فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
کرامت در فرهنگ عرفان اسلامی از اصطلاحات و مفاهیم پرکاربرد است. این موضوع تنها در سطح نظری متوقف نمانده و در سیره عملی عارفان مسلمان نیز، نمودار شده است. اهل معرفت برای تأمین اهداف مختلف شخصی و اجتماعی از کرامت بهره برده اند. ما در این مقاله بر آنیم تا بر اساس نظرات دو شخصیت نامی در حوزه عرفان اسلامی یعنی علی بن عثمان هجویری و ابوالقاسم قشیری به زمینه های کاربست کرامات در سیره عملی اهل تصوف بپردازیم. بدین منظور، از روش توصیفی- تحلیلی استفاده شده و گردآوری اطلاعات با استناد به منابع کتابخانه ای انجام گرفته است. همچنین، جامعه آماری پژوهش، کتاب های کشف المحجوب ورساله قشیریه می باشد.کرامت در نظرگاه هجویری و قشیری، دو بُعد فردی و اجتماعی دارد. به این معنا که عارفان گاهی برای تحقق خواسته های شخصی و گاهی برای نفع عمومی از کرامت استفاده کرده اند. در مجموع، زمینه های مشترک کاربست در دو اثر مذکور عبارتند از: ذهن خوانی و فراست؛ تصرف در نیروها و عناصر طبیعت؛ شنیدن ندای هاتف؛ صحبت با پیامبران در حیات و ممات؛ ارتباط با حیوانات؛ شفای بیماران. وجوه تمایز کاربست کرامت در این دو اثر، تنوع و گستردگی بیشتر رساله قشیریه و تعدد مصداق ها و شاهدمثال های آن نسبت به کشف المحجوب و برجسته تر بودن وجه نظری اثر هجویری است. دیگر آنکه، هجویری به کراماتی چون: گفت وگو با خداوند و نقش بستن عبارت بر بدن شیخ متوفی اشاره کرده و در اثر قشیری از کراماتی چون: اطلاع از غیب، تصرف در اشیاء، گفت وگوی شیخ با درخت، و مرگ و حیات ارادی سخن به میان آمده است.
قراءه ثانیه لکتاب أخلاق ناصری للطوسی، ورساله أخلاق الأشراف للزاکانی (علی ضوء نظریه "الأزمات" لتوماس إسبراغینز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۳
105 - 90
حوزههای تخصصی:
تُعدُّ نظریه "الأزمات" التی طرحها إسبراغینز، أحد أهم أسالیب فهم الفکر السیاسی وأبرز أسس تحلیله. وتتبلور هذه النظریه، من وجهه نظره، فی أربعه مراحل: فی المرحله الأولى، على المنظّر فی البدء أن یحدّد المشکله فی المجتمع الذی یعیش فیه، ویعیّن إشکالیاتها، ویحصر مدى تأزّمها، بعد أن یعیها حقّاً ویدرکها جیّداً؛ وفی المرحله الثانیه، علیه أن یعمد إلى البحث عن محفّزاتها أو دواعیها، ثم یقوم بتقییمها وتحلیلها؛ وفی المرحله الثالثه، علیه أن یطرح معالم المجتمع السیاسی المثالی الذی یرتئیه، ویعرض مشاهد هیکلیّته، لیبادر إلى إرساء قواعده، وإعاده بنائه، وتشیید وإعلاء صرحه؛ وفی نهایه المطاف، ووفق هذه الرؤیه المثالیه، یقدّم فی المرحله الرابعه، سُبلَ حلّ تلک المشکله وطُرق علاجها. وبدراسه أخلاق الأشراف على ضوء هذه النظریه، قد بدى وبکل وضوح أنّ محتوى هذه الرساله التی دوّنت بأسلوب أدبی، قد انطوت على هذه المراحل الأربعه، وشملتها کلّها: ففی مرحلتین أوّلیّتین، نرى مؤلِّفها، عُبیداً الزاکانی، یطرح حقائق مجتمع عصره، تحت عنوان: "المذهب المختار"، ثمّ یقوم بتحلیلها ودراستها. کما یعرض فی مرحله ثالثه صورهً متخیّله عن مجتمع مثالی، تمتزج فیها أحاسیس نوستالیجیه بمشاعر اغتراب وغربه تنأى به عن هذا المجتمع الذی یعیشه ویعایشه؛ ومن هنا حقّاً، وعلى وجه التحدید، تبدأ نقطه انطلاقه القواسم المشترکه التی تضمّ أوجه الشبه شبه التام بین مجتمعه المثالی والمجتمع الذی انطوى على مثالیته کتاب أخلاق ناصری للخواجه نصیرالدین الطوسی. والمجتمع المثالی الذی یتصوّره عُبید، تقریباً هو نفس المجتمع الذی طُرح فی أخلاق ناصری ، ولکنّه قد تمّ التعبیر عنهبأسلوب أدبی خاص، عُرف به عُبید، وهو أقرب ما یکون إلى محاوله تضلیله لمحو أو طمس آثار ضبابیّه لإشکالیات اجتماعیه سافره، ومعالجتها برویّه فکریه ورؤیه أدبیه ساخره تنمّ عن فذلکه بارادوکسیه تناقضیّه عُبیدیه معهوده. أمّا الحلّ النهائی للمشکله، فیقدّمه عُبید فی مرحله رابعه، وهو حلّ یقوم على عوده ثانیه إلى نفس المجتمع المتصوَّر فی أخلاق ناصری ؛ وهی فی نهایه المطاف، عوده إلى الأخلاق الأفلاطونیه التی تبنّاها الطوسی بدوره أیضاً، وتأثّر بها، أی عوده الأخلاق إلى السیاسه، أو على حدّ قول عُبید: عوده إلى "المذهب المنسوخ".
