فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال چهارم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱۲
98 - 114
حوزههای تخصصی:
اهمیت داستایفسکی در ادبیات، دین و اندیشه مدرن به اندازه ای است که روسیه مدرن با اندیشه او و بعضی از معاصرانش شناخته می شود. زندگی و ایمان داستایفسکی به مسیحیت ارتدوکسی و نقد رفتارهای مادی گرانه کلیسای ارتدوکسی از سوی او، اهمیت ویژه ای دارد، به طوری که ضروری می نماید تحقیقات مستقلی در رابطه با دین و اخلاق از نظر وی انجام شود. دانش و اطلاعات داستایفسکی درباره کتاب مقدس، دین و اخلاق، و آشنایی او با گرو ه های روشنفکری و تجربه دوران محکومیتش، در ارائه آرای متفاوت از جریان غالب (کلیسا و اخلاق دینی) از سوی داستایفسکی مؤثر بوده است. بر این پایه، سؤال اصلی تحقیق این است که داستایفسکی چه تعبیری از دین دارد؟ این پژوهش با استناد به منابع کابخانه ای، روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد تطبیقی و میان رشته ای انجام شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دین و ایمان نزد داستایفسکی از ویژگی های مابعدالطبیعی و نیروی کاریزماتیکی مسیح و پیر دیر برخوردار است و امید و انگیزه را پدیده ای فیزیکی و معنوی می داند. او در باب اخلاق، ویژگی پنهان بودن رفتار اخلاقی را ملاک قرار می دهد و افراد گناهکار را مستحق محبت بیشتری می داند. در نگاه داستایفسکی، اخلاقیات و کاربست آن در زندگی، مایه رشد آدمی خواهد بود. از این رو، به دوری گزیدن از خودپسندی ها و کبر توصیه می کند. با وجود نگرش دینی، داستایفسکی فردی انسان گرا به شمار می آید و این گرایش مبتنی بر حق انسانی است.
بررسی و مقایسه آموزه های اخلاقی در غزلیات عبدالرحمان جامی و ملامحسن فیض کاشانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
79 - 99
حوزههای تخصصی:
اخلاق مفهومی انسانی محسوب می شود و از آنجا که ادبیات ابزاری برای بازنمایی مقولات مرتبط با نوع بشر است، شاهد بازتاب گسترده این مفهوم در متون ادبی بوده ایم. یکی از نحله های فکری و شناختی که اخلاق را شرح داده و برای آن تعاریف و چهارچوب هایی تعیین کرده، عرفان اسلامی است. اهل تصوف با استفاده از ابزارهای گوناگون به ویژه شعر، مهم ترین افکار اخلاقی و اندرزی خود را بازگو کرده اند که از آن میان، جامی و فیض کاشانی برجسته هستند. این دو که از شاگردان مکتب عرفانی ابن عربی محسوب می شوند، در آیینه غزلیات، از شاخصه های انسان ساز اخلاقی سخن گفته اند که در این تحقیق، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بررسی و مقایسه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که دو شاعر از مسائلی چون: «ترک خودبینی، عشق مطلوب، خدامحوری، دنیاستیزی، نکوهش ریاکاری، خاموشی و کم گویی و نکوهش علوم دنیایی» سخن گفته اند. همچنین، مشخص شد که در غزل های جامی، به مواردی مانند: «توبه گریزی و پرهیز از مردم آزاری» توجه شده و در برابر، فیض کاشانی از «لزوم انجام مناسک عبادی، مواهب دوست نیکوسیرت و نکوهش غفلت ورزی» سخن گفته است. در مجموع، توصیه های اخلاقی شاعران، ریشه در دو منبع اسلام و عرفان اسلامی دارد و به این اعتبار، در یک راستا تعریف می شود.
