از میان شخصیت های فرهنگی عصر قاجاریه، میرزا اسحاق شمس المعالی نیریزی به جهات متعدد شاخص است. وی، به گواهی معاصران و آثارش، علاوه بر آشنایی با فقه و اصول و تفسیر و فلسفه و ریاضی و نجوم، خوش نویس و ادیبی توانا و شاعری ذواللسانین بوده است. اطلاعات درباره شرح حال او از دو طریق به دست می آید. یکی آثار به جا مانده از خود او و دیگر از منابع و تذکره های هم عصر او. این منابع، به ویژه از آن جهت که برخی از مولفان آنها، با شمس المعالی مجالست و موانست داشته اند، حایز اهمیت بسیار است. مهمترین آنها عبارت اند از : المدایح المعتمدیه از محمد علی بهار اصفهانی؛ گنج شایگان از میرزا طاهر اصفهانی متخلص به شعری؛ حیفه الشعرا از احمد دیوان بیگی شیرازی و تذکره مرآت الفصاحه از داور، شیخ مفید بن میرزا نبی شیرازی.
از او با القاب و عناوین بلندی یاد کرده اند. وی در گنج شایگان (503 - 504) چنین توصیف و تعریف شده است:
هو الحبر الهمام و البحر الزاخر الطمطام، اصل الحکمه و قانون الادب، شمس المعالی اسحاق شیرازی، حکیمی است فرزانه و هنرمند دانا و بی مانند، عارف به جوامع تفسیر و تاویل، واقف به بدایع اجمال و تفصیل، جامع مراتب زهد و علم و حاوی مراسم قدس و فضل ... هرسطری از افکار دلپذیرش شطری است از حقایق ژرف و هر حرفی از تحقیقات بی نظیرش طرفی است از معانی شگرف، دقیقه های معانیش در لباس حروف، چو در سیاهی شب، روشنی پروین است. به علم درست نویسی در تمام خطوط چنان ماهر و مربوط است که از نسخ و نستعلیق و ثلث و رقاع و ریحان و شکسته، آنچه از خامه اش می تراود و بر نامه می نگارد، بر روی صفحه مانند طره طرا برغره غرا مسلسل است و دلربا، و لطایف معانی در آن الفاظ و مبانی چون آب حیات است درظلمات، روشن و جانفزا...
آیه کریمة «فبشرعباد الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه» مستمسک بیشتر اصحاب سخن و ارباب اندیشه است وبه اقتضاءات گونا گون و مناسبت های فراوان مورد استناد قرار می گیرد. از آنجا که بهترین راه رسیدن به حقایق قران تدبر در انست ‘ موضوع (قول احسن و اتباع از آن) درنتیجه علاوه بر آنکه تلقی جدید ومتفاوتی با آنچه مشهور است بدست آمده ارزش و اهمیت تدبر ونقش اعجاز آمیز آنرا بیشتر روشن می سازد.
واژه تاویل در قرآن هفده بار آمده و از نظر اصطلاحی ، تعاریف گوناگونی از آن ارائه شده است و از نظر ناصر خسرو و اسماعیلیه باز گرداندن سخن به اصل آن و رسیدن به معانی باطنی سخن است. ناصر خسرو پس از پذیرش آیین اسماعیلی ، به عنوان حجت جزیره خراسان ، در شعر و نثر خود به تاویل آیات و احادیث پرداخت. با مطالعه و بررسی جنبه های تاویلی در آثار ناصرخسرو در می یابیم که : 1- اندیشه تاویلی ناصر خسرو بر خودگرایی و انسان محوری استوار است و در بیشتر موارد آیات و احادیث و حتی جزئیات احکام فقهی را به مراتب دینی اسماعیلی تاویل می کند. 2- تاویل بر عهده اساس است و سپس جانشینان وی این وظیفه را عهده دار می شوند . 3- لازمه دسترسی به تاویل اسماعیلی ، فراگیری رموز آن نزد امامان وداعیان اسماعیلی است. 4- تاویلاتی که در کتب اسماعیلیان از جمله ناصرخسرو آمده در پاره ای موارد با توجیه و استدلال همراه است و بیشتر از پشتوانه استدلال برخوردار نیست و به نظر می رسد که گونه ای از تداعی معانی باشد.
