه به رنگ و بررسی تأثیر آن بر روح و روان آدمی یکی از شاخه های نوین روان شناسی است که مورد توجه علم روان شناسی و فیزیولوژی قرار گرفته است. روان شناسی رنگ ماکس لوشر شیوه جدیدی است که بر مبنای آزمون انتخاب رنگ ها به شناخت روانی انسان منجر می شود. یدالله رؤیایی از جمله شاعران معاصر است که در شعر خود، از رنگ ها در خلق تصویرها و خیال های شاعرانه سود جسته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه روان شناسی رنگ ماکس لوشر و جایگاه رنگ ها در اشعار رؤیایی بر مبنای بسآمد آن ها تحلیل شود و به یاری روشی علمی و کاربردی، تصویری از اندیشه ها و نگرش وی ارائه گردد.
Le Roman de la momie de Théophile Gautier, source d'inspiration de Sadegh Hedâyat dans Le Trône d'Abu Nasr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Le Trône d'Abu Nasr de Sadegh Hedayat est un récit déconcertant dont la matière est surchargée de références et d'allusions à une source française, à savoir Le Roman de la momie de Théophile Gautier. Cette influence, voulue ou inconsciente, fait de ce roman iranien un texte singulier, insolite. Dans cet article, notre objectif consiste à faire ressortir les points de convergence entre ces deux œuvres d'aire culturelle différente, aussi bien au niveau de la forme que celui du fond. Tout en décelant cet enchevêtrement d'emprunts, nous allons essayer de dégager la part de l'authenticité de Sadegh Hedayat qui avait un grand souci de rester soi-même en prenant une certaine distance par rapport à l'œuvre de Théophile Gautier. Ce récit se situe ainsi d’une manière très délibérée dans un « entre-deux », entre un « ici » et un « ailleurs ». Il se nourrit d’un imaginaire français, mais se situe dans un cadre iranien.
وجه زنانه ی نمادها در شعر معاصر فارسی و عربی (با نگاهی به شعر احمد شاملو و عبدالوهاب البیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر کوششی جامعه شناسی_تطبیقی ست و جلوه هایی از تغییر در مناسبات اجتماعی را شرح می دهد که حاصل ورود مدرنیته به جوامع ایرانی و عربی است. این پژوهش ضمن توجه به واقعیت اجتماعی جامعه ی ایرانی و عربی، به چگونگی ورود نمادهای زنانه به شعر معاصر به عنوان یکی از شاخص های تحول اجتماعی می پردازد؛ چگونگی بهره گیری از مفاهیم زنانه، نمادها و اسطوره های زنانه در شعر عبدالوهاب البیاتی و احمد شاملو با نگاه به دفترهای شعری این دو شاعر بررسی و با یکدیگر مقایسه شده است. پژوهش در نهایت به این نتیجه می رسد که ورود نمادهای زنانه به شعر شاملو و بیاتی سرآغاز یک جریان نیست بلکه نتیجه ی تغییر مناسبات اجتماعی در دنیای مدرن است که سبب می شود نقش و جایگاه زن در دنیای مدرن دگرگون شود و نوعی تعادل میان نیروهای اجتماعی به وجود آید. در پرتو نمادهای زنانه شاعر بسیاری از مفاهیم اسطوره ای را زنده می کند و می کوشد نیمی از جامعه را که سال ها پنهان نگه داشته شده بود دوباره مطرح کند و این کاربرد یک کوشش فمنیستی نیست بلکه دمیدن روح لطافت به شعر معاصر و به عرصه آوردن و توصیف بخش پنهان جامعه است که در پرتو مدرنیته امکان ظهور یافته است و این تلاش ها هم در ادبیات فارسی و هم در ادبیات عربی نمونه هایی دارد. .