مورفولوجیا الخیال فی روایه "الملکوت" لبهرام صادقی على أساس منهج جیلبیر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
89 - 60
حوزههای تخصصی:
یخلق الخیال مساحه واسعه غیر محدوده فی ذهن کاتب القصه، مما یؤدی إلى إبداعه وتعبیره الفنی. وجوهر الفکره فی روایات الرعب إنما هی متجذّره فی خیال الکاتب. تعدّ روایه الملکوت (1340ش) بقلم بهرام صادقی من جمله هذه الروایات، حیث لعنصر الخیال فیها مکانه خاصه. یضاعف صادقی فی هذا العمل من إثاره القارئ باستخدام عوامل الخوف من المجهول والکوابیس، إضافه إلى خلق شعور بالکراهیه بین شخصیات القصه. یعتمد البحث الحالی على المنهج الوصفی التحلیلی ویقوم على منهج خیال جیلبیر دوران، محاولا کشف رموز الخیال فی هذا العمل. تظهر نتائج البحث أن الحضور الواسع للموت واستدعاء الجن والشخصیات الشریره فی روایه الملکوت یدلّ على أن الخوف من الزمن هو من أسمى المواقف فی هذا العمل ما یساهم هذا الأمر فی التأثیر السلبی للقصه، وبالتالی تسلیط الضوء على النظام الیومی السلبی للخیال (90 ٪). وأبرز رموز الخیال فی هذا العمل هی الظلام (50 ٪)، والوحش (25 ٪)، والسقوط (15 ٪).
دراسه مفهوم الحب فی قصائد جمیل بن معمر وفقاً لرساله مأدبه أفلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
130 - 111
حوزههای تخصصی:
تشمل آراء أفلاطون الفلسفیه على أهم المخاوف الإنسانیه؛ والحب هو أحد المفاهیم التی تطرّق إلیها. تطرّق أفلاطون إلى مفهوم العشق فی کل من فیدروس، الجمهوریه وبشکل أخصّ فی المأدبه. المأدبه هی عباره عن سرد لحوارات الأثینیین السته (ومن بینهم سقراط) فیما یتعلق بالحب، وأفلاطون هو راویها. إن البحث الراهن، یقوم، وفقاً للمنهج التحلیلی المقارن، على محاوله بحث مفهوم الحب فی دیوان الشاعر العاشق العذری جمیل بن معمر وفقاً للآراء المطروحه فی المأدبه وعلى وجه الخصوص آراء سقراط. وکان مما توصّل إلیه هذا البحث أنه یمکن ملاحظه بعض جوانب الآراء المطروحه فی المأدبه، وبالتحدید آراء سقراط، فی قصائد الحب عند جمیل بن معمر ونظرته للحب، ویمکن مشاهده هذه الجوانب فی محاور ماهیه الحب الوسطیه، والنصف المفقود، والخلود، والشجاعه والفضیله. ولعلّ الخلاف الأکثر أهمیهً یتجلّى فی رأی کلا العملین الأدبیین بالحب، فسقراط یرى أن فضیله الحبّ تتضمن وظیفه اجتماعیه وتؤدی إلى صلاح المجتمع، فی حین إن أشعار جمیل لا تأخذ بهذا الرأی ، کما نلاحظ وجود نوع خاصٍ من حب الشیوخ للصِّبیه فی المأدبه وهو موضوع لا یُلحَظ أبداً فی أشعار جمیل الغزلیه.