تاریخ ادبیّات نویسی تطبیقی فارسی و عربی براساس الگوی انواع ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، پیشنهادهایی برای نگارش «تاریخ ادبیّات تطبیقی فارسی و عربی» براساس «الگوی انواع ادبی» است. نوشتار پیش رو آن دسته از گونه های ادبیّات فارسی و عربی را که می توانند در نگارش تاریخ ادبیات تطبیقی مورد مطالعه باشند را نشان داده است. پژوهش حاضر به دنبال یافتن معیارهایی برای تفکیک و طبقه بندی انواع ادبی در ادبیّات فارسی و عربی است که قابلیّت بررسی تطبیقی در درون یک بافت تاریخی را داشته باشند. این جستار ازلحاظ داشتن رویکرد تطبیقی در بررسی سیر تحوّل تاریخی انواع ادبی فارسی و عربی، متمایز است. یافته های پژوهش پیش رو نشان می دهد که انواع ادبی قابل طرح در این حوزه را می توان به دو گروه تقسیم کرد: «انواع ادبی مشترک» و «انواع ادبی موازی». گروه نخست، آن هایی هستند که از جهاتی اصالت و ریشه فارسی یا عربی دارند و گروه دوم، انواع ادبی ای که یا درون مایه شان جزء مسائل عامّ بشری است یا اینکه از انواع ادبی وارداتی غربی - اروپایی به حوزه ادبیات فارسی و عربی به شمار می روند.
بینامتنیت اسطوره ای در شعر شاملو(بر اساس نظریه ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون اساطیری، یکی از متون پیشین است که پیوندی تنگاتنگ با شعر فارسی دارد. اسطوره ها ماهیت بینامتنیتی دارند، زیرا در متونِ زمان های گوناگون ادبیات زبانی و نوشتاری پی در پی بازگویی می شوند. بینامتنیت و اسطوره شناسی تطبیقی دو دانش پیوسته هستند. شاملو از شاعران ایرانی و برجسته پای بند به اجتماع در ادبیات فارسی است. او با بهره گیری از اسطوره های یونانی، دینی و ایرانی به بیان پرسمان های اجتماعی و سیاسی در شعر خویش پرداخته است. فرضیه پژوهش این است که شاملو دلباخته فرهنگ غربی، و متون مسیحی است؛ از این رو گفتمان بینامتنیت با متونی که از این فرهنگ ها سرچشمه می گیرد در شعر او کاربرد بیش تری دارد. در این پژوهش کوشیده شده است افزون بر شناسایی رهیافت بینامتنیت با تکیه بر نگاره های ژرار ژنت و اسطوره شناسی تطبیقی، به بیان چگونگی کاربرد آن در شعر شاملو پرداخته شود. بر پایه یافته های این پژوهش، بازگشت به پیش متن ها، پایستن وجود پیوند تاریخی میان اساطیر نخستین یونانی، مسیحی و ایرانی با سروده های شاملو و برون آوری رویکردهای شاعر از یک اسطوره، جستار و پایه پژوهش بینامتنیت اسطوره ای شعر شاملو را ساخته است. این پژوهش نظری، با روش واکاوی و توصیفی و با رویکرد تطبیقی انجام شده است.
مقایسه مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار عطار و امام خمینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
61 - 78
حوزههای تخصصی:
عارفان دردوره های زمانی مختلف در باب چگونگی سلوک، سخن گفته اند. معروف ترین وادی های عرفانی به هفت وادی عطارشهرت دارد که تاامروز هم برعرفان وعارفان تأثیرفراوانی داشته است. نگارنده این مقاله به بررسی تطبیقی دیدگاه های عطار نیشابوری و امام خمینی، در باب سفر و مراحل سیر و سلوک پرداخته است. در این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی، مراحل سیر و سلوک و سفر عرفانی در آثار و سروده های عطار و امام خمینی مقایسه و بررسی شده و مفاهیم، الفاظ مشترک و متباین در این دو، مشخص گردیده است. هر دو عارف برای مراحل سیر و سلوک مراتبی قائل هستند؛ گرچه در باب شرح و تبیین آن اختلاف نظرهایی بین آن ها دیده می شود. نکته ی مهم این است که هر دو عارف در جهت هدف مشترکی کوشیده اند و آن بیان عرفان به زبانی درخور فهم مردم عادی است؛ زیرا به زعم هر دو عارف، عرفان ضرورت حیات انسان در تمام اعصار است و قدم گذاردن در این وادی تمامی جوانب حیات انسان را در برمی گیرد، لذا باید آن را از دشواری ها و پیچیدگی های خاص علمی مبرا ساخت تا بتواند کل جامعه بشری را فراگیرد.
سبک شناسی دیدگاه فمینیستی در کتاب «چراغ ها را من خاموش می کنم» بر اساس دیدگاه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
309 - 329
حوزههای تخصصی:
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیت های زندگی، جای حماسه را می گیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ ، رمان های رئالیستی را به عنوان اصلی ترین شکل اثر ادبی هم خوان با جامعه بورژوایی مطرح می کند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاه های فمینیستی در آثارش نمود پیدا می کند. در ایران نیز رمان «چراغ ها را من خاموش می کنم»، اثر زویا پیرزاد یکی از رمان های زن محوری است که در سال های اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمان های معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفه های فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگی های نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشان دهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافته های پژوهش نشان می دهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است.