بررسی تطبیقی نگاه زنانه سیمین دانشور و غادةالسمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر، بر درک بهتر نگاه و رویکرد زنانه سیمین دانشور، رمان نویس مشهور معاصر ایران و غاده السّمان، زنانه نویس نامدار معاصر جهان عرب، می پردازد. به راستی دانشور در رمان شیرین و پرخواننده «سووشون»، در تحکیم و گسترش ادبیّات زنانه ایران سهم بسزایی پیدا کرد و السّمان، غریزه زن عرب است که در شاهکار های ادبی اش، از پس دیوار های ستبر و کهنه قرون، فریاد برمی آورد. این نوشته، بر آن است که با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی، به وجوه مشترک نگاه زنانه دانشور و السّمان پی ببرد. در اینجا، رمان سووشونِ دانشور و اشعار غاده السّمان، از این جنبه مورد بررسی قرارگرفته و در خلال همین بررسی، با ذکر شواهد مثال، به مطالعه وجوه مشترک ذهنیت زن نگرانه دو ادیب ایرانی و سوری، در مسائلی از قبیل زن، جنگ، عشق و... پرداخت ه شده و نشان داده شده است که در نگاه زنانه به مسائل مذکور، دانشور و السمان، با مرام و جغرافیای متفاوت تا چه اندازه به هم نزدیک و یا به نحوی شبیه هم هستند.
تحلیل تطبیقی ویژگی های حماسی و داستانی شاهنامه و بیوولف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیوولفکهن ترین و بزرگترین اثر حماسی ادبیات انگلستان به زبان انگلیسی قدیم است که قهرمان اصلی آن، بیوولفنام دارد. در شاهنامههم ابرقهرمان اصلی، رستم است. حماسة بیوولفو شاهنامه، خصوصاً بخش پهلوانی آن و نیز شخصیت های اصلی دو حماسه، شباهت هایی شایستة تأمل دارند که با تعمق در آن ها و تطبیق آن ها با یکدیگر، هم به تشابهات شخصیت رستم و بیوولفو هم به خصوصیات اشتراکی ژانر حماسه و روایت داستانی حماسی بین دو قوم ژرمن و ایران می توان پی برد. در این جستار، نگارندگان با توجه به مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی که به اشتراکات عام و جهان شمول آثار ادبی و تجربیات مشترک ابنای بشر را توجه می کند، به تحلیل این دو اثر حماسی و شخصیت های اصلی آن ها پرداخته اند و هیچ گونه روابط تاریخی و مبتنی بر تأثیر و تأثر را در نظر نداشته اند. وجود قهرمان برجستة قومی، وسعت فضا، اعمال خارق العادة قهرمان، وجود موجودات مافوق طبیعی و نیز حضور خدا و نیروهای قدسی و... از وجوه مشترک ژانری است که این دو اثر را که متعلق به فرهنگ های گوناگون هستند، ذیل ژانر حماسه قرار می دهد. از ویژگی های داستانی و روایی مشترک این دو حماسه، تلفیق هنرمندانة دو دنیای پیش و پس از سرایش اثر و انعکاس آن در شخصیت و کنش های قهرمانان، ارائة توصیف ها، پند ها و اندرزها در آغاز و انجام داستان ها و حضور مسلط تقدیر در سرنوشت قهرمانان است.
بررسی تطبیقی الگوی کانونی سازی نمایشنامه های لیلی و مجنون و مجنون لیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راوی مفهومی بنیادی در تحلیل متون روایی است و کانونی سازی به عنوان عنصری بینابینی، از یک سو به داستان و شخصیّت های داستانی مربوط می شود و از سوی دیگر به کلام راوی. لیلی و مجنون پری صابری در ادبیّات نمایشی فارسی و مجنون لیلی احمد شوقی در ادبیّات نمایشی عرب، همچون سایر متون نمایشی شامل دو جزءِ گفت وشنود و توضیحات صحنه ای هستند. صابری و شوقی در گفت وشنود، خود را پشت گفتار شخصیّت-هایی که می آفرینند، مخفی می کنند و برخلاف آن در توضیحات صحنه ای مستقیماً با خوانندگان خود صحبت کرده و اطّلاعات مختلفی به ایشان می دهند تا کنش را بهتر بفهمند و بهتر مجسّم کنند. به این ترتیب می توان گفت هر دو نوع کانونی سازی بیرونی و درونی در لیلی و مجنون و مجنون لیلی یافت می شود: در توضیحات صحنه ای، خود نویسنده، کانونی سازی بیرونی را انجام می دهد و در گفت وشنودها به وسیله ی شخصیّت های نمایشنامه کانونی سازی درونی صورت می پذیرد. با وجود این، تفاوت هایی در نحوه ی کانونی سازی بیرونی و اختلاف های قابل ملاحظه ای در الگوی کانونی سازی درونی و گزاره های کانونی شده ی این دو اثر وجود دارد که به مدرن و کلاسیک بودن نمایشنامه ها و ایدئولوژی و جنسیّت نمایشنامه نویسان باز می گردد.