بررسی تطبیقی آمیختگی مفهوم هویت با زبان در ابعاد ساختاری و محتوایی دو رمان مادر کوچک و ناپدیدی زبان فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحران هویت و دوپارگی وجودی از موضوعات محوری ” ادبیات مهاجرت “ است، در همین حال یکی از شاخصه های ساختاری اصلی ادبیات ” پسااستعماری “ تلاش نویسندگان بر واژگونی جایگاه قدرت ما بین زبان استعمار گر و زبان استعمارزده یا به عبارتی دیگر مقابله نرم با استعمار است. بدین ترتیب بررسی داد و ستد هوشمندانه ای که در آثار ادبی مابین دو زبان استعمارگر و استعمارزده صورت می گیرد مبین موضع، مهارت و خلاقیت نویسنده در بکارگیری ابزار زبان است. هدف از نگارش این جستار برجسته سازی تأثیر تجربیات مشترک و همسان نویسنده ایتالیایی-سومالیایی، کریستینا اوباکس علی فرح و نویسنده الجزایری تبار و فرانسوی زبان، آسیه جبار در نگارش دو رمان ایشان با عناوین مادر کوچک و ناپدیدی زبان فرانسه است. در این جستار ابتدا شیوه و فن نگارش این دو نویسنده را بر اساس نظریات صاحب نظر ادبیات پسااستعماری، شانتال زابوس، بررسی کرده و سپس با تأکید بر رویکرد مکتب امریکایی و به روش تحلیلی – تطبیقی ارتباط تنگاتنگ اصل زبان با مفهوم هویت را برجسته می کنیم.
سرچشمه های ایرانی قصه های هانس کریستین آندرسن در افسانه های عامیانه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هانس کریستن آندرسن (1805-1875) شاعر، قصه پرداز و نمایش نویس مشهور دانمارکی پدیدآورنده 160 داستان و افسانه ، ۸۰۰ قطعه شعر و ۶ رمان است. یک ویژگی نوشته های آندرسن توجه او به ادبیات عامه، شفاهی و زبان گفتار است. او بیش از همه از افسانه های عامیانه تأثیر می گیرد. وی برای نوشتن این افسانه ها، بیشتر از افسانه های هزارویک شب و نیز افسانه های دیگر ملل جهان الهام گرفته است. در این مقاله ابتدا درباره اندرسن و انواع قصه های وی و تاثیر پذیری اش از شرق و ویژگی ها و سرمنشأ قصه های آندرسن و پیشینه موضوع سخن می گوییم، سپس تنها به چهار مورد از سرچشمه های ایرانی قصه های اندرسن و تطبیق آنها با داستان های ایرانی اشاره و داستانها مقایسه و تطبیق داده می شود. این چهار داستان عبارت اند از:1. مندیل خیال و مقایسه با لباس تازه امپراتور؛ 2.جبرئیل جولا و مقایسه با صندوق پرنده؛3. قاضی و جوحی و مقایسه با کلاوس بزرگ و کلاوس کوچک؛4. خاله سوسکه و مقایسه با تامبلینا. ضمن روایت شناسی این چهار داستان، از ابعاد مختلف به تطبیق روایات پرداخته می شود. درنهایت درمی یابیم به دلایل مختلف ازجمله آشنایی آندرسن با هزارویکشب از طریق ترجمه آن به نام الف نهار و علاقه به ادبیات مشرق زمین با افسانه های ایرانی به خوبی آشنا بوده و از آنها بهره گرفته و در جهت اهداف مذهبی و تربیتی خویش از تمام با بخشی از داستان سود جسته است.
بازخوانی تطبیقی خویش کاری نباتات در اساطیر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبیعت و عناصر آن در منظومه فکری بشر، نقشی محوری دارند. گیاه یکی از این عناصر طبیعی است که به شکل موازی و با خویش کاری های مشابه در اساطیر ملل مختلف ظهور و بروز داشته است. این نقش مایه ها به دلیل همراهی با آداب و رسوم آیینی و مقدس اند. بازخوانی تطبیقی گیاهان اساطیری و خویش کاری آن ها می تواند مبیّن نقش طبیعت به ویژه آشنایی با آبشخور مشترک آن در اسطوره سازی بشر باشد. این پژوهشِ توصیفی- تحلیلی براساس رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی تلاش کرده است این وجوه مشترک و عملکرد مشابه را در طبقه بندی ژرژ دومزیل واکاوی کند. از نتایج تحقیق برمی آید که گستره خویش کاری گیاهان، از اسطوره آفرینش و نمودهای آن در اسطوره ایزدان نباتی، فرایند زایش و تولد دوباره قهرمانان اسطوره ای و حتی خویش کاری آن ها در دگردیسی و یا خاصیت الهی بخشیدن به انسان ها؛ چون تعلق رویین تنی و نامیرایی به آدمیان تا اساطیر مرگ و رستاخیز گیاهی ابرانسان های مقدس به ادراک مناسبات انسان و گیاه در اساطیر ملل و نسبت آنها در جهان بینی نظام های سه گانه اجتماعی عصر اسطوره ای تعلق دارد. بر اساس این الگو، اغلب روایات اسطوره ای گیاه تبار جهان برآمده از بینش طبقه روحانیان است که برای طبقه فرودست (توده کشاورز و تولیدکننده) در جهت حفظ زایش، حیات و استمرار آیینی آنها به شکل فلسفه مقدس حیات و بقا ایجاد شده است.
