فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۹۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
از جمله نوین ترین رویکردهای نقد آثار ادبی، رویکرد شناختی می باشد. کلان استعاره ها که برای درک آثار ادبی مورد نیاز هستند، از ساز و کارهای استعاره های مفهومی در این نگرش بهره می برند. در این جستار با تکیه بر مفهوم شناختی استعاره، نگارندگان قصد دارد کلان استعاره دانش را در اشعار بی کس و یمینی شریف به صورت تطبیقی بررسی کند. داده های پژوهش، شعر «کتاب» از مجموعه شعر «اینک دختری سرزمین من است»(2011)، سروده بی کس و شعر «کتاب خوب» نوشته یمینی شریف می باشد. پرسش های اصلی پژوهش عبارت اند از مفهوم دانش چگونه در این اشعار نمود پیدا کرده است و چگونه استعاره های مفهومی خُرد در روساخت این اشعار توسط کلان استعاره دانش انسجام یافته اند. پژوهش حاضر بر اساس نظریات لیکاف و جانسون (1980) و کووچش (2010)، و به روش کیفی صورت گرفته است. یافته های پژوهش نشان می دهند که استعاره های خُرد بکار رفته در روساخت این اشعار دارای زیرساختی پایه ای به نام کلان استعاره دانش هستند.
بررسی تطبیقی اسطوره در رمان های منتخب آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
39 - 66
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها در خلق آثار ادبی، به ویژه رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. رمان های «قلمرو این عالم» و «قرن روشنفکری» آلخو کارپاتیه و «روزگار سپری شده مردم سالخورده» محمود دولت آبادی ، از جمله رمان هایی هستند که در سبک و سیاق رئالیسم جادویی، ترکیبی از دنیای واقعی و وهمی و اساطیری ایجاد کرده است. در زیر لایه واقع گرا و تاریخی این رمان ها، ژرف ساخت دنیای اساطیری، حضوری جدی و مداوم دارد. بر همین اساس، هدف اصلی این مقاله بررسی تطبیقی اسطوره ها در سه رمان مذکور است. آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی نویسندگانی از دو ملت متفاوت با دو زبان متفاوت اند که روابط تاریخی میان آن ها برقرار نبوده است. در دوران معاصر هم این دو نویسنده شناخت و آگاهی از یکدیگر نداشتند که از آثار، اندیشه ها، جریانات و گونه ها، سبک و ساختار داستان نویسی یکدیگر تأثیر و تأثری گرفته باشند. به همین دلیل، در مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در چارچوب رویکرد ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره ها در لایه های پنهان این سه رمان بررسی و تحلیل می شود.
بررسی گفتمان اجتماعی زنان در رمان رائحه الورد و أنوف لا تشم و این خیابان سرعت گیر ندارد (واکاوی براساس گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
109 - 136
حوزههای تخصصی:
مبنای پژوهش حاضر، الگوی گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف است. کارکرد آن، بازبینیِ شرایط خاصی است که متن در آن آفریده شده است. بر این اساس رمان رائحه الورد اثر احسان عبدالقدوس و داستان این خیابان سرعت گیر ندارد نوشته مریم جهانی واکاوی شده اند. هدف پژوهش حاضر آن است در سایه الگوی انتقادی فرکلاف، پس زمینه اندیشه دو نویسنده بازشناسی شود. یکی براساس اندیشه های مردانه اش و دیگری ظرافت های زنانه اش، علیه الگوهای تحمیلی مردسالارانه در جامعه، تاخته اند. تلاش عبدالقدوس آن است با تکیه بر واژگانِ متن، جامعه ای را بازنمایی کند که دیدگاه آن، به طور کلّی نسبت به زنان و به ویژه نسبت به زنان مطلّقه، نگرشی نابسامان است. هدف نهایی عبدالقدوس پس از بازنشانی شرایط نامطلوب، القای خودآگاهی زنان نسبت به شرایط خود و سپس تشویق آنان برای مشارکت و یافتن راهی برای اصلاح وضع موجود و عبور از بحران اجتماعی است؛ از سوی دیگر داستان جهانی، تصویرآفرینی از جامعه ای است که مردسالاری در آن، موانعی را برای زنان در دست یابی به استقلال ایجاد می کند و درنهایت نسبت به انفعال زنان دربرابر اندیشه های مردسالاری، انتقاد می کند.