مدرنیسم اجتماعی در شعر محمود سامی بارودی و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله در پی آن است که با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تعاریف مدرنیسم اجتماعی به این مسئله بپردازد که نوآوریهای اجتماعی در اشعار محود سامی بارودی و فرخی یزدی در چه موضوعاتی نمایان است و وجوه تشابه و تفاوت در هر کدام از موضوعات چیست. تحلیل اشعار بارودی حاکی است که وی با بهره گیری از ذوق سلیم و استوار و هم چنین پیروی از منتقدان غرب به امور مردم و اصلاح عیوب جامعه می پردازد. او به مانند فرخی یزدی مسائلی چون عدالت محوری، وطن، ترک ذلّت و خواری، توجه به فقر، مخالفت با ظلم و ستم و دعوت به علم آموزی را محوریترین موضوعات اشعار خود قرار می دهد. مهمترین جنبه تفاوت اشعار بارودی و فرخی نیز در این است که فرخی چون منتقدی مسئول، بیشتر به اجتماع و مسائل مربوط به آن پرداخته است؛ اما در اشعار بارودی کفه تقلید بر نوگرایی سنگینی می کند حال اینکه با وقوع نهضت عرابی و مسأله تبعید، درون وی منقلب می شود و با چشمی تیزبین و حساسیتی دوچندان مسائل اجتماعی کشورش را دنبال می کند.
مقایسه مضامین مشترک داستان گردآفرید با داستان حماسه بانری و فتح دهلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول پاییز ۱۳۹۶ شماره ۱
30 - 53
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی آثار ادبی، همواره، راز و رمزهایی را آشکار می سازد و این امکان را فراهم می آورد که وجوه مشترک و متفاوت، به ویژه اندیشه های گوناگون آثار با یکدیگر شناخته شوند. در باره شاهنامه فردوسی و حماسه های قوم بلوچ، تاکنون پژوهش های انجام شده، اما در زمینه بررسی تطبیقی مضامین مشترک گردآفرید از شاهنامه با داستان حماسه بلوچی به نام بانری و فتح دهلی پژوهش مستقلی صورت نگرفته است. در این جستار، به شیوه توصیفی، تحلیلی، استنادی و مقایسه ای کوشش شده تا با رویکردی تطبیقی، مهم ترین بن مایه ها و مضامین مشترک میان این دو داستان واکاوی و بررسی شود. ابتدا به طورکوتاه به جایگاه حماسه های بلوچی اشاره و خلاصه ای از داستان گردآفرید و حماسه بانری و...آورده شده و سپس مضامین مشترک دو داستان، همچون: حضور فعال زنان، انتقامجویی، سرنوشت و تقدیر، صلح جویی، وجود اسب، جنگ افزارها، تحقیر و طعنه و رجز خوانی تحلیل، مقایسه و بررسی شده است. بخش های زیادی از ساختار موجود دو داستان به گونه ای شگفت انگیز با یکدیگر شباهت دارند. شجاعت زنانه، انتقام جویی، کاربرد طنز و طعنه و تأثیر سرنوشت از مهم ترین وجوه تشابه و نیز شیوه های رجزخوانی، مقاومت و مبارزه و سرانجام صلح جویی در حماسه بانری و حیله جستن و ادامه نبرد تا پیروزی در داستان گردآفرید از مهم ترین وجوه تفاوت دو داستان به شمار می رود.