بررسی تطبیقی عشق مجازی در اشعار حسین منزوی و نزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
311 - 340
حوزههای تخصصی:
عشق یکی از مقوله های پرتکرار و پرطرفدار در محدوده علایق و احساسات انسانی و خصوصاً در قلمرو زبان مکتوب بشری است. هر کسی از ظن خود و از نی خویش عشق را می سراید.گرچه از دو دریچه عشق حقیقی و مجازی به عشق نگریسته شده است و عشق مجازی صرفاً در هیأت معشوقی زمینی رؤیت شده، لکن گاهی عشق حقیقی در پیکره معشوق زمینی تجلی می یابد از قبیل عشق فرزند به مادر یا بالعکس. عشق مجازی در چارچوب عشق زمینی و معشوقه زیبارو خلاصه نمی شود، بلکه به موضوعات عمیق تری چون عشق به آزادی، وطن و فرزند و... گسترش می یابد. نزار قبانی و منزوی شاعران عاشقانه سرایی بودند صاحب سبک، که توانسته اند ادبیات کلاسیک را به ادبیات معاصر پیوند بزنند. هر دو شاعر در پی ایجاد زبان جدیدی برای بیان عشق هستند و عشق را امری مقدس می دانند. نگاه نزار قبانی به زن ارتباط نزدیکی با موضوع سیاست، وطن و آزادی دارد و سعی در متعالی کردن ارزش های انسانی زن دارد. زن در اشعار وی مصداق معینی ندارد و منظور او عموم زنان عرب است ولی در شعر منزوی از زنی مشخص سخن گفته می شود. هر دو جوهره اصلی اشعار خود را از مادر می دانند و اشعار زیبایی در وصف مادر، پدر، همسر و فرزند سروده اند.
بررسی تأثیر روان شناختی فصل ها بر آفرینش هنری احمد شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
363 - 393
حوزههای تخصصی:
اندیشمندان و ادیبان زیادی در طول تاریخ با رویکردهای مختلف به تحلیل و تأویل آثار شعرا و نویسندگان پرداخته اند که به این سبب روش های مختلف نقد ادبی برای تحلیل محتوا و دست یافتن به جنبه های پنهان و مغفول آثار ارزشمند ادبی به وجود آمده است. در این بین، با کمی ژرف نگری می توان رد پای تغییر فصل ها را در آثار شعرا و نویسندگان و هنرمندان پیدا کرد. احمد شاملو و فروغ فرخزاد از شاعران برجسته معاصری هستند که تغییر فصل ها و عناصر مرتبط با آن ها تأثیر روان شناختی و عاطفی ویژه ای در آثار ایشان داشته است. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر روان شناختی فصول سال بر آفرینش هنری این شعرا انجام پذیرفته است. این پژوهش به ما این امکان را می دهد تا از منظر روان شناختی به تحلیل محتوای اشعار شاملو و فروغ بپردازیم و هرچه بیش تر به اندیشه و جهان عاطفی آن ها پی ببریم تا درک صحیح تری از آثار ایشان به دست بیاوریم. مطالعه دقیق این آثار نشان می دهد که تأثیر فصول سال و عوامل وابسته به آن ها نظیر رنگ های مختلف، گرمی و سردی و... در خلاقیت این دو شاعر تجلی بسیار گسترده ای دارد.
بررسی دو رمان «نفس تنگی» و «کوچ شامار» از منظر ابرمتن نوشتار فاجعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
183 - 205
حوزههای تخصصی:
دو رمان «نفس تنگی» و «کوچ شامار» اثر فرهاد حیدری گوران به فاصله ده سال 1398- 1387منتشر شده اند. این دو رمان دو بخش از یک سه گانه(تریولوژی) محسوب می شوند که بخش اول آن هنوز منتشر نشده است. بنا به گفته نویسنده در این سه گانه سه واقعه و فاجعه تاریخی روایت شده است؛ بمباران شیمیایی روستاهای زرده و بابایادگار و نساردیره در تابستان 1367، زلزله آبان ۱۳۹۶ کرمانشاه و زندگی درماندگان و معتادان در یک کمپ نجات. گوران در این سه گانه که باید از آن به عنوان «ادبیات اقلیت» نام برد ضمن بهره گیری از فرم دفاتر آیینی یارسان به تمهیدات مدرن و پست مدرن رمان نویسی نیز توجه داشته و برای نخستین بار شگرد وبلاگ نویسی در رمان فارسی را به کار بسته است. در این مقاله شیوه های بهره گیری این نویسنده از تمهیدات ابرمتنی(devices Hypertextual) و چگونگی رویکرد او به سایبرفمینیسم مورد بررسی قرار گرفته است.