ادبیات تطبیقی از منظری دیگر (تصویرِ اثر از دیدگاه پژوهشگر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با در نظر آوردن تعریف ادبیات تطبیقی از منظر پیر برونل و همکارانش در کتاب ادبیات تطبیقی چیست؟ ، شیوه ای دیگر در پژوهش برای این نوع مطالعات طرح شده است که مقابله ای ست میان تصویر نوشتارو تصویر اثر از دیدگاه پژوهشگر. در این شیوه، به تعداد پژوهشگرانِ متعلق به فرهنگ های متفاوت، یکی از تصویرهای بالقوه ِاثر نمایان می شود. فرآیند این پژوهش بدین گونه است: با مطالعه متن ادبی، تغییرات شکلی اثر نشان می شود و در روند توصیف و تحلیل، از آن رمزگشایی صورت می پذیرد. این رمزگشایی منجر به آشکارگی معناهای اثر می شود که ضرورتاً معناهای نهفته در نیت نویسنده نیست. و چون معناها صورتی یکسان ندارند. این صورت معنا، تصویر است و بدین ترتیب، تصویر اثر در مقام معنای آن، به تعداد پژوهشگران و خوانندگان مترقی و مجرب ادبیات، توسعه می یابد. برای پروراندن چنین شیوه ای در مطالعات ادبیات تطبیقی که معطوف به تنها یک اثر است، به طرح نمونه هایی از داستان های کوتاه و طرح های کافکا پرداخته شده است. این شیوه پژوهش، ظرفیت تازه ای برای مطالعات تک قطبی ادبیات تطبیقی، مبتنی بر نگرشی از تعریف کلاسیک پیر برونل و همکارانش به دست می دهد؛ نگرشی با در نظر آوردن خاستگاه نظری ادبیات تطبیقی.
بررسی تطبیقی لفظ و معنا در امثال کردی ایلامی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
121 - 143
حوزههای تخصصی:
ادبیات تجلیگاه باورها، اندیشه ها وآداب و رسوم ملت هاست که بخش عمده و دیرینه ای از آن در ضرب المثل ها نمود یافته است. ضرب المثل ها جملات کوتاه و موجزی هستند که از روزگاران دورصیقل یافته، سینه به سینه به ما رسیده اند. این عبارات موجز به سبب برخورداری ازعمق معنایی و حکمی و نیز کوتاهی لفظ و قابلیت به خاطر سپاری آسان، همیشه به عنوان یک کالای فرهنگی در بین ملت ها و اقوام در تبادل و انتقال بوده اند.استان ایلام به سبب همسایگی با عراق و وجود مرزمشترک طولانی، همواره محل تردد و داد وستد اقتصادی و فرهنگی مردمان کُرد و عرب بوده است. تأثیرات متقابل دوزبان علاوه بر شعر، در فرهنگ عامه که امثال بخش عمده ی آن است، نیز نمود یافته است. در این نوشتار سعی نگارندگان برآن بوده است تا با بررسی ضرب المثل های عربی و کردی ایلامی با رویکرد تحلیلی –توصیفی و به شیوه ی کتابخانه ای، به بیان اشتراکات و اختلافات لفظی و معنایی موجود در این امثال بپردازند. از نتایج تحقیق آن است که پاره ای از امثال در دو زبان در لفظ و محتوا دارای تطابق نعل به نعل بوده، ظن ترجمه را در مخاطب برمی انگیزند؛ پاره ای دیگر اشتراک لفظی نسبی و معنایی کامل دارند و به احتمال حاصل مهاجرت امثال از زبانی به زبان دیگرهستند و پاره ای نیز تنها اشتراکات معنایی داشته، حاصل نوعی توارد ناشی از نزدیکی جغرافیایی، فرهنگی و آیینی می باشند.