مفهوم عرفانی کنایه در ترجمه عربی عمر شبلی از دیوان حافظ براساس نظریّه آنتوان برمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حافظ شیرازی از شاعران ایران زمین است که شهرتش را باید در سرودن غزلیات او جستجو کرد. وی به دلیل احاطه کم نظیر بر فنون بلاغی، غزلیات خود را به زیبایی و هنرمندانه، بدین آرایه ها مزیّن کرده است. شهرت حافظ، همه عالم، حتّی جهان عرب را درنوردیده است. ادیبان عرب از اوایل قرن بیستم به پژوهش پیرامون حافظ پرداختند و اوّلین گام در این زمینه را ابراهیم شواربی - مترجم و نویسنده مصری - برداشت. تاکنون بیش از سی ترجمه از دیوان وی به زبان عربی انجام پذیرفته است. ازجمله مشهورترین مترجمان عرب زبان اشعار حافظ، عمر شبلی، نویسنده و شاعر معاصر لبنانی که دیوان او را در چهار جلد به نظم عربی برگرداند. نوشتار پیش رو، بر آن است تا به شیوه تطبیقی - تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، ترجمه عربی شبلی از کنایه های دیوان حافظ را براساس نظریّه آنتوان برمن، نقد و بررسی کند. برآیند پژوهش نشان می دهد که عمر شبلی با توجّه به اینکه نزدیک به بیست سال از عمر خود را در ایران سپری کرده، امّا به بسیاری از مفاهیم کنایی اشعار حافظ پی نبرده است؛ درنتیجه در انتقال مفاهیم عالی غزلیات حافظ به مخاطب عربی، چندان موفّق نبوده است.
نگاهی تطبیقی به شگردِ فراخوانی شخصیّتِ "حلاج" در شعرِ شفیعی کدکنی و صلاح عبدالصبور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
277-303
حوزههای تخصصی:
خلاقیت فردی شاعران معاصر و نقشی که فضای اجتماعی و فرهنگی و تاریخی بر ذوق و ذهن آنها گذاشته، باعث شده تا شاعران نواندیش معاصر، اندیشه های خود را در بیانی غیرمستقیم (حدیث دیگران) ذکر کنند. شاعر معاصر، با فراخوانی شخصیت های اسطوره ای، دینی، عرفانی و پنهان شدن در پشت نقاب این شخصیتها، علاوه بر اینکه توانسته است اندیشه های معترضانۀ خود را در فضای رعب و وحشت جامعه بیان کند، سعی کرده است که با این شگرد، پلی استوار بین سنت و مدرنیته بر پا کند؛ پلی که مانع گسست فرهنگی جوامع فرهیخته می شود. در این مقاله، سعی کرده ایم ابتدا به تعریف و تحلیل شیوۀ فراخوانی شگرد نقاب در شعر معاصر بپردازیم و در ادامه، با شیوۀ تطبیقی به بررسی کاربرد شگرد نقاب حلاج در شعر دو شاعر معاصر ایران و مصر، یعنی شفیعی کدکنی و صلاح عبدالصبور پرداخته ایم و در نهایت، به این نکته کلیدی پی برده ایم که فراخوانی نقاب های سنتی در شعر معاصر، چه کاربستهای هنری و فرهنگی دارد و چه تفاوتی در شیوۀ فراخوانی این نقابها، بین ادبیات معاصر فارسی و عرب وجود دارد.