مقایسه تطبیقی اعیان ثابته و وحدت وجود در اندیشه های عرفانی عطار و ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و مفهوم اعیان ثابته و وحدت وجود، اندیشه های محوری عرفان عطار و ابن عربی را تشکیل می دهند. این نوشتار بر آن است تا بر اساس مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، وجوه تشابه اندیشه های مذکور را از منظر کهن الگوها بررسی نماید. مطابق نتایج، عطار و ابن عربی در مقوله های اعیان ثابته و وحدت وجود اشتراک دارند. ﻻیﻪﻫﺎﻯ ﺯیﺮیﻦ این تشابه را می توان در ضمیر ناخودآگاه جمعی و کهن الگوی خویشتن دانست. سیمرغ یا اعیان ثابته همان نمونه خداگونه و آغازین در آفرینش موجودات هستند که بیانگر نخستین تجلی و مظهر اسماء الهی اند و به همین جهت ارزشمندند و یگانگی با آن بیانگر غایت رشد انسان است. اما به تناسب تفاوت در محیط فرهنگی، هر یک از شخصیت های مذکور ابتکاراتی داشته اند: ابتکار ابن عربی را می توان در وضع اصطلاح اعیان ثابته با دو تجلی فیض اقدس و فیض مقدس دانست و ابتکار عطار آن است که در تناظر انسان و جهان از جنبه جزئی تمثیل ابتکاری "ذره و خورشید" و "ذره و عالم" را در مقابل تمثیل تکراری فلسفی اندام وارگی جهان ابن عربی ابداع کرده است و از جنبه کلی هم تمثیل جامع تناظر سی مرغ با سیمرغ را خلق نموده است که حاوی اندیشه عرفانی وحدت وجود با زیر مجموعه هایی چون وحدت در کثرت، تفاوت جزئی جهان سایه ای و مثالی، تناظر جهان سایه ای و مثالی، کمال گروهی سالکان و شعور کیهانی است و همه زیر مجموعه های مذکور در عرفان ابن عربی نیز وجود دارند که بیانگر یگانگی اندیشه های بشری است.
بررسی تطبیقی تصویر دگر جنسیتی از منظر سیمین بهبهانی و سعادالصباح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1233
حوزههای تخصصی:
امروزه شعر، نه به مثابه امری تفننّی یا علاقه شخصی، بلکه به منزله ابزاری فرهنگی است که درراستای القای تفکّر و یا اصلاح روند خاصّی و گاهی معیوب در جامعه به کار می رود و همگان از اهمّیّت آن آگاه اند. منادیان برابری جنسیتی نیز متناسب با حال و مقام از این ابزار بهره برده و خواسته های خویش را با آن مطرح کرده اند. سیمین بهبهانی و سعاد الصّباح دو شاعر معاصری هستند که از این ابزار استفاده کرده و به تصویر مرد را در شعر خود ترسیم کرده اند. پژوهش حاضر به مقایسه تطبیقی تصویر مرد به مثابه دگرجنسیتی در شعر این دو شاعر پرداخته است. برای دستیابی به این هدف از شیوه تحلیلی – توصیفی استفاده شده است. یافته های پژوهش، نشانگر آن است که این دو شاعر با شعرشان چهره ای واقعی از مرد معاصر و خصوصیاتش نشان داده و دو جنبه نکوهیده و ستوده شده از وی ارائه داده اند. سیمین و سعاد، اعتراض هایی نسبت به مردان داشته اند و وضعیّت نابسامان زنان را حاصل رفتارهای نادرست مردان دانسته اند و خواسته اند که زنان نیز مثل مردان از حق و حقوق خود برخوردار باشند. درکنار این مسائل، هردو شاعر همسران خود را ستوده اند.