تأثیر سبک خاقانی بر حافظ در تبیین اصطلاح- مفهوم پیر مغان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
245 - 270
حوزههای تخصصی:
«پیر مغان» اصطلاح - مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست و حافظ با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند» ، این اصطلاح – مفهوم را به گفتمان و ژانری دو «پیر مغان» اصطلاح- مفهومی است که همچون خرابات و کوی مغان از آیین مهری و دین زردتشت در زادبوم ایرانیان به یادگار مانده و بعد از انقلاب دینی در دواوین بعضی از شاعران برای افشای موضوعات ریایی به شکلی مقدس و برجسته جلوه نموده است که در این میان خاقانی را می توان پیش قراول استفاده از آن دانست. خاقانی (۵۹۵-۵۲۰ق) یکی از مهم ترین شاعرانی است که بعد از سنایی (۵۴۵-۴۷۳ق) و عطار (۶۱۸-۵۴۰ق) و قبل از مولوی (۶۷۲-۶۰۴ق) و حافظ به سرودن اشعار مغانه ای اهتمام ورزیده است و در لفظ، معنا و ایجاد ساختار بیرونی و درونیِ شعر مغانه ای بر حافظ (۷۹۲-۷۲۷ق) تأثیرِ مستقیم گذاشته است . حافظ نیز با وام گیری از خاقانی و تقدس بخشی و جانمایی آن در کنار مفهوم غامض و وزین «رند»، این اصطلاح- مفهوم را به گفتمان و ژانری دو وجهی تبدیل کرده است که بعد از عبور از صافیِ ذهن و زبان او از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود. تبدیل کرده است که از جهاتی شبیه و از جهاتی متفاوت از پیر مغانی است که خاقانی پیش تر با آن روشنگری کرده بود؛ زیرا جنبه هنری و رازآلودی و ایهامی پیرِ حافظ که صورت پیر را انتزاعی کرده، آنی نیست که خاقانی بی پرده و حقیقی با آن افشاگری و ستیهندگی نموده است. پس هر دو در راستای زمان به پیر مغان توجه داشته اند؛ با این تفاوت که پیر خاقانی حقیقی و شفاف است؛ امّا پیر حافظ انتزاعی و رندانه.
نقد اجتماعی «همسایه ها» و مقایسه آن با نظریه لوکاچ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
35 - 65
حوزههای تخصصی:
دوره حکومت محمدرضا پهلوی میزان فروش نفت به کشورهای دیگر افزایش پیدا می کند و شرایط مالی کشور به نسبت قبل بهتر می شود و به تبع آن خرید کاغذ، نشر کتاب و... افزایش می یابد. از سویی سختگیری و سانسور به نسبت دوره رضاشاه کم تر است. از این رو در دوره حکومت پهلوی دوم داستان نویسی رواج بیش تری دارد و نویسندگان متأثر از شرایط جامعه دست به خلق داستان هایی می زنند که شرایط جامعه و حوادث تاریخی آن دوره را بیان می کند. یکی از این داستان ها، «همسایه ها» است که اوضاع جنوب ایران در زمان ملی شدن نفت را بیان می کند. در این کتاب، شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر آن دوره، زندگی مردم و افکار و اندیشه و آرزوها و مشکلات آن ها، فقر مالی و فرهنگی و حتی لایه های پنهان زندگی و فکر انسان ها بیان می شود و به صورت غیر مستقیم به نقش حزب توده در ایجاد این نهضت سیاسی اشاره شده است.
بررسی تطبیقی «حال» در نحو عربی و برابرهای معنایی و نقش های معادل آن در دستور زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
329 - 394
حوزههای تخصصی:
«حال» و اقسام مختلف آن (مفرد، جمله و شبه جمله) یکی از نقشهای پرکاربرد در متنهایی است که به زبان عربی نگاشته میشوند. اگر هنگام ترجمه متون عربی به فارسی، معادل دقیقی برای این نقش نحوی بیابیم، هم اصل پیام رسانی (پیام موردنظر نویسنده) از زبان مبدأ به زبان مقصد به درستی صورت میپذیرد و هم معنای جمله مورد نظر برای مخاطب در زبان مقصد، رساتر و قابل فهمتر خواهد بود. مسئله ما در پژوهش حاضر این است که وقتی این متن ها به زبان فارسی ترجمه میشوند، انواع حال در زبان عربی چه معادل هایی در زبان فارسی پیدا می کنند و چه نوع کلماتی در فارسی میتوانند جایگزین مناسب تری برای آنها باشند؟ این پژوهش نشان میدهد که ترجمه حال مفرد از عربی به فارسی، منحصر به قید حالت نیست؛ بلکه به صورت های متمّم قیدی، جمله، مسند، متمّم فعل، فعل، مفعول و مضافٌ الیه نیز ترجمه میشود. برابرهای فارسی جملات حالیه عربی نیز غالباً جمله های وابسته هستند که در صورت تأویل، نقشهای گروه قیدی، صفت بیانی، فعل و مفعول را میپذیرند. با وجود اینکه ترجمه نقش نحوی حال به صورت قید در زبان فارسی کاربرد و بسامد بیشتری نسبت به سایر نقشهای جمله در این زبان دارد، امّا هنگام ترجمه میتوان بر اساس نوع متن، پیام مورد نظر نویسنده و ساختار جمله، سایر نقشهای مذکور را نیز به کار برد و از ظرفیّتهای بالقوه زبان فارسی در برگردان سازههای نحوی جملات عربی استفاده کرد.