طغیان پرسش در شعر معاصر- ابزاری برای القای اغراض ثانوی در ایران و عراق (مطالعه موردی نیما یوشیج و نازک الملائکه)
حوزههای تخصصی:
پرسش گری از ویژگیهای بارز شعر نو است. عنصر پرسش در تشکیل بیشتر مضمونهای شعر نو شریک است و برای فهمیدن فکر و اهداف شاعران باید پرسشهای گوناگون آنها مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. در این پژوهش، عنصر پرسش در شعر ایران (نیما) و عراق (نازک الملائکه) به عنوان دو نماینده از شاعران پیشرو شعر معاصر مقایسه و بررسی شده است. پرسش در شعر هر دو شاعر از کاربرد اصلی خود خارج شده و دستاویزی برای بیان احساسات و دیدگاه شاعران در مضمونهای مختلف اجتماعی و فلسفی می شود. این مقاله، ابعاد مختلف اندیشگانی و احساسی این شاعران را با استفاده از عنصر پرسش و چگونگی کاربست آن در فضای شعرشان بررسی می کند. همچنین پس از استخراج نمونه های شعری در مضمونهای مختلف، آنها را به شیوه توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی طبقه بندی و تحلیل کرده ایم. شعر شاعران منتخب تا حد شگفت انگیزی به خصوص در انتخاب پرسش به عنوان قالب، برای بیان تفکرات و احساسات خود شبیه هم است؛ مضمونهایی مانند (مرگ، عشق، تنبه به امور سیاسی، بیان اعتراض، نارضایتی و غیره) در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته است. پرسش در شعر «نیما و نازک» ابزاری برای ایجاد داستان در شعر و خلق ماجرا است. شاعران از طریق تکرار ادات سوال یا طرح پرسش تجاهل العارف یا از طریق استفاده از دو ادات استفهام در جمله (بیشتر در شعر نیما) بر ایده خویش تأکید می کنند. از این رو نتایج حاصل از این پژوهش در بهبود فن ترجمه و مطالعه متون مذکور از منظر علم معانی می تواند مفید واقع شود.
رویکردی تطبیقی به عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق به مثابه خاستگاه اسطوره های آفرینش و مرگ، از دیرگاه یکی از برجسته ترین بن مایه های ادبیّات مشرقی به ویژه در هردو گونه منظوم و منثور ادب عربی و فارسی بوده است؛ در شعر معاصر ایران و عراق نیز، کاربرد گسترده مفهوم عشق در سروده های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، آن را به بسامدواژه ای برجسته نزد دو سراینده تبدیل کرده است تاآنجاکه می توان در خوانشی آکادمیک، نمود عشق و گونه های آن را به روشنی در نگاره های شعری آنان مشاهده نموده و بررسی و تحلیل تطبیقی کرد. آنچه ضرورت نگارش جستار حاضر را در ذهن پدیدآور مطرح نموده، نبود حتّی یک جستار تطبیقی پیرامون عاشقانه های حسب الشّیخ جعفر و احمد شاملو، دو سراینده صاحب سبک معاصر عربی و فارسی در این زمینه است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا بر بنیاد خوانش تحلیلی – تطبیقی سروده های آنان، به گونه شناسی الگوهای عشق و قالب های پدیداری آن در اندیشه دو شاعر بپردازد. رهیافت فرجامین این جستار حکایت از آن دارد که الگوهای عشق آنیمایی، عشق اساطیری و عشق گیتی مدار در سروده های دو سراینده نمود دارد با این تفاوت که شاخصه شعر شاملو، عشق آنیمایی و بن مایه شعر حسب الشّیخ جعفر، عشق اساطیری است.
بررسی و تحلیل مؤلّفه های هویّت ملّیِ جغرافیایی و فرهنگی در شاهنامه فردوسی با رویکرد به شخصیّت رستم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۹
83-101
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی به دلیل بازآفرینی هویّت ملّی از اهمّیّت ویژه ای برخوردار است. فرزانه طوس با تکیه بر عناصر و مفاهیم هویّت ساز، نقش محوری در پیوند دادن ایرانیان با پیشینه غنی فرهنگی خود داشته است. رستم یکی از شخصیّت های برجسته است که فردوسی با تکیه بر ویژگی های جسمانی و معنوی او، بخش عمده ای از آراء هویّت ساز خود را تبیین کرده است. در این پژوهش، با روش توصیفی -تحلیلی و استناد به منابع کتابخانه ای، مؤلّفه های هویّت ملیِ جغرافیایی و فرهنگی که فردوسی از طریق به کارگیری شخصیّت رستم در شاهنامه به مخاطبان خود انتقال داده، بررسی شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رستم به عنوان مهم ترین شخصیّت شاهنامه در پیشبرد اهداف ملّی گرایانه فردوسی و ایجاد نوعی هویّت خواهی ایرانی بسیار مؤثّر بوده است. فردوسی، مفاهیم هویّت سازِ جغرافیایی همچون: ترسیم محدوده جغرافیایی کشور ایران؛ نگرش مثبت و تعلّق خاطر نسبت به آب و خاک؛ نگرش نسبت به جایگاه سرزمین ایران در سطح جهان و مرجع دانستن آن؛ آمادگی برای دفاع از آب و خاک در زمان خطر و تعرض به آن؛ علاقه مندی به یکپارچگی سرزمین در آینده و نیز، مفاهیم هویّت سازِ فرهنگی همچون: تربیت فرزند و احترام به میراث گذشتگان را با خلق رستم و بهره مندی از ظرفیّت های رویدادهایی که این شخصیّت تجربه کرده، در شاهنامه بازتاب داده و با مخاطبان خود به اشتراک گذاشته است.