دراسه سیمیائیه فی قصیده "کلمات للوطن" لتوفیق زیاد علی ضوء نظریه بیرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
9 - 40
حوزههای تخصصی:
تزخر قصائد توفیق زیاد بالعلامات والرموز الّتی أسهمت کثیراً فی مستوى إیحاء شعر المقاومه لتترک فی المتلقّی تأثیرها العاطفی البالغ، فتجد العلامات فی قصائد توفیق زیاد مرافقه لصور شعره الحافله بحبّ الوطن، وهی تعکس الرساله الرئیسه لذلک الشعر. إنّ استخدام نظریه بیرس فی حقل السیمیائیه التطبیقیه فی نقد نصوص شعر المقاومه لها أثرها الفعّال فی تقدیم قراءه أفضل لرؤیه هذا الشاعر الکبیر، فضلاً عن قدرتها على تفسیر تلک النصوص وکشف رموزها. ومن هذا المنطلق، نحاول من خلال هذا البحث تقدیم تحلیل وصفی لخصائص قصیده توفیق زیاد المعنونه ب (کلمات للوطن) من خلال الرؤیه السیمیائیه معتمدین علی نظریه بیرس القائمه على ثلاثیاته الشهیره وهی الإشاره والأیقونه والرمز. هذا البحث یمثل محاوله لتوضیح هذه المسأله وهی أنّه کیف أراد الشاعر الفلسطینی المعاصر، توفیق زیاد أن یجعل شعره مؤثراً وأن یطبع قصیدته بطابع الجمال، إضافه إلى تبیین العلامات التی استعان بها لإسباغ الجمالیه على شعره، وکیف یمکننا السیر فی الأغوار الخفیه من أفکاره ورؤاه وأن نبیّن کیفیه توظیفه للعلامات والرموز. ومن النتائج المستخصله من البحث هو أنّ الاستعانه برؤیه بیرس السیمیائیه للعلامات تعدّ منهجاً مناسباً للبحث فی الشعر العربی الحدیث؛ لأنها تمتاز بقدره تحلیلیه وتفسیریه أکبر من البلاغه التقلیدیه، علاوه علی ذلک إنّ هویّه شعر المقاومه الذی تفرزه ظروف القمع، تظهر فیه العلامات بصوره خفیه ورمزیه؛ فلذلک إننا نجد أنّ العلامات الرمزیه، تتصدر العلامات السیمیائیه فی هذه القصیده.
بررسی تطبیقی کارکرد حروف در تولید گونه های شعری جدید در ادب عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
155-178
حوزههای تخصصی:
برجستگی نقش حروف در بازی های شعری، فنون ادبی و صنایع بدیعی به گونه چشمگیری در ادبیات عربی به چشم می خورد. کاربرد حروف با آرایش خاص، منجر به تولید گونه های شعری جدید گشته است؛ از طرف دیگر، ارتباط میان ادب فارسی و عربی و تأثیر پذیری شاعران فارسی زبان از فنون و صناعات شعر عربی، پدیده ای انکارناپذیر است. در پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی/ تطبیقی، پنج گونه شعری مهم ماده تاریخ سرایی، محبوک الطرفین، قصیده مُعجمه و مُهمله، شعر هندسی و تطریز که با بهره گیری از ترفندهای خاص به کا رگیری حروف، در عهد مملوکی و عثمانی ادبیات عرب، تولید یا رونق یافته اند و نیز گستره و کیفیت وام ستانی ادیبان فارسی زبان در این زمینه، مورد واکاوی قرار گرفت. برآیند حاصل از این جستار، حاکی از آن است که بعضی از گونه های مورد بررسی با تأثیر از زبان عربی در زبان فارسی هم رواج یافته ولی برخی دیگر با تکیه بر پتانسیل های زبان عربی، به ادبیات این زبان اختصاص دارد و به ادب فارسی راه نیافته یا حروف در تولید آنها کارکرد خود را از دست داده اند.
بررسی تحلیلی اندرزنامه های سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندرزنامه های سیاسی، یک مرحله مهم توسعه اندیشه سیاسی و ارائه کارویژه های سنتی دستگاه حکومت در جهان هستند که قرن ها نگارش آن ها تداوم یافت. ریشه پیدایش اندرزنامه های سیاسی وجود شکل سنتی حکومت، یعنی حکومت های استبدادی و خودکامه بود، لذا با شکل گیری کشورهای مدرن در جهان، تاریخ مصرف این سبک نگارشی نیز پایان یافت. اندرزنامه های سیاسی متونی در زمینه آیین های عملیاتی کشورداری و روش های مطلوب اداره حکومت هستند. در ایران و جهان اسلام این سنت ادبی از محبوبیت ویژه ای برخوردار بود. تاکنون مقالات و کتاب های زیادی در ارتباط با این سنت ادبی به ویژه از دیدگاه اندیشه سیاسی به نگارش در آمده است؛ اما مقاله فوق تلاش دارد تا با روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی تحلیلی این منابع و نیز فلسفه پیدایش و توسعه، ماهیت، اهداف، ویژگی ها و کارکردهای اندرزنامه های سیاسی بپردازد. همچنین نشان داده می شود، مهم ترین کارویژه اندرزنامه های سیاسی ارائه طرح های عملیاتی کشورداری به حکومت ها بوده است.