تحلیل نشانه- معناشناسی روایی گفتمان: بررسی موردی فیلم ملخ دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
9 - 32
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش با بهره گیری از رویکرد تحلیلی نشانه- معناشناسی به بررسی حضور کنشگران در جریان شکل گیری معنا می پردازد تا شرایط تولید و دریافت معنا را در گفتمان نشان دهد. همچنین روابط معنایی موجود در داستان را، که علاوه بر نشانه های روایی، نشانه های گفتمانی نیز، در جهت دهی معنای داستان نقش دارد. از این رو در این پژوهش به بررسی فیلم «ملخ دریایی» بر اساس داستان «ماهی» نوشته هوشنگ مرادی کرمانی از «قصه های مجید» و به کارگردانی کیومرث پوراحمد خواهیم پرداخت. این داستان حول محور شخصیت مجید و کنش های او در محیط پیرامونش شکل می گیرد؛ در واقع کنشگر در طول داستان دچار بحران هایی می شود که به ترک وضعیت قبلی و نفی آن برای رسیدن به موقعیتی جدید است. هدف این پژوهش بررسی زنجیره های نشانه- معناشناسی گفتمان، مربع معناشناسی گریماس ، فرآیند تنشی معنا، که با هدف نشانه- معناشناسی و روابط معنایی موجود در داستان که علاوه بر نشانه های روایی، نشانه های گفتمانی نیز در جهت دهی معنایی داستان نقش دارد.
تطبیق و تحلیل محتوایی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱۵
160 - 184
حوزههای تخصصی:
یونس امره (638-720ه.ق)، از جمله شاعران و متصوّفان ترک زبان است که جوانی اش، مقارن پیری مولانا بوده و آثاری در عرفان و تصوف به زبان ترکی به جای گذاشته و باب تازه ای در عرفان و تصوف ترکیه گشوده است. مولانا جلال الدین بلخی از جمله شاعرانی است که تقلید و تتبع از روش او در سرایش اشعار از همان زمان حیات او آغاز شد به دلیل زندگی مولانا در قونیه و اختلاف زبان او با شنوندگانش یعنی ترکان حوزه آناطولی، یونس امره، بر آن شد تا با بهره گیری از مضامین عرفانی مورد استفاده مولانا در مثنوی، به احیا و ادبی نمودن زبان مادری اش بپردازد و ادبیّات ترکیه را که تا آن روز پایه اش بر ادبیات گفتار بنیاد بود، بر پایه نوشتار بنیاد نهد. نگارنده در این پژوهش درصدد آن است تا به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای به بررسی تطبیقی بن مایه های مرتبط با امور دین در اشعار مولانا و یونس امره بپردازد. به دلیل وسعت انطباق موضوع انتخاب شده با مفاهیم ادبیات تطبیقی، این موضوع از دیدگاه مکاتب اصلی ادبیات تطبیقی یعنی مکتب فرانسوی و آمریکایی قابل بررسی است. نگارندگان در این پژوهش به این نتیجه دست یافته اند که جهان شاعرانه امره به دلیل قرابت های مکانی، زمانی، زبانی، اندیشه و طریق متصوفانه بسیار به جهان شاعرانه و اندیشمندانه مولانا نزدیک بلکه منطبق است و بی شک، یونس امره در ارائه اندیشه های خود، تحت تأثیر مستقیم مولانا بوده است.
