فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۷۰۲ مورد.
آثار گمشده ابوالفضل بیهقی: جانشینان محمود غزنوی
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی شیوه روایت گری ادبی روضه المجاهدین و پیرنگِ نمایشی سریال مختارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر سعی دارد با مقایسة الگوی داستانگویی ادبی و نمایشی روضه المجاهدین (واعظ هروی) و سریال مختارنامه (میرباقری)، مسئلة اقتباس مستند از اصل یک واقعة مذهبی در تاریخ اسلام و حدود پردازش زیباشناختی آن را برای رسانههای جمعی مورد سنجش قرار دهد. ادبیات عامیانه در زبان فارسی گاه به توصیف و تشریح روایت های تاریخِ دین پرداخته است که همین موجب شده تا روایتی داستان پردازانه و خیال آمیز از وقایع و شخصیت های تاریخی دین در میان عامه رواج پیدا کند. نکته مهم درباره این گونه ادبیات فارسی، درآمیختنِ روایتِ تاریخی با تخیل مولف برای رسیدن به تأثیری خاص بر مخاطب است؛ شیوه ای که امروزه با ظهورِ تلویزیون به نحوی متفاوت از سوی درام نویسان برای نمایشی کردنِ متونِ تاریخی دین اسلام مورد استفاده قرار گرفت. سریالِ مختارنامه یکی از آخرین تلاش ها برای استفاده از تخیل در روایتِ متنِ تاریخی است. تلاشی که نمونه مشابهِ آن در دوران صفویه و توسط واعظ هروی منجر به خلقِ روضه المجاهدین شده بود. مقایسه تطبیقی میانِ این دو اثر، کارکردهای خیال آمیز بودنِ این دو و تفاوت در نحوه به کارگیریِ تخیّل برای پرداختِ روایتِ ادبی و نمایشی از متنِ تاریخی را روشن می کند. نمونه معاصرِ مختارنامه با به کارگیری تخیل قصد دارد به یک تحلیلِ سیاسی تاریخی برسد در حالی که روایتِ واعظِ هروی بیشتر به دنبال تجسمی از یک جهان آرمانی است که ریشه در نگاهی متفاوت به هستی دارد.
زبان پرنیانی
یک روایت از دو شکست (بحثی در روایت فردوسی و سعدی از شکست ایران از تازیان و مغولان)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله کوشیده شده است تا براساس اصل دیسکورس، یعنی اعتقاد و افکاری که در یک دوره در جامعه رواج داشته و به گونة فراگیر مطرح میشود و همگان پیرامون آن سخن میگویند و راهحلها و یا پیشنهاداتی را عنوان میکنند، به مسئله مورد نظر سعدی یعنی شکست ایرانیان از مغول و نسبت این امر به قضا و قدر از دیدگاه سعدی پرداخته شود که در باب پنجم بوستان آمده است.
مناسبات ایلخانان و هندوستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خروج مغول و تهاجم آن ها به سرزمین های دیگر، آخرین تهاجم و مهاجرت اقوام ساکن در آسیای مرکزی است که بر محدوده ی جغرافیایی وسیعی تأثیر گذاشت. مغولان از اقیانوس آرام تا اروپای شرقی و تمام سرزمین چین و ایران تا صحاری شامات را در نور دیدند و در این سرزمین ها حاکمیت یافتند و دولت هایی با ریشه ی مغولی بنیان نهادند. آن چه که در این فتح بزرگ عجیب می نمایاند، عدم فتح هندوستان توسط ایلخانان است. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و با استناد به منابع دست اوّل سعی دارد علت عدم تهاجم ایلخانان به هندوستان را بررسی و تحلیل کند. نگارنده بر این باور است که عدم تمایل هولاکوخان به گشودن جبهه ی جدید در شرق ایران، دلیل اصلی انعقاد پیمان با سلاطین هندوستان بوده که دیگر ایلخانان نیز این پیمان را محترم شمردند. در حالی که اولوس جغتای از انعقاد پیمان عدم تجاوز با ملوک هند اجتناب کردند و همواره این سرزمین را آماج حملات خود قرار دادند. همچنین این مقاله به روند توجه اولوس جغتای به هندوستان و فتح این سرزمین توسط بازماندگان چنگیزخانیان اشاره دارد. در این ارتباط به بررسی ارتباط سلاطین هندوستان با ایلخانان و اولوس جغتای پرداخته و چگونگی تعامل آن ها مورد بحث قرار خواهیم داد.