تحلیل تطبیقی رمانهای بینالقصرین نجیب محفوظ و زن درهم شکسته سیمون دوبووار براساس نقد فمنیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جریان فمنیسم جنبشی سازمان یافته است که در اوایل قرن بیستم میلادی برای دفاع از حقوق زنان و حفظ موقعیت آنان دربرابر نظام مستبدانه مردسالاری و ازبین بردن سیطره تبعیض جنسیتی به وجود آمد. در سراسر جهان، پژوهشگران زیادی به فعالیت در این حوزه و دفاع از حقوق زن پرداختند. از میان این روشن فکران، نجیب محفوظ، نویسنده سرشناس مصری و برنده جایزه نوبل ادبیات، و سیمون دوبووار، نویسنده مشهور فرانسوی بودند که در آثارشان از ظلم بر زنان و مظلومیت آنان دربرابر فشارهای زندگی مردسالاری سخن به میان آورده اند. در این پژوهش، با روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی، جریان نقد فمنیسم در رمان های بین القصرین از نجیب محفوظ و زن درهم شکسته از سیمون دوبووار بررسی و وجوه اشتراک و افتراق این دو نویسنده درخصوص توجه به حقوق زنان بیان شده است. نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن است که هر دو نویسنده به نقد رفتارهای زنان و تن دادن به فرودستی، تسلیم آنان دربرابر نظام مردسالاری، فقر و فساد زنان و نیز تباه شدن حق و حقوقشان پرداخته اند. شخصیت زن در هر دو رمان، صرف نظر از تفاوت های موجود در شیوه زندگی شان، ضعیف، احساساتی، شکننده، وابسته و فرمان بردار ترسیم شده است که به راحتی تسلیم نظام مردسالاری می شود و به فرودستی تن می دهد. نظام مردسالاری در رمان بین القصرین با مشخصه هایی نظیر رفتار خشک پدر، مخالفت با ازدواج فرزندان با همسر مورد علاقه شان، اجازه ندادن به همسر و دختران برای خروج از خانه و... نمود پیدا می کند. در رمان زن درهم شکسته هم، اختیار کردن همسر و معشوق دوم بدون اطلاع همسر اول، منع فرزندان از ازدواج، عدم حضور زیاد در خانه و کنار همسر و... از نشانه های بارز نظام مردسالاری است. هر دو نویسنده ضمن انتقاد از نظام مردسالاری، جایگاه مقدس مادر و منزلت والای زن را به مخاطب معرفی می کنند.
مقایسه تطبیقی حماسه های آفریقای غربی و ایرانی (با تاکید بر حماسه رستم و اسفندیار و حماسه ماندینگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به معرفی حماسه «سونجاتا یا حماسه ماندینگ» و مقایسه جنبه های حماسی آن با نبرد رستم و اسفندیار در کتاب شاهنامه فردوسی پرداخته شده است. این دو داستان تفاوت و تشابهاتی باهم دارند که در حوزه مشترکات می توان به ناتوانی از شکست رقیب در نبرد آغازین و پی بردن به راز رویین تنی، خیانت عامل مشترک مرگ دو پهلوان، دل بستگی به قدرت و تخت و تاج ضدقهرمانان، رویین تن بودن آن ها، پیش بینی مرگ پهلوان رویین تن، انتخاب فرزندان برای ملاقات با رقیب و کشته شدن به وسیله تیری از جنس چوب، اشاره کرد. قوم ایرانی و آفریقای غربی، تفاوت فرهنگی و فاصله جغرافیایی با هم دارند. مقایسه داستان رزمی رستم و اسفندیار با سونجاتا و سوماورو، ازلحاظ جنبه حماسی چه شباهت و تفاوت باهم دارند؟ روش تحقیق در این مقاله اسنادی و از نوع توصیفی-تحلیل محتواست.