واکاوی هنرسازه فاوامیزی در اشعار احمد شاملو و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۴
169 - 195
حوزههای تخصصی:
فاوامیزی به عنوان شگردی ادبی که به شکستن سنتِ ازدواجِ درون خانوادگی واژگان و ایجاد شبکه های جدید همنشینی منجر می شود، نقش بارزی در زیبایی و انسجام ساختاری متون ادبی دارد. از آنجا که واژگان در اثر همنشینی مداوم با یکدیگر اثربخشی خود را از دست می دهند؛ لذا برای اثربخشی می توان با عدول از هنجارهای حاکم بر زبان معیار، واژگان را از یک خانواده انتخاب کرد و در کنار خانواده ای دیگر قرار داد تا به برجسته سازی ادبی و گشودن آفاقی جدید و نیز تأثیر بر مخاطب بینجامد. باری، این هنرْسازه به گونه ای بارز در شعر احمد شاملو (1379-1304) و آدونیس (1930) شاعر نوگرای سوری، آشکار است. این پژوهش، براساس روش توصیفی- تحلیلی، مصادیق مشابه و برجسته فاوامیزی، کارکرد و دلالت های آن را در اشعار این دو شاعر تحلیل و بررسی می کند. از این رهگذر وجود این هنرْسازه در قالب ترکیب هایی که از امتزاج دو خانواده متفاوت طبیعی، فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و ماورائی پدید آمده اند، قابل تأمل است. این دو شاعر در اشعارشان فضاهای بسیاری از فاوامیزی را به نمایش گذاشته اند، ولی غالبا یک سویه این ترکیب ها را از طبیعت بر گزیده اند. به نظر می رسد که این پیوند تنگاتنگ با طبیعت و مظاهر آن که با ظرفیت های هنری طبیعت شکل گرفته، بستری مناسب را برای تصویرسازی تجربه ها و اندیشه های آن ها فراهم آورده است.
مطالعه تطبیقی حکایت «شهر مس» در بستر تاریخ و افسانه
حوزههای تخصصی:
بین دستاوردهای فکری انسان و ادبیات، ارتباطی ژرف وجود دارد. این مؤلفه، در ارتباطی که بین علوم انسانی عموما و تاریخ به طور خاص با ادبیات وجود دارد چشمگیرتر است. نوشته حاضر بر آن است تا با مطالعه تطبیقی حکایت «شهر مس» در بستر تاریخ و افسانه، این همگرایی را نشان دهد. حکایت شهر مس در هزار و یک شب، نقل شده و علاوه بر آن در پاره ای از آثار جغرافیدانان عربی نیز به عنوان یک متن تاریخی- واقعی آمده است. مأموریت موسی بن نصیر به آفریقا، علاوه بر این که وقایع تاریخی را وارد جهان افسانه می کند از او نیز شخصیتی افسانه ای می سازد. به همین علت او دارای دو بعد شخصیتی است: تاریخی و افسانه ای. چنان که برای شهر مس نیز می توان چنین وجهه ای قائل شد. مسلم است که هر روایت و شخصیت تاریخی وارد پهنه افسانه نمی شود. از این رو این پژوهش قصد دارد نشانه های افسانه ساز طرح تاریخی مأموریت موسی برای فتح مغرب و اندلس را استخراج و آن را در روایت شهر مس در هزار و یک شب مورد بررسی قرار دهد. نتیجه نشان می دهد مجموعه ای از عوامل از قبیل شخصیت ممتاز موسی بن نصیر، غرابت و شگفت زدگی منطقه مغرب و اندلس، فتوحات پیاپی و غنایم هنگفت فتح مغرب توسط موسی بن نصیر، سبب دگرگشت این رویداد و انتقال سریع آن از متن تاریخی به متن افسانه ای شده است. روش به کار رفته در این پژوهش توصیفی-تحلیلی با تکیه بر مکتب ادبیات تطبیقی آمریکایی است.
بررسی تطبیقی شخصیت پردازی و طرح داستان در مقامات حمیدی و مقامات حریری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
429 - 459
حوزههای تخصصی:
مقامه یکی از انواع داستان های کهن است که با نثر مصنوع آمیخته با شعر، در مورد قهرمانی است که به صورت ناشناس در حکایت ها ظاهر می شود و به قصد گدایی، حوادثی را به وجود می آورد و همین که در پایان کار شخصیتش شناخته می شود، ناپدید می گردد تا آنکه دوباره در هیبتی دیگر در مقامه بعدی ظاهر گردد. «مقامات حمیدی» در شمار کتاب های بسیار مهم در زبان عربی و فارسی است. حمیدی با برگزیدن قالب داستان و بهره گیری از اصول داستان نویسی، همچنین گزینش حوادث این داستان ها از واقعیت های زندگی و انتخاب شخصیت های داستانی از مردمی که در میانشان زندگی می کند، همراه با ویژگی های فردی و اجتماعی آنان، شیوه نویسندگی مقامات را به سبک نویسندگان رئالیستی نزدیک گرداند. جوشش زندگی از درون حوادث مقامات، به همراه کنش شخصیت های واقعی در صحنه های آن و تأثیر فضای معنوی، اخلاقی، اجتماعی، مادی، علمی و ادبی بر شخصیت ها، حقیقت مانندی داستان ها را تحقق می بخشد. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی تلاش شده است تا مهم ترین داستان در مقامات حمیدی و حریری بررسی گردد.