تحدیات الدین ومابعدالحداثه فی شعر أدونیس؛ رؤیه معرفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
20 - 1
حوزههای تخصصی:
أسست المبادئ الفلسفیه لما بعد الحداثه فی أصولها لمعرفه الکون، علی أساس التشکیک فی الإطار الدینی لمعرفه جوهر الإنسان الذی یحتوی علی العقلانیه والفطره والوحی ومنحت الاهتمام بسلطه اللغه، کأساس فهم القیم وصناعتها. وهذه هی المحطه التی تؤکد علی أن اللغه وکل ما یصدر عنها هی رمز ثقافی خارج عن نطاق "المطلقیه". هذا الاهتمام أدی إلی فرض "النسبیه" و"الفردیه" علی المبادئ الشامله التی کانت تعتبر عالمیه قبل هذا. ولم یصل هذا الجهد الفلسفی حتی الآن إلی حقائق مطمئنه، خاصه فی الجانب المیتافیزیقی. کما أن کل الطرق فی هذه الرؤیه تؤدی إلی الفلسفه الغربیه الحدیثه التی أنتجتها أوروبا. وأنها قبل کل شیء کانت حرکه نقدیه أخذت طریقها نحو الإنتاجات الثقافیه الشرقیه والإسلامیه. یهدف هذا البحث إلی دراسه جدلیه الدین ومابعد الحداثه فی شعر أدونیس وما أثارت هذه الفلسفه من القلق والاضطراب فی کتاباته وذلک علی ضوء منهج تحلیلی - نقدی وبالاستعانه بالمنهج الفلسفی المعرفی. وما توصلنا إلیه هو أنه تأتی مابعدالحداثه فی شعر أدونیس علی غرار هذه المیزات المضطربه وهی: إنکار المطلقیه، ونقض السردیات الکبری، والتمرد علی الدین، والتی لا تتماشی مع الأسس الدینیه المطلقه التوحیدیه، خاصه الإسلامیه. کما وأشرنا إلی الفوارق الموجوده التی أبرزتها مابعدالحداثه بسبب بعدها عن دین الإسلام وتفاعلها مع نصوص الأدیان السماویه الأخری المحرفه. فتَوضَح لنا أنه بسبب مشکله الفکر الغربی المابعدحداثی مع الدین، وهو أن نصهم الدینی المحرف لا یزودهم بالمعرفه المقنعه فی أکثر الأحوال. إذن ما نلاحظه فی هذه النصوص هو تأویلات متعدده ومتناقضه علی مر العصور. التأویلات التی أعلنت مابعدالحداثه عن رغبتها الملحه بها والتی نشاهدها کثیراً فی أشعار أدونیس الفلسفیه.
مطالعه تطبیقی بهره گیری از استعاره به مثابه یک تکنیک ادبی در آثار شاخص معماری قرن نوزده و بیستم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طورمعمول، معماری مدرن با مفهوم انتزاع گره خورده است. این بدان معناست که برخلاف روح استعاری حاکم بر معماری در اعصار پیشین، کمتر می توان از معناگرایی و نشانه پردازی در فرم های مدرن سراغ گرفت. این در حالی است که فرم معماری به صورت تاریخی با بیان استعاری نظام های نمادینی همچون فرهنگ، طبیعت، تاریخ و ...واجد معنا می شده است. بااین حال، ازآنجایی که استعاره با زبان و تفکر در معنای عام آن آمیخته است، می توان این پرسش را طرح کرد که «آیا می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن، صورت هایی از استعاره را شناسایی کرد؟». در راستای پاسخ به این پرسش، ابتدا به تعریف مفهوم استعاره و بررسی کارکردهای آن در حوزه های ادبیات، فلسفه و هنر پرداخته شده است. سپس با گونه بندی انواع استعاره در معماری به دو شکل محسوس و نامحسوس، به مطالعه تطبیقی تعدادی از آثار برجسته معماری قرن نوزده و همچنین آثار معماری مدرن قرن بیست، بر مبنای محسوس یا نامحسوس بودن استعاره پرداخته شده است. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که اگرچه به فاصله یک قرن، معماری مدرن با جداسازی خود از تاریخ به انتزاع روی آورده است اما این انتزاع متمرکز بر حذف جلوه های استعاری محسوس بوده است و رد پای استعاره های نامحسوس را می توان در آثار پیشگامان معماری مدرن در قرن بیستم مشاهده کرد.