Readability of Translation in Scientific Texts with Long Sentences: A Case of a Genetics Textbook(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال اول زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
96 - 116
حوزههای تخصصی:
مقوله ی خوانایی جملات طولانی در ترجمه ی متون علمی در دنیا بطور چشمگیری مورد توجه قرار گرفته است. این موضوع همچنین در ترجمه متون انگلیسی به فارسی در ایران نیاز به توجه بیشتری دارد تا پیچیدگی فهم متون علمی را آسان کند. مطالعه کمی حاضر در نظر دارد تا بر پایه ی مجموعه ای از نوشتجات خوانایی متون علمی دارای جملات طولانی را بررسی کند. بنابراین خوانایی جملات طولانی انگلیسی یک کتاب ژنتیک درپزشکی با جملات ترجمه فارسی همان کتاب مقایسه شد. مدل مقایسه ای سبکی وینی و داربلنت (1958) بکار گرفته شد تا به راهکارهایی که برای ترجمه جملات طولانی بکار برده شده و خوانایی آنها را تحت تاثیر قرار داده، دسترسی پیدا کند. همچنین از فرمول لیکس (Lix) جهت محاسبه ی خوانایی جملات طولانی در هر دو متن انگلیسی و فارسی استفاده شد. یافته ها نشان دادند که مهمترین دلایل افزایش خوانایی این ترجمه از این قرارند: شکستن جملات طولانی، تبدیل بدل به جملات وابسته و اسم به فعل که باعث کاهش نسبت بین تعداد اسم ها و فعل ها می شود، و تبدیل کلمات دارای مفهوم انتزاعی به کلماتی با مفهوم واقعی، این راهکار مادیولیشن نام دارد، کلمات طولانی و پیچیده کمتر به کار برده شود و جملات مجهول به جملات معلوم تبدیل شود.
بررسی اثرپذیری منظومه ویس و رامین از اندرزنامه های پهلوی در حوزه مفاهیم تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویس و رامین داستانی عاشقانه و مربوط به دوران اشکانی- ساسانی است. فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را در قرن پنجم هجری به نظم درآورد. نگرش اصلی در این سروده، غنایی است؛ اما نمود مضامین تعلیمی نیز در آن دیده می شود. این آموزه ها به طور مستقیم (از زبان راوی- شاعر) یا غیرمستقیم (از زبان شخصیت ها) تبیین شده اند. فخرالدین اسعد با قواعد زبان و ادبیات پهلوی کاملاً آشناست؛ ازاین رو بدون دخالت عناصر اسلامی و با حفظ سنت های مَنشی ایرانیان در دوران پیش از اسلام (که به طور ویژه در اندرزنامه های پهلوی نمایان است)، موفق شد شاهکاری غنایی- تعلیمی بسراید. بنابراین در این مقاله، تأثیرگذاری تعلیمی اندرزنامه های پهلوی بر منظومه ویس و رامینبه روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. سنت های اخلاقی مانند خردستایی و دانش آموزی، ستایش خداوند و توکل به او، وفای به عهد، دادگری، خرسندی و قناعت، منش و گفتار راست، دنیاستیزی و آزمندی، در اندرزنامه ها بسیار دیده می شود. این سنت های اخلاقی در منظومه ویس و رامیننیز بیان شده است. درنتیجه این گمان تأیید می شود که سروده فخرالدین اسعد با تأثیرپذیری از فرهنگ و اخلاق ایرانیان باستان سروده شده است.