واکاوی جسم در شاهنامه و ایلیاد(تطبیق رستم و آخیلوس؛ اساطیر افسانه ای ایران و یونان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
67 - 86
حوزههای تخصصی:
معروف ترین اثر حماسی فارسی، «شاهنامه» حکیم ابوالقاسم فردوسی و مشهورترین حماسه یونان باستان «ایلیاد و اودیسه» سروده هومر شاعر نابینای یونان است. در این تحقیق به بررسی جسم در «شاهنامه» و پهلوان نامی آن رستم و تطبیق با آخیلوس پرداخته شده است و قدرت بدنی و توان و نیروی این دو پهلوان با هم مقایسه شده است. این تحقیق به روش کتابخانه ای و اسنادی صورت گرفته و دو کتاب «شاهنامه» و «ایلیاد» بررسی شده و مطالب فیش برداری شده است. نتیجه حاصل از این تحقیق بیان می دارد که آخیلوس پهلوان اول ایلیاد با رستم تفاوت و شباهت هایی دارد از نظر قد و قامت، پیل پیکری و نیرومندی با هم شباهت دارند از لحاظ رویین تنی تفاوت دارند. همچنین در در مقایسه رستم و آخیلوس می بینیم که «هر دو پهلوان به وسیله نیروهای فرا طبیعی حمایت می شوند. آخیلوس به وسیله خدایان و رستم به وسیله سیمرغ.
تحلیل گفتار شخصیّت های زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ بر اساس نظریه گفتار جان سرل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
60 - 81
حوزههای تخصصی:
گفت وگو از مهم ترین شگردها در حوزه ادبیات داستانی به شمار می رود و نویسنده در پژوهش پیش رو به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتابخانه ای، با هدف تبیین گفتار شخصیّت های زن و مرد در داستان پادشاهی گشتاسپ در شاهنامه بر اساس نظریه کنش گفتار جان سرل، نظریه پرداز معاصر فلسفه زبان و ذهن، درصدد روشن نمودن این مطلب است که شخصیّت های زن و مرد داستان پادشاهی گشتاسپ، هنگام گفتگو با توجّه به جایگاه خود و مخاطب از کدام کنش گفتاری و به چه منظوری استفاده کرده اند؟ در نظریه کنش گفتار جان سرل، کلام به پنج کنش اظهاری، ترغیبی، عاطفی، تعهدی و اعلامی تقسیم می شود که با توجّه به وجه فعل به کار رفته در کلام و نیز نحوه استفاده از جایگزین، شاخص ها و همچنین کاربرد مستقیم و غیرمستقیم کنش ها می توان، توانایی گوینده را بر تأثیرگذاری بر مخاطب سنجید. بر اساس این نظریه، جملات خبری تنها جملات اصلی و معنی دار زبان نمی باشد و ارزش صدق و کذب همه جملات ممکن نیست؛ زیرا هدف فردوسی از بیان جملات کنشی، توصیف عمل خود است نه توصیف یک وضعیت. نتایج حاصل از این پژوهش، حاکی از آن است که زنان در داستان گشتاسپ به دلیل نداشتن قدرت، بیشتر از کنش های گفتاری ترغیبی استفاده می کنند و کنش های اظهاری و عاطفی به کار برده شده نیز بیشتر در راستای ترغیب مخاطب هستند تا بدین وسیله به گونه غیرمستقیم، دیگران (بویژه مردان و شوهران)را برای رسیدن به خواسته های خود، ترغیب و تشویق کنند. همچنین، از کنش های اعلامی و تعهدی که نیاز به کنشگری مستقیم فرد دارد، کمتر استفاده شده است.