منشور سلطنت و خطبة پادشاهان ایران باستان (با تأمّلی در شاهنامه، تاریخ طبری، غرراخبار ملوک الفرس و سیرهم)
حوزههای تخصصی:
از مطالعة منابع دوران اسلامی مانند تاریخ طبری، غررالسیر بویژه مطابقت آن ها با شاهنامة فردوسی آشکار می شود که شهریاران ایران باستان در هنگام تاج گذاری سخن رانی می کردند و خطبه می خواندند . اصل پهلوی این خطبه ها در دست نیست؛ اما بواسطة نقل خلاصه یا بخش هایی از آن ها در منابع عربی و فارسی مربوط به تاریخ ایران، بویژه شاهنامه می توان عناصر تشکیل دهندة آن ها را تعیین کرد . از این رو، در این پژوهش با تکیه بر شاهنامة فردوسی و مطابقت دادن آن با تاریخ طبری و غررالسیر، به بررسی محتوا و محورهای اصلی این خطبه ها می پردازیم.
سعدی و سلغریان
حوزههای تخصصی:
سعدی شاعر عصر سلغریان (اتابکان فارس) است و با هشت تن از فرمانروایان این دودمان معاصر و بلکه معشر بوده است. از جمله این هشت تن اتابک سعد پسر زنگی است که سعد اول به شمار میآید. دیگری سعد پسر ابوبکر پسر سعد زنگی است که نوه سعد اول است و سعد دوم محسوب میگردد. از آنجا که عنوان و تخلص سعدی محل بحث و گفتگو میان محققان بوده و بعضی بر این باور هستند که شاعر پرآوازه شیرازی به دلیل ارادت و علاقه به سلغریان از یکی از دو سعد یعنی سعد اول یا دوم تخلص خود را گرفته است. این مقاله در صدد است تا از منظر رابطه سعدی با سلغریان این نکته را بررسی کند و در این راستا تلاش خواهد کرد تا مناسبات درونی سلغری را نیز مورد موشکافی قرار دهد.
خوانش متفاوت متون کلاسیک فارسی در پرتو تاریخ گرایی نو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مطالعه و بررسی پژوهش های انجام شده در زمینة متون کلاسیک فارسی این مشکل به چشم می خورد که تعداد قابل توجّهی از پژوهش های انجام شده، فاقد نوآوری هستند و صرفاً به تکرار پژوهش های پیشین بسنده کرده اند. ریشة این مشکل را نه در متون کلاسیک فارسی، بلکه در کاربست تکراری رویکردهای قدیمی بر این متون باید جست. برای رفع این مشکل می توان از رویکردهای تازه تر نقد ادبی مانند «تاریخ گرایی نو»استفاده کرد. از آنجا که تاریخ گرایی نو از یک سو، مرز میان متون ادبی و غیرادبی و از سوی دیگر، مرز میان تاریخ و ادبیّات را از بین می برد، بهره مندی از این رویکرد در پژوهش های متون کلاسیک فارسی نه تنها به خوانش متفاوت آثار ادبی، بلکه به خوانش متفاوت آثار تاریخ نگارانه مانند تاریخ بیهقی و نیز آثار علمی و غیرادبی خواهد انجامید. از دیگر مزایای استفاده از این رویکرد تازه می توان به گسترش دامنة پژوهشی متون کلاسیک فارسی و تنوّع خوانش ها اشاره کرد.
بازتاب تاریخ عهد غزنوی در دیوان فرخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بازخوانی دیوان فرخی سیستانی، از نظر رویدادهای تاریخی و اجتماعی، پرداخته شده است. بنابراین، این مقاله مبتنی بر موضوعات تاریخی و اجتماعی دوران غزنوی است؛ موضوعاتی که فرخی در اشعار خود آن ها را بیان کرده است. مطالب و اشارات مندرج در مدح ها با شش اثر تاریخی مجمل التواریخ و القصص، زین الاخبار گردیزی، تاریخ گزیده، تاریخ بیهقی، ترجمة تاریخ یمینی، و طبقات ناصری مقایسه شده است. ملاحظه می شود که فرخی فقط شاعری مداح نیست و قصاید او فقط مدح نیست؛ بلکه مدایح او بیان کنندة اوضاع سیاسی، مانند جنگ ها، مصالحه ها، وزرا، و مسائل اجتماعی، مانند رفتار با اسرا، شکارها، و شاهدها، در دوران غزنوی است. می توان گفت که، در حقیقت، دیوان او مکمّل کتب تاریخی فوق است و در بعضی موارد، به علت ثبت جزئیات، بر آن ها برتری می یابد. بنا بر پنداشتِ نگارندة مقاله، فرخی نه تنها به ستایش غزنویان نپرداخته است، بلکه شاید آنان را سرزنش هم کرده باشد.