نقد روان شناختی داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه فردوسی و آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روانشناسی اجتماعی به بررسی رفتار اجتماعی فرد در برابر افراد و گروه ها می پردازد. در روانشناسی اجتماعی موضوعاتی مانند روابط اجتماعی، تعارض و مذاکره برای حل تعارض مطرح می شود. بررسی و تحلیل داستان لهراسب و گشتاسب در شاهنامه فردوسی و داستان آخیلوس و آگاممنون در ایلیاد هومر از دیدگاه روانشناسی اجتماعی، فهم بهتری از این دو داستان ارائه می کند. در این پژوهش کوشش شده است با روش توصیفی- تحلیلی و با تمرکز بر مباحث روانشناسی اجتماعی، رفتار آخیلوس و گشتاسب را در برابر آگاممنون و لهراسب مورد تطبیق و تحلیل قرار گیرد و علت های دشمنی، رفتارهای مشابه و پیامدهای دشمنی آنها بررسی شوند. با تکیه بر بررسی های این پژوهش، علتهای دشمنی در هر دو داستان، خودخواهی طرفین دشمنی، شکستن غرور آخیلوس و گشتاسب و نادیده گرفتن نیازهای آنان بوده است. گشتاسب و آخیلوس در برابر بی احترامی طرف مقابل، دچار ناکامی شدند و تلاش کردند با پرخاشگری، رفتار انطباقی، اثبات خود و ترک مذاکره ناکامی خود را جبران کنند. همچنین پیامد دشمنی برای گشتاسب و آخیلوس بسیار سنگین بوده است؛ به طوری که گشتاسب فرماندهی سپاه روم دشمن ایران را برای جنگ با ایران بر عهده گرفت و آخیلوس به واسطه مادرش جنگ با تروائیان را شعله ور کرد و خود در آن شرکت نکرد؛ تا آخائیان شکست بخورند.
«طاهر احمد مکی» و جایگاه او در ادبیات تطبیقی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1236
حوزههای تخصصی:
ادبیّات تطبیقی، مطالعه ادبیّات فراسوی مرزهای کشوری خاص و مطالعه روابط میان ادبیّات از یک سو و سایر قلمروهای دانش و معرفت مانند هنرها، فلسفه، تاریخ، علوم اجتماعی، علوم، دین و جز این ها ازسوی دیگر است. به طور کلّی ادبیّات تطبیقی مقایسه ادبیّاتی با یک یا چند ادبیّات دیگر و مقایسه ادبیّات با سایر قلمروهای بیان انسان است. تأسیس اصول ادبیّات تطبیقی در کشورهای عربی با محمّد غنیمی هلال صورت گرفت. آنچه در این میان مهم است، مطرح شدن اندیشه ادبیّات تطبیقی اسلامی ازسوی نویسندگانی، چون اقبال لاهوری، طه ندا، مجیب مصری و بعد طاهر احمد مکّی است؛ نظریّه ای که رهیافتی نوین در عرصه ادبیّات و نقد محسوب می شود و ملّت های اسلامی را ازراه بررسی مناسبات آثار ادبی آنان، به یکدیگر نزدیک تر می سازد. طاهر احمد مکّی که به مثابه بزرگ ترین نظریّه پرداز در این زمینه شناخته شده است، نقش قابل ملاحظه ای در معرّفی آن ازراه آثار و دیدگاه های ارزشمند خود داشته است. وی همچنین باب نوینی را درزمینه مطالعات ادبیّات تطبیقی پایه گذاری کرد و پژوهش در حوزه ادبیّات تطبیقی را تنها براساس مکتب فرانسه مقبول ندانسته و به دیگر مکاتب ادبیّات تطبیقی، ازجمله مکتب آمریکایی، نیز پرداخته است. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی درپی معرّفی طاهر احمد مکّی با معرّفی آثار و دیدگاه وی درباره ادبیّات تطبیقی به طور کلّی و ادبیّات تطبیقی اسلامی به طور خاص است.
نمایه سازیِ تصویر رنجْ مند یِ زنان در دو رمان سهم من از پرینوش صنیعی و بنات الرّیاض اثر رجاء عبدالله الصّانع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.2348.1697
حوزههای تخصصی:
مسائل مربوط به زن، به مثابه یکی از اصلی ترین مسائل انسانی در ادبیّات معاصر، جایگاه خاصّی را به خود اختصاص می دهد. در این باره پرینوش صنیعی و رجاء عبدالله الصانع که از پردغدغه ترین نویسندگان زبان فارسی و عربی هستند، موشکافی و اهتمام وافر خود را در دو رمان سهم من و بنات الریاض به تصویر می کشند. پژوهش حاضر که به شیوه توصیفی - تحلیلی تدوین شده بر آن است تا با بررسی سیمای زن در دو رمان یادشده، افکار فمینیستی هر دو نویسنده را تحلیل و نقد کند و سپس شباهت ها و تفاوت های نظرات هر دو نویسنده که از نظریّه های فمینیستی متأثّر است را بیان کند. با بررسی آثار دو نویسنده مشخّص می شود که زنان ترسیم شده در دو رمان، زنانی جسور و هنجارگریزند که از فرهنگ جنسیّتی حاکم بر جوامع سنّت گرای خود به ستوه آمده اند و به سنّت شکنی متوسّل می شوند.