فاعلیه الرموز الطبیعیه فی شعر الأطفال لسلیمان العیسی (دیوان "أراجیح تغنی للأطفال" نموذجًا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
59 - 31
حوزههای تخصصی:
یعتبر الرمز بوصفه أرقی أنواع التخیل الذی یربط مخیله الفنان ولاشعور الأدیب بالحقائق الکونیه؛ من أکثر الآلیات الفنیه استعمالاً فی النصوص الأدبیه بأنواعها المختلفه. فی أدب الأطفال وبرغم سطحیه التفکیر لدی المخاطب وعدم إدراکه للدلالات السیمیائیه الموجوده فی النص، فالحاجه ملحه لتوظیف الرموز ذات الدلالات المعروفه إلی جانب خلق رموز ذات دلالات تعبیریه جدیده بهدف نقل المفاهیم الانتزاعیه إلی مخیله الأطفال، وإثراء مخیلتهم البدائیه وتطویرها فضلاً عن توسیع أفق نظرتهم للحیاه. تعتبر الرموز الطبیعیه من أکثر الرموز استعمالاً فی أدب الأطفال، حیث یقوم الشاعر والکاتب بخلق رموز عبر الاستعانه بعناصر الطبیعه کالجبل والودیان والبحر و...، فی محاوله منه لتجسید الأفکار والمفاهیم المجرده ونقلها إلی مخیله الأطفال لتصبح مفاهیما حسیه ویکون الطفل قادراً علی إدراکها. تسعی هذه الدراسه عبر الاعتماد علی المنهج الوصفی والتحلیلی لتبیین الظواهر الطبیعیه التی وردت فی شعر الشاعر السوری سلیمان العیسی وأخذت دلالات رمزیه، وصولاً لمعرفه أهداف الشاعر فیما یتعلق باستخدام الرموز. ومن أهم النتائج التی توصلنا إلیها من خلال هذه الدراسه، هی أن استخدام الشاعر للرموز الطبیعیه الشخصیه وغیرها یدخل فی إطار طموحاته الخاصه وهی الأمل بالمستقبل وخلق روح المثابره لدی الأطفال والیافعین بغیه الوصول إلی الطموحات القومیه منها المقاومه وانتصار الأطفال الفلسطینیین. ثم إن الشاعر یستعین باسلوب الانزیاح لوصف بعض الرموز المعروفه لتحبیبها فی أذهان الأطفال وتغییر رؤیه الأطفال نحوها.
مقایسه تطبیقی انواع بینامتنیت ژرار ژنت با نظریه بلاغت اسلامی در فصول شانزدهم و هفدهم اصول الفصول فی حصول الوصول(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۸
104-124
حوزههای تخصصی:
امروزه پیوند ادبیّات تطبیقی و بینامتنیت دستاوردی جدید است که می توان در چارچوب الگوها و روش های آن، به تحلیل اثر پرداخت. از مهم ترین عوامل تحلیل در حوزه ادبیّات تطبیقی، بررسی شباهت ها و تأثیرگذاری آثار بر یکدیگر و چگونگی تحقق یا انتقال یک موضوع و درون مایه است؛ ولی خوانش بینامتنی دغدغه فرا رفتن از بررسی منابع مشابه و تأثیر و تأثر را دارد؛ یک متن بر پایه گفتمانی از پیش موجود، بنا می شود و سپس آن گفتمان را از آن خود می کند و حتّی موجب دگرگونی معنای متن محوری می شود. در جستار پیش رو، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تطبیقی وجوه بینامتنی ژنت با نظریه بلاغت اسلامی در اصول الفصول می پردازیم. بر این اساس انواع بینامتنی آشکار تعمدی، پنهان تعمدی و ضمنی و وجوه تطبیقی آن ها در بلاغت اسلامی از جمله تضمین، تمثیل، ارسال المثل، اقتباس، عقد، اشاره، حل و انتحال و تلمیح، در این اثر بررسی می شود. بررسی میزان استفاده از متون پیشین بر اساس نظریه ژنت و تطبیق آن ها با نظریه بلاغت اسلامی از اهداف این پژوهش به شمار می رود. بر اساس پژوهش حاضر، بیشترین گونه بینامتنی، بینامتنیت ضمنی و در تطبیق با بلاغت اسلامی از گونه اقتباس است. پس از آن به ترتیب بینامتنیت آشکار تعمدی، بیشترین فراوانی را دارند. خلاقیّت هدایت در چگونگی به کار بردن متون پیشین و استفاده از عنصر بینامتنی و ایجاد پیوند بدیع و مبتکرانه بین متون پیشین و متن حاضر به گونه هنرمندانه باعث جذب و اقناع مخاطب می شود.