بررسی تطبیقی شخصیت «زن پارسا»ی عطار و «ورتا»ی پرده نئی از بهرام بیضایی براساس نظریه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون ادبی فارسی منبع مناسبی برای نمایشنامه نویسان و فیلمنامه نویسان است تا دست مایه اثری نمایشی شوند؛ لیکن فقدان مولفه ها و جنبه های دراماتیک در آنها موجب می شود یا متون درخوری به نگارش درنیایند یا کمتر مورد توجه درام نویسان قرار گیرند. بهرام بیضایی در این بین یک استثنا به حساب می آید. وی با شناخت ادبیات کهن فارسی و اشراف کامل به اسلوب تحلیل و نگارش درام، توانسته است آثار قابل تاملی خلق کند. فیلمنامه «پرده نئی» نمونه مناسبی از اقتباس ادبی از یک متن ادبی است. در این مقاله سعی بر آن است با تکیه بر آرای ارسطو در فن شعر در باب کنشگر و رابطه آن با طرح نمایش، اثر بهرام بیضایی را با اصل داستان کهن «زن پارسا» تطبیق داده شود. ارسطو با تعریف شخصیت و رابطه آن با طرح، کاربستی منطقی برای آفرینش یک شخصیت نمایشی ارائه می دهد که می توان به عنوان راهکاری مناسب در اقتباس از آن بهره برد. ارسطو رابطه میان طرح و شخصیت را کنش می داند که عاملی در راستای شکوفایی شخصیت در بستر طرح نمایشی می شود. بیضایی با بکارگیری اصول ارسطویی شخصیت مرکزی حکایت زن پارسای عطار را با تعریفی روانشناختی و اجتماعی از زنی منفعل به قهرمانی کنش مند تبدیل کرده است.
صدی الموروث الدینی فی شعر السیاب ونیما (دراسه مقارنه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحظى الصوره الشعریه بأهمیه کبیره فی الأدب بصوره عامه والشعر بصوره خاصه، لذا فقد استلهمت دراسی النقد الحدیث ، کونها لا تعبر عن إحساس الشاعر ومشاعره فحسب، بل لکونها تعبر أیضاً عن واقع الإنسان الذی یرسمه الشاعر بحواسه ویعبر عنه بعاطفته وأحاسیسه. وإن استخدام الموروث الدینی کتقنیه من تقنیات الشاعر، ما هو إلا تعبیر عن تجربته وقناعاً تلبسه شخصیاته کی تتناسب مع الهدف الذی یریده. السیاب ونیما من هؤلاء الشعراء الذین فرض علیهما واقعهما وظروفها التطرق إلى هذه التقنیه کی تعینهما للتعبیر عما فی خلجاتهما وأحاسیسهما من مشاعر. وسیحاول المقال الذی بین أیدینا تسلیط الضوء على هذا النوع من التراث الذی استخدمه الشاعران وکیف وظفاه بما یحاکی واقعهما وظروف مجتمع کل واحد منهما. کما یهدف هذا المقال معتمداًعلى المنهج الوصفی – التحلیلی إلی عقد دراسه مقارنه تطبیقیه للتعرف عما صوره کل شاعر فی شعره، والوصول إلى نتایج تبین کیفیه استخدام کلا الشاعرین لهذه الوسیله التراثیه، وکیفیه توظیفها، وماهی أوجه التشابه والاختلاف بینهما. ومن أهم ما وصل إلیه هذا البحث من النتایج أن کلا الشاعرین استخدما الموروث الدینی فی شعرهما ووظفاه بما یتناسب مع الحاله التی کانا یعیشانها . إن الواقع الاجتماعی للبلدین والحکم المستبد والجایر ، أجبر کلا الشاعرین على استخدام الرموز الدینیه قناعاً فنیاً للتعبیر عن خلجاتهما وأحاسیسهما بطریقه غیر مباشره. استفاد السیاب من شخصیات الأنبیاء على مختلف أحوالهم وأوضاعهم والرمزیه التی کانوا یحملونها فی رسایلهم ودعواتهم، أما نیما فقد استخدم شخصیه المسیح فقط، کما نجد السیاب قد وظف رموزاً وشخصیات أخرى کالملایکه والشخصیات المنبوذه لدى المسلمین، وتحدث عن رموز بعض الأقوام التی ورد ذکرهم فی القرآن الکریم بینما نجد نیما قد أکثر من توظیف رمز الجنه والنار والتسمیات المتنوعه لهما.