ابن هانى همچون بسیارى از شاعران بزرگ ضمن حفظ اشعار و اخبار عرب، از آیات قرآن کریم تأثیر پذیرفته و در اشعار خود بدانها، استناد نموده و حقانیت اهل البیت (ع) و مظلومیت آنان را یادآور شده است. گفتنى است او شاعرى بود دربارى و مداح خلیفه هایى چون المعزلدین الله و بسان دیگر شاعران، مدیحه بیشترین قسمت دیوان او را به خود اختصاص داده است. او از زاویه اى به مدیحه نگریسته است که شاید دیدگاه شاعران دیگر به مدیحه بدین گونه نباشد. او با توصیف جنگها و مدح ممدوحان خود، در حقیقت، مناقب و فضایل اهل البیت (ع) را به گونه اى شیوا، زیبا و دلنشین با ابیاتى پرمغز وگوش نوأز و به دور از ابهام و تعقید براى مخاطبان خود در هر عصر و زمان به تصویرکشیده است. در این مقاله سعى شده است ضمن بیان شمه اى از زندگینامه شاعر، دیدگاه ادیبان در مورد وى، اغراض شعرى او، آیات به کار رفته در اشعار او و اعتقاد قلبیش به اهل البیت (ع) به تصویرکشیده شود.
حظی علی بن أبی طالب- کرم الله وجهه- باهتمام کثیر من الشعراء ‘ ومنهم الصاحب بن عباد الذی تحدث فی شعره عن علی منوها به و بفضائله. وترمی هذه الدراسة الی استخلاص ما اشتمل علیه شعر الصاحب بن عباد من ملامح لشخیة علی و الکشف عما کان لهذا الشخصیة من علو المنزلة و سمو المقام لذا جعلنا هذه الدراسة تنصب علی مسألتین ‘ الاولی : جوانب شخصیة علی فی شعر الصاحب ‘ و الثانیة : منزلة علی فی شعر الصاحب . و قد أفدنا فی هذه الدراسة من عدة مؤلفات‘ و بخاصة القدیمة منها‘ اذ انها تلقی الضوء علی شعر الصاحب ‘ و توشح کثیرا من معانیه و دلالاته
درکتابهاى تاریخ ادبیات عرب، مشهور است که مى گو یند: اندلسى ها از شرق تقلید کرده اند. اما این نکته را نباید فراموش کرد که ادبیات اندلس در بعضى اغراض- بخاطر اختلاف طبیعت بین مغرب و مشرق- غنى تر و از نظر الفاظ، استوارتر است. البته این مقایسه، در موضوعات خاص است. در کل، غربى ها مقلد شرقى ها بوده و از این رهگذر، ادبیات خود را غنى ساخته اند. ارب اندلس، از دو جهت ضعیفتر از ادب شرق مى باشد: یکى در عمق اندیشه و دیگرى در متانت اسلوب. براى نمونه، ما در ادب اندلس، نویسند ه ا ى که همطراز جاحظ باشد و شاعرى که همانند ابوالعلاء معرى شعر بگوید، نمى یابیم. در این مقاله، نگارنده ضمن بررسى ضعف و قوتهاى موجود در سروده هاى اندلس، مقایسه اى بین شعراى اندلس و شرق انجام داده و ثابت کرده است که بسیارى از سروده هاى معروف به "بدیعیات " شرایط و معیار "بدیعیات " را نداشته است.
خزائن الانوار از آخرین تفسیرهای ادبی، عرفانی به زبان فارسی است که دو روش ادبی و عرفانی را یک جا در کنار هم جمع کرده است. و با نثر فارسی بلیغ، آیات الهی را در قالب مباحث عرفانی و معنوی بیان می کند. این تفسیر متعلق به "میر محمدرضا خاتون آبادی" معروف به "مدرس" از علمای قرن دوازدهم هجری است. از آن جا که به شرح حال او در کتب رجال پرداخته نشده است و چنانچه بعضا نامی از او برده اند صرفا به ذکر سیادت و تالیفاتش اشاره نموده اند، نگارنده کوشیده است با مراجعه به آثار او با استناد به شجره نامه ها، نسبت وی را شناسایی نماید و برداشت های نادرست و اشتباهات موجود در معرفی او را تصحیح کرده، به بررسی تفسیر خزائن الانوار و خصوصیات و برجستگی های آن بپردازد.