نقش جمله های عربی در ایجاد گفتمان درّه نادره (بر پایه رویکرد فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۲
42 - 62
حوزههای تخصصی:
یکی از مطرح ترین رویکرد ها در تحلیل انتقادی گفتمان، رویکرد فرکلاف، زبان شناس انگلیسی است. از نظر وی تحلیل گفتمان در سه سطحِ توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می شود. در پژوهش حاضر به دنبال آن هستیم که نشان دهیم بسیاری از جمله های عربی به کار رفته در درّه نادره تألیف میرزامهدی خان استرآبادی را می توان همچون واژه برشمرد و برای آن نقش گفتمانی در نظر گرفت. برای این منظور، جمله های عربی سه بخش از کتاب را با گزینش تصادفی، در سطح توصیف بررسی کردیم. یافته های پژوهش نشان داد که حدود 70% از 320 جمله عربی به کار رفته در بخش های بررسی شده، دارای ویژگی های تقسیم بندی گفتمانی فرکلاف است. بر پایه تحلیلی که در متن مقاله صورت گرفت، مشخّص شد که درّه نادره، متنی دارای ساختارهای گفتمان مدار است؛ به گونه ای که می توان در لایه های زیرین آن، مناسبات پیچیده قدرت در دوره افشاریّه را نشان داد. در این میان، جمله ها و عبارت های عربی نقش های مهمّی، ازجمله: پاک نشان دادن دامن نادر از غصب حکومت صفویه، تأکید بر شدّت رخدادهای دوران، دورنگاه داشتن خود از کشمکش های دربار، به دست آوردن دل جانشینان نادر، توجیه هواداری پیشین خود از نادر در روزگار جانشینان وی و... را بر عهده دارند.
بررسی و مقایسهحالات آفاقی و انفسی در سروده های علاءالدوله بیابانکی بر اساس نظریه «استیس»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
148 - 174
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که عرفان های تمام ملل، حول آن می چرخند، مسئله کشف و شهود است. به طور کلی مکاشفات عرفانی در دیوان علاءالدوله بیابانکی را می توان به دو دسته کشف و شهود صوری و معنوی تقسیم نمود و هرکدام از آن ها نیز انواعی دارد. این مکاشفات صوری و معنوی در برخی جهات با نظریه و.ت. استیس در مورد کشف و شهود، قابل انطباق است. در این پژوهش نیز مکاشفات علاءالدوله بر اساس احوال صوری و معنوی، مورد بررسی قرارگرفته و سپس به تشریح ویژگی های مشترک آن ها از جمله احساس ثقه، عینیّت، شادی و... پرداخته شده است. البتّه در برخی از این موارد، نظر استیس متفاوت است و یا با برخی از ویژگی های مکاشفات اسلامی، قابل تطبیق نیست. علاوه بر آن، ویژگی های اختصاصی حالات صوری و معنوی بررسی شده است و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که مکاشفات علاءالدوله، علاوه بر مطابقت با برخی از الگوهای عرفان غربی، در نوع خود بی نظیر هستند و از جهاتی بر عرفان غربی نیز برتری دارند. هم چنین نویسنده در این پژوهش به شیوه توصیفی – تحلیلی و روش کتاب خانه ای درصدد آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا اشعار علاءالدوله با وجود فراوانی، عباراتی در رابطه با کشف و شهود، قابلیّت تطبیق و دسته بندی در حوزه نوع ادبی«ادبیّات پیشگویانه و مکاشفه ای» را دارد یا خیر؟
بررسی گفتمان روایی داستان «پادشاه و کنیزک» در مثنوی مولوی بر اساس نظریه ریخت شناسی پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
505 - 529
حوزههای تخصصی:
حکایت و قصه، گونه ای از اشکال روایی است که بین مردم سینه به سینه نقل شده اند. در این میان حکایت های «مثنوی» دریایی بیکران از تجربه های ناب بشری است. در پژوهش حاضر، کاربرد دیدگاه پراپ در داستان «پادشاه و کنیزک» مورد بررسی قرار می گیرد تا شیوه ارائه حکایت ها و تفاوت ها و شباهت های آن ها با روایت های معمول معلوم گردد. تحلیل داستان «پادشاه و کنیزک» و قابلیت تطبیق این روایت با الگوی پراپ است. این روایت یک روایت دوحرکتی شامل 21 خویشکاری است. حرکت اول 16 خویشکاری دارد که با شرارت آغاز و با پیروزی پایان می یابد. حرکت دوم شامل پنج خویشکاری است که با نیاز کنیزک شروع و با وصال پایان می پذیرد. خویشکاری نیاز با سه بار تکرار، بالاترین بسامد را داشته و پس از آن خویشکاری های میانجیگری، اقدام یاریگر و خبردهی دوبار تکرار شده اند. یافته های این نوشتار گویای این است که با اندک جابه جایی در خویشکاری ها و حذف برخی دیگر می توان نظریه پراپ را در مورد داستان های «مثنوی» بسط داد.
بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آراء مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
67 - 86
حوزههای تخصصی:
با گسترش رشته های تخصّصی در مراکز آکادمیک جهان، هرمنوتیک از محدوده تفسیر متون دینی خارج شد و به عرصه علوم مختلفی همچون تاریخ، هنر، اقتصاد، علوم سیاسی و روان شناسی و در پی آن تعلیم و تربیت قدم گذاشت. هدف اصلی این تحقیق بررسی تطبیقی ادبیات خلاقیت و هرمنوتیک مدرن با تأکید بر آرای مارتین هایدگر می باشد. این تحقیق از نوع تحلیلی می باشد. نزدیکی به مسأله مورد بحث، پرسش گری و تفکر، انتقادگری و کیفیت فهم در فراگیر نشان دهنده نسبت بین هرمنوتیک مدرن با یادگیری خلاق است. ایجاد علاقه به تعلیم و تربیت در فراگیر، تهیه برنامه های تربیتی ایجاد علایق علمی در فراگیر و ایجاد فهم متقابل بین مربی و متربی از اهدافی است که بر مبنای هرمنوتیک برای یادگیری خلاق می توان طراحی کرد. در هرمنوتیک مدرن به یادگیری خلاقانه اهمیت داده می شود و فرایند آن به گونه ای است که در ابتدا می بایست روی یک مسأله به توافق رسیده و مورد نقد و انتقاد قرار داد تا کیفیت فهم در فراگیر ایجاد شود.
مطالعه فراتحلیلی-تطبیقی «سلوک» در ادبیات ایران و جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات فراتحلیلی نتیجه نهایی یافته های پژوهش هایی با بن مایه های مشترک را مستخرج و در اختیار پژوهشگران قرار می دهد. رویکرد فراتحلیلی در حوزه ادبیات تطبیقی نیز نقشه راهی برای مطالعات آتی محققان فراهم می کند. در جستار حاضر، بیش از چهل و سه مقاله با بن مایه مشترک «سلوک» مطالعه و تلاش شد از یافته های آنها در ایجاد شبکه ای منسجم از پیکره های تطبیق پذیر استفاده گردد تا از این رهگذر دریچه ای نوین از مطالعات تطبیقی پیش روی پژوهشگران آتی گشوده شود. علی رغم اهمیت این نوع از مطالعات، تا جایی که نگارنده مطلع است، تاکنون هیچ یک از پژوهشگران داخل و خارج در حوزه ادبیات تطبیقی، رویکرد فراتحلیلی اتخاذ نکرده، و دست کم، در حوزه سلوک، هیچ مطالعه فراتطبیقی تا به این لحظه منتشر نشده است. از این رو، پژوهش حاضر در حوزه ادبیات تطبیقی کاملاً بدیع است. پیکره های مورد بررسی شامل ارداویراف نامه، کمدی الهی دانته، سیرالعباد الی المعاد، منطق الطّیر عطار نیشابوری، خمسه حکیم نظامی، جاناتان مرغ دریایی و ماهی سیاه کوچولو و برخی دیگر از آثار تطبیق پذیر است. پس از معرفی آثار فوق و مجموعه آثار قابل تطبیق با هریک، در نهایت، زمینه های تطبیق پذیر و آثار بکری که هنوز توسط محققان مورد مطالعه تطبیقی قرار نگرفته-اند، معرفی شده است. طبق یافته های تحقیق، دسترسی به ترجمه آثار دیگر ملل، اقتباس ضمنی، الهام از کُتب مقدّس، پیش زمینه مشترک مذهبی و عرفانی آثار سلوک-محور، و وجود دغدغه های مشترک در ترسیم مسیر سلوک، تطبیق پذیری آثار مطالعه شده در پژوهش حاضر را رقم زده اند.