بررسی تطبیقی ترکیب بند محتشم کاشانی با اثناعشریات بحر العلوم (ازمنظر واژگانی و مضمونی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رثای امام حسین (ع) و یاران باوفایش یکی از مضامین رایج میان دو زبان فارسی و عربی است. در بین شعرهایی که در رثای حضرت سیّدالشهداء (ع) به زبان عربی و به پیروی و تقلید از دوازده بند محتشم به نظم درآمده، می توان به ترکیب بند مشهور سیّد محمّدمهدی بحرالعلوم اشاره کرد که در یازده بند سروده شده است. در پژوهش حاضر پس از ذکر مقدّمه ای مختصر، میزان تأثیرپذیری بحرالعلوم از ترکیب بند محتشم کاشانی بررسی شده است. در نوشتار پیش رو، اثناعشریات بحرالعلوم در چارچوبی علمی در دو لایه مضمونی و واژگانی با ترکیب بند محتشم به طور تطبیقی مقایسه و میزان و نوع تأثیرپذیری بحرالعلوم در سرودن ترکیب بند مشهورش بررسی شده است. شایان ذکر است که این بررسی و تطبیق براساس مکتب فرانسوی انجام شده است. بحرالعلوم با بهره گیری از مفردات و ترکیبات کلیدی و مضمون ساز دوازده بند محتشم، بر غنای شعر خویش افزوده است.
بررسی تطبیقی روابط بینامتنی قرآن کریم و سروده های عربی خاقانی و سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
283 - 307
حوزههای تخصصی:
از میان تمام منابع پیشامتنی در ادبیات فارسی و عربی، قرآن کریم به واسطه الهی بودن و تمایز ذاتی با آثار ساخته شده توسط انسان ها و اشتمال بر آیات و مضامین و قصص غنی و بی همتای خود کامل ترین سرچشمه برای الهام گیری شاعران و نویسندگان مسلمان به شمار می رود. برقراری روابط بینامتنی با قرآن مجید مستلزم تسلط بر زبان عربی و انس و آشنایی با قرآن کریم است. خاقانی و سعدی دو شاعر نامور زبان فارسی هستند که به لطف دارا بودن دو مزیت مذکور، علاوه بر اشعار پارسی به زبان تازی نیز اشعار شیوا و غرّایی سروده اند. این دو شاعر در تازی سروده های خود نیز مانند اشعار فارسی روابط بینامتنی متعدد مشتمل بر تلمیح، اقتباس، تضمین و تحلیل با قرآن کریم داشته اند. در این مقاله که بر اساس روش تحلیلی و تطبیقی فراهم آمده، کوشیده ایم تا با ذکر نمونه هایی از اشعار عربی هر دو شاعر و ترجمه آن ها، شیوه های روابط بینامتنی میان قرآن کریم و اشعار عربی آنان را بررسی و چگونگی و بسامد کارکرد این شیوه ها را تبیین نماییم و مقایسه ای تطبیقی از این دیدگاه میان سروده های عربی آنان به عمل آوریم. با توجه به اینکه تا کنون مقاله ای به طور اخص به این موضوع نپرداخته است، انتظار می رود این پژوهش راهگشای تحقیقاتی از این دست باشد.
بررسی تطبیقی فمنیسم در دو رمان «سووشون» و «الحب فی زمن النفط»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
395 - 421
حوزههای تخصصی:
فمنیسم مکتب دفاع از حقوق زنان است؛ موج اول آن بین سال های 1830 تا 1920 شکل گرفت که با دستیابی به حق رأی برای زنان در سال 1918 در انگلستان و در 1920 در آمریکا محقق شد. زنان خواستار تغییر در بسیاری از نهادها مثل نوع لباس زنانه گرفته تا حقوق فردی، حقوق سیاسی مثل حق رأی، خانواده، ازدواج و دین بودند. مهم ترین این خواسته ها را که با هدف دسترسی به حقوق و امتیازاتی که مردان به آن ها دسترسی داشتند و همچنین رهایی از ساختارها، عرف ها و ایستارهایی که زنان را محدود می کرد، دنبال می شد. در ایران و مصر زنان نیز در آثار خود به دفاع از حقوق خود پرداخته اند که سیمین دانشور اولین زن داستان نویس ایرانی یکی از آن هاست که در آثار خود از جمله «سووشون» به این موضوع پرداخته است. در مصر نوال سعداوی که سال ها به خاطر این موضوع در زندان بوده است و از آثار مهم او «الحب فی زمن النفط» است که در این پژوهش به روش تطبیقی به بررسی نشانه ها و شباهت های فمنیسمی در دو رمان آن ها پرداخته شده است.