بررسی مقایسه روایت شاهنامه از «پادشاهی بهمن تاآغاز اشکانیان» باکتب تاریخی مستقل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
فردوسی بزرگ ترین ستون زبان وادبیات فارسی ایران و شاهنامه نامی وی، یکی از بزرگ ترین کتب حماسی وادبی ایران وجهان است. شاهنامه ای که در سه بخش اساطیری، حماسی و تاریخی دورنمای کلی دارد ودر دوره تاریخی نمود خود را از پادشاهی شاهان ایرانی نشان می دهد. یکی از بخش های که مورد بی مهری فردوسی پژوهان قرارگرفته است بخش تاریخی شاهنامه است که البته علت اصلی آن، کم توجهی و بی میلی فردوسی به ادامه روایت هاست. سؤال اصلی تحقیق این است که زبان وفردوسی در بیان معرّفی قهرمانان دوره تاریخی چگونه است؟ فردوسی در نگارش این بخش هم به روایت های شفاهی بیشترتوجه دارد تا اصالت موضوعات و تواریخ مستقل. او براساس احساسات شاعرانه و میزان مطابقت شاهنامه با کتاب های تاریخی تا چه حد است؟ این مکتوب که با روش توصیفی -تحلیلی صورت گرفته است، نشان می دهد که با دیگران تفاوت دارد و شاید از افراط ها و تفریط ها در آن ابایی نداشته باشد و از طرف دیگر شخصیت ملی گرای فردوسی از منابع اصلی تاریخی کم بهره برده است. دراین پژوهش، روایت شاهنامه با بعضی کتب تاریخی مستقل چون تاریخ کامل ابن اثیر، مسعودی، ثعالبی، یعقوبی وفرهنگ های شاهنامه، دهخدا، معین و ... مقایسه شده است. اگرچه اختلاف روایت شاهنامه با کتب مذگور در وجود شخصیّت ها، اسامی افراد، محلَ وقوع حوادث، تعداد پادشاهان و مدَت زمان پادشاهی آنان است، بیشتر با روایت ثعالبی مطابقت دارد. در عمده ترین شباهت میان کتب تاریخی با هم مطابقت داشتن کلَیت وقایع و داستان های این کتاب هاست.
بررسی تطبیقی سوررئالیسم در دو داستان کوتاه «فی یوم مرح» زکریّا تامر و «سه قطره خون» صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرخوردگی و انزواطلبی برخی از روشنفکران غربی درنتیجه عواقب دردناک جنگ جهانی اوّل سبب شد که آنان درمقابل عقل گرایی و مادّه گرایی مدرنیست ها به تخیّل و ذهنیت گرایی تمایل یابند و با کاویدن ضمیر ناخودآگاه انسان، مکتبی به نام سوررئالیسم را بنیان گذاری کنند که بر ادیبان و نویسندگان شرق و غرب تأثیر بسیاری نهاد. نوشتار پیش رو که با رویکردی توصیفی - تحلیلی به واکاوی مؤلّفه های سوررئالیسم در دو داستان کوتاه «فی یومٍ مَرِح» (در روزی شاد) از زکریا تامر (نویسنده سوری) و «سه قطره خون» اثر صادق هدایت پرداخته، نشان داده است که این نویسندگان، فضایی کاملاً سوررئال را برای بیان ذهن خویش در داستان های یادشده خلق کرده اند و اصول این مکتب ادبی؛ یعنی نگارش خودکار، توجّه به عالم خیال و رؤیا، عشق، جذبه و جنون، طنز و هزل، تصادف عینی و امور شگرف و فراواقعی را در آثار خویش بازنمایی کرده اند. هدف اصلی تامر، اعتراض به بی مسئولیّتی نهادهای مرتبط با امنیّت جامعه و صدور حکم ازجانب افرادی است که صلاحیت قضاوت ندارند. هدایت با این داستان، درپی بیان وضعیّت بحرانی و آشفته ایران دوره پهلوی بوده است که هر وقت روشنفکران، نویسندگان و شاعران به آن اعتراض می کردند، عوامل قدرت، به روش های مختلف آن ها را سرکوب